Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  تبصرۀ شما در مورد مطالب نشر شده، سال 2010     نویسنده:  افغان جرمن آنلاین

 
اسم: نجیب داوری   محل سکونت: کانادا- تورنتو    تاریخ: 20.02.2011

کارکنان و کارمندان پورتال وزین افغان جرمن سلام.

لطف نموده و نوشته منطقی، ملی و بسیار پر مفهوم محترم نعیم بارز را تحت عنوان " لزوم دید پایگاه نظامی امریکا در افغانستان" به نظر خواهی گذارید.

با احترام.


اسم: سدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 20.02.2011

سلام واحترامات بى پايان به استاد محترم اسحاق نگارگرتقديم مينمايم!
استاد نهايت گرانقدر مصاحبۀ عالمانۀ شماراراجع به پايگاهاى دايمى امريكا باعلاقمندى و دقت شنيدم، و از سخنان شما چنين دريافتم كه مخالف پايگاهاى امريكا در افغانستان هستيد،
ولى باتاسف استاد نهايت گرامى! همه از درد سخن ميگويند ولى هيچكس تا به حال از دوا چيزي نگفت، همه اسانترين راه راانتخاب كردند كه آن انتقاداست، هيچكس از اصلاحات چيزى نه گفت،
باتاسف بايدگفت كه چراعده ای از هموطنان ماكوشش ميكنند كه آفتاب رابا دو انگشت پنهان كنند،البته هدف ام از واقعيت هاى جامعه و مردم ماست، چراانتقاد را از خود آغاز نمينمايم و اصلاحات را نمياوريم، كه دايماً بيگانگان را متهم ميسازيم و به خائنین كشور خود دليل براى نجات به ايشان ميدهيم، و يا موقعيت جغرافيايي كشور خود را خود طورى ميسازيم كه زمينه را براى مداخله بيگانگان مساعد ساختيم.
استاد نهايت گرامي!
آيا در صورت خروج قطعات نظامي ايساف در سال۲۰۱۴م طوريكه پيشبيني شده، كدام حزب سياسي، و يا كدام نيروى نظامي واقعاً ملي در كشور ماوجود دارد كه از استقلال، تماميت ارضي و عزت مردم رنجديده مردم ما دفاع نمايند، تا فاجعه هاى سالهاى ۱۹۹۲-۲۰۰۱م دوباره تكرار نشوند؟
پاسخ راهم به اساس دلايل و چشم ديد خود چنين ارايه مينمايم!
نه خير چنين حزب و يا نيروى نظامي در شرايط كنوني در كشور ما وجود ندارد، كه بعداز خروج قطعات خارجي كشور را حد اقل از جنگهاى داخلي نجات دهد، اردوى كنوني افغانستان كه برايش اردوى ملي خطاپ ميكنند اردوى ملي نبوده، بخاطريكه صفوف انرااكثر جوانان به اساس مشكلات اقتصادي تشكيل دادند، وعده اى ديگر آنها با گروها و تنظيم هاى جهادي وابستگي دارند كه باآنها نبايد حساب كرد، زمانيكه قطعات ايساف افغانستان را ترك نمايد طبيعي است كه جامعۀ جهاني كمك هاى خود را كاهش ميدهد، در انصورت آنعده جوانان كه به اساس مشكلات اقتصادي در اردوى ملي ايفاى وظيفه مينمايند يا ترك وظيفه خواهند كرد و يا به اساس مجبوريتهاى اقتصادي كه دارند در صفوف همان جنگسالاران قرار خواهند گرفت.


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 20.02.2011

اسلام علیکم،
چندی قبل خبرنگار آلمانی از یکاولنگ دیدار نموده، از درد دل مردم هزاره از بنام نماینده گان شان در ولایت و کابل نوشت. حیرت آور است، چرا کسانیکه به رخدادهای تاریخی قرون قبلی چنان عکس العمل نشان میدهند، چرا در مقابل خلیلی، محقق و امثال شان صدای خود را بلند نمیکنند.

وسلام


اسم: حمید انوری   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 19.02.2011

خواهر گرامی نجیبه جان قانع سلام و احترامات مرا بپذیرید!
از حسن نظر شما یک جهان سپاس. نظر شما کاملاً بجا و منطقی است. در آینده در قسمت انتخاب عنوان دقت بیشتر خواهم نمود. در مورد جفنگ گوئی و سفسطه سرائی در بعضی تلویزیون ها و بخصوص همان پروگرام مورد نظر که بدان اشاره شد، میشود بسیار و به تکرار نوشت ،ولی چه خوش گفته اند:" در خانه گر کس است ، یک حرف بس است". در همان پروگرام متذکره،تأسف آورتر این بود که سخنان خارج از چوکات ادب و دور از هرگونه اخلاق افغانی و اسلامی شخص مورد نظر در همان پروگرام،از جانب صاحب تلویزیون تائید میگردید و دست دعا بلند میکردندو...،خدمت جنابان باید عرض کرد:
گر مسلمانی همین است که حافظ دارد
وای اگر از پی امروز بود فردائی
یکبار دیگر از توجه شما تشکر میکنم. موفق و سرافراز باشید.


اسم: پیر بابر    محل سکونت: london    تاریخ: 18.02.2011

در مورد امیر عبدالرحمن خان :

- دشمنان او و دشمنان افغان و افغانستان میگویند امیر از هزاره ها نفرت داشت و آنها را قتل عام کرد

در حالیکه هزاره معروف ملا سید کاتب هزاره عضو دفتر اداری او بود. امیر او را برای تحصیلات بیشتر در کنار افغانهای دیگر به هند فرستاد و او رادر برگشت مسول بخش اداری خویش تعین کرد.

- دشمنان او میگویند که در زمان امیر هیچ غیر هزاره و بخصوص سنی ها حق نداشتند با هزاره ها ارتباطی داشته باشند

در حالیکه معروف ترین فامیل پشتون یعنی چرخی فامیل عبدالخالق هزاره را به خانه خود جاه داده و بعد از وفات پدر او ( مولا داد) او را مانند پسر خودشان دانسته غلام جیلانی خان او را در مکتب نجاب شامل کرد.

ملا کاتب هزاره خود مینویسد که عبدالخالق نادر خان را نه به خاطر هزاره بودن بلکه به خطر انتقام غلام جیلانی خان به شهادت رساند ، زیرا او غلام جیلانی خان و خانم او شاه بی بی را مانند والدین خود دوست داشت و قدر میکرد.

- دشمنان امیر عبدالرحمن میگویند که 64 فیصد هزاره ها در زمان عبدالرحمن خان قتل عام شدند

مگر کدام طفلی این را قبول خواهد کرد ؟

اگر این واقعیت میداشت باید از قتل عام ارامنه بدست ترکها باید بیشتر راپور داده میشد. بادر نظر داشت اینکه در زمان امیر نسبت ایجاد حکومت متقدر مرکزی کشور های خارجی نماینده های شانرا به کابل فرستاده بودند اگر این رقم قتل عام درست میبود در همان زمان و یا امروز اسناد دقیق از آن پخش میشد

- آنها میگویند قندهار ، تمام غزنی ، وردک ، هلمند ، ارزگان هزاره نشین بودند و امیر آنها را از وجود هزاره ها خالی کرد.

باز هم کدام طفل به ای افسانه باور خواهد کرد. در زمان احمد شاه بابای درانی لویه جرگه اقوام مختلف افغان اعم از پشتون ، هزاره ، ازبک ، بلوچ ، قزلباش او را شاه افغان انتخاب کردند. اگر به افسانه دشمنان امیر عبدالرحمن باور کنیم پس او را در قندهار هزاره ها انتخاب کردند و پشتونهای که در لویه جرگه اکثریت داشتند هیچ نقشی در انتخاب او نداشتند ؟!

از این افسانه ها زیاد است و آن فقط به منظور آن است که یکعده میخواهند خود را مظلوم نشان داده تا از این افسانه ها برای مقاصد ضد افغانی و ضد وطنی استفاده کنند . اینها همان های استند که جنایات مزاری را در فقط چند ماه در کابل نادیده گرفته و با افسانه های واهی میخواهند شمشیر آدموکلس را تا ابد بر سر هر پشتون آویزان داشته باشند

حالا شما برای یک لحظه تصور کنید که اگر اشخاص چون مزاری ، مسعودوف .... مانند امیر قوت و دوره میداشتند ، مانند او تمام افغانستان را در کنترول میداشتند ، مانند او قوای نظامی میداشتند باور کنید افغانستان را از نفوس غیر هزاره و غیر پنجشیری خالی میکردند.

هیچکس نمیگوید که در زمان امیر عبدالرحمن خان هیچ ظلمی و هیچ فشاری بر مردم وارد نشده است ولی این فقط در رابط با مردم هزاره نبوده است. امیر با مشت های آهنین میخواست بنیاد افغانستان جدید و حکومت مرکزی قوی را بگذارد و به ملوالطوایفی خاتمه دهد. او در زمان خیلی مشکل و خیلی بحرانی این کار را انجام میداد چون از یکطرف حاکمان محلی و از طرف دیگر فشار خارجی از شمال روسها و از جنوب انگلیسها بر او فشار میاوردند.

درحالیکه او با قوای خود به صوب پشاور در حرکت بود تا با زور یا از طریق مذاکره جلو پیشرفت انگلیسها را بگیرد به او اطلاع آمد که در بامیان پنج هزار هزاره جمع شده و میخواهند از حکومت مرکزی جدا شوند. حالا شما خود تصور کنید که یک پادشاه در چنان شرایط دشوار برای کشور چه باید میکرد ؟

امیر بعداز مذاکرات با انگلیسها که فقط از زبان زور با او برخورد میکردند با قوای خود به کابل برگشته علمای دین ، مشران و نمایندگان اقوام را برای مشوره فراخواند. همه بخصوص علمان سنی و سعید امیر را مشوره دادند که اگر امروز بر علیه هزاره های با قاطعیت و شدت عمل نکند در سراسر کشور باز هم موج ملوک الطوایفی و فشار حاکمان محلی توسعه خواهد یافت. امیر قوای خود را به هزاره جات فرستاده تا آنانی را که بر علیه حکومت او بر خاسته بودند و بر اساس اطلاعات با فارس های شیعیه مذهب در ارتباط بودند با شدت مجازات کنند.

ولی سوال اینجاست که آیا امیر فقط در مورد هزاره ها چنین عمل کرد ؟

جواب این سوال را باز هم از خود همان تاریخ نویش مشهور کشور کاتب بشنوید که میگوید نه. او با تمام آن حاکمان محلی که حکومت مرکزی را نادیده میگرفتند با شدت عمل میکرد.

اگر تاریخ را با قضاوت انسانی و منطقی مرور کنیم شما خواهید دریافت که در زمان امیر از همه اقوام دیگر پشتونها بیشتر رنج برده ، بیجا شده و به شهادت رسیده اند


اسم: Dr mohammad Aymal   محل سکونت: sydney    تاریخ: 18.02.2011

First of all Asalamualikum

I would like Afghan-german online to put Mr Ghawas Janbaz writing for comments and also the writing of brother Noorie regarding Amear Abdulrahman Khan from my point of view brother Noorie wrote all the facts but some of the Haza brothers have very funny opinions need to be address and they should prove what the said . It is not true Amear Abdulrahman Khan pushed Hazara tribe from Kandahar , Helmand , Orozgan , Zabul to Gaznie , first of all these brothers are able to figure out Hazara population at that time , and 2nd they will be able to provide the references and 3rd if Hazara tribe was really ignored by Amear Abdulrahman Khan why Hazara tribe was ready to back up his grand son Alahazrat amanullaKhan against Bacha Saqaw up rising , I hope the afghan- german online will put these two articles for comments .
thank you


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 17.02.2011

Mr. Mohammad Hakim, it is the right of aech Afghan to disprove the writen information of history in the past or the happening at the present time but it should avoid personal attack with deeply hatred symptoms.

We could realize such horrible hasty hatred actions during the communist time at the end ( language intriguess) and we could see it very clear the murderous and barbarian actions against innocent inhabitants of Kabul city, namely Mullah Khalili, Mullah Mazari and Mullah Mohaqiq killed merciless Pashtonen, Tajiks and Hazaras.

Mullah Saiaf, Mullah Hekmatyar killed merciless Hazaras, Tajiks and Pashtonen.

Mullah Ahmad Shah Masoud and Mullah Rabani killed pitiless Hazara, Pashtonen and Tajeks and communist (Mullah) Dostum acted in killing of innocent people of Pashtonen, Tajiks and Hazaras and Uzbeks.

Ahadi and his group is known as Pashtonen fascists.

We can see it now that all those killer including communists and artificial Pashtonen fascists are united for robbing, killing and corruption, all of those killer served foreigner and they are continuing their serving with enthusiasm.

We have to break the poison weapon of ethnic intrigues of those sold people and learn lesson from the past, they are trying to keep each ethnic very far from each other and let fighting against each other by their need.

If a nation government will get the possibility to run the country, then this nation government should be not builed base on ethnic, it should be base on qualification and such government have to see honestly all ethnic as ONE NATION!

My advise to you is to disprove an article or comment matter of fact and not use personal attacks like "AWGHOI, WEJDAN WA IMAN NADASHTA AT" and you are writting further " HAMIN AST IMAN WA WIJDAN WA TARICH DANI AT ?"

If we love our nation and our country with their tradition, religion then we have to see all ethnic as an important fruits of our country, we have to learn not to reflect malicios joy like it is the case regard Pashtonen now.

Not for very long time existed in Europe different ethnics but the patriots realized it very soon later on that the countries in Europe will never come into peace, development sofar the ethnics will not get uniting as one nation and act as one nation, the fruits of our education have to earn our nation and not keep us busy with matters which caused the burning of country like we have such barbaian condition in our country more than 32 years !

It is very shameful that those sold robber and killer are getting EUROS in bags from Iran, it is very shameful that all those robber and killer are slave of Pakistan, it is shameful that the inhabitants of Kabul do not have bred for eating but those killer and robber habe huge luxurios houses, hotels and companies in Kabul and abroad, they are bringing out from the country millions USD in their suit cases and killer sold Mullah Saiaf is preaching regular with Qoran versen in killer Parliament, it is shameful that we are running still like puddels behind them and using for them for their dirty duties and games the ethnic fanatism, it is time to cooperate all educated Afghans for serving the nation and come out from the narrow view!



اسم: سید عـبد الله کاظم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 17.02.2011



امیر عبدالرحمن خان بنیانگذاردولت مرکزی افغانستان


اسم: عبدالقیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 17.02.2011


دافغان جرمن کارکونانو اسلام علیکم !
ګرانو دوستانو پدي ورستیو کښي ستاسي څخه هم لکه چي وړخ اوبو وړیدي.ځکه ستا سي په پاڼه کي څو داسي مقالي نشر ته وسپارل سوي چي په هغهو کښي لڅ دافغانستان زوریدلي ولس ته توهین سویدي. دکوم افغان وجدان بیله دعبدالرحمن،حبیب الله اونادر له اولادونه بل افغان داخبره منلاي سي چي عبدالرحمن مستبد او دانګرانو نوکر نه وو،کوم افغان داخبره ردولاي سي چي نادر غدار او دانګرانو نوکرنه وو.نه داچي دهزاره ملیت له سرونويې کله منارونه جوړکړیدي بلکي دکاکړو ،وزیرو،صافیو ،تره کو،اندړو له پری کړي سرونو څخه يې منارونه جوړ کړیدي . دانګریزانو سره دمقاومت او مقابلي دجهات ټول مشرايې وژلي دي.ټول هیواد يې دمحبس په شان کړی وو.بیله وژلو،دولس زوروني بل څه دغو ندي کړي .نو تاسی باید داسي لیکونو ته دنشر اجازه ورنکړي . تاریخو نه څه چي دهغو افغانانو اولادونه سته چي دي ظالمي فاسدي کورني وژلي ،مځکي يې غصب کړي او دويې داصلي ڼاڼوبي شړلۍ دي.هو ددوي به پلارونه وه خو داچي ولسونه څه نه وايې دوي باید اوس خپله دسالمو انسنانو په حیث قضاوت او لیکۍ وکړی نه دخپلوې او وراثت پر بنیاد غیري مقول قضاؤت .ښه کاردي چي خط مو زده کړیدي.خو ناوړدملیتو دتوهین لپار باید استفاده ځیني ونه شي.

**************************************

تبصرۀ ادمین
ښاغلی قیوم
افغان جرمن آنلاین هیڅکله او هیچا ته دا اجازه نه ورکوی چی بل چا ته توهین وکړی. د ښاغلو آریا ، نوری، کاظم ، عباسی او نورو هیوادوالو تحلیلی او مستندی لیکنی په ځیر ولونه او سر پری خلاص کړه او بیځایه تورونه مه لګوه. زموږ هدف د تاریخ د تحریف مخنیوی او د حقایقو څرګندول دی او بس په درناوی


اسم: محمد حکیم   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 17.02.2011

با سلام خدمت کارکنان پورتال ملی و میهن پرست افغان جرمن آنلاین!

نویسنده ای به نام ولی احمد نوری فرموده است که امیر عبدالرحمن اساس مکتب حربیه را گذاشت و تمام فرزندان اقوام مختلف در آن شامل بودند.
آقای نوری شما می توانید از یک هزاره و یا از یک ترک برای نمونه نام ببرید؟

دیگر اینکه فرموده اند کله مناره ها را دشمنان افغانستان گفته است و عبدالقدوس خان اعتماد الوله شخص بسیار حلیم و مهربان و چه و چه بوده است.
اینکه هزاره ها را به بردگی گرفت و از ارزگان و زابل و شمال هلمند و شمال قندهار و قسمت های از غزنی بیرون راند یا به بردگی گرفت یا کشت یا فروخت، مهربانی اش است ؟ اگر این است مهربانی پس جنایت و نسل کشی چیست؟ بلی در کابل هم بسیار بی گناهان کشته شده اند اما آن کجا و این کجا.

جنگ در هزارجات ده سال دوام کرد نه چند ماه !
ای میهن پرست! ای اوغوی واقعی! ای دارای احساس پاک وحدت ملی! می گویی ایمانا و وجدانا چه و چه می گویم. گور تو و وجدان و ایمان نداشته ات و باز می گویی خدای را حاضر ببینیم هر آبادانی از امیر عبدالرحمان خان است و هیچ ویرانی و تباهی نکرده است!

همین است ایمان و وجدان و تاریخ دانی ات؟ پس هزارجات را که ویران کرد؟ و نورستان را که ویران کرد؟ ترکستان را که به خاک برابر کرد؟ دلیل این همه دروغ ها روشن است. تو این امیر جنایت کار و مزدور را برائت نمی دهی، بلکه می خواهی برای خودت کلاهی بسازی و خودت را که از جنایت کار زادگان هستی تبرئه کنی.
من سه نسل می شود فرار امیر عبدالرحمن تو و شرکای جنایت کارش هستم و تو می آیی به ایمان و جدان گواهی میدهی که ویرانی نکرد و همه آبادانی ها از اوست.
کدام آبادانی؟
جنگ ده ساله را چند ماه می گویی و آنگاه مظلومان را به دشمنی و تهمت زنی متهم می سازی؟ راستی جای شرم است.


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 17.02.2011

محترم معلم صاحب زرنګ ته،
د هر هیواد تاریخ د هغه هیواد خلکو ته خاص ارزښت لری، تاریخی مسایلو ته مراجعه او بحث کول د یو هیواد د ترقی عامل کیدی شی.
تاریخ د تیری شوی واقعتیونو څیړنی ته وایی، اوسنی نسل او خصوصا روښنغکرانو ته ضروری بریښی تر څو د پرچمیانو او خلقیانو د خیانتونو او جنایاتو څخه خبر او هیر نکړی شی، تاسو د همدی سایت په پاڼو کښی د همدی ډلی د جنایاتو ویدیو به خامخا لیدلی وی. د څه د پاره؟
ددی د پاره چی داسی ورته ظالمانه تاریخ بیا تکرار نکړی شی.
دا د هر ملی او دیموکرات او د روښنفکرانو وجیبه ده تر څو د ماضی پر بنسټ نوی ملی او مترقی جنبش رامنځته کړی.
د اسلامی بنسټ پالو جنګ او جکړی او اوسنی کړکیچ د پرچمیانو او خلقیانو د جنایاتو محصول او همداسی دوی ته برایت نشی ورکولای.
دا خبری د پرچمیانو او خلقیانو دی چی تیر په هیر ، او دا اوسنی کړکیچ باید وڅیړل شی!
د اسلامی بنیادګرایانو او د نورو د جنایاتو څیړل پر ځای کار دی لیکن هغوی ته برایت نشی ورکولای.
جنایت، جنایت دی او جنایت کاران هغه که پرچمیان، خلقیان او یا بل څوک وی باید محاکمه کړی شی او افغان اولس د یوی مشروع او دیموکراتیک دولت د جوړویدو په صورت کی دا کار به وکړی.
امان الله


اسم: عبدالباقی   محل سکونت: از سرچوک، کابل     تاریخ: 16.02.2011

سلام و تمنیات نیک خود را خدمت شما و دوستداران این وبسایت تقدیم میدارم.

در این چند روز اخیر یک عده مقلاتی را در اینجا مطالعه نمودم که دوران تاریخی امیر عبدالرحمان خان را از دیدگاه نویسنده آن بیان میداشت و اهمیت تاریخی این دوره را بما گوشزد میکرد.
برای درک درست تاریخ کشور ما ضرورت میرود که بدون سانسور و بدون هیچ نوع جانبداری مقالۀ جناب محترم ولی احمد نوری به نظر خواهی گذاشته شده و پیرامون این مطلب بحث صورت گیرد. من فکر میکنم رسالت یک نشریۀ ملی این است که برای دریافت حقایق تاریخی کشور ما زمینه ساز شده و بدون جبهه گیری و جعلکاری بگذارند نظریات همۀ هموطنان ما تا جایی که البته با روحیۀ ملی ما در تناقض نباشد نشر گردد.

والسلام


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 15.02.2011

نوشته آقای انوری در مورد نشرات تلویزیون های افغانی در امریکا زیر عنوان (کار را به اهلش بسپارید) بسیار جالب بود اما کاش این نوشته عنوان جالب تری میداشت تا شمار زیادتری آنرا میخواندند . اګر عنوان مقاله تکراری باشد معولا خواننده بی علاقه میشود و زحمت خواندن را بخود نمیدهد. یادی از تلویزون افغانی در عنوان مقاله ، شاید بر تعداد خوانندګانش می افزود
بهرحال ، فقط میخواهم ضمن تایید حرف های اقای انوری خدمت ګردانندګان تلویزون های افغانی اضافه کنم که باید در نظر داشته باشند که معذرت خواهی و یا جملاتی مثل ( شما تخم چشم من اید من هرګز مسایل شخصی را خوش ندارم پالیسی ما توهین کردن نیست ) دردی را دوا نمیکند و حتی نمکی است که بر زخم بییندګان این تلویزیون ها پاشیده میشود . این نوع ترمیم کاری ها بعد از هر باز توهین کردن و بازاری حرف زدن اعتبار ګردانندګان برنامه های تلویزیونی را هنور هم کمتر و حیثست خود و تلویزیون شانرا خدای ناخواسته پایانتر خواهد ساخت


اسم: زرنګ   محل سکونت: نیدرلاند    تاریخ: 14.02.2011

د محترم امان الله د توجه وړ:
د افغانستان د خلق دیموراتیک ګوند د خلقی او پر چمی ډلی د جنایتونو نه هر څوک خبر دي. او دا کومه نوی خبره نه ده. د افغانستان دولت په تیرو ۱۰۰ کلیزه تاریخ کی هر پاچا، رئیس جمهور او نورو لوړ پوړو چارواکو د خلکو لپاره د زړه اخلاصه خدمت نه دی کړي. او د افغانستان دآبادی او پر مختګ لپاره یی هيڅ هم نه دی کړي. تاسو هغه تیری دوری د ظاهرشاه، داوود، تره کی او امین، ببرک او نجیب، مجددی او ربانی کیسی اوس پریږدی. او دا راته ووایه چه هغه دیموکراسی چه ستا د اوسیدو له وطنه یعني امریکا نه و افغانستان ته راغلی ده. او د افغانستان لپاره یی څه وکړه. که چیری ریښتیا هم تاسو د افغا نستان غم خوری او که تاسو اماتور لیکوال نه یاست نو را ته ولیکه او ووایه چه هغه ۴۴ میلیارده ډالره چه د افغانستان د کمک لپاره امریکا او غربی هیوادو رالیږلی وه څه شوي. او بیا هم را ته ولیکه چه د ۲۰۰۱ کاله نه بیا تر اوسه پوري څومره بیګناه خلک مړه شول او لاهم وژل کیږي او دا چا مړه کړل.. تاسو چه د امریکا ډوډی خوری او اوبه یی څښی نو بیا ولی ددوی کړنۍ او خیا نوتونه نه رسوا کوي. ستاسو د نقل دا لکي داره سریال ته څوک غوږ نه ایږدی. لطفآ خپل ځان هم معرفی کړی چه تا سو په دغه ۴۰ کاله کی خپلو خلکو ته څه کړی دي. زه په خپله د کوم هیڅ ډلی څخه نه یم ولی دومره ویلی شم چه پوره ۱۵ کاله می د معلمی او ښوونکی پاکه وظیفه سر ته رسولی ده، او په دغه تیرو دورو کی د يوه ډیر کوچنی مامور په توګه د خلکو خدمت ګار وم. ولی بیځا یه خبری او پرو پاګند هم په چا پسی نه کوم. زمونږ ملک اوس اشغال دی. اوس د امریکا نوی مزدوران د نوی خلقیانو او نوی پر چمانو په جامه کی د دموکراسی د پاک نام بدلی وایی او یوه سخت او مضر ویروس او مکروب غوندی دا ګران وطن له منځه وړی. راشه ددی مکروب مخنیوی وکړو نه چه فلانی داسی وکړه او فلانی داسی وکړه او ځان د لیکوالی په کچه مشهور کړو. تاسو دومره راته ووایاست چه د دیموکراسی په دغه لسو کالو کی تاسو د وطن او خلکو څه کړی دی. او څه پلان لری په راتلونکی کی د خلکو خدمتګاره شی. ستاسو دخبرو نه معلومیږی چه تاسو یواځی د عقدی او انتقام قصد او عزم لری. نه د خلکو د ربړید یلو او غم خوړولو احساس.
د راتلونکی ازاد او ګران افغانستان لپاره څه کولای شی. که پدی باره کی هر څومره لیکنی د وجدان او ایمان داری له رویه ولیکی خو شا له شم. نور نو ستاسو خو ښه ده چه څه لیکی او که نه


اسم: عبدالقیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 11.02.2011

الحاج فضل الله رشتین سلام کوردي آباد(خلګ څه غواړي)رښتیا چي دخلګو غوښتني دي بیان کړیدي.رښتیا دا دخلګو ارمانونه دي. سوال دادي چي داحقونه يې چاه غصب کړیدي؟ او څه ډول خلګ خپل حق پلاس راوړلاي شي؟راځي چي غصبان ولس ته وښیو اولا چي دخلګو دحقونو په غصب کښي لیګیا دي دهغوي لاسونه ونسو.نودمخنیوي لپاره يې باید کوم څه وکړو ،څوک يې باید مخه ونسي، اوڅنګه؟ که یوازي نصیحتو نه کوخو دغه دي تقربیاً نژدی ۱۴۰۰ کاله کیږي چي داسلام له ظهور ورسته داخبري اورو (ظلم ناروادي،خیانت ناروادي ،وژنه نارواده اوډیر نور) مګر چي عمل نسته اویا يې څوک نه عملي کوي .نو څه فایده.مخته سي ږغ وکړي او پرمیدان ودریږي،په عمل لاس پوري کړي خپلي خبري دلاري څراغ کړو. کوردي ودان پرخداي دي سپارم قیوم.


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 09.02.2011

IT IS TIME TO GET THE VOICES OF EDUCATED AFGHANS UNITING FIGURE !!!

Like always is presenting Mr. Dr. F. Samin excellent articles(at present time in Gran Afghanistan), the contents of all his articles are describing the facts, through those criminals, murderer and slave mafias sold the country several times, they killed lot of innocent people and it is going still on, all of them ( sold communists, all type of trained sold Mullahs) are united for robbing the country now.
It is really very shameful for USA, NATO and ISAF that they are announcing always themselves as supporter and friends for justice, freedom and they are condemning corrupted governments and parliaments but unfortunately they installed corrupted regime in year 2001 and they are supporting with huge investment those killer, criminals, robber and corrupted regime and Parliament in Afghanistan.
I have to say that USA, NATO and ISAF are hypocrite, because they knew from very beginning that those people are killer, robber and sold themselves by several countries at the same time. Taliban was created for weapon collection offiicial through deceased Abdul Wali ( son in law of former deceased King) in Pakistan in year 1995( Mr. Wasiri is witness of it ( he was speaker of former King at that time, Mr. 50% and robber of 52 millions USDs AHMAD ZIA MASOUD was involved in this matter too ) and Unocal supported them ( with advise of Mr. charlatan Khalilzad and Madari Karzai). NO BODY CAN IGNORE THIS EXISTED FACT!!!
For all such created disaster has to pay the nation its price now, specially the Pashtoonen.
It is impossible that the amount of Taliban should increase base on their regular announcements every year, it is not a cow boy film that they get up again after killing, the nation is disapointed and angry because of corrupted government and Parliament and blind bombing, torturing of USA and putting innocent people into jails.
USA, NATO and ISAF will never succeed so far they are clamping on those dirty people.
USA, NATO and ISAF have to act in Afghanistan at the same way like they reflected their reaction in connection Egept and Tunis recently and said to corrupted leaders of Egypt and Tunis:they have to accept the VOICE of nation ! Afghan nation is not free, for Afghan nation is its own country in fact like jail, the mafias are ruling there and USA, NATO and ISAF are passing one none sence conference after the other one for the reason how can to servive those killer and robber?
Afghan nation is suffering deeply since 1978, it is the responsibility and duty of USA, NATO and ISAF to act civilized and act practical what they are preaching in connection Egypt and Tunis in Afghanistan too!
USA, NATO and ISAF have to realize that they have put on the necks of nation from both sides merciless killer, criminals and robber.
USA, NATO and ISAF have to separate from those killer and robber, they have to appear to our nation in honest way, they have to reflect respect to their own young people not to let to lose their life because of those killer and robber.
Afghan nation has a clear known history, Afghan nation never accept installed government and foreigner leadership, this will clear demonstrated in current and coming years too.

Note: Mr. Zarang Salamona, please forgive me for writing in English language, I have no another possibility, KOOR DE WADAN!


اسم: امان الله    محل سکونت: امریکا    تاریخ: 08.02.2011

د افغان جرمن انلاین محترم مسول او درنو چلوونکو ته د سلامونو پر وړاندی کولو سره د خدای (ج) ځخه دوی هر یو ته د وطن په لاره د لا ښه خدمت بریالیتوب غواړم.
محترم ورور اسد میوند ته، خپل سلامونه او نیکی هیلی وړاندی کوم.
د تاسو د پاملرنی ځخه مننه کوم، باید اضافه کړم چی زما هیله دادی تر ځو د پرچمیانو او خلقیانو او اسلامی بنسټ پالو هغه جنایت چی په سازمانی ډول ترسره شوی وه یا کیږی هیر نکړی شی.
زما لیکنه د افغانانو د روحیاتو، مشخصاتو،او څانکړتیاوو سره برابر ده او پر حقیقت باندی استوار دی او کومه خیالی، تصوری او شخصی بڼه نلری .
د افغانستان د کلیو ورانیو، اعدامونه او دی دوی لخوا خلک مهاجرت اړ ایستل ځه پټ عمل نه دی او د افغانستان هره تږه، هر ونه، هر خاوره او هر انسان د دوی د جنایاتو شاهدان دی.
زه د دوی د جنایاتو ځخه خبری کوم نه د کومی نیمکړتیاوو ځخه!
ګرانه وروره ښه دی چی عقلانی بحثونه ولو د ښو او بدو فکرونو تر منڅ تر سره شی، غوره دی او تکرارآ یادونه کوم چی عقلانی بحثونه تصادم نه دی بلکی ټولنه د بیان او د تفکر ازادی خواته سوقوی.
یادونه: د ګوتو په شمیر څینو د افغانستان د سیاسی چاپیریال ځخه داسی انڅور ترسیموی چی ګویا د جنایاتو ځخه یادونه تیروتنه ده او دوی داسی فکر کوی چی اوس یی وخت نه دی او کله چی ملی واکمنی رامنڅته شی بیا به دا کار وکړو، دا نظر کوم سیاسی تحلیل ته ورته نه دی او د څینو د خوشحالی په خاطر غیر مسولانه برخورد د مسایلو سره کیږی او هر یو څان د افغانستان مشر ګڼی او نورو ته توصیه کوی، خو بیا هم ښه دی د هر یو نظر د سیاسی مسایلو سره مرسته کوی.
محترم وروره اسد میوند صاحب پورتنی خبری هغوی ته متوجه دی چی د افغانستان مسایل ته د خپل شخصی عینک ځخه ګوروی او داسی استدلال کوی ګویا هغوی چی د سیاسی تشکیلاتو اړوند کسان نه دی هغوی سیاسی وزن او قدرت ته ګوروی او د دوی په نزد هر ځوک باید سیاسی تړاو ولری، چی دا نظریه علمی او منطقی نه دی، دوی د انسان نقش په تاریخ کی هیروی او یا ...
پرون او نن ډیری افغانان دی چی سیاسی ګوندونو پوری تړاو نلری مګر د هر چا نه ښه ملی دریڅ لری، سیاسی استدلال لری او د وطن په خدمت کی قرار لری.
زه په راتلونکی کی په دی اړه به یو ځه ولیکم.
په درنښت امان الله


اسم: اسدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 05.02.2011

دافغان جرمن آنلاين درنو او محترمو چلوونكو ته نيكي هيلي او سلامونه وراندي كوم.
محترم ورورامان الله ته!
د خلكو په درد درديدلي وروره! پو انكار- وايي مطبوعات د اوسني تاريخ اساس او بنياد دى موژ بايد خپل تاريخ مشوش نكرو حوك چي د مطبوعاتو آزادي محدودوي د وطن ملت تاريخ ته زيان رسوي.
ديره محترمه وروره!د خلك دموكراتيك گوند د ظالمانه واكمني ترعنوان لاندي ستاسي ليكنه يوحه لولم، خود يو كوچني انسان او افغان په توگه له تاسي حخه يوه كوچني هيله لرم، هغه داچي كه ليكنه او يا تاريخي حيرنه يو اساس او بنست ولري نو ارزشت به يي خورا زيات وي، محترمه وروره تاسي د ورانيو ارقام هم ذكر كري ولي دا واضيح نه ده چي دا ارقام تاسي له كومه حايه اخيستي. خلك دموكراتيك گوند تاريخ كه وحيروپه كافي اندازه شواهد او اسناد شته چي دهغوي نيمگرتياوي را په گوته كوي. شه خبره داده چي د هغوي نيمگرتياوي په خپله دهغوي په قلم د ليكل شويو اسنادو پر بنست ولس ته وراندي كرو، او بيا وروسته پري خپل نظر حرگند كرو.
د سوسياليزم او فيوداليزم په هكله به حه نه وايم.
دا كار به ما خپله كري واي خو دريغا په مسكو كي د كدوالي ستري ژوندانسان له معنوي نري حخه محروم ساتي. هيله كوم چي زما ليكني ستاسي د خفگان ورونه گرحي.
په درناوي


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 01.02.2011

ښاغلی محترم عبدالقیوم خان ته سلامونه او احترامات وړاندی کوم.
لومړی ستاسو د پاملرنی ځځه مننه کوم.
د تاسو د پوښتنې په څواب کی، کله چی د خلک دیموکراتیک ګوند بریالی شو د ټولو هغه کومی ګوندونه چی په هیواد کښې موجود ول، بریالی ګوند د ټولو پر ضد اقدامات وکړل.
بله دا چی ددی لیکنې په لومړی برخه کښې ما د اسلامی بنسټ پالو د جنایاتو ځخه یادونه کړی دی، هغه کومی نومونه چی تا یاد کړی زه پر هغوی باور نه لرم، ما د ټولو جنایتکارانو محاکمه د یوی دیموکراتیکی دولت په شتوالی کښې اشاره کړی.
دا درسته دی چی غربی هیوادونه د موږ نه دی، زما موخه ددی ځخه دادی چی خلقیان او پرچمیان د غرب او امپریالیزم پر ضد ګویاانقلابی شعارونه ورکول او د غرب د نوکر تر نامه لاندی ډیر بی ګناه افغانان یی شهیدان کړل او یا یی مهاجرت ته اړ کړل، اوس د ساړه جنګ د پای په بهانه دوی په غرب کی میشت دی او خپل پرونی شعار ته یی شا کړل!
بله دا چی زه د چا د توهین نیت نه لرم موخه می وطن ته خدمت دی او زه تر اوسه د کومی سیاسی ګوند غړییتوب نه لرم.
ډیر محترم مشر ستا د شفقت ځخه مننه کوم اوستا د کور ودان وی.
ستاسو کشر
امان الله


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 31.01.2011

ګردانندګان محترم افغان جرمن آن لاین - سلام عرض میکنم
من از آنهایی که در مسایل زبان تعصب دارند بسیار بیزارم پوهنتون ، روغتون ، واټ و غیره کلمه های زیبایی اند که اکنون داخل زبان شده اند - اعتراضی در میان نیست اما سوالی داشتم:
این روز ها در قسمت بالایی مضامینی که در وب سایت تان نشر میشود بعضا به عوض کلمه نویسنده ( لیکوال ) و به عوض تاریخ ( نیټه ) نوشته میشود
آیا این کار به اساس کدام پالیسی صورت میګیرد و کلمه ( نویسنده ) از نظر شما ایرانی است و یا اینکه چنین نیست و هر بار درین مورد اشتباه شده است - اګر اشتباه شده است لطفا اصلاحش سازید
نجیبه قانع


اسم: پیر بابر    محل سکونت: کابل     تاریخ: 31.01.2011

این اولین پیام من در سایت عالی افغان جرمن انلاین است و فقط خواستم از نویسنده کبیر و عزیز کشور محمد اکرم عثمان تشکر کنم که چهره های کثیف وطنفروشان کبیر کارملوف و فروخته شده های دیگر باند او را افشا کردند

در واقع کارملوف این مزدور خبیث روسها یکبار نه بلکه دو بار پلان های شوم روسهای جلاد را در افغانستان عملی کرد. یکی در شش جدی 1979 و بار دیگر در 1992 برای ناکامی پروسه پلان صلح ملل متحد

مگر شما در تاریخ افغانستان مانند کارملوف خائین و فروخته شده پیدا خواهید کرد ؟ هرگز نه

شما این ویدیو را تماشا کنید که در آن او محک وطنپرستی و افغانیت را وفاداری به دوستی با روسها میداند

http://www.youtube.com/watch?v=PWWiQk2_kkg&feature=related

لطفا سایت گران افغانستان را برای شناسایی نوکران واقعی روسها کارملوف و مسعودوف در لینک ذیل مشاهده کنید :

http://graanafghanistan.com/?p=36846


اسم: عبدالقیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 29.01.2011

وښاغلي امان الله جان ته چي زحمت باسي د( دخلق ددموکراتیک حزب دجنایت کارانو) دمحکمي لپار يې بډي را وهلي دي.کور وداني وایم خداي دي تاسي پدي کار کښي بریالي لري.محکمه ،حساب او کتاب خو ښه کاردي.اوداچي تاسي لیکي چي افغانان او ولس.زه ونه پوهیدم چي افغانان جلا او ولس جلا کومي دوي طایفي دي که څنګه؟ بل تاسي لیکي چي دخلک دموکراتیک خزب چي قدرت ته ورسیدي دنورو سیاسي احزابو سره يې جبهه جوړه نکړل یوازي يې پر قدرت خیټه وا چول.که يې جبهه جوړه کړي وايې نو بیا ستاسي ملاتړ به ورسره وايې؟ نورنو بیا پدوي کي غلطي او نقص نه وو؟که يې واضح کړي او دڅوسیاسی حزبونو دنوم ذکر وکړي چي مثلاً له کومو حزبو سره باید جبهه جوړه وايې؟ بل ګرانه په (کرزي،محقیق،فهیم،سیاف،پیر،مجددی،دوستم،رباني،قانوني،ملاعمراو حکمتیار) يې محکمه کوي،په اوسني جهان چي هیواد يې قبضه کړیدي په دوي يې محکمه کوي؟او که بل کوم شریف سړی او محکمه درته معلومه ده.زه پدي باور یم چي دخلګ ددموکراتیک حرب(بخواني غړي) چي ژوندي دي او تر کومه ځایه يې چي زه پیژنم ټول دي خبري ته آماده دي چي که د ځاي،محکمه اوقاضي سم معلومات ورکړي هلته به ستاسي په حضور کي آماده شي.تاس دا تلاښ وکړي چي دغه دري خبري پوره شي به خیر هرڅه به سم شي.امید ستاسي دخبر په تائيد د(۳۷۰۰۰) زرو کلیو دخرابي او خلګو دوژونو تاوان به ځیني اخلو.بل تاسي لیکي چي دوي اوس دفامیلوسره آرام په اروپا اوامریکا کښي ژوند کوي او دپورته هیوادو په مرسته.ښه ګرانه داهیوادونه هم زما وستا دپلارو هیوادونه ندي .داخبر باید تاسي دکوربه هیواد سره سپینه کړي.اصلاً ستاسي بلا دي پر ما بیچاره سي وايې (چي دلاري غول پر لیوني تاوان دي،دمجلس xxxx پر کوچني تا وا نیږي) نو هغه دمجلس دکوچني خبره ده چي زه او xxxx والا ښه سره پو هیږو.په لیکو کښی دي توهین،ښکنځل ،بد ویل کم کړه.واقیعتونه ،دقیق،په اسنادو ووایه زه درسره یم.ستاسي وهم له څه دي؟ چي ولي دغه خلګ بیا حزبونه جوړوي؟ ته يې هم جوړ کړه،هلته اوس یو نیم بند قانون سته دهغه قانون داحکامو برابر يې جوړوي.اوتاسي تر قانون ځان پورته مه ګڼي.اُمید زمانه خفه نسي ستاسي خیر غوښتونکي قیوم.


اسم: اسدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 26.01.2011

دافغان جرمن انلاين درنو او محترمو كاركوونكو زما سلامونه او نيكي هيلي ومنى.
سلام و احترامات به استاد نهايت گرامي محمداعظم سيستاني تقديم مينمايم.
استاد نهايت گرامي! از توصيه هاي عالمانه و نيك شما نهايت سپاسگزارم، و هر سخن شما برايم درين راه هاى دشوار و تاريك زندگي مانند يك مشعل خواهد بود،
من هيچگاه بخاطر رضايت كس ياكساني چيزي را نخواهم نوشت غير از حق و حقيقت و به خاطر حرمت به كرامت انساني، چون من به اين فرمودۀ علامه سيد جمال الدين افغاني باور كامل دارم و از آن پيروي ميكنم كه زندان در راه خواستن حق از سوى ستمگران گردنکش رياضت است، و تبعيد درين راه سياحت، و كشته شدن هم شهادت،
استاد نهايت گرامي من از ده سال بدين سو در كشوري به سر ميبرم كه در آن احساس عدم موجوديت استادان، و بزرگان ملي است، ولي از امكان دور نيست كه شايد مشكلات اقتصادي، و ياامراض گذشته سياسي، و يا منافع مادي در اينجا باعث اين گرديده كه افغانها تا به حال نتوانستند يك تجمع واحد روشنفكران افغان را در شهرمسكو داشته باشند،
به آرزوى توصيه ها و رهنمايي هاى شما به بنده.
بااحترام


اسم: کاکړ   محل سکونت: جرمنی،هامبورک    تاریخ: 26.01.2011

دښاغلی بسمل ځخه په مننه چی داځل یی خپل مطلب (جعلکار له جعلکارانو سره مل شو) صرف په خپل نامه جوړاو نشر کړی دې او دنورو افغانانو دنامه یا په جرمنی کی دکلتوری ټولنې له نامه او یا تیلفونی کنفرانس ځخه استفاده نه ده کړې دنوموړی دغه اقدام ته لبیک وایو چی هر ځه یی لیکلی وې ولو ښه اوبد وې یوازی په ده پورې اړه نیسي نه په ډیرو ګنګو او نامعلومو اشخاصو او ادرسونو پورې،په جرمنی کی زمونږ افغانانو یوازنی غوښتنه هم دنوموړی ځخه همدغه وو چی هر ځه باید په خپل نامه او ادرس ومطبوعاتو ته وړاندی کړې بل کوم خاص مخالفت او کینه له بسمل سره نه لرو.هرځوک چی هر ځه لیکی دده هم حق دې چی باید خپل زړه خالې کړې.


اسم: محمدامین بسمل   محل سکونت: جرمني    تاریخ: 24.01.2011

دافغان ــ جرمن درنو چلوونکو او لوستونکو!
لمړی زما سلامونه اونېکې پیرزوینې ومنئ دوهم په اروپا کې له ښاغلي محمد څخه مننه کوم چې زما دلیکنو ستاینه یې کړې ده .
دریم دافغان ــ جرمن له ټولو چلوونکو څخه هیله کوم چې خپله بې طرفي مراعت کړي او زما په دفاع کې چې چا تبصرې ورلېږلې هغه خپرې کړي دا زما دریم ځل دی چې زه دا لاندې تبصره درلېږم ترڅو دلوستونکو قناعت حاصل شي خو تاسو یې نه خپروئ ما ته ډېرو دوستانو لیکونه راولېږل تیلیفونونه یې وکړل چې ولې یې ځواب نه لیکې ما په ځواب کې ورته ووېل چې ممکین دافغان ــ جرمن چلوونکي زیات مصروف وي خیر چې وخت یې پیدا کړ زما تبصره به خپره کړي هیله من یم چې خپل لوستونکي په شک کې وانه اچوئ .
داچې د یوناوړه کس دلجاجت له کبله تاسو ته یوڅوکرښې لیکم اوستاسو وخت نیسم ما وبښئ دا کس چې دا ځل یې دکاکړ نوم په ځان ایښی داکاکړ نه بلکې په . . . ککړ پکړ هغه زېړ سترګی شغال دی چې په تېره تبصره
کې ما ورته اشاره کړې وه .
د دې کس یوه خبره له بلې سره رفت نه لري یوازې دا هڅه یې کړې ده چې ما توهین کړي خوسیند د . . . په ژبه نه مرداریږي دهرچاکرداراوسابقه روښانه ده زه هر شېبه دولس پوښتنوته حاضر،پخپله ماضي اوحال مې ویاړم .
ګرانو خویندو او وروڼو !
افغانان په ټوله نړۍ کې لوړنوم لري ځلاندتاریخ یې له اتلولیوڅخه ډک اوهریرغلګر یې په ګانډو کړی دی که وړاندې ولاړ نه شم کافي ده چې د روسي یرغل انجام ته پام وکړئ دا چې دځینو خرڅو شوو افغانانو، کیڼ اړخو ، ښي اړخو او تش په نامه مذهبي ګوندونودخودخواهیو له سببه زموږ دملي وحدت شېرازه ونړېده او په نتېجه کې د نوي استعمار ښامار زموږ پاکه خاوره تر سینې لاندې کړه زه دا یوه لویه غمیزه ګڼم که تاسو زما لیکنې لوستې وي اکثرأ په ننني ناورین راڅرخي ماپه زغرده زموږ د هېوادکورني اوبهرني غلیمان غندلي هغوی بیا په غبرګون کې دککړپکړ غوندې اجنټ زمادمخنیوي لپاره ګمارلی داچې په . . .ککړ پکړزمالیکنې احساساتي، دادب له چوکاټه وتلې او له سپکاوي څخه ډکې بولي دا د ده خپله ستونځه ده که چېرې زه په خپلولیکنو کې د جنګي جنایتکارانولکه خلیلي، محقق، فهیم،غبرګ عبدالله ، رباني، دوستم او ددغو ټولو دلاس خطرناکې الې
(حامدکرزي ) صفتونه وکړم بیا به همدا په . . . ککړ پکړ ما یو ملي شخص وبولي .
نه پوهېږم دې سپین سترګي پخپله تبصره کې دکوم سند له مخې په مادکمونست تورلګولی اوپه همدې تبصره کې بیا دومره ګمراه دی چې ما ته یې لیکلي :
((که مسلمان یی دا ومنه چی دا زما لمړی ځل دی چی وتاته دغه لیکنه کاږم .))
قدرمنو لوستونکو !
اوس نو تاسې پخپله قضاوت وکړئ چې دا مغز خراب کس څومره دروغجن دی ؟
مهرباني وکړئ د غورځنګ،کریم او شېر له تبصرو سره ددې په . . . ککړ پکړ تبصره یو ځل مقایسه کړئ بیا به مو باور وشي چې څومره یو له بلې سره سر خوري خو دابې حیا بیا هم زموږ اوتاسووخت نیسي اوپه لجوجانه ډول په سترګو کې خاورې را اچوي چې دا زما لمړل ځل دی .
زه د دې نامرد کس داسې یوه لیکنه په لاس لرم چې هلته یې کټ مټ داسې جملې او املا کارولې ده لکه په دا خپله تبصره کې خو هلته یې لکه دتل په شان یو بل نوم په ځان ایښی دی .
نورمووخت نه نیسم زه هم کارته روان یم یوازې دا وایم چې تر اوسه هیڅ کاروان د . . . په . . . نه دی تم شوی زموږ کاروان به انشالله سرمنزل ته رسي .
په درنښت


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 24.01.2011

ارجمندعزیز اسد جان میوند سلام!‏

از لطف و حسن نظر تان نسبت به خود ممنونم. من هم یکی از خوانندگان مقالات و نظریات شما میباشم و با آنکه شما هنوز ‏بسیار جوان هستید، ولی دارای درک بلند و نظریات صائب و پذیرفتنی هستید، نمونۀ این طرز دید شما در مورد علمکرد ‏شورای امنیت ملل متحد در یوگوسلایا است که به ارتباط مفکورۀ بدست گرفتن ادارۀ افغانستان توسط شورای امنت مطرح ‏شده است.
همچنان نظریات شما در مورد رهبری آیندۀ اتحاد روشنفکران افغانان در خارج کشور در بخش نظرخواهی پورتال ‏قابل توجه است. از این جهت من در وجود شما آیندۀ درخشان در نویسندگی می بینم. توصیه ام بشما اینست که سعی کنید ‏همیشه مستقل فکر کنید و منافع علیای کشور را بر همه علایق دیگر مقدم بدارید.
هرچه می نویسید بخاطر روشن شدن حقیقت ‏و صلاح وطن بنویسید نه بخاطر رضایت کس یا کسانی. وطن خود را دوست داشته باشید و مردم وطن را به برادری و ‏برابری و یک رنگی و یکدلی و بالاخره انسانیت دعوت کنید.
امید است روزی برسد که از این مصیبت ها رهائی یابند و در کنار‏ هم مثل انسانهای متمدن و با فرهنگ تمام نیرو و انرژی خود را در راه رفاه اجتماعی خود و میهن خود بکار ببرند و دست از ‏خرافه پرستی و کینه توزی و نفاق افگنی برگیرند. برای شما سلامت و عمر طولانی آرزو میکنم.
دعا گوی تان سیستانی 24/ ‏‏1/ 11‏


اسم: najibaram   محل سکونت: Sweden    تاریخ: 24.01.2011

عجب زمانه، عجب نيرنگ، عجب روزگار!! بيچاره دوکتور محمود حبيبی سابق والی کندوز، کابل، وزير اطلاعات و کلتور و رئيس سنای افغانستان به عمر 86 سالگی در شهر کابل وفات نمود، وزارت اطلاعات و فرهنگ اقای مخدوم رهين اين دلقک رژيم اخندی ايران، اتحاديۀ باصطلاح ژورناليستان، نويسندگان، پارلمان افغانستان به پاس 55 سال خدمت صادقانه، شجاعانه، شفاف اين نويسندۀ توانا و ژورناليست شناخته شده صرفأ با ابراز يک کلام، يک جمله از خدمات شايسته موصوف بوطن ياد نکردند. و طوريکه ديده شده مطبوعات کابل، سايت های داخل و خارج از کشور با فراموشی اصول ژورناليزم يادی از اين پير مرد از ياد رفته نکرده و اکثرأ مطبوعات، سايت های داخل و خارج افغانی در گير زد و بند های سياسی، گروهی، سليقوی، تباری، زبانی و قومیتی بوده از عناصری ستايش ميگردد که دست و تن آنها در خيانت، جنايت و خون، مال، عزت و عفت مردم آغشته ميباشد و يا بوده است.
امروز اکثر نويسنده های پويا، خبير، آگاه، دلسوز، دانشمند چون استاد زيار، تره کی، هاشميان، ملالی نظام، سيستانی، اکرم عثمان، عباسی، انوری، نوری. باری جهانی، يون و صدهای ديگر توسط عناصر آب آورده، مجهول، بازاری، هرزه، بدنام، پليد، بدون عزت و شرف تهديد، تحقير، توهين ميگردند و بسياری با پوشش برقه عيالداری خود، مادر و خواهر خود به شخصيت های با شرف باعزت با ناموس دشنام ناموس داده، حريم خانوادۀ آنها مورد هتک ، تجاوز صورت گرفته همه بنا بر ملحوظات مصلحتی، زد و بند های مشکوک و روابط و ضوابط خاص دست زير دهن گرفته نظاره گر بوده و صدای ديگر را نيز سانسور يا زندانی ميسازند.
سايت های دشنام گر، شهرت يافته به فحاشی، انحرافی(پندار)و(کابل پرس) همه روزه، 24 ساعته به اشکال مختلف خارج از چهار چوب تمام موازين اخلاقی، انسانی، تربيوی، افغانی يا شعار و صدای [ تجزيه] افغانستان را با نوشته های خاينانه، ددمنشانه، وطن فروشانه تورديقل ميمنگی جاسوس مزدبگير ترکيه و ازبکستان و عضو برجسته جنبش چپاولگران شمال دوستم و بصير کامجو اين نوکر ايران و(زرنگار)دلقک استخبارات نظامی پاکستان(I.S.I)و(اخگر هامبورک) که اگر برقه برداريد(عظيم بابک) هويدا ميگردد که شوربختانه گرداندگی سايت دشنامگر [پندار] را عهده دار ميباشد. اين سايت مضحک به جان همه افتاده بدون [ لگام ] به حريم خانواده ها داخل و دو روز قبل به آدرس دوکتور اکرم عثمان از فرستادن هرگونه دشنام کار گرفته و بعدأ جناب عثمان اين شخصيت شناخته شده را متهم به ناسزا گوی نموده است و به اين چشم سفيدی آنها آفرين گفت. بنأ بگذاريد ديگران جواب آنها را داد.


اسم: رحمت   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 24.01.2011

در مطلب (د کرزی متبادل) اسم مترجم با نام رادیو آزادی ذکر شده است ولی نویسندۀ مطلب روشن نیست، درحالیکه بار بار در آن از ضمیر (من)کار گرفته شده است. برای خواننده سوال بوجود میآید که این نویسنده و یا گوینده اصلی کیست؟ ادارۀ محترم پورتال باید متوجه چنین باریکیها باشد و قبل از نشر هر مطلب یکبار خود را بجای خوانندگان قرار دهد.
به امید موفقیت بیشتر!

ض . رحمت


اسم: mohammad   محل سکونت: Europa    تاریخ: 23.01.2011

به توجه تمام افغانهای داخل و خارج کشور رسانیده شود، در صورتیکه حامد کرزی در برابر خواست به اصطلاع نمایندګان پارلمان جدید افغانستان، به افتتاح پارلمان قبل از حکم محکمه اختصاصی مبادرت ورزد، که این خواست جدی آخوندهای ایرانی نیز میباشد، زیرا اکثریت از این نمایندګان،انتخابی نه بلکه بالاثر تزریق دالر های استخبارات آخوندهای ایرانی و دسایس منطم به این پست ها نصب ګردیده اند! و در صورت توافق آقای کرزی به افتتاح این پارلمان دیګر جای شک و تردید در جاسوس بودن آقای کرزی به شبکه استخبارات ایران باقی نمیماند! و دیګر واضح میګردد که آقای کرزی سر خمی بالاتر از ګرفت بوجی های یورو در برابر ایران دارد! و افغانها در برابر این رسواترین معامله یک چنین رهبر نام بد خویش باید دست به عمل شده و کشور خویشرا از ورطۀ سقوط تاریخی نجات دهند!


اسم: پروين ولی    محل سکونت: مالمو سويدن    تاریخ: 21.01.2011

لطفأ بخاطر حرمت به شخصيت توهين شده جناب دوکتور کلام اکرم عثمان در سايت های پليد پندار و سپيده دم که وابسته به ببرک روسمل وطن فروش ميباشند نوشته های اقای عثمان را مورد نظر خواهی بگزارند تشکر . پروين ولی ـــ مالمو سويدن


اسم: kakar   محل سکونت: garmany    تاریخ: 21.01.2011

وروره بسمل عزیزه !:ستا لیکنه می په افغان جرمن پرتال کی تر سترګو تیره کړه،تا هم ګیلی کړی دي او هم عجزاوزاری ،داچی هغه سړی دومره ستا لپاره مهم نه ده نو بیا ولی دې دومر دخپل ځان لپاره او هم ددی پرتال ددرنو چلو ونکو لپاره دسرخوږی پیدا کړی دې؟ چی هم ددی وخت ضایع کوې او هم زمونږ لوستونکو؟زما په آغلب باور او ګمان دا یوشخص نه دې بلکی اوس dډیر و افغانانوپه زړونو کی ستا په باب نفرت او کرکه پیدا شوې ده ،دلته ډیر خلګ تا دافغانانو تر منځ دنفرت او کرکی باعث ګڼې او پر تا باندي اعتراضونه لرې،دا دیوه نفر کار نه دي او نه یو نفر دومره استعداد اوتوان لرې چی هغه دی ستا په باب همیشه دومره ځان مصروف کړې او نه هم ته په دومره فوق العاده موقف کی قرار لرې چی ځوک دی ستا ځخه دخطر احساس وکړې اویا ستا په باب دې ځانګړی اشخاص توظیف کړې، دلته هغه متل رایاد شو چی وایی :ګنجی (پک) چاه په کلی کی نه پریښودي ولی ده غوښتل چی خپل آس دملک په کور کی ودره وې، په دغه انترنیت کی ډیر اشخاص شته چی دیوه اوبل په باب لیکنی کوی دا په حقیقت کی داصلاحاتو لپاره یوه ښه معقوله طریقه ده ولی هر ځه باید دآدب په چوکاټ کی تر سره شې،ولی په ډیر افسوس باید ووایم چی ستا ډیرې لیکنی احساساتی او دادب له چوکاټ وتلې دې او له سپکاوی ډکی وې،او دقلم عفت په نظر کی نه ساتې، ستا همدغه کردار پرخلګو منفی اغیزی شندلې دې،بله خبره داده چی تاسو ټولو کمونستانو یوځل دافغانستان خلګو ته امتحان ور کړی دې نور دغه خلګ ستاسی په خبرو او چیغو باور نه کوې او نه تاسی په یوه اوبل نامه خپل ځان ته نجات ور کولای شې،که په لک هاو ځلی تاسی وغواړی په مختلفو عنوانونو را مخ ته شې ولی ستاسی دتیر زمان اعمال دبخښنی وړ نه دې،که دیوه عزیز په صفت دې زما مشوره منی هغه داده چی په فارسی کی یو متل دی چی وایی :(شولی ته بخور فردیت بګو)،په اخر کی هیله لرم چی زما ځخه هم خواشني نه شې او ما باندی هم دهغه بل نفر ګمان ونه کړې که مسلمان یی دا ومنه چی دا زما لمړی ځل دی چی وتاته دغه لیکنه کاږم.


اسم: Mohammad   محل سکونت: Europa    تاریخ: 21.01.2011

بسمل ورږره سلام ! اول خو دافغان جرمن ویبپانی نه مننه چی خپل درانه هیواد والو ته یی دا زمینه برابره کړی ده چی خپل دزړه دردونه یو اوبل ته سره ووایی، ستاسو دهغه لیک به اړوند چی افغان دشمنه د خارجی هیوادونو او زمونژ دهیواد د غلیمنانو په دتیره بیا دایرانی اخوندی پاسد اسلام دشمنه په اړه تاسو لیکلی دی ،کاملا تاسو وافعیتونه لیکلی دی،او دیرمو لژ لیکلی دی،دکرزی فاسد رزیم دافغان ملت سر وتاریخ ته تیت کړی دﺉ،افغانان تسوته شاباش وایی!


اسم: اسدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 20.01.2011

سلام و احترامات بي پايان به خدمت محترم کاندید اكاديميسن محمداعظم سيستاني عرِض مينمايم.
استاد نهايت گرامي سالهاست كه مضامين وزين شمارا در رسانه ها مطالعه مينمايم، كه با خواندن هر مضمون آرزو هاى نيمه جانم جان ميگيرد، و ميگويد كه هست تا به حال كسي كه از حقايق تاريخي، مردم ما را آگاه ميسازد، و توانائي اين را دارد كه به صدها قلم دشمن با يك قلم جواب دندان شكن بدهد، و مردم فريب خورده مارا متوجه حقايق تاريخي ميسازد.
استاد نهايت گرامي. مضامين آخيري تان تحت عناوين (كي عدالت نميخواهد،آقاى بشردوست عدالت ميخواهد ياقدرت؟)و پيشواز همبستگي روشنفكران افغان در خارج كشور) كه در صفحات وزين افغان جرمن آنلاين به نشر رسيده بادقت و محبت مطالعه كردم، كه آنرا يك مژده خوشبختي به خود و تماماً مردم رنجديده كشور ويران خود ميدانم، ولي اگر در عمل چنين كاري صورت بگيرد بهترين راه نجات وطن عزيز ماافغانستان ميباشد، چون آقاى بشردوست امتحان خود را در طي ده سال اخير به مردم و تاريخ افغانستان منحيث فرزنداصيل آن موفقانه سپري كرد، كه در وطنپرستي و ملي گرايي او نبايد شك كرد، وآقاى مسكينيار همچنان كسي هست كه از تماماً خصلت هاى وطنپرستي، مرد مپرستي، و حق پرستي بر خوردار است، اگر در دور اين دو شخصيت ملي شخصيت شماو مانند شماباهم جمع شوند واقعاً يك روند ملي و موفقانه خواهدبود،
يگانه چيزي در اين راه به نظر من نحيث يك جوان رنجديدۀ كشورم مطرح است آن اينست، كه اشخاص مغرض،و متعصب، و آنانيكه به امراض سياسي لاعلاج مبتلا هستند بايد همسفر اين كاروان مقدس نشوند چون آنهاعادت دارند در نيمۀ راه قافله هاى خود را جدا ميسازند، (آزموده را آزمودن خطاست)
اگر به مردم ستمديدۀ افغانستان اين اطمينان داده شودكه درين نهضت عدالت خواهي هيچ يك از افراديكه در گذشته ها به وطن و مردم خود خيانت كرده جاى ندارند، به مرحمت خداوند تحت حمايت اكثريت مردم افغانستان قرار خواهد گرفت، به گفته مردم، مارگزيده از ريسمان دراز ميترسد.
به اميد موفقيت نهضت عدالت خواهي
بااحترام


اسم: عبدالقیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 20.01.2011

پسله ډیره وخته بیا غواړم چي دمحترم اکادمیسن سیستاني صاحب پر دغه نوي وړاندیز(به پشوازهمستګيروشنفکران افغان درخارج کشور) باندي څه ولیکم.ښاغلو ډیرځله دلوي او ورزیده لیکوالو ،دنظرخاوندانو لیکني ګورم،چي ټول دوطن دجوړوني او آبادي په ویر آخته دي.ټول دنوروشکایاتوترڅنګ داشکایت لري هم لري،چي اقتصادي مشکل سته چي منورین ،دوطن دجوړیدو سره مینه وال نسي کولاي سره راجمع سي،څو دمشرک هدف پرسرسره خبري او دیوه قوي خوڅښت تاداب کښیږدي.بل ټول لیکي چي په اروپااوامریکاکي اوسیدونکي افغانان. ولي ؟تاسي خبرنه یاست چي دپخواني شوروي په جمهوریتو نوکښي تر امریکا اواروپا زیات دلوړو زده کړو لرونکي متخصیص افغانان ژوند لري داچي هلته داروپائي هیوادو په شان (سوسیال) نه سته دژوند په مشکلاتو کښي راګیردي نه سي کولاي وخت پیداکړي دکمپیو ترونو ،اخبارونو اوتلویزونو پر مخ را څرګندشي ،مګر موږ افغانان باید هغه هیر نه کړو.ولي هغوي له پامه غورځوي؟په پاکستان کښي هودااوس تر یو نیم میلیون زیات افغانان استوګن او په خواریو کښي راګیر دي ښه زده کړي لري .خپله دننه په افغانستان کښي داسي ککري سته چي له موږ اوتاسي څخه په هر څه کښي برتري لري.هرڅه باید له هغوي سره په ګده سرته ورسیږي.اوداچي ښاغلي سیستاني صاحب لیکي اقتصادي مشکل داخو له ما اوتاسره سته.نو ښاغلي مسکین یار خو دامشکل نه لري.دداسي غونډو درابللو توان خوله هغه سره سته.داچي دي دافغان ولس لپاره دورځي ۶۰یا۷۰زره دالر مصرفوي دده يې کور آباد.خو دیوي میاشتي په مصرف يې دري داسي جلسي جړیداسي شي چي پکښي زر نفره ګډون وکړي.دسیتاني صاحب وړاندیز ښه وړاندیز دي چي دروسي دپخوانیو جمهوریتو اوسیدونکو افغانانو،په پاکستان او ایران کي اوسیدونکوافغانانو ته هم پکښي ځاي ومندل شي.اوداغونډه دننه په افغانستان کي جوړه شي. له اوسه ورته مشريا نامزاد ونه ټاکل شي .هلته (په جوړه غونډه کي) خپل دغونډی برخوال درایو له مخي خپل مشر وټاکي .هوتاسي به خلګ پیژني .خودا کار خلګوته ورپريږدي دمشر ټاکل داسلام اوبشري قوانینو له مخي دولس حق دي .دافغانستان دنن دموجودو غیري دولتي ټولوسیاسي سازمانو له ګډون پرته به هرڅه نیګړي وي . له هغوي سره په موافقه کښي اودهغوي اشتراک ضروردي.اوکه داسي نه وي هرڅوک چي له خارجه ورسي اویا وتپل سي نتیجه يې خوندوره نه بولم.


اسم: محمدامین بسمل   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 20.01.2011

ددرانه پرتال (افغان جرمن) قدرمنوچلوونکو!
سلامونه او نېکې هیلې مې ومنئ خدای (ج) دې وکړي چې خوښ او د صحت جامې په تن ولرئ .
وخت به مو ډېر نه نیسم یوازې دومره لیکم هغه څوک چې زما د بدنامي لپاره موظف شوی هغه د دې وړتیا نه لري چې زه یې ځواب ولیکم، دانفر که سل یا زر ډوله نومونه وکاروي که دپړانګ نوم په ځان کېږدي که د شېر نوم بیا هم هغه زېړ سترګی شغال دی چې هیڅ رنګرېز به زمری ورڅخه جوړ نه کړي ولوکه هرڅومره رنګ هم پرې وموښي .
تاسویې پخپله ویني چې زماجګړه له هغوکسانوسره روانه ده چې دا کس یې ګمارلی اومعاش ورکوي دافغان جرمن له قدرمنو چلوونکوڅخه مننه کوم چې زمالیکنه یې د(دکابل دولت درۍ ګونې قواوې دایران په ولکه کې دي ) تر سرلیک لاندې خپره کړه په نوموړې لیکنه کې د دې کس د بادارانو اعمالو ته توجه شوې ده زموږ ټول
په هېوادمین افغانان ما تل تشویقوي اوزمالیکنې په مینه مینه لولي زه له دوی څخه منندوی یم کور یې آباد .
زمالیکنودکابل پردۍ اولاسپوڅې ادارې ته سرخوږی پیداکړی ځکه یې داکس زمادبدنامي لپاره ګمارلی ما
ته د ځینو درنو ویبپاڼو چلوونکو په مرسته داسې اسناد په لاس راغلي چې انکار ورڅخه نه کیږي ورځ یې چې راورسیږي بیا به یې زه دهمدې لمبر بدل په وړاندې کېږدم .
ددې لمبر بدل کس ورځنۍ دنده یوازې داده چې په بدلونومونونه تنهازماپه ضدبلکې زموږ افغان مخورو،وتلو
سیاستوالواو لیکوالانو په ضد تبلغات وکړي که تاسو د دیدګا ها برخه سمه وګورئ وبه وینئ چې همدې کس په ډېرو بدلو نومونو کله یوه لیکوال ته خوله وراچولې اوکله بل ته زما جدي هیله دافغان جرمن د درانه پرتال له چلوونکوڅخه داده چې له هرڅه اول دخپلو قلمي همکارانودفاع وکړي مانادداسې ګمارل شوي کس د مغرضانه تبصرو مخه ونیسي داخوطبعي خبره ده چې که کوم کس په بدل نوم ستاسو په قلمي همکار بې ځایه حمله کوي او هغه هم ستاسو په انګړ کې طبعأ چې ستاسو دایمی قلمي همکارلمړی له تاسو څخه خپه کیږي داځکه چې د شخړو ډګر تاسو ورته پرانیستی دی زه دا منم چې څوک به ناروغ وي څوک به عقدې پالي څوک به له دې لارې خپله خېټه ډکوي خوای کاش چې دا ډول موزیانوپخپل نوم لیکنې او تبصرې کړې وای په هرصورت زه له تاسو څخه په ډېر درنښت هیله کوم چې خپل رښتیني قلمي همکاران مه خوابدي کوئ .
آرام اوسوکاله اوسئ
محمدامین بسمل


اسم: nadeem nami   محل سکونت: Afghanistan    تاریخ: 20.01.2011

د پياوری استاد داکتر پژمان ليکنه د چشمان يک روزنامه نگار و چمدان های يک رييس جمهور په آسمايی ويپسايت کی خپور شوی ده. په دغه ليکنه ، ايرانيان، په صراحت او شکاره دول درازق مامون د تروريستی حملی د تدارک او لاس وهنه ، متهم شوی دی.


اسم: mohammad   محل سکونت: germany    تاریخ: 19.01.2011

ددی سایت او نورو افغانی په وطن مین سایتونو کی خپل د غوسی ډکه کرکه او نفرت د ایران د آخوندی منفور او اسلام دشمن رژیم پدی عمل چی زمونژ ډروند ورور هیواد وال او تکړه ژورنالیست شاغلی رزاق مامون باندی داسی نا ځوان مردانه تروریستی عمل یی د خپلو چوکړو په ذریغه سر ته رسولی دی په دیره غوسه نفرین وایم او خپل دروند او په خیواد مین ورور او هیواد وال رزاق مامون ته دخادای له درباره د عاجل صحت او سلامتی په تمه یم !انشا الله او رحمن !
د ایران په اصطلاع اسلامی رژیم و آخوندانو ته د افغان ټوریالی ملت له خوا ، دا سپارشتنه لرم، چی احتیاط احتیاط احتیاط دا افغانستان دی !
دا د میرڼو هیواد دی ! نه چی ځان په داسی غم واړوی چی بیا به یی نشی عضمولای! او د افغانستان په اصطلاح ولسمشر ته می دا ابلاغ دی څنګه د بوجیو بوجیو یورو ګانو بیه به ایرانته پری کوی؟ شرم هم حد لری ! پورته شه لژ څه غیرت وښیه ! نورنو افغان ټبر چاته د درواغو هیواد پلنی د لومو نه شکار کیژی!
او د ټولو هیواد والو څخه می دا هیله ده پدی اړه خپل غبر ګونونه نړی په خبره کړی!
بیاهم رزاق مامون ورور ته د ښه صحت او سلامتی هیله کوم او ورته وایم هیوادوال در سره دی!

محمد د اروپا څخه


اسم: دکتور خلیل الله قدیری   محل سکونت: بن ( آلمان )     تاریخ: 17.01.2011

مضمون وزین دکتور فرید ثمین، " آقای مالکی به افغانستان خوش آمدید"

اینست نتیحه ای دهن پرآبی که دولتمردان ما در ساحه ای حاکمیت خود جرِِأت آنرا ندارند که سفیر فاقد ادب دیپلوماسی ایران را ظرف 48 ساعت از افغانستان خارج کنند.
ای کاش راد مردی مانند محمد داوود خان شهید وجود می داشت.
او در سالهای پنجای قرن بیست میلادی در زمان صدارتش، آقای دودیانوس سفیر فرانسه به دربار کابل را در ظرف 48 ساعت از افغانستان خارج کرد، زیرا آن سفیر پلاکاتهای فلم جمیله فلم جنبش آزادیخواهان الجزایر را در سینمای پارک کابل پاره کرده بود.


اسم: شیر   محل سکونت: دنمارک    تاریخ: 17.01.2011

وروره کریم ګله:ستا دډیرولوړو احساساتو ځخه په مننه رښتیاهم درست افغانان ولو هرچیرې وی دایران د تورمخې سفیر دغه کرغیړنی ځرګندونی باید وغندې،خوزما یوه خبره باید ټول بادرده افغانان واورې چی بدبختانه ډیر افغانانو په داخل اوخارج کی دایران دحکومت په مقابل کی ځانونه خرځ کړې دې او دیران په مقابل کی مظاهرې لاځه چی په لوړو سترګو پورته هم ورته کتلې نه شې،داده اوس ورځ په ورځ دغه مړه سترګی دپردیو اجنتان ښه پیژنل کیداي شې او خپل دوه مخي رول ښه ثابتوې.
لکه څرنګه چی ټول افغانان اګاهې لري ځیني کسان یوازی په دې ډیر غښتلی وې چی دخپل هیواد او خپلو افغانانو په باب په مختلفو نومونه دسیسی او توطیی مطرح کړې او خپلو تبلغاتو ته داسی زور ورکوي چی نژدی ځمکه اسمان ته جګه کړې،ولی کوم وخت چی دګران هیواد افغانستان دحیثیت او اعتبار خبره او د ایران دسفیر په شان وافغانانو ته دسپکاوی موضوع مطرح شي بیا دغه دپردیو نوکران په زربین کی هم ځوک نه شي لیدلې او تړلې خولې ناست وې،دغه دپردیو نوکرانو یوازی دخپل ملک او خلګو دریښو محوه کو لو لپاره د ایران او پاکستان په فایده خپلی پښې لو ځی کړې دې او دپردیو په روپیو غواړي خپل کور خراب کړي او په نتجه کی خپل ځانونه لوړ معرفی کړې،تاسی دبسمل نوم اخستی دی،دنوموړی مخ توری ، دروغجن،لاپک، په باب باید درته ووایم چی نوموړی نه کوم سیاسی شخصیت دې او نه هم کو م خاص سیاسی کار پوه دا لکه دګاونډیانو یاغې چرګه دهر چا پربام هګی اچوې،دی نه کومه اتحادیه لرې او هم نه یی دجوړه ولو استعداد لرې،که څوک زما خبره باندی اعتراض لری دادی تقریبا پوره دری کاله کیږې چی دی په جرمنی کی اتحادیی چیغې او نارې وهې څوک دی مهربانې وکړي بیله ده او درې نفرو نورو دده دملګرو پرته دنورو افغانانو نومونه را په ګوته کړې او یا دی کوم دسته جمعی ويډیو او یا تصویرونه را وښيي،دایوازی دی غواړی دمها جرو افغانانو دنامه ځخه غلطه استفاده پورته کړي او په دی نامه دخارجی استخباراتو ځخه څه نا څه لاس ته راوړې او خپل ځان وکاذب شهرت ته ور سوې او همیشه بیځایه بیله دی چی موضوع تحلیل اودرک کړي مخکی تر مخکی چټیات او ناروا ویلو ته مخه کوې.بسمل ځینی وختونه په انترنیت کی لیکنی هم کوی او یو ه پریښنای پاڼه هم لرې هلته یوازی دده لیکنی دې تاسی هلته وګوري که کوم چاه د ایران او یا پاکستان په باب دده ډیره یوه وړه لیکنه او تبصیره هم پیدا کړه په هغه صورت کی زه وتاسی ته ځان ملامت ګڼم.ده یوازی د ایران او پاکستان په خوله په افغانانو پسې لکړه را پورته کړې ده
کریم ګله چی خبره راځه اوږده نشې دداسی بی غوره افغانانو په انتظار کی باید ونه اوسیږو دهیواد لوړي ګټی باید په نظر کی ونیسو او دایران دسفیر دبی عقلې خبری په باب وخپلو اعتراضونو ته ټول افغانان باید زور ور کړې.


اسم: خټک   محل سکونت: landshut    تاریخ: 17.01.2011

دافغان ــ جرمن عزتمنوچلوونکواو دنوموړي پرتال درنوقلمي همکارانو ته سلامونه وړاندي کوم!
هیله ده چې دافغان ــ جرمن قدرمن چلوونکي زما تبصره خپره کړي تر څو هم دځینو کسانوځواب وېیل شوی وي او هم دافغان ــ جرمن د اوسنیو چلوونکو په اړوند دځینو مغرضینو پوښتنو ته هم ځواب ورکړ شوای وي .
او ل خو د دې درانه پرتال له محترمواومنورو چلوونکو څخه دا لاندې پوښتنې لرم !
آیا تاسو ته د کریم ؟! نامي او غورځنګ؟! نامي تبصرې مغرضانه نه ښکاري؟
آیا تاسو نه پوهېږئ چې دا کس یو نفر خو نومونه یې بدل دي؟
آیا ستاسو کمپیوتري سیستم ددرلېږونکودکمپیوترونو دسریال شمېرې اواصلي پته نه شي مالومولای ؟
آیا تاسو دخپلو قلمي همکارانو پتې نه لرئ ؟
واضع خبره ده چې تاسو هر یو سم پېژنئ او که تاسو یې نه پېژنئ او یاستاسو کمپیوتري سیستم دومره ضعیف وي نو بیاله تاسو څخه په ډېر درناوي هیله کوو چې دخپلوټولو قلمي همکارانو مکمل ادرس، دتیلیفون شمېره او تصویرونه هم تر لاسه کړئ تر څوله یوې خوا هر یو وپېژنئ او له بلې خواداهریو که ځان نارینه بولي نو بیا دې په مېړانه ډګر ته را ووزي، لیکنې دې وکړي او تبصرې دې ولیکي داکار به ددې سبب شي چې هم به دپرتال په چلوونکو دکار حجم کم شي او هم به په هر هر چا شکونه له مینځه ولاړ شي .
کریم ؟! نامي ته چې دایې سل په سلوکې بدل نوم دی وایم لږحوصله وکړه زموږدکولتوري ټولنې رسمي احتجاج هغه وخت په مونشن ښار کې دایران کونسلګري ته ولېږل شو چې مولانا مارشال؟؟ فهیم لا له ایران څخه توپک نه و غاړې ته اچولای موږ د ایرانیانو دځواب انتظار باسو .
داچې موږ د خپل احتجاجلیک خبر رسنیو ته نه دی ورکړی علت یې دا دی چې له یوې خوا زموږ داحتجاجلیک ځواب نه دی راغلی او له بلې خوا ستاسو په شان روحي ناروغانو ته زموږ دا ډول چارې هسې هم زور ورکوي نو ځکه نه غواړو چې ستاسو رواني ستونځې نورې پسې زیاتې کړو .
دا چې ښاغلی بسمل دیوې ګولې روزي پیدا کولولپاره پخپله خواري او غریبي مصروف دی په میاشت کې یو یا دوه ځلې مونشن ښار ته دکم وخت لپاره راځي هغه زیات وخت نه لري اونه خو د تا په شان کسانو په کیسه کې دی نوځکه مې لازمه وګڼله چې ته ډېر انتظار ونه باسې زه به پخپله ستا دخولې خوند لږ در برابر کړم .
که د ایران دظالمانه کړنو په اړوند دښاغلي بسمل غبرګون اورې نو مهرباني وکړه د آزادي رادیو په ارشیف کې ترشنه اسمان لاندې پروګرام چې وړمه ورځ د۲۰۱۱ زکال دجنوري په پنځلسمه نېټه تېر شو واوره بیابه سمه پته درته ولګیږي چې نه خو ښاغلی بسمل لاس تر زنې ناست دی،نه خو دچا هدایت او مشورې ته اړ دی . دښاغلي بسمل او زموږ ټولو ګډ کاروان دی دا به همداسې له خیره سره پر مخ ځي ستا کوکارې بې ځایه دي آرام شه خپل ځان نورمه شرموه .
بله مهرباني چې کریم؟! کړې هغه دا چې وايي زموږ دکولتوري ټولنې غړي دې د ایران کونسګري په وړاندې مظاهره وکړي .
ولې نه دا بده خبره نه ده خودمظاهرو تنظیمول او دپولیسو اجازه وخت غواړي اوبل دا چې زموږ دټولنې غړي او نور پردېس افغانان هم دیوې ګولې ډوډۍ لپاره شپه او ورځ خولې تویوي موږ خو ستا په شان منظم ډالري معاشونه نه اخلو چې یوازې دکمپیوتر ترشا ناست او جېبونه مو ډک وي .
زما داسې مشوره ده درته چې دځان غم دې وخوره یوسم رواني ډاکتر ته ورشه داسې نه چې ځنځیري شې .
خټک


اسم: karim   محل سکونت: kabul    تاریخ: 16.01.2011

خوشبختانه په داخل او خارج کی دایران دسفیر بی احترامی ځینی افغانانو دخپل توان اوطاقت په اندازه وغندله، خو لازمه ده چه دغه سلسله په داخل او خارج کی ټول افغانان په یوخوله او ژبه وغندې، ولی متاسفانه چه لا تر اوسه هم یوتعداد افغانان په دی باب لاس تر زنی ناست دې او خپل ځان ته یی هیځ حرکت نه دې ور کړې چه یو دهغوجملی ځخه محمد آمین بسمل دې چه همیشه یی خپلې چیغی جکی کړي دې او دجرمنی دبایرن په ایالات کی یی دکلتوری ټولنی په نامه تل اعلامیی او یا مننلیکونه پخش کړي دې،نه پوهیږم دا ځل یی دایران دسفیر دسپکاوې په باب ولې خاموشې اختیار کړي ده، بلکی اوس یی مناسب وخت دی چه نوموړی اتحادیه په منشن کی دایران دکنسل ګیری په وړاندی په یوه لویه مظاهره کی برخه واخلی او جریان یی منظم شکل سره په تصویری بڼه په ټولو رسنیو کی خپور کړې که چیری دمظاهیری په باب ځینی مشکلات او نزاکتونه موجود وې اویا هم داتحادیی په باب کوم خاص ملحوظات موجودوې نو حدی اقل داخو کولای شی چه دهمیشه په ځیر یو تیلفونی کنفرانس دخپلو نژدو ملګرو په شمول را دعوت کړې او دایران ددولت او دهغه هیواد دسفیردغه بی شرمانه عمل وغندې ،داڅکه دښاغلي بسمل صاحب نوم اخلم چه تجربی ثابته کړې ده چه همیشه ددغسی مسائلو په هکله بسمل صاحب نسبت نورو ته په ډیره بیړه او تلوار او تر ټولو دمخه خپل داعتراض اواز را اوچت کړی دې ولی نه پوهیږم داځل د کوم علت پر اساس تر اوسه پټه خوله ناست دې،او دچاه ومشوری اوهدایت ته سترګی په لاره دې،په دغه باب می دټولو افغانانو ځخه داهیله ده چه هر چیرې چه قرار لرې باید خپل داعتراض اوازونه را اوچت کړې.


اسم: اسدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 14.01.2011

به كاركنان نهايت گرامى ودانشمندافغان جرمن آنلاين سلام عرض ميدارم.
بزرگان محترم وروشنفكر!درصفحه تبصره هاى سايت افغان جرمن آنلاين تبصره ى ازطرف( پشتون دژ)مطالعه كردم وباخواندن اش تعجب كردم،گاهى به فراموشى ميرفتم فكرميكردم كدام سايت ديگري رابازكردم.
دوستان نهايت گرامى ملت رنجديده ى افغانستان درسه دهه اخير قربانى هوسهاى انسانهاى خائن گرديده ولى خائينين رابايدبه اساس خيانت ايشان به مردم افغانستان نوشته كرد نه به اساس گفته هاى سرچوك مردم.
ببرك كارمل رامن به اساس اسنادروسهاونبشته هاى رفيقاى حزبى اش منحيث شاه شجاع قرن بيست ميشناسم،ولى هيچگاهى بى موردوبى اساس به اووافراد ديگرى ماننداوراكه به وطنم ومردم ام خيانت كرده تهمت به ايشان نخواهدبست،چون من به ننگ وناموس،وعزت خانواده گى هرهموطن خودرا واجب الاحترام ميدانم،حتااگردشمن من هم باشد،ازقاموس باغرورافغانى خودچنين آموختيم ودرجامعه خود درك كرديم كه ننگ وناموس براى مردم افغانستان بالاترازهرچيزاست،به آقاى پشتون دژاحترامانه واضيح ميسازم كه دشنام وتهمت راانعده انسانهابه يك ديگرمى بندند،كه درفقرعلمى،وعدم شعورسياسي به سرميبرند،انانيكه ازعلميت برخوردارباشند انهاميتوانندمخالفين سياسي خودرابدون اينكه به بى حرمتى خانواده ى اوبپردازد،به اساس اسنادوشواهدخيانت اورابه مردم خودافشا ميسازد،من نميدانم روابط نامشروع كارمل وخانم اناهيتارابه اساس كدام اسنادوشواهدمينويسيد.
هركسى كه هستى ولى نام پشتون رانبايد به خودانتخاب ميكردى،روسهادررابطه به چننين تهمت هاضربالمثل دارند،شخصى كه برشخصى ديگرى چنين تهمت ببنددموردسوال قرارميگيردكه.
آياشمابه ايشان شمع گرفته بوديد؟
دوستان نهايت گرامى ومسولين افغان جرمن آنلاين خواهشمندم تادرصفحات خودبه چنين دشنام ها واتهامات بى اساس جاى ندهيد


اسم: اسدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 13.01.2011

اولتر از همه سلام و احترامات خويش را به خدمت گردانندگان سايت وزين افغان جرمن آنلاين تقديم ميدارم.
از محترم داكتر محمداكرم عثمان نهايت سپاسگزارم، و اميدوارم كه همراهان ديگري اين سپهسالار را به نسل هاى آينده و تاريخ كشور ما معرفى نمايند، تامردم ما حقايق را دريابند، آنانيكه كوشش جعل تاريخ را دارند بايد به اين پى ببرند كه هنوز انسان هاى وطنپرست و ملي وجود دارند، و آنها قادر به اين هستند كه چهره هاى ضد منافع ملى و خائن به کشور را افشا سازند، تااينهااز تحریر افسانه هایی بنام تاريخ ابا ورزند،


اسم: پروين ولی   محل سکونت: بلجيم "    تاریخ: 13.01.2011

کاش قلـب وسعـت مـي گرفـت
شمع با پروانـه الـفت ميگرفت
کاش ميان جـاده های زنـدگـی
خنده هم ازگريه سبقت ميگرفت
کاش همه آدم ها انسان ميبود، فرق انسان از حيوان در حکمت هوش است .
بلی !
سالهاست قلم توانا، ذهن پويا شخصيت علمی اکادميک، استاد سخن اکادميسن دوکتو اکرم عثمان با ادبيات پررنگ، غنی و عام فهم برای مردمش داستان، رومان و حکايه
نوشت و از جمله دانشمندان سر سبد کشور و محبوب قلبهای همه افغانهای با پاس و سپاس قرار گرفتند.
هر شنونده راديو کابل با صدای پرعظمت، خوشنما و شرين دوکتور اکرم عثمان آشنا بوده و هنوز که هنوز است طنين صدايش در گوش و هوش هر شنونده راديو کابل نقش است و عثمان برای همه الگوی زيبای کلام و سخن است.
اخيرأ اين دانشمند گران ارج در قطار صدها کتابهای نوشته است در دنيای غربت دنبال مسبب بدبختی، فلاکت، رنج، درد، غم و آه و ناله هزاران يتيم، بيوه، پير و برنای وطن افتاده است و علت را شفاف در کتاب معروف (کوچه ما) با تمام ظرافت بيان داشته است
آغاز بدبختی از ۷ ثور ۱۳۵۷ شروع و در ۶ جدی ۱۳۵۸ با يورش لشکر سرخ خرس های قطبی در همکاری، خوش خدمتی و نوکر منشی ببرک کارمل به اوج خود رسيد و نويسنده با درک انگيزه را با جملات خاص بيان داشته که کتاب کوچه ما به مثابه صدای هزاران هم وطن رنج ديده به دلها چنگ زده است و طشت رسوای ببرک کارمل و گروپ مشخص اش را يک باره و با ظرافت از بام به زمين ريخته است .
و اما [ســـپهسالار نبی عظيمی کودتاچی معروف] چون آدمک رنجور از پاه افتاده و پوســـيده در ( قوش خانه های) تاشکند با طلسم شيطانی به خود پيچيده با تمام ناپاکی، کثافات که سر تا پای اين دلقک ولسوالی کمری را فرا گرفته و از جملۀ مسخ شدگان تاريخ ميباشد بر کتاب کوچه ما و به شخصيت بزرگ آقای عثمان تاخته و هوشدار داده است که : نه کنيد تو نويسنده کوچه ما را که عليه بت مسخ شدۀ نبی عظيمی تاخته به گونه سردار محمد داود، نور احمد عتمادی، موسی شفيق، آقای ظفر، نينواز ، احمد ظاهر و صد های ديگر برخورد و سگان گرسنه، زنجيری ديوانه بنام عظيم بابک خواهر زاده ببرک کارمل گردانند سايت کثيف ( پندار). کامران ميرهزار قوم سابق جوخدار سپاه پاسداران خمينی خردجال گرداننده سايت تمويل شده استخبارات ايران بنام [کابل پرس] چماقداران، بدماشان پليد سايت پندار و کابل پرس
رحمت الله رحمانی مزدور کارمل با نام مستعار < زرنگار > نمايندۀ خاص احمد ولی مسعود در شبکه تروريستی عربی شاخه جدا شده القايده بنام [القدس عربی] مقيم لندن و اخيرأ گماشتۀ استخبارات فدراتيف روسـيه K.G.B و تروريست شناخته شده، قاتل صدها زندانی حاکميت شيطانی ببرک کارمل و گردانندۀ سايت بدنام، مضحک < پندار< با خنجر، چماق به جان دانشمند فرزانه آقای عثمان افتاده به آدرس پورتال محبوب و دوست داشتنی افغان جرمن آنلاین دشنام، بد و رد گفته که ديگر زياد گرديده است .
همکاران گران ارج قلمی پورتال بخصوص استاد اعظم سيستانی، استاد ولی نوری ، استاد انوری ، استاد خانم نظام ، استاد عارف عباسی ، استاد حبيب الله غمخور ، استاد باری جهانی و استاد بزرگوار جناب تره کی و ساير قلم بدستان ارجمند عليه سايت های بدنام ولی خطر ناک < پندار > و < کابل پرس > که هر دو توسط احمد ولی مسعود و خواهر زنش فرشته حضرتی از فروش سنگ زمرد و قاچاق آدم خريداری و تمويل ميگردد قلم برداشته و با استفاده از امکانات هر دو سايت شرارت انداز به جرم زهر پاشی نفاق، شقاق توهين به مقدسات ملی افغانی و دشنام به شخصيت های پذيرفته شدۀ تاريخ وطن و تحرک ساير اقوام ساکن در افغانستان و زبانها عليه قوم بزرگ پشتون و زبان پشتو به کابل احظار و در پيشگاه مردم به خشم افتاده محکوم شوند.
اگر ناوقت جنبيد شايد تلاش اين خفاشان اندک اثر گذاشته باعث تشديد خون ريزی و تشدد گردد. بايد رسالت خود را ادا و به مثابه سايت حافظ منافع ملی و مقدسات وطنی اقدام نمود.
تشکر از همه "پروين ولی ـ بلجيم "


اسم: سلام خان   محل سکونت: .    تاریخ: 12.01.2011

له هغی ورځي چی زما سر و کار له انترنیت سره پیداشوې دې او یامی ځینې نورې داخلی او خارچی ورڅپاڼې او رسالی لوستلې اویا ځیړلې دي، ما خو تر نن ورځی پورې د سنګین په نامه کومه لیکنه نه ده مطالعه کړي،اوزه به ډیر خوشحاله شم چی د نوموړی لیکنی وګورم او د نوموړی د لیکنو په باب خپل نظر ورکړم نه دده د شخصیت په باب. ای کاش ده زما کومه لیکنه مشخصه کړې وایی چی ما دهغې په باب له ده سره خبرې کړې وایی، د سنګین خان ددغه نظره داسی اټکل کیږې چی دی هم یو د هغوروحی او روانی ناروغانو له جملی ځخه دي چی تنها خپل ځان خوښوې، په خپل صفت هیځکله نه مړیږې، د کرکی، نفرت او تعصب ځخه تر ستونې ډک دې.
دوهمه خبره سنګین خان د افغان جرمن انلاین کارکونکو ته هدایت ورکړې چی د سلام خان لیکنی نشر نه کړې، زه نه پوهیږم ما خو تر نن ورځي پوري داسی کومه لیکنه نه ده کړي چی هغه دی خدای مه کړه د سنګین او یا د نورو د قهر سبب وګر ځیږې، زه فکر کوم چی افغان جرمن انلاین هر اقدام د پوره تحلیل او ځیړنی وروسته تر سره کوې، زما په نظر دوی نسبت ډیرو نوروته په دی کار کی مخکې دې او دغه اقدام یی د ستاینی وړ دې، هغوی زما او ستا خبرو ته ممکن اعتبار ور نه کړې دوی په خپل کار کی خپلواک دې او د هيچا تر تاثیر او فشار لاندی نه راځې او نه هم باید راشې، هیله لرم په پورته خبرو باندی ما بیاهم د چاپلوسی په تور توهین نه کړې.
بلی د مستمند صاحب ګیله ما ومنله او په هغه ځه چی مستمند صاحب زما ځخه معلومات غوښتی وو جواب می ور کړې او بخښنه می ځینی وغوښتله بخشنه غوشتل په چاپلوسی کی نه راځې،څوک چی کار کوي هغوي اشتباه هم کوې


اسم: وليد طرزی   محل سکونت: ايران     تاریخ: 12.01.2011

با عرض احترام و تهنيت به مسولين و گردانندگان پويا پورتال وزين افغان جرمن !
نويسنده شــــهير ، استاد کلام ، سرتاج ادبيات فلکلور کشور ، دوکتور بزرگوار جناب اکرم عثمان مطلب جالب و جواب دندان شکن به [ ســــپهســـالار نبی عظيمی نوه کرنيل عظيموف بلشويک و شرکای پليدش ] نوشته و در پورتال تابناک افغان جرمن اقبال نشر يافته است ،جا دارد مطلبی را غرض اگاهی بيشتر هم وطنان عزيز از جنايات شــــياد بزرگ ببرک روســــــــــمل وشرکا به نظر دهی بگزارند. تا رسالت مردمی بيشتر بجا گردد .
وليد طرزی ـــــ ايران


اسم: سنگین   محل سکونت: کابل    تاریخ: 12.01.2011

ازهمه اولتر بامسؤلین عزیز پرتال افغان جرمن عرض ادب واحترام می نمایم درقدم دوم متیقینم که نبشته بنده را به نشر نه می سپارید.
به هرحال من مسؤلیت وجدانی خویش را ادا نموده به شما و اقای ولید طرزی عرض احترام می نمایم یاداور می گردم که کابل پرس و دیگران را فراموش کنید غم مار استین تان ((سلام خان)) را بخورید ایا شما تا به امروز نه فهمیدید که سلام خان هم پیمان کابل پرس است؟
به فکر بنده اقایون مسؤل افغان جرمن یا نمیدانند ویا شعورأ دزد را با چراغ دستی یاری می رساند .
همین امروز با چند تن از همکاران قلمی افغان جرمن تماس گرفتم خدا گر دن مرا نگیر د ازهمه اولتر یک دو نفر از انها با من تماس تیلیفونی داشت و به من گفت که تا به کی خاموشی؟
بعدأ خودم به یک سه چهارنفر تلیفون نمودم انها به من گفتند که دیگر لازم نمی بینیم مطالب خویش را به پرتال افغان جرمن بفرستیم.
من که همکار قبلی افغان جرمن بودم از انها سوال نمودم که چرا؟
جواب انها عین چیز بود مثلی که اقای ولیدطرزی درمورد کابل پرس تحریر نموده است .
به هر صورت ممکن بعضی شکر رنجی هادرمیان نویسنده هاومسؤلین افغان جرمن به میان امده باشدولی به ارتباط اقای سلام خان باید گفت که وی را ازروی نبشته های یک جانبه اش یک شخص گماشته شده می دانم .
تاجای که من مطالب درې و پشتوی این فرد ناشناس ومرموز راخوانده ام نه کدام سوژه ژورنالستکی باخود داشت و نه هم سلسله منطقی اینکه چقدر اشتباهات تحریر ی داشت اوراهم مطرح بحث نمی دانم همان چاپلوسی که برای اقای مستمند نموده خود بیانگر بیسوادی اش شمرده می شود .
ازجانب دیگر تابه الحال هیچ کس بنام سلام خان کدام نویسنده راندیده است نه درکدام تالار فر هنگی، سیاسی نه درکدام محفل وعروسی فلهذا این شخص مرموز عین گوربوزخان واری است .
صادقانه بایدعرض نمودکه خودم کدام خاطره بداز پرتال افغان جرمن ندارم ولی بنابر پیری وزهیری ام نمیتوانم همکاری نمایم .
من از مسؤلین عزیز پرتال ملی افغان جرمن تمنا می نمایم تا هر چه زودتر هویت اصلی سلام خان را افشأنموده و دروازه افغان جرمن را به روی این شخص مرموز برای ابد ببندد .


اسم: وليد طرزی    محل سکونت: ايران    تاریخ: 11.01.2011

اقای غنی !
زندگی سخت نيست ما سختش مي سازیم، عشـــق قشــنگ نيست ما قشنگش ميکنيم، دل ما تنگ نيست ما تنگش ميکنيم، دل هيچ کسی سنگ نيست ما سنگش ميکنيم، حقيقت تلخ نيست ما تلخش ميکنيم، صبر شرين است ما تلخش ميکنيم، دروغ گفتن ننگ است شما حملش ميکنيد، چشم ها سنگ نيست شما سنگش ميکنيد.
سايت های وظيفه دار ، خريده شده توسط استخـبـارات بيگانه، چرند نويس خـصـم وطن و مردم افغانستان به نام های [ پندار ] به گردانندگی پسر خاله ببرک کارمل معاون حزب بنام [ جديد ] به رهبری زلمی حسن دامون برادر ببرک کارمل و [ کابل پرس ] به گردانندگی شـــهروند ايران عضو سپاه پاسداران ايران بنام کامران مير هزار ؟؟!!
تنها وظيفه گرفتند.
ـــ ايجاد شقاق اختلاف شديد ميان تمام اقوام ساکن در افغانستان.
ــــ ايجاد اختلاف ميان نيروهای ديگر انديش، عناصر اگاه وطن پرست توسط سايت پندار
ـــ تشديد و شراره ساختن اختلاف مذاهب در افغانستان.
ــــ تحريک ساير اقوام برادر عليه قوم پشتون.
ــ دشمنی با زبان، کلتور، فرهنگ، لباس، موزيک پشتون ها و دشمنی با اتن ملی، سرود ملی، عنعنات پسنديدۀ ملی، مقدسات ملی، اساطير بزرگ تاريخ توسط همکاران سايت های "پندار" و "کابل پرس" بنام اصلی عظيم بابک نام مستعارش گوربز خان عطاخيل و خان اصلی و روشن درويش دريا دلی بنام مستعار مزاری ، هاشمی ، راهب ووو
ـــ توهين ، دشنام، ناسزا گفتن و فحش دادن خلاف نورم نشراتی و مطبوعاتی به اساطير بزرگ تاريخ ميرويس خان نيکه هوتکی اعلحضرت احمد شاه بابای بزرگ مؤسس افغانستان نوين شاه اشرف هوتک فاتح اصفهان شاه محمد هوتک جهان کشا اعلحضرت امان الله غازی محصل آزادی و استقلال افغانستان شهيد سردار محمد داؤود خان غازی ايوب خان غازی اکبر خان و فخر افغان خان عبدالغفار خان .
ـــ اگر مسؤولين امور فعلأ به سايت استخدام شده [ کابل پرس ] که مستقيم از طرف ايران و سازمان ماويستی ( راوا) که توسط زراد خانه [I.S.I] استخبارات نظامی پاکستان ايجاد و تمويل ميگردد اين سايت را کمک نموده سربزند. مزدور خارجی ها بنام های
( روشن ) ( مزاری ) ( راهب ) ( بصير کامجو خراسان طلب ) ( بينا ) و( هاشمی ) با دادن فحش، اتهام، توهين، دشنام به احمد شاه بابای بزرگ، ميرويس نيکه و امان الله خان غازی ، قوم پشتون، زبان پشتو فرستاده. جويا ميگردم کدام افغان، کدام تاجک، کدام ازبک ، کدام هندو ، کدام بلوچ و کدام هزاره که افغان اصيل بوده ميپذيرد که چند سايت
مشخص، وظيفدار و مزدبگير همه مطالب نشراتی آنها جز يک هدف دارند مخالفت با اسراطير بزرگ تاريخ و قوم پشتون، زبان پشتو و تمام مقدسات مقاله، تبصره، دشنام نامه را نشر و اخيرأ کابل پرس و سايت پندار توسط (احمد ولی مسعود برادر بيسواد احمد شاه مسعود و رئيس بنياد مسعود ؟! هر دو سايت را غرض پخش اکاذيب، چرند، اتهام و حمله بر شخصيت های پويا و شهير کشور چون خانم دانشمند و اگاه مالی نظام ، استاد گرامی سيستانی، استاد ولی نوری ، استاد حمید انوری ، استاد روستار تره کی ، استاد يون و استاد جهانی خريداری و رسمأ عقد همکاری صورت گرفته و سايت [ پندار ] به دفاع و پرده پوشسی از جنايت خاشنۀ احمدولی مسعود بنام فرشته حضرتی دشنام نگار معروف بر آمده. و بی شرمانه، ددمنشانه، سبک سرانه اين سايت پندار امروز اتهام کاذب، جعلی را از نام اقای جلال بايانی که تا آخرين لحطه که دروازه سايت کابل پرس را به رويش بستند به دفاع از وطن، مقدسات، تماميت ارضی و افشای جنايات تاريخی ببرک روسمل اين شاه شجاع دوم و اين نوکر روس و جنايات دزدی، خيانات، قتل عام و نسل کشی مردم کابل شورای سنگ فروشان نظار و قاچاق فرشته حضرتی برداشت و اينجانب وليد طرزی که گويا به گونه خود اين اوباشان هرزه مطالب را گرد آورده به سايت پندار يکه در سايه آقای بايانی نگ کوبيده و آقای بايانی با معلومات کافی که از جنايات ببرک روسمل وطن فروش، محمود بريالی که با برادر زاده خود ازدواج نموده و ديگر دشمنان وطن برداشته و اينکه از همکاری موصوف با پورتال محبوب افغان جرمن آنلاین هراس نموده نخست اين عظيم بابک که گه گوربز، گه روشن ضمیر و گه روشن ميگردد بنام [غنی] داخل حريم پاک پورتال گرديده و ناروا به جعل و چشم پوشی و سبک سری از سايت های وابسته دفاع نموده. از همه دانشمندان، قلم داران صميمانه، عاجزانه طلب نموده با ــ
تا در سرزنش، نکوهش، دشنام نگاران اين سايت ها با ضربات محکم قلم به دهن کثيف اين وطن فروشان کوبيده تا پند گردد برای ارباب آنها که تا جهان است افغانستان يک
پارچه با محافطين حقيقی خود جاودان بوده تا مهتاب و آفتاب است افغانستان است تا يک نفر افغان است زنده افغانستان است. افغانستان يک پارچه، مستقل و پاينده. با احترام [ وليد طرزی - ايران ]


اسم: میرعنایت الله میر   محل سکونت: germany    تاریخ: 08.01.2011

حولات افغانستان، منطقه وتحلیل های آقای امرالله صالح درمورد! به ادرتباط جواب هموطن محترم جناب دوکتور سعیدی (سعید افغانی )تقدیم هموطنان عزیز عرض میدارم

برادر دانشمند ،وطن دوست محترم جناب داکتر صاحب سیدی ! دست شما را فشُرده واز موقف روشن تان حمایت مینمایم،
اطمینان دارم همچو روشنگریها و اتخاذ موقف دور از تعصبات تنظیمی، قومی و زبانی در تصمیم گیری های بعدی هموطنان عزیز ما تآثیر بسزایی خواهد داشت و بار دیگر آزمون شده های ناکام را با دید و بصیرت همه جانبه مورد ارزیابی قرار خواهند داد.
تاریخ و حوادث کشور دردمند ما، باتأسف دارد تکرار مکررات را می پیماید. در آستانۀ سالهای خروج قوای شوروی وقت و شکست ذلت بارشان، دست به تلاش های مذبوحانۀ تجزیۀ کشورما، زمزمۀ انتقال پایتخت به مزار شریف و اختلافات زبانی، قومی را دامن میزدند، و برقراری تماس با اشخاص و حلقات عُقده مند و کوته نگر در سرلوحه کاری شان قرار گرفته بود.
امروز دقیق بار دیگر عین پلان در صدر کاری رابرد دی. بلاک ول و همکارانش که یقینآ عقب این گروپ، کمپنی های نفتی و در محراق توجه شان تآمین امنیت لوله های نفت و گاز ترکمنستان به پاکستان و هند قرار دارد،افغانستان شمالی و جنوبی (مذاکره با طالبان و حمایت همزمان از ائتلاف شمال)یک ترفند سیاسی چیز دیگری را جز حفظ تآمین مسیر لوله های نفت و گاز (که آرزوی همۀ ماست ولی نه به این شکل و به این قیمت) باتبانی ایندو نیروی مخالف هم که در افتراق شان پاکستان در حمایت افراد مسلح ضد دولت و در جناح مقابل، اتحاد چند گانۀ غربی، شُرکای نفتی، هندی و...آگاهانه فاصلۀ ایجاد کرده شده را حفظ و در انتها با معاملۀ (خاطر خواهی هر دو جانب)اهداف خویش را توسط دو نیروی در ظاهر امر مقابل هم برآورده نموده و این وضع را در حالت مهار شده به نفع خویش به منظور پلان های بعدی حفظ مینمایند، پیام دیگری را با تأسف و بدون ترس از اشتباه این هموطن تان درک کرده نمیتواند.
امید که محاسبۀ این هیچ مدان نادرُست باشد. اگر جمعیت اسلامی، شورای نظار، حزب نوین آقای قانونی، جبهه ائتلاف شمال، جبهه متحد ملی!؟ ائتلاف نیروهای مترقی!؟ ائتلاف تغییر و امید، فراخوان حزب فراگیر ملی!؟ ( که معلوم نشد با کی و کدام چهره ها) یا فراخوان برای بسیج ملی!؟ و فردا بنام های ... به عقیدۀ من تا زمانیکه تغییر در موقف انحصاری و یک جانبۀ خویش نیاورند، نواقص را تصحیح و گذشته ها را نقادانه ارزیابی ننمایند. فکر مینمایم وارثین جوان این حزب نیز همیشه در تقابل با سائر هموطنان خود باقی خواهند ماند که این آرزوی ملت افغانستان نبوده، بلکه خواست و آرزوی همسایگان مغرض ما، نفع استعمار و زیان افغان زمین و مام میهن است .
بااحترام
میرعنایت الله میر

http://www.afghan-german.de/upload/Tahlilha_PDF/mir_m_e_tshera_tajzia.pdf




اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 08.01.2011

سلام به همه تقدیم است خدمت بایانی صاحب کارمند ارشد استخباراتی دولت کارمل و نجیب باید عرض کنم که شما یکجا با ولید طرزی همنوا شده علیه سایت وزین کابل پرس تاخته اید تا آنجا که خواهان بسته شدن و محکمه این سایت شده اید.
در حالیکه در کدام مضمون و تبصره ایکه درین سایت به نشر میرسد نیست که تبصره هایی شما به نشر نه رسیده باشد. و تا حال دیده نشده که کدام سانسوری درین سایت از طرف هیت تحریر خواه آن مضمون خلاف پالیسی نشراتی ان سایت بوده خلاصه هیچ نوع محدودیت قیودات و سانسوری تا بحال در قسمت نشر مضامین مختلف با اندیشه ها و عقاید مختلف به نظر نرسیده است صرف نقص عمده ای این سایت درین است که اکثر کامنت گذارانی که عفت کلام را مراعات نمی کنند و هر قسم که دلشان خواست لهو و لهب و اراجیف نثار مخالفین کامنت گذار و نویسندگان مضمونی که به مذاق شان برابر نیست می کنند و سایت کابل پرس بدون کم و کاست آنرا به نشر میسپارد ممکن است بایانی صاحب نیز هدف تیر اینوع کامنت گذارانی لجام گسیخته قرار گرفته باشد و احساسات خادیستی و دکتاتوری شان یکبار دیگر زنده شده حکم ساقط شدن این سایت را داده اند در قسمت اراجیف که کامنت گذاران بی تربیت می گذارند سایت مقصر نیست ولی باید جلو نشر هرنوع تبصره ایرا که خاج از چوکات است بگیرد.
آمدیم بر سر سایت محترم افغان جرمن آنلاین که متاسفانه چندین بار کامنت هایی بنده را نشر نکرده اند بهر صورت به امید آنکه رسانه های داخل و خارج دست از اختلافات زبانی قومی و سیاسی کشیده مشترکا در قسمت روشن نمودن ذهنیت های هم میهنان ما تپ و تلاش به خرج بدهند بالخصوص رسانه های برون مرزی ما.
یار زنده و صحبت باقی


اسم: قیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 08.01.2011

دهمدي پورتال چلونو ته سلام! ستاسی په پاڼه کي( څیړنغونډه) اوبیا لیکل شویدي چي:دپاني پت دریمه لویه اوپریکنده جګړه داغونډه به خامخاښه غونډه وي،پدي چي دوتلو شخصیتونو دنومونو ذکر سویدي.ټول دقلم خاوندان او عالمان دي.په تاریخ پوهه خلګ دي.خوهغه ایمل چي هلته ښودل سویدي هغه کار نه کوي.نوپدي مي غوښتل ستاسي دنظر یاتي برخي له لاري ددي غونډي تنظم کونکي ته ولیکم چي زما بیچاره وڅولنډو سوالوته ددي غونډي منتظم دبرخوالو په مرسته او همکاری له مخي جواب راکړي.
الف:دپانی پت دجکړي اساسي عامل رښتیا دڅو مسلمانانو عریضه وه ،واحمدشاه بابا ته اوکه يې شاه ته کوم بل هدف هم وو؟
ب:-رښتیا ددي جګړي سیاسی ګټه انګرانو ته ورسیدل؟ او افغانانو ته یوازی غنیمت مالونه.
ت:- رښتیأ احمد شاه باباهغه مسلمانان اسیران چي په (۲۲) زرو اسیرانو کښی راوستل سوي وه ووژل؟ که يې وژلي وي په اسلام کښي خو دآسیر وژل منع اوحرام دي.
ج:-بل دا باید دغه غونډوال په قاطع توګه ولس ته سم وښي چي احمدشاه بابا څو ودونه کړي وه؟څو اولادونه يې لرل؟ ولي چي تر نوموړي مخکي اوورسته دټولو پاچهانو هرڅه معلوم دي .دمیرویس خان ،دمحمد(ص)اوټولو نورو. څوک داحمد شاه بابادکورني او اولادوپه هکله لیکي چي معلوم ندي ،بعضی يې زامن (۶)یا (۸) ښئ .اښځو په بابا هم څوک یوه، دوي اودري لیکي .سړي نه پوهیږي چي ولۍ خبره داسي سر درګومه ده.بل په دوتاریخو نو کښي هم دده راتګ له هراته وکندهار،بیا مزندان ورسته وافغانستان ته سره یو ډول ندي ښودل سوي .دانیټي باید دقیقي شي.بل سوال دادي چي احمد شاه بابا او زالفقارخان سره سکه وروڼه وه ؟ که جواب هو وي ،نوبیا څنګه نادر افشار یو وژني او بل ته دخپل ځان او کورني دساتني چاري سپاري؟داچي پټ اولڅ څه انتیقادونه شته هغوته بیا جوابونه وي .نورپه بدو ویلو یا نه اوریدلو،یاغوږ نه نیولو نه کیږي.داغونډه با ید سطحي تیره نشي.
دمثال په ډول: احمدشاه بابا ته دقدرت واګي داسلام دپیغمبر او اصحابو کراموله اصلو سره سم دیوي قومي جرګي خواوسپارل سوي .نوپس نوموړي هم باید هغه لار تعقیب کړي وايې.دغه میراثي دوديې نه وايې راپرایښي؟په هیوادکښي دولس لپاره علاوه پرجنګ او جکړو وښوني اوروزني ته توجوکړي وايې. ځکه هرچیري امراتوري وي ،جنګ وو،خو زده کړي اوعمران هم وو. ومي لوستل چي ددي کنفراس مقالي دیوه کتاب په بڼه چاپ کیږي .نو وایم چي بیا ګونګ تاریخ مه پریږدي ، مسائل روښانه کړي چي خلګوته دناروا تبصرو لاره بنده شي . دپورتال چلونکو څخه هیله لرم چي دغه زما غوښته نه بلکي دډیرو غوښتنه ده.لمړي خوباید دجلسي منتظم ته ورسول شي اوکه هغه ورسره مینه ونه ښودل بیا باید همدلته نشرشي. په غرت اوسي قیوم.


اسم: jalalbaiany   محل سکونت: Sweden    تاریخ: 08.01.2011

مســـــولين گران ارج پورتال افغان جرمن سلام بنده را بپذيريد.
مانند هر افغان اصيل ، وطن پرست به سرزمين خود دارم و از دشمنانش نفرت دارم ، تبصره سخن اقای بنام ولــيـــــد طرزیWaled tarzi چنان بر بنده اثر گذاشـته بنأ از همه افغانهای غيور با عزت و قلم بدست تمنا و آرزو ميکنم، که با کلام و اقدام دروازه های سايت مزدور ، گماشــــته ايران ، شرر و نفاق انداز ( کابل پرس ) را تسليم پنجه قانون نموده و *** نسبت تشديد اختلافات ميان مليتی ، تحريک مليت های ساکن در افغانستان عليه مليت بزرگ پشتون ، آتش افروزی به تضاد های زبانی ، تباری و مذهبی که تحفه روس ها ، پاکستانی ها و ايرانی های تشنه به خون افغانها ميباشند و توهين به مشاهر تاريخی ، بزرگان وطن و ساير مقدسات به دادگاه مردمی در وطن کشانيده و توسط محکمه واقعی به اشد مجازات محکوم گردد . همين اکنون دشنام نامه های *** عنوانی همه پشتون ها و شخصيت بزرگ احمد شاه بابای کبير در بخش نظريات و سخنگاه اين سايت مرموز قرار دارد .
لطفأ با نامه سرگشاده عنوانی ريس جمهوری غافل اقای کرزی ، پارلمان بدون کفايت و وزارت اطلاعات و نشرات ارسال گردد .
ضمنأ از مسوولين محترم پورتال خوا هشــــمندم تا [ نوشـــــته و تبصره اقای وليد طرزی را در بخش نظر قرار داده ، تا پورتال افغان جرمن صدای اقای طرزی و بنده را به گوش همه افغانهای با عزت برساند تشکر . جلال بايانی


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 08.01.2011

ډیر محترم او د باور وړ محترم میوند صاحب.
سلامونه او نیکی هیلی وړاندی کوم.
د هیواد اوسنی ناورین د روسیانو د یرغل محصول دی،او دا وطن یانی افغانستان لرغونی میړانی تاریخ لری او په تاریخ کښې هر هغه ځوک چی دده وطن د وګړو په پاکو احساساتو لوبی کړی نه باید چی هیر کړی شی او دا وطن د تاسو غوندی وارثان او مبارزین لری او دا وطن بیا رغیږی د تاسو میړانی کسانو دنده دی چی حق د باطلو ځخه تفکیک کړی او هغوی چی ددی وطن د خلکو پر سرونو باندی لوبی کړی او اوس د خدای او د هغه رسول د نامه لاندی د وګړو او د افغانستان د پراختیا مخه نیسی او ګویا دوی د خدای او د هغه رسول پیروان دی او د ګروپی او ګوندی ګټو په خاطر لیکنی کوی دوی چی د روسانو سره د مخالفت په وجه افغانان د مرګ منګولو ته وسپارل او هغوی چی ازادی بیان او تفکر نه کرکه درلوده اوس د ازادی او د انسانی تفکر د ازادی د کلمی ځخه د استفادی په غرض د وطن دوستی ادعا کوی او هغوی چی د ددی وطن د ازادی د پاره د تورو خاور لاندی ساکن دی ځه تفاوت موجود دی؟
بیا هم زه د چا سره په دی مباحثه کښې دښمنی نه لرم هر ځه د وطن او د افغانستان د وګړو د پياره ترسره کوم ،ګرانه دوسته میوند صاحب ډیره مننه.
امان الله


اسم: اسدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 07.01.2011

محترم ورورامان الله ته سلامونه اونيكي هيلي وراندي كوم.
ديره محترمه وروره ستاسي له احساساتوحخه دكي تبصيري لولم،خوپه هرنطركى ديراحساساتى اوپه قهرشكارى اوستاسى حكمونه ديرلنداوقاطع شكاري،زماپه فكرداسي سخت دريح چي تاسي يي لرى زموژ دهيواد روان ناورين ته گتورنه بريشي،دبيلگي په توگه تاسي پرمحترم شاه محمودحصين حكم كوي چي وطن اصلي وارثينوته پريژدى،محترمه وروره كه موژ داتول هغه خلك چي په وروستيودري نيمولسيزو كي يي په افغانستان كي دولتي دندي درلودي دخيانت په تورتورن كرو،نوبيادامباروه به په چاكوو،اوداوطن به په چاژغورو،اودافغان له باغروره اومقدس نوم حخه به دادتروريزم كلمه خنگه بيلوو.خودحان په هكله بايددرته ووايم چي زه دهيخ كوم سياسي گوندغرى نه يم،زه دهغوى دناكاموسياستونويوقربانى يم لكه نورهيوادوال مي،ديره محترمه وروره په لوستلوكى په ستونزومي وبخشه حكه زمادكمپيوتر دپشتو پروگرام تخنيكي نيمگرتياوي درلودي.


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 07.01.2011

ګرانو ورونو هر یو سلام خان او غورڅنګ صاحب!
سلامونه او نیکی هیلی وړاندی کوم.
د ستاسود یادونې ځخه مننه کوم، ما د چا د توهین په موخه ځه نه دی لیکلی، دده په اړه چی ګویا ایران د افغانستان سره کډه ژبه درلوده، زه او اکثریت افغانان دده سره توافق نلری، تاریخی مشترکات دا مانا نه ورکوی.
بیا هم ستاسو هر یو ځخه مننه کوم چی د هغوی ځخه مو نمایندګی کړی، تاسو او ټولو هغه کسانو چی په وطنی مینه د ګران هیواد افغانستان د پاره کار کوی په ډیر درناوی وایم چی مباحثه او عقلانی بحثونه تصادم نه دی.
په درنښت امان الله


اسم: غورزنګ   محل سکونت: .    تاریخ: 07.01.2011

سلام خانه وروره ته دی ژوندی وي هرځه چه دی لیکلی دې ټول رښتیا دې متاسفانه چه زمونږ دځینو افغانانو لویه نیمګړتیا همدغه خبره ده چه ددی په ځای چه دلیکوال لیکنه تحلیل او ارزیابی کړې مستقیما دلیکوال په شخصیت او هویت باندی اعتراض کوې او په یوه نامه اوبل نامه غواړو هغه تجرید او بد نام کړې او خپل ځان ونوروته غټ معرفی کړې،ډیر وخت وړاندي دامان اله په ځیر یوه بل افغان هم پر ځینو افغانانو داسی بیځایه تورونه لګول او په هره بريشنا پاڼه کی یی زمونږ غوږونه کاڼه کړې وو او دابه یی ویل نن می په دی رادیو اوپروند می په هغه تلویزیون کی داسی وویل، ولی ستا په همت او لوړ احساس دهغه کاذبه چهره او اهداف خلګوته افشاه شول اوس زمونږ غوږونه شکر ارام شول او هغه په خپله اشتباه پوه شو خدای دي وکړې چه امان اله هم په خپلو تیر وتونو باندی پوه شې او ستا خوږې خبرې او نصحت په پام کی ونیسی او دنورو له توهین ځخه لاس په سر شې.


اسم: walidtarzi   محل سکونت: Ieran    تاریخ: 07.01.2011

ناله ، فغان ، صدای تعداد کثير از افغانهای باعزت ، وطن پرست در اروپا عنوانی سايت و پورتال محبوب و ملی افغان جرمن ، اساطير قلم ، دانش ، علميت و شخصيت های ملی و ولسی کشور تقديم است.
از بد ايجاد و گشايش سايت مزدور ، مشکوک ، سوالبرانگيز [ کابل پرس ] دايمأ برضد وحدت ، وفاق ، همبستگی ، اخوت ، برابری مليت های خورد وبزرگ افغانستان نشرات داشته طبق دستور استخبارات ايران و گروپ های شکست خورده ماويستی عليه تمام رهبران عالی قدر چون ميرويس خان نيکه ، احمد شا بابای کبير ، شاه اشرف هوتک ، شاه محمود هوتک ، وزير محمد اکبر خان ، غازی محمد ايوب خان ميوتد ، ملال غازی و شاه غازی امان الله خان دشنام فرستاده با کليمات زشت انها را توهين نموده و لبه تيغ انها بر ضد پشتون ها بوده به آدرس تمام مليت بزرگ ، شجاع وطن پرست و حافظين تماميت ارضی دشنام رکيک ناموس فرستاده . و از مدتی با تلاش پولی احمد ولی مسعود برادر احمد شاه مسعود گروپ از اوباشان به شمول درويش دريادلی بنام روشن در سايت کابل پرس وظيفه دارند . هر نويسنده شــهير ، پويا ، محبوب واقعت نگار از جمله استاد عظم سيستانی ، استاد تره کی ، خانم دانشمند نظام . اقای نوری ، انوری ، عباسی ، استاد عبدالرحيم . استاد جهانی و ديگران مطلب را نشر نمايند اين خفاشان به جان موصوف افتاده نوشته او را نقد گونه مورد نکوهش ، سرزنش ، تحقير قرار داده و بعدأ به آدرس خانواده ، شخصيت ، اهليت اين استادان با شعار نابود باد افغانستان ما افغان نيستيم افغانستان بايد تجزيه گردد به دشنام دادن ، ناسزا گفتن پرداخته . بنده
بنا بر معلومات دقيق از قاچاقبری آدم ها توسط خانم فرشته حضرتی خواهر زن احمد ولی مســـــعود چند جمله نگاشته که يک باره خلاف تمام قوانين مطبوعاتی ، ژورناليستک با دشنام ، هتک ناموس به جانم افتاده و مرتبه دوم با دفاع از استاد عظم سيستانی که شخصيت بزرگ شان مورد توهين قرار گرفته بود پرداخته اين سگ های شورای سنگ فروشان به تحريک احمدولی مسعود و گر دانندگان سايت های ( پندار ) و ( خاوران ) برسرم ريخته از فرستادن هرگونه دشنام دريغ نکرده به آدرس بزرگان تاريخ ما نيز دشنام دادند .
فرشــــــــــته حضرتی به اصطلاح [ نويســــــــنده ؟؟!! ] به کمک احمدولی مسعود ، احمد ضيا رهين گرداننده سايت خاوران مقيم سويدن در کابل با سفارت سويدن مقيم کابل روابط غير مجاز و مخفی را ايجاد در ماه به تعداد بيست ويزا کشور سويدن و شنگ را اخذ با همکاری مافيای شورای نظار افراد را که به ويزا ضرورت دارند تدارک به مبلغ
[ 20000دالر به فروش رسانيده تا هم اکنون به تعداد 40 افغان با ويزای قانونی داخل شنگنگ گرديده از جمله تاکنون 4 تن انها به سويدن تقاضای پناهندگی نموده و اين متقاضيان اظهار ميدارند اگر پناهندگی انها رد گردد خانم فرشته را افشا ميسازند و بنده قبل از انها خانم فرشته را افشا ساختم و هم اکنون مسوولين سويدن و پوليس بين المللی انتر پول دنبال مدارک بيشتر افتاده در زمينه گرداننده سايت [ پندار ] بنام عظيم بابک پسر خاله ببرک کارمل و عبدالوکيل وزير خارجه و داماد جنرال گل آغا معاون شورای آدمکشان ببرک کارمل و يکی از کادر های رهبری حزب بنام [ حزب جديد کاغذ پيچ ] که توسط برادر شرابی ببرک کارمل بنام [ زلمی دامون ] ايجاد گرديده بود امروز توسط پوليس انترپول به جرم قاچاق انسان دستگير گرديده است .
اساطير محترم قلم بدست لطفأ با پوياگری و علميت که داريد در مسدود ساختن و يا مجازات سايت کابل پرس به جرم توهين به مقدسات ملی و رد يابی عناصر دشنام زن هريک مزاری ، گوربز عطاخيل ، روشن ، بابک روشن ضمير ، هاشمی ، خان اصيل ، درويش دريا دلی ، بايد به اشد مجازات محکوم شوند تشکر . وليد طرزی


اسم: شامحمود مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 06.01.2011

درود فراوان به نویسنده با احساس شاه محمود حصین
با خواندن نوشته تان تحت عنوان چهره ها و تلاشها، باید اعتراف کرد که واقعا نوشته تان با احساس خاص در شرایط خاص میهنی نه تنها قابل ستایش بوده بلکه قابل تقدیر نیز است زیراکه مطابق شرایط خاص میهنی شما عیله دشمنان سوکند خورده میهن قد علم نموده و تضرع خاص اجنتهای حلقه بگوش پنجابی را با الفاظ خاص که درد دل هر افغان ضد جنگ و ضد پنجاب را تداوی مینماید به ادرس وطنفروشان حرفوی و مادرزاد ارزانی نموده ،و دین تانرا بخاطر مادروطن ادا نموده وبرایت از صمیم قلب مبارک باد گفته و پیروزیهای هرچه بیشتر را درین راه مقدس برایتان ارزو مینمایم
با حرمت


اسم: سلام خان   محل سکونت: .    تاریخ: 06.01.2011

محترم امان اله ته سلامونه:راځې چی دافغان جرمن آنلاین دقدرمنو کارکونکو له پراخې حوصلې او ښه سلوک ځخه چی دټولو افغانانو په باب همیشه یو واحد نظر لرې غلطه ګټه پورته نه کړو،اوهم ددی لاری دیوه اوبل دتوهین او تحقیر باعث ونه ګر ځیږو،نظر ځرګندول دهر چاه حق دي،ولی نظر باید دیوه لیکوال دلیکنی په باب وی نه دهغه دشخصیت دتوهین په هکله،زه دمحترم حصین اویا ښاغلی سیستانی صاحب سره کوم خاص روابط اوشناخت نه لرم،ولی ددې لیکنی همیشه ګورم او زما له نظره دهغوی په لیکنو کی داسی څه نه ګورم چی هغه دی دومره داعتراض وړوي لکه چی ښاغلي امان اله دهغوی دلیکونو پرځای دهغوي پر شخصیت باندی له حقیقته لیری نیوکی کړی دې،دنوموړي دغه بیځایه اعتراضونه دتیرو ناوړو شرایطو دعقدودتر سره کولو په معنا بولم،چی لازمه ده نور مونږ ټول افغانان دهغو زړو عقدو سره خدای په امانی وکړو او دعبرت درس ور ځینی واخلو، یوه اوبل ته ددوستی لاسونه اوږده او داخلاص غیږي خلاصی کړو،او دخارجی مداخله ګرو استخباراتو دابهانه چی دخپلو شخصی ګټو په خاطر غواړی افغانان دمختلفو نومونو په اساس سره جلا اوپه خپلو منځو کی وجنګوې له منځه لیرې کړو،که چیری دښاغلی امان اله او ځینو نورو زړی بابولالی په نظر کی ونیولي شي په هغه صورت کی دافغانستان په ۳۵ کلنه غمیزه کی هیځ افغان خصوصا روشنفکران دشاغلی امان اله او زما په شمول بیطرفه نه ګڼل کیږي حتمی اوضروری په یوه نامه او بل نامه دیوي او بلی ډلی سره دتړاو په توردافغانستان دعامو خلګو له نظره متهم ګڼل کیږې او هری ډلی په خپل نوبت دافغانستان خلګ دمشکل سره مخامخ کړې دې،چی نور داکار باید ونه شي.


اسم: قیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 04.01.2011

ګرانو دافغان جرمن دپورتال چلونکو او مسؤلینوته!
سلامونه قبول کړي اُمیدچي تاسي خپل هغه څه ته توجووکړي چي ستاسي اصول اوکړنلاره ده.تر کومه ځایه چي ما ستاسي په باب په نور ورځ پاڼو کښي څه لوستل اوتاسي د(افغان ملیتیانو) یا متعصب پښتنو په نوم معرفي پیژني خداي وکړي چي داخبره درواغ وي.خوداهله درواغ ثابتیداسي چي ستاسي کړني داوښیئ.بل تاسي سیاسي توازون مرعات کړي.زه کله ناکله داسي څه ستاسي په نظریاتي پاڼه کي ګورم چي علاوه دپښتنوپر مخالیفینو،پر پښتنو ،پر ساسي حزبونو،پراشخاصو باندي لفظي تعروزنه،بد ویل کیږي تاسي هغوي ته دچاپ اونشر اجازه ورکړیده.خو که د(افغاملت) دګوند یا حادي صاصب اونور درغلیوته ایشاره پکښی وي هغه نه نشرکوی.دا دیوي بیطرفه نشريې مفهوم خرابه وي.په درنښت


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 04.01.2011

د محترم شامحمود حصین د پام وړ!
اسلامی بنسټپالو په حقیقت کی د افغانستان د پرمختیګ دښمنان دی، خو ستاسو لیکنی د پخوا په شان یو جانبه او د افغانستان په ګټه نه دی.
څکه تاسو یو بیطرف شخص نه یاست، زمونږ خلک د k G B , ISI
او د ایران د ناولی ارمان مزدوران او اجیران د افغانانو د اکثریت په نظر د یوی سکی دوه مخه ګڼل کیږی.
نورمحمد تره کی، امین، کارمل، زرغون، نجیب د روسانو اجیران او نوکران، ربانی، سیاف، مسعود، ګلبیدین ،مزاری،د پاکستان او ایران اجیران، ټولو دا ډلې د افغانستان له فرهنګ، عقایدو او دودونو سره په ښکاره په دښمنی کی واقع وو او دی.
تاسو چی د زرغون ګروپ پوری تړاو لری ایا د روسانو د یرغل په وخت او یا اوس کومه لیکنه لری چی د میلونو افغانانو د وژنی مسولیت د چا په غاړه دی؟ ایا تاسو د کارمل او د زرغون ګروپ د اتیلاف نتیجه په اړه کومه لیکنه لری؟ بس کړی دا وطن خپل وراثان لری تاسو ددی هیواد دوستان نه یاست.
دا هر ځه د کومی شو؟
په وطنی مینه
امان الله


اسم: اسدميوند   محل سکونت: روسيه    تاریخ: 01.01.2011

هزاران سپاس از محترم داكتر اكرم عثمان كه چهره واقيعى سپهسالار آنزمان و نويسنده (كوچه ما)را به مردم رنجديده ما معرفى نموده، شخصيت و كارنامه هاى او را مورد بحث قرار داده كه چنين نبشته ها در نوشتن تاريخ واقيعى كشور ما موثر ميباشد چون در آن حقيقت نهفته است.


اسم: سرفراز   محل سکونت: کشک هرات    تاریخ: 01.01.2011

حالا که نوشته داکتر صاحب اکرم عثمان را بج.اب داکتر خاکستر خواندم بسیار متأثر شدم. زیرا دشنام دادن و جرت و فرت کردن را نویسنده هایی به کار می برند که از عفت قلم بسیار فاصله دارند. آدم حیران می ماند که چرا در پاسخ ده ها سوال و تردیدی که ناقد در کوچه ما در مورد کتابش به جا یا بیجا کرده است، خاموشی اختیار کرده و مانند پیر زنان، وی را دعای بد می کند.


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 30.12.2010

قابل توجه محترم سیستانی!
احترامآ نګاشته می شود اینکه،در نوشته اخیر تان تحت عنوان اطلس تاریخی... چنین به رشته تحریر در آورده اید
(این همه غلط و ناقص است و اصل واقعیت انست که افغانستان امروزی، ایران، آسیای میانه و قسمت شمال غربی هندوستان تاریخ مشترکی سپری نموده اند، این مردم فرهنګ، کلتور و زبان مشترکی داشتند و سالها و قرن ها قبل از پراګنده شدن و مهاجرت شان در یک منطقه زیست کرده اند و به یک زبان سخن ګفته اند)
من به این نوشتار تان موافق نستم به دلایل اینکه شما از زبان مشترک با ایران نام برده اید هر چند شما تاریخ نویس بوده اید و لیکن از ان زبان مشترک نام نبرده اید و این خود یک سوال است؟
ما با ایران و هند و دیګران بدون شک ګاهی تاریخ مشترک داشته ایم و لیکن زبان مشترک ما از قدیم با ایران نداشتیم اګر از زبان زند، سنکسګریت و غیره بګذریم و از زبان دری یادآور شویم مطابق اسناد و تاریخ در زمانی که مردم کشور ما با دری تکلم میکردند در ایران پهلوی و عربی مروج بود و بعدا همانګونه که زبان دری روز به روز ګسترش یافته و مردم پهلوی زبان خود را نیازمند به فراګیری زبان دری می دانستند که در این عرصه متوان از فرهنګ بنام( ابوحفص سغدی)که مردم ایران ازمطالبی از این فرهنګ دری که در هند نوشته شده اخذ کرده و جزو زبان خود که همانا فارسی است در آورده اند و این آغاز فرهنګ نویسی دری در قرن پنجم بود که در قرن ۱۳ روز به روز زبان دری به درجه کمال خود نزدیک شده و در نواحی مختلف ایران ګسترش و انتشار یافته است.
این رسالت تاریخ نویسان است که بتوانند فرهنګ جدید دری را بوجود آورند.
و لیکن به تأسف شما از عوض کلمه دری از فارسی استفاده نموده اید و این هم درست نبوده است.
از قلم شما نوشتاری مانند اینکه ګویا ما ګاهی زبان مشترک با ایران داشتیم درست نیست.
قبل از اردشیر در ایران به مدت ۴۰۰ سال حاکمیت اشاګانی ها که در کتاب تاریخ ظفر کاخیل این مردم پشتون یاد شده است مردم ایران صحرا نشین بودند و تاریخ را جعل نموده اند.
به احترام


اسم: امان الله   محل سکونت: ایالات متحده امریکا    تاریخ: 30.12.2010

سلام به همه
در روزها که روز سیاه ۶ جدی را به عقب ګذاشتیم،و از جنایات این مزدوران در این سایت ویدیوی به نمایش ګذاشته شده که همه ملت به این ادمکشان و عاملین کشتار دسته جمعی نفرین می فرستند و لیکن به تاسف در این سایت که نسبتآ نشریه خوبی محسوب می شود اعلامیه حزب فرا ګیر ملی دیده می شود که باید ګفت این حزب از طرفدارن ببرک بوده در این روزها به حزب متحد ملی علومی که ان هم از جناح کارمل بوده در مباحثه قرار دارند که یک حزب با هم ایجاد نمایند، اینکه این هر دو ګروپ امتحان خود را داده اند و در نزد مردم افغانستان تاریخ خوبی ندارند و باید در رسانه های که ادعا ملی بودن دارند همچو اعلامیه ها به معنی پاشیدن نمک به زخم های مردم که هنوز التیام نیافته بوده می تواند.مردم و خصوصآ جوانان کشور دقت نمایند و به ادمکشان بی رحم و بی عاطفه باور نکنند.
به احترام امان الله


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 29.12.2010

نوشته های اخیر داکتر صاحب اکرم عثمان را خواندم - راستش برایم خیلی سخت تمام شد
داکتر صاحب از محدود نویسنده هایی بودند که به ایشان زیاد حساب میکردم و همواره میخواستم نظریات شانرا ا در موارد مختلف با همان زبان شیوایی که دارند بشنوم و بخوانم
معلوم میشود که بیماری ساری حساسیت داشتن با انتقاد، ایشان را نیز فرا ګرفته است
هر کسی حرفی در باره شان بنویسد برافروخته میشوند و حتی تا سرحد (جرت) ګفتن پیش میرود و نوشته های شان چهره دشنام نامه ها ایر ګرفته است که تا حال فکر میکردم داکتر صاحب از آن ګونه نوشته ها بسیار فاصله دارندا
نویسنده و متفکر خوبی خوبی بود


اسم: سلام خان   محل سکونت: .    تاریخ: 29.12.2010

محترم مستمند صاحب: ترهرڅه لمړی زما سلامونه خپل ډیر درانه حضور ته ومني ،ستاسی دپوره سلامتیا په هیله یم،چون زه لاتراوسه لیکوال ځه چی لیکوال ته نژدی کس هم ځان نه ګڼم،زما په خبره یقین او باور وکړي چه زه همدا اوس دلیکوالی دفن دزده کړی په حال کی یم،او په دی لاره کی می ډیر شیان ستا په شانی دهیواددډیرو درنو لیکو الانو دلیکنو ځیني اوخصوصا دافغان جرمن ان لاین دپورتال دمحترمو او قدرمنو کارکونکو دښو رهنمایی ګانو ځخه زده کړي دي او زه ورځینی دیوه افغان په صفت کورودانی کوم،او ډیر خوشحاله کیږم چی څوک ماته نیکه رهنمایی وکړي.
محترم مستمند صاحب:دا ډیر ه ښه خبره ده چی زما هغه مضمون اوس هم شته ما هیڅکله هم وتاته خدای ناخواسته دګوډاګی خطاب نه دی کړي،دا نه یوازی ستا په باب چی زه ډیر احترام درته لرم بلکی په هيځ افغان باندی زه داسي له حقیقت ځخه لیری او بی صلاحیته په پټو سترګو تور نه لګوم.اونه په څوک داډول ځرګندونی ما باندی ثابیتی کړي.
مستمند صاحب محترم:زه یوځل بیا هم وایم چی باور وکړه نه دداکتر سپنتاسره او نه هم دښاغلي کرزی صاحب اویا نورو غټانو صاحبانو سره ارتباط لرم او نه هم شکر الحمد الله تر اوسه کوم ضرورت ورته لرم ولی زه فقط اوفقط یوه شي ته معتقد یم چی هغه دافغانیت احساس او دافغانستان دحیثیت او اعتبار خبره ده چی باید په نظر کی ونیوله شي،ته پوهیږي چی زما ددغه نظره ځخه ځینی په زړه تور او دکینی اوبغض ځخه ډک اشخااص همیشه غلط تعبیر او فکر کوي ،دداکتر صاحب سپنتا هغه لیکنه هغه وخت ما دسپیني ماڼی دځینو مفاماتو دځرګندونو په مفابل کی ډیره مهمه او باارزشه وګڼله او کوم وخت چی ما ستا لیکنه ولوستله باور وکړي چی زما لږ ګیله ستا ځخه په زړه کی را غله او دامی له ځانه سره وویل چی ولی مونږ افغانان لاهم له تیرو ترخو تجربو ځخه دعبرت در س نه اخلو او تر کومه به دیوه اوبل پرضد لیکنی او تبصیری کوو ددی پرځای چی فاصلی له منځه لیری کړو او سره نژدی شو لاهم دیوه اوبل پر ضد وناوړه اختلافاتو ته لمن وهو او دیوه اوبل په بد ویلو نه مړیږو.
ما کوم غلط تور او توهین پرتا نه دي لګولی او که ته تنها زما په هغه یوه خبره چی روسی مشاورین ستا تر ځنګ هم ناست وو خفه شوي یی زه ستا ځخه په ډیر احترام بخښنه غواړم هیله لرم دهغی ګوستاخی په هکله زما معذرت قبول کړي.


اسم: شامحمود مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 29.12.2010

ډیر پیاوړی او تکړه لیکوال ګران ورور سلام خان ته دزړه له کومی احترامات او نیکی هیلی وړاندی کوم
ستاسی مضمون :له ډیرو اضافی ځرګندونو اونظرونو څخه یو عملی اقدام بهتر دې
د زیات او ناولی مصروفیت په وجه ناوخته ولوست چه په هغه کی تاسی لیکلی دی چه:
که چیری ماته معلومات نه وی دمحترم مستمندی صاحب ځخه هیله کوم چی ماته یی را په ګوته کړي ،تر کومه ځایه چی زه خبر یم شاه محمود مستمندی صاحب کوم وخت چی روسان دافغانستان په ټولو ملکی او نظامی ادارو باندی مسلط ول او مستمندی صاحب تر ځنګ به همیشه یو روسی مشاور ناست ؤ ایا ده دروسی مشاور له اجازی پرته کولای شول چی کوم کار اجرا کړي؟، زه دداکتر صاحب سپنتا سره هیځ نوع شناخت او ارتباط هم نه لرم او نه هم زما صفت ته نو موړی کوم خاص ضرورت لری ولی زه دیوه افغان په صفت وګران ملګری مستمندی صاحب ته فقط دا ویل غواړم چی را ځه نور بس ده باید له دی بیځایه غرور،شخصیت فرستی، کرکی،نفرت ،تعصب،او ځان غو ښتنی ځخه صرف نظر وکړو او بیله له کومه تعصبه وښو ته ښه او بدو ته د بد ویلو جواب ور کړو ولو دهر چا په باب وی که هغه د ډیرو نژدی دوستانو او مربوطو ډلو ځخه هم وي زمونږ قضاوت باید دټولو په باب عادلانه او دهرنوع تعصب ځخه پاک وي،محترم مستمند صاحب دداکتر سپنتا لیکنی ته په عین حال کی دشمالی ټلوالی سره ارتباط ور کړي دی زه نه پوهیږم چی دشمالی ټلوالی سره دښاغلی سپنتا دلیکنی تړاو د ځه په خاطردې؟

اول داچه تاسی باید هغه وخت زما په باب قضاوت کړی وای چه زما او زما د وطنپالنی د پاکی مبارزی په هکله مو معلومات درلودای نو بیا دی کولای شوای چه ماته د ګوډاګی خطاب وکړی او مابه هم د یوه ګوډاګی په صفت غوږونه کاڼه اچولی وای او ځواب ته به می ضرورت نه پیداکړی.په هرصورت وایی ماهی چه له اوبو هر وخت وکاږی تازه وی .نوکه ددی امکان لری چه زما په باب معلوات ترلاسه کړی نو یاد کندهار د طلوع دفتر ته یا د نیویارک دایمی نماینده ګی سره تماس ونیسی ترڅو چه دا معلومات تاسو تر لاسه کړی چه زه د داکتر سپنتا پشان ډارن دیپلومات نه وم چه له دشمن سره می په شپ شپ خبری او مقابله کوله بلکه زه هغه دیپلومات وم چه د نیو یارک له جهانی تریبیون څخه می د لومړی ځل لپاره په ۱۹۸۴ کی د شوروی برعلګر پوڅ د تلو غږ او د نړیوالی ټولنی په ذزیعه د پاکستان له خاور ی د تجاوز د نه کولو د ګرانتی مطلب په ډیر صراحت د لهجی سره پورته کړ، نه په شپ شپ سره لکه ستا داکتر سپنتا.او د نړی والی ټولنی نه می وغوشتل چه د شوروی پوځونه د پاکستان له خاوری څخه د تجاوز د دفع او طرد لپاره را بلل شویدی نو که چیری جهانی ټولنه د پاکستان له خاوری د نه تجاوز ګرانتی راکړی ،نو زه به د افغانستان د نماینده په صفت چه په سیاسی کمیټه کی استازیتوب کاوه،د شوروی د قواوو د وتلو ګرانتی وکړم.داوه زما د بیانیی متن چه تاسی کولاشی چه نن هم هغه د طنین صاحب څخه تر لاسه کړی.او با داچه ما څنګه په همهغه مرحله کی د وطن له ګټو څخه دفاع کړی زیاوتو توضیحاتو ته ضرورت نشته نو که غواړی چه پوه شی نو په نیو یارک همدا سبا اوازه خپره کړه چه مستمند بیا په نماینده ګی مقرر شوی دی،نو بیا د پاکستان ،انګلستان او امریکا د نماینده ګانو رنګو ته ځیر شه او د هغو په ټنده او ځیره کی به زما د وطن پرستی معلومات ترلاسه کړی .او که له خدایداد بشرمل سره تماس ونبسی چه پدی مورد معلومات درکړی چه کله زه لدی بیانیی وروسته کابل ته راوغوشتل شوم او پدی موضوع می د کارمل له ورور محمود بریالی سره د شوروی د قواوو د وتلو په سر خبری کولی او بریالی راته وویل چه:
حتی رفیق کارمل حق ندارد که چنین بیانیه بدهد که خروج قوای شوروی از افغانستان را اعلام نماید.تو چه کاره استی؟من جواب دادم که من فعلآ نماینده مردم افغانستان در کمیته سیاسی ملل متحد هستم. نه نماینده کارمل در ملل متحد.
نو پدی وخت کی ما ورڅخه پوشتنه وکړه چه :پس این مطلب واضح شد که این تجاوز است ،نه کمک انتر ناسیو نالیستی و نجات کشور؟
فکر کوم چه هغه متل دی وایی مشت نمونه خروار.زما په مورد دغه لنډ معلومات کفایت کوی.اما داچه زه د پخوانی حاکم ګوند غړی وم نو باید جنایتکار وم .دانو اوس ته راته ووایه چه دا کوم علمی او منطقی قضاوت دی؟ایا د امین له جنایتکار ګوند سره جهادیانو مقابله وکړه؟که او اصلی وطن پرستانو چه وطن ته د خدمت هوډ یی کړی وه؟ایا د تڼی او حکمتیار له انسان وژونکو بانډونو سره د هغوی له کودتاوو سره تاسی مبارزه وکړه او که همدی وطن پرستانو؟
او بلاخره :
دکارمل ـ مسعود د جنایتکاروبانډونو سره چه د ملی روغی جوړی،د ملی حاکمیت او ځمکنی تمامیت پرضد یی کودتا وکړه جهادیانو مقابله وکړه او که بیاهم همدی وطن پرستانو چه هوډ من ول؟او ایا ستاسی اسلامی انقلاب واقعآ اسلامی انقلاب وه او که د کارمل او مسعود خونړی کودتا؟
ایا تاسی ددی مثال راکولاشی چه کوم جهادی رهبر د وطن د سولی ،ارامی،ملی استقلال او ځمکنی بشپړتیا په خاطر حد اقل چوکی له لاسه ورکړی وی پاته خو شه سر او مال ویا هم عیال؟
ایا د پرونی حاکم ګوند د کوم غړی په ادرس د کوم بانک سند چه میلیاردر او یا میلیونر وی اویا هم په دوبی او شیر چور کی په لسهاوو بنګلی ولری تاسی او یا کوم بل وطندار لری چه هغه نشر کړی ترڅو زه او یا زما پشان نور وطن دوستان خجالت وباسو؟
ایا د امین ، تڼی ، کارمل او عظیمی ،دوستم او نورو د قدرت لیونیانو د قتل مسوولیت هغوی لری چه تراوسه له جهادیانو سره په شورای کی ناست دی او که زما پشان وطن دوستان چه دیوی ګولی ډوډی لپاره دورځی حد اقل لس واره توهین او تحقیر کیږم؟
که مهربانی وکړی او زما سوالو ته ځواب راکړی . نور نو یار زنده او صحبت باقی.


اسم: شیرمحمد اندرابی   محل سکونت: دنمارک    تاریخ: 28.12.2010

سلام به دست اندر کاران سایت افغان جرمن انلاین!
من هم روز سیاه ۶ جدی را که روز اشغال افغانستان است، به نوبت خود محکوم مینمایم، ولی به این نظر هستم که عاملین اصلی آن باید شناخته شوند و به جزای اعمال شان رسانیده شود.
نه باید تمام دو صد هزار اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان مورد توهین و تحقیر قرار ګیرد.
قراریکه همه افغانها صاحب نظر و اګاهی دارند که آغاز کودتا امر خود سرانه حفیظ اله امین و اعضای ګروپ مربوطه شان بود و اضافه از نصف اعضای حزب (خلقی و پرچمی) خلاف چنین عمل نظامی او بوده و نه هم شرایط آن را مساعد می دیدند.
همچنان اسناد معتبر موجود است که قبل از ۶جدی ۱۱بار نور محمد تره کی و حفیظ اله امین از شوروی ها مستقیما بخاطر مداخله نظامی شان دعوت بعمل آورده بودند و یک تعداد قطعات نظامی شان قبل از قبل وارد کابل شده بود، شاخۀ پرچم تحت رهبری ببرک کارمل تا آخرین لحظه ها هم تاکید میکرد که سردار مخمد داود خان نه باید کشته شود و زنده ماندن شان را به نفع آینده افغانستان می دانیستند.
در این پورتال که من امروز مضامین یک تعداد دوستان را مطالعه کردم معلوم میشود که یا اعضای بخش خلقی هستند و یا هم از حقیقت چشم پوشی کرده اند، زیرا بخش پرچمی هارا نسبت به خلقی ها زیاتر زیر فشار قرار داده اند.
از مطالعه مضمون یک افغان در همین پورتال چنین معلوم میشود که موصوف ار بسیار مجبوریت و فشار زیاد وادار به نوشتن چنین مضمون بی وزن و بی قافیه شده باشد و به طرفداری وزارت داخله آن زمان که قرار ګاه اصلی قوماندانان صبحدم هفت ثور ۱۳۵۷ بوده سخن ګفته است. و علیه امنیت دولتی و داکتر نجیب اله از حقیقت به دور قضاوت کرده است.
در حالیکه داکتر نجیب اله بود که روز ۶ جدی را روز سیاه و روز خروج قطعات نظامی شوروی( ۲۶حوت) از افغانستان را روز نجات افغانستان برای اولین بار درج تاریخ افغانستان نموده است.
در همین را مقام بلند مرتبه شهادت را نیز کمایی کرد.


اسم: امان الله    محل سکونت: امریکا    تاریخ: 26.12.2010

سلام به همه
قابل توجه کارکنان این سایت
ببنید شما مانند خلقیها و پرچمی ها سانسور می کنید و به ازادی بیان عقیده ندارید فکر می کنم شما هم مانند ګروهای یاد شده که بدون شک در شما جا دارد رفتار و کردار دارید و کسانیکه چاپلوسی می کنند و یا کسانیکه به مرض قوم ګرایی مبتلا اند شما دوست داریش هستید و بنام اقوام و تحت لوا قوم غیور پشتون خود را پنهان کرده اید و در اصل در ضدیت با پشتونها مانند سیستانی و دیګران اقوام را علیه پشتونها تحریک می کنید و من در شرایط که ایجاد نماید توطئه های قومی که از طرف سایت خبری شما غرض مغشوش کردن اذهان مردم در جریان است بالای ان کار خواهم کرد من می خواستم به تدریج در اصلاح این سایت نوشتاری داشته باشم لیکن دیده شد که شما که هر یک تان شناخته شده هستید در اینده در افغانستان جای ندارید.
من نه شورای نظاری و نی افغان ملتی هستم و لیکن در قبال مردم خود مسؤولیت و ... دارم و به چند نفر محدودی که بشما مانده آنرا هم از دست می دهید.این یک توصیه دوستانه به هر یک شما است که در قبال مردم تان احساس مسؤولیت کنید.
من می دانم که نوشته من درج سایت نخواهد شد و صرف یک توصیه است و باید قبول کنید که اشتباه می کنید فرق بین شما و کابل سایت و دیګران دیده نمی شود و همین شما و امثال تان مسؤولیت تفرقه قومی را در اینده بدوش دارید.
ښه به وی چی په څیر سره د لیک څواب راته ولیږی، پښتون د څمکی په سر لوی ملت دی چی لرغونی تاریخ یی نه باید چی هیر کړی شي که چیری د افغانستان د سیاست په اوسنی څانګړتیاوی باندی پوه شی نو و به لیکي چی اوس د زغم وخت دی. تاسو د نورو نشراتو و ښګنڅلو ته مه ګوری خپل مستقبل ته درناوی وکړی.
په درنښت امان الله


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 26.12.2010

سلام به همه
قابل توچه افغان جرمن انلاین!
در مورد اتحادشوروی سابق باید ګفت که تحت نام انترناسیونالیستی و از استفاده از این نام وحشیانه مردم بی ګناه ما را قتل عام کردند.
اینکه غوث جانباز از همکاران شماست در مورد روسهاانچیزی را ترجمه می کنند که بالای زخم های مردم نمک می پاشند.
توجه نماید (قبلا اتحاد شوروی اسبق در افغانستان دین انتر ناسیونالیستس خود را ادا میکرد مطابق متن روسی و اینکه اشخاص را بنام قوم یاد کردند جفا به مردم و کشور است.
مردم ما به همچو چیزهای اضافی ضرورت ندارند اګر از محترم جانباز سوال شودکه نفع این ترجمه در چیست؟
امان الله


اسم: کاندیدا کادمیسین سیستانی    محل سکونت: سویدن    تاریخ: 23.12.2010

نامه ها و فرامین شاه امان الله، اسناد جعلی نیستند


اسم: عبدالقیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 21.12.2010

وښاغلي سیستاني ته سلام.
تاسي دي خداي تعالي راته ژوندي لري.رښتیا ستاسي پوهه دتاریخ په باب دقدروړده.خودیوه وطندار په حیث دیوکشر په حیث غواړم درته ولیکم چي ددوستي روحیه دي په لیکونو کښي پیاوړي کړه.هر پوښتنه کوي او هر انتقاد لرونکي ددښمن په قطار یا لیکو کښي مه دروي.زه ډیر سواد نلرم خو دونه پوهیږم چي ددي بد بختو حکومتو دغفلت نتیجه و،چي نه مو تاریخ روښانه دي ،نه مو پوهه دي کمال ته رسیدلي ده چي اوس دسم اوناسم تر منځ په حوصله سره قضاوت وکړو.دخبرو اولیکنو پروخت موهم احساسات راباندي غالب شي.تر ټولو ښه لاره داده چي ستاسي په شان دتاریخ استادان (افغانان) په کډه دیو روښانه تاریخ لیکلونه زړه ښه کړي.مشکلات به ولري،مشکلات به وویني اما نتجه به يې حتمي ښه اوګټه به يې زیاته وی.تر څو پر یو روښانه تاریخ لیکلو کارونشي په یوه مقاله او دومقالو لیکلوپرابلمونه نشي حل کیداي. په دغه موجودو لیکل سوو تاریخو ( هندوانو،پاکستانیانو ،انګریزانو او افغانانو) چي لیکلي .یوي خبري ته هم دټولو جواب یو شانته ندي . نوځکه لوستونکي دهري پيښي په باب دهغه لوستلي کتاب له مخي قضاوت کوي . نوځکه مي ستاسي غوندي عالمانو څخه داهیله ده چي دتاریخ لیکلو ته په ګډه زړه ښه کړي .نور ډیر مخته درسره نه ځم بیا هم بخښه غواړم چي تاسي مي نا آرام کړی یاست.قیوم


اسم: ادمین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 21.12.2010

افغان جرمن آنلاین به اطلاع علاقمندان گرامی می رساند که ایجاد ستون دید گاه ها برای این منظور در نظر گرفته شده است تامطالعه کنندگان نظر خود را صرف در مورد مضامین نشره شده بنگارند که برای AGO یک نوع برداشت یا (feedback)تلقی می گردد. متأسفانه دیده می شود که بعضی از علاقمندان مسایل شخصی خویش را در میان گذاشته موضوع را به جر و بحث های غیر مطلوب می کشانند. یک بار دیگر احترامانه تذکر داده می شود که منبعد از نشر نظریاتیکه خارج از چوکات مضامین نشر شده باشد جدا ً خود داری گردد.


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 21.12.2010

بجواب محترم عبدالقیوم از امریکا

برادر ما در سطر اول نظرخود توصیه میکند که پشتونها باید به اختلافات درونی خود خاتمه بدهند که این به ضرر شان است. ولی در سطر دوم نوشتۀ خود، مسایل تفرقه افگنی را که از سوی خراسان خواهان وافغانستانی پسندان مطرح میگردد، نشخوار میکند.

اول میخواهم به عرض این هموطن برسانم که این اسناد را برای بار اول من نشر نکرده ام، بلکه جناب احسان الله مایار آنها را از روی کتابی که تازه در امریکا از سوی یکی از منسوبین خاندان سراج (محترمه داکترمحبوبه سراج رفیق) به نشر رسیده است ، بحیث یک خبرخوش ویک تبصره علمی در پورتال افغان جرمن آنلاین به نشرسپرده بودند. پس سوال اینکه چرا قبل از این در عهد نادرخان وظاهرخان وداودخان وغیره این اسناد به نشر نرسیده ند ویا چرا آنرا به آرشیف ملی نداده اند باید از آنها مطرح کنید نه از من، ولی من حاضرم جواب شما را تا آنجا که به جنگ استقلال واعلیحضرت امان الله خان مربوط میشود بدهم.ضمناً عرض کنم که من هیچگونه پیوند فامیلی با امان الله خان ونادرخان ندارم.
من منحیث شاگرد تاریخ ، هر تئوری وهر تیزسی را که به پیش میکشم ،سعی میکنم مبتنی براسناد وشواهد تاریخی باشد. حال این اسناد وشواهد، چه از آرشیف ملی باشد وچه در موزیم ملی نگهداری شده باشد و یا یک شخص آنرا درنشرات داخلی و یا برونمرزی اشاعه داده باشد، فرقی در اصل مسئله نمیکند. بطورمثال: کتاب رجال ورویداد تاریخی افغانستان تالیف مرحوم کهزاد بیشتر براسنادی استوار است که از طرف خانواده امین الله خان لوگری به موزیم ملی کابل تسلیم داده شده بود. وکتاب افغانستان در عصر اعلیحضرت امان الله خان ،عمدتاً برمبنای اسناد وفرامینی بنایافته است که در زمان اعلیحضرت امان الله خان وپدرش و عصر نادرشاه ومحمدظاهرشاه عنوانی خاندان با نفوذ روحانی حضرات مجددی صادرشده اند ولی خود آن حضرات این اسناد را در عهد امیر حبیب الله خان وامان الله خان ونادرشاه وظاهرشاه به نشر نسپردند وبه ارشیف ملی هم اهدا نکردند ، ولی بالاخره کسی از میان این خاندان بنام فضل غنی مجددی پیدا شد و آن اسناد را از نابودی نجات داد و در پایان کتاب خود در امریکا به نشر سپرد که کار بسیار پرارجی را انجام داده است. هیچکسی حق ندارد از وی بپرسد که این اسناد از طرف کدام کریمنال تخنیک تائید شده است یا خیر؟ استفاده معقول ازاین اسناد کار یک محقق وپژوهشگر تاریخ ومسئولان آرشیف های ملی است، نه کار هرکس. برای اینکه اگر چنین سوالاتی مطرح گردد به این معنی خواهد بود که باید هیچ سندی بدست نشر سپرده نشود. ویا به ارشیف ملی تحویل داده نشود، زیراکه اگر فروشنده یا اهدا کننده چنین اسنادی بداند که گیرنده اسناد او را به کریمنال تخنیک راجع میسازد ومدتها باید او ازاین اداره به آن اداره ته وبالا بدود، اصلاٌ ضرورتی به این سرگردانیها نخواهد داشت وهمان بهتر که از اهدای یا فروش آن صرف نظرکند.

تا آنجایی که من با فرمانها وامضای امیر امان الله خان آشنائی دارم میتوانم بگویم که این اسناد، از جمله فرامین عهد امانی است وهیچکس برای ساختن اسناد جعلی که نه مزدی دارد ونه پاداشی، وقت خودرا تلف نمیکند. بنابرین از این سوال جناب قیوم معلوم میگردد که وی شاید درافغانستان مامور څارنوالی بوده باشد که با اسناد وامضاها وقباله های جعلی واسناد ملکیتهای شخصی سروکار داشته است و برای اثبات اسناد اصلی ازجعلی آن را به کریمنال تحنیک وزارت داخله راجع کرده باشند. فرامین سلطنتی اسناد جعلی شده نمیتوانند، بخصوص که در آن پای منافع اقتصادی نباشد از قبیل اهدای اقطاعات موروثی وتیول مادام العمر وغیره. اسنادی که در آرشیف ملی افغانستان همین اکنون وجود دارند هیچکدام آن از طرف کریمنال تخنیک تثبیت نشده اند. این طرزتفکر از ریشه غلط است که کسی بعد از یک صد سال در خارج از کشوربرخیزد و فرمان سلطنتی را جعل نماید و در آن یک جملۀ کوچک به نفع سپهسالارمحمد نادرخان جابجا نماید، گیریم که کسی چنین بکند ، در آنصورت چرا سراپای نامه را به توصیف وتمجید وقهرمان سازی شخص مورد علاقه پرنکند که صرف یک جمله ویا یک کلمه را در آن اضافه کند و بعد بخواهد آنرا سند برائت کسی قرار بدهد؟

من در این سوالات همان سوء نیتی را می بینم که آقای مژده از قول یک پاکستانی برپیروزی افغانها در جبهه جنوبی خط بطلان کشید وبالاخره به این نتیجه رسید که انگلیسها از روی بزرگواری به افغان های شکست خورده استقلال را تحفه گویا بخشیده اند؟ درحالی که هندوستانیها بیشتر مستحق چنین تحفه یی بودند تا افغانها که دوبار قبل ازاین انگلیسها را از وطن خود بیرون رانده بودند.

اینکه "غبار"وبه تقلید از وی فرهنگ و دراین اواخر "مژده" به حوالۀ یک پاکستانی، میخواهد ثابت نماید که نادرخان در جنگ تل از نزد انگلیسها شکست خورده است، پس هرسه تن ایشان به اضافۀ آقای قیوم به این پرسش ما پاسخ بدهند که چرا انگلیسها حاضر به متارکۀ جنگ گردیدند وشرط گذاشتند که اگرافغانها 20 میل از نقاط متصرفه درجنگ به عقب بروند حاضراند مذاکرات صلح را با جانب افغانی آغاز کنند؟ یک قوت غالب هیچگاهی حاضر به عجز وپیش کردن دست صلح به دشمن شکست خورده نمیشود. اگر پیشنهاد صلح از جانب افغانها صورت میگرفت آنگاه این دلیل که افغانها در هیچ جبهه یی برانگلیسها پیروز نشده اند قابل مکث وحتی قبول بود ولی اکنون که می بینیم انگلیس ها این پیشنهاد را کرده اند و نادرخان هم به امان الله خان از جبهه پکتیا اطمینان میدهد که ما سه چند خاک از دست داده در سمت مشرقی را در جبهه جنوبی تا وزیرستان بدست آورده ایم، واگر از سیصد وشصت رگ انسان یک رگ هم خون غیرت داشته باشد باید این شرط متارکه را(20 میل عقب نشینی از محل تحت تصرف)قبول نکند، دلیلی محکمی است که نادرخان دارای روحیه کاملاً فاتحانه و وطن پرستانه بوده وما هیچ نشانۀ بزدلی وفرار وشکست وی را از این نامه احساس نمیکنیم بلکه به این پی می بریم که وی در جبهات تل ، وانه ، پیوار و وزیرستان به پیشرفت های نایل شده بود و از یک موضع فاتح سخن میزند.در چنین وضعیتی است که انگلیسها مجبورشده بودند تا خود مسئله متارکه جنگ ومذاکره را به جانب افغانی پیشنهاد کنند.

من هرقدر به جنگ استقلال درجبهه جنوبی دقت میکنیم ، تا حصول استقلال در آگست 1919 هیچگونه علایمی دیده نمیشود که در آن نادرخان را طرفدار انگلیسها نشان بدهد، وحتی تا سال 1921 که نادرخان به حیث رئیس تنظیمیه سمت مشرقی اجرای وظیفه میکرد وامیدوار بود که از طرف دولت در رأس هیئت مذاکرات استقلال به هند فرستاده شود، ولی بعد از آنکه هیئت مذاکرات استقلال افغانستان تحت ریاست محمودطرزی وزیر امورخارجه، عازم هندوستان میگردد ونادر خان در رأس این هیئت شامل نمیباشد، احتمال دارد که او از امان الله خان آزرده شده باشد ولی تا این وقت هیچگونه علایمی دیده نمیشود که در آن نادرخان راطرفدار انگلیسها نشان بدهد.

بنایرن من هرعمل وطن پرستانه ئی را که از سوی نادر خان ویا هرافغان دیگری صورت گرفته باشد ، تائید وارج میگذارم. وهرعمل ضد ملی را از سوی هرکسی چه نادرخان باشد چه برادرانش آنرا محکوم میکنم. پس اگر کسی اسناد ومدارکی دال برخیانت جنرال محمدنادرخان درحین جنگ استقلال داشته باشد با جرئت روی کند تا ما هم قانع شویم وبرطرز دید خود تجدید نظرکنیم واگر تا آغاز ریفورمهای امانی وآغاز شورش منگل کدام سندی در دست نباشد چه عیبی دارد که او را تا آن سالها تائید کنیم؟

البته اختلافاتی که نادرخان بعداً با محمودطرزی ومحمدولی خان دروازی پیدا کرد وسبب بیرون رفتنشان از افغانستان گردید و رخدادهای پس از سقوط دولت امانی وروی کارآمدن بچۀ سقاو وسقوط رژیم دزدان سقاوی توسط نادرخان وکسب قدرت نادرخان به عنوان پادشاه افغانستان وعملکرد وی در برابر هوا خواهان امان الله بحث های جداگانۀ اند که با وقایع جنگ استقلال ده سال تفاوت زمانی دارد و دیدگاه ما هم در آن مورد فرق میکند. پایان 20/ 12/ 2010


اسم: عبدالقیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 19.12.2010

دوستانو سلام خپل تر منځ(افغانانو) اختلاف ته نوره لمن مه وهي.چي په هیڅ صورت هیواد ته ګټه نه لري.زه نن دښاغلي(سیتاني) صاحب څخه څو لنډي پوښتني لرم.دهغي مقالي په باب چي عنوان يې دي(سندی که چشم اندازي تازه به تاریخ استقلال مي بخشد). لمړي غواړم پدي پوه سم چي دغه اسناد چي دمحمدنادر خان دبرأت لپاره پس له (سلو) کالوولس ته ورښودل کیږي.ولي دمحمد نادر دسلطنت، دمحمدظاهردسلطنت،دسردارداوددحکومت پروخت دمطبوعاتو څخه نه سول نشر؟.اوپه کوم علت اودلیل پټ کړل سوي وه.؟چي اوس پس له سلو کالو هغه هم دظاهر خان تر مرګ نه وروسته ښکاره سول؟ دوهم ولي په ملي ارشیف کښي نه وه ایښودل سوي؟تاسی ښه خبر یاست چي دغه (۷۰) کاله لا ایضافه کیږيچ چي دټل دجبهي څخه دتیښتي اومعاملي خبري په نشراتوکي راوزي.اوپه کوم دلیل دغسي مهم اسناددیوشخص په لاس کي تر اوسه پټ ساتل شوی؟ اونن کوم مجبوریت راغلي دي چي دنار خان څخه ددفاع په نوم تاسي بډي را نغښتي دي؟آیا دغه خط اوکتابت د(کرمنال تخنیک) مسؤلینو تأیید کړیدي چي دارښتیا دهغه وخت اوزمان اوهغه میرزا خط دي؟ داهغ پښتني دي چي باید جواب ورته وي.بخښه غواړم چي په نه شناخت کي داسي پوښتني مطرح کوم.


اسم: امان الله   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 19.12.2010

سلامونه او نیکی هیلی وړاندی کوم.
نن می د ( افغانستان در شرایط کنونی بدون همکاری با کشورهای خارجی نمی تواند حیات به سر برد) تر عنوان لاندی چې د محترم غوث جانباز لخوا د روسی منابع لخوا په دری ترجمه او نشر ته سپارل شوی غواړم دوستانه ددی لیکنی په اړه یادونه وکړم چی د پخوانی شوروی لخوا د ببرک کارمل له اړخه د ملیتونو وزارت تشکیل او بیا وروسته د احمدشاه مسعود سره د پرتوکول عقد او د داکتر نجیب په دوران کی شمال ته د دولت د انتقال خبری او نور هځی ټول د روسیانو لخوا په منظم ډول سازماندهی شوی وو او بیا وروسته د ملل متحد د طرحی سبوتاژ دا د قومونو تر منڅ د نفاق اچولو کوښښ وو.
افغانان هیځکله د روسانو او د هغوی د نوکرانو جنایت او وژنه ندی هیر کړی. او د محترم غوث جانباز ځخه په درنښت هیله کیږی چی دیته څیر شي.
ما د ( از جمله وظایف وطن دوستان) تر عنوان لاندی یوه مقاله د نشر د پاره ولیږل چی ما د څینو افغانانو د غوښتنی په مطابق دا کار کړی وو لیکن د نامعلوم علت په وجه د نشر ځخه پاتی شوی دی.نه پوهیږم ولی؟
که چیری نورو ته توهین نه وی او د افغانانو د هیلی په مطابق هر هغه ځوک چی ځه لیکی باید درناوی وشی.


اسم: اجمل سیلاب   محل سکونت: .    تاریخ: 17.12.2010

دافغان جرمن پورتال درنو چلوونکو:
هیله ده تاسی طرف واقع نه شي او بیطرفانه چلند او قضاوت وکړي، په ځینو مطالبو کی هغه هم ستاسی په با اعتباره پورتال کی تر نشر وروسته لاس وهنه ستاسی د موًقف په باب د لوستونکو په ذهنونو کی ډیر سوالونه را پورته کوي.
د مثال په توګه د محمد جان په نامه دیوه افغان نظر مو په لومړي ورځ یوه بڼه در لوده ولی دوی ورځی وروسته په هغه کی لاسوهنه وشوه د یوه کس نوم پاک شو او هغه بل کس نوم پر خپل حال پاته شو؟
د معلوماتو په اساس دا دواړه د افغانستان د خلق دموکراتیک غړي وو او اوس هم فعالیت کوي، تاسی باید د بسمل او د بل هیچاه د غوړو او محافیظانه خبرو تر تاثیر لاندی را نه شي، که تاسی چیري د خټک صاحب له لوری لیکل شوي داستان د سوله په نامه یوه پاڼه کی لوستلی وی ځه فکر کوي چی رښتیا هم بسمل خان همداسی سپینه کوتره ده لکه دی چی وایی؟ خټک صاحب وایی چی بسمل په وزارت داخله کی فعال افسر وو او په شپږم د جدی په شفاخانه کی تر بستر ورسته و بهر ته د تحصیل لپاره هغه هم دهغه وخت د روسانو له لخوا و اشغال شوی تاشکند ته ولیږل شو؟
ولی د بسمل خان یو بل ملګری د نیازی صاحب په نامه بیا ویلی دی چی دجدی په شپږمه ورځ بسمل په تاشکند کی اعتصاب غذایی اعلان کړي وو.
اوس تاسی قضاوت وکړي چی دا ځرنګه کیدای شي چی بسمل دی هم په کابل کی بستر وي او هم دي نوموړی په عین وخت کی په تاشکند کی اعتصاب وکړي، او تاسی قضاوت وکړی چی په هغه وخت کی چی چاه د حفیظ اله د بانډ غړیتوب نادر لودی وو شوروی ته د تحصیل په خاطر تلای شواي؟ نور مو وخت نه ضایع کوم هغه متل دی چی وایی ټول نرخونه د مرچو له نرخه ارزیابی کړي.


اسم: محمدامین بسمل   محل سکونت: جرمني    تاریخ: 17.12.2010

ګلو لوستونکواو دافغان ــ جرمن د درانه او معتبر پرتال قدرمنو چلوونکو!
په سلامونو مو لمانځم هیله ده چې له خپلو درنو کورنیو سره دخوښي او سلامتي جامې په تن ولرئ .
خدای دوکړي چې دیوناځوان انسان دبې ځایه تهمتونوله کبله ستاسو دسردردي سبب نه شم البته دایوڅه موده زه په سفر کې وم چې دې ناځوان له موقع څخه په استفاده زمادبدنامي لپاره دافغان ـجرمن ددرانه اومعتبرپرتال ددیدګاها برخه دیوښه انساني اوګټورنظرپه عوض په کرکجنو تبصروبدرنګه کړې ده په هرصورت زه به اوس په یوڅوکرښوکې تاسو ته دومره عرض کړم چې زه په هیڅ یو بانډ او ګروپ کې نه وم اونه به ورشم دحفیظ الله امین له لاسه مې کورنۍ ته مرګ او ژوبله هم رارسېدلې نو بیا څنګه امینی شم؟
زه دخپل ګران ولس اوهر افغان وګړي پوښتنودروېژنونوته شپه اوورځ حاضر یم که زماګناه داوي چې دپردیو په مټ قدرت ته رسېدلي جنایتکاران غندم داګناه خو زه هیڅکله هم نه پرېږدم زه وایم چې یوه ورځ ژوند دې وي خو په سرلوړي سره زه په ټولو رسینیو کې خپلې تندې لیکنې پخپل نوم لیکم په تلویزیونونو او رادیوګانو کې خو مې اکثریت هېواد وال غږ اوري له دوی څخه منندوی یم چې تشویقوي مې کور یې هم آباد .
لنډه داچې دمحمدجان نامي غیر مسؤلانه تبصرې یا تبصرودې ته اړیستم چې زه هم یوڅوکرښې ولیکم دانفر که هرڅومره نومونه لري خو دنده یې هغه یوه دنده ده ماورته هیڅ ضرر نه دی رسولی څو میاشتې مخکې چې زما خپل ایمیل فعال و نو دې نفر به دسلام خان په نوم ماته کرکجن لیکونه رالېږل هغه لیکونواودلیک ټولې نمونې یې له ماسره امانتې ایښې دي دیوې لیکنې په ځواب کې ما ورته ولیکل چې ته راته ووایه دا تاته ما کوم ضرر در رسولی چې زما په ضد په دعوت کې تبصرې کوې؟
دهغه ځواب ګونګی و ځکه چې دی دخپلې ورسپارل شوې دندې پابند دی روزي یې له همدې لارې تامینیږي که نه ماخوپخپل ژوند کې مېږي ته لا ازارنه دی ورکړی څه مانا انسان ته زه یو شاعر یم خودنړۍ په مخ نننۍ بې عدالتي او جبر دې ته مجبور کړی یم چې هم دشعر په ډګر کې او هم دسیاست په ډګر کې دمغرورو او پردیپالو انسانانو څېرې بربنډې کړم .
داکس که هرڅومره تهمتونه په ما وايي ودې وايي خودملحدتوردې په ما نه لګوي چې لایزال خدای به یې ړوند، کوڼ اوګونګ کړي ځکه چې زه په خدای (ج) مین کس یم ما دخدای تعالی کورپه تنکۍ ځواني کې ولید مانا حج عمره مې په نصیب شو الله پاک دې قبول کړي نو ای دخدای بنده!
ددې مادي دنیا نعمتونه څو شېبې له فکره وباسه لږ دقیامت او رښتیني حساب او کتاب ورځې ته پام وکړه په
مسلمان دکافرتهمت مه لګوه دادڅوورځوپه مزواوچړچوهم مه غولېږه ژوندیوڅوشېبې وګڼه قارون هم غرق شو.
دا چې زما ملګرو له ما څخه دفاع کړې هغوی په حق دي مدارک په لاس لري هغوی خو ماله نږدې پېژني خو دا چې د دې کس لپاره یې سم کلیمات نه دي کارولي ښه کار یې نه دی کړی بایدداهم زیاته کړم چې خټک صاحب له کلونو کلونو څخه ما پېژني هغه همدلته په بایرن کې اوسيږي زه چې نه وم هغه زما ویبلاګونه چلول او نیازی صاحب په همبورګ کې اوسيږي اکبر زه نه پېژنم خوسید حبیب نامي ته یې سم ځواب ورکړی دی .
دافغان ــ جرمن له درنو چلوونکو څخه په ډېر درنښت سره داهیله کوم چې پس له دې هغه کرکجنې اومغرضې تبصرې چې عقدې پکې وي خپرې نه کړي .
راځئ چې یو او بل ته لاس ورکړو نه داچې یو اوبل وشرموو په خلګو بې ځایه تهمت عظیمه ګناه ده اوبس .
یادونـــــــــــــــــــه :
له خپلو درنومشرانو څخه هیله کوم چې د دې ناوړې لوبې دلوبغاړو په تبصرو خوابدي او ناامیده نه شي او له کشرانوڅخه په کلکه هیله کوم چې له داسې بې ځایه اوناروا سیالي څخه پندواخلي د هېواد، نړۍ اوانسانیت لپاره دلوړو فکرونو په لټه کې شي .
له حوصلې څخه مو مننه
محمدامین بسمل


اسم: کریم   محل سکونت: کابل    تاریخ: 16.12.2010

عرض حرمت واحترام به محترم خټک صاحب:نه باید در کشمکش های مربوط به کمونستان وملحدین نام دیګران خدشه دار شود ،من صرف چند روز قبل نظر خود را که حق خود میدانم به پورتال افغان جرمن انلاین در مورد ارسال کردم این کدام جرم نیست که شما خټک صاحب من را در لیست جنایت کاران وتجزیه طلبان شامل ساخته ید،این عمل شمارا در مورد خود توهین وتحقیر میدانم احترامانه خواهش دارم در اینده توجه داشته باشید


اسم: محمد جان   محل سکونت: کابل    تاریخ: 14.12.2010

ختک صاحب ګل: من نبشته بسیار طولانی شمارا در صفحه سایت بنام سوله مطالعه کردم. این جنګ مطبوعاتی بین دو کمونیست و ملحد میباشد یکی *** مربوط باند جنایت کار حفیظ اله امین و دومی ان بنام سرور از باند ببرک کارغل مزدور، هر دو کمونیست بدنام هستند. آنهاتشنه ریختاندن خون مردم شده اند چون خون مردم بیګناه را فعلا ریخته نمیتوانند، بناءً بین خود در مورد جنایت های شان بالای یک دیګر شهادت میدهند. من میګویم خداوند رسوایی بیشتر از این نصیب شان ګرداند تا چهره های پنهانی شان خوبتر افشا ګردد مثلی که فعلا افشاه شده است، خداوند طرفدار حق و عدالت است.


اسم: فرید   محل سکونت: کابل     تاریخ: 13.12.2010

ختک صاحب !
آفرين بر حوصله شما مدارک جالب را جمع آوری نموده اید.
من هم بالای این کس شک داشتم ولی حالا شک من به يقين تبدیل شد.
یک چيز را بايد من اضافه نمايم که کارمندان شبکۀ استخباراتی شورای نظار ارتباط مستقیم با شبکه جاسوسی روس دارد چون اکثريت اعضای آن مربوط به کارملی ها و افغانستانی ها هستند باز هم آفرين بر شما افغانهای وطن پرست و نفرين بر جاسوس های وطنفروش. با احترام


اسم: خټـــــــــــک   محل سکونت: landshut    تاریخ: 13.12.2010

سلام و احترامات خویش را بحضور هموطنان گرامی خاصتأ آقای جمیلی، یزدان پو و آقای هارون تقدیم مینمایم
از آقای جمیلي و یزدان پوه قلبأ تشکر می نمایم که اجیران و گماشته گان همچو مصطفی فریور، کریم،غنی و همفکران فاشست شان را جزای لازم ادبی داده اند.
من قلبأ با شما می بالم که فاشستهای منفور مانند فرید یونس، دستگیر پنجشیری، سلطانعلی کشتمند و دیگران را خوب شناخته اید.
جای انها واقعأ سر چوبۀ دار است. نفرین بر این وطنفروش های بی حیا.
قابل توجه هموطنان ګرامی بلاخاصه آقای جمیلی، یزدان پوه و هارون جان!
به گمان اغلب بنده اسمای مصطفی فریور، کریم و غنی مربوط به یک گماشته منفور می باشد.
برای اینکه چهره ناچل و اعمال ناجوانمردانۀ این نویسنده های نامنهاد، فاشیست مطلق و گماشته بیگانه ها مصطفی فریور را بشناسید لطفأ به لینک ذیل مراجعه فرمائید.
http://larawbar.com/peace/?p=1742


اسم: عبد ا لجليل جميلي   محل سکونت: کا ليفورنيا     تاریخ: 11.12.2010

برادر گرامي و محترمم آقآی سالم یزدان پو! سلامم را بشما میرسانم.
طوريکه قبلاً هم اشاره کرده ام و براستي نه مورخم و نه نويسندهٔ که بصورت مسلکي قلم بردارم و مطلبي رابا تحليل همه جانبهٔ آن بروی کاغذ بیاورم. اما اگر بعضاً ضرورت افتد و یا پای خواهش و توصیهٔ دوستان و موسسات مطبوعاتی ما در ميان آید - آنچه را که مرور سالهای تجربهٔ کاری و مطالعات همه جانبه بيشتر از ۶۰ سال بمن داده و خاطراتیکه از جريانات وطن بيچارهٔ خود دارم - وجدا‌ناً مرا مکلف ميسازد که تا بحد توان و مطالعهٔ خود چيزی بنويسم . بنابران سعی آخرینم اين است که هنوز هم تا فرصت دارم از چيز فهمان، چيزی بياموزم و با قبول خموشی، دردسر مطبوعات و هموطنان تشنهٔ اخبار خوب و بدرد خور در مورد وطن باافتخار و وطندارا نم نشوم . اما در آن نوشته؛ براستی اشارهٔ اصلي ام به جوان گرامي هموطنم شاغلي مصطفی فریور از سويت ؟ که به زيان پشتو بود ؛ بازهم اشاره میکنم که ایکاش بعداز نوشتن همچو مطلبي - حتی يکمرتبه خود شان آنرا تکرار و بدقت خوانده وبه نشرمیفرستادند که همين چرا های امروز ی رابه آدرس خود نمیخواندند. بايد خود قضاوت و ا‌نصاف ميکردند که آیابردن اسم وکيل احمد متوکل! قاتل جمعيت بي گناهان مردمي و قاتل يک زن بدبخت افغان در غازی ستدیوم در محضر مطبوعات بنام زانيه محصنه ! که از زاني محصنه ( که ممکن طالبي بوده؟) اثری نبوده وآنهم با افتخار فروشی تفريحي اسلامي ؟؟؟ و يا همين خيانت تاريخي وطنفروشيکه او که شانه بشانه با جنرال حمبد گل دالخور رئيس آی ِاس آی ( رهنمای تربوی خودشان ! )بتاربخ ۹ مارچ ۲۰۰۱ حضوراً بت باميان و افتخار تاربخی جهاني افغانستان را تباه کرد لازمي بوده ؟ و زهي خفت و دنائت که امروز تاج سر کي ها تا از خود و بيگانه های غمشريک ما در افغانستان ويران نيست!!
از فربد جان يونس دانشمند روان شناسبکه تمام دانشمندان اسلامي مارا بنام مذهبيون به مبارزهٔ تن به تن ميخواهد و علناً بزبان مطبوعاتي جهاني خود در چنل نور - برای پس نکردن عکسهای پدرها و مادرهای ما از پيشروی نماز ،همه بزرگان و گذشتگان خود! و تمام مسلمين را بيشرمانه وي چنين خطاب ميکند که : مگر پدرها و مادر ی تان سگ و پشک هستند !!!!!! و اين است نمونهٔ اخلاق انساني اسلامیی دانشمندِ که به گفتهٔ خودش سي سالهٔ اسلامي با علوم تدریسی شان - در لیسهٔ استقلال ( بگفتهٔ آقای مسکبيار ) تا صنف ۱۰ و باز سفر افريقائي و فاکولتهٔ حقوق و ماستری تاريخ و دکتورای روان شناسئ امريکائي وحال موضوع خط تحميلي ديورند و داستان آنرا به اصطلاح خود شان در برابر پاکستان معظم قوی معتبر مسلح اتوم دار يک یاوه سرائی و جوک ميشمارند و موضوع يک قومي وبس که برادرم کريم جان هم عدم موجوديت ابشان را در لیست ۲۴ نفری آغای فريور يک خلای ميشمارند.
بهر حال ميدانم که امروز شما جوانان دور افتاده از وطن، در کوره های جهان کشایان و دوُر از وطن پخته ميشويد که خداوند يار تان باد تا فرداها ئيکه باا ندوختهٔ علم و تجربه - آن بار سنگين اداره و پيشبرد آبرومندانهٔ وطن خرابه و وطنداران مظلوم بيزار شده از زندگي را بگردن بگيريد .
از شما و تذکر دوستانهٔ تان صميمانه تشکر ميکنم و هم از سهو قلمي را که در مورد شما مرتکب شده ام معذرت ميخواهم ‌ . موفق و کامياب باشيد . با سلام مجدد بشما


اسم: سالم یزدان پو   محل سکونت: خیرخانه    تاریخ: 11.12.2010

با عرض ادب خدمت محترم جمیلی صاحب.
شما مرا در ردیف بی خبرانی ذکر کرده اید که گویا برایم گفنتنی هایی دارید. و با تعجب مشاهده کردم که عنوان جوابیۀ خود را را بنام من و آقای کریم از کابل شروع ولی صرف او را مخاطب قرر داده اید. که به این حقیر سراپا تقصیر هیچ ربطی ندارد. نمیدانم منظورتان از ذکر نام من چی بود؟ و نه میدانم که به ذعم شما موقف این علمبردار ضد افغانستانی چی است؟


اسم: کریم   محل سکونت: کابل    تاریخ: 09.12.2010

فاروق اعظم در یک مقالی خویش راست ګفته وخیلی هم خوب ګفته بو که اګر افغانستان تجریه میشود از دست روشنفکران پر از عقده،مخاصمت،تبعیض، کینه توزی وتعصب خواهند شد،وقتیکه در داخل وخارج روشنفکران وسیاسون افغانستان تشنه خون یک دیګر به این اندازه باشد پس از اشخاص بیسواد که سلاح بدست دارد چه ګیله باید کرد؟
***


اسم: هارون   محل سکونت: هالند    تاریخ: 07.12.2010

سلام،
محترم مصطفی فریور ، سلطانعلی کشتمند(KGB), دستګیر پنجشیری(KGB) اینها افغان نیستند بلکه "افغانستانی" هستند بنابراین به‌ هیچ شکل اجازه ندارند راجع به‌ آینده افغانستان تصمیم بگیرند.


اسم: عببدالجليل جميلي   محل سکونت: کليفور نيا    تاریخ: 06.12.2010

باز هم و لزوماً تذکر بي آلایشانهٔ به دو هموطن ارجمندم!
برادر گرامي هموطنم آقای کريم از کابل و آقای سالم یزدان پو از خير خانهٔ کابل!
قبل از همه ازینکه در نوشتهٔ اولم؛ بدون تأملي بر ابراز نظر آقآی مصطفی فریور و لست بلند بالای( باکمال معذرت به نظرم بي مسئولانهٔ )شان کرده باشم و چيزی نوشتم، معذرتم را قبول خواهند کرد!
و در قدم اول همين قدر به آقای فریور مينوسم که آبا حيف نبوده و احساس مسئوليت نکرده اند که بدون در آمدن در عمق مسایل ملي و شناخت و تفکبک اشخاس، با کم معلوماتي روشنی که دارند؛ قلم بيچاره خودرا بجولان مياندازند و مخصوصاً که اسمای ذوات پاک سرشت و منور امتحان دادهٔ افغانستان بيچاه را در پهلوی اسمای ناميمون و نا مبارکي که از عمل نگبت بار ایشان تا امروز افغانستان ِ خاک بسر و مردم در بدر بي گناهش! خون ميخورند و بي کفن بگور گمنامي مي روند!!
مگر بشردوست واقعي را با سلطانعلي بيديانت نوکر پريژنيف و قاتل ملت به پهلوی هم نشاندن؟؟ وجداناً ممک‌ن مي شمارند؟؟ و يا شخصيتهای والای ملي و مردمی مارا در قطار دستگير پنجشيری و کريم ميثاق (که فراموش کرده اند تا نام سليمان (نا)لايق و نور احمد(بي)نور و حبيب منگل، حسن شرق و جلاللر وغيره را بر آن بيافزابند) مينويسند و برای همهٔ ما چه قدر شرم آور خواهد بود ببينيم که جوان منور قلم بدست ما؛ فرق زن و مرد وطن خودرا نتوانسته و محترمه دکتور ثربا خادم مقیم کانادا را به اسم (( شاغلي ثریا خادم ؟!؟! )) مينويسند و آیا نمي بايد که ‌حداقل قبل از برآمدن از گوشهٔ خود و گرفتن چهرهٔ مطبوعاتی؟ بصورت ما تقدم؛ نظری بر جمال و هم کمال قلمي خود کنيم و مگر انتظار داريم که بازهم به احدی حق ندهيم - بما بگويند! که آغای ارجمند آیا قبل از اظهار وجود جهاني در مطبوعات؛ موهبتي را بنام احساس و درد مسئوليت برای خود مجسم کرده ايد و چرا نه؟
آیا آزادی قلم و مطبوعات و حريت انفرادی (په خپل سریی بي مسئوليت) هم کيفيتی و حدودی ندارد؟
مگر برادر گرامی ما نميدانند که تعريف حق - آزادی په خپل سر نه بلکه مشروعيت حقوقی حق تاحديست که به حقوق ديگران تجاوز نکرده و آنرا پامال ننمايد- امروز جوان پر ثمری داريم بنام آقای وحبد مژده و چشم و چراغ مطبوعات کابل ولي چرا سوزش زخم قلم بي دردانهٔ سوال بر انگیز اورا حس نمي کنيم و نمي خوانيم؟ جناب دانشمند گرامي ما محترم سيستانی و به تعقيب شان جناب محترم محمد داود مومند مردانه وار و مستند - در همين پورتال گرانمایه برخ آغای مژدهٔ؟ کشيدند که نه اعلیحضرت غازی امان الله خان آن چنانیکه ايشان به شهادت و( نوشتار !!) حسن آيبکي نوکر انگلیس اتکأ ميکنند ... و جفنگيات نويسيي ميکنند چنين انساني نيستند!! و بلکه استرداد استقلال افغانستان هم گذشت و هدیهٔ ترحم کارانهٔ بوکنگهم نبوده و اين چهرهٔ قابل سوال بازهم در نوشتهٔ ديگرش ( روابط سیاسی ایران و افغانستان از کودتای ثور تا پايان قرن بيستم) ( و ببينيد که ترجيح میدهد که نام ايران مقدم بر نام وطنش؟ باشد!) که در شمارهٔ ۸ و ۹ خود آ‌نقدر با اتکا به نوشتهٔ های اسدالله علم وزير دربار شهنشاه آريا مهريکه که اگر مرحوم انور سادات ترحم نميکرد در کرهٔ زمين محل سکونت و بعداً قبر نمي يافت!) مژده آغا! اعلیحضرت مرحوم محمد ظاهر شاه را چنان با توهين آميزیها و با بیحرمتی های دور از کرامت انساني و وجاهت افغاني ياد نموده که باحضور خداوند و چند با ديد عيني خودم - همهٔ آن دروغهای شاخدار و نا انساني بوده و آلوده ساختن نمک دان افغانيت شمرده ميشود - اين نگین انگشتر نه یکی (بلکه اجانب چند قطبه!) در همبن لست شما قد آرائي ميکند که قابل سوال از شماست که باز هم چرا؟؟
لطفاً به نوشتهٔ من متحير نشو‌ید و همين حالا به آرشبف همين پورتال وزين برويد تا درد تان دوا شود و رنگ قلم تان بخشکد!-
وقتيکه در یکي دو موردی همچو چيزی ولي مستند و يا مدلل و با شواهد نوشته و تقدیم کردم.
ولي گردانندگان و صاحب امتياز گرامي اين پورتال مردمی! بر آن مهر حفظ و رفتن به آرشيف هم نزده به باطله داني افگنده و حق نشر به آن ندادند! نميگويم که ممکن موقف مژده صاحب گرنگی ميکرد و بلکه خودم قلم به جيب گذاشتم و به خاموشی گرائيدم ! برای اينکه مالکيت و تصميم گيری حق مسلم شان بوده و خود صاحب خانه هستند و نه مهمان!
اما عرضم در مورد آن دو برادر ارجمندم اين است که لطفاً تا اندازهٔ آب گذر را تثبيت نکرده ايد به گذر نزيد که درين روزگار بد وطن؛ همچو تبصره و تائيد ها و معرفي کردنهای نا شناخته، هيچ دردی را دوا نميکند بلکه زخم را عميقتر و مداوا را خنثی ميسازد.
در مورد فريد جان یونس که چيزی نمينوبسم خود بشنويد و به فرمودهٔ خودشان علماً عادلانه قضاوت کنيد که يک من آرد چند فتيری ميشود. با سلام مجدد


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 06.12.2010

سلام به دست اندر کاران افغان جرمن آنلاین در ساعات نیک تقدیم است اما بعد در قدم اول از تمامی سایت های درون مرزی و خاصتا بیرون مرزی صمیمانه خواهشمندم تا مخاصمات زبانی و قومی را یکطرف گذاشته بکوشند تا فرهنگ تحمل پذیری را سر خط خود قرار بدهند.
میدیا باید عاری از هر نوع تعصب باشد نه اینکه حساسیت هارا بر انگیزد و یکی را بر ضد دیگری به اصطلاح مست بسازد.
از مدتهاست که خاصتا میدیای بیرون مرزی ما چه سایت های اترنتی و چه یکی دو تلویزیونی که از امریکا نشرات می کنند اولا از تلویزیون ها شروع می کنیم.
برنامه سازان که ساعات را می خرند چه کسانی که به روی لین می آیند و چه کار شناسان امور سیاسی که از طرف مجری بعضی برنامه ها دعوت میشوند.
به ندرت اگر مسایل وطن را به طور ملی و بیطرفانۀ آن به داوری بگیرند و اکثرا دیده شده که جهت گیری صورت گرفته و کوشش شده که بار ملامت به گردن یک جریان و یا یک حزب حتی یک شخص که از تبار برنامه ساز و یا کارشناس دعوت شده نیست انداخته شده و دیگر جنایتکاران مرتبط به تبار شخص دعوت شده و برنامه ساز به ندرت محکوم شده آنهم از به اصطلاح شرم زمانه چندی پیش در مورد خط دیورند فرید یونس برنامه ای داشت اینکه نظریاتش تا چه اندازه مورد قبول جامعه ای ماست یکطرف قضیه است ولی باید تا اخر گذاشته نمیشد تا نظریات خودرا ابراز میکرد ولی متاسفانه خلاف تمامی تورم های ژورنالیستیکی ناجوانمردانه برنامه اش را قطع کردند و بعدا اشخاصی مریضی نظیر قاضی از لندن و دیگر همفکران وی چه دشنام ها نبود که نثار وی نکردند من برنامه وی را دیدم نه به کدام قومی توهین کرد نه به شخصی و نه به جریانی هکذا یکی دو روز بعد در دیگر تلویزیون که محترم عباسی آن برنامه را گردانندگی میکرد شخص دیگری بنام روستار تره کی دعوت شده بود. که به وضاحت دیده و شنیده میشد که قضایای وطن را منحیث یک حقوقدان و روشنفکر بیطرفانه به بررسی نمی گرفت و از موضع قوم خاص و جریان خاص که تحریک جنایتکار طالبان میباشد جناب شان دفاع میکرد. از گفتار شان بوی برتری جویی به مشام می آمد.
بودند اشخاصی مثل اختری که صدای اعتراض خود را بلند کردند بلافاصله قاضی صاحب از لندن زنگ زد و آقای اختری را محکوم به ستمی بودن نمود و به آن هم بسنده نکرد و وی را یک شخص مریض قلمداد نمود معلوم میشود که اقای قاضی در پهلوی قاضی گری طبابت را نیز پیشه نموده اند بهر حال من از آقای عباسی که اکثرا درین سایت نیز سر میزنند میخواهم که نظر به گفته ای خود شان که به جواب آقای اختری اراهه(ارائه) نمودند که درین برنامه ای من هر صاحبنضری را با دیدگاه های مختلف دعوت می کنم و با حفظ عفت کلام و بدون توهین به شخصی، جریانی و قومی میتواند نظر و پیشنهاد خود را اراهه نماید پس منتظریم تا شخصیت هایی را از هر جریان فکری و اندیشوی شما و خطاب صاحب دعوت کنید و از یکی دو قرارداری هایی که همیشه به تلویزیون ها زنگ میزنند مثل قاضی تا به کسی توهین نکنند سر وصداهایی که درین اواخر یکبار دیگر در مورد خط دیورند از طرف یکتعداد سیاست مداران ما بالا شده از طریق این برنامه و آن برنامه و این سایت و آن سایت حل نمیشود مسله ای حساسیست که ایجاب یک جرگه ای سراسری ملی را درین سوی مرز و هکذا که باید شخصیت ها و متنفذین آنسوی مرز نیز باید در قدم اول درین جرگه ای سراسری ملی دعوت شوند رای آنها و نظر آنها گرفته شود اگر پشتونان آنسوی خط میخواهند که با پاکستان باقی بمانند منافع اجتماعی خود را و اقتصادی خود را با بودن با پاکستان مناسب می بینند پس این سر و صداهایی ما به آن می ماند که در خانه عروس کسی خبر ندارد در خانه ای داماد دنگ و دول است (در خانۀ داماد خبری نیست، در خانۀ عروس دنگ و دهل است. تصحیح از ادمین)
آنطور تصور نشود که بنده از موضوع خط دیورند انکار می کنم ولی باید سیاست مداران ما در توانی با جامعه بین المللی یک راه و گزینه ای را پیدا کنند که برای هر دو طرف قابل قبول باشد و این شعار های میان تهی مانند گل خشکیست که هیچ وقت به دیوار نمی چسپد و راستی ما پنجده و مرو را نیز به نفع روسیه تزاری از دست داده ایم چرا هیچ وقت خواهان استرداد آن مناطق از دست رفته نیستیم؟ با عرض ادب و احترام یار زنده و صحبت باقی


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 05.12.2010

اطلاعیۀ افغان جرمن آنلاین
طوریکه ملاحظه میگردد نظریات شماری از عزیزان درین بخش به طوالت میکشد. پورتال تا به حال صمیمانه به نشر آنها مبادرت ورزیده ولی به علت محدودیت های تخنیکی و تراکم بیش از حد مطالب در آینده این توانائی را نخواهد داشت. بی آلایشانه متمنی استیم منبعد نظرات خودرا در بیش و کم ،یک صفحه گنجانیده و الا از عدم نشر آن معذرت ما را بپذیرید.
ادارۀ پورتال افغان جرمن آنلاین


اسم: سالم یزدان پو   محل سکونت: خیرخانه    تاریخ: 05.12.2010

آقای کریم از کابل
معضلۀ دیورند مسئلۀ نیست که یک شخص عادی بتواند بتنهائی در مورد تصمیم بگیرد و یا راه حل آنرا به دیگران تفهیم نماید.
گیریم که پیشنهاد، نظر و یا مفکورۀ آقای فریور یک اندازه جوهر داشته باشد،....ولی به استثنای 3 - 4 نفر محدود در لست، باقی همه، جایشان سر چوبۀ دار است. و جالبتر اینکه جناب شما نام یک شارلاتان و زیر دار گریختۀ دیگر را به آن اضافه میکنید. فرید یونس یک پس گرای منافق بی علم ، بی معرفت، دروغ گو و فاشیست نکتائی پوش است که تمام پروگرام هایش ارزش " پوچاق" خربوزه را هم ندارد. وای به حال مردم ستمدیدۀ ما که این مار های عینک دار(کپچه) در آستین دارند و گول اراجیفشانرا میخورند. پروگرام روز شنبه اش در تلویزیون نور، با اشتراک یک فاشیست دیگر بنام حامد قادری( بگفتۀ خودش هامد) که از برکت ترجمانی زبان پشتو همین اکنون امرار معاش میکند مؤید این ادعای من است. چه نبود این دو نثار قومی بنام پشتون نکردند.
با عرض حرمت (ببخشید هرمت)


اسم: عبدالجليل جميلي   محل سکونت: کليفور نيا ۳۰سپتمبر۲۰۱۰    تاریخ: 04.12.2010

قابل توجه جناب کريم از کابل ! با عرض و تقديم سلام بشما و يا اينکه نه چنان نوسنده ام و نه صاحب نظری که قابل تمجيد شما باشم و نه به مرحمت خداوند افغاني که بهمين سن مو سفبدی به دست و دامان اين و آني سنجاق شده باشم ؛ که حال برايم بسيار نا وقت است و شرم که به اين کار تفرقه بازیهای غير ملي و مردمي و حتي اسلامي تن در دهم!
برادر گلم در یکي دو نقطهٔ نوشتهٔ تان مانند کلاوهٔ سر در گم - هيچ ندانستن که آن لست مبارک ! ۲۴ تن بعني چه و مرا به اضافه شدن به آن عقلای مقام بلند چه کار؟ - و باز فريد جان بونس - دانشمند بزرگ اسلام ! دارندهٔ چندين دیپلوم متنوع و گلرنگ ماستر بزرگ تاريخ و نابغهٔ روان شناسی وچکشکار همه مذهبيون ماافغانها!! چه ارتياط ؟؟ و اگر در مور د شناخت شخصيتهای بسيار ارجمند بيش از نيم قرنه و تا امروز فامی‌بل بزرگوار شان مطلبي باشد که خوشبختانه اکثريت تام شانرا از سالياني ميشناسم که ممکن فريد جان تازه به صنف اول ليسهٔ عالي استقلال پا گذاشته باشند محترمانه باور کنيد که مبالغه نميکنم .
و اما باز هم در مورد مقابسهٔ من عاجز مو سفيدیکه انشاالله در بيشتر از نيم قرن دورهٔ خدمتم بوطن و هموطنان معظمم کوتاهي و مخصوساً جرم و جنابتی را مرتکب نشده ام بشما و همه هموطنان گرامي ام اطمينان ميدهم . فلهذا اگر منحيث وَجيبهٔ ملي و مسئوليت وجداني و بعضاً چشم دبد مستندم در بعضی اوقات عرابضی داشته و يا دارم - استنادم چشم دبد عيني قرارداد خفت بار خط فرضی ديورند و متکي به آثار و نوشته های مؤرخين راستين و ثابت قدم افغان است نه مانند آن ماستر تاریخ و داکترروانيکه استنادش کتب نشرهٔ همان انگليس قلد ر و پاکستان غلام زاده و يا ايران اسلامیی ! معلوم الحال باشد . اينکه معلومات فريد جسان از کدام سرچشمه آب ميخورند و با کجاها ارتباط دارند و افغانستان را چرااز چشم قوم گرائی مي بينند مربوط بخود موصوف است و بس . عرايض من - باز تکراراً عرض ميکنم که منابع معتبر افغانی با احساس و پاک خود ما و هم درست نويسانيست که تاريخ بشريت را از دید بوکنگهم و اسلام آباد و تهران و مسکو نمي بينند و با کمال معذرت اگر باز هم شما تبصرهٔ داشته باشيد ممکن است از طرف من تبصرهٔ را انتظار نداشته باشيد زيرا آنچه متوجه شده ام چشم بستن به حقايق و دهن و قلم بکار انداختن بسيار مروج است و ساده ولي بي حد درد آورو ستم بر افغانستان بيچاره ساخته با سلام مجدد


اسم: کریم   محل سکونت: کابل    تاریخ: 03.12.2010

من نظر یک هموطن خویش را که در رابطه به خط دیورند ابراز داشته است تائید مینمایم، این یک ضرورت است که در مورد خط دیورند شخصیت های باید ابراز نظر نمایند که در شرایط امروزی از تمام جریانات سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی جهان اګاهی داشته باشند، په نظر من اګر برعلاوه ۲۴ تن اسمای محترم جمیلی صاحب، و داکتر یونس افزوده شود بهتر خواهد بود، این اشخاص برجسته باید نظریات خودرا در مورد خط دیورند ابراز نمايند، و اشخاصیکه از اهمیت خط دیورند و عواقب ناګوار ان اګاهی ندارند به ګفته هموطن عزیز که انها به زبان های مادری و وطنی خویش مسلط نیستند به بسیار مشکل صحبت می نمایند چه رسد که در مورد یک موضوع با اهمیت تصمیم اتخاز نمایند، به همچو اشخاص فاقد هر نوع معلومات سیاسی و غیره باید اجازه داده نشود که تحت نام یک موضوع بس مهم و خاص اهداف شخصی خویش را به نفع استخبارات پاکستان پیش ببرند، و یک خواهش از نبیل مسکنیار دارم که نباید از طریق پروګرام های تلویزیونی اریانا افغانستان به مخاصمت ها و تعصبات دامن زده شود، هر چه عاجل باید جلو همچو پروګرام های کاذب و شر انداز ګرفته شود.


اسم: کریم عطائ   محل سکونت: سویس    تاریخ: 02.12.2010

به تائید از نوشتۀ محترم حبیب غنی از آسترالیا
به کارکنان محترم پورتال افغان جرمن آنلاین با عرض سلام
1- از چندی به این سو یک سلسله مقالات تحت عنوان روابط سیاسی افغانستان و ایران به قلم ښاغلی مژده در سایت وزین شما که در نشر حقایق و تاریخ کشور شهرت به سزای دارد، به نشر می رسد.
در قسمت یازدهم تحت عنوان:
بخش دوم
از 1978 تا 2000 میلادی
کودتای کمونیستی و بقدرت رسیدن تره‌کی:
در یکی از پراگراف های آن چنین آمده است:
رژیم تره كی در بازنگری روابط با ایران در قدم اول (عبدالله ملكیار) سفیر كبیر افغانستان در ایران را كه در زمان داود خان به این سمت موظف گردیده و وابسته به خانوادهء محمد زائی بود از كار بركنار كرد و سرپرستی سفارت به عبدالباری راهی، كمونیستی كه از قبل در سفارت تهران مشغول كار بود سپرده شد. عبدالله ملكیار در حضور اعضای سفارت، داود خان را مستبدی كه مستحق چنین (مجازات خلقی) بود خواند و نامه ای حاكی از ابراز ارادت و وفاداری به نور محمد تره كی فرستاد كه جوابی به آن داده نشد.

ښاغلی حبیب غنی از آسترا لیا به تاریخ30/11/2010 در ستون دیدگاه های صفحۀ تحلیلات چنین می نگارد:
(بازهم آقای مژده ضمن نوشتن مطالبی در بارۀ روابط افغانستان و ایران در یک مورد دیگر، معلومات غلطی ارائه کرده اند.

ایشان نوشته اند که بعد از شهید شدن مرحوم داود خان، عبدالله خان ملکیار که در زمان روی کار آمدن رژیم خلقی سفیر افغانستان در تهران بود نامۀ به تره کی نوشت و با نوشتن این موضوع که گویا داود خان شخص مستبدی بود که به جزای اعمالش رسید وفاداری خود را به رژیم تره کی اعلام نمود.

در این نوشته که ماخذ آن قابل تأمل است نکتۀ دیگری هم نوشته شده که ضعف معلومات آقای مژده را نشان میدهد.
ایشان آقای ملکیار را از تبار محمد زائی و قوم داود خان نوشته اند در حالیکه عبدالله خان ملکیار محمد زائی نبوده بلکه از پشتونهای ولایت غزنی افغانستان و از قوم غلزائی و ملکیار اسم خانوادگی او بود. ملکیار از جملۀ پاک ترین و نیک نام ترین رجال معاصر افغانستان بوده است. او خسر پسر داود خان بود.

قرار معلومات شخصی نگارنده، این دختر که شوهرش فرزند داود خان بود و روز تجاوز خلقی ها و پرچمی ها به ارگ جمهوری شهید شد هم اکنون در امریکا بسر میبرد.

فکر نمیشود ملکیار با همه درایتی که داشت این قدر سطحی بیندیشد که همه علایق خودرا کنار گذاشته به بدگوئی از ولی نعمت خود بپردازد. این معلومات آقای مژده کاملا ً بی اساس و دروغ محض است، و نباید پورتال وزینی نظیر افغان جرمن آنلاین اینگونه چرندیات را از رسانۀ با اعتبارش به نشر بسپارد.)

من در نوشتۀ ښاغلی حبیب غنی این قدر علاوه می کنم که مرحوم عبدالله ملکیار سردار شهید داوود خان را به نظر قدر می نگریست. او تاکه حیات داشت هرگاه از مرحوم محمد داوود یادی به عمل می آمد، در چشمانش اشک دور می زد.
گفتار مژده در مورد اظهارات دروغین از زبان مرحوم ملکیار در بارۀ سردار شهید مسخ تاریخ افغانستان است.
اگر تمام نوشته های ښاغلی مژده به همین شکل تاریخ افغانستان را مسخ کرده باشد جای افسوس است.
از پورتال افغان جرمن آنلاین آرزو می رود که چنین چرندیات را در سایت با عتبار خود جای ندهد تا اعتماد علاقمندان را به نشرات خود خدشه دار نسازد.)


اسم: مصطفی فریور   محل سکونت: سويت    تاریخ: 01.12.2010

نن می دمشعل په ویب پاڼه کی لاندی ډیرجالب مطلب ددیورند دکرښی په نامه ولوستی چی دهغه مطلب متن په لاندی ډول دافغان جرمن انلاین ودرنو لوستونکو ته دنظر ورکولو په مقصد وړاندی کوم. ددیورند کرښه دتکړه پوهانو وځیړ نو ته ضرورت لري
لکه ځرنګه چه ټول هیوادوال خبر لری له څو ورځو راهیسی داریانا افغانستان دتلویزیو له چینله یو شمیراشخاص ددیورند کرښی په اړه ځانګړي پروګرامونه(خپرونی) پر مخ بیایی،بیله شکه ټول افغانان او لر اوبر پراته قومونه اوقبایل وظیفه او مسئولیت لری چه باید ددیو رند دناروا او کر غیړنی کرښی دعادلانه او معقول حل په خاطر وخپلو تلاشونو ته په هر وخت او ځای کی ادامه ور کړي،ولی ددی ډیری مهمی ، فوق العاده او با اهمیته موضوع په باب چه د۱۲۰ کلونو را په دیخوا دمنطقی په سطح په تاریخ کی مطرح ده لازمه ده چه هغه دباور او اعتماد وړ اشخاص ځیړنی او بحثونه وکړی چه ددیورند دکرښی داهمیت اود هغی دحقوقی حل په لارو چارو باندی په مکمل ډول پوهیږی،او ددی کرښی دحل لاری اوچاری د وضع اوشریطو مطابق په ښه توګه درک کولای شي دخط دواړو غاړو میشتو خلګوته او بین المللی ټولنی ته مستقیمه او منظمه لاره او جهت ور کولای شي.
ددیورند دکرښی په باب په دغو څو تلویزیونی پروګرامو کی دهر ګډون وال شخصیت ، اوپه دغه لاره کی ددوی تلاشونه اواحساسات دقدراو احترام وړدي،ولی متاسفانه ددوی دهویت ،کاری تجربو،اوسیاسی شناخت په باب لا تر اوسه دافغانستان ټول خلګ خصوصا لر اوبر پښتانه په کافی اندازه معلومات نه لري،ددا ځو ور ځو خبرو او بحثونو ځخه داسی نتجه اخستله کیږي چه ددوی دبحث اوخبرو تاثیر، وظیفوی سابفه،کاری تجربه او صلاحیت ددیورند دکرشی داهمیت په نسبت ډیر ضعیف او په ټيټه سطح کی قرار لري ، دوی لا تر اوسه دافغانستان په ملی ژبو دخبروکولو توان په خپل ځان کی په ښه وجه نه لرې او په خپلو مورنیو ژبو باندی یی دخبرو کولو حاکمیت دهیواده ځخه دلیری والی په وجه له لاسه ور کړي دې،که په پښتو خبری کوي په دري فارسی یی ځوک نه پوهیږی که په دری فارسی شروع کوی په پښتو یی هیځوک نه پوهیږي ،هره جمله په ډیر روحی او روانی فشار په ډیر مشکل له خپلی خولي راباسی او بیانوی یی،دوهم نتجه داده چه دوی ددیورند دکر غیړنی کرښی په باب تنها ۱۲۰ کلن تیردانګریزانو دوخت ناوړه تاریخ ټکی په ټکی تشریح کوي چه بیله هغه هم هغه تیر تاریخ دهر افغان په مغز او زړه کی دژوند تر اخرنی ورځی پوری دیوه تور داغ په شکل شته او نه هیر یدونکی خاطری دي،زما په نظر دهغه تاریخ دتکرار او ټکی په ټکی د بیانولو پرځای به بهتره داوی چه دموجوده روان وضعیت په نظر کی نیولو سره چه ددیورند دخط دواړو غاړوکی په ډیر ناروا او غیری قانونی شکل جریان لري ددیورند دخط په هکله هر اړخیزه بحث وشي،نه داچه ددیورند دجرګی له نامه څو ک غلطه استفاده پورته کړي او دخبرتیاو داعلام په طرڅ کی خپلی شخصی پیځایه عقدی ترسره کړی او بیله کومه مدرکه او اسنادو دځینونورو شخصیتونو دتحقیر او توهین باعث وګر ځیږي او اضافه له خپل صلاحیت او موًقف ځخه دنورو په شخصیت تعرض وکړي،لکه چه په دغه نزدو ورځوکی دیوه افغان له لوری دامین بسمل په نامه په جرمنی که دبایرن میشتو افغانانو داتحادیی تر نامه لاندی په ډیره سپین ستر ګی سره دغه کار تر سره کیږي. په حقیقت کی معلومه شوي ده چه نه هلته کومه رسمی اتحادیه شته یوازی دبسمل شخصی ........ ډله ده چه خپلی شخصې مخکنې زاړه اوتر وخت تیر له تعصبو او کرکو ډک اهداف تر سره کوي .که چیری هلته دټولو بادرده او بااحساس افغانانو په اشتراک کومه اتحادیی رښتیا هم وجود در لودای نو بسمل خان ته به یی هیځکله هم په نورو باندی دتهمت ویلو او یاهم په هیواد کی دشمال،جنوب،شرق او غرب په نامه و نفاق او شقاق ته د لمن وهلو اجازه نه وایی ور کړي.اویا دی دهیواد د ولس مشرپه شخصیت باندی داسلامی احکامو او افغانی پښتنی دود خلاف بی شرمانه تعرض وکړی. چه په دی هکله دافغانستان دژغورنی دجرګی اعلامیه چه په ځینو سایتونو کی خپره شوي ده دیادونی او ملا تړ وړ ده.
دموضوع ځخه باید لیری ولاړ نشم زما هدف دادی چه ددیورند دمحکومه او لغوه شوي کرښه دې له حقوقی پلوه دبین المللی قوانینو پربنیاد په هیواد کی دننه او تر هیواد دباندی اوهم ددیورند ددواړو غاړو سیاسی کا رپوهانو او په بین المللی معیارونو سمبالو عالمانو له لوری دهیواد په دی خاصو شریطو کی دیوه علمی سمینار په طرڅ کی په هر اړخیزه توګه وڅیړله شی،دغه درانه شخصیتونه چه ددغی هر اړخیزی ځیړنی وړتیا ،استعداد اولیاقت په خپل ځان کی لری بالاخره به وکولای شی چه ددغه غټ ناورین ځخه دخلاصیدو دحل معقوله لاره په ګوته کړی په خار ج او دا خل کی زما په شخصی نظر په لاندی ډول دي.
۱ - ښاغلی داکتر عظیم سیستانی صاحب
۲ -ښاغلی داکتر عبدالستار سیرت صاحب
۳ - ښاغلی داکتر عبدالباری جهانی صاحب
۴ - ښاغلی داکتر فاروق اعظم صاحب
۵ - ښاغلی اکرم اندیشمند صاحب
۶ - ښاغلی روستار تره کی صاحب
۷ - ښاغلی سعیدی صاحب په پاکستان کی دافغانستان پخوانی تکړه دیپلو مات
۸ - ښاغلی وحید مژده صاحب په هیواد کی تکړه ژورنالیست
۹- ښاغلی مولوی وکیل احمد متوکیل صاحب
۱۰ -ښاغلی غفور لیوال صاحب
۱۱ - ښاغلی استاد ودیر صافی صاحب
۱۲ - ښاغلی زبیر شفیقې صاحب
۱۳ - ښاغلی محمد اکرم عثمان
۱۴- ښاغلی علی احمد جلالی
۱۵- ښاغلي ثریا خادم
۱۶ -ښاغلی رمضان بشردوست
۱۷- ښاغلی سلطانعلی کشتمند
۱۸ - ښاغلی دستګیر پنجشیری
۱۹ - ښاغلی نبی مثتاق
۲۰ - ښاغلی داکتر دادفر رنګین سپنتا
۲۱ - ښاغلی افراسیاف خټک صاحب
۲۲ - ښاغلی اسفندیار ولی صاحب
۲۳ - محمود خان اڅګزی صاحب
۲۴ -ښاغلی امیر خان هوتي او ځینی نور دي ته ورته شخصیتونه.
پورته اشخاص هغه دقدر وړ شخصیتونه دی چه ددی ټولو لیکنی او خپرونی ددیورند دکرښی په باب همیشه دواقعیتونو پربنیاد او دهر نوع تبعیض او کینی ځخه پاکی دخلګو په مینځ کی مثبتی ارزیابی شوي دی له دغو ښخصیتونو ځخه په ډیر درناوی هیله ده چه ددیورند دکرښی په باب دهیواد په دی خاصو شرایطو کی یو ځل بیاهم خپل نیک او رهنمودی نظریات دافغانستان او دکرښی دواړو خواو پرتو خلګو ته وړاندی کړی او اجازه ور نه کړی چه ددیورند دکرښی داساسی حل اهمیت دی دځو نامعلومو اشخاصو له لوری دای،اس،ای په مشوره دشخصی اهدافو قربانی شي.پای



اسم: ahmad sha   محل سکونت: jarmany    تاریخ: 01.12.2010

سلامونه،په دي خبره کي هيځ شک نشته چي بسمل خان يو متعصب سړي دې، اودده يوه انتر نيتي پا نه چي د سوله په نامه ده سر تر پا يه له تعصب ځخه ډګه ده،اوهميشه چي په بله کومه پاڼه کي دتعصب خبر وي هغه غلا کو ي او په خپل نامه نشرو ي ،نوموړي په تعصب کي زيږدلي دي اوپه تعصب کي زوند کول غواړ ي٠


اسم: اجمل سیلاب   محل سکونت: ا    تاریخ: 01.12.2010

نیازی صاحب،داسی معلومیږی چه تاسی هم کوم مستعارنوم غوره ګړی وي،لکه تا چه دنظر ورکولو حق وځانته ورکړي دي،نوبیا نور ولی د دغه حق ځخه محرموی،هر ځوک حق لری چه خپل نظر دادب په چوکاټ کی بیا ن کړي ،ماچی تر نن ورځی پوری دسرور په نامه لیکنی مطالعه کړي دی،هغه یوازی خپل نظر دادب په چوکاټ کی همیشه بیان کړي دی،دا ستا لویه اشتباه ده چی دیوه خارجی اشغالګر ولیکنی ته اعتبار ورکوی او دملی ارد په باب دهغه لیکنه رښتیا او واقعی ګڼی لکه چه تا دتاند په ویب پاڼی کی لیکلی ؤ،ولی دخپل یوه افغان په نظر باندی له بیځایه احساساتو ځخه کار اخلی او دسایت مسئول هم په دی تهدید وی چی ولی دغسی مضامین خپره وی.ایا دا ستا دبیځایه خود خواهی یو علت نه دی؟،نوته چه دیوه اشغالګر ولیکنی ته اعتبار ورکوې نوستا ددغه خبری په باب هم شک باید وشی چی وایی افغانستان اشغال شوي دي؟.داچه سرور هرڅوک وي او په هر نامه لیکنی کوی لیکنی یی داهمیت وړ دي او دملی یووالی دپروسی ملاتړی دي نه باید دهغه شخصیت توهین شي
دوهمه خبره دبسمل په باب ده،چی ته ممکن بسمل دومره ونه پیزنی لکه زه چی یی پیزنم،صرف دغه یوه ستا خبره غواړم در ته روښانه کړم ، دتاند په ویب پاڼه کی د ی روغه خبره کړی وو چی بسمل په تاشکند کی ددرس په مهال دجدی په شپږمه نیټه دروسانودیرغل په ور ځ دنورو ملګرو سره دډوډی نه خوړلو اودرس ته دنه تللو اعتصاب کړي ؤ ،ایا ته په دی خبر یی چه هغه دځه په خاطر ؤ؟هغه په دی خاطر نه ؤ چه روسانو ولی افغانستان اشغال کړي، بلکی په دی خا طر ؤ چه روسانو ولی حفیظ اله امین او دهغه رژیم را نسکور کړي،همدغه بسمل له اوله تر اخیره خلقی ؤ او دخلقیانو په وخت کی یی ښه رول در لودی اوس هم دخلقیانو لپاره منډی وهي او دخفیظ اله امین دوخت داستخباراتو غړی ؤ او تاشکند هم دحفیظ اله امین له لوری لیږل شوی وو.
ښه که دا خبره هم کوم لیونی درسره ومنی چه بسمل په رښتیا دافغانستان داشغال پخاطر اعتصاب کړي ؤ نو له هغه اعتصاب ځخه وروسته نوموړی چیری ولاړ ی؟ ایا دنورو افغانانو په شان یی دروسانو دسرو لشکرو په مقابل کی جهاد ته مخه وکړه او که دببرک کارمل دحکومت سره یو ځای شو؟ که یی جهاد ته مخه کړي وی نو دهغه تنظیم اویا ګروپ او مربوطه سیمی نوم را وخله چه ستا دوست بسمل خان دی هلته کوم بل مجاهد په جهاد کی شریک لیدلی وي .اوزه له ۱۳۵۷ کال دثور له کودتاه ځخه تر اوسه بسمل خان ډیر ښه پیزنم.دی دهغو خلقیانو او پرچمیانو له ډلی ځخه دی چه په خپل وخت اوزمان کی یی دافغانستان پرخلګو سخت ظلمونه کړي دی،که زما په خبره دی اعتبار نه کیږی ولاشه دافغانستان جنوبی ولایاتو ته او هم دقندوز وولایت چه خلګ دبسمل خان په اړه تاته ځه وایی وروسته له هغه بیا ممکن په تړلو سترګو دعقل او منطیق ځخه لیری دبسمل دفاع و نه کړی.
غواړم چی په یوه بله موضوع دی هم سر در خلاص کړم: ولی بسمل همیشه دکرزی تر حد زیات بد وایی او دهغه په شخصیت باندی تعرضونه کوی،علت یی دادی چه ځوکاله مخکی بسمل خان دکرزی ځخه دوظیفی او چوکی غوښتنه وکړه،کرزی دنوموړی سره موافقه وکړه ولی په عین جریان کی دکرزی دمشاورینو له جملی ځخه کوم یوه وکرزی ته معلومات ور کړل چه ګویا بسمل دحفیظ اله امین داستخباراتو غړی وو او دخپل قدرت په وخت کی یی پر خلګو ډیر ظلمونه کړي دي،هغه ووچه کرزی هم نوموړی جواب کړي له هغی ور ځی راهسی بسمل خان دکرزی په تخریب پسی خوله وازه کړي ده تر نن ور ځی پور ادامه لري، که زما په خبره دی بیاهم باور نه کیږی ورشه دښاغلی لودین ځخه پښتنه وکړه چه هغه وخت دکرزی ددفتر رئیس وو.په در ناوي اجمل


اسم: حبیب غنی   محل سکونت: آسترالیا    تاریخ: 30.11.2010

باز هم آقای مژده ضمن نوشتن مطالبی در بارۀ روابط افغانستان و ایران در یک مورد دیگر معلومات غلطی ارائه کرده اند.
ایشان نوشته اند که بعد از شهید شدن مرحوم داود خان، عبدالله خان ملکیار که در زمان روی کار آمدن رژیم خلقی سفیر افغانستان در تهران بود نامۀ به تره کی نوشت و با نوشتن این موضوع که گویا داود خان شخص مستبدی بود که به جزای اعمالش رسید وفاداری خود را به رژیم تره کی اعلام نمود.
در این نوشته که ماخذ آن قابل تأمل است نکتۀ دیگری هم نوشته شده که ضعف معلومات آقای مژده را نشان میدهد. ایشان آقای ملکیار را از تبار محمد زائی و قوم داود خان نوشته اند در حالیکه عبدالله خان محمد زائی نبوده بلکه منسوب به پشتونهای ولایت غزنی افغانستان و از قوم غلزائی و ملکیار اسم خانوادگی او بود. ملکیار از جملۀ پاک ترین و نیک نام ترین رجال معاصر افغانستان بوده است. او خسر پسر داود خان بود.
قرار معلومات شخصی نگارنده این دختر که شوهرش فرزند داود خان است و روز تجاوز خلقی ها و پرچمی ها به ارگ جمهوری شهید شد هم اکنون در امریکا بسر میبرد.
فکر نمیشود ملکیار با همه درایتی که داشت این قدر سطحی بیندیشد که همه علایق خودرا کنار گذاشته به بدگوئی از ولی نعمت خود بپردازد. این معلومات آقای مژده کاملا ً بی اساس و دروغ محض است، و نباید پورتالی وزینی نظیر افغان جرمن آنلاین این گونه چرندیات را از رسانۀ با اعتبارش به نشر بسپارد.


اسم: نیازی   محل سکونت: همبورګ    تاریخ: 30.11.2010

دافغان ــ جرمن انلاین محترمو چلوونکو ته سلامونه وایم ستاسو له خدمتونو څخه مننه کوم زه تل ستاسو له انلاین څخه ګټه اخلم رښتیا هم چې باید په تاسووویاړودا ځکه چې ستاسو په درنه خپرونه کې ناچله لوټونه نه چلیږي مثلأ:
ستاسو دنظریاتو په برخه کې مې څه موده مخکې دڅه به کوو تر عنوان لاندې ددرانه جهاني صاحب دطرحې په ارتباط دخلګو نظریات اوملاتړ ولوست که ستاسو په یادوي هلته یو کس بې ځایه او له بخیلي څخه ډکه لیکنه کړې وه هغه نفر هروخت په ټول افغان، دعوت اوځینو نورو ویبپاڼو کې کله دسلام خان ،کله د رحمت الله روان او په نورو نومونوداسې لیکنې کوي چې مطلب اونظر یې کټ مټ ورته والی لري املايي غلطۍ یې هم یو شی دي تاسو ورته لارښوونه هم کړې وه لنډه داچې پرون مې په ځينوویبپاڼوکې دخټک په نوم دیوچالیکنه ولوسته هغه سړي دا کس په پوره معنی بربنډ کړی دی ماچې نن ستاسو ددیدګاهابرخه وکتله نو دسرورپه نوم یوځل بیا هغه سلام خان یوه لیکنه کړې چې بیا یې هم په غیرمستقیم ډول سره دډیورنډ دجرګې سپکاوی کړی لکه څنګه یې چې دجهاني صاحب دطرحې په اړوند متزلزلې کرښې ایستلې وي لنډه یې داچې داسړی یوګمارل شوی کس ښکاري بې له دې چې زموږ بااحساسواودرنوافغانانوته زیان ورسوي بله دنده نه لري اونه خویې سویه دکوم یو رغوونکي او با دانشه انسان ښکاري له لیک څخه یې داسې برېښي چې د خورا ټيټې کچې زدکړې لري که یاد مو وي تاسو هم کافي نصیحت ورته کړی و خو دا کس خپله ورسپارل شوې دنده نه پرېږدي زما په اند به دا بهتره وي چې د داسې کم سویه خلګو نه نظر خپور کړئ او نه لیکنه دا ځکه چې ستاسو درنې خپرونې ته زیان رسوي تاسو باور وکړئ چې له استرالیاڅخه یو کس ما ته تیلیفوني ووېل چې دا سړی چې ټولې لیکنې یې پر یوه خوا روانې دي داسي برېښي چې دچا له خوا ګمارل شوی دی خو دحیرانتیا ځای دا دی چې ولې بدل نومونه ځان ته غوره کوي لیکنې خو یې ټولې دکابل د دولت په ګټه دي نو دا وېریږي له چا؟
په هر صورت دومره وخت مونه پرې نیسم خوکله مې چې په یوه بله برېښنايي رسینۍکې دالاندې لیکنه ولوسته نو سر مې سم پر خلاص شو:
مننه
نیازی
کرزی اوس په بې سوادوتالي څټو زموږ مخور افغانان بدناموي

کرزي اوس د خپلې شرمېدلې او ناکامې څارګرې ادارې له لارې یو کس ته چې کله د سلام خان ، سید حبیب ، سروراحمد، رحمت الله روان، غوث الدین غوث، جمال، ر،ن او په ځینو نورو نومونو احمقانه لیکنې کوي دنده ورکړې تر څو زموږ دهغو مخورو افغانانو(پښتنو)سپکاوی وکړي کوم چې په افغانستان کې اوسنی تور تم نه شي زغملای څه موده مخکې همدې کس دسلام خان په نوم د درانه او منلي عبدالباري جهاني د مهمې طرحې پرخلاف یوه سپکه اوبې وزنه لیکنه کړې وه هر څوک ښه پرې پوهېده چې دایومغرض اوګمارل شوی کس دی په افغان ــ جرمن انلاین کې ډېرو افغانانو غاښ ماتوونکي ځوابونه هم ورکړل نږدې ۹ میاشتې کیږي چې دنورو با احساسو افغانانوپه ضد هم په ځینو برېښنا پاڼوکې ناوړه تبصرې کوي دابې سواددومره فکر هم نه کوی چې لوستي خلګ خوستا په بې سوادي له واره پوهیږي ته احمق خونه په املا پوهېږې او نه په انشأ زموږ لوستي او پوه افغانان دداسې کسانو لیکنې له سره ګوري لانه ځکه چې هغوی پوهیږي چې دا یوګوډاګی دی هغه هم بیا دکرزي ګوډاګی . . .؟؟
وړمه ورځ یې دسرور احمد په نوم په احمقانه ډول سره د ښاغلي بسمل په ضد څواحمقانه کرښې چې یوه یې له بلې سره رفت نه لري کښلې دي لنډه دا چې دا کس په دومره وخت ضایع کولو نه ارزي صرف تاسو دې خبر وئ چې دا پاس نومونه په یوه اجینټ پورې تړاو لري البته دا هم باید زیاته کړم چې نن یې بیا داجمل نوم هم ځان ته غوره کړی دی او خپله ناروغي یې لا پوره ښکاره کړې ده .
موږ له درنو او با احساسو افغان ویبپاڼوچلوونکو څخه هیله کوو چې خپلې درنې رسینۍ په داسې نا اهل کس بې اعتباره نه کړي .
خټک


اسم: عبدالباقی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 29.11.2010

در دوسیه های که از طرف ویکی لکس در اینترنیت نشر یافته توصیف رئیس جمهور افغانستان چنین آمده است.
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان شخصی ضعیف که دچار مالیخولیا است.
از دوستان انگلیسی زبان و متجسس خواهش میگردد که این اوراق را مرور کرده و آنچه در مورد افغانستان جالبیت دارد در دسترس این وب سایت که از اعتبار کامل در بین افغانها برخوردار است بگزارند، خدمت با ارزش را انجام خواهند داد.
والسلام


اسم: غښتلی افغان   محل سکونت: المان    تاریخ: 26.11.2010

د ښاغلی جهانی لیکنه د( تاریخی حوادث تکراریږی)تر عنوان لاندی به بهتره وی په دری ترجمه او نشر شی ځکه هغوی چې دا توری پاڼې بیا تکرار کړی دي په پښتو نه پوهیږی همدارنګه مخدوم غواړی چې د مرحوم فیض محمد کاتب اثار د همدوی په لاس ورکړی تر څو له لازمو تحریفونو او لاسوهنو وروسته یی په خپله خوښه چاپ کړی ،ښه په داوی چېې ددی کار د مخنیوی لپاره له مخکی پراخه اولازم اقدامات وش


اسم: sarwar   محل سکونت: .    تاریخ: 26.11.2010

دډیورند معضله په تشو خبرو نه حل کیږي
دډیورند دجرګی په نامه نیکي هیلې اوسلامونه:دډیو رنډ دبیلتون په رسمیت نا پیزنل شوي کرغیړنه کرښه دټولو افغانانو او لر اوبر پشتنو په زړونو کی د۱۸۹۳ م کال ځخه تر نن ورځی پوری یو لوی داغ دي او ددی په امید او ارزو دی چه کله به ددغه ناروا خط نوم دتاریخ ځخه لیری او ورک شی،ولی په دغه ورستیو ورځوکی ددغه ځونفرو په باب چه دیورند دجرګی په نامه هغه هم دهیواد ځخه بهر دتلویزیونی پروګرام په واسط غواړی ددیورند عمده مسئله حل کړی ځینی پښتنی را پیدا کړی دي
۱- دډیورند موضوع دومره ساده او بی اهمیته هم نه ده چی هغه دی په خالی خبرو او تیلفونی تماسونو ځوک حل کړی خصوصا داسی اشخاص او افراد چه دهیواد ځخه فراری وی او په تعصب ،کینه توزیو او روحی اوروانی ناروغیو مبتلآ وي.
۲ - د دیورند پیچلی او ډیره مغلقه معضله اوحل یی دهیواد په دی موجوده شرایطو دپنځه نفری جرګی چه هیځ نوع رسمیت او راجستر نه لری دصلاحیت ځخه ډیره لیری خبره ده،ددی موضوع دحل لپاره دمنطقی په سطح ویوه ملی بحث او نظر خواهی ته ضرورت دي وروسته له بحثونو او نظر خواهی ځخه دټولو افغانانو خصوصا دخط ددواړو غاړو دمیشتو قومی او قبایلو دمشرانو ځخه باید یوه لویه جرګه دمنطقی ددولتونوپه مشوره او دملل متحدتر نظارت لاندی ددی معضلی دحل په خاطر په کار شروع وکړي
۳ - هغه دفارسی ژبی یو متل دی چه وایی :به هرچه بازی اخر په ریش بابا هم بازی؟ دابه بهتره او غوره وی چه ددیورند دجرګی په نامه دپروګرام پرځای په افغانستان کی دملی وحدت او ملی یووالی ته درسیدو په لارو چارو دبحث کولو پروګرام مخ ته یووړل شی چه فعلا په افغانستان کی نسبت بلی هری موضوع ته اشد ضرورت دې اول باید دکور دیوالونه ښه مضبوط او پاخه جوړشی بیا په چت باندی باید شروع وشی؟
۴- دامریکا او اروپا له ډیرو ښایسته پارکو دهیواده ځخه په ډیره لیری فاصله کی بیله مشوری او صلاحیت ځخه دتلویزیونی ښایسته پروګرامو له لاری په خالی لافو او شاپو ددی درانه مسئولیت سرته رسیدل نا ممکن کار دی که دا کار په خالی خبرو کیدای شوای نو دلندن ځخه قاضی صاحب،خرسانی ،له جرمنی ځخه عظیم،وردګ،بسمل،او ځینو نورو نا پوهانو په خبرو به افغانستان اوس ګل ګلزار وایی او تر پل اټک پوری به امن امانی وایی؟دلته دمحترم سیستانی صاحب یوه لیکنه را پیاد شوه چه په خپل یوه مضمون کی یی لیکلی و چه مونږ(افغانان) اټک غواړو او هغوی(پاکستان) پل متک غواړي.
۵- ددیورند دمعضلی دحل موضوع دخط دواړو غاړو پرتو قومونو اوقبایلو تر میځ وپوره یووالی اوګډ تفاهم ته ضرورت لری،مونږ افغانانو خو همیشه دا خط غیری رسمی بللی دی ایا دپاکستان وطرف ته پراته دقومونو مشران هم ددی جرګی دجوړیدو ځخه خبر دي ایاکوم قومی مشر ددغی جرګی غړیتوب لری؟،او دهغو له جملی ځخه کومه ور ځ چا ځوک دتلویزیون په پرده لیدلی دي؟ داسی نه وی چه وایی :دزوم کورنی خبره نه ؤ دناوی په کورکی دواده مراسم شروع ؤ.
۶- که چیری ددی ځونفری دګوتو په شمار دجرګی غړی په رښتیا غواړی چه دافغانستان لپاره صا دقانه خدمت وکړی ،تر ټولو لمړی دی په خپلو ځانونو کی دا جرائت پیدا کړی داروپا او امریکا تر ډیر ارام ژوند ځخه دی تیر شی بیرته دی هیواد ته ستانه شی له افغانانو سره دی دیوه ملی حکومت په جوړه ولو کی کمک وکړی،هیواد دی د ای،اس،ای له منګلو پاک کړي،ملی اردو دی جوړ کړي،دپردیو له احتاجه دی افغانان خلاص کړي وروسته له هغه دی په ګډه دډیرند په غم کی شي.فعلا ده کجا ودر ختان کجا؟پای سرور


اسم: محمدسخی صبوریار   محل سکونت: ولایت غور    تاریخ: 10.11.2010

من به اشخاص متفکروروشن ضمیر که مسایل راازبعد علمی وادبی مورد تفحس وکنجکاوی قرار میدهند علاقه مند هستم چون ما دردنیای روشنی زندگی میکنیم وهمه موارد زندگی به صوب حقیقت گرائی درحرکت است لاجرم باید مسایل را ازدید باز، مورد ارزیابی قرار دهیم .تشکر


اسم: محمد عارف عباسی   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 10.11.2010

برادر عزیزم محمد سخی صبوریار صاحب!
چون لطف فرموده بنام اینجانب نوشتۀ تان را شروع نموده اید باید مختصر بعرض شما برسانم که من قضاوت و نظر خاص در مورد سنگسار ندارم ولی نوشته آقای علی دیانتی مرا وا داشت که در بعضی موارد خاص آن مضمون طالب نظریات علمای متبحر وجید دینی شوم، که متأسفانه صدایی بر نیامد. بنظر شما احترام میگذارم.


اسم: محمدسخی صبوریار   محل سکونت: ولایت غور    تاریخ: 08.11.2010

جناب آقای عباسی:
سلام و عرض ادب؛ به شما و همکاران تان. صحت مند و سرحال باشید. مطالب را به جواب خانم ملیحه (نایاب)در مورد فلسفه سنگسار عرض میدارم.
اول باید بعد عقیدتی موردارزیابی قرار گیرد چون موضوع سنگسار فلسفه تاریخی نیست یکی از موارد احکام خدااست و کیفری است در مقابل تجاوز و موارد ان هم خاص است که زنان متاهل به مجرد و یا بالعکس که آنهم مراحل خاص موارد خاص شواهد خاص دارد که این امر در جای که اجرا میشود باعث مطلق و حتمی جلوگیری از تجاوزهای جنسی بر زن و مرد و جلوگیری از تجاوز بر حریم دیگران میباشد که این امر شاید به نظر کوتاه ما و شما وحشت ناک باشداما وقتی تآثیرات آنرابالای افراد و جامعه از دید واقع بینانه بیبنیم و حکمت انرا در جامعه مصئون و محفوظ از تجاوز خواهیم دید.
اگر بعد حقوقی آنرا مورد ارزیابی قرار دهیم در خواهیم یافت که حکومت و یا دولت که در مقابل بااین چنین خلاف رفتاری ها قوانین سخت را از همین قبیل وضع نموده باشد افراد ان جامعه زنان و دختران جوان و همه اطباع و افراد ان جامعه از گزند امراض مهلک و کشنده ساری ایدز محفوظ ماندند که این خود عدالت اجتماعی است. اگر بعد سیاسی موضوع را به برسی بگیریم هم اعمال تعذیرات در مقابل تخلفات یک امر طبیعی است در کشور یامملکت که انسانها در آن زندگی نمایند و در آن مملکت قانون بسازند که دران زندگی همه افراد تضمین شده باشد لاجرم در موارد متعدد به وضع تعذیرات همچنانی نیاز مبرم مشهود است. و حتمی که دولت باید قانونی را داشته باشد تا افراد متخلف جامعه از ان حراس داشته باشند تا میزان جرایم تحت کنترل باشد. کشور هایکه در موارد غفلت کردند بنام ازادی مردم شان را مورد استفاده همگانی قرار داده اند کنترل از دستشان رفته و الان هر قدر میخواهند جلوگیری نمایند از توان شان نیست و اعتراف میکنند که تعذیرات اسلامی به خاطر ساختار نظام خوانواده وضع تعذیرات از قبیل سنگسار وقصاص درمقابل قتل یگانه راه برون رفت در مقابله باتخلفات اخلاقی است و تنها از همین طریق اصلاح جامعه ممکن و متصوراست و بس.
اگر در گذشته هااسلام را به نام دین عقب گرا میگفتند امروز همان مدرنست ها هستند که به اعصاب آرام بدون جبر و اکراه می پذیرند و پذیرفتند که ماهنوز در بی راهه قرارداریم.
امید است مطالب تحریر شده بعد از بازنگری هیئت محترم تحریریه بدست نشر سپرده شود. سپاس.


اسم: نجیبه قانع   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 05.11.2010

شاعر بزرګوار و محترم آقای اسیر !
باور کنید دروغ نګفته ام - بسیاری از اشعار تان را خوانده ام و بسیار پسندیده ام .
همین ګه ضمن یک ګله دوستانه میګویم از شما توقع چنان بیتی را نداشتم معنی آن این است که با اشعار دیګر تان بسیار همنوا بوده ام . اګر چنین نمی بود توقع من از شما تا آن سطح بلند نمیبود . از آنرو ضرورتی به یادآوری آن اشعار نبود .
اینکه میګویید مبادا من از روی علاقمندی به کرزی از شما ګله دوستانه کرده باشم - درین مورد حتما جدی نبوده اید زیرا چګونه میشود که از یکطرف تشبیه حګومت کرزی به حکومت زن را اهانت به زن بشمارم وبخاطر آن ازشما ګله کنم و از جانب دیګر از انتقاد تان به کرزی رنجیده باشم ؟!
ضمنا با بخش های دیګر شعر زیبای تان کاری نداشته ام و ضرورتی نبود که از انتخاب قافیه های تان - که یقینا استادانه بوده است - دفاع فرمایید . اما در یک بخش دیګر لطف فرموده و به اصل موضوع تماس ګرفته اید . شما میفرمایید :
(.... بعضا به مرد ها ګفته میشد خصلت زنانه دارد یا به خانم ها میګفتند مردانه صفت است یا شیوه مردانه دارد و این صفات به هیچ صورت وجه کاستن مقام زن و مرد نمیباشد)
اسیر صاحب محترم شما را قسم میدهم که آیا واقعا به این حرف خود باور دارید ؟
آیا واقعا اګر مرد ها را ( زنانه صفت ) بګویند آزرده نمیشوند ؟ فقط یک مرد را نشان بدهید که از منسوب شدن او به این صفت بدش نیاید - اسیر صاحب ! چرا باید خود را فریب بدهیم ؟
شما از ابیات و قافیه های دیګر تان در همین شعر دفاع کرده اید اما این را نفرمودید که وقتی میګویید دوران مردی ګدشت و دور زنی و چادر آمد منظور تان چه است . کدام خصوصیت حکومت فعلی به حکومت زنها شباهت دارد ؟ اګر یک جمله یی هم در باره آن مینوشتید ، ضرورتی پیدا نمیشد که با ارسال این نامه درد سر ګردانندګان محترم افغان جرمت آن لاین ، حضور شما و دیګر خوانندګان ګرامی را فراهم کنم . همین حالا هم شاید همه در دل شان به من دشنام بدهند که چرا پشت یک بیت را ګرفته ام و رها نمیکنم !
شما شحصیت قابل احترام همه ما اید - پیش قدم شوید تا بیاموزیم . بجای اینګه فرزند رشید تان خالد جان باری مرا عقده یی بخواند و باری هم شما اتهام غیر مستقیم طرفداری از حامد کرزی را بر من ببدندید ـ چه میشود اګر بګویید آن بیت واقعا - حد اقل - سوال برانګیز بوده است . هزار ها افغان این همه از شما ستایش میکنند - ستایشی که به حق سزاوار آن هستید ، شما را فخرالشعرا میخوانند . اګر بعد از سالها ، یک خواهر تان در مورد یک بیت از جمله صد ها و شاید هزاران بیتی که سروده اید تذکر دوستانه یی میدهد ، دنیا بهم نمیریزد . و اګر در جواب بکویید واقعا سرودن آن بیت تامل بیشتری بکار داشت ، شمه یی هم از شخصیت والای تان کم نمیشود.

بهر حال ، شعر اخیر تان هم واقعا مثل اشعار دیګر تان زیبا و سلیس بود. به تکرار آنرا خواندم
بعد، یاد داشت شما را دوباره خواندم ـ و سپس آن بیت زیبای شعر تان را با خود زمزمه کردم :
یا به عمق سخن نمی پیچد
یا مراد مرا نمیداند !


اسم: محمد نسیم اسیر   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 05.11.2010

بی حرمتی به مقام زن؟؟؟


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 02.11.2010

آقای خالد اسیر!
ازاینکه به تذکر من در باره شعری از پدر بزرګوار تان پاسخ داده اید بسیار ممنونم
اما خالد جان ! نمیدانم چرا ما افغانها همواره به دنبال جنګ هستیم - وقتی انتقادی را در بارۀ خود میشنویم بعوض آنکه دوستانه در بارۀ آن توضیح دهیم. تمام تلاش ما اینست که طرف مقابل را بیسواد، متعصب و عقده یی ثابت کنیم.
اګر جمله یی از نوشته های ما با انتقادی روبرو میشود آخر چه عیبی خواهد داشت که در جواب مثلا بګوییم (منظورم ازین حرف چنین چیزی نبوده و اګر چنین تعبییری شده باشد معذرت میخواهم) ګفتن همین یک جمله چه عیبی دارد ؟
و اګر توضیحی وجود دارد، خوب است که به همان توضیح پرداخته شود.
در جامعۀ ما متاسفانه معمول است که وقتی به شخصی و یا کاری صفت (زنانه)بدهند، منظور از آن تمسخر کردن و تحقیر کردن میباشد. در شعر اخیر آقای اسیر هم که در انتقاد از حامد کرزی سروده است متاسفانه چنین روحیه یی دیده میشود.
اګر دیده نمیشود لطفا در بارۀ این بیت شان توضیح دهید تا غلط فهمی من رفع شود.
بګذشت، اسیر ، دور مردی
دوران زنی و چادر آمد
اګرانتقاد دوستانه من ارزش جواب دادن را ندارد سکوت نمایید ـ کسی شمارا مجبور به پاسخ ګفتن ګرده نمیتواند اما چرا باید کوشش تان این باشد که مرا عقده یی ثابت کنید؟
با احترام نجیبه (عقده یی و بیسواد ـ درست شد ؟!!)


اسم: خالد نسیم اسیر   محل سکونت: اجرمنی    تاریخ: 02.11.2010

بعد از عرض ادب و حرمت خدمت پورتال وزین افغان جرمن آنلاین به خانم نجیبه جان قانع عرض شود،
گرچه پدرم خود به جواب شما خواهد پرداخت اما تاجایی که من خالد نسیم اسیر، پدرم را می شناسم، شخصی است عاری از هر نوع تعصب. بخصوص تعصبات مرد، قوم، مذهب، سیاست سالاری.
متاسف هستم که شما باوجود آنکه ادعای شناخت اشعار پدرم را دارید، اشعار متعدد را که در وصف مقام زن نوشته از نظر شما دور مانده است.
این نشان میدهد که با وجود مطالعۀ اشعار ایشان، شما هنوز هم نتوانسته اید تصویری از طرز دید وی با خود داشته باشید.
من خودم تا جایی که در مرور زمان آموخته ام، بعد از خواندن مکرر مضامین اشخاص، نشریه ها، و یا پورتال هایی انترنتی تصویری از طرز دید و یا فکر هر کدام آن درست کرده و در قسمت آن قضاوت میکنم. البته بعد از خود را به دور نگهداشتن از هر نوع عقده ها و کومپلکس ها.
از شما به حیث کوچک تان خواهش دارم که در قضاوت های تان از احساسات کار نگیرید که در غیر آن مانع وسعت دید خود خواهید شد. با احترام


اسم: همایون کامران   محل سکونت: کابل    تاریخ: 01.11.2010

کمیتۀ دفاع از ملالی جویا،
بعد از عرض سلام و با تمام احترامیکه به مبارزات ملالی جویا دارم، گاهگاهی در نشرات شما و هم سخنانی خود ملالی جویا سخن از دوستان ارجمند ایرانی بمیان می آید و طوریکه دیده میشود این دوستان ایرانی با جدیت تمام مراقب آنند که در حول و حوش ملالی جویا چه میگذرد.
و هم این تفکر در ذهن کنجاو بنده تداعی میشود که ممکن خانم جویا به عوض مبارزه بخاطر نجات کشورش از شر اهریمنان متجاوز بیگانه و جنگسالاران، مصروف مبارزه بخاطر ایجاد یک انترناسینال فرامرزی میباشد:

تو کار زمین خوب ساختی، که حالا به آسمان پرداختی

باآنکه خانم جویا با یک حرکت طمطراقی و ماجرا جویانه تشبه پارلمان به طویله حیوانات آن تریبون مناسب برای مبارزات دادخواهانه مردم رااز دست داد، تلاش شان به منظور افشای دشمنان مردم افغانستان قابل قدر است.
بااحترام
پوهنمل دوکتور همایون کامران


اسم: همایون کامران   محل سکونت: کابل    تاریخ: 01.11.2010

کمیتۀ دفاع از ملالی جویا،

بعد از عرض سلام و با تمام احترامیکه به مبارزات ملالی جویا دارم، گاهگاهی در نشرات شما و هم سخنانی خود ملالی جویا سخن از دوستان ارجمند ایرانی بمیان می آید و طوریکه دیده میشود این دوستان ایرانی با جدیت تمام مراقب آنند که در حول و حوش ملالی جویا چه میگذرد.

و هم این تفکر در ذهن کنجاو بنده تداعی میشود که ممکن خانم جویا به عوض مبارزه بخاطر نجات کشورش از شر اهریمنان متجاوز بیگانه و جنگسالاران، مصروف مبارزه بخاطر ایجاد یک انترناسینال فرامرزی میباشد:
تو کار زمین خوب ساختی، که حالا به آسمان پرداختی
باآنکه خانم جویا با یک حرکت طمطراقی و ماجرا جویانه تشبه پارلمان به طویله حیوانات آن تریبون مناسب برای مبارزات دادخواهانه مردم رااز دست داد، تلاش شان به منظور افشای دشمنان مردم افغانستان قابل قدر است.
بااحترام
پوهنمل دوکتور همایون کامران


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 01.11.2010

سلام آقای افضل کندهاری !
دفاعیه تان را که به وکالت داوطلبانه از آقای اسیر نوشته شده بود خواندم ، زیبا سروده شده است - تشکر از لطف تان. اما درین دفاعیه هیچګونه دلیلی پیشکش نشده بجز اینکه ګفته اید ( نی قابل این چنین عتاب است ) . یعنی اینکه : خیر اس پروا نداره !
من عتابی نداشتم صرف نظر خود را بیان کرده و خواستم دلیل و منطق شانرا در نوشتن بیت اخیر شعر شان دریابم. ایشان پس از بدګویی ها و افشاګری های فراوان در مورد حکومت فعلی ، در اخیر شعر شان ګفته اند :
بګذشت اسیر دور مردی
دوران زنی و چادر آمد
اګر شما هم به این نظر اید که هر حکومتی که خوش تان نیامد و فاسد ثابت شد - به حیث دشنام و طعنه - حکومت (زنان ) خوانده شود ، در آنصورت ( اګر ګستاخی نمیشود ) خود شما نیز قابل عناب اید
درست است که تخلص من ( قانع ) است اما حد اقل باید یک دلیلی برای قانع ساختن بیان شود
از طرف دیګر نوشته های دیګر تانرا در صفحه زیبای افغان آن لاین خوانده ام . از آن نوشته ها بر میاید که از شما باید در قسمت دفاع از حقوق زن توقع چندانی نداشته باشم
با احترام
پیشنهادی هم به ګردانندګان محترم افغان جرمن آن لاین : چند روز پیش مطلبی را نشر کردید که در آن رهنمایی هایی در مورد اینکه مطالب از نظر تخنیکی به چه شکل نوشته شود ذکر شده بود . اګر امکان داشته باشد لطفا آن نوشته را بطور دایم در ګوشه یی از صفحه زیبای خود جا بدهید این روز ها هر کسی از حافظه شکایت دارد

تشکر


اسم: مخلص   محل سکونت: چین    تاریخ: 01.11.2010

محترم د پورتال چلوونکو ته !
ډېر وخت کیږي چې د ښاغلي بسمل لیکنو ته متوجه شوی یم. لومړﺉ ما فکر کاوه چې دا ښاغلی رښتیا لیکوال دی خو وروسته پوه شوم چې نوموړی ایله ځان مطرح کوي. د شهادت په ویبپاڼه کې یې د يو چا سره په بحث کولوکې ښکنځل لیکلي ول، د يو لیکوال خو څه چې د يو انسان له شان سره نه ښايي. د لیکنې موضوع یې مالومه نه وي لکه پدې لیکنه کې چې د ډیورند کرښې نه بیا نورو خواوو ته تللی دی. اعلامیه خو د چا په نوم نه وي، دی د بایرن میشتو افغانانو اعلامیې پخپل نوم خپروي چې دا شک پیدا کوي چې بیرن میشتي ټولنه شته او کنه؟ دی تر اوسه په ازادﺉ راډیو کې میلمه شوی ندی چې نظر څرګند کړي بلکه دی خپله رادیو ته د یو اوریدونکي په توګه تیلفون کوي. له کوم نظر چې ده یادونه کړي ده هغه ورځ ما هم دده خبرې واوریدې، خو څرنکه چې دده خبرې د موضوع سره برابرې نه وې نو د پروګرام چلوونکي یې خبرې په نیمایي کې کټ ګړې
زما هیله د پورتال او نورو ویبپاڼو څخه داده چې د هر ډول لیکنو په خپرولو دې خپله ویبپاڼه نه بې اعتباره کوي
مننه


اسم: افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 31.10.2010

خواهرم نجیبه قانع!
دریست زصدف بیرون چکیده
یا سرمه ناب در دو دیده
رنگین چوشاخ گل دل افزا
یا قامت سرو نو رسیده
پیوسته قوافی در کناره
چون هاله بدور ماه تنیده
گلهای صنایع همچو غنچه
در مهد فصاحت آرمیده
آن عقد گهر چو در شهوار
کز کلک اثیر ثمین چکیده
نی قابل این چنین عتابست
ای خواهرم ای تو نور دیده


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 30.10.2010

سلام
از آنچه این روز ها بنام شعر عرضه میشود دل خوشی ندارم اما راستش از اشعار آقای اسیر همیشه لذت برده ام
پارچه شعر اخیر شان ( شرمنده انتخاب خویشم ) نیز بسیار روان و ابتکاری است. اما بیت آخر این شعر سخت مرا تکان داد. از آقای اسیر توقع نمیرفت که که زنان را تا این سطح به دیدۀ تعصب و حقارت ببیند
تمام دشنام ها را از (احقر) ګرفته تا (خر )در پارچه شعر شان آورده و در اخیر شاید بخاطر آنکه از قافیه (چادر) استفاده کنند بیتی سروده اند که تمام آن خصوصیات ناخواستنی، غیر مستقیم به زن ها هم ارتباط داده شده
آقای اسیر ! چه منطقی به شما این اجازه را میدهد که از خرابی ها و فرومایګی ها یاد کنید و بعد بګویید این نوع حکومت، حکومت زنهاست ؟ من هم ازین پشیمانم که تاکنون اشعار شما را از منظومه های دیګر متفاوت میپنداشتم

شرمنده ز توصیف اسیرم
از شعر اسیر هم شر آمد


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 26.10.2010

Mohtaram AGO Team Ta Salamona!

I think it is very imprtant to put the Article of Mohtaram Mr. Aref Abasi for discussion!


اسم: Qasem   محل سکونت: Germany    تاریخ: 26.10.2010

Shame on Karzai Khan, all dummy people have thinking that it is Suurai Nazar who are getting money and support from Iran

We see that it Karzai Khan and his friends who are involve in Irans conspiracy in Afghanistan

Dead to Karzai and all his government

WS


اسم: افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 22.10.2010

سلام بی غل وغش بر آرش!
اگر چه اسمشان اسم افغانی نیست وشاید هم ایرانی باشند به هر صورت مخلصانه بدون کدام عنادشخصی به عرض میرسانمکه:گرچه ریشه های از دسایس استعمار آن زمان در قبال کار روائی های عطاتورک, رضا شاه و امان الله خان برای دگرگونی عالم اسلام و تغیر مسلمانان بنصرانیت
ار طریق سکولاریسم که ریشه آن از ایده های بی خدائی آب میخورد,شواهدی بیشماری موجوداست که این را هیچ کس انکار کرده نم تواند-زیرا در پلان ها و استراتیژی مرقوم آن زمان دولت های بلعنده منابع کشورهای اسلامی می که برین عقیده مصر بود-تا زمانیکه مسلمانان بر تاکیدات این دین استوار باشند غلبه یوروپ بر آنها غیر ممکن میباشد, بناء این دسایس تا مر حله تعمیل به اجرا در آوردند چنانچ تا هم اکنون در آن تلاشند.
ولی در افغانستان دو نقص وجود داشت یا شاه دیکتاتور نهایت کودن بود ویاالیگاش مشروطه خواهان دست پروده از نقصان وآن چنان خست عقل بر خور دان بودند که نتوانسند شاه جاه طلب را که پدرو بسیار کسانی دیگر را بخاطر رسیدن به قدرت بدیار عدم فرستاد و بتغیر صریح دیانت اسلام بر مردم فشار آورد و به گفته غبار (سیک را کلاه شاپوه پوشانید) درست رهنائی کنند و از آشوب جلو گیری نمایند-
شما را بخدا پادشاهیکه تدبیر اداره را نداشته باشد ویا مشاورانیکه اداره درست مملکت را به شاه نشان داده نتوانند قابل این همه ستایش استند؟.
گذشته ازین ها این ها همه******** اوقات عزیز خود ها را ضایع میکنید؟
بیائید در باره مردم ووطن خود روشن بینانه فکرنموده وبرای نجات میهن از بد بختی وفقر تلاش نمائیم واین تناقض گوئی هیچ درد ما را دوا نخواهد کرد با عرض حرمت فراوان


اسم: م ، آرش   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 20.10.2010

با عرض سلام به تمام بزرگانی که درین نظر خواهی سهیم شده اند ونیز به گردانندگان خبیرافغان جرمن آنلاین!
تاریخ نویسی هیچ شکی نیست که اغلبا ًبوسیلۀ دربارو درباریون غرض منافع دستۀ حاکم رقم شده و میشود. اما از آنجایکه در گـُسترۀ تاریخ دیده شده نیروهای حاکم و جبار با تمام مشاطه گری هایشان نتوانسته اند تاریخ را مطلق تحریف نمایند، زیرا تاریخ واقعی در سینه های مردم و در نوشته های خبرگانِ خارج از حیطۀ وسیطرۀ دولت نیز رقم می شود.
ازینرو اسناد یکجانبۀ گماشتگان دربارها در بین مردم هیچگاه چلند کامل نداشته و ندارند. همانطوریکه نوشتۀ مغرضانۀ وحید مژده که رهبرانش هنوز هم از آخر پاکستان تناول مینمایند و نمیدانم وی چگونه میتواند سوابق خود را یک شبه فراموش کند و خود را چهره ای بداند، منزه و پاک که بتواند بر تاریخ گذشته افغانستان قضاوت کند.
بگفته برشت (با اندک تصرف):
" آنکه نمی داند و کاری را انجام میدهد گناهکار است، ولی آنکه میداند و آگاهانه مُمد جنایتکاران میشود نه اینکه گناهکار بلکه تبه کار است " به این اساس باید گفت که خلق و پرچم ،احزاب اسلامی رنگارنگ و نظام های تنظیمی و طالبی بوسیلۀ همین مژده ها و لطیف پدرام ها بود که بر پا شد.
پس از وحید مژده ها و لطیف پدرام هایی که در برپایی چنین دوران خیانت بار دست طولایی دارند نباید گلایه داشت و با چند تبصرۀ عوامفریبانه آنها فریب خورد.
بقول معروف (که زنگی نگردد به شستن سپید)
کارنامه های امیر امان الله نه تنها از طرف در باریون بلکه از جانب خبرگان خارج حیطۀ و سیطرۀ دولت امانی، نیز رقم شده و در کنار آن سینه های تاریخی زندۀ از مبارزین دورۀ دوم مشروطیت وجود داشت که با تمام جباریت دورۀ سقوی و نادر خانی بازهم از حقایق و حقانیت دورۀ امانی رو نه تافتند، بلکه مزایای حقیقی دوره امانی را مو بمو به فرزندان شان با امانتداری حکایت و انتقال دادند، تا سرمشق آیندگان گردد.
ازینرو باید گفت که با ازدیاد روشنفکران حقیقی و وطندوست در جامعه، درخشش آفتاب دورۀ امانی بیشتر میشود و عرصه خیانت کاران تنک تر میگردد. این دوره چون سنگ محک در تاریخ معاصر ما زمینه شده تا با آن معیارها، چهره های مثبت و منفی را در جامعه، خود مردم تفکیک نمایند.
بخاطر چی ؟ بخاطر اینکه دورۀ امانی مربوط به شخص امان الله نمی شود بلکه این دوره منوط و مربوط به دورۀ است که نهضت مشروطیت دوم خواست تحت رو پوش امان الله (که امان الله خود عضو این نهضت بود) خدماتی را به نفع جامعه و مردم آغاز کند و تاریخ راستین شاهد است که تا جایی هم پیاده کردند.
آن خدمات اساسی برای جامعۀ افغانی بدون شک سبب شد تا نیرو های ارتجاعی و استعماری ناآرام شده را وادار به اقدام کند. همین بود که دشمنان وطن با تمام نیرو بسرکردگی سوپر پاور عصر (برتانیه که آفتاب در قلمروش غروب نمی کرد) در بر اندازی آن اقدام نمودند.
خبرگان آندوره خود میدانستند که برتانیه و گماشتگان مذهبی وی با سرداران مفتخوار و هرزه که منافع شان در خطر بود، دورۀ امانی سقوط خواهد کرد و در عوض رایحۀ عطر آزادی در منطقه وسیع پخش خواهد شد و منطقه را بیدار خواهد ساخت.
از دشمنی آنها بر ضد این دوران، برحق بودن آن دوره را میتوان تصدیق کرد. همچنان بعد از بر اندازی آن دوره تا کنون خلف دشمنان مردم افغانستان و دشمنان تعالی و ترقی افغانستان همینکه به پایمردی دشمنان به ساختن احزاب و یا بقدرت رسیدن غرض تخریب کشور نایل آمدند، اولین ضربات شانرا به امر بیگانگان در بدل مزد بر دورۀ امانی (دورۀ مردم سالاری و وطندوستی عاری از خیانت) که دورۀ شایسته سالاری مردم افغانستان میباشد، وارد آوردند.
سخنان وحید مژده ها و لطیف پدرام ها با تمام اینکه خود را حق بجانب نشان میدهند سر از یک گریبان در آورده، در واقع سخنان دشمنان افغانستان، یعنی مارشال های پاکستانی و آخوندهای ایرانی است که میخواهند چگونه این حقیقت (دورۀ درخشان مشروطیت دوم، توأم با سرفرازی و افتخار مردم افغانستان) را از ذهن مردم پاک کنند تا زمینه، برای تـُرک تازی های بیشتر آنها هموار شود.
همچنان در مورد مورخ نستوه و خادم با ایمان مردم افغانستان محترم سیستانی اضافه کنم که او برویت اسناد حقایق را نمی گذارد که زیر خاکستر پاشی های دشمنان وطن، پنهان شود. با اینکه وی طرف غضب و لعن دشمنان افغانستان قرار میگیرد، مگر حقانیت او بیشتر ثابت میشود.
اگر دشمنان وطن نوکرانی و اجیرانی را دارند، این واضح است که مردم نجیب افغانستان نیز خدمتگارانی مثل سیستانی ها را سرفرازانه با خود و در کنارخود دارد.
در میدان جنک دو نفر دوست باهم مقابل نمی شوند بلکه دوست و دشمن (مدافع و متجاوز)(رستم وشغاد) مقابل هم در مصاف روبرو میشوند. درین مصاف روشن است که دوست افغانستان کی و دشمن او کی میباشد.
در پایان باید فراموش نکرد، این جبر زمان است که حقیقت را نمی شود پنهان کرد. حقیقت را حقیقت نویسان جلی رقم می کنند و رقم خواهند کرد.


اسم: جمیل    محل سکونت: ناکجا آباد    تاریخ: 19.10.2010

با دورد
دیدگاههای آقای سیستانی خیلی جالب است؛ می فرمایند تمام کشتار عبدالرحمن در دو سال به اندازه یک روز کشتار مسعود در افشار نبود. آقای سیستانی یا نمی دانید که افشار چقدر هست و در کجاست. جنگ عبدالرحمن در ده سال طول کشید. صد ها هزار نفر کشت و آواره کرد و بسیاری از هزارگان را بی زمین کرد. وقت کاندید اکادمیسین که از دورغ بدش می یاید می فرماید برای ایجاد حکومت مرکزی فیودالی آن کار را کرد. بلی چنگیز هم برای ایجاد حکومت واحد آسیایی واروپایی بسیاری را کشت.آکادمیسین این وطن که ملا و امیر المومنین اش ملاعمر باشدآینده روشن در انتظار مردم وطن است.


اسم: حبیب اسلام دوست   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 19.10.2010

آقای دیانتی در مورد اینکه آیات متبرکۀ قرآن شریف میتواند با در نظر داشت شرایط زمان منسوخ شود، بحث عمیق و منطقی یی را براه انداخته اند
اګر همه علما چنین وسعت نظر و طرز دید و دیانت و منطق داشته باشند، هم جامعه رو به پیشرفت خواهد بود و هم خود اسلام از انتقاد مخالفین مدافعه خواهد شد
با احترام


اسم: هارون   محل سکونت: هالند    تاریخ: 19.10.2010

سلام،
محترم احمد شاه وردگ،
اگر کسی مجاهد باشد اجازه دارد که هرچی‌ پیش آمد و خوش آمد نوشته کند؟؟ تمام کشور از دست خلقی، پرچمی، ستمی، شورای نظاری، مجاهد و طالب تکه تکه و در بدر شدند.
افتخارات یک مرد تاریخ را که به‌ ما و شما عزت بخشید و استقلال کشور عزیز ما را با مردانگی حاصل کرد زیر سوال قرار میدهد و دل دشمنان افغانستان را شاد می‌سازد.
بنده یقین کامل دارد که سایت وزین افغان جرمن به‌ هیچ وجع اجازه نمیدهد که سایت وزین‌شان میدان منازاعات قومی, زبانی وایدیولوژیک قرار بگیرد.


اسم: احمد شاه وردگ   محل سکونت: کابل    تاریخ: 19.10.2010

گردانندگان محترم پورتال افغان جرمن آنلاین! چندی میشود که پورتال شما هم به میدان منازاعات قومی وایدیولوژیک دارد مبدل میشود وخدانخواسته به خیل چند دانه تف دانی انترنیتی مبدل خواهد شد.
دانشمندان گرامی ما هریک اعظم سیستانی از خارج ووحید مژده ازداخل راجع به تاریخ وبازنگری آن نوشته ها دارند. به فکر بنده تاریخ همیشه به نفع طبقه حاکم وتوسط ایشان نوشته میشود. تواریخ وطن ما هم به همین طرز است: مثل گل سر سبد تواریخ غبار: که پر ازتعصبات چپی است وموضع ضد پشتونی هم دارد ومهمتر اینست که تاریخ مذکوردرضدیت با عقاید مردم کشور ازدید ماتریالیستی نوشته شده است وظهور اسلام را یک پدیده اقتصادی وانمود کرده ازوحی واحکام الهی دران خبری نیست. به همین ترتیب دیگر تاریخ ها هم کمبودی های خودرادارند.
دوستان گرامی! ما وشما حتی وقایع چشم دید خودرا نمیتوانیم بخوبی به اثبات برسانیم. مثلا: قشون سرخ به طرفداری کارمل به کشورما هجوم آوردند، امین وکابینه اش را کشتند وحکومت را به پرچمی ها تسلیم نمودند ولی تابه حال کارمل وطرفدارانش اقرار نکردند که مارا روس ها آورد وهمیشه تاکید داشتند که نه روس ها را امین آورد. به همین ترتیب امروز قوم پشتون از طرف تروریزم بین المللی وترور-امپریالیزم جهانی با تمام قساوت وبی رحمی مورد تاخت وتاز است ولی هیچ کس نه درداخل ونه درخارج اعتراض که لازم است بلند نکرد بلکه پشتون ها را ملامت میکنند که چرا طالب را جای دادند واین قوم که همه هست وبودش مورد تهدید قرار گرفته مورد تمسخر دیگران واقع میشود.چه شده آن ابیات زیبای سعدی: بنی آدم اعضای یکدیگر اند؟؟؟ چو عضوی بدرد آرد روزگار! هیچ درکی ازان سخن ها دیده نمی شود.درکابل وچند شهر کشور دنیای دیگری است؟ در بیست کیلومتری آن دنیای دیگری است.بیاید بالا ی حال خود بیاندیشیم وچاره کاررا پیدا کنیم؟گرفتن تل ویا نه گرفتن ان برای ما چیزی آورده نمیتواند؟
راجع به این دونویسنده چیره دست باید گفت که آقای مژده یک مجاهد است وفکر نمی کنم درهیچ جنایتی شریک باشد، از سخنان ومصاحبه های تلویزیونی ونشراتی اش شخص معقول، واقع بین، وعاری ازتعصب ها میباشد. آقای سیستانی هم که به سطح اکادیمیسنی رسیده نویسنده خوبی است ولی مورد منازعه است، باراوایی ها ودیگران درگیر است ولی این باعث کمی شخصیت شان نمی شود به نظرات ایشان احترام داریم ولی نباید درگیر شد. که این به جز از نفرت وبدبینی چیزی به بار نمی آورد. بااحترام


اسم: حبیبالرحمن غنی   محل سکونت: آسترالیا    تاریخ: 18.10.2010

به کارمندان محترم افغان جرمن آنلاین!
موفقیت شما را در خدمت به هموطنان ستایش کرده موفقیت بیشتر را تمنی دارم.
میخواهم لحظهء کوتاهی در مورد نوشتهء آقای وحید مژده وقت شما و خوانندگان را بگیرم. اگر دقت کنیم تمام مطالبی که در مورد شاهنشاه وقت ایران و اظهارات ظاهر شاه نوشته شده از زبان شخصی بنام تفضلی که سفیر ایران بوده و یا علم رفیق شاه ایران نوشته شده است. من از اینکه این نوشته ها خالی از غرض ورزی ایرانیها باشد در اشتباهم. اگر آقای مژده ابراز نظر نویسندگان ایرانی در مورد فتوحات محمود افغان و تصرف اصفهان پایتخت ایران را خوانده باشند فتح ایران توسط محمود افغان بنام "فتنهء افاغنه" یاد شده است. در حالیکه این فتنهء افغانها نبود بلکه به قول مرحوم غبار شاه ایران با دست خود تاج شاهی رابر فرق محمود افغان نهاد.این بی کفایتی ایران را ایرانیها بنام فتنهءافاغنه یاد میکنند.
حالا این آقای تفضلی که آقای مژده بدون مراجعه به منابع دیگر به اقوال او استناد کرده است از کدام ایرانی صادقانه تر گزارشهای تاریخی را خواهد نوشت.
این را می پذیریم که ظاهر شاه در ایتالیا در حالت فقر بسر میبرد و این امکان هم موجود بود که پادشاه ایران به او کمک کرده باشد ولی این کمک بی شائبه نبوده بلکه منظور براه انداختن آشوبی در شرق کشور ما علیه مرحوم داوود خان بوده است تا افکار جمهوری خواهی افغانها مردم ایران را تحریک نکند و هم مرحوم داوود خان که به طرفداری از روسیه ملزم بود به خاطر خوشنودی امریکا هر حرکتی مخالف وی از طرف امریکا تائید میشد اگر نه شاه ایران که آلۀ دست امریکا بود نمیتوانست بدون استشارهء امریکا قدمی در راستای مسایل شرق میانه بر دارد.
اگر قبول کنیم که پادشاه افغانستان بعد از چهل سال سلطنت پولی در خارج اندوخته نداشت این صفت او است نه اینکه مانند پادشاه ایران عاید نفت را به حساب خود در خارج انتقال دهد و تا کنون اولاد و احفادش از آن استفاده میکنند. غربت بهتر است و یا اندوختن دارائی نا مشروع.
آقائی مژده در تاریخ کشور بدنبال نقاط ضعیفی است که به بر علیه افتخارات تاریخ کشور ما موجوداست. مثالهای زیادی در تاریخ موجود است .آیا قیام عساکر افغانی در بالا حصار علیه انگلیسهارا نویسندگان انگلیسی موضوع معاش عساکر نمیدانند.
یک عده نویسندگان ما دانسته و یا ندانسته به این چنین نوشته ها می پردازند. این نوع تحلیل ها حس نا باوری به ملت راالغاء میکند. این همان کاریست که همسایه های نا مهربان ما آرزوی انجام آنرا دارند.


اسم: khaaki    محل سکونت: germany    تاریخ: 13.10.2010

barai mohtarama khanom laile saraj rishtiyaa
maqalai jaalib shumaa tahte enwaane ( haqaayqi pairaamon munaqishaat aasiyai markizi raa khuwaandam)tashakur az tarjomai shumaa,agar mumkin ast lutf karda enwaan kitaab ke az aan matlab raa shumaa tarjoma karda aid baraim benaweesaid maloomaat banda ra dar qibaal baishtar khwaahaid saakht.


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 12.10.2010

سلام به کارکنان وقلتبدستانی محترم این سایت اما بعد میخواهم به یک ملاحظه ای بر مضمون جناب الفت صاحب که چندی قبل ازین سایت ویکی دوسایت دیگر به نشر رسید.اینجانب اولا عرض کنم که به هیجیک از جناح هایی سیاسی قومی وسمتی تعلق ندارم وملی می اندیشم مفاله ای تان در خور ستایش است ولی دریک قسمت شما به نظر بنده اشتباه کرده اید در تعریف تان از افغان وافغانیت شما پشتون هایی آنطرف خط دیورند را نیز افغان خوانده اید در خالیکه باید خدمت عرض کنم برادران پشتون آنطرف خط افغان نه بلکه پشون هایی پاکستانی هستد که شناختی کارت پاکستان را دارندازمنافع پاکستان ازدل وجان دفاع می کنند.دراستخبارات پولیس واردوی پاکستان در مقاطع مختلف زمان پست هایی کلیدی را داشته اند تا سطع رهبری استخبارات وحتی ریاست جمهوری ازینها اگز بگذریم نظر به تعریف افغان وافغانیت که صورت گرفته افغان یک ملت است که با بسیج نمودن اقوام مختلف باهم برادر یک کشوری را بنام افغانستان تشکیل میدهد.طور مثال هندوقتی به دو حصه تقسیم شد یک قسمت سندوپنجاب متعلق به پاکستان شد وحصص دیگر متعلق به هند ولی با وجود اینکه اهرم قدرت سیاسی در پاکستان ازبدو تشکیل آن به دست پنجابی ها بوده است ولی یک سیاست مدار ویا یک نویسنده ای پنجابی پاکستانی فکر نکنم که پنجابی هایی آنطرف مرز خود را نیز پاکستانی بداندمن یک تاجیک افغانم ولی نزد من محترم تر وعزیز تر پشتون مملکتم هزاره ای مملکتم نست به تاجیکی که مربوط یک کشور دیگر میباشد است.به مشترکات فرهنگی وزبانی که با آنها دارم احترام می گذارم ولی برایم منافع حدود واربعه کنونی کشورم مهم تر از هر چیز دیگر است.وبا تاکید باید عرض کنم که پشتون هایی آنطرف خط دیورند متهدووفادار بهبیرق ودولت پاکستان هستد با وجود کوشش هایی بی ثمر که درقسمت آزادیشان صورت گرفته ولی سودی نداده است درست است که مشترکات وپیوند هایی خونی پشتونانی افغانستان با آنها دارندولی باید به خطا نرفت تجربه نشان داده است که نزد آنهاپاکستان مهم تر است نسبت به مشترکات فرهنگی تاریخ وتجربه 60 ساله آنرا به اثبات رساند که سراب بیش نیست با احترام مشود خبط واشتباهی صورت گرفته باشد به بزگواری تان مرا ببخشید


اسم: انسان    محل سکونت: زمین    تاریخ: 10.10.2010

40 نکته برای داشتن یک زندگی متفاوت، شکوهمند و پرانرژی

برای سیاسیون افغانستان نگون بخت وهمه هموطنانم


روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی‌ست. با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران
چهل نکته برای داشتن یک زندگی متفاوت، شکوهمند و پرانرژی

1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی‌ست.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید، در صورت نیاز از قفل در غافل نشوید.
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
4- صبحها که از خواب بیدار می‌شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: امروز قصد دارم....
5- با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).
6- امسال بیشتر از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می‌کنند.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می‌آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می‌شوند کمتر.
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید
12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
13- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.
15- این را درک کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می‌روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی‌ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی‌رسد، با این حال زیباست.
19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی‌کنند.
21- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.
22- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.
23- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.
24- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.
25- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی‌تان نیست.
26- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟
27- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.
28- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.
29- زمان حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.
30- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.
31- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می‌رسد، دوستانتان هستند. با آنها در تماس باشید.
32- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.
33- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.
34- بهترینها هنوز در راه اند.
35- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.
36- کار درست را انجام دهید!
37- گاه با خانواده در تماس باشید.
38- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: به خاطر... ممنونم. امروز به ... دست یافتم.
39- یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.
40- از سفر لذت ببر. یادت باشد که بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید.


اسم: حسینه روفی   محل سکونت: Germany    تاریخ: 09.10.2010

ای‌ کاش همه چنین بیاندیشن طوری که محترم جهانی‌ صاحب کوشش فهماندن آن را نموده است . ای‌ کاش به جای دشنام دادن، انتقاد کردن، ناسزا گفتن، توهین کردن قادر به گوش دادن، مباحثه دوستانه و تبادله افکار منطقی میبودیم. جای تاسف بیشتر این است که هنگامی اشخاص‌ دانا و با سواد به توهین و تحقیر برملا دست میزنند پس از اشخاص نادان و بیسواد چی‌ گله!
به اصطلاح عام باید گفت آقای جهانی صاحب گل گفتین.


اسم: ع. هوتک   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 07.10.2010

آقای صبور اللله سياهسنگ ، چرا افکار عامه را فريب ميدهيد؟
جناب سياهسنگ ، شعر سپيد بينی بريده ام المومنين تا امروز هفتم اکتوبر در سايت فردا قابل رويت بود؛ ناگهان از صفحه محوشد ، شما متصدی صفحه ادبيات هستيد، چرا اجازه داديد در صفحه شما به مليون ها مسلمان دنيا اهانت و لعنت شود؟!
آقای سياهسنگ، شما با مخالفان و دشمنان فکری تان ( مهدوی و باری جهانی) از طريق تحقير و توهين به باور های دينی يک ملت ، تسويه حساب (!) می کنيد؟
آقای سياهسنگ ، شريف سعيدی ، از گماشته گان رژيم خونخوار ايران از زبان شما در باره خود ميگويد که
، شما شريف سعيدی را يک ( دايره المعارف دانش !) ناميده ايد ، اگر شريف ، يک انسايکلو پيديای معرفت باشد ، پس محمود احمدی نژاد ، حتما افلاتون زمان(!) است!!
آقای سياهسنگ ، تاکی مثل واصف باختری از تعارف های مضحک و ايرانی پسند و تهوع آور ، کار می گيريد ؟!
نوشته سعيدی در فردا زير نام بوريا بافی.. چهره اصلی شمارا افشاء ميکند ! با ادب.ع. هوتک


اسم: مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 05.10.2010

سلام به شمس الحق از لندن.
جواب مناسب به دو مراتبه به سایت وزین افغان جرمن ارسال شد و باوجود آنکه از نگاه ادبی کمی نداشت ولی نشر نشد.اگر خواستار خواندن آن هستی لطف فرموده ایمل ادرس تان را برایش ارسال کنید تا مستقیماً به شما ارسال شود.واگر امکان جواب دادن داشتید میشود که آنرا ارسال نمائید.


اسم: payam   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 05.10.2010

مدير ان عزيز پورتال. بسيار سلام و تبريک برشما که حساس ترين مطالب را درج صفحه می کنيد و کمر برای خدمت خلق خدا بسته ايد . من يک سوال دارم که چرا امروز در هالند يک شخص غير مسلمان به جرم توهين به اسلام ، محاکمه ميشود اما يک شاعر و نويسنده افغان ( که ظاهرا مسلمان هم است !) به پيامبر و صحابه ، دشنام ميدهد ، بی پروا در کاباره ها و سرک های سويدن چکر ميزند ، نه از خدا و پيغمبر ميترسد نه از ملت و محاکمه . احترام.حميد پيام


اسم: malalay   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 04.10.2010

درين رابطه يا بهتر است بگويم به مناسبت اين مصيبت اندوهبار يعنی هتک حرمت حرم پيغمبر اسلام مقاله کوبنده ای با نام شاعری که بينی اش را بريد در سايت معتبر ويسا منتشر شده که اگر تيم مردم دوست و آگاه افغان جرمن اين مطلب را اقتباس و دربخش مطالب انتخابی قرار دهند مفيد است . احترام.ملالی


اسم: Wali   محل سکونت: Takhar    تاریخ: 03.10.2010

تيم ملی و آگاه پورتال افغان جرمن آنلاين . سلام.
مطلب غوريانی صاحب بسيار مهم است. چرا شاعران افغان علنا کفر گويی نموده و بر پيغمبر اسلام تاخت و تاز ميکنند و همه خاموش اند اما اگر يک خارجی ، يک رسانه بيگانه ، يک کاريکاتور ضد اسلامی را چاپ کرد همه احزاب اسلامی (جهادی) دست به تظاهرات ميزنند؟
اين شعر و شاعر آن محکوم است.
مرگ بر مرتدان سيهکار!
عبد الولی


اسم: ghoryani   محل سکونت: Herat    تاریخ: 01.10.2010

افغان جرمن در باره يک شعر کفرآميز به عنوان بينی بريده ام المومنين که در سايت فردا نشر شده، نه تبصره ای کرده نه مطلبی انتشار داده،
اگر نويسنده اين شعر کفر آميز، از پشتيبانی رژيم ايران برخوردار نبود قسم ميخورم که ايرانی ها تا اکنون چندين مظاهره و تظاهرات خيابانی بر پاميکردند و شريف سعيدی را سلمان رشدی افغان لقب ميدادند:
شاعر اين شعر کفرآميز ميگويد :
رسول در کوه حرا وحيانی شد و اميرالمومنين در کوه های توره بوره!
يعنی به پيامبر اسلام در کوه حرا ( مکه عربستان) وحی آمد و برای ملاعمر ( اميرالمومنين ) در کوه های توره بوره افغانستان!
العياذ با الله!
مرگ بر رافضيان و مشرکان سيه دل. س. غوريانی


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 30.09.2010

سلام از جناب محترم حبیب الرحمن الفت که نمیدانم نسبت شان با نویسنده بزرګ مرحوم ګل پاچا الفت چه است یکی دو سوال دارم :
محنرما ! شما در بخشی از در مقاله تان زیر عنوان ( وحدت ملی و خطر تجزیه افغانستان) که در صفحه وزین افغان جرمن آنلاین به نشر رسیده چنین نوشته اید :
(...اګر تمام ایم موضوعات در نظر ګرفته شود و تعداد نفوس هزاره و شیعه افغانستان با هواخواهان تاجک ایران بین بیست تا چهل فیصد نفوس افغانستان باشد ګفته میتوانیم که این تعداد نفوس پیرو ایران میباشند و منافع ایران را بالا تر از افغانستان میدانند):
محترم حبیب الرحمن الفت سوال من این است که شما چطور چنین اتهام بزرګ را بدون استثنی بر تمام شیعه و هزاره و تاجک میبندید ؟:
من خود از ریشه پشتون هستم اما اصلا باورم نمیشد که کسی در مورد خواهران و براداران هموطن ما از هر قومی که باشد چنین بی باکانه حرف بزند سوال دوم:
محترم شما در جای دګری از مقاله تان مینویسید ::
(اګر یک اقلیت کوچک مسلمان و افغان واقعی و وطن دوست را ازین ملت دور کنیم این شعر خوشحال خان در باره باقیمانده ملت افغان صدق خواهد کرد::
په کاته شم و عالم و ته حیران *** چه د نفس دپاره څه کا دا ( سګان ):
محترم ! اګر اقلیت را از مجموع منفی کنید اکثریت باقی میماند، آیا شما واقعا اکثریت ملت افغان زا ( سګ ) میخوانید ؟؟؟ تشکر


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 28.09.2010

آقای شاه محمود مستمند!

چرا حاشیه می روید و برای پرده پوشی به دروغ بافی روی می آورید؟ نجیب از کدام سالها رییس خاد بود؟ کارنامهء خاد بین سالهای اولیه الی زمانی که وی رییس جمهور شد چه بود؟ در اینکه کارمل دست نشاندهء شوروی بود کسی مگر شک دارد؟ و در نوکری و دست نشاندگی مرحوم نجیب الله؟ نجیب حاصل سبوعت و ددمنشی یک دهه جنایت حزب دموکراتیک خلق و اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال 1970 نفوس افغانستان طی احصاییهء که به کمک ملل متحد انجام شد 16 میلیون بر آورد گردید. اگر نرخ رشد نفوس در افغانستان را مد نظر بیاوریم، که سالانه چیزی بین 2 الی 2.5 فیصد بوده است، جمعیت افغانستان در سالهای 1979 چیزی بین 16 الی 17 میلیون برآورد شده است. حکومت شما 6 الی 7 میلیون نفر از این نفوس را بین سالهای 1979 الی 1982 بر اثر جنگهای غیر متعارف در همهء قصبات افغانستان آواره نمود. شما که حتماً در کابل یا کدام شهر دیگری مشغول خدمت به آن حکومت مزدور بوده اید کی می توانید رنج و آواره گی این همه انسان را درک کنید. فکر می کنید رفتن این همه انسان از یک کشور هیچ تغییری در وضع دولت و سرنوشت آن به وجود نمی آورد؟ اگر آن دولت احساس مسئولیت می کرد، رفتن این همه مهاجر به کشور حمسایه را به ضرر منافع ملی خود ارزیابی می نمود، اما آن دولت، که از راس تا پایین، در شوق انقلاب کبیر هفت ثور، سر از پا نمی شناختند، متاسفانه در مقابل ملت مسولیتی را احساس نمی نمود، اصلاً آن طبقهء که بر سر قدرت آمده بود، از لحاظ نظری و جهان آرمانی با مردم خود بیگانه بودند، و گویی خون مردم بی سوادی که نمی توانستند درکی از مارکسیسم و انقلاب پرولتری هفت ثور داشته باشند مباح بود و ارزشی برای حاکمان نداشت. خاد مسول تطبیق پلان سرکوب هرگونه اعتراض و ابراز نا رضایتی از سوی هر قشری از جامعهء افغانستان بود. دیکتاتوری حزب دموکراتیک خلق، که منشی لنینستی داشت، توسط خاد عملیاتی و اجرا می شد. چه کسی است که بیاد نیاورد در افغانستان مردم از فرزندان خویش که به مکتب می رفتند هراس داشتند، از همسایه، از همکار، حتی رادیوهای بیگانه را در خفا می شنیدند چون ماموران دولت، که حتی می توانست عضوی از خانوادهء آنها باشد، به سبک اتحاد جماهیر شوروی و رخنه بر تمام شئون زندگی مردم و کنترل قهر آمیز اعتقادات مردم گویی جز مسولیت دولت شمرده می شد.

حزب دموکراتیک خلق نیاز به معذرت خواستن از مردم دارد، شما نمی توانید در پس تاخت و تاز به احمدشاه مسعود، که رقیب شما بوده است، و یکی از عوامل فروپاشی آن دستگاه ظلم و جور غیر مردمی شما، جنایت های خود را پنهان کنید و رفع مسولیت نمایید. آواره گی و در بدری این همه افغان، فروپاشی ذخایر مادی و معنوی کشور نتیجهء سیاست های سفاکانهء حزب دموکراتیک خلق و به تبع آن دولت بر آمده از آن بوده است. شما یک امپراتوری را برای حفظ اقتدار حزب خود و سرکوب مخالفین خود به کشور فراخواندید، و در سرکوب مردم عادی سرزمین خود، یک سر و دست از دولت متجاوز شوروی پیش قدم تر بودید.

آمار و ارقام کشته های آن جنگ روشن است، و آمار و ارقام خرابی ها و کشته های جنگهای دههء 90 الی 2001 نیز روشن است، مقایسهء آنها را به خود شما وا می گذارم، با یاد آوری دوبارهء این نکته که کشتار مردم توسط رژیم کمونیستی سیستماتیک و برنامه ریزی شده بود که توسط خاد، اردو، و پلیس انجام می شد، در حالیکه درگیری و هرج مرج و کشت و کشتار دهه نود الی 2001 نتیجهء فروپاشی رابطهء دولت با مردم بود. مردمی که خاطرهء خونباری از دولت داشتند، نتوانستند بنای ظلمی را که با دستان خود فروپاشانیده بودند، آباد کنند. که حکایت آن بر همگان نمایان است، و صد البته ماهیت دو رویداد، با هم متفاوت است.


اسم: عبدالقیوم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 28.09.2010

دافغان جرمن آنلاین دباڼي دمشرتابه دپام وړ:
اسلام علیکم ورحمتُ ا لله وبرکاتهُ!
دوستانو دڅوورځو راپدي خوا دښاغلۍ جهاني صاحب دلیکنۍ په هکله دنظر ورکړي صفجه نسم خلاصولاي.نور هرڅه سم کار کوي، هرڅه خلاصیږی .نن ولاړم دبل دوست په کورکي کمپیوتر ته کښینستم هلته هم دهغه ډول پرابلم سره مخامخ سوم.نه داچي صفحه نه خلاصیږي بلکي کمپیوتر جام پاته سي څو مجبورسی سړی کلیک وکړي او کمپیوتر بند کړي.ما دري ورځی مخکي هم تاسو ښاغلو ته د ائمیل له لاري خپل عرض رسولې دي. اوهم مي ښاغلي جهانې صاحب ته په تلیفون کي وویل اُ مید دامشکل ته دحل لارپیداکړي. وسلام

Mohtaram Abdul Qaium Salamoona,
AGO has been optimised with Internet Explorer, the function of JavaScript must be active


اسم: احمد«لڅ»   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 27.09.2010

سلام وټولو افغانانوته:
ورسته ترسلامونو نن می دافغان جرمن دغه دنظرونو پاڼه خلاصه کړل .ومی کتل،ومی لوستل په وروسته کي دی فیصلي ته ورسیدم .چي راځه ودغو دوستانو ته چي لا پسله(درولسو) په وطن کي جنګ او جګړو څخه يې څه ندي زده کړي یوڅه ولیکه.بیا مي سوچ وواهه چي ډیرولیکلۍ دي نوستا لیکل به څه اثر پروکړي.دوي خواوس عادت نیولې دي چي بایدد(دښمن) ژرندي ته اوبه ورکړي.یوبل ته سپکي سپوري ولیکی.ځکه سالم اسان،دفکرخاوند خو پدي چي ځان اوخپل حیثیت وربانديګران وي،نودبل شخص سپکاوي هم نه کوی. په قرآن (م) کي هم داخبره همداسي راغلې ده.څه چي دي ځان ته خوښوي هغه خپل ورورته هم خوښ کړه.زموږ وطنداران ولې نه(دپرمختللي ټولني جوګه سول او اسلام ته پابند.دچپو احزابو مشران اوسرنوشت موږاوتاسي ولیدي.دجهادي لیډرانواوقومندانانوژوند ته هم وګوري.غم دولس وواودي.نو هغه چي ګومارسویدې،هغه چي خرڅ سویدي،هغه دولس دویشلوبه منظورکله پر یو اوکله پر بل پړه وراچوي پدي دي دااوس جولونه پشا غله ته دچاپام نه سی. الله مو مل سه احمد لڅ


اسم: شامحمود مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 27.09.2010

سلام بر وطنداران اسد جان ، رزاق جان و شمس الحق!
اول از اسد جان تشکر میکنم که بیدون جواب به سوالات من از بحث علمی و وطندوستانه بنام خلقی بودن من کنار رفت.
خلقی بودن یا پرچمی بودن یا اخوانی بودن جرم نیست بلکه سیاست است و درین راه اگر هرکسی به وطن اگاهانه خیانت بکند ولو هرکه باشد خاین است .و اگر بخواهیم که مصدر خدمت به وطن شویم یگانه راه که وجود دارد گذشته خود را انتقاد کردن و از چوکات کهنه دیروز برامدن و بنام هموطن وجه و نظر مشترک پیداکردن غرض نجات کشور باید هدف باشد ، نه اینکه مرغ ما در هر شرایط باید یک لنگه داشته باشد،واگر وطن فروشی احزاب را مقایسه کنیم درینصورت جایزه را خلقیها میبرد ،زیراکه حفیظ الله امین ده هزار قطعات محدود از شورویها خواسته بود وپرچمیها آنرا صد هزار ساخت و خود امین را چپه کرد و میدان قمار را موقتاً پرچمیها برد.
بعد ازانکه در مابین پرچمی ها او بمیان آمد و همه حزب را برای مقابله با دشمنان خارجی و داخلی اماده کرد، شورویها را وادار ساخت تا در مقابل دشمن که از سرحدات پاکستان داخل میشود مقابله بکند و اگر نمی کند افغانستان قلعه ملا نصرالدین نیست که سه دیوار نداشت و به یک دیوار که داشت قفل یک سیره انداخته بود تا دشمن داخل نشود، همان بود که روسها تن به خروج داد. و درداخل حزب علیه اجنبیهای بیگانه پرست به مبارزه گرم پرداخت و در نتیجه آن کارمل سبکدوش شد و خود نجیب به اتفاق اراً منشی عمومی حزب شد و راه را برای خروج اشغالگران شوروی اماده کرد.لذا نقش اساسی را در دفاع جانبازانه کشور در مقابل کل جهان به شمول تنظیم های ساخت پنجاب و تهران به شمول پنجاب و تهران و دیگر کشور های متجاوز را درتازیخ پر افتخار کشور به ثبوت رسانید.
از همهاحزاب ذلیل تر ووطنفروش مجاهدین در تاریخ ثبوت شدند،زیراکه همین مجاهدین بودند که علیه محمد داودخان جهاد " مقدس" را اعلام نمود در حالیکه نه سردار محمد داود کمونیست بود ونه هم وطن اشغال شده بود.
اما زمانیکه به ابتکار کارمل کشور اشغال شد و جهاد رسماً مطابق قوانین اسلام باید مثل امروز صورت میگرفت ، درین وقت تشت رسوایی جهادیان از بام اسلام به زمین کفر افتاد و اگثر مجاهدین مطابق اهداف شان قرار داد های را با اشغالگران شوروی امضا کردند که اولین امضا کننده " شیر ساختگی پنجشیر، قهرمان ضد ملی امروز"احمدشاه مسعود بود که تا اخیرین روز اشغالگران رزم نکرد ، بلکه بزم کرد و خود را برای روز مبادا اماده میکرد.
اما رسوایی تاریخی زمانی صورت گرفت که تحت قومانده ماسکو سرخهای کارملی یا به عبارت دیگر وطنفروشان حرفوی با سبز های جمعیتی تحت رهبری احمد شاه مسعود یا به عبارت دیگر مجاهدین دین فروش با هم در استانه تطبیق پلان صلح ملل متحد در ائتلاف لعنتی شمال با هم یکی شدند و بزرگترین ارمان صلح مردم جنگ زده ما به خاک و خون کشانده شد و در تاریخ عینی و دیروز کشور این حادثه دلخراش بنام فاجعه یاد میشود که ائتلاف شمال این عملیات تروریستی شانرا که از حیرتان آغاز کرده بود و در کابل خاتمه یافت انقلاب اسلامی مینامند.لذا در تاریخ معاصر کشور تروریستهای مادرزاد و وطنفروشان حرفوی سرخهای وطن فروش و مجاهدین دین فروش هستند. نه همه خلقیها و پرچمیها ویا دیگر جهادیان که بخاطر رهایی میهن شان جان باختند.و بعد از فاجعه قرن یعنی انقلاب اسلامی که تحت رهبری کارمل موفقانه انجام یافت و ثمره آن نابودی پلان صلح ملل متحد ،نابودی حاکمیت ملی و تسلیمی اردوی دشمن شکن به دزدان معادن شکن صورت گرفت و دزدان آنرا خورد و نتیجه آن کشتار بیرحمانه بیش از 60 هزار هموطن در کشور بود و چور و چپاول همه هست و بود جامعه، بطور مثال اردوی نیم میلیونی افغان صد ها طیاره جنگی داشت ،هزار ها تانک ، صدها هزار وسایل نقلیه وچور و غارت بانکها،موزیم ها و خانه ها آنهم یک بار نه بلکه بار دوم با اوردن ناتو و اشغال کشور ذریعه 40 کشور غارتگر را باید وطنفروشی حقیقی خواند که تا حال هیج حزب در تاریخ کشور چنین وطنفروشی را انجام نداده است.
این است تاریخ زنده کشور تان اگر خوش تان میاید ویانه.
اما محترم رزاق جان و شمس الحق نوشته من را با عینک که نمبر شان دقیق نبوده خوانده امید است آنرا دوباره بخواند.
به اسد جان هم موفقیت فراوان یکجا با رهبران شان که شهامت نام گرفتن دشمن میهن را ندارد نیز خواهانم.


اسم: رازق   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 26.09.2010

سلام های اینجانب را بپذیرید.
همه افغانهای شریف وبادرد،میدانندکه خلقی ها وپرچمی مای وطن فروش بودندوباعث یربادی مملکت ومردم ما گردیدند. امروز بسیاری از خلقی های جاهل ،باطالبان همکاری دارند. این گروپ های وطن فروش ،بعد از شکست به دامن آمپریالیست( به گفته خود شان) پناه آورده اند واز پول سوسیال زمدگی میکنند. در مجالسی که نرتیب میدهند ،آمپریالیست را دشنام میدهندو از گذشته های ننگین شان به افتخار و بدون شرم وحیا دفاع میکنند.
شرم است که جناب مستمد ،کارمل و نجیب را وطن پرست میداند و هم اعمال غیر انسانی و غیر اسلامی طالبان کثیف را مقاومت ملی میداند. اگر یک افغان با درد و وطن دوست راجع یه اعمال غیر انسانی این گروپ مفسد چیزی مینویسد ،مانند آن ایست که زیر دم شان خار گذاشته شده و در گفتار و کردار شان ازجاده خارج شده و از حقابق چشم میپوشند.
خداوتد ایشان را رهنما گردد تا اصلاح گردند


اسم: اسد الله   محل سکونت: کابل    تاریخ: 26.09.2010

جناب محمود مستمند !
من فکرنمیکردم که تا این حد مرید وغلام وطن فروشهای مثل نجیب و دیگرانش استید، حال که از نوشته دوم تان کاملاً پیداست که یکی از آن هورا گویان حزب دیموکراتیک خلق هستید دیگر حیف میدانم که لحظۀ خود را تلف کنم. من بعد از کودتای 7ثور 1357 کسی رابه عوان رهبر ملی و قهرمان ملی نمی شناسم.


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 24.09.2010

آقای شاه محود مستمند، سلام مرا بپذیرید

شما از یک دولت آدم کش، یعنی حکومت دست نشاندهء کمونیستی که دستش به خون میلیونها انسان بیگناه این سرزمین آلوده است دفاع می کنید، و آنرا حکومت ملی می نامید. در حالیکه آن حکومت، حاصل سرکوب، کشتار، شکنجه، قتل عام، و آواره نمودن 6 میلیون انسان این سرزمین بود.
اگر نفوس افغانستان را آن زمان 20 میلیون بدانیم، حکومت شما، حدود 35 فیصد نفوس کشور را آواره نموده و 7 فیصد را کشته یا زخمی نموده است که رقم آنها به چیزی به حدود 1.5 میلیون نفر می رسد. شرم نمی کنید از این وقاحت تان در دفاع از حکومت پلیسی ایکه یا بر سر مردمش بمب می ریخت یا آنها را روانهء زندان نموده سر به نیست می کرد؟.
چه کسی در زیر سایهء آن حکومت حق زنده بودن داشت؟ ما هنوز آن دوران را فراموش نکرده ایم، شما اگر می خواهید به خیال خودتان با محکوم کردن سران مجاهدین آن حکومتهای مزدور و وطن فروش و آدم کش را غسل تعمید دهید، هنوز فرزندان این کشور هوشیار هستند و می دانند سره و ناسره چیست و احتیاجی به آدمهایی متلونی چون شما، که هنوز وضع خود را با یکی از سیاه ترین دورانهای تاریخ کشور روشن نکرده اند ندارند.
برای همین بهتر است این خیالات تان را که از دیدن یک کلیپ در یوتیوب کسب نموده اید در جیب تان گذاشته، و بروید اندکی مطالعهء میدانی کنید.
مردمیکه از دست آن حکومت پلیسی و سرکوبگر مستاصل شده بودند و روزانه خانه هایشان و زمین هایشان در سراسر کشور، از قندهار گرفته تا خوست و پکتیا و هرات و بدخشان و بلخ و بغلان و قندوز و سمنگان و ..... بمباران می شد، و صدها انسان بیگناه کشته می شدند، چارهء نداشتند جز بدست گرفتن اسلحه، و مهم نبود که چه کسی آن اسلحه را به آنها میداد، وقتی هدف از میان برداشتن یک حکومت ستمگر و ظالم و آدمکش بود، مردم چارهء جز کمک خواستن از همسایهء طماع نداشتند. و نجیب هم نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود، وی خودش مامور کشتار و شکنجهء همین مردم در همان نظام دست نشانده بود، و کسی به چرب زبانی وی توجه نداشت، لقب عمومی وی را همه در آن زمان به یاد دارند، اکنون با مرحوم شدنش، خوب نیست به وی بیشتر از این تاخته شود، اما وی محصول همان رژیم سرکوبگر بیگانه پرست بود، و در میان مردم جایی نداشت و جرگه های سرکاری هم مشروعیتی به آن نمی داد، و شرکت کنند
ان جرگه نیز از روی ناچاری و از ترس بندی شدن در آن حاضر می شدند، و گرنه در خانه هایشان هر روز دعای بسته شدن بساط دروغ و تزویر آن حکومت را می خواندند.
حالا از نظر کمیت تعداد کشته شدگان، آمار را در طول دوران حکومت شما، و طول جنگهای تنظیمی تا 2001 مقایسه کنید. فرق آن است که تلفات و خرابی های جنگهای تنظیمی را بر اثر هرج و مرج گروه های مدعی قدرت بود در وضعیت بی دولتی بود، اما کشتار هموطنان ما را دولتی که نیروی منظم عسکری و پلیس و امنیت (خاد)داشت مرتکب می شد. تمام کشته ها و زخمی های دهۀ نود تا 2001 شاید سیصد هزار نفر در کل کشور باشد، اما در طول حکومت شما چند نفر کشته و زخمی شده است؟ در حالیکه مسؤولیت شما به عنوان دولت در درجهء اول حفظ جان مردم بوده است؟


اسم: شامحمود مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 24.09.2010

سلام به هموطن ام اسد الله
من تقاضا کردم که چند پراگراف را از مطالب کینه توزانه را بشکل نمونه بنویسید ،که نه نوشتن آن این حقیقت را عیان میکند که مطالب حقیقی بوده نه کینه توزانه.
دوم اینکه شما تروریزم را بطور مشخص به پشتونها سرش و سنجاق کردید که گویا پشتونها تروریست هستند. درحالیکه چنین نیست و من بخود اجازه نمی دهم که کدام ملت برادر افغان را تروریست بخوانم بلکه این اشخاص ، افراد و بخصوص احزاب و خاصتاً تنظیمها بودند که این گل را کاشتند و اگر شما معلومات ندارید لطفاً کتب که تا امروز در باره اجنت بودن رهبران تنظیم ها نوشته شده بخوانید تا آغازگران تروریزم و نابود کننده گان حاکمیت ملی را یکجا با اردوی دشمن شکن را بشناسید.
بطور مثال هنوز کشور من وتو اشغال نشده بود که رهبران فعلی جهادی در اولین نظام جمهوری داودخان به پاکستان فرار کردند و از همانجا علیه رژیم داودخان بنام جهاد اعمال تروریستی شروع کردند که اولین تروریست ازجمله جهادیان احمد شاه مسعود بود.که در پنجشیر علیه ولسوالی عملیات کردند و بعد از شکست مبتذل فرار و به بادار شان آی ایس ای پناه برد.
لیکن زمانیکه کشور من وتو ذریعه خرسهای قطبی اشغال شد باز هم همین مسعود یا قهرمان خیالی و پوچ شما بود که با قوای اشغالگر پیمان بست و تا خروج اشغالگران با آنها رزم نکرد بلکه بزم کرد و با خروج خرسها جنگ مسعود علیه رژیم قانونی که محصول لویه جرگه بود شروع شد .
سه سال جنگ رژیم ملی با همه دشمنان وطن از تنظیم های پنجابی گرفته تا تنظیم های تهرانی جمع القاعده جمع کودتاهای ماسکو جمع کودتای حسن شرق و شهنواز تنی جمع همه کشور های فعلی ناتو این رزم مبهنی سه سال دوام کرد که بسیار تاریخی آن جنگ جلال آباد بود که اگر لطف نموده به کتابهای که اخراً نوسته شده مراجه کنید تا شمشیر زن و ...وطن تانرا بشناسید بهتر است .زیراکه سویه معلوات تان یا بسیار ضعیف است ویا از جمله کودتا چیان حمل 1371 هستی که پلان صلح ملل متحد را همین رهبران محبوب قلوب "تاجک "تان تحت رهبری ماسکو- پنجاب و تهران نابود ساخت و کشور را به حمام خون مبدل کرد، همانطوریکه شیهد داکتر نجیب الله هوشدار داده بود که: اگر شما رهبران منافع ملی را بر منافع گروهی ، لسانی و حزبی تا ن ترجبح ندهید کشور به حمام خون مبدل میشود و رهبران اقلیتهااین پیشنهاد را قبول نکردند.و مبتکران کودتای حمل 1371 کارمل - مسعود بودند که منافع گروپی و هژمونیزم ناسیونالیستی و شوق غصب قدرت از راه غیر قانونی را بر منافع ملی ترجیح داد .پلان صلح ملل متحد تحت رهنمایی همین عاشقان تاج و تخت نابود شد ثمره آن نابودی حاکمیت ملی که میراث پدری دوست محمد خان ویا حسین خان نبود نیز نابود شد و اردوی دشمن شکن نیز به دزدان معادن شکن تسلیم شد و آنان نیز آنرا خورد.
و کشور را سر انجام به همان طالبان که شما آنرا تروریست میخوانید بدون یک فیر مرمی رها نمودید و موزیانه فرار کردند.
حالا خودتان قضاوت کنید که هرکسیکه پلان صلح ملل متحد را نابود کرد و کشور در مقابل طالب پای لوچ دفاع نکرد همین ترسو ها تروریست و دشمن میهن است ویا آنانیکه با همه جهان بشمول باداران شما مردانه وار میرزمند جان میدهند لیکن سنگر نمی دهند ، تروریست هستند ویا مدافع راستین مادر وطن که شما همیشه در وقت سختی از آن فرار میکنید د بعداً زیر بمباردمان ب 52 خودرا صاحب وطن خطاب میکنید؟
مقایسه دوکتور نجیب الله با کارمل و هردو را خاین خطاب کردن نیز کار خانین ملی است نه از یک افغان سالم و با هوش زیراکه:
کارمل تا اخرین رمق زنده گی بخاطر بر اورده شدن اهداف ماسکو زرمید.ااز اشغال کشور و تا نابود کردن پلان صلح ملل متحد و نابودی حاکمیت ملی و اردوی دشمن شکن یگانه ارزوی کارمل ، ماسکو و پنجاب بود وبس.
نجیب الله تا اخرین رمق زنده گی شان از خروج قوای سرخ گرفته تا دفاع مستقلانه از خنثی کردن کودتاهای ماسکو در وجود حسن جان شرق و شهنواز تنی تا دفاع مردانه از جنگ تاریخی جلال آباد و سر انجام بخاطر حفظ شرف و ناموس و حفظ تمامیت اراضی در مقابله رویاروی با سرسخترین دشمن میهن یعنی پنجاب بیباکانه رزمید و دلیرانه جان باخت و هر افغان با شهامت بر آن افتخا میکند.
اما کشته شدن مسعود با راکت ملا قسیم فهیم بخاطر آنکه خانه شان به شفاخانه مبدل کرده بود مسئله انتقام و جنگ بر سر تقسیم اموال غارت شده بود . نه شهید راه صلح و یا مدافع وطن.بخاطر آنکه مسعود مثل کارمل همیشه در مغاره ها پنهان میشد.
همین حالا کشور من وتو اشغال است مردان میرزمند ونامردان گاو شیری ناتو را میلیسند.
شما کسانیکه که پلان صلح ملل متحد را ویران کرد و کشور را به ویرانه مبدل کرد ومن ادرس سایتها را نیز دادم و شما باید آنرا مشاهده میکردید وبعدا قضاوت میکردی که تروریست آنهای هستند که کشور را به حمام خون مبدل کرد ویا آنانیکه غارت کردند و بعد فرار کردندو فردا نیز خواهد گریخت. شما در سایت اریایی همه ویدوهای را که پلان صلح ملل متحد را نابود کرد دیده میتوانی بعدا قضاوت باید بکنید که شمشیزن کشور تان کی بود و شما دم غارتگران مادرزاد را گرفته اید انانرا رهبر خطاب میکنید.


اسم: اسد الله   محل سکونت: کابل    تاریخ: 23.09.2010

محترم شامحمود مستمند سلام!

از پاسخ احترام آمیز تان تشکر، انتظار نداشتم که باوجود انتقاد نسبتاً تند خود نوشته شما را بااینهمه خونسردی دریافت نمایم.
بهر صورت ضمن تشکر به اطلاع تان برسانم که نوشتۀ تان تقریباً تکرار گذشته است و بهیچوجه اقناع کننده نیست و مجبورم قدری به آن بپردازم:
پاسخ موضوع اول: اگر انسان در یک نقد سیاسی هیچ دلیل روشن و منطقی نیابد آنرا به چه تعبیر کند به غیر از برخورد کینه توزانه و حسودانه؟.
دوم - در قسمت اینکه گروه طالبان را پنجابی گفته بودید و حال می فرمائید که مقصد تان از خصلت سیاسی آنها بوده نه فیزیکی شان، باید اینرا بپذیرید که همه پنجابی ها فاسد و دنبال سیاست تروریستی نیستند و درست نیست که هر عمل زشت طالبها را به پنجابی های پاکستان نسبت بدهیم.
هر فرد و گروه مسئوول عمل خود اند. بیشتر از هرچیز مسالۀ فقر مادی و معنوی باعث میشود که انسانها در مقابل دریافت یک مقدار پول به هر عمل زشت و غیر انسانی تن دهند، بر اساس همین منطق یک قوم، نژاد، و یک گروه و یک سیستم سیاسی را در هیچ جاه(جا)محاکمه و محکوم به جزا نمیکنند. فکر نکنید که پشتونها گل بیخار اند و هیچوت (هیچوقت) عمل زشت تروریستی را انجام نمیدهند و فقط پنجابی ها اند که دست به چنین عملی می زنند، در قسمت ببرک کارمل و داکتر نجیب الله صرف به لحاظ اینکه کدام آن بیشتر نوکر روس و معتقد به کمونیسم بوده اند قابل محاکمه و مجازات دیده نمیشوند بلکه بخاطر خیانت و جنایاتیکه در دوران حاکمیت خود در افغانستان تصامی(تصامیمی) را اتخاذ کرده اند هر کدام در جای خود قابل محاکمه و مجازات اند.
اگر خیانت و جنایت هر شخص مشخص نشود از پرچمی و خلقی به عنوان کمونیسم نامبرده شود و کمونیسم صرف به شوروی نسبت داده شود. هیچ وقت مجرم را کسی نخواهد شناخت. و همینطور اگر طالب را پنجابی خطاب کنیم مردم فکر خواهند کرد که صاحب نوشته از قوم پشتون است و قصداً عمل تروریستی یکتعداد پشتونها را به پنجابی های پاکستانی نسبت میدهد و این واقعا(واقعاً) ذ مسایل را به نفع قوم خود وارونه جلوه دادن است، و مردم را به گمرائی کشیدن (کشانیدن).
سوم - از من پرسیده اید، آیا این احزاب و تنظیم ها را شما افغان حساب میکنید ... یا دشمن افغان و افغانستان؟
جواب : آنها را افغان میدانم ولی اعمال شانرا خیانت و جنایت و خلاف منافع ملی افغانستان میدانم.
چهارم- بازهم پرسیده اید ... آیا امریکائی ها طعنه و کنایه سپنتا را میدانند؟
جواب : بلی طوریکه سپنتا خود در برابر سوال ژورنالیست بی بی سی گفته، در زبان دیپلماسی(دیپلوماسی) این نوع اشاره ها و کنایه ها کاملاً قابل فهم است، و ضرور نیست که هر بار توضیح داده شود که مقصد استخبارات نظامی پاکستان است و نه حکومت زرداری.
پنجم- در بارۀ اینکه به اصطلاح دیروز سپنتا در مورد پاکستان چه گفته بود و امروز چه میگوید، بلی میشود مسایل امروز مثل دیروز نباشد و امروز باید طور دیگری سخن گفته شود.
ششم- در بارۀ مثالیکه از آدم خان و درخانی آورده اید باید بدانید که سطح دانش سپنتا و زبان دیپلوماسی امروز با زبان آدم خان و درخانی بسیار فر ق کرده است.
هفتم - بقول شما راجع به اینکه روسای(رؤسای) تنظیم های مجاهدین افغان، افغانستان را مستعمره پنجابی ها ساخته بودند و حالا مستعمره ناتو ... باید خلص خدمت تان عرض کنم که افغانستان هیچگاه مستعمره پنجابی ها، انگلیس ها و روسها نبوده و امروزهم مستعمرۀ ناتو نیست و نخواهد شد از این بابت خاطر تان جمع باشد. بااحترام


اسم: شامحمود مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 21.09.2010

با تقدیم احترامات به برادر محترم اسد از کابل،
شما برادر عزیز نوشتۀ من در باره داکتر سپنتا را غیر حقیقی و کینه توزانه خوانده اید بدون اینکه جای کینه آنرا باید مشخص میکردی تا دیگر هموطنان نیز قضاوت میکردند که نوشتۀ من واقعیت است و یا کینه.
طالب را پنجابی خطاب کردن مطلب سیاسی است نه فزیکی. مثلاً مردم افغان رژیم دیروز که ثمره اشغال ذریعۀ شوروی ها بود آنرا رژیم کمونیستی میخوانند نه افغانی. و ماهم در عمل دیدیم که ببرک کارمل تا آخرین رمق زندگی دشمن سرسخت افغانستان بود، زیرا که وی بر اساس دستور روسها از موضعگیری انترناسیونالیستی بخاطر نابودی افغانستان و انتقام از داکتر نجیب منصرف شد و در لجنزار کثیف نشنلیزم ستمی سقوط کرد و در آستانه تطبیق پلان صلح ملل متحد همین "انقلانی" دو آتشه با اخوانیهای دو شمشیره یکجا شد و آن پلان بزرگ انسانی را نابود کرد.
حالا شما توضیح بدهید که آیا رهبران کودتای حمل 1371 و احزاب شان افغان بودند و یا بیگانه های اجنبی پرست؟
آیا کشور من و شمارا پنجابیها ویران کردند و یا همین تنظیمهای جهادی که یکجا با کارمل در نابودی پلان صلح عمل کردند که نه تنها پلان صلح بلکه حاکمیت ملی را یکجا با اردوی دشمن شکن نابود کردند و نتیجۀ آن مستعمره شدن کشور ما در زیر پاشنه های خونین پنجاب شد.
آیا این احزاب و تنظیمها را شما افغانی حساب میکنید یا... دشمن افغان و افغانستان.
موضوع داکتر سپنتا که شما آنرا طعنه به امریکائیها قلمداد کرده اید، آیا امریکائیها ممکن است این مطلب را درک بکنند که هدف داکتر سپنتا از شپ شپ و از پک پک شاید پاکستان باشد؟ زیرا که در نوشتۀ داکتر سپنتا از آغاز تا انجام نام پاکستان ذکر نشده پس چطور شما قضاوت خام میکنید که امریکائیها چطور بدون ذکر نام یک کشور باید درک بکنند که هدف پاکستان است.
واین مطلب را باید شما هم فراموش نکنید که تا دیروز داکتر سپنتا به صراحت لهجه میگفت که مناسبات ما با پاکستان به سطح عالی است. چطور دفعتاً این مناسبات از درجۀ عالی پائین افتاد و نام کشور دشمن هم در نوشته ذکر نشده. این خود معامله گری است و با دشمن میهن باید مقابله کرد نه معامله و مقابله کردن کار دلیران است نه کار معامله گران.
اگر به یاد داشته باشید که مردم ما قصۀ دلچسپ آدم خان و درخانی را دارند. و میگویند که شنونده بعد از ختم قصه پرسان کرده بود که آدم خان مرد بود یا زن؟!
داکتر صاحب سپنتا هم بعد از ده سال جنگ افغان گُشی مضمون را نوشته میکند و در آن از حلقه گمشده نام نمی گیرد و ضمناً سوال میکند که ایا این کشور... که نامش معلوم نیست دوست است و یا دشمن. اینست مشت نمونۀ خروار از رهبران امروزی افغان که شما هم به آنها دل خوش کرده اید که فردا کشور تانرا از اشغال ناتو نجات خواهند داد؟
شما اسد جان عزیز طالب را پشتون خطاب کرده اید و من آنانرا پنجابی آیا افغان حقیقی و سالم میتواند که افغانستان را نابود کند؟ هرکه افغانستان را نابود میکند ولو پشتون باشد یا ازبک و یا تاجک و... دشمن افغانستان است نه افغان بشمول رهبران دیروز از کشمیر پنجاب و از پار دریای تاجکستان.
برای امروز همین قدر بس است و اگر شما نقاط کینه توزانه را توضیح دادید در آنصورت یار زنده و صحبت باقی.
در بارۀ یکجا شدن سرخ های که خود را انقلابی دو آتشه میگفتند با اخوانیهای دوشمشیره که خود را مجاهدین راه آزادی کشور قلمداد میکردند و حالاهم این افتخار را به خود سنجاق کرده اند نظر تان چیست؟ زیرا آنان پلان صلح را نابود کردند و کشور را مستعمره پنجاب ساختند و حالا به مستعمرۀ ناتو مبدل شده اینرا چه نام میگذارید؟ نجاتگران، ویران گران، و یاهم دشمن افغانستان و تجزیه گران؟
اگر از کودتای کارمل - مسعود با پوست و گوشت و استخوان چیزی لمس نکرده اید به تلویزیون حقیقت و یا با یوتیوب تحت نام کودتای 1371 ویا 1992 مراجعه نموده و به این عملیات که وطن را برباد کرد نیز یک نام بدهید که آنرا چه می خوانید؟
باحرمت


اسم: اسد الله   محل سکونت: کابل    تاریخ: 17.09.2010

سلام به همه !

قابل توجه مسئولین افغان جرمن :
پس از مروری چند نوشته در صفحه تحلیلات لازم دیدم تکته وار تظرم را پیرامون بعضی مطالب ابراز نمایم:
1 - عکس های چهار تن از مقتدر ترین نمایندگان سابق ولسی جرگه که بروی شان رنگ سرخ پاشیده شده وسایت افغان جرمن آنرا تعبیر به نفرت مردم از آنها نموده است.
درست شاید یکتعداد یا بروی رقابت و یابه نفرت چنین کرده باشند، اما این عمل از روی آگاهی از سوی یک جمعیت کثیری نخواهد بود که شما به آن دل خوش میکنید، کاش چنین می بود، اگر چنین بود جنایات آنها برهیچ کس پوشیده نیست ولی چرا در دور اول از سوی مردم انتخاب شدند. معلوم است که مردم در جهل غرق اند، باید هم باشند زیرا بسی خارج از کشور نشینان در اروپا و امریکا با خیال اینکه خوب میدانند ولی نوشته هایشان نشان میدهد که چقدر خیال پردازانه قضاوت میکنند.

مثال : نوشته از آقای عباسی « مردم آگاه اند مردم شما را شناخته اند یعنی تمایند گان سابق ولسی جرگه را ... ملت روشنگر افغان، با درایت وفراست و صلابت در مبارزه ملی، نویدیست از بیداری .. و انشاالله مردم اینبار شایسته ترین اشخاص را بوکالت خود بر میگزیند.
آخر چه ضرور بطور کازب چیزهای بگوئیم وبنویسیم که اصلا وجود نداشته باشد. اگر به حرف من باور ندارید زیاد دور نیست پس فردا خواهید دید که همین ملتی که اینقدر از آن لاف میزنید همین خونخواران را به نمایندگی از خود انتخاب خواهند کرد.
بهتر است یک نویسنده آگاه واقعیت را بیان کند ولو بسیار تلخ ودرد آور هم باشد.

2 - نوشته دیگری از شا محمود مستمند. تحت عنوان «حلقۀ گم شدۀ داکتر سپنتاو حلقه تثبیت شدۀ ملت جنگ زده.»
جناب مستمند اگر آقای سپنتا که برای کشور بسیار مترقی مثل المان دیپلمات تربیه میکرد و در افغانستان نفر اول سیاسی شناخته شده او مشکل جنگ افغانستان را در نیافته باشد که چیست و منابع آن در کجاست باید قبول کرد که هیچ کس نمیداند. ولی اینطور نیست او بارها به صراحت گفته که منبع اصلی ترورزم پروری و هدایت تروریزم در دست نظامی های پاکستانی است. اگر به حرف من باور ندارید مصاحبه اخیر ویرا که همین حالا هم در صفحه بی بی سی زیر نام « به عبارت دیگر » موجود است بشنوید. او که از حلقۀ گم شده سخن گفته تعنۀ است به وضع سر درگمی دولت امریکا و متحدینش که تا حال دوست و دشمن را تشخیص نکرده و بقول سپنتا دشمنان و تروریست پوران را پاداش میدهند. البته امریکائی ها هم میدانند که مشکل در کجاست ولی اینکه منبع اصلی را زیر ضربه قرار نمیدهند حساب وکتاب را خود میدانند.آقبای سپنتا هم ب اسساس منافع ملی خود حق دارد به آنها چنین تعنه آمیز بنویسد.
بهر حال نوشته شما بیشتر کینه توزانه است تا واقبینانه .

3 - طالبها را پنجابی معرفی کردن صحیح نیست، خلاف واقعیت است ، واقعیت اینست که آنها پشتون هستند و شما که شاید خود پشتون باشید از اعتراف به پشتون بودن آنها شرم و ننگن دارید، منهم پشتونم اما اگر برادر تنی ما طالب و پشتون باشد باید شجاعت گفتن واقعیت را داشته باشیم .
فکر نمیکنید این چقدر غیر منطقی است که بگوئیم اینهمه طالبها پنجابی اند که به افانستان می آیند و درمیان پشتونهای افغانستان پنا برده و به عملیات تروریستی مبادرت می ورزند؟
خلاصه خصلت و ماهیت اصلی هر انسان خوب و درستکار گقتن درستی ها از نادرستیهاست، بخصو ص کسیکه به عنوان نویسنده چیزی می نویسد و میخواهد دیگران را از حقیقت نسبی آگاه نمایدهیچگاه نباید حقیقت را وارونه جلوه دهد. بااحترام


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 10.09.2010

سلام بر شما وعید تان تبریک!
بنظرمن اگر بجای تر کاندن عقده های فکری, در باره تبصره بالای احمد شاه مسعود وموضوعات وابسته به آن,مقالاتی راجع به عیدسعید فطر که در کشور استعمار زده ما تجلیل میشود,برشته تحریر در می آمد سایت راسنگین ت جلوه میداد.


اسم: شامحمود مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 10.09.2010

اولتر از همه به همه وطنداران و بخصوص به فرهنگیان بزرگوار افغان جرمن عید سعید فطر را تبریک گفته و امید است با فامیل های عزیز خود این روزها را به خوشی سپری نمائید.
دوم اینکه بعد از دیدن فلم اخرین روز های مسعود که در مضمون محترم حمید انوری به نشر سیده ،موضوع را به یکی از همکارانم که سابقه طولانی با شورای نظار داشته مطرح کردم موصوف ترور مسعود را همانطوریکه محترم حمیدانوری تحلیل کرده بود مطلقاً مطابقت داشته و به صراحت گفت که پلان ذریعه سی آی ای طرح و توسط سیاف و قسیم فهیم اجرا گردید و راکت رهبری شده نیز توسط امریکا برایش داده شده بود که هدف را دقیق مورداصابت قرار داد و..و
با حرمت


اسم: ( جلال بايانی    محل سکونت: ســــويدن )    تاریخ: 07.09.2010

بعد از عرض سـلام و حرمت خدمت گردانندگان پويای « پورتال افغان جرمن» عرض دارم اميد مسؤولين آنرا دخالت، احتجاج، ارشاد و تمسک نه پنداشته" امور مملکت خويش خسروان دانند".
مطلب کاملأ قابل فهم و مانوس است ! در آسـمان بزرگ انترنيت بخصوص و شـوربختانه در قطار صدها سيت بيرون مرزی چندين سايت که با ساز و برک استخبارات فدراتيف روسيه و وزارات اطلاعات جمهوری اخوندی ايران تمويل، رهبرد، ارشــــاد و کاملأ رهبری ميگردد که فعلأ از دو آنها «پندار» از جانب روسيه و شبکه اطلاع رسانی افغانستان «افغان پیپر» از طرف استخبارات ايران بخصوص دار و دسته خمينی رهبری ميگردد. و پورتال خوش نام، محبوب و ملی افغان جرمن اکثرأاخبار مربوط به کشور را از نقل قول از شبکه اطلاع رسانی افغانستان (افغان پیپر) اخذ و نشر نموده. که خداناخواسته لکه بر شهرت سايت وزين شما نگردد. اسناد و مدارک انکار ناپذير به دست است و عنقريب افشا ميگردد که سايت ها برای اجرای وظايف خاص از ايران و روس مزد و دستور گرفته است. با حرمت بيپايان ( جلال بايانی - سـويدن )


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 07.09.2010

سلام عزیزان!
امروز سایت آریائی را مرور میکردم که چشمم بمقالۀ تحت عنوان(تغیر نام افغانستان به خراسان)افتاد که نویسندۀ آن یکی از طرفداران تجزیه و بر بادی افغانستان بنام (بصیر کامجو) بطور بیشرمانه تمام سلسله پشتون ها را با حربه اتهامات بیمورد کوفته و پیشنهاد میکند که: نام افغانستان به خراسان تبدیل و تنها زبان فارسی زبان رسمی کشور شناخته شود.
در حالیکه ماخوب میدانیم که اقوام افغانستان غیر قابل انفکاک و به یاری خداوند یکتا, تجزیه نا پذیر میباشد.
و تا زمانیکه که اقوام این کشور در صحنۀ حیات موجود باشند, زبانها نیز موجود است.
من ازین فاشسیت بیگانۀ مزدور - سوال میکنم که: در صورت پشتون زدائی - این کتله عظیم کشور را چه باید کرد؟ پس معلومست که این گونه افراد خائن, طرفدار اضمحلال این قوم بزرگ اند, که وقوع آن به هیج وجه میسر نیست؛ مگر با قتل عام - شما ببینید که همچو ایادی بیگانه پرست با چه بیشرمی به بروز محتوای ضمایر خبیث خود مبادرت می ورزند.
آقای ستمی باید بداند که این آرمان را بگور خواهد برد چنانچه اسلاف وطن فروش شان, نا مراد رفته اند ولی افغانستان با نام و اقوام خود باقی مانده و انشاالله از یمن همت مردان فداکار - این کشور باقی خواهد ماند.
سگ کیست روباه نا زور مند
که شیر ژیان را رساند گزند
شغالیکه در شهر شیران شود
بمرگ خودش خانه ویران شود
من طرفدار خوشونت نیستم اما اظهارات کشور دشمنانۀ این آقا واقعا بر افروخته شوم.


اسم: محمد آصف يو سف   محل سکونت: کا بل     تاریخ: 04.09.2010

جناب فرخاری گرامي بازهم سلام !
لحظهٔ که تصميم گرفتم تبصرهٔ را( البته نيک و تا ئيدئهٔ ! ) بر نوشتهٔ شما بنويسم - کوشش کردم که خوانا و بيان کن مواردی از جنايات نوکران روس باشد - ولو که من و ما ! هم تحصيلي در آن موسسات و کشور داشتيم ومن امروز ادعای مجاهد بودن را ندارم ولی بحضور خدای خود ووجدانم و درين ماه ميارک سر بلندیی دارم که کوچکترين نا سپاسی و نا خدمتي بوطن ووطندارانم نکرده ام و ازين رو با سر بلند بر نوشتهٔ شما و برهنه ساختن چند چادر پوش چيزی نوشته ام و بازهم بايد بگويم که همه مطالبم برای راضی و خوش ساختن نه شما بود و نه احدی !!!
و باز ندانستم که کجای نوشتهه ام ثنا بود و صفت و يا ادعيه بشما و يا دفاءيه از اين و آن ؟- لطفاً- با عالم نا شناسیها - يک مرتبهٔ ديگر نوشته ام را بخوانيد که از آغاز جز اتکا بر تفسير شما بر دکتور اسدالله حبيب با قدمه های ديگری که آيا شما وارد نبوده ايدو يانه ؟ چه چبزئ خوش تان نيامد و يا خدانا خواسته ريگ مانندی زير دندان تان آمد که اتهامات بر من را شروع کرديد .
واگر تيزس دوکتورای او تحت عنوان( ۴ مقالهٔ بيدل ع ر)خوش تان نيا مده گناه من چيست ؟ نقل آنرا از خودش بخواهيد که مطمئن و آرام شويد زيرا من شاهد مجلس بودم و شما فعلاَ قاضی غيابئ!که چقدر بد!
و اگر دليل همچو روش های روس هارا ميخواهبد از جناب محترم دکتور صادق فطرت ( نا شناس ) بپرسيد که چطور دکتورای خودرا از همان موسسه زير عنوان ( تصوف رحمن بابا رح ) دفاع کردند لطفاً دقت کنيد که سرکها لغزنده است و تکرار شما را به کوچهٔ تاريکتری رخ ندهد و خداوند يار تان


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 04.09.2010

سلام فراوان و حرمت بی پایان بهم وطنان!
کسانیکه تجزیه کشوررا خیال و جنون می پندارند, به نوشتار آقای ( امید وحدت) بدقت غور کنند و ببینند که استعمار جگونه در تلاش است تا مقدمات تجزیه را زیر نام خود مختاری ولایات کشور طراحی کرده و آنرا توسط ایادی خود به مرحله تحقق برساند!
ای قلم فرسایان اگر افغان هستیدو واقعا در راستای آزادی و یک پارچه گی کشور می اندیشید؟
پس زبان ها را در بد گفتن دیگران لال و قلم ها را ازبد تعریف کردن که برادری را بدشمنی تبدیل میکند بشکنید!
حساسیت این موضوع برای هر افغان میهن دوست قابل درک است مگر آن افرادیکه آگاهانه آب در آسیاب غیر میریزند.


اسم: احمد«لڅ»   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 04.09.2010

لمړي می سلامونه قبول کړي!
دپورتال چلونکوڅخه دزړ أه کومي مننه کوم چي دا امکانات يې برابرکړیدي ،څودوستان یوله بله سرهخپله خبره شریک کړي.ګرانو دوستانو دڅوورځوراپدي خواپه ویب پاڼوکی دښو،درنو،پخو لیکوالو او دپوهي دخاوندانو تر منځ لانجه مني لیکني کیږي.تحریکات کیږي،دژبي،قوم اوسمت خبري پورته اوکښته کوي.موږخوخیر دوي خپل لوالي پدي لیکنوسره کوچني کوي.مثلأ «زیار»صاحب ته نه وه پکار چي په وحدت مي اوږده،بي ګټي،دتوهینه ډکه لیکنه وکړي.بیا بیا د«هوتکي» دوري یاد په بي آدبي سره وکړي.ځکه که هغه دوره(هوتکي) دوره بده وبولو نودا معني چي ښه هیڅ نلرو.هو ښاغلۍ زیارصاحب که ته دمعصوم«هوتک» اوعبدالباري «جهانې»پدي غندي چي یووخت «خلقیان»وه.نوتاسی خوداسی کاسه نسته چي پکښی ولیدلي دي نه یاست.دوختسره سرښندونکې«پرچمۍ» کله ناکلهافغان ملیتي اودروس همکاري تراوسه پلي. اوستاجارسم داستاسي دو نه تر حساب تیري قبالي چي لريې ،بیا نو لکه چي اوس دي دعقل زورنه په رسیږي خپل سري سویدي.بل سیاسنګ جان ځوکاله خودي دلیوني «سردار» په هډوپسی مځکي واړولي. رښتیا لږ درواغ دي ختم سول .په هغه کي لکه چي چا ځه په کچکول کي (ډیر)دروانه چول.اولیوني سوي هرچاته خولي اچوي.خپل اوپردي درڅخه ګډوډ سول. که نوم باسی نو دکلیوالو پر لاره ولاړسه لنډ لاره ده (په مسجد کی ...... ) وکړه .سیستاني صاحب ته! تاسی هم کوښښ ډیروکړي ځان معراج ته وره سوي.تاسي فکرکاوه چي سیاسنګ موړسو اوزه پاته حق اوناحق دي اول دسیاسنګ توصیفونه په خپلو لیکنو کي راشروع کړل.یوزبردست لیکوال،تاریخ پوهه،سیاستوال،شنونکي دي وبلۍ،بیادي ژر له تابه ووته «لیوني سردار» مستبدسردار دي داحمد شاه بابا سره په یوه تله کي برابرخوڅه چي دروند وتلۍ.نه پوهیږم چي هدف به دي دداودسره زورور مینه وه اوکه داحمدشاه څخه نفرت.چي دادودي سره برابروبلل. خوفکرکوم پدي عقیده به وي چي وخت يې دي د(دداود) نوم ډیر پورته اوکښته کيږي.راځه تنورګرم دي ته يې هم پر وواهه. بل جهاني صاحب ته رښتیا خو داده چي ستاسی ځینی اشعارچي اشاره ورته سویده دغه کمبودي لري،و.ښه لیکوال اوشاعريې خودافغان ملیتانو رووحي اودرباندي راټولو تنګ نظرو بل لور کوږ کړي نويې.متوجي اوسه. او معصوم جان ته هم نه ښايې چي دهر کس اوناکس سره ځانونه برابراومخامخ کړي. اوپه خپله جوابي لیکه کي يې تر زیا څه پاسته الفاظ کارکړي وايې .هرځوک خپل ایمان اومسؤلئيت.تاسي خو اوس باید نورو ځوانانو ته لارښوني کولاي .اوموږ غوندي امیان په تاسی ستړي یو.په امان اوسيې .لڅ


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 04.09.2010

سلام به شما مجریانپورتال!
من نظری در ذیل مقاله ی آقای سیستانی تحت عنوان (آیادگر استرداد اسقلال کشور تجلیل نمشود؟) ابراز نمودم که صبح هنگام در سایت بروز نمود اما بعداز سه ساعت بمانند جن نا پدید گردید و هم قطع شعر روانه کردم که از راه دزدیده شده بود.
بفضل خداوند که شما اعضای کمسیون انتخابات نبودید ورنه خدا داناست که چه تعداد رأی وکلای بیواسطه را دزدیده و بصندوق وکلای رفیق وهم فکر خود میریختید؟


اسم: سردار محمد فرخاری    محل سکونت: هامبورک جرمنی     تاریخ: 03.09.2010

اقای محترم محمد آصف يوســــــف !
چندينمرتبه تبصره ونظر جنابعالی را مطالعه نموده برايم مشـــــکل افتاد که نظر شما تايديه است ، مرثيه است ، دفاعيه است و يا اينکه شما نيز مانند [ دوکتور صاحب حبيب ] که ماشا الله از فيض رفقای « K.G.B » کانديد اکادمسين نيز شــــدند فرق ميان « تصوف » و « مجازی » را نداريد . بر اين باور دارم هر انکه بنيه مالی ضعيف ، ضمير مريض ، شرف باخته ، ايمان از دست رفته داشت از طرف شوروی وقت و روس های فعلی تقدير ، نوازش ، تپ تپ ، ميگرديد و با فرود آمدن به کابل يا ريس جمهور . يا صدراعظم . يا وزير و چيزک مقرر ميگرديد اگر در چانته هيچ هم نداشت . بنده با دوکتور عجازی اقای اســــــد الله حبيب چند روزی هم طبق و هم سبق بوديم . جناب شان از کوچه شناخت عبدالقادر بيدل نه گذشــــــته . اين داکتر شما مرتد ، بی دين بود به حقانيت ، معنويت ، تصوف و عرفان باور ندارد و اگاه نيست . هرکه از معنويت و حقانيت فرسنگها فاصله داشته باشد بسا دشـــــوار است که سنای ، حافظ ، مولانا بزرگ . ناصرخسر و بيدل را شناخت . نسبت به اين دوکتور کاغذی اقای اسدالله حبيب سرتاج موسقی کلاسيک بابای موسقی خوبتر ، بيشتر با بيدل دل داده بود و از بيدلی او با دل شــــــده بود . اين کانديد اکادميسن قلابی گه غلام روس ، گه ازبکستان ، گه تاجکستان و اکنون خوان ايران چرب گروپ تجزيه طلبان ، الحاق پرستان با خراسان ايران ، و مزدوران قبلی شوروی ديگر همه حلقه غلامی ايران و اخوند های ترياکی ايران را به گردن انداخته که داکتر پوقانه اقای اسد الله حبيب و تمام برادران موصوف يا جنايت کاران جنگی و در خدمت بيگانه ميباشند . قضاوت را مردم ميکنند از سر دادن جفنگ خوداری کنيد . سردار محمد فرخاری ـــــ المان


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 09.03.2010

اسلام علیکم،
در جریان بیشتر از سی سال فاجعه افغانستان هر شخص، حزب یا دولت در ابراز مرام و هدف خود همیشه از مردم افغانستان نام میبرد. ولی ثابت ساختنن این نکته، که چه کسی در سخن و عمل خود نیت نیک دارد برای افراد عادی مثل من کار دشوار است. محترم پوپل، وکیل افغانی در آلمان، متاُسفا نه در مصاحبه ایشان با این پورتال نگفتند، که مزد تقازاده ایشان چند است. شاید با واضح ساختن این موضوع، یکی از ادعاهای وزارت دفاع آلمان رد مشد.


اسم: محمد آصف يو سف   محل سکونت: کا بل     تاریخ: 01.09.2010

محترم سردار محمد فرخاری با سلام بشما من هم چند کلمهٔ از چند گلسر و همقطاران شان از همان زماني خاطراتی دارم که در همان انستيتوت شرق شناسی مسکو همخوان بوديم اما نه به وزن و تون ابشان ! و چند داستان گفتم که سر از همين داکتر صاحب رئيس پوهنتون ( اسداله حبيب ) شروع ميکنم :
اگر دوران تحصبل و قدردانبهای مالامال از شعرت و حسين زمين و زمان آن وقت از انستيتوت گرفته تا کميتهٔ مرکزی حزب کمو نست رفبقهای شان بياد شان باشد مخصوصاً روز تجليل از فراغت شان که استادان و پروفيسوران نوبت نمي یافتند که چند دست کشی بسر به اثر و سلوت بنام شان نکرده و اثر بلند مرتبت علمي شانرا ( که در اصل تيزس دفاع اسپيرانتوری يعني پي اچ دی معمول بود!) بنام نبوغ ادييات ننوازيدند < راستي نگفتم که در مورد ۴ مقالهٔ بيدل بود و دراخير هلهله و شادباشها تقديری از طرف دولت و و تحسيني از طرف خود انستيتوت را به اتفاق آرای دانشمندان شوروی در محضر عام به ايشان ابلاغ کردند که اين اثر در جملهٔ بلندترين آثار علمي از طرف و بمصر ف دولت دوباره بحيث يک مؤ خذ علمي به نشر رسانيده ميشود؟ و هرگز از قوميت خود مانند سر خيل خوبان شان جلاللر ( محمد خا‌ن مشهور ) سر نمي خاريدند و همان بود که تا چشم پت کردني بدرجات علمي و ریاست پوهنتو ووووو رسيدند و اگر قرار گفتهٔ شما کفر نعمت کرده و ولينعمت های مادی و معنوی خودرا بد بگويند تا دری و دری زبانان - مگر بي پاسی نمکدان تواريشان نيست ؟ شما خوب قضاوت کنيد ! و برادر جانش بايد از او رنگ بگيرد که من اورا نديده ام مگر يقين که خرچ او هم از همان دستر خوان بوده و رمهٔ شاگردان په خپل سر تماشاچی ! و برادر گفتيد لطفاً به برادران رنجبر و روغ توجه کنيد-
جناب دکتور کبير رنجبر در ليننگراد (نمايندهٔ مردم کابل در شورا) و جناب بصبر رنجبر در وَروُ ِنژ هم تاج سر و منشي حزبي و اسلام و افغان شکن مشهور بودند و با زوی کلان حيدر مسعود( سيد بوده وآمر همهٔ بسته شده در دام کريملن )که هر کدام مبلغ طريقت بودند و چون کمي زبادتر اونهارا ميشناسم پدر گرامي شان کربمخان اتمر وکيل مرکز لغمان در شورای ملي هر گاه و ناگاهي مهمان شوروی و ديدار گر پسران مي بودند که يک مرتبه در شفاخاهٔ بوتکين دپلوماتها به عيادت شان رسبده بوديم . از برادرک ناز پرور شان صمد جان ازهر- قاتل ميوندوال - که حرفی ندارم ! باقي اش شما قضاوت کنيد
گپ که از بردران روغ بزنم دهن سوز است بخاطريکه مامای شان ( تواريش حیدر مسعود است تا ادارهٔ مرکزی گمراه کردن کل جوانان را اداره ميکرد تا که در طبارهٔ خاص ببرک کارمل به کابل رسيد معين وزارت تبليغات = مطبوعات شد و اداره کنندگ جمع کي جي بي ها در افغانستان و تا پاکستان - رفیق توده ئيهای ايراني رسيده از آلمان شرق آن زمان )) وخواهر زاده های شان اسدالله جان و حميد جان روغ که ميگفتند پسران مرحوم داکتر عبيدالله خان روغ استند بر ديگر رفيقها خوب چربي ميکردند و با رسيد ن به کابل با مامای مهربان خود سرتاج سياسي بودند و راستی را میگویم که ابن عرایضم نه به خطاست و نه کينه و فقط معلوماتي بود که بايد همه کس بدانند و بس زيرا يک حقيقت روشن است که رد ندارد.


اسم: ســـــردار محمد فرخاری    محل سکونت: هامبورک جرمنی ]    تاریخ: 31.08.2010

گردانده بسيار عزيز و ارجمند پورتال ملی افغان جرمن سلام و تهنيت!
آواز خوان محبوب کشور محترم شريف ساحل شعری را سروده است"
[بانکه برايت بخوانم وای دلم تر قيدن گرفت]!!
و حال اجازه دهيد که، سوز، افسوس، فغان خود را از طريق پورتال شما به ذهن وطندارانم برسانم.
مرا به خوب و بد کسی کار نيست ، گذاشته را مردم و تاريخ قضاوت ميکند.
گويند «سک زرد برادر شغال است »!!
بنده يکی از تعقيب کننده های سايت های حقيقت گو، ملی و غير وابسته بوده که سياست نشراتی پورتال افغان جرمن را تقدير نموده و از مدت سه هفته است در سايت آريايی آدمک رنجور، بيسواد بنام(هدايت حبيب)که روزگاری همه کارۀ راديو و تلويزون افغانستان و بعدأ در حاکميت «کشميری ها ببرک کارمل» که در وطن فروشی شهرت آفاق دارد افسر ارشد رياست « ده » که حفاظت وطن فروشان را به عهده داشت !!!؟؟؟
امروز اين [هدايت حبيب به کمک برادر بزرگ خود گويا کانديد اکادميسن، نويسنده، شاعر و بيدل شناس که دوکتورای سرخ از کاباره مسکو نيز بدست دارد] به زبان شرين دری، ادبيات دری، املا دری، کلام دری، ادب دری توهين نموده. موصوف به کمک قلمی برادر خود [دوکتور !!!؟؟؟ اسدالله حبيب] متنی را تحت عنوان(مارهای درون آستين "نهضت" را که مانع وحدت اند بايد بيرون راند)
لطفأ پژوهشگران زبان شرين دری، قلم بدستان زبان دری، مسؤولين سايت وزين آريايی، شما خبره گان پورتال افغان جرمن آنلاین اين چنين ادمک های بی سواد را متوجه ساخته که لطفأ سطح دانش دری زبانان را نازل، عيب دار، فاقد، اندک نمايش نداده بهتر بود هر دو برادر هر انچه در مورد " نهضت فروشان " دارند به زبان مادری خود ازبکی مينوشتند!!
اين ديگر يک مصيبت است که هر بی سوادی مطلبی را سيه مشقی نموده و سايتی وظيفداری بخاطر مزد بيشتر انرا کمال نشر داده. لطفأ کسی هر سه قسمت نوشته اسدالله حبيب و هدايت الله حبيب را ويرايش نموده از انها تقاضا گردد که لطفأ [ قلم بر زمين بگزاريد] تا بيشتر طرز نوشته دری مبتذل نگردد با حرمت [سردار محمد فرخاری - هامبورک جرمنی]


اسم: احمد«لڅ»   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 29.08.2010

ګرانو دوستانو سلام!
غواړم دوخبروته ستاسی پام راوګرځوم.
۱- دښاغلۍ محمد اسمعیل«یون» صاحب اوحفظ منصورترمنځ رازیږیدلي مشکل ته.وګوري چي تراوسه هم دتوپک حاکیمیت دي،دجهاددنوم څخه ناوړه ګټه.دجهاد رهبران زما د ورور نداشامخ په خبره. ګرانه هغه میلیون نه ران سول، هغه قاچاقبرسول،هغه مافیا اوتروستان سول.هغوی نه بخوا اونه اوس اسلام ته عقیده لرل.هغوي دمکي شریفی په حرم قرآن ووهل.یون صاحب داپه نوم مسلمانان ښه پیژنې.
۲- دپښتودوتلې او تکړه شاعراولیکونی عبدالباری جهانی صاحب سره دیوشمیر ښکاره اوتر پردي لاندي دبخله ډک معمله ګران دي چي نه غواړي په پوهه اوکمال کي ترځان لوړ وویني.خود به نیمګړیتاوي وي،اوفکر نه کوم چا دي دا ادعا کړي وي چي کمي نسته پکښي.هغه چي دهرڅه پاک دې هغه پیغبر(ص) اوخداي(ج) دې .مننه


اسم: ندا شامخ   محل سکونت: هالند    تاریخ: 23.08.2010

خدمت خوانندگان و دست اندرکاران افغان_جرمن آنلاین سلام تقدیم میدارم. به نطر من مصاحبه با اسمعیل یون و ارائه شخصیت کاذب به وی بر حیثیت و پرستیژ افغان_جرمن آنلاین نیفزوده بلکه از آن کاسته و ادعای ملی بودن این تارنما را تحت سوال فرار میدهد. اگر نیک ببینیم به همان اندازه که حفیظ منصور عقده مندانه، سیاسی و نژادی عمل میکند، همچنان اسمعیل یون یک سر سوزن از وی عقب نمی ماند. آن دو بخاطر توجیه مواضع نژادی و زبانی خود از بکاربردن هیچ حربه و نقابی خودداری نمیکنند. همچنانی که یون با انتقاد بجا و بیجا بر تنظیم ها بر داعیه جهاد خط بطلان میکشد، منصور نیز با مقدس شمردن هر عملی از آدرس (به اصطلاح) رهبران مجاهدین دامن مقدس جهاد را لکه دار میسازد. این هردو بلندگویان دم و دستگاه های مشخص و غیرملی اند که بجز ایجاد تفرقه و دامن زدن به حساسیت های نژادی به نفع گروهک های شان و تبارز شخصی کاری ندارند.


اسم: افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجینیا    تاریخ: 23.08.2010

عزیزان سلام!
هم نری هم غری هم جنگ خیبری:
در نوشته های آقای جواد اعترافات آنچه در سفارت افغانستان از مجالس نوشیدن شراب و لباس های مبتذل, دیده و خوانده و برداشت میشود که این وقایع حادث گردیده است, ولی باکمال خشونت سایت هارا بخاط نشر آن ملامت میکند و گناه را در گردن انگلیس می اندازد.
همین تناقض گوئی هاست که اوضاع را در کشور آشفته ساخته, که نام از جمهوری اسلامی ولی در عمل خلاف و هر آنچه میکنیم اختیار داریم.
اگر از نفاق دست بکشیم چهره های خود را چانکه باطن ما است بنمائیم - این جنجال ها بوجود نمی آید, و مردم میدانند که سرشت نظام از چه قرار است.
اما وقتیکه بنام اسلام وعمل خلاف را انجام دهیم جای شک نیست که آماج حملات تیر های ملامت قرار میگیریم.
و حقا که سبب سقوط دولت امانی ورود ملکه سریا در خاک افغانستان با همان لباس فرنگی و مبتذل که شما اسم آنرا مترقی و مدرن میگذارید- ورنه مردم افغانستان در مقابل پادشاهان به آسانی طغیان نمی کنند.
من چند روز قبل این جریان را از زبان یک خانم افغان در ویرجینیا شندم, چون برایم مسلم و مسجل نبود در باره سکوت نمودم, و ایشان بعضی مطالب دیگر را نیز اضهار کردند چون براین مؤثق نیست از بیان آن ابا می ورزم. باعرض حرمت


اسم: غښتلې افغان   محل سکونت: المان    تاریخ: 16.08.2010

له احترام وروسته!
ما دمخه هم هیله کړی وه چې پریږدي چې پخپله ښاغلی جهانې د ښاغلي سیاه سنګ د کره کتنې په هکله خپل نظر څرګند کړی
د ښاغلی سیستانې له خوا جهانې ته دقًندهاری لیکوال خطاب کول د هغه وړوکې کول او له افغان ولس سره جفا ګڼم زه زه د یوه افغان په حیث چې د وطن د مشرق اوسیدونکۍ یم د جهانی شعر ،احساس او آند خپل ګڼم او هیله من چې پورتال د ښاغلی امید تمیم د په څیر له سپکو سپورو او بی محتوا لیکنو له خپرونو نه د افغان جرمن د پاڼې د علمی سطحې او حیثیت د ساتلو په مقصدله خپرولو مخه ونیسي په درناوی


اسم: ناصر    محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 15.08.2010

برادر عزیز آقای واقف سلام علیکم ‏

شما که خود را واقف مینامید، چرا از نوشته نصیر سهام در همین سایت افغان جرمن واقف نستید؟ کمی بخود زحمت بدهید ‏و خود را از اصل گپ واقف بسازید. این صفحه برای ابراز نظر در مورد مقالات نشر شده در این سایت باز شده و هر کس ‏میتواند نظر انتقادی و یا پیشنهاد خود را در اینجا بنویسد. خوشوقت باشید. ‏


اسم: صبور واقف   محل سکونت: کابل    تاریخ: 15.08.2010

جناب امید تمیم
من هر چی در قسمت نظرات پی اسم نصیر سهام گشتم و باز گشتم و های گشتم و گشتم ولی نشانی از او نیافتم که نیافتم تا ابراز نظری کنم. لطفاً مرا رهنمائی کنید تا سر کلاوه را ما هم بیابیم


اسم: امید تمیم   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 14.08.2010

قابل توجه جناب نصیر سهام!
جاذبۀ شعر در اذهان مردم از جاذبه ، قريحه و احساس دروني و فطري شاعر نشئت ميکند. این محبت را نميتوان به دستور و يا ديکټه کسی بهر سو سوق داد. بطور مثال در کشور ما قاري های قرآن زياد است و همۀ شان محترمند ولی جاذبۀ قرائت قاري برکت الله سليم چنگی به دل میزند و صدای گيرايش در اعماق وجود رخنه ميکند در حالیکه همه آیات قرآني حرمت یکسان دارند و همۀ قاریان همان را قرائت میکنند.
در آهنگ ها و صدای سرایندگان نیز چنين گرایشی وجود دارد. آهنگی که احمد ظاهر میخواند و یا آهنگی «خورشید من کجائی - سرد است خانۀ من» که از حنجرۀ زنده یاد ساربان برآمده اگر آنرا هر خوانندۀ دیگر زمزمه کند همان کيفيت را نمیتواند در دل شنونده ایجاد کند.
همچنان در سیاست نیز چنین است. مثلاً در جملۀ رهبران چپ و راست که در کشور ما فاجعه آفریدند نیز چنين تمایزي وجود داشت در حالیکه همه خود را گل سر سبد می شمردند و چنانچه شما میدانيد هر شارلاتان خود را لیدر مردم خطاب میکرد ولی چه کوتاهی ها و جنایاتی نبود که از آنها بر نیامد!
حالا اگر شما بگوئید که کارمل از ربانی بهتر بود ما بر اساس قضاوت مردم در بارۀ نوع کارها و دستاورد های شان قضاوت میکنیم !!
سهام صاحب از شما هيچ توقع نمیرفت که خود را چنين خورد بسازید و چنان بی منطق در برابر قضاوت بزرگان اهل قلم ما چون سیستانی صاحب و داکتر صاحب اکرم عثمان حرف بزنید و در بارۀ حق قضاوت ایشان، آنها را محکوم نماييد و یا اینکه چرا به آن شاعر فرهیختۀ مورد علاقۀ شما چنین نگفتند و به آن دگری که مورد علاقۀ خاص و عام است چون جهانی صاحب چنان گفتند!
جناب سهام چه شده که چنین بی باکانه بر همه تاخته اید. من راستش را بخواهيد شاعران محترمیکه شما از آنها نام برده اید بعضی شانرا حتی نمی شناسم ، شاید پيام شعری آنها بقول و تفسیر شما قویتر و یا بهتر از پيام شعر باري جهاني باشد ولي مرا که نمیگیرد چی باید کرد؟، من اگر صرف تحت تاثیر کلمات و احساس شعری شعر جهاني صاحب میروم و آنرا از شعر لایق صاحب هم ترجیح میدهم و حتی اگر بگویم آنرا می پرستم و به آن عشق ميورزم دروغ نمی گويم. آیا جناب شما به احساس دیگران هم احترام دارید یا نه؟ و آیا شما جناب به برداشت دیگران هم ارزشی قایل هستید یا نه ؟
نصیر جان در این اوضاع نابسامان کشور، ما از شما توقع داریم يک کمي انسانی قضاوت کنید و قلم تانرا در جاییکه نیاز است در آنجا بکار اندازید، این شر اندازی خام کوچه و بازار به شما نمی زیبد، به دیکته و دندان خایی نمیشود شاعری را محبوب مردم ساخت و یا شارلاطاني چون کارمل را لیدر کشور شمرد!!
باحترام
hinddara@hotmail.com


اسم: Fareed   محل سکونت: Herat    تاریخ: 13.08.2010

من هم مثل استاد جليل جميلی از دست اندازی های فرهنگی و سياسی ايران ابراز تشويش ميکنم. ايران خواب دوران برهان الدين ربانی را می بيند ! ايران ميخواهد افغانستان تجزيه فرهنگی شود. احترام. فريد صادقی


اسم: عببدالجليل جميلي   محل سکونت: کا ليفور نيا    تاریخ: 13.08.2010

برادر محترمم آقآی ضيا توکلي ! با تقديم سلام بشماو برويت اشارهٔ شما به سايت دعوت رفتهٔ و محتويات مضمون سراپا درد و الم نویسندهٔ گرامي آن آقای دیده بان را(هر کسیکه هستند و خدا کند دوُر از حقيقت باشد!)در مورد سو نامي نو خليلي و بادارنش چه رفسنجاني اسپندی درماندۀ ايران و چه ديگر جنايت پيشگان دشمن افغان خواندم که الحق هر افغان باايمانی باید آنرا خوانده با نثار لعاب دهني بروی خلل دماغی افغان نما! در مورد نفي آن قلم و زبان بکشايند - اين مطلبیست که اگر حال حقيقت ندارد ممکن است فرداها به حقيقت بپيوندد زيرا دولت در ماندهٔ ما خلل سعادت و وحدت ملت ا‌فغان را در حالي بازوی خود ميشمارد که در هرفرصتي که پای اين نجاست را در امری ذیدخل مبسازند((ز بدرگ نيايد بجز بدرگي))و اينهم اصل مطلب تحصيلات عالی بکجا ميرود؟- نوشتهٔ ديده بان:

Friday, 06.08.2010, 05:33pm (GMT)

تحصيلات عالی بکجا ميرود؟

بقلم ديده بان

چندی پيش يک نويسندۀ آگاه، تبعات و فرآيند ناگوار تصرف نهادهای وزارت تحصيلات عالی بوسيله باند تبهکار کريم خليلی را گوشزد کرده بود و آنرا يک اشتباه عظيم و تهديد ملموس عليه منافع ملی افغانستان دانسته بود. اکنون پيش بينی ايشان، کم کم تحقق می يابد.امروز در رسانه انترنتی شورای نظار (که خودرا شبکه اطلاع رسانی افغانستان می نامد)، خبری درج شده است که قرار است، يک هيات ايرانی به منظور تاسيس شعبه مرکزی «دانشگاه آزاد اسلامی ايران » به افغانستان سفر کند، رييس هيات ايرانی عبدالله جاسبی است!
اما دانشگاه آزاد اسلامی ايران کدام است؟
پوهنتون يا دانشگاه آزاد اسلامی ايران، يک دانشگاه غير دولتی و غير استاندارد است که در زمان رياست جمهوری آيت الله هاشمی رفسنجانی، توسط يک دسته از سرمايه داران و ملاکان و دلال های بازار بازرگانی ايران، تحت نظر هاشمی رفسنجانی، پديد آمد! جمعی از فرزندان آخوند های دولتی و فرزندان سرمايه داران ملاک و خانواده بازاريان (تاجرانی که در بازار سنتی ايران تمرکز دارند) که استعداد و شايستگی لازم برای جذب در دانشگاه های دولتی و استندارد را نداشتند، باين نهاد تازه تاسيس، روی آوردند، تا مدارک بادآورده فراغت از دانشگاه اسلامی (ليسانس و ماستری و داکتری)حاصل دارند و به مقامات و رتب دولتی بلند پايه نايل آيند. البته فراگيری اين دانشگاه مجانی نبوده است و برای ثبت نام، هر ترم تحصيلی، مبالغ هنگفتی از محصلان ايرانی اخذ ميکرده است!
رييس اين دانشگاه، عبدالله جاسبی، از باند هاشمی رفسنجانی است که قريب ۲۲ سال است، همين وظيفه را از پيش برده است.
اخيرا بر سر قيادت و سرپرستی و تداوم و عدم مداومت اين دانشگاه، کشاکش های ميان محمود احمدی نژاد و باند هاشمی رفسنجانی(رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام) در ايران، در گرفته بود که نتايج آن هنوز معلوم نيست!
بهرحال تاسيس مرکز اين دانشگاه در افغانستان، که اسناد و مدارک تحصيلی آن، معتبر نيست، يک عمل نابجا، بيهوده و مسخره خواهد بود!
بايد متذکر شوم، داد و ستد علمی و تواميت با پوهنتون های معتبر جهان، برای مراکز تحصيلات عالی افغانستان، مورد انتقاد و اعتراض من نيست، اما پوهنتون های ايران در دورۀ رژيم ايده ئولوژيک کنونی، بشدت از نورم ها و استندارد های بين المللی تهی شده اند. خامنه ای، رهبر رژيم اسلامی اخيرا «علوم انسانی» را نيز برای اسلام و ولايت فقيه(!)، مضر و زيانبار تشخيص داد و قرار است شايد برای صدمين بار در کريکولم آموزشی دانشگاه ها، مداخله و تجديد نظر شود!
به نظر من، داد و ستد فرهنگی و علمی با اينگونه مراکز تحصيلی شخصی و غير دولتی، برای فرزندان افغان، مضر و اتلاف وقت خواهد بود!
خبر منتشرۀ امروز ميرساند که آقای سرور دانش، سرپرست « تنظيمی » وزارت تحصيلات عالی، نان از افغانستان می خورد، اما تخم در مرغانچه ايران ميگذارد!
خدا کند، تبارز همچه اخبار ناگوار ، مقدمه ای برای تجزيۀ فرهنگی و مسخ اصالت های فرهنگی افغانستان نباشد.
آيا جوانان افغان به اينگونه اسارت های فرهنگی تن خواهند داد؟ هرگز


اسم: مهمند وزیری   محل سکونت: وزیرستان    تاریخ: 12.08.2010

پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده اند: أذکر الفاجر بما فیه کی یعرفه الناس. «فاجر به همان صفتی یاد کن هست، تا مردم از شر آن در امان باشند» بنا بر مصداق همین حدیث مبارک، به افغانان مجاهد و مسلمان پیشنهاد می کنم که؛ اشخاص را به اساس قوم و قبیله برنتابند و تنها بخاطر خدا و ملت هرکس را احترام بگذارند. همین اسماعیل یون که حیف این قلمهای ارزشمند که بخاطرش رنجه می شوند؛ یک خلقی ماتریالست است. پدرش در ولسوالی محمد آغهء لوگر ولسوال خلقی ها بود، از بس که انسان مفسد بود مجاهدین قهرمان لوگر یعنی پشتونهای واقعا مسلمان سنگسارش کردند و اینرا همهء عالم و آدم می دانند. امروز بخاطر عقدهء ای که در برابر اسلام و مجاهدین و در حقیقت این کشور قهرمان و مجاهد دارد، راه دیگری را پیش گرفته است و میخواهد سنگ بنای تعصب و دشمنی را عمیقتر بگذارد و شاید عده ای بی خبر و یا خدا بیخبر دنبالش روان شوند. همین امر باعث شود که بنام پشتون وتاجک انتقام خود را از سرتاسر مجاهدین افغانستان بگیرد. من از هر کسی که مسلمان است، واقعا به این وطن علاقه مند است و واقعا آبادی و عمرانی این ملک و بقای آن را می خواهد، آرزو دارم که دنبال امثال اسماعیل یون فاشست، پدرام ستمی، انوارالحق افغان ملتی و هر کسی دیگر که میخواهد نفاق را در این کشور از این که هست بیشتر عمیقتر بسازد نروند. دست بدست هم بدهند و از سنگ سنگ این وطن تحت پرچم اسلام دفاع کنند. از ما گفتن بود!


اسم: zia tawakoli   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 09.08.2010

درچند وبسايت انترنتی( دعوت ، تول افغان و...) يک گزارش و مطلب بسيار مهم و درعين حال حساس تحت نام ( تحصيلات عالی به کجا ميرود !) نشر شده که نگران کننده است. از گردانندگان پورتال معظم خواهش دارم در بخش مطالب انتخابی، اقتباس شود، تا خوانندگان بيشتری اين مطلب را بخوانند. احمد ضياء توکلی


اسم: قمر یلدا    محل سکونت: مونشن آلمان    تاریخ: 09.08.2010

سلام به خواننده گان محترم پورتال‎ ‎افغان جرمن‎.

درصفحه انترنت چشمم به عنوانی.ریاضت سیاه سنگ به حدر(هدر)رفت افتاد.‏‎ ‎یک لحظه ‏به جایم خشک شدم وبا نگرانی شروع به مطالعه نوشته محترم اقای بابوزی نمودم ‏‏.باخود گفتم شخصیتی‎ ‎مانند سیاه سنگ که سعی وتلاشش برای یکرنگی ویکدلی است ‏‏.توانائی اودربخش ادبیات،تاریخ، سیاست وموضوعات اجتماعی وفرهنگی چشمگیراست ‏واسم صبور سیاسنگ زبان زد مجامع‎ ‎علمی وفرهنگی است،چطور امکان دارد شعرهای ‏محترم عبدالباری جهانی صاحب‎ ‎را از روی‎ ‎تعصب وکوتاه نظری به نقد گرفته باشد؟
جناب محترم اکادمسین سیستانی صاحب درجواب بابوزی صاحب پرداخته اندکه من ‏بخوداجازه نمیدهم درین مورد تبصره‎ ‎کنم. فقط میخواهم بگویم که من سیاه سنگ را ‏ندیده ام و ازنزدیک نمی شناسم اما مقالات ونوشته‎ ‎های‎ ‎او رانهایت وطن پرستانه، با ‏احساس با متانت و پرشهامت یافته ام . وقتی خاطرات زندان او را‎ ‎مطالعه کردم گفته بود ‏من ممنون زندان پلچرخی استم.ان زندان مراسیاه سنگ ساخت .و با چه محبت نوشته ‏بود که خیلی چیز های خوبی از اندوختها‎ ‎وتجارب دیگر زندانیان سیاسی آموختم .لت کوب ‏وشکنجه برایش امرطبیعی بود ولی هرگز از کسی شکوه سر‎ ‎نداد. تعجب کردم که چرا ‏او یک حرف که مملو از عداوت ،کینه و عقده باشد نگفته است؟‎ ‎‏ همچنان او ازیک ‏استادش که خانمی مهربان بوده وموفقیت خود را از تشویق معلمه اش‎ ‎میداند یاد کرده ‏بود .پس من به شخصیت ،وفاداری صبر و شکیبائی او که واقعا چون سنگ صبور ‏ومحکم است اما دارای روح و روان سفید پاک ومنزه است عمیقاً احترام دارم .خداوند او را ‏توفیق دهد تا‎ ‎مصدر خدمات بیشتر در راه همدلی وهم نظری مردم خود شود‎.
‎ ‎با احترام قمر‎ ‎یلدا میونشن 6اگست 2010‏


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 04.08.2010

سلام به همه خدمت صافی صاحب باید عرض کنم که بهتر نبود که خود جناب یون در مورد به گفته ای شما شایعاتی که در بسیاری رسانه ها از سالیان متمادی در مورد کتاب جنجال بر انگیز شان(دویمه سقوی) وجود دارد روشنی می انداختند تا شما که سمت سخنگوی آقای یون را داوطلبانه اختیار کرده اید. و جسته و گریخته طوریکه در تبصره ای قیلی ام عرض کردم موضوعات تند و زننده در مورد اقوام کشور غیر پشتون کشور درین کتاب نوشته شده اگر این ادعا ها واقیعت داشته باشد نشر اعاشه همچو ضوعاتی مغشوش کننده و جدایی طلبانه از طرف هر قوم و جریان سیاسی که باشد راه را برای تجزیه ای وطن ما هموار تر می کند. چرا؟ چونکه پخش این نوع موضوعات افتراق آمیز وبرتری جویانه حس بی اعتمادی را در بین اقوام کشور هرچه بیشتر تقویه می کند. خدا کند جناب سخنگوی محترم همانطوریکه مثال آورده اید اینطور نباشد و آرزومندم که خود جناب یون صاحب فاضل دانشمند کشور ما در زمینه به سوالهایی که در اذهان تعدادی بیشمار هموطنان ما در زمینه لاینحل مانده پاسخ بگویند با عرض احترام


اسم: غښتلی افغان   محل سکونت: المان    تاریخ: 04.08.2010

د ښاغلی بابو زی د« ریاضت سیاه سنګ هدر رفت »تر سرلیک لاندی لیکنې په هکله زما نظر دادی چې :
دښاغلی بابوزی باید مخکې له دی چې سیاه سنګ په:« تعصب ، بغض ،عصبانیت او خودخواهی...» محکوم کړی دهغه پر نقد یو علمې او آفاقی تحلیل وړاندی کړی وو او بیا یی په مدلله توګه د محکومیت دا حکم صادر کړی وو،خو اوس دې پخپله په دغو ناروغیو اخته ښکاري!
بله داچې ددوی د وینا له مخی که لیکنه د چا په مدحه کی لیکله شوی وی نو ښه او سالمه ده او له هغه پرته نقد کول یعنی« تعصب ، بغض ،عصبانیت او خودخواهی...»
زه او ممکن نور یو شمیر هیوادوال له ټولې علاقی سره چې د ښاغلی باری جهانی له شعرسره یی لرو ددی علاقمند یو(یم)چې د هغه پر شعر دیوه با صلاحیته منتقد کره کتنه هم ولولم ،چې د بابوزی صاحب دا موضعګیری ددی ارزو د تحقق لپاره یو خنډ ګڼم
زه دی ته ډیر لیوال یم چې پخپله ښاغلی جهاني دښاغلی سیاهسنګ د لیکنې په هکله خپل علمی نظر او اند څرګند کړی
په درناوی


اسم: توریالی ساپی   محل سکونت: شهر آرأ کابل     تاریخ: 03.08.2010

وطندار محترم غنی سلام های مرا بپزیرید!
نوشتۀ شما را در بخش نظر خواهی با دقت کامل خواندم.
میخواهم در مورد پاراگراف اخیر نوشتۀ شما مکثی داشته باشم.
محترم غنی!
اگر از تاریخ جهانی به یاد تان مانده باشد از اخیر سال های 20 سدۀ گذشته الی مرگ دیکتاتور آنوقت روسیۀ شوروی ستالین و(بعدتر اتحاد شوروی)بلشویک ها باتمام شدت و وحشت قدرت را بدست داشتند. بلشویک هاهر چیزی و هرکسی را که مخالف نظر و ایدیولوژی آنها میبود بی رحمانه از بین میبردند. در نتیجۀ این پالیسی ضد انسانی بلشویک ها میلیون ها انسان به قتل رسید و یاهم برای سالیان متمادی به کمپ های یخنبندان سائیبریا تبعید شدند. در زمرۀ کسانیکه این همه ظلم، ستم، تعدی و بی رحمی بشویک ها و کمونیستها را با گوشت و پوست خود احساس کرد- کسی بود به نام بوریس پاسترناک، همان شخصی که رومان مشهور "داکتر ژیواگو" را نوشته است و در سال 1958 جایزۀ نوبل را به دست آورد.
چون بوریس پاسرناک سر تسلیم به بلشویک ها و پالیسی ستمگرانۀ آنها فرود نمی آورد، طبیعی است زمامداران بلشویک این نویسیندۀ بلند دست را چه به مثابۀ یک شخصیت ادبی و علمی و چه هم به صفت یک انسان کاملأ ممنوع قرار داده بودند. در رسانه های دسته جمعی آنروز این بزرگمرد از صبا تا پگاه به عنوان خاین ملی یاد میشد.
مردم عادی به اندازۀ از دروغپراگنی های بلشویک ها و کمونیست ها اغوا و فریب خورده بودند که اکثر آنها میگفتند:" من اثر این بوریس پاسترناک "داکتر ژیواگو" را نخواند ام، آنرا ندیده ام، خود پاسترناک را هم نمی شناسم، ولی من اورا محکوم میکنم!"
غنی جان!
پیش ازآنکه در بارۀ چیزی قضاوت کنید و نظری در مورد ارایه نمائید، لطف نموده شخصأ تحقیق کنید، کمی زحمت بکشید، بخوانید، ببینید و سپس ابراز نظر کنید، تا مبادا شبیه بلشویک ها شوید...
بااحترام توریالی ساپی


اسم: مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 03.08.2010

تمنیات نیک خویشرا به خواهر محترمه نسیمه جان تقدیم نموده امید است شاد و با صحت باشید.
پراگراف اول مضمون من چنین است که: مردم جنگ زدۀ افغان، بعد افشای اسناد محرم اشغالگران " نجاتگر" و کشتار بیرحمانه مردم بیگناه افغان ذریعه "نجاتگران " اشغالگر، و آگاهی مردم که مقامات ناتو از ارتباط مستقیم دولت پاکستان با القاعده، طالبان، حزب اسلامی و شبکه حقانی و تربیه، تجهیز، تمویل، رهنمایی و انتقال مطمئن آنان تا اهداف معین در سر تا سر افغانستان اگاه بوده، تا افغانستان را به مرکز آزمایش سلاح های عصری و جنگ تباه کننده مبدل سازد، و بالاخره مذاکرات ستراتیژیک اشغالگران با سرسخترین دشمن مردم افغانستان، پاکستان، و تبلیغات نامردانه اشغالگران بخاطر تجزیۀ افغانستان سربلند، که در عمل به گورستان سوپر پاور ها شهرت یافته است، باعث خشم خونین، انزجار و نفرت عمیق مردم خود جوش علیه اشغالگران گردید.
درین پراگراف که بعد از افشای اسناد محرم ناتو، این مسئله واضح گردید که ناتو از همه فعالیتهای پاکستان آگاه است، و همزمان مذاکرات ستراتیژیک بین ناتو و سرسخترین دشمن وطن ما یعنی پاکستان ادامه دارد، و در عین زمان تبلیغات نامردانه ناتو غرض تجزیه کشور من که درین اواخر به شکل مسلسل تبلیغ میشود، مردم جنگ زده ما اگاهی یافته که گویاامریکا و ناتو برای ما خود را نجاتگر معرفی نموده و هم در عمل با پاکستان به مذاکرات ستراتیژیک مصروف است ( معنی مذاکرات ستراتیزیک هم بادار کردن پاکستان بر سر مردم افغانستان است) و از همه فعالیتهای تخریبی این کشور یعنی پاکستان با خبر بوده و علت اصلی جنگ وحشت ناک در کشور من، پاکستان است، پس ناتو و همسایگان مشترکاً غرض نابودی کشور من تصمیم گرفته و مردم نیز از طریق رسانه های جمعی ازان خبر شده و این سیاست دو پهلوی ناتو مورد خشم و غضب مردم قرار گرفته و در آینده نزدیک به توفان خونین و خودجوش مبدل خواهد شد که نمونه آن قیام خودجوش 3 حوت 1358 علیه اشغالگران شوروی بوده که هزارها هموطن جان شرین شانرا از دست دادند شهید شدند، بسیاری اطفال بی پدر شدند ولی راه را برای ادامه قیام عمومی و مردمی غرض نابودی اشغالگران سرخ به یک رسم تاریخی که مردم افغان چطور در مقابل اشغالگران در طول تاریخ قیام کردند، دوباره زنده ساخت.
امروز هم همین تحریکات خورد و کوچک (خورد و بزرگ) به توفان خاموش ناشدنی فردا مبدل شدنی است؛ اگر ناتو بر پالیسی شان تجدید نظر نکند و عملیات وحشیانه شانرا در داخل افغانستان توقف نکند و این عملیات را در جاییکه مرکز تروریزم است یعنی پاکستان انتقال ندهد، مسلماً که مردم افغانستان با این سیاست دورویی ناتو به قیام و توفان شکست ناپذیر مبدل میشود. ما در عمل مشاهده میکنیم که رئیس دولت اشتی ملی میخواهد ولی ائتلاف لعنتی دیروز شمال و ناتو جنگ میخواهند و جنگ هم در خانه ما ، نه در مرکز تروریزم یعنی پاکستان. تاکه ناتو یا پاکستان را وادار نکند که دست از عملیات تروریستی علیه افغانها و قوای ناتو دست بردار نشود، درین کشور صلح بمیان امده نمی تواند ویا اینکه ناتو خود را مجبور نسازد که علیه پاکستان مثل سربیا تحت رهبری میلاسوویچ عملیات خورد کننده زمینی و هوایی انجام ندهد و دستگاه جهنمی استخباراتی آن(را) با اردوی تروریستی آنرا(آن) نابود نکند درین کشور یعنی افغانستان صلح ممکن نیست.
این بود هدف توضیحی پراگراف اول مضمون من.
با حرمت


اسم: احمد جان   محل سکونت: افغانی    تاریخ: 02.08.2010

به تمام تبصره ها وجوابات جناب آقای منطق کل :
-
از کوچه ای منطقی گذر کردم من
بر هر طرفی به خود نظر کردم من

دیدم که درین کوچه مر ا راهی نیست
از رفتن خــــود صرف نظر کردم من


تو آدرس خود منطق کل گفته ای!
با بانگ بلنـد صد دُهـُل گفته ای !

در بین دهل همــی بود باد وهـــوا
تو باد وهوا به جزء وکل گفته ای

از باب نصیحت به تو گفتند یــاران
تجدید نظر کنی بر آن چه خـُل گفته ای!


افسوس بود که تا هنوز است هنوز
تکرار کنی بر آن چه ... گفته ای!

ای آنکه به خود منطق کل گوئی تو
از معنی این واژه نبر دی بوئی تو!


هر وقت که دهن به هر سخن بازکنی
جز کوچه ای افترا نرفتی سوئی تو


اسم: غوث جانباز   محل سکونت: مسکو    تاریخ: 02.08.2010

بزرگوار ولی احمد نوری صاحب درود و سلام به شما!
فقط میخواستم با استفاده از فرصت به شما و به همه افغانهای راستین و وطندوست بگویم که با هر کلمۀ نوشتۀ پر بهای شما موافقم و با تمام وجودم از آن حمایت میکنم!
کافی است فقط نوشتۀ اخیر شما دانشمند بی همتا در همین پورتال وزین از نظر گذاشتانده شود تا به صداقت و عشق واقعی شما به ارزش ها و نوامیس افغانها و افغانستان معتقد شد!
من برای شما از خداوند بزرگ صحت و توانایی هیشه گی میخواهم! سر بلند،خوشبخت و دست بلند باشید نوری صاحب عزیز!


اسم: سیدهاشم سدید   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 02.08.2010



تعصب زیاد عقل را زایل میکند


اسم: نسیمه    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 02.08.2010

کارکنان محترم افغان آنلاین
من چند جمله از مفاله آقای شاه محمود مستمندد را حواندم دیګر نتوانستم ادامه دهم لطفا براګراف اول ( مفاله ) را بخوانبد اګر چیزی ار آن فهمیده شد ما را هم بګوئبد - در غیر آن اکنون این صفحه، صفحه چند سال پیش نیست بسیار تګامل ګرده حالا دیګر وقت آن نیست که افغان جرمن آنلاین تخته مشق برای مقاله نویسی باشد
من کوچکترین شناختی از آقای مستمند ندارم شاید شخص بسیار فهمیده و خوش اخلاقی باشند ولی ضرور نسیت هر کسی مقاله یی بنویسد و خوانندګان را آهسته آهسته ازین صفحه وزین دلسرد سازد با احترام


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 01.08.2010

سلام خدمت همه هموطنانم که این پورتال وزین وپر محتوا سر وکار دارند وهکذا سلامهایی گرم خدمت دست اندر کارانی افغان جرمن تقدیم است خدمت آقای یون باید عرض کنم که اگر این اشخاصی که به روی پرده ای تلویزیون ها ظاهر میشوند به گفته ای شما اعضای تنظیم هایی بدنامی است که باعث ویرانی کابل وبه شهادت رسیدن بیش از هشتاد هزار هموطنانی کابلی ما شدند شما از منطق سیاسی وحوصله فزایی هایی آنها گپ میزنید در حالیکه همه ای این تنظیم ها چه حزب جنایت کاری اسلامی به رهبری گلبدین جنایتکار جمعیت اسلامی ربانی دارودسته ای دوستم مزاری سیاف در اخیر طالبان عصر حجرومستبد که هر کدام ادعا به زانو در آوردن امپراطوری روس را می کردند چگونه به خاطر یک چوکی ریاست جمهوری به روی یکدیگر راکت کشیدند حتی دست به حملاتی هوایی به مواضع یکدیگر زدند اینراه فکر نکردند که در دور وپیش شان انسانهایی مظلومی زنده گی می کندهیچ ارتباطی به هیچیک ازین جناحها ندارند.وهمه روزه قربانی خودخواهی ها وسرتمبه گی هایی این بی وجدان ها میشود.

بهرصورت این گپ ها تکراری است وهمه هموطنانی ما با این حقایق تلخ آشنایی دارندوباید حساب دیگر هموطنانی ما که متعلق به اقوام گوناگون هستند سواد دارند به گفته شما وزن ومنطق سیاسی دارند ومی توانند که مصدر خدمت به این وطن جنگزده شوندوحوصله وظرفیت بحث هایی خودمانی وسیاسی را دارند باید ازین جنایتکاران جدا باشدووظیفه ای شما واشخاصی مانند شماست که دانشمندان خدمت گارانی واقعی کشور را از اقشار مختلف واقوام مختلف شناسایی نموده ویک اجتماع فرهمگی را تشکیل بدهید که عازی از تعصباتی قومی وسمتی وسیاسی باشد تا آهسته آهسته اشخاصی دیگری که دستشان به خون هموطنانی ما آغشته نباشدبه دو تشکل شما جمع شوندبه هر صورت این یک پیشنهاد هموطن مهاجر شما بود بقیه به شما تعلق دارد در اخیر یک سوال ویک گله منحیث یک هموطن تاجیک تبار از جناب دارم هدف شما از نوشتن کتاب دویمه سقوی چه بود؟وچرا شما درین کتاب دیگر اقوام مطرح کشور چون تاجیک هزاره ازبک ودیگر اقلیت هایی محترم کشور ما رابی نقش ساکنانی غیر اصلی این سرزمین معرفی کرده اید وتنها قوم پشتون را مالک اصلی این سرزمین خوانده اید؟در حالیکه پیش از تشکیل افغانستان بودند وهستند مردمانی که درین مرز وبوم زنده گی می کردند اگر چه تا بحال این کتاب را مطالعه هم نکرده ام ولی شنیده ام که بسیار موصوعاتی تند وزننده به آدرس دیگر اقوام نوشته شده خواهشمندم تا توضیع بدهید که این ادعا ها تا چه اندازه واقیعت دارد وهدف واقعی تان از نوشتن این کتاب واقعا کمزدن دیگر اقوام است ویا خیر با احترام


اسم: کاوون   محل سکونت: کابل، افغانستان    تاریخ: 01.08.2010

نجات دهندگان رانجات بدهید

دانسته های امروزی ما در مورد پیامدهای متوالی دو حاکمیت چپ و راست، جمهوری باصطلاح "دموکراتیک خلق" و جمهوریهای اسلامی، و تجاوز نظامی شوروی مرحوم و نیمه جان و تجاوز نظامی امریکا که هر دو موازی و در کنارهم شروع شد، هنوز حکم مشتی از خروار راهم ندارد. نه تنها تلفات جانی و خسارات مدنی این دو تهاجم به تنهایی بیشتر از بزرگترین انفجار اتمی قرن بیست بوده، که اثرات بد معنوی و اخلاقی آن تاچند نسل دیگر اندیشه و رفتار انسانهای آزاد افغان را خواهد آزرد.

همین دو گرایش سیاسی چپ و راست، در افغانستان در سی سال گذشته با گرایشهای توتالیتاریستی، تامگرایی، منم منم کردنها، مردم و جامعه را بدبخت ساخت و بزرگترین ضربات را بر جامعه وارد آوردند.

هر دو جریان سیاسی چپ و راست، با افکار توتالیتاریستی و تامگرایی شان، دارای یک جهانبینی شفابخش هستند. هر دو جریان مشروعیت خود را در یک جبر میدانند. جبر تاریخی، طبقاتی، الهی، نژادی وغیره. این جب رنه بر اساس واقعیات اجتماعی که بر روی یک ایدیالوژی، یک جهانبینی، بنا شده است. این جهانبینی یا ایده برای آنها حقیقت مطلق است، که تنها دست یافتن انسان به آرمانشهر آنهاست. برای تطبیق افکار خود از هر وسیله ای بهره میجویند، حتی از قهر عریان. جهانبینی شان مطلق و جهان شمول است.

پیروان این ایده های مطلق هموار کنندگان راه رسیدن به هدف شان میباشند. چون حقیقت آنها مطلق است، پس دو راه بیشتر وجود ندارد، سفید و سیاه، سایه ٔ روشن بی معنی است. یا مطلق درست یا غلط. دنیا به دو دنیای دوست و دشمن تقسیم میشود. دشمن از نظر این دو نظام میتواند ضد انقلاب، خرده بورژوا،ملحد ،کافر، یهودی، نامسلمان و غیره باشد. همه چیز در دست رهبر است، افکار دیگر از نظر آنها فاسد و انحرافی، ضد انقلابی، خرده بورژوایی، غیر اسلامی و غیره ارزیابی میگردد. برای از بین بردن هویت فرد و شخصیت فردی تلاش میکنند. می خواهند انسان جدیدی ساخته شود که تصورات او، همان تصورات حزب و رهبر باشد.

حزب و راهبر تعین کننده ٔ افکار، عقاید و رفتار و کردار شهروندان می شوند و آنرا کنترول میکنند. برای اطاعت مطلق از حزب، رهبر و حکومت نابودی کامل فردیت و شخصیت فردی ضروری میگردد. در همچو نظام ها میخواهند انسان نوین تربیت کنند، انسان ناب اسلام سیاسی، سوسیالیست نوین، کمونیست نوین باید تربیت شوند. محتوا را حزب و سران حزب تعیین میکنند. هدف از انسان نوین نزد آنها، یعنی اینکه مطلقاً سرسپرده و فرمانبر باشد، عقل تابع داشته باشند. رای و خرد فردی را ممنوع میکنند اندیشیدن مستقل وجود ندارد، فقط در چارچوب برنامه ها، سیاستها، معیارها و ارزشهای از پیش تعیین شده مجاز است.

خواست مردم در این دو نظام مطرح نیست. مخالفین از نظر آنها توانایی درک حقیقت را ندارند، پس منحرف اند. اینها خود را همواره توجیه آرمانی میکنند، بنام میل و اراده ٔ همگانی حرف میزنند و ویرانی جامعه را ضرورت تاریخی، طبعیی یا الهی برای رسیدن به هدف بیان میکنند. آنها اراده گرایان ایده آلیستی هستند که میخواهند چرخ تاریخ را به میل و اراده ٔ خود بگردانند. میخواهند جامعه را با ایده های خود تطابق دهند و نه برعکس.

رهبر دراین هر دو نظام سمبول جهانبینی آنست. رهبر مظهر وحدت و یگانگی افراد جامعه و حکومت است. رهبر خدشه ناپذیر میشود، قدرت سیاسی تقسیم ناپذیر میشود و در راس رهبر قرار دارد. رهبر مقدس میشود، قدرت رهبر باید همواره از راه مدرنترین شیوه های مغز شویی وعوام فریبی وبا اعمال قهر و خشونت، حفظ و گسترش پیدا میکند.

هر دو حاکمیت چپ و راست، ضد آزادی های فردی و اجتماعی، ضد لیبرالیزم، ضد هومانیسم، ضد روشنفکران و روشنگری، ضد دیموکراسی های لیبرال، ضد عقل و خردگرایی، مخالف ارزشهای نوین، ضد حقوق بشر، علیه تقسیم قوا و کنترول آن توسط مردم، ضد پلورالیزم اجتماعی و غیره بودند و هستند. کسانیکه از جهانبینی و از سیاستهای مجاز پیروی نکنند، نزد آنها دشمن تلقی میشوند.

در همین دو شیوۀ تفکر، چپ و راست فردی که مستقل بیندیشد و به دنبال ارزشهای فردی خود برود، اصولا جایی ندارد. فرد در نظام، در جمع، در طبقه یا حزب، در امت یا حزب الله، در این و آن نژاد حل میشود. کار فکری دراین جا تقبیح میشود. راه و روش زندگی فرد، همان راه و روشی است که حزب، رهبر و حکومت از بالا تعیین میکند. پلورالیزم اجتماعی اصولاً نفی میشود، زیرا حقیقت نزد آنها یکی است، وآن حقیقت حزب، حکومت و رهبر است.

هر دو گرایش سیاسی چپ و راست به یک حزبی اعتقاد دارند. حزب موجود، حزب حاکم، حزب حکومتگران. رهبر در راس حزب قرار دارد و سمبول اتحاد و همبستگی حزب است و رهبر و حزب خطا ناپذیر است. برای سرکوب هرنوع مقاومت در درون جامعه از دو ابزار اساسی سرکوب استفاده می شود، پولیس مخفی و ایجاد رعب و وحشت توسط توده های طرفدار حکومت. تا هیچ فردی احساس اطمینان به فردای خود نداشته باشند و همواره در ترس زندگی کنند.

در این جا بی قانونی تنها تعریف قانون میشود. رسانه های گروهی در انحصار حزب و حکومت قرار دارد. ماموران ایدیالوژیک آنها در همه جا حاضرند، امنیت زندگی خصوصی ازبین میرود. همه باید به یک نوع فکر کنند، آن نوعی که حزب و حکومت تعیین میکند.

هر دو گرایش سیاسی عمدتا سنت گرا اند. ادبیات، شعر، نقاشی، سینما، تیاتر، و همه باید دارای یک محتوا باشند. محتوای آنها باید همان ارزشهای تعیین شده از طرف حزب و حکومتگران باشد. هر دو گرایش ضد روشنگری و روشنفکران اند، زیرا روشنگری نقطه ٔ مقابل تاریک اندیشی آنهاست. توانایی، استعداد و خلاقیت و تخصص فقط در رابطه با محتوا و اهداف حزب و حکومتگران معنا دارد. برای آنها ایمان تعیین کننده است، ایمان به ایده و اعتقاد به حکومتگران.

در حاکمیت ملا ربانی، ملا عمر، ملا گلبدین، ملا سیاف، ملا خلیلی، ملا مسعود و غیره، هدف ایجاد جامعه قسط اسلامی، جامعه ٔ ناب اسلام سیاسی. قوه قضایی، نه ارگان مستقل از حکومت گران، بلکه یکی از ابزار اصلی تحقق اهداف آنهاست. و ابزاری است بسوی آرمانشهر. ترور و تروریزم سیستماتیک تبدیل به نهاد سازمان یافته با پشتیبانی حزب و حکومتگران، برای سرکوب دشمنان و مطیع ساختن و مطیع نگهداشت مردم میشود.

ترور، همواره در طول تاریخ وجود داشته است، بخصوص در قرون وسطی و در دوران انگیزاسیون. یعنی ترور محصول این دو نظام نیست. اما دراین دو نظام ابعاد آن وسیع و توده ای میشود و به عنوان یکی از ابزار های اصلی حکومت و حزب همواره بکار گرفته میشود.

این دو گرایش سیاسی چپ و راست تلاش میکنند، از راه تبلیغات و ترور، تعلیم و تربیت یا رعب و وحشت، جامعه را یکدست و هماهنگ کنند تا راه و روش زندگی مردم و اندیشه ٔ آنها یکی شود، سوسیالیست و کمونیست نوین و مسلمان ناب سیاسی. در این رابطه محدوده ٔ فردی و زندگی خصوصی از میان میرود، فرد باید قربانی جمع شود و زندگی او فقط در جمع و برای اهداف آن معنا داشته باشد. اینها همیشه دشمن تراشی میکنند و همواره نیازمند یک دشمن خارجی اند تا به این رقم وحدت میان توده ها و رهبری از میان نرود. دشمن طبقاتی، خرده بورژوا، امپریالیزم، ضدانقلاب، یهود، کافر، نا مسلمان و غیره.

دراین دو سیستم دوزخی تعریف دشمن حزب و نظام، در انحصار حزب و حکومتگران است. ضد انقلاب، خرده بورژوا، نماینده ٔ فیودال ها، عوامل امپریالیست، ضد اسلام، ضد شریعت و غیره را فقط حزب حاکم و حکومتگران تعریف و معین میکنند. این دو گرایش دوزخی در اساس، ذات و نفس خود ویرانگرند. ویران میکنند تا بروی ویرانه ها، جامعه ٔ جدید توحیدی خود را بنا کنند. هردو نظام در برابر حکومت شوندگان و دشمنان نظام و حزب حاکم، وحدت و یگانگی دارند. جنگ قدرت جناحها، اختلافات میان آنها و رهبران حزبی همواره موجود بوده است.

جهانبینی اسلامیست ها، اسلام ناب سیاسی، یعنی برداشت بخصوص و بنیادگرایانه از یک مذهب و ایده آلهای آن است. ارزشهای این جهانبینی مطلق و جهانشمول اند، مکتب آنها کامل و مقدس است و برای هرچیز، از پیش از تولد تا پس از مرگ، دستورالعمل دارد. جنبش سیاسی بنیادگرایی، متعصب و شبه نظامی است که هدفش ایجاد امپراتوری اسلامی و بازگشت به دوران با عظمت شگوفایی آن است. اسلامیستها، بنیادگراها و بنیادگرایی آنها یک آپارتاید فرهنگی، سیاسی و مذهبی است. مردمان را بر اساس اعتقادات دینی مذهبی آنها، به خوب و بد و بد و بدتر، تا سزاوار مرگ تقسیم میکنند. اینها برای همه مسایل اجتماعی، پاسخهایی ساده اندیشانه، عوام پسند پوپولیستی، اما قابل فهم دارند. در اینجا نیاز زیادی به عقل و منطق نیست.

مبارزه ٔ ساختگی و پوچ ارزشها علیه ضدارزشها دامن زده میشود، مجموعه ای از تصورات و پیش قضاوتی های پوسیده و نادرست علیه افراد گروهها و اقشار اجتماعی دیگر سامان و سازمان داده میشود.

هر دو گرایش چپ و راست به عقب افتاده ترین نیروهای اجتماعی و سیاسی تکیه میکنند و برای هدایت توده ها نیاز ٔ چندانی به عقل و استدلال، منطق و برهان نیست. می باید به نیازهای روحی و روانی آنها پاسخ مثبت داد.

تبلیغات و مغزشویی این دو گرایش حرفی ندارد و به آسانی توده ها را به حرکت می آورند. اعضا و توده های این احزاب علاقه ای به شنیدن، تجزیه و تحلیلهای علمی و پیچیده ندارند. به آنها باید دوست و دشمن را نشان بدهند. برای آنها تبلیغات ساده، یکسان تکراری و قابل فهم مرتباً تکرار میشود. برای به حرکت درآوردن توده های حزب همواره حقیقت را از آنها می پوشانند، پنهان میکنند و وارونه جلوه می دهند. قوانین جاری این دو حاکمیت، که وسیله ای برای حفظ و تحکیم قدرت آنها ساخته شده است، آنچنان جو بی اعتمادی و عدم امنیت قضایی بوجود می آورند که با جان و شرف و مال هر کس و در هر زمان، بنابر اراده و میل حزب، رهبر ومتشرع میتوانند بازی بی رحمانه کنند.

در خاتمه میخواهم بگویم که مساله ٔ موجودیت و استقلال افغانستان برای این جنایتهای نا خودآگاه یا در مرز خودآگاه و ناخودآگاه حل نمیشود. وهم با این روش نمیتوان از پیروان چنین ایدیالوژی ها کاست. راه دیگر و روش دیگری در کار است.


اسم: عبدالله   محل سکونت: افغانی    تاریخ: 31.07.2010

آقای حقبین منطق کل !
جوابی که خودت برای آقای فرقانی نوشتی تمام ضوابط ومعیار های ادب - اخلاق وتربیت نویسندگی را زیر پا کردی .
خودت در تمام بحثهای دینی واعتقادی حرفی برای گفتن نداری تنها دروغ پوف کردن وپرو پاگند کردن را بلد هستی حتی یک سوال منطقی از خودت بدر نشده است . وافغان جرمن بابت ایت مسمات بی بنا وریشخند خودت بار ها برایت تذکر داده است اما تاهنوز خودت خود را از کوچه ای منطق کل که همانا بی منطقی ***است معرفی میکنی .
در تمام نوشته ات یک کلمه ای منطقی نشان بده تا مردم بدانند که واقعا حتی مفاهیم اولیه ای منطق را بلد هستی ؟
عبدالله افغانی


اسم: حقبین   محل سکونت: از کوچه منطق کل    تاریخ: 31.07.2010

دوستان عزیز افغان جرمن آنلاین:

اختلافات نظریات بین شما و من بجایش ولی این بزرگترین خامی ما را ثابت می سازد که ما نتوانیم در مورد وجوهات مشترک خویش مبنی بر تمدن بشری با هم همکاری کنیم. خوبی موضوع هم در همین خواهد بود که علیرغم اختلافات خویش قادر هستیم علیه دشمنان نیرنگ باز خویش جبهه متحد تشکیل داده می توانیم. ما در این کار خویش بهمان اندازه باید کوشا باشیم که در مخالفت علیه یکدیگر.

قابل توجه دوستان اسلامگرا:

لطف نموده به دو موضوع مختصر اسلامی جواب بسیار مختصر اسلامی (نه از روی لجاجت بشیوه یهودیت و عیسویت زمان حضرت پیعمبر) ارائه بدارید:

اول: موضوع عقل و خردگرائی بحیث اساس دین اسلام:

در زمان پیغمبر اسلام بحث و شور آزاد در مورد دین بهر سویه ادامه داشت. روزی یک بچه خام یهودی از روی تمسخر جلو شتر حضرت پیغمبر ایستاد و صدا زد: اگر تو براستی پیغمبر هستی بگو شترت چند پای دارد. حضرت پیغمبر از شتر پائین آمد و پا های شتر را شمرد ... یک .. دو و جواب داد: چهار!

یهود بچه باز هم با کمال گستاخی صدا زد اگر براستی تو پیعمبر بودی چرا از بالای شتر نتوانستی جواب بدهی؟ حضرت پیعمبر فرمود سئوالاتی اند که توسط پیغمبر باید جواب داده شود و سئوالاتی است که هر کس جواب آن را با چشم دیده و با پوست و وجود خویش آن را لمس می تواند. وی افزود وقتی خودت با چشم سر می بینی که شتر چهار پای دارد پس چرا آن را از پیعمبر می پرسید.

امروز ما با چشم خود می بینیم و با گوش خود می شنویم و با عقل خود می سنجیم که یک زن باندازه یک مرد در کارهای اجتماعی سهم گرفته می تواند، پس چه ضرور است که ما آن را در حدیث و قرآن و دساتیر این و آن از دهن جناب همایون غفوری و عبدالرحمان فرقانی جستجو کنیم؟

دوم:
در زمان پیشین مردم اهل دین رو بسوی بیت المقدس عبادت می کردند ولی حضرت پیغمبر اسلام آن را بسوی مکه تغییر داد. چرا؟ اگر خدا یا پیعمبر بما یاد داد که ما می توانیم مسائل خویش را بر اساس شرائط زمانی و مکانی تغییر دهیم، پس امروز چرندیات اسلام نماها چه کاری می تواند انجام دهد؟ چرا این اسلامگراها نمی توانند خود را با دساتیر اسلامی عیار سازند؟ در حالیکه یهودها و عیسوی ها از خر شیطانی شان پائین آمدند و خود را تابع تمدن بشری ساختند و سعادت دنیوی و اخروی را نصیب گشتند.


اسم: حقبین   محل سکونت: از کوچه منطق کل    تاریخ: 31.07.2010

جناب عبدالرحمن فرقانی:

سلام.

من نوشته شمارا خوب مرور کردم. لازمست توجه تانرا به چند مطلب جلب نمایم:

اول:
من مخالف سیاست نشراتی افغان جرمن آنلاین هستم. ولی این مخالفت ما نباید ما را کور و کر سازد که به افترا، دروغ ... دست بزنیم. زیرا عین قرآن بر کاذبین لعن فرستاده است. دفاع شما از اسلام نباید شمارا تا حدی فرومایه سازد که لعن قرآن را مستحق گردید.

دوم:
بیا لحظه ای قرآن و خدا و پیغمبر را بجایش بگذاریم. بیا که در مورد اتهامات و دروغ های انکار ناپذیر خودت بحث کنیم. از اینطریق خودت خوب درک میکنی که نه تنها در مورد افغان جرمن آنلاین بلکه در مورد قرآن و اسلام و خدا اتهام می بندی. خدا آدم را از این رقم گناه کبیره نجات دهد.

سوم:
شما میگوئید که "از چند روز بدینسو ما شاهد بحثی هستیم که در پورتال افغان جرمن آنلاین براه افتاده است و طوری برداشت میشود که خود پورتال هم درین بحث طرف قرار گرفته است و چنین پنداشته میشود که پورتال طرفدار نشر آنعده از مطالب جدل بر انگیز است که بحز مغشوش کردن افکار خوانندگان در نهایت دست آورد دیگری ندارد." خوب متوجه باشید که شما در این نوشتۀ خویش واقعیت و حقیقت را بیان نمیکنید بلکه برداشت خود را. واقعیت و حقیقت اینست که این برداشت شما یک تهمت و دروغ است. عین اشتباه را شما در مورد دین و خدا و قرآن دارید. شما صرف و صرف برداشت خود را از قرآن و پیغمبر و اسلام ارائه میدارید که تهمت و کذب محض است. کاذب مورد لعن خدا قرار دارد. خدا شما را براه نیکی هدایت کناد.

چهارم:
نشر مطالب "جدل برانگیز" فکر و ذکر قاصر و ضعیف شمارا مغشوش میسازد نه افکار خوانندگان افغان جرمن آنلاین را. این یک دروغ و تهمت دیگر شما به نمایندگی از خوانندگان پورتال است. اگر شما فکر میکنید که کذب و تهمت خویش علیه قرآن و خدا را در اینجا بر حق جلوه داده می توانید ولی بهیچصورت حق ندارید به نمایندگی از خوانندگان افغان جرمن آنلاین که من جزو آن خوانندگان هستم دست به تهمت و دروغ بزنید. باید متوجه باشید که خوانندگان افغان جرمن آنلاین آنقدر بیدار و هوشیار هستند که جلو تهمت و افترای شما را گرفته بتوانند.

پنجم:
تهمت و دروغ دیگر شما اینست که فرق بین "اسلام ستیزی" و بحث و شور بصورت آزاد در مورد دین را نمیتوانید. این موضع شما مخالف موضع پیغمبر اسلام است. بحث و شور آزاد در مورد دین (عیسویت و یهودیت) ابتکار و کار حضرت پیغمبر اسلام بود. در صورتیکه پیغمبر اسلام به ما این رهنمائی را کرده باشد که با کسانیکه دین (یهودیت و عیسویت آن دوران) را به انحراف سوق دادند مقابله کرد، چرا اینکار علیه شما مفتری و *** (نسبت به اسلام) صورت داده نشود. اینکار چرا ضد دین باشد؟ آیا مقابله پیغمبر اسلام علیه منحرفین مخالفت علیه رسالت حضرت موسی و حضرت عیسی بود؟ من بار دیگر تکرار میکنم که رسالت شما مشابه سر تنبگی عیسویان و یهودیان زمان پیغمبر اسلام است.

ششم:
تهمت و کذب غیر قابل بخشودنی دیگر شمااینست که شمااز موضع خدا، تویه، صحبت میکنید. و آن اینکه "از همین جاست که اینبار الله تعالی نگهبانی این دین(اسلام)را بدوش خود گرفته ..." طوریکه ما میدانیم خدائی در اینجا مطرح نیست ولی شما مطرح هستید. آیا مداخله شما در این بحث اقدام خدا برای حفاظت دین از اسلام است؟ از قرآن و خدا حیا کن! خود را داوطلبانه و از روی جهالت خویش مستحق رفتن به دوزخ نساز.

هفتم:
افزایش جرم و بدبختی در فرهنگ غرب را به دین اسلام چه؟ کدام احمق و ارذل ادعا کرده که غرب بهشت روی زمین است؟ چرا شما تااین حد خود را حقیر میسازید و دین را توهین میکنید که نقص های غرب را برای تائید دین اسلام استفاده میکنید؟ لوچی و فحشا در غرب چرا با اسلام ارتباط داده شود و چرا هر وقت از اسلام صحبت میگردد ما باید آنرا از طریق فحاشی غرب توجیه کنیم؟


اسم: عبدالرحمن فرقاني   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 31.07.2010


به آنانیکه از قران مغز را برداشته اند !!


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 31.07.2010

با وجود احترام به آقای غفوری اما متاسفانه مقالهء ایشان مثال قاری بد صدا است. بهتر است اذان گفتن را به اهلش واگذارند/

با احترام


اسم: دوست   محل سکونت: کابل، افغانستان    تاریخ: 31.07.2010

جنابان ملالی موسی نظام و همایون غفوری:

در پاسخ به سئوال ملالی موسی باید عرض کرد که فکر میکنم جناب غفوری با انسانیت و اجرای اصول انسانی دشمنی دارد. در این هیچ جای شک نیست که آقای غفوری مسلمان شده ولی از انسانیت فاصله گرفته است. تحلیل آقای غفوری و امثالهم از دین بر اساس برداشت های او از شریعت اسلامی در حدود یک هزار و شش صد سال قبل است. در حالیکه پیغمبر اسلام دین اسلام را در یک شرائط معین تاریخی معرفی کرد تا مردم را به انسانیت نزدیکتر سازد. مگر رسالت پیغمبر جز این بود که مکارم اخلاقی (انسانیت) را تکمیل نماید. دین اسلام دین شان را در یک مقطع خاص تاریخی در راه پیشبرد اهداف انسانی معرفی کرد. امروز چرا کسانیکه ادعای مسلمانی دارند با اصول انسانی و بشری در تضاد قرار دارند. این موقف اسلامگرا ها در تضاد با رسالت پیغمبر خدا قرار دارد. حقوق حقه زن در چوکات انسانیت (نه اسلامیت) امروزی تثبیت است ولی این حقوق از نگاه اسلامگراها در اسلام امروزی جائی ندارد. حین ظهور اسلام دساتیر شرعی اسلامی بهترین راه و چاره انسانی بود. دوستان غفوری و فرقانی هیچ ثبوتی ندارند که اگر پیغمبر خدا امروز زنده میبود عین گپهای اولیه اش را تکرار میکرد. رسالت و مفهوم بعثت پیغمبر در بدعت نسبت به عیسویت و یهودیت بود.

در جهان امروزی یک فرد شاید افغان باشد ولی ممکن است با یک امریکائی بی دین ازدواج کرده باشد (ممکنست اینکار او بخاطر دختر فروشی مسلمان ها با قیمت گزاف باشد)، موتر این فرد جاپانیست، پطلونش ساخت جین وغیره لباسهایش ایتالوی یا امریکایی، زبانش فارسی، زبان دومش انگلیسی، از طریق کمپیوتر امریکائی و تسهیلات کفار با غفوری مسلمان نما، بطور مثال، افهام و تفهیم میکند، معنویت گرفته از مولوی، سنائی، ابوعلی سینا، حافظ و سعدی، موسیقی هندی دوست دارد، چلو کباب کابلی دوست دارد، دوستانش روسی، افریقایی و کانادایی، چای مینوشد چینایی. شاید جناب غفوری و امثالهم وضعیت مشابه را داشته باشند به این تفاوت که او صرف و صرف به یک منبع مثلا صحیح بخاری چسپیده و آنرا دین فکر میکند. مگر میشود در دنیای امروز با تعصب زیست و فرهنگهای دیگر را نادیده گرفت از زندگی اسلامی صحبت کرد؟

شریعت اسلامی در یک محیط اسلامی قابل تطبیق است. آیا ممکنست در یک کشور اسلامی این اسلامگراها یک فیصد در راه اسلامسازی جامعه خویش خدمت کرده باشند بجز ترور و تیزاب پاشی بالای دختران معصوم، آتش زدن مکتب ها تا مردم را در جهل مرکب نگهدارند تا بتوانند از آنها در شرائط قرون وسطائی استفاده سوء نمایند؟ در یک کشور اسلامی اگر شرائط اسلامی مهیا نباشد هیچ قانون اسلامی قابل اجراء نیست. ناموسداری اسلامی در یک محیط اسلامی ممکنست. این جنابان اسلامگرا بفرمایند که در کدام نقطه جهان شرائط اسلامی بر حال است.

جواب این افراد را خدا در قرآن داده است: صم بکم عمی .... گوش شان در برابر واقعیت های زندگی و علم امروزی کر، زبان شان لال و چشمان شان کور است. کسیرا که خدا کر و لال و کور ساخته باشد، گپ ما بالای او چه اثری خواهد داشت؟


اسم: همایون غفوری   محل سکونت: کابل    تاریخ: 31.07.2010

محترمه ملالی موسی مظام
اگر چه نباید جواب میگفتم چونکه باوجود این استعداد نویسندگی که در شما دیده میشود شماهم نوشته این بنده را درست نفهمیده یا درست نخوانده یا اینکه هم درست خوانده و هم درست فهمیده اید مگر عنادا در صف منکرین حق ایستاده اید. مگر چیزی که مجبورم میکند بجواب تان مختصرا بنویسم این است که در مضمون تان عنوانش مرا خوشم داد و به آسانی میشود به آن جواب داد.
محترمه ملالی!
من دشمن اسلام نیستم بلکه دشمن اسلام ستیزان و بی دینان استم. دشمن حقوق زن نیستم دشمن کسانی استم که تمنا دارند وقتی برسد که برای فروش پل ریش هم زن را آراسته کنند و فوتوی او را عقب آن پل ریش تراشی و سایر اشیا طبع کرده بفروشند. من دشمن کسی استم که میخواهد زن افغانی مانند زن غربی برهنه شود و حتی امور زناشویی را هم در سر راه ها انجام بدهد. چون که او نیز مانند غربی ها به این عقیده است که امور زناشویی یک مسأله بیولوژی بیش نیست و بخاطر ادایش نباید وقت را ضایع کرد. من دشمن بی ناموسان استم..
میدانم که این تبصره را نیز اینها مصادرت میکنند مگر باز هم همینها که این را بخوانند همین هم کفایت میکند. هدفم شگافتن دل در صندوق سینه دشمنان دین است که این تبصره اگر بشما محترمه که به عقیده من نهایت بیچاره و مسکین و فریب خورده اید، نرسد، مگر بازهم هدف من برآورده میشود. بخاطریکه اگر شما بیچارگان بخوانید یا نخوانید، دشمنان اصلی دین اگر بخواهند یا نخواهند ناگزیرند که اینرا بخوانند.


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 30.07.2010



آقای همایون غفوری با دین اسلام دشمنی دارد یا با حقوق زن؟


اسم: محمدصادق ارغندیوال   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 30.07.2010

با عرض سلام واحترام،

بدون شک هموطنان عزیز ما از نشر اسناد محرمانه وزارت دفاع امریکا توسط سایت ویکی لیکس،اطلاع دارند. در اسناد نشر شده از سیاست دو پهلوی پاکستان در مقابل جامعه جهانی و کمک های مخفیانه دستگاه استخبارات نظامی پاکستان و سپاه پاسداران ایران تذکراتی بعمل آمده است.
باآنکه بخش اعظمی از مردم رنجدیده و روشنفکران کشور عزیز ما از سیاستهای نابکارانه و خائینانه دستگاه استخبارات نظامی پاکستان و دستگاه مشابه ایرانی علیه میهن و مردم ما، قبلا ًاطلاعاتی داشته اند. ولی افشای مطلب مذکور بسیاری از مردم عادی کشورهای غربی را شوکه نموده است. روی همین منظور دستگاه های دپلوماسی پاکستان فعالانه در تلاش اند تا روی موضوع مذکور خاک اندازی نموده و پاکستانی ها را بیگناه و معصوم جلوه دهند.
سایت انترنتی[ چارلی روز ] که توسط یکی از ژورنالستان ورزیده و معروف امریکا سرپرستی و اداره میشود همه روزه روی موضوعات داغ و مهم جهانی با دست اندرکاران مرتبط مصاحبه نموده و بعد از طریق تلویزیون های معروف امریکا از جمله ABC,NBC,WNED,CNN و غیره به نشر رسانیده میشود. اخیرا ًحسین حقانی، سفیر پاکستان در ایالات متحده امریکا مصاحبه ایرا به ارتباط اسناد محرمانه امریکا به مطبوعات جهانی، انجام داده، و بوضوح از دخالت و کمک رسانی سازمان استخبارات نظامی پاکستان انکار نموده است، که هموطنان عزیز ایکه به لسان انگلیسی دسترسی دارند، میتوانند به مراجعه به آدرس [http://www.charlierose.com] و کلیک نمودن مصاحبه تاریخ 27 جولای،به مصاحبه مذکور گوش داده و هم میتوانند در صفحه ایکه به منظور درج نظریات در پائین اسکرین تصویر وجود دارد - نظریات شانرا درج نمایند. واگر هم سفیر کشور ما در ایالات متحده امریکا سید طیب جواد نوشته ما را میخواند؛ باید با مسؤول سایت مذکور آغای چارلی روز در تماس شده و ضمن مصاحبه روی دست اندازی های مغرضانه دولتهای پاکستان وایران در امور داخلی کشور ما و کمک های دستگاه استخبارات نظامی پاکستان و سپاه پاسداران ایران به طالبان روشنی بیشتر انداخته تا آگاهی مردم امریکا در زمینه بیشتر شود.
 
با تائید نظریات روشنگر محترم مرادزی، محترم انجنیر عبدالکریم عطایی، محترمه ملالی موسی نظام و محترم فقیرمحمد ودان در زمینه که نوشته هایشان در پورتال وزین افغان جرمن آنلاین نشر شده است. اضافه میگرددکه باقطع مداخلات مغرضانه ایران و پاکستان در امور داخلی افغانستان و قطع کمک های نظامی و لوژستیکی سازمان استخبارات نظامی پاکستان و سپاه پاسداران ایران به طالبان؛ نه جنگی درکشور ما وجود خواهد داشت، ونه هم طالبی.
با احترام،


اسم: محمد اعظم    محل سکونت: لندن    تاریخ: 30.07.2010

باعرض حرمت خدمت هموطنان!
لطف نموده مرا روشن سازید که آیا خودکشی در اسلام جایز است یا خیر. من از نوشته محترم غفوری چنین برداشت نمودم که خداوند بر بندگان گنهکار خویش امر فرموده اند تا خود را بقتل رسانند یا خودکشی نمایند.
آیا خودکشی در دین اسلام روااست؟ جناب واقف نیز همین مطلب را توضیح نموده اند و ترجمه کامل آنرا نوشته اند( نگفتم که آیت چون تا جائیکه من میدانم آیت از جانب خداوند پاک بر بندگانش فرستاده شده و حدیث هم گفتار حضرت مقبول است). اما اینکه چرا محترم غفوری آنرا به خداوند نسبت داده و بعد هم آنرا ناقص ترجمه نموده اند، برای من قابل فهم نیست.
اگر علمای گرانقدر دین چنین خطائی را مرتکب گردند، از مردم عام چه باید توقع داشت. بی مناسبت نخواهد بود تا تذکر دهم که یکی دیگر از همین عالمان دین بنام فرید یونس در پروگرام های تلویزیونی خویش بارها متذکر گردیدند که ((دیموکراسی یعنی بی ناموسی))دراین مورد غفوری صاحب و فرقانی صاحب چه میفرمایند؟


اسم: م، آرش   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 29.07.2010


ما ز قرآن مغز را برداشتیم


اسم: حقبین   محل سکونت: از کوچه منطق کل    تاریخ: 29.07.2010

جناب عبدالرحمن فرقانی از کابل:

برداشت از دین و از خدا و از وعده خدا از حفاظت از دین برداشت منحرفانه است. اگر هدف خدا حفاظت از دین باشد این همان برداشت از دین است که جناب سیدهاشم سدید توضیح داده است.
خداوند از طریق حضرت پیغمبر (ص) علیه چرندیات یهودی ها و عیسویان زمان خویش اقدام کرد و برای مسلمانان هدایت داد که از علم و خرد خویش برای امور روزمره استفاده کنند، نه به لیکچرهای آقایان فرقانی و غفوری. شما در هیچ قسمت قرآن نقش برای موعظین یافته نمی توانید. اگر ما به گپ های شما توجه کنیم، این باین معناست که ما از عیسویت و یهودیت زمان پیغمبر دفاع می کنیم، نه اسلام.


اسم: صبور واقف    محل سکونت: کابل    تاریخ: 29.07.2010

به ادارۀ محترم افغا ن جرمن آنلاین
اخیراً جناب غفوری جوابیه ئی در مورد تبصرۀ اینجانب به نشر سپردند. تبصرۀ من حاوی دو صفحه و هر صفحه 31 سطر در بر داشت. در هر سطر بطور اوسط پوز این *** دین ستیز و *** را سه بار به خاک مالیده ام. جالب اینجاست که عوض دفاع در مقابل حدود 100 تعرض و افشاگری من، به تفرعات میچسپد و راه را چنان گم میکند که از اصل هدف که در مورد مضمون میرمن نایاب و یا محتوای مضمون اینجانب است طفره رفته و بدون پاسخ بهیچ یک از سوالات بنده ازیک جمله من که گفته ام«افغان جرمن آنلاین به این اندازه خودرا سخیف بسازد» سؤ استفاده کرده و با تکتیک های جاسوس مآبانه که حتماً در دامان همچو سازمان ها پروریده شده، مرا بباد انتقاد گرفته است. طوماری میباید نوشت تا من صحت و سقم گفتار این آقارا و برداشت نا بجایش را برایش تفهیم نمایم. چون نیک پیداست که این شخص مرام دیگری دارد لذا از آن حذر میکنم. و به افغان جرمن که الحق جایش بود به من هشدار میدادند ولی ندادند و یا سانسور میکردند که نکردند. لهذا به یک یک کارکنان این پورتال تحسین و تهنیت و تبریک عرض میدارم. اینرا گویند عدل و انصاف و روشنگری و درایت و کفایت. اگر برداشت سایر خوانندگان از گفته ام مثل برداشت غفوری است من به اشتباه خود که چیزی جز لغذش غیر عمدی انشائی نیست اعتراف و از تمام کارکنان پورتال و هموطنان طلب بخشش دارم ولی و اما...
با وجودیکه نمیخواستم درین مورد بیشتر از چیزیکه قبلاً به آن اشاره کرده بودم بیافزایم ولی بعد از ملاحظۀ مضمون بی سر و پا و بی محتوا و پر از دروغ و اراجیف غفوری و پشتیبانی کورکورانۀ فرقانی از آن، ناگزیر درین بحث به اشتراک خویش ادامه بدهم.
همانطوریکه قبلاً هم گفته بودم این تجار و دکاندار ها فکر میکنند که از خداوند سند خلافت در دست دارند. و هر جفنگی که بزبان میرانند حکم آیه و حدیث را دارد. بیخبر ازینکه ذهن هوشیار و کنجکاو مردم دیگر بازیچۀ امیال شوم این ابن الوقت های خرافاتی نشده، کر و کور نبوده و عقل شان بیشتر روی منطق استوار است تا افکار کهنه و فرسوده. ازینرو جای غفوری ها و فرقانی ها دیگر تنگ گردیده و تلاش های مذبوحانۀ این ساحران در پوشش دین به جائی نمیرسد.
از سر تا پای مضمون غفوری کفر میبارد. هر کلمه و هر جمله اش خلاف احکام خداوندی است ،آیات متبرکه را چنان ماهرانه از اصل محتوایش تحریف کرده که به استادان شان باید آفرین گفت. تراجم همه بدون استثنا تابیده و پیچیده و درهم و برهم شده تا معنی و مفهوم اصلی سر در گم شود و حتی به متن اصلی مطابقت نداشته تحریف متن گردیده است. یکی از به اصطلاح آیاتیکه ذکر شده اصلاً در هیچ سپاره ای قابل رویت نیست. یعنی که مردم را خر فکر کرده و چند کلمۀ عربی و نا عربی را ردیف کرده سر ما بنام آیت تیر میکند. اینرا گویند بیدینی و اینست دین ستیزی. جالب تر اینکه غیر خودش هرکس دیگر نزدش اسلام ستیز است.
نظر به اهمیت موضوع به علت عدم وقت و امکانات، با عرض معذرت که نقد و بررسی این مضمون، بلا وقفه برایم امکان پذیر نیست ولی در چند روز آینده این سفسطه نامۀ غفوری را کلمه به کلمه، سطر به سطر و آیه به آیه نقد و تحاریفش را بر ملا خواهم کرد تا هموطنان بدانند که این ***، تنها تیکه دار و دکاندار دین من و تو نبوده بلکه با استفاده از خود دین چطور از پی تخریب آنند.
عجالتاً بطور نمونه به یکی از ده ها تحریف نوشتۀ غیر اسلامی و غیر منطقی غفوری توجه فرمائید:
آیت ملاغفوری
"... فتوبوا الی بارئکم فاقتلو انفسکم ذالکم خیر لکم عند بارئکم"
ترجمۀ غفوری
پس به دربار خالقتان توبه کنید و خود را قتل کنید، همین نزد خالقتان برای شما بهتر است.
خوانندۀ گرامی ملتفت شدید که میگوید نظر به حکم صادر شدۀ خداوند، خودکشی بعد از توبه چیزیست که خالقتان برای تان بهتر میداند..اینهم کشف جدید مولوی غفوری ... در حالیکه همه میدانند، خودکشی در اسلام حرام است.
بیائید اصل آیت شریفه و ترجمۀ آنرا ملاحظه نمائیم.
اصل آیت مبارکه
: وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
ترجمه : و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من، شما با گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس بدرگاه آفريننده خود توبه كنيد و نفس تانرا بکشید كه اين نزد پروردگار تان براى شما بهتر است پس او توبه شما را پذيرفت كه او توبه ‏پذير مهربان است
اولاً دیده میشود که این گفتار از زبان موسی است نه صادر شده از طرف خداوند و ثانیاً حتی موسی نمیگوید خود را بقتل برسانید بلکه نفس تانرا با توبه بِکُشید یعنی احساس و خواهش درونی خودرا برای پرستیدن گوساله با توبه بزدائید که خداوند مهربان است.
حالا جملۀ " خود را قتل کنید " را با " نفس تانرا با توبه بِکُشید " مقایسه فرمائید تا عمق فاجعه را درک نمائید.
قضاوت بیشتر را به هموطنان میگذارم و پیشنهاد میکنم تا فتوای کفر این *** فی الارض و این *** بیسواد که حتی فرق بین " تّعّیُن " و " تعیین " را نمیدانند، به علت بیانات و نوشته های کفر آمیز و بی مسؤولیت این اشخاص ،که به منظور تخریب دین مبین اسلام به هر دلیلی که است فعالیت دارند، صادر نمود. والسلام.


اسم: عبدالرحمن فرقانی   محل سکونت: افغانستان    تاریخ: 28.07.2010

از چند روز بدینسو ما شاهد بحثی استیم که در پورتال افغان جرمن براه افتاده است ، وطوری برداشت می شود که خود پورتال هم درین بحث طرف قرارګرفته است ، وچنین پنداشته می شود که پورتال طرفدار نشر آنعده از مطالب جدل برانګیز است ، که بجز از مغشوش کردن افکار خوانندګان در نهایت دست آورد دیګری ندارد . ودر لابلای این مطالب مفاهیم اسلام ستیزی بطور آشکار سرازیر می شود ، ورنه عدم تقدس پیام الهی برای رهنمایی بشریت که همانا در آیات قرانی نازل ګردیده است دیګر چه مفهومی دارد ، ونسبت دادن احکام الهی به وقت وزمان معین دیګر چه مفهومی دارد بجز اینکه برای تحریف وتفسیر نادرست آن راه یابی شود . ازهمنجاست که اینبار الله تعالی نګهبانی این دین (اسلام ) را بدوش خود ګرفت است تا نه شود که انسان باساس خواسته های جسمانی و نفسی خود آنرا تاویل ودر آن تحریف به میآن آورد . طوریکه در ګذشته ها کرد .
آیا انکار از (دین ) که طرز زیستن انسان را درین عالم به انسان می آموزاند انکار از آن خالق که علم را به انسان عنایت کرده نیست ، آیا به آنعده از فلاسفه ومنکرین خدا لقب خدایی دادن ( که فلان خدای هنر است ) در ذات خود کفر نیست .........
شرم آور است که از زیر خاکستر آن نظریات فرسوده و باطل مادی وفلسفوی کسان برای اغتشاش افکار مسلمانان سربلند کند ، که بطلان خود را در میدان زندګی عملی انسان یکی پی دیګر اعلان می نماید . خوشبختی وسعادت حقیقی انسان در زندګی مرفه ، اختراعات علمی دیګر همچو ، طیاره و راکټ های دور برد ، بمب اتم ............. نیست اګر چنین می بود چرا ما شاهد استیم که انسان جامعه غربی بلآخره دچار خودکشی ها ، امراض روانی ، اعتیاد مواد نیشه آور ، در ارتباطات جنسی بدتر از حیوان چارپای ، جرم پیشه ، سرګردان و لالهاند ، ودر نهایت از خود بیزار واز پریشانی ها ومکلفیتها که نظامهای اجتماعی ، اخلاقی و علمی تمدن غرب آنرا بروی مسلط کرده ګریزان می باشد ، و با مواد مخدر و نظریا ت فرسوده مذاهب فلسفوی روح ،جسم و اعصاب خود را می کشد .
انسان نه تنها برای آرامش جسمانی ضرورت دارد ، سختار فیزیکی انسان به یک چیزی دیګری نیاز مبرم دارد که عبارت از دین است عبارت از عقیده به ذات اقدس ‌ذاتیکی بزرګتر از همه هستی هاست ، واشباع غرایز روحی انسان بدون دین تحقق پذیر نیست ،لذا برای دین ضرورت اشد است از ضرورتهای مادی .
اما آنچه که من را وادار ساخت تا این تبصره را در رابطه به بحث براه انداخته شده بنویسم اینست که من با تعجب فراوان یکی از برادران را که محمد انور بنیاد است در قطار آنها می بینم که روزی نویسندګان را دعوت می نمود تا در رد مقاله کفری نعمت الله ترکانی ابراز نطر کنند وشخصا برایم بذریعه یک نوشته خود دعوت کرده بود تا در رد افکار باطله چیزی بنویسم ،. اما امروز برخلاف توقع در زمره کسانی سخن سرایی می کند که بزدلانه بردین مبین اسلام دارند می تازند ، دوست عزیز چه شد که راه خود ر ا ګم کرده ای من باور نه دارم که شما همان محمد انور بنیاد باشید شاید کسی از نام تان استفاده کرده باشد . امید آزرده نه شوید ویک بار دیګر مضامین پیروان مذهب فرسوده ء فلسفوی ( وجودیت ) را به تعمق بخوانید . امید است پورتال افغان جرمن وقت ګرنبها و پر ارزش خود را در راستای خدمت به میهن اشغال شده وعزیز ما افغانستان صرف کند تاینکه اینګونه پرسش های فرسوده فلسفوی را مطرح کند ، که زمانش ګذشته است .


اسم: اقلیما    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 28.07.2010

محترم غفوری صاحب ! چرا بر فخر کاینات( ص) تهمت می یندید؟ باورم نمیشود پیامبر معظم در بین ګروه زنان داخل شده و با آڼها در باره مشکل حیض شان حرف بزنند/ و به این هم باورم نمی اید که شخصی مانند شما از جمله این همه قدرت های محیرالعقول خداوندی به ما لکچر دهید که خدای بزرک در مورد حیض زنان تصمیم میګیرد
به لحاظ خداوند حیثیت اسلام را بیشتر ازین ضربه نزنید و به این سطح پایین نیاورید
اګر غیر مسلمین مقالۀ شما را بخوانند و تمسخر کنند، ما مسلمانان چه حرفی برای ګفتن خواهیم داشت غیر از اینکه بګوییم اسلام بذات خود ندارد عیبی - هر عیب که هست در مسلمانی نویسندۀ مقاله است !!


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 28.07.2010

خدمت آقای غفوری
بعد از سلام، از شما یک خواهش صمیمانه دارم: از دوستی که بیشترین اعتماد بر او دارید خواهش کنید که مقاله تانرا سراپا بخواند و بعدا از آن دوست خود بخواهید تا فشرده مقاله را برایتان باز ګوید – خواهید دید که فرسنګ ها از اصل مطلب دور شده است. منظورم این نیست که مقاله تان بی سر و پا و سراسر متضاد ګویی است، منظورم اینست که انسانها ولو اګر بخواهند امانت داری کنند حرفهارا تغییر میدهند ـ همان مسابقه هوش در یک پروګرام رادیویی را بیاد میدهد که میګویند جایزه میدهیم مطلب را درست انتقال دهید ولی کس در جریان سه تا بنج دقیقه موفق نمیشود – حالا فکر کنید این آقایی بنام ابی سعید خدری که سالهای سال بعد از واقعه قصه پیامبر بزرګ را بیان کرده و از دهن او هم شاید دهن بدهن ګشته باشد تا بالاخره شخصی بنام بخاری آنرا قصه کرده است – چه مقدار آن درست خواهد بود؟ شاید حرفها همه برعکس شده باشد
اما آقای غفوری ! در یک مورد همانطوریکه شما ګفته اید دعا میکنم که خداوند به شما قدرت شکر ګزاری را اعطا کند زیرا فکر میکنم حدس شما درست است:
شاید در روز عید آندسته از دختران عرب چشمهارا سرمه کرده باشند و به ګفته شما شاید به فکر اینکه مردی در حلقه آنها داخل نخواهد شد برجستګی های اندام شان نیز هویدا بوده باشد- حدس شما درست است شاید پیامبر بزرګ(ص)با تبسم و شوخی و مزاق باآنها حرف زده باشند!
یاد تان باشد، اګر آقای ابو سعید خدری امانت را در روایت رعایت کرده باشد پیامبر(ص)زنان چشم سرمه را بخاطر عدم رعایت حجاب تنبیه نکرده و تبسم و شوخی هم باایشان داشته اند
موفق باشید و دل تان را خوش نګه کنید که ګویا مقاله زبردستی نوشته اید!!


اسم: محمد انور بنیاد   محل سکونت: کابل    تاریخ: 28.07.2010

جناب همایون غفوری رحمت خدا بر شما باد،

خوش شدم که پورتال زرین افغان جرمن آنلاین بالاخره این نوشتۀ بی سر و پای شما را چاپ کرد و شما و افکار قرون وسطایی تانرا به همه مردم عزیز افغانستان معرفی نمود.
همروزه نوشتۀ علمی و مستند جناب سید هاشم سدید نویسندۀ فرهیخته و دانشمند افغان در ارتباط با گفته های شما در همین پورتال مبارز و واقعیتگرا به نشر رسید که سبب خوشی و مباهات ما و حتما سبب سرخوردگی و آزردگی شما شده است. خداوند در جامعۀ افغان سدید های زیادی را ارزانی کند که بنیان لاطایلات شما را از تهداب ویران کنند و مردم را با حقایق دین اسلام آشنا سازند. و آیات مبارک قرآن و احادیث حضرت رسول اکرم را از شر شما مفسرین قرون وسطایی نجات دهند.
در مورد کلمۀ (مان) تان از تشریحات عالمانۀ شما قناعت من حاصل نشد. ممکن شما این توضیحات را به اساس فرهنگستان ایران و ابداعات دوستان ایرانی تان نوشته باشید و بسیار احتمال دارد درست هم باشد مثلیکه کلمۀ دانشگاه هم درست است و دری است ولی به شما عرض کنم که (مان) در افغانستان استعمال نمی شود. در متون قدیمی ما و در آثار شعرای متقدم هم دیده نمی شود و اگر در کدام مصرعی آنرا بیابید آن صرف برای برابری وزن شعر استفاده شده است. من تنها در یک آهنگ استاد قاسم افغان آنرا شنیده ام که آنهم بخاطر وزن شعر بوده. همان آهنگ (آهسته برو) که تا کنون در عروسی ها خوانده می شود (نمیگویم به خوانش گرفته می شود) زمزمه می شود و خوانده می شود.

(آهسته برو ماهِ مان آهسته برو ** اهسته برو سرو روان آهسته برو) و ...

ولی متأثر نشوید این تنها شما نیستید که آنرا استفاده کرده اید، تلویزیون های افغانی ، رادیو ها و جراید کابل که زیر تأثیر دیکتاتوری فرهنگی ایران قرار گرفته اند همه استفاده میکنند. بلی با درد که هر روز بیشتر کلمات (مان) ، (دانشگاه) ، ( پزشک) ، ( چالش) ، (واکنش) و از همه بدتر و زشت تر (به خوانش می گیرم) شنیده می شود. و وزارت اطلاعات و کلتور حکومت افغانستان برای جلوگیری از آن تا حال کوچکترین اقدامی نکرده است.
معلوم میشود که شما هم به استفاده از این کلمات مهر تأئید می گذارید.


اسم: حقبین   محل سکونت: از کوچه منطق کل    تاریخ: 28.07.2010

اول جای آن را دارد که از دوستان افغان جرمن آنلاین قدردانی گردد که بالاخره با نشر نوشته غفوری او را معرفی کردند. اگر شما از اول این کار را می کردید، غفوری تا این حد مورد توجه قرار نمی گرفت. گپ هائیکه او نوشته هر روز *** بکرات و مرات تکرار می کنند و هیچ معنی و مفهوم ندارد.

جناب غفوری:

سوگند به شرافت که اگر یک جمله از نوشته هایت را بفهمم. آیا شما مطمئن هستید که همین نوشته ها را در حالت عادی ترتیب دادید***.
من هر قدر کوشش کردم که یک جملۀ نوشته شما را بفهمم، نفهمیدم.

آیا ممکن است که معنی یک جمله تان را با کلمات فهماتر ارائه کنید تا زمینۀ بحث و شور پیرامون آن فراهم گردد. ***


اسم: همایون غفوری   محل سکونت: کابل    تاریخ: 27.07.2010

آقای صبور واقف
تصادفا یک نکته مهمی در تبصره تان یافتم . فرموده اید که : [آقای غفوری: قبل از اینکه به اصل مطلب بپردازم، خدمت جناب عالی عرض کنم که برخلاف تصور نا مستدل تان ، گمان نمیرود پورتال افغان جرمن آنلاین به این اندازه خود را سخیف بسازد که عوض مشغولیت های عدیدۀ پورتال ،وقت گرانبهای خودرا زیر نامهای متفاوت در جواب دادن شما ضایع نماید . اگر چنین است برایشان تسلیت عرض میکنم ].
جناب عالی صبور جان واقف ! شما درینجا ثابت کردید که در لسان فارسی چندان واقف نبوده اید .. آیا گفته میتوانید جناب صبور (واقف) که پورتال افغان جرمن تا کدام اندازه خود را سخیف میسازد ؟ جواب حتمیست چرا که در پرتو جواب شما ایشان را مطابق به اندازه سخافت ایشان تعامل کنیم ...
افغان جرمن که نهایت کوشش میکند بلند پروازیهای ادبی و سلیقوی بکند و الفاظ ثقیل با قدامت شش هفت قرن را استعمال میکند ، حال وی از حال واقف صاحب هم بیشتر تعجب آور است که چگونه نسبت دادن سخافت را بخود اجازه داده است .. امید است تبصره واقف خان ناواقف را هر چه زودتر و قبل ازینکه افراد دیگری هم به آن متوجه شوند ، چاره جویی کنند ... و اگر این تبصره مرا سانسور مطلق هم میکنند از طرف من مورد مذمت قرار نخواهند گرفت زیراکه موقف تقاضای حفظ آبرو میکند ، امری که هر انسان شریف در تأمینش از جان و مال هم میگذرد ...


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 27.07.2010


مقام زن در اسلام ، در پرتو یک حدیث نبوی


اسم: همایون غفوری   محل سکونت: کابل    تاریخ: 27.07.2010

جناب بنیاد صاحب
با وجود اینکه تصمیم نهایی ام این بود که به تبصره های کودکانه جواب نمیدهم چون در صورت انجام دادن آن وقتم را ضایع می پندارم البته با تقدیم معذرت به همه مبصرین که کودک شمردن شان را توهین به خود نگیرند چون قصدم توهین اخلاقی ایشان نبوده فقط تبصره های شانرا خارج از موضوع و بیهوده و گاه گاهی خارج از چهار چوب اخلاق یافته ام و همه بلا استثنا پورتال را تملق بیجا کرده اند که طفل هم درک خواهد کرد که اینها همه ایشان گماشتگان پورتال اند . ضمنا این عملکرد به سمعت پورتال صدمه کشنده وارد کرده است مگر اینها اند که " چرت شان هم خراب نیست " ! صدمه بخاطر اینکه همه خوانندگان میدانند که از جمله هزار ها خواننده این پورتال یکشخص هم به طرفداری غفوری ننوشت ؟ این امر مصداقیت پورتال را زیر سوال قرار داده . حتما اینها سانسور کاری کرده اند و اگر چنین نباشد پس این حدس قوی تر میشود که پورتال اصلا خوانندگان جدیت شعار ندارد و همه در دین ستیزی شریک او اند چرا که اگر تبصره های این بنده عاجز خدا را از ابتدا تعقیب کنید خواهید یافت که من تا آخرین تبصره ام یک سخن نادرست هم ننوشته ام پس چگونه امکان پذیر خواهد بود علی الاقل یک تبصره هم جانب مقابل را تایید نکند ؟ این یک چلنج است که بار دیگر پورتال را مورد امتحان قرار میدهد .
جناب بنیاد صاحب ! مگر تبصره شما را با وجود القاب و الفاظیکه از کیسه ادبیات خود نثار این بنده عاجز خداوند کرده اید بخاطر تصحیح یک اشتباه فضیحتبار شما جواب میدهم .
با در نظر داشت اینکه زبان فارسی به استثنای بعضی اصطلاحات خاصی که در لهجه های متنوع سه کشور افغانستان و تاجکستان و ایران دیده میشود ، زبان مشترک هر سه کشور فوق است ، برایتان خاطر نشان میکنم که شخص انتقادگر باید شاطر تر و عالم تر و در عین حال زیرک تر از شخص مورد انتقاد باشد خصوصا در موردیکه انتقاد میکند قبل از قلمبند نمودن ، آن مورد را خوب بسنجد و نزد خود اشتباه طرف مقابل را در آن مورد ثابت کند بعد ازآن نظریکه خودش ارائه میکند آنرا خوب وزن کند و از صحتش مطمئن شود بعد از آن ( فیر ) کند تا نشود که مردم دور حلقه اش بگویند که والله بی خلطه فیر کرد ...
در علم نحو اسمها ، ضمایر ، اسمهای اشاره ، ضمایر متصل و منفصل ، و در اخیر ضمایر فاعلی و مفعولی هر کدام موضع خاصی داشته میباشند .
در جمله [ خدای مان است ] این [ مان ] اصلا در مقابل [ شمان ] نه بلکه در مقابل [ تان ] است . که این ها هریک جای استعمال خود را دارند . امید است تفاوت [ مان ] و [ ما ] را و نیز تفاوت [ تان ] و [ شما ] را درک کرده باشید . همچنان در استعمال مفرد این ضمایر هم کمی روشنی بیندازم تا خوبتر ملا شوید . [خدایم] با [خدای من] و [خدایت] با [خدای تو] اگر چه در اسناد اسم خدا به [من یا تو] تفاوتی ندارد مگر موارد استعمال هر یک جداگانه و دارای معانی جداگانه است .. بفکر من وقت درسی امروز به پایان رسیده ، زنگ تفریح زده شده بقیه را به ساعت درسی آینده میگذارم . نشود که درس طولانی بالای تان گران تمام شود . باور کنید همین اکنون که این جمله اخیر را نوشتم یک مثال خوبی یافتم که برای بهتر ملا کردن شما مفید ثابت خواهد شد . جمله قبلی را چند بار بخوانید ، من نوشته ام که " درس طولانی بالای [تان] گران تمام نشود " و در ادامه جمله نوشته ام که " یک مثال خوبی یافتم که برای [شما] مفید ثابت خواهد شد " . آیا گفته میتوانید که اگر در ابتدای جمله چنین مینوشتم که " درس طولانی برای [شما] گران تمام نشود " و در ادامه جمله چنین مینوشتم که " یک مثال خوبی یافتم که برای [تان] مفید ثابت خواهد شد " ، جناب بنیاد صاحب آیا گفته میتوانید اگر چنین میکردم چه اختلافی در معنای هر دو جمله واقع میشد ؟ یا کدام آنها درست تر و موزون تر است ؟
انور جان من ادعای عالمیت نمیکنم ، من یک شاگرد کوچک و نو وارد مکتب دین و ادب میباشم . با تاکید برین که همه نوشتار ها در روی صفحات انترنت فقط و فقط برای رسانیدن هدف برای خوانندگان است که به استثنای یک تعداد کمی از نویسندگانی که اگر بخواهند هم نازیبا نوشته نمیتوانند ، ما بقی همه فقط هدف را با الفاط توته و پارچه به خوانندگان میرسانند و تجربه نویسندگی ندارند که سبب تخریب ذوق عام شده اند و درین امر پورتالها سهم وافر دارند و در تنافس غیر شریف مبنی بر جذب هر چه بیشتر خوانندگان و نویسندگان مرتکب خیانت بزرگ ادبی شده اند .
مضمونی که من در نشرش اصرار دارم و پورتال آن را در جیب محکم گرفته واز کوچه حسن چپ بیرون نمی آید ، کدام مضمون فوق العاده ای نیست و ممکن برادران ادیب اشتباهات زیادی درآن نشانی بتوانند که باعث امتنان من از ایشان خواهد شد ، مگر نبرد اصلی بین و پورتال و من در قبال آن مضمون صرف به این خاطر است که من که از جمله خوانندگان و ضمنا دارای بعضی نوشتار هایی درین پورتال میباشم ، و از سیاست نشراتی پورتال هم مبنی بر سانسور نمودن هر لفظ خارج از ادب غافل نیستم و با اطمینان کامل و ادعای راسخ گفته میتوانم که مضمون مذکور نه غلاظت الفاظ دارد نه هم کفر گویی درآن صورت گرفته و تا حد معلومات من از سیاست پورتال ، با اینها هم در تعارض نیست ... پس علت عدم نشرش را من بجز دین ستیزی چه نام دهم خصوصا اینکه دو روز بعد از ارسال آن به پورتال ، آنرا سهوا در صقحه تبصره ها !! نشر کردند و ساعتی نگذشته بود که دباره حذفش کردند ...! این کدام سیاست نشراتی است ؟
و اینکه بعد از اولین تبصره من در باره گفته های محترمه نایاب ، همه هواخواهان پورتال مرا مورد هجوم بزدلانه و استهزاهای گوناگون و شگفت تر از آن هم خلاف ورزی پورتال در سیاست نشراتی اش که همه تبصره ها و استهزا های یاوه سرایان را "کما هو" نشر کردند ولی من که در تبصره دیروزی خود یکی ازآن مبصرین را اندکی سرزنش کرده بودم ، جنابان در پورتال در موضع آن سرزنش ستاره های سانسوری رسم کرده بودند که ای کاش این هنر رسامی را در تبصره های آن ... هم بکار میبردند هنگامیکه دیدند اسم مرا تحریف و تمسخر کرده " غپوری گوچلو " نوشته بود که اگر مالکان پورتال بعد از خواندن این تبصره آن را حذف نکنند میتوانید شما خود آنرا یکبار دیگر بخوانید سپس از عنعنات دیرین افغانی کار گوفته بین پورتال و من داوری کنید هر فیصله ای که منصفین کردند مورد قبول فوری بنده خواهد بود .
جناب بنیاد صاحب ! آن تبصره پرجوش و طویل شما و این تبصره دلگیر من از یک [ نون ] زاده شد که در تبصره من شما ملاحظه کرده بودید و پرسیدید که این نون در " خدای مان " اصل افغانی ندارد و آنرا لهجه عامیانه ایرانی خواندید ...
برادرم بنیاد صاحب ! یک [ نون ] من شما را اینقدر سرگردان نمود . شما اکنون تصور کنید که اگر مضمون را مالکان پورتال نشر کنند ، حال تان چه خواهد بود ..! هههه بسیار میبخشید جملات اخیر را برای بعنوان [معذرت] از خوانندگان نوشتم تا بعد از خواندن این تبصره دلگیر اندکی بخندند .


اسم: حقبین   محل سکونت: از کوچه منطق کل    تاریخ: 27.07.2010

دوستان افغان جرمن آنلاین:

از یاداشت شما در مورد تبصره قبلی من در تائید به موضع شما نسبت به همایون غفور اسلامگرا یک جهان ممنون. وقتی شما ادعا دارید که با هیچکس خصومت نمی ورزید من قبول ندارم. من خصومت انکار ناپذیر شما نسبت به مردم مظلوم و بی دفاع افغانستان را طی یک مثال ساده ثابت می سازم:

از موضع افغان جرمن آنلاین و با کمک افغان جرمن آنلاین کسانی هستند که مرا بخاطری ایرانی می گویند که من به زبان باستانی این مملکت صحبت می کنم. وقتی من در گپ های خود از کلمات سوچه زبان این کشور باستانی از قبیل دانشگاه، زایشگاه، گذرگاه، لشکرگاه، جایگاه، پرتگاه، خوابگاه، تنبان ... و غیره استفاده می کنم.

این موضع شما با این ادعای شما که هیچ خصومتی با مردم بی دفاع این مملکت ندارید صحت ندارد. این موضع شما نه تنها خصومت شخصی نسبت به من است بلکه در خصومت با تاریخ و فرهنگ این مملکت باستانی می باشد. همچنان از شما خواهش می گردد که نوشته همایون غفوری را در مورد حقوق زن از نگاه اسلام نشر کنید. من حاضرم که یک جواب اسلامی برای او ارائه کنم.


اسم: حشمت الله وفا   محل سکونت: ناروی وســـلو ]    تاریخ: 27.07.2010

گردانندگان بسيار عزيز پورتال زرين افغان جرمن و هموطنان شريف سلام!
بنده حشمت الله وفا تحصيل يافته انستيتوت شهر تاشکند ازبکستان امروزی فعلأ کارمند شرکت برق در کشور شاهی ناروی بحضور شما هموطنان و شما کارکنان پورتال حکايت از جنايات، خيانت ها، جفاهای يک (خاديست، قاتل، جنايتکار)دارم، اميداين حقيقت را نشر نموده و پرده از چهره های جنايتکاران برداريد که انها مارهای زخمی ميباشند.
از قبل تعقيب کننده پورتال شما بخصوص بخش «نظريات،تحليلها،انتقادات» پورتال بوده. دو روز قبل چشمم که سالها در جستجوی موصوف بودم بنام [محمد حليم اخگر نوش]افتاد که اينبار چهره تبديل نموده خودرا بيگناه معرفی داشته و عليه ولی نعمت خود اتهام بسته است.
بيائيد اين چهرۀ خطر ناک و قاتل صدها محصل افغان در تاشکند را از بنده که در صحنه بودم آگاه شويد.
[ حليم اخگرنوش ] که از وابستگان بلند رتبۀ رهبری [خاد] ببرک کارمل بود، بعد از کشت و کشتار در رياست عمومی پنج واقع دارلامان که در کشتار مردم شهرت دارد، بصفت کل اختيار در قونسلگری افغانستان مقيم تاشکند که انگاه شوروی ازهم نپاشيده بود ديپلومات ارشد مقرر گرديد.
بعد از چند روز از منشی کميتۀ حزب ببرک کارمل(پرچم)در تاشکند ليست تمام محصلين راکه عضو حزب «پرچم» و يا سازمان جوانان نبودند خواسته، و بعدأ يک يک محصل را در قونسگری طلب و با تهديد مجبور به پذيرش حزب پرچم و يا سازمان نموده، در صورتیکه محصل مذکور تقاضای(حليم اخگرنوش)را رد و معذرت ميخواست، محصل بیچاره تحت نام(اشرار) (اخوانی) (ماويست) به کميته [K.G.B] تاشکند معرفی و طی چند ماه دها محصل از صنف های اول، دوم و اخير انسيتوت ها، فاکولته ها، کورسهای کوتا مدت توسط طيارههای نظامی روسی به جبهات جنگ خوست، ارگون، گرديز، زابل و کندهار فرستاده شدند که اکثرأ بشهادت رسيده مادرها و پدران شان تاامروز انتظار فرزندان خودرا دارند.
محمد داؤد پسر کاکايم که بامن در انستيتوت يکجا بود مورد خشم و قهر اين قاتل بنام[محمد حليم اخگرنوش] قرار گرفته موصوف را تحت نام[اشرار] از انستيتوت اخراج به عسکری سوق که بعد از ده روز در حاليکه از عسکری فرار نموده توسط عساکر روس بشهادت رسيد که کاکایم و خانمش تاوقت مرگ از شهادت پسر خود اگاه نگرديده هر دو به اميد ديدار فرزند که توسط اخگرنوش قاتل به قتل رسيده بود چشم از اين جهان بستند.
يکی از اقارب بلند رتبه حليم اخگر نوش در [خاد] ببرک کارمل دايمأ توسط طيارات نظامی به ادرس [حليم اخگر نوش] فعلأ مقيم هامبورک المان اشيای تاريخی از قبيل کتاب، قران های شريف بسيار قديمی، ظروف مسی نقره یی و طلایی را فرستاده و حليم اخگر نوش توسط دريور خود و يک کارمند محلی ازبک در قونسلگری بالای خارجی ها به قيمت گزاف دالری فروخته که بعد از برکنار [حليم اخگرنوش] دريورش افشا نمود که او يک ظرف « طلايی نوشته دار» را به 120000 دالر امريکای بالای يک خارجی کشور بلجيم فروخته که دوهزار انرا اقای حليم اخگر نوش به او بخشيده بود.
حليم اخگر نوش محصلين را مجبور به جاسوسی نموده و در زمان ماموريتش ۸۹ محصل زندانی گرديده بعدأ به مسکو انتقال گرديدند و اينکه با بی شرمی و چشم سفيدی عليه ارباب خود [زلمی دامون] که يک شخصيت بی هويت، بی عزت، بدنام، فاسد، عياش، رکلام نموده چون زلمی دامون بر ضد حزب برادر خود محمود بريالی حزب ديگر را بکمک چند اوباش، جاسوس روس، هرزه، فاسد، بدنام، کودن ساخته که از روز اغازش منفور همه ميباشد.
چون فاميل ببرک کارمل نزد تاريخ، مردم، خدا و وطن محکوم بوده بايد محکمه شوند و از همه محصلين ایکه در زمان محمدحليم اخگر نوش در تاشکند متضرر شده اند و يا عزيزان شان توسط او به شهادت رسيده اند تقاضا نموده که طی مکتوب و نامه ها به محاکم المان، محکمۀ اروپا، سازمان حقوق بشر، سازمان ملل از همه جنايات، خيانت ها و جنايات جنگی حليم اخگرنوش و ساير جنايتکاران فرستاده طالب محکمۀ موصوف گرديده و خودم حاضر ميباشم عليه اين مزدور جنايتکار جاسوس روس شهادت بدهم. اقایان انوری و نوری لطفأ اسم اين قاتل را نيز شامل ليست جنايتکاران جنگ سازيد. بااحترام [حشمت الله وفاـ ناروی اوســـلو]


اسم: محمد انور بنیاد   محل سکونت: کابل    تاریخ: 26.07.2010

بهترین سلام ها وارادتم را خدمت کارکنان پورتال ملی و مردمی افغان جرمن آنلاین تقدیم میدارم.
همیشه مؤفق و سرفراز باشید و در راه خدمت به افغانستان عزیز و مردم نجیب آن پیروزی های بیشتر تانرا تمنی دارم.
از مباحث بی معنی و کج بحثی های همایون غفوری آزرده نشوید چه او که خود را عالم دین می پندارد معلوم شد که یک ملای عادی هم نیست. نظریاتش نظریات شخص خود اوست و بس که می خواهد دین را به سلیقۀ خود تفسیر و تحمیل مند.
شما با باز نمودن درب این بحث مهم، بگفتۀ جناب سدید، که «تعارض بیهوده و نبرد شرم آور دین با علم» ، سراسر برندگی و پیروزمندی با شماست و من این مؤفقیت را به پورتال افغان جرمن آنلاین و کارکنان آن تبریک عرض میکنم.
مثلیکه جناب م، آرش از شما تقاضا نموده که مقالۀ همایون غفوری را که نشر آنرا مانع شده اید و حتماً حق بجانب هم خواهید بود، من هم بحیث یک قلم بدست همکار پورتال شما تمنی دارم این مقاله را نشر کنید و به این غایله پایان دهید. ممنون خواهیم شد، تا مردم و خوانندگان سایت شما ببینند که این شهکار نویسندۀ مذهبگرا چه دُر های در دل دارد که ما از مطالعۀ آن محروم شده ایم. شاید این مقاله بجای مهدی آخر زمان بدرد خود باشد
در عین زمان من از جناب همایون غفوری سؤالی دارم که امید وارم به آن جواب بدهند.
در نوشتۀ مورخه 23 جولای خویش نوشته اید : «....... و اگر حدس من اشتباه باشد و این مبصرین حقیقت داشته باشند برایشان میگویم: سلام- زیرا که همین حکم خدای مان است»
غفوری صاحب معنی [خدای مان است] را نفهمیدم یا بهتر بگویم معنی[مان] را نفهمیدم. این[مان] را [شمان] از کجا پیدا کرده اید، آیا کشف خود[شمان]است یا از دوستان ایرانی تان - ما خو در افغانستان[ما]میگوئیم یعنی میگوئیم[خدای مااست] یا[خدای شما است] ، یا صرف یک تقلید از تلفظ غلط ایرانی هاست که چه نازیباست...
امیدوارم منبعد درس ادبیات دری را هم بمانند موعضات دینی برایما تفویظ نفرمائید که آنوقت وای به حال ما. با تشکر

در پایان این فرد را که شهکار حضرت حافظ شیرازی است به شما اهدا میکنم :

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باک ** دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خواند

نوت : فراموش نشود که خود خواجه شمس الدین محمد شیرازی یکی از متصوفین بزرگ عالم اسلام و حافظ قرآن بوده است


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 26.07.2010

Below link is in German language and it is impossible for me to offer it to readers translated in our languages, because I can not write in our lamguages on my computer!This link is important to read it! http://orf.at/stories/2005476/200547
ترجمه
لنک پایین به زبان آلمانی است و برای من نا ممکن است به خوانندگان آنرا ترجمه شده به زبان های خود پیشکش نمایم. برای اینکه در کمپیوتر خوم به زبان های خود نوشته کرده نمیتوانم. این لنک مهم است که خوانده شود.

http://orf.at/stories/2005476/2005471


اسم: م .آرش    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 26.07.2010

سلام به بزرگان افغان جرمن آنلاین !
تا جایکه من ناظر مضامین و این نظر خواهی هستم دیدم که :

صفحۀ وزین و ملی شما خالصانه در راه اعتلای وطن کار میکند صداقت شما قابل قدراست.

ازینکه مقالۀ همایون غفوری را نشر نکرده اید حتما ًدلیلی دارد. چنانچه از دلایل خود شان در نظر خواهی پیداست که منطق شان خوب میلنگد.

بطور نمونه خود آقای غفوری می نویسد که: « عجیب این است که در همه خوانندگان این پورتال یکی هم پیدا نشد که رای بنده را تایید کند! تعجبم را به این معنی نگیرید که مسلمانهایی پیدا نمیشوند که در تایید من چیزی بگویند [یعنی کسانیکه تا کنون حرف مخالف غفوری زده انداز جملۀ کفار اند ] در حقیقت تعجبم ازین است که مسؤولین پورتال چقدر ساده اند که همه مردمان را ساده فکر کرده اند. اینها مانند شتر مرغ [؟] [کبک باید میبود] [ شما که این ضرب المثل معروف را تحریف کرده اید وای بحال آیات و حدیث شریفه] سر را در برف داخل کرده بسبب اینکه خود شان چشمان شان را بسته اند فکر میکنند که دیگران هم ایشان را دیده نمیتواند.......»

اگر با این چنین منطق که حملات ناجایز نشر شدۀ خود را، نادیده میگیرد ( بنظر خودش کار شتر مرغی میکند)و چون غرقی بدنبال کسی است که او را باز هم یاری کند، باید تذکر داد که بسیار عامی در باغ تشریف دارند.

بنظر بنده این چنین طرز فکر نشانگر آن است که حتی همردیفانش جرئت نکرده اند تا ویرا با این منطق ضعیف پشتیبانی کنند.
چنانچه از گپ، گپ میخیزد. مقالۀ ایشان که از طرف شما لازم دیده شده است تا نشر نگردد، یا بزبان دیگر سانسور گردیده است، حتما ً شما خواسته اید که هم به اسلام بزرگ و هم به آقای غفوری بی حرمتی نشود که از نشر آن صرفنظر نموده اید.

اینک خود شان بازهم بنا به کجی (کژی)دید شان موضوع را کج دیده اند. من منحیث یک خوانندۀ دایمی از شما تقضا میکنم که آن نوشته را نشر نمایید، زیرا با نشر آن منطق شانرا بهتر به نمایش میگذارید و به این غایله پایان دهید. زیرا جناب غفوری ضعف تمیز دارند. بد تعبیر نشود، اشخاص مثل غفوری، نفسانیات شان منطق شانرا رهبری میکند.

در اخیر بازهم تقاضایم را در نشر نوشتۀ آقای غفوری تکرار مینمایم لطفا ًآن نوشته را نشر نمایید ممنون میشوم.

م، آرش از المان


اسم: Ahmadullah Sahebzadeh   محل سکونت: Denmark    تاریخ: 26.07.2010

The people of Afghanistan are Muslims and we have seen the enemies of this country. We have seen the communist of Yesredag and thier brutalities.their is massiv propaganda against Muslim by right wing Fashist/Racsist power in West.It is our right to discuss our values and religion but why not our national issues(the Russian and American invation) ,the nationla unity against invader,our commen problems one by one


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 26.07.2010

آقای حقبین
افغان جرمن آنلاین ،پورتال مردم بینوای افغانستان ، با حوصلۀ فراخ متکی به خدا ،ملت و نویسندگان ملی ، جز به دشمنان وطن به هیچکس دشمنی نمیورزد و کسانیکه خود گاهی کینه وگاهی هم مهر میورزند به ما ارتباط ندارند زیرا در ظرفیتِ کینۀ ما علیه دشمنان بزرگ وسازمان داده شدۀ وطن، جائی برای کینه های کوچک وجود ندارد . برای کسانیکه چنین می پندارند صمیمانه عرض میکنیم که از مهر شان سپاسگزاروکینه شانرا مشکل خود شان میدانیم.
افغان جرمن آنلاین بر خلاف تشهیر کاذبِ سانسور از جانب یک تعداد نا چیز ومعلوم الحال به شمول جناب خود شما نه کسی را اخراج میکند و نه دست به سانسور میزند مگر جلو آنی راکه از چوکات تهذیب و اخلاق پا را فرا تر گذاشته و با استعمال کلمات مستهجن و دور از ادب، پورتال و یا کدام هموطن دیگری را مورد اهانت قرار داده باشد، میگیرد.
اداره


اسم: همايون غفوری   محل سکونت: كابل    تاریخ: 25.07.2010

عجیب این است که در همه خوانندگان این پورتال یکی هم پیدا نشد که رای بنده را تایید کند ! تعجبم را به این معنی نگیرید که مسلمانهایی پیدا نمیشوند که در تایید من چیزی بگویند در حقیقت تعجبم ازین است که مسؤولین پورتال چقدر ساده اند که همه مردمان را ساده فکر کرده اند . اینها مانند شتر مرغ سر را در برف داخل کرده بسبب اینکه خود شان چشمان شان را بسته اند فکر میکنند که دیگران هم ایشان را دیده نمیتواند . مگر کنترول نشر یا عدم نشر بدست شما است هر چه میخواهید نشر کنید و هر چه را منع میکنید منع بکنید مگر یک چلنج دیگر باز هم برایتان میدهم که اگر براستی هم از صلب پدران زاده اید مضمون مقام زن را نشر کنید تا خوانندگان ببینند که گپ از چه قرار است . این مبصرین قلابی ،**** سایت جرمن افغان و سایر مبصرین را قابل تخاطب نمیبینم چون ارزش ضیاع وقتم ندارند . شما را نیز صرف بعلت ملکیت پورتال و از باب مجبوریت قابل خطاب میبینم ورنه میدانم که این هم بیجا سبب تشهیر بیشتر تان میگردد امریکه من نمیخواهم چرا که گرم نمودن بازار دین گریزان و دین ستیزان بذات خود جرمیست استغفار طلب ...


اسم: حقبین   محل سکونت: از کوچه منطق کل    تاریخ: 25.07.2010

دوستان افغان جرمن آنلاین:

نشر مطالب مستند از قبیل "تعارض بیهوده و نبرد شرم آور دین با علم" بقلم نویسنده نستوه شاغلی هاشم سدید یکی دیگر از موفقیت های شماست. این موفقیت را به شما دوستان تبریک عرض نموده و از صمیم قلب پیروزی و شادکامی تان را تمنا دارم.

قابل توجه شاغلی هاشم سدید:

فکر نکنید که نوشته شما ناخوانده از نظر می گذرد. در مقایسه یک اسلامگرا با یک عالم غیر دینی از قماش سقراط و غیره باید عرض کرد که اخیر الذکر انسان است و از اخلاق و وجدان انسانی پیروی می کند ولی اول الذکر به قیمت ارزش های انسانی مسلمان شده است. این گپ باین معناست که یک مسلمان نما از اخلاق بشری و انسانی فاصله زیاد دارد. این هم یک واقعیت تاریخیست که رادمردی همچو حضرت پیغمبر اکرم (ص) اعلام کرد که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث گردیده ام. چه شد آن رسالت؟ و امروز ملاهای ما از چند در صد از مکارم اخلاقی و بشری برخوردار اند؟ جواب باین سئوال غیر از سکوت چه چیزی بوده می تواند؟

وقتی ما می شنویم که یک ملای بیش از پنجاه ساله با یک دختر چهارده ساله عقد ازدواج می بندد، در حقیقت توهینی به اخلاق بشری صورت گرفته است ولی از نگاه دین این کار درست است. از دوستان اسلامگرا صمیمانه توقع می رود که ازدواج آن راد مرد با بی بی عایشه (رض) را بجایش بگزارد و آن واقعه را از اعجاز خدائی قبول نمایند که محض و محض در یک مورد خاص قبول شد و بس. امروز هر ... و کرباس حق ندارد از موضع پیغمبر در این مورد صحبت کند زیرا این ملاها به آن اهلیت و مقام نمی رسند.


اسم: حقبین   محل سکونت: از کوچه منطق کل    تاریخ: 25.07.2010

دوستان عزیز:

من یکی از منتقدین سر سخت افغان جرمن آنلاین و یکی از کسانی هستم که از اثر بعضی ملحوظات از این ویبسایت اخراج گردیده ام. اختلاف ما بجایش اما این ادعای آقای همایون عفوری که این وبسایت چنین و چنان است دروغ است. وقتی من می گویم که من مخالف سیاست نشراتی افعان جرمن آنلاین هستم، این باین معنی هم شده نمی تواند که من در برابر یک توطئه و دروغ علیه این وبسایت سکوت کنم.

از نظر بنده افغانستان وقتی راه سعادت و ترقی و تعالی را در پیش گرفته است که افغانان منور و چیز فهم جوهر موضوع را مورد بحث و شور قرار دهد بدون در نظر گرفتن این گپ که چه شخصی از این موضوع طرفداری می کند. بحث و شور باید بر اساس یک اصول صورت داده شود نه موضع اشخاص که یک امر شخصیست.

در مورد موضوع بحث باید گفت که سیاست نشراتی افغان جرمن آنلاین در برابر موضع اسلامی همایون غفوری و قماش او قابل تائید است و این موضع یکی از موفقیت های افغان جرمن آنلاین است و امیدوارم که برای پیشبرد همچو مواضع خویش با متانت بیشتر ایستادگی کند. بر شما دوستان این موفقیت مبارکباد.

من هم می خواهم بگویم که موضع همایون غفوری و امثالهم هیچ ربطی به دین اسلام ندارد و نظریات همایون غفوری نظریات شخصی او و برداشت های خودش از دین اسلام است و بس.


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 25.07.2010

محترم آقای غفوری
مینویسید که :
من ( میدانم) که این مبصرین بنامهای قلابی همه خود شما اید
در سطر دګر مینویسید:
اګر (حدس ) من اشتباه باشد و این مبصرین حقیقت داشته باشند .....

معلوم نشد که آیا ( میدانید) یا ( حدس ) میزنید
بسیاری از قوماندانها حالا و در زمان جهاد اول دانسته اند و کشته اند و بعد فهمیده اند که حدس زده اند
در مورد من حدس ؟ تان درست نیست من حتی یک تن از ګردانندګان محترم جرمن آن لاین را نمیشناسم


اسم: سیدهاشم سدید   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 25.07.2010

جناب محترم همایون خان غفوری سلام،

من شخصاً از شما یک خواهش بسیار دوستانه دارم.امید با بزرگواری و احساس مسؤولیت، بـه نام یک مسلمان خوب و بنده نیکو کار خدای بخشاینده و مهربان و نیکی پسند، آنرا بپذیرید.
خواهش من این است که به جای نفرین افغان ـ جرمن آنلاین که شما می خواهیـد با کراماتی کـه در اثر ریاضت و خداپرستی و تقوا و پاک نفسی بدان نعمت رسیده اید، که چنین شود یا چنان، از این عنایت خـدای رحیـم و رحمن برای رهـائی و سعادت و سر بلندی ملت بدبخت و فقیر و اسیر و ناآگاه و ضعیف افغانستـان استفاده کنید و آنرا به غرض دست یافتن به امر خیری بکار ببرد.
چ شما را کـه خـدای متعال با این نعمت بزرگ سر فراز کرده است که میتوانید با یک " چف " انسان را به جهنم یا به بهشت بفرستید و مشیت یا اراده و خواست الهی را تغییر بدهید، چراآنکار بهترش را انتخاب نمیکنید؟
یکی از اقارب این جانب که ایشان هم با لطف الهی " سید " تشریف دارند و مزاحمی مثل من سـر بـه سرش گذاشته و حوصله اش را برده بود، زمانی که دیگر راه برای اقناع طرف برایش باقی نمانده بود با برافروختگی و با صدای کمی بلند به آن مزاهم گفت: "برو!برو که گفتمت! میفهمی؛ من یک سیدم! اگر یک بار " چـُف " کنم به یک خر بدلت می کنم." این آقا فعلاً زنده است و با احتمال زیاد این نوشته را هم خواهد خواند!
من باور دارم که با استفاده از کرامتی که کمتر خلق بدان مفتخر شده اند در مسیر خیر و نیکوئی هم مشکل شما حل میشود و هم مشکل خلق بینوا و دردمنـد افغانستان و هـم مشکل کسانی مثـل مسؤولین پورتال بادرک و بادرد افغان جرمن!
چرا شما ها همیشه میان دو کار مثبت و منفی همواره آن منفی اش را بر میگزینید؟ بیائید و بیاموزید که از توان خداداد تان در راه نیک پنداری و نیک گفتاری و نیک کرداری استـفاده کنید و خیـری به خلق خدا که بدون آنهم یک عالم مشکل و درد و درمانـدگی دارند برسانید! و نشان بدهید که چنین امری هم ممکن است؛ زیرا در طول بخصوص سی و اند سالی که گذشت صد ها میلیون دستی که بخاطر صلح و آرامی مردم افغانستان به سوی آسمان ها پیوسته و با تضرع و سوز دل و چشمان تر و توأم بـاامیـدواری های سوخته دلان بالا شد، بی جواب ماند. پیروز و بهروز باشید.


اسم: احمد از جرمنی   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 25.07.2010

جناب شمس الحق از لندن
من نظرم رادر مورد کسانیکه به دست بوسی سفیر انگلیس رفته بودند نوشتم . اما در تبصره کوتاه خود هیچکس را جاسوس خطاب نکرده ام از جناب شمس الحق خواهشمندم تا تبصره مرا بار دیگر از نظر بگذراند.من نوشته بودم:این ها که به خانه سفیر انگلیس این دشمن مردم افغانستان دعوت شده بودند بدون ارتباط با دستگاه های خارجی در چنین مجالس خصوصی دعوت نمی شدند. باز هم تاکید میکنم دعوت در خانه سفیر برای یک صحبت دوستانه
قرار نوشته آقای مژده هدف از دعوت این بود که در رسانه های افغانستان در مورد اهداف غرب در افغانستان شک وشبهات بسیاری ابراز می شود بخصوص در مورد انگلستان تبلیغات سوء زیاد است.
برادر عزیز از بین این همه ژورنالیست وکار شناس وچندین القاب دیگر که این ها بخود داده اند صرف این چند نفر محدود اجازه باریاب شدن را داشتند یا همه ژورنالیستان.
اگر سفیر میخواست که این مطالب به گوش همه روزنامه نگاران واز طریق روزنامه نگاران به گوش مردم برسد از دعوت خصوصی کرده یک کانفرانس مطبوعاتی بهتر نبود.
ایا گفت وگو های مقامات خارجی با افغانها ومخصوصاً روزنامه نگاران باید خصوصی باشد؟
زمانیکه ما از خود اقتدار داشتیم وصاحب سرزمین خود بودیم وصاحب غرور بودیم از سرک سفارت انگلیس گذشتن را عار میدانستیم
اما امروز آنقدر خوار وذلیل شده ایم که رفتن به خانه سفیر از جمله افتخارات ما است .
سفیر برای مهمانان خود یا به اصطلاح کارشناسان افغانی خود گفت:
ولی بازهم مارا متهم می کنند که با طالبان همکاری داریم.
گر چه ارتباط با طالبان آنقدر عیان است که بوی گندش در همه جا پیچیده است اما به روزنامه نگاران میگوید کاری بکنید که مردم
از قضایای پشت پرده کمتر خبر شوند به اصطلاح در چشم مردم تان خاک بپاشید.سفیر گفت هدف کشورش کمک به مردم افغانستان است وما در اینجا هستیم تامردم را در جهت پیشرفت وترقی وباز سازی یاری نمایم.
سفیر وکارشناسان افغانی سفیر باید سخنان ریس جمهور مخلوع المان
ووزیر دفاع انگلیس را که گفته بودند هدف ما منابع مدنی واقتصادی است که از آن بطور مسلحانه باید دفاع کنیم وسرک های لندن وبرلین را مطمئن بسازیم وارونه جلوه دهند ویازهم نغمه بازسازی ودیوکراسی را سر دهند تا اشغالگران به خاطر آسوده چند روز دیگر را سپری کنند.من نه صلاحیت دارم کسی را جاسوس بگویم ونه سندی دردست دارم تا به رویت آن جاسوس بودن کسی را اثبات کنم اما مردم ما چه خوش گفته اند :آنچه عیان است چه حاجت به بیان است
با درود


اسم: صبور واقف   محل سکونت: کابل    تاریخ: 25.07.2010


آقای غفوری:
قبل از اینکه به اصل مطلب بپردازم، خدمت جناب عالی عرض کنم که برخلاف تصور نا مستدل تان ، گمان نمیرود پورتال افغان جرمن آنلاین به این اندازه خود را سخیف بسازد که عوض مشغولیت های عدیدۀ پورتال ،وقت گرانبهای خودرا زیر نامهای متفاوت در جواب دادن شما ضایع نماید . اگر چنین است برایشان تسلیت عرض میکنم. ولی به باور بنده این گمانه زنی شما روی دو مقصد باید استوار باشد. اول خودرا مهم جلوه دادن...دووم فکر میکنید کس دیگری پیدا نمیشود که جواب تانرا بدهد و همه را برده وار پیرو افکار تاریک خود فرض میکنید...همچنان امیدوار استم فتوای تکفیر تان نصیب این حقیر فقیر هم شود چون به آن سخت محتاجم ...زیرا مرا به خدایم نزدیکتر میسازد و...

هدف از ورود و یا نزول و پخش یک دین و یا هردوکتورین دیگر چه سماوی و چه ارضی در جوامع عدیده ، همانا امکان تنفس در یک فضای عدل،انصاف اخوت، برابری،تهذیب،اخلاق واحترام به حقوق دیگران وبه منظور رفاه و آسایش بنی بشر میباشد.این همه به علت عدم موجودیت قوای ثلاثه و یا نفوذ بی بند و باری و انارشیزم در شئون مختلفۀ جوامع، در شرایط خاص زمانی و مکانی بوده است.خواه این دوکتورین ها ابتکار و زادۀ فکر بشر است و یا فرمایشات خداوندی و یا هردو، بحثی است جدا گانه که درین مختصر نمیگنجد و ما را بجائی هم نمیرساند. هر چه هست برای اعتلا است نه برای استجهال و استخفاف نوع بشر. با تأسف باید عرض شود که در طول تاریخ این اهداف عالی و این ابتکارات تقنینی پیامبران و متفکرین توسط عناصری به دلایل مختلفه یا به دیار عدم فرستاده شده اند و یا هم به عللی از قبیل بغض و بخل و کینه و تفوق طلبی و سلطه جوئی و غیره ،با توصل به حربه های گوناگونِ تحریفی وخرافاتی و یا پخش افکاری چون«بدعت در اسلام نیست و یا کفر است» ، انرا تخریب و به قهقرا میکشانند. در حالی که اصلاً خود اسلام بزرگترین بدعتی است که به حکم خداوند(ج) توسط پیامبرش به ما ارزانی گردید.درین مورد داکتر عبالعزیز مصری عضو جامعۀ الازهر در کتابی زیر عنوان "بدعت در اسلام "، خلاف عقاید متداول ، بدعت را در اسلام نتنها رد نمی کند بلکه آنرا خصوصاً نظر به ملحوظات زمانی و مکانی خیلی هم مهم میپندارد و سؤ تعبیر علمای کرام!!! را زادۀ بیدانشی و یا پخش وتنفیذ همین خرافات از طرف دشمنان اسلام میداندو میگوید که بدعت تنها و تنها در اساسات اسلام، یعنی در پنج بنای آن قابل قبول نیست و بس. . بدین ترتیب دیده میشود که دین مبین اسلام ازین گزند مبرا نبوده و آماج دستکاری ها و حملات مخرب و موثر دشمنانش از بدو پیداش تا کنون بوده و هنوز هم ادامه دارد.و جای تأسف و تأثر بیشتر درینجاست که اکثر یت مطلقِ به اصطلاح علمای !!! خود تراش و ریش تراش ، با ریش و" بیریش"، با نکتائی و بی نکتائی، با عبا و دریشی وقبا وحتی زیر چادری از راه انترنت با عقاید فرسوده و کهنۀ خرافاتی آگاهانه ، نا گاهانه و جاهلانه و یا حتی با داشتن درجات علمی مربوط و نا مربوط به دین، تیشه به ریشۀ اسلام میزنند و با وقاحت ولجاجت تمام خودرا تیکه داران دین میشمارند، هم دین را تحریف میکنند هم تحقیر و توهین و هم به آتش امیال شوم دشمنان اسلام روغن میپاشند.این ها هستند که به اسلام خیانت میکنند و این ها هستند که دین پاک من و تو را تحقیر کرده به عقب میکشندو با لجن خرافات ملوث میسازند. همین تیکه داران هستند که مذبوحانه در تلاش حاکمیت یک اسلام خرافاتی و زن ستیز و ضد علم وتکنلوژی اند و ایکاش و هی افسوس که در اسلام مرجعی میبود تا خود اینها را تکفیر و تجرید کرده و جوامع اسلامی را از وجود چنین مکروب ها پاک مینمود. همین ها هستند که همچو مرض مذمنی اسلام را از درون به قهقرا میکشانند، چون دشمنان واقعی اسلام هستند..
پیشرفت علم و تکنالوژی از برکت نبوغ و خلاقیت انسان ، با عبور از سد های خرافاتی طی اعصار گذشته به مقام های شامخ امروزی رسید ه است. از برکت آن امروز در قرن بیست و یکم با استفاده از سهولت دسترسی و کسب بیشتر و بهتر و سریعتر به معلومات، هموطنانی برای زدودن ابهام و بمنظور اصلاح دینشان و یابرای یافتن جوابی به پرسششان سوالاتی مطرح میکنند و انگشت انتقاد به خرافاتی میگذارند که هیچ عقل سلیمی آنرا پذیرفته نمیتواند. اما از طرف همین دوکانداران عوض اینکه منطقشانرا مستدل و با منطق جواب دهند ، مورد حملات جاهلانه قرار گرفته و فتوی تکفیرشان صادر میگردد.
ایا هیچگاه بفکر اینان خطور کرده است که حتی برای یکبار هم اگر شده قلم بدست بگیرند و در مورد نفیر ملا نما های تلویزیون نشین ویا منبر قرین که اامروز با اظهارات غیر مسوولانه سخیف بی منطق ودور از واقعیت مسلح به اراجیف خرافاتی به زعم خویش تبلیغ دین میکنند، قلم فرسائی کنند؟ آیا در عمرشان کدام باری کدام عالم !!!دین را به علت اظهارات بی منطق و غیر اسلامی اش نکوهش کرده اند؟ آیا کدام روزی به فکر تکفیر جنایتکارانی چون ربانی ها و سیاف ها مسعود ها وگلبدین ها و یا طلبه های !!! کرام هم افتاده اند که با نقاب دین خون بیگناهان ریختند و بر گردۀ مردم سواری کردند و میکنند ؟ .آیا هیچ به فکرشان خطور کرده است که دیگربا دانش و فهم و ادراک روز افزون مردم ازحقایق ، کسی دیگرنمیتواند و نمی خواهد به یاوه سرائی های شان گوش کند؟ آیا ملتفت شده اند که امروز کامبخش ها و نایاب ها و سدید ها و واقف های در مقابل شان قد علم میکنند و یاوه سرائی هایشان را مورد سوال قرار میدهند؟. آیا کدام باری به خود زحمت داده اند که در مورد عوامل انزجار و رویگرداندن عبدالرحمن ها ازین دین مبین تحقیقی کنند و علت و معلول انرا موشکافی کنند ؟...هرگز نه. این ها فقط و فقط دنبال تفرعات استند و غرق در خرافات و دیگر هیچ.. این دکانداران وتجار دین ،چنان سرگرم تبلیغ هر انچه غیر دینی هست، استند که از شنیدن اراجیفشان اکثراًعرق شرم از سر و روی ما جاری میشود. مشکل و اشتباه این به اصطلاح علمای دینی در این است که بیداری و فهم و دانش مردم را ارزش قایل نیستید و برای منافع شخصی خود ،دین را آلۀ دستشان قرار میدهند . از اسلحۀ دین استفاد کرده و قصه معروف الله.. بیردی را در ذهن ها روشن میکنند.
بیانات این ریش دار ها و"بیریش "ها همه....تکرار میکنم... همه دور محتویات" پنج کتاب" و" قصص الانبیا "چرخ میخورد نه خود قران و ایات و یا احادیث معتبر متبرکه. و اگر هم از انها یادی میشود فوراً به روایت های بقول فلان امام و راوی که فهم و دانششان از یک متعلم صنف ششم امروزی بیشتر نبوده متوصل واصل متن را گذاشته ، به زعم خود طوری که منافع شان ایجاب میکند آنرا میچرخانند و هر انچه از دهنشان میبراید ،انتظار دارند قابل قبول باشد ورنه فتوی تکفیر صادر میکنند.
این مداریان بی آزرم دینم را به بیراهه مکشانند افکارم را اول مغشوش و بعد منجمد میسازند جامعه ام را به عقب میکشانند وبا وجود استفاده از تسهیلاتش، ساینس و تکنالوژی را قبول ندارند زمین را روی شاخ گاو تصور میکنند و از صراط مستقیم که به معنی صدق و راستی و راه درست و راست چیزی بیش نیست چنان پلی ساخته ند که از شمشیر تیز تر و از مو باریک تر است و زیرش هم دریائی از آتش مذاب را جاری... و اگر من و امثال من بگوئیم که "او ملا ! از خدا بترس معنی ئی صراط المستقیم صرف راه راست است به مفهوم معنوی نه به مفهوم فزیکی" بلا درنگ مثل خانم نایاب، روزگار "بِردی بای" نصیبم خواهد شد که تو به دین توهین میکنی و به پورتال افغان جرمن آنلاین هم تاپۀ دین ستیزی خواهند زد.
من در نوشتۀ خانم نایاب و در نشرات پورتال چیزی را که دال بر توهین دین باشد نیافتم اما چیزی که شدیدا چشم را می آزارد توهین و حتی تهدید خود شاغلی غفوری است که نمیدانم با کدام چشم و کدام حق و به کدام صلاحیت و کدام خلافت و کدام قباله به خود این اجازه را میدهد تا با یک هموطن و آنهم یک خواهر چنان برخورد مینماید..
مشکل ما مردم اینست که درهیچ محفل و فاتحه و ختم ، حتی یکبار هم که شده در مقابل گفتار دور از منطق، دور از شأن اسلام و حتی دور از ادب و نزاکت موعضین کرام ، به علت مراعات ادب و نزاکت و یا هم برا اینکه مجلس دیگران تخریب نگردد و یا به احترام متوفی، بایستند، بلکه همیشه خاموشی اختیار شده و در نتیجه، تیغ این مفسدان فی الارض هنوز هم تیز تر میگردد.
مردم اهسته اهسته روشنتر شده میروند و طبیعی است که سوالاتی به فکرشان خطور میکند. ولی سوال کردن و زیر سوال بردن بعضی مسایل به هیچ وجه از دینداری کس نمیکاهد بلکه عقیدۀ شان راسختر و ایمانشان قوی تر میگردد و این همان چیزی است که غفوری ها ازان هراس دارند. خدای مهربانی که محمد پیامبر اوست از این تشبث بنده اش که مخلوق اوست آزرده نمیگردد. و هیچگاه هم به بندگانش ظلم روا نمیدارد و اورا به آتش دوزخ نمی افگند. چون یکتای بی همتای من و شما هم رحمن است و هم رحیم.
با ذکری ازچند بیت مولانا نورالدین محمد عبدالرحمن جامی با همین مختصر اکتفا کرده و خودم بیشترازین آرزومند ادامۀ بحث درین مورد، نبوده رشته را به دیگران میسپا رم. چون آه دلم را گفتم و بیشتر از آنرا بیفایده میدانم.
واعظ خر است و انجمنِ وعظ ،خر گله
گر رود به خر گله،نتوان، زخر ،گِله
آسودگی مجوی ز واعظ، که خلق را
جز درد سر نمیدهد از بانگ و مشغله
روشن نشد ز پرتوِ گفتارِ او دلی
کی کرم شبچراغ کند، کار مشعله
والسلام


اسم: محمد حليم اخگر نوش    محل سکونت: هامبورک . المان     تاریخ: 25.07.2010

وطنداران سلام!
بنده حليم اخگر نوش فعلأ مقيم هامبورک المان فدرال سابق افسر خاد در پوشش « ديپلومات در تاشکند » و کارکشته پرچمی گری و پرچم سازی سکونت اصلی ولايت پروان
با استفاده پورتال افغان جرمن پرده از جنايات، خيانت ها، جفاها و خطأهای رهبران ارشد و کليدی «حزب پرچم» بخصوص «زلمی دامون» برادر دايم مست «ببرک کارمل» را که اخيرأ با عدم دانش، سواد، شخصيت، اهليت و ارزش های افغانی و انسانی حزبی را تحت نام (حزب جديد) با خط قرمز مسکو، مهر « k.g.b» و چراغ سبز «c.i.a» امريکا و «i.s.i» پاکستان ايجاد و رکلام آن از طرف سايت و فوروم های بدنام، پليد و بازاری صورت گرفته است.
چون پورتال افغان جرمن برای نظر سنجی، نظر دهی در مورد حقانيت و شفافيت پورتال خود اين صفحه را گشاده عناصر چند آنرا با تحليل های بی ارزش و فاقد درک منحرف ساخته، بنده از موقع استفاده کرده صداقت پورتال را به آزمايش گذاشته و نيز برپاه خيز جواسيس «K.G.B » را که اين مقصر نيز چند زمانی گرفتار اين دستگاه جهنمی بودم معرفی میکنم تا هموطنان و بخصوص جوانان فريب اين « مار های خوش خط و خال» را نخورده به آنها وامثال آنها « نی » بگویند.
زلمی دامون پسر دگر جنرال محمد حسين يکی از کاسه ليسان مرحوم محمد ظاهر شاه بود پسر ارشدش که نام اصلی موصوف « محمد حسن » بعدأ به ببرک کارمل تغير نام داد برادر « زلمی خان دامون » بوده که در دربار و خدمت سردار محمد داؤد خان بزرگ شدند ولی «گرگ زاده بزرگ نگردد» همزمان در خدمت (K.G.B) نيز قرار گرفتند که همه از وطن فروشی او به روسها و مزدوری آنها به کرملين آگاهی دارند، و تا امروز وطن را به حمام خون تبديل ساختند. در زمان دوران نکتبارش زلمی دامون در شراب خانه های مسکو با « ناتاشاها» « ناتاليا ها» مشغول بود و دايمأ از کابل دور نگهداری ميگرديد تا مردم از کثافات و جنايات او آگاه نشوند. موصوف در زمامداری برادر وطن فروش خود در حالت مستی موتر رانده چندين کابلی را زير موتر نموده و فردای آنروز به جانب مسکو حرکت نموده. در سال۱۳۶۳ در حاليکه مست بود با «ادا» داماد برادر خود به حوزه دوم پوليس واقع چهاراهی پشتونستان رفته ماشين محاربوی را گرفته در جاده نادر پشتون الی چوک سپاهی گمنام « سرچوک جاده ميوند » شش نفر را زير عرابه نموده هلاک نموده تا آنکه قوای گارد مداخله نموده موصوف را احترامانه از ماشين پائين به ارگ رسانيده تا ده سال از مسکو کابل باز نه گشت.
تجاوز دسته جمعی به دختران مکاتب شهر کابل، گرفتن پول بدون شمارش از معتمد ارگ، خارج نمودن اسناد، اشيای انتيک و تاريخی به مسکو جز کار های عادی آقای [ زلمی خان دامون ] برادر ببرک کارمل بود که امروز به اشارۀ امريکا و فرمايش روسيه[حزب کمونیست افغانستان] را افتتاح نموده جريده ای بنام « رستاخيز » را به گونه رنگه و تيراژ زياد به نشر رسانيده است.
اين بود شمه ای از جنايات « دامون» تا جوانان نو رس ما فريب اين خفاشان خونخوار را نخورند. ما را فريب دادند. بر سر ماتجارت سياسی نمودند، وطن توسط ما تخريب و يک ميلون افغان را توسط ما به قتل رسانيدند که تا امروز نزد ملت خجالت و نزد قانون محکوم، نزد خدا شرمنده و گنهکار هستیم. و جيره خوار المان بوده و هنوز بنا بر مجبوريت استخباراتی در خارج برای حزب محمود بريالی بنام « نهضت فراگير » فعاليت نموده که مرگ بهتر است (محمد حليم اخگر نوش ـ هامبورک المان)


اسم: سراج وهاج   محل سکونت: کلیفورنیا    تاریخ: 24.07.2010

دوستان عزیز!
تشدد جناب غفوری، با دههادلیل، به دین واقعی اسلام ارتباطی ندارد - باعرض احترام به همه.


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: المان    تاریخ: 24.07.2010

افغان جرمن انلاین، از آنعده نویسندگانیکه با نام و آدرس حقیقی خود در مسایل مطروحه ابراز نظر می نمایند، کمال امتنان را دارد.
همچنان از آنعده نویسندگانیکه به دلایل مختلفی نمیتوانند، نام اصلی و آدرس خود را نشان دهند، ولی در نظرخواهی ها محترمانه سهم میگیرند، بااظهار امتنان از ایشان تقاضا می نمایم که با توجه به نکات ذیل مارا افتخار بخشند.

1- هر انسان با مسؤولیت که باعفت کلام و معیارهای برازندۀ نویسندگی، تحت نام مستعار، خطاب به نویسندگان ایکه بنام و آدرس اصلی رقم زده اند توجه و احترام مبذول میدارد بیشتر از همه مارا و جامعۀ قلمداران را ممنون می سازد. در درجه دوم نشان میدهد که بجای غضب و تعصب، روشنگری عالمانه را ترجیح داده و از حاشیه روی احتراز نموده است. اینچنین مستعار نویسان نه تنها قابل ستایش بوده بلکه برای خوانندگان پورتال، دارای پیام اجتماعی، تربیتی و فرهنگی نیز میباشند.

2- واضح است که وطندوستان ما نام مستعار را بنابه ضرورت انتخاب میکنند، نه اینکه با پوشاندن چهرۀ اصلی خود، عقده گشایی کرده کسانیرا که در راه بهبود وطن با نام و آدرس مشخص نظر داده اند مورد اهانت و تحقیر قرار دهند. اینچنین نوشته ها که از دیدگاه پورتال بی انصافی آشکار خواهد بود ایجاب میکند که در جمع باطله پنداشته شده از نشر آن بطور قطع صرف نظر خواهیم کرد..

3- از نظر دهندگان محترم خواهش میکنیم تا نوشته های خود را در صورت امکان با املا و انشای درست ارسال کنند، زیرا املاء و انشای درست، نه تنها مبین سطح آگاهی نویسنده و نظر دهنده در موضوع است بلکه از زحمت ادمین پورتال نیز می کاهد.
باعرض حرمت.


اسم: افضل پروانی   محل سکونت: لندن    تاریخ: 24.07.2010

سلام برادران !
قبل ازهمه از سایت حقبین، حق شناس، دین دوست به معنی واقعیی کلمه، و ملی افغان جرمن آنلاین سپاسگزارم که درین دوران جعل و فریب تشریف دارد و چهره هایی را افشا میکند که در سه دهۀ اخیر دست جنایت در حق دین، سرزمین و مردم ما داشته اند.
ثانیاً از تمام دوستان مشکورم که چهرۀ بظاهر اسلامی و در عمل غیر اسلامی غفوری را بر ملا کردند.
و در اخیر چشم لالاگل پغمانی را قربان شوم که باچه زیبایی و سادگی مطالب عمیق اجتماعی مارا نوشتند و حقایق را بیان کردند. حقیقت چون بسیار تلخ است ولی از تأثیر آن آدم میداند که همایون غفوری سراپاآتش گرفته و پـُک خود را گم کرده است دست و پاچه شده و تعادلش را از دست داده است.
سر بلند باد حقبین ها و صادقین؛
سر افگنده باد جعلکاران که بخاطر نیات شوم شان از آیات مبارک و احادیث شریف سؤ استفاده میکنند، دین، وطن و مردم را نادیده میگیرند.


اسم: همايون غفوري   محل سکونت: كابل    تاریخ: 23.07.2010


سایت افغان جرمن که ادعای نشر اندیشه دارد و نمیگذارد به کسی از دریچه او توهین صورت بگیرد ، اینک با یک مقاله اسلامی از لباس تقلبی عاری گشت و چهره اصلی اش نمایان شد . من میدانم که این مبصرین بنامهای قلابی همه خود شما اید و از پشت نقاب یاوه گویی میکنید
مگر باکی ندراد صاحبان اندیشه اسلامی از روز اول تابش نور اسلام با چنین افتراءات روبرو اند و با صبر کامل وجیبه اسلامی ایفا میکنند
اگر راستی هم از حق در هراس نیستید مقاله را نشر کنید سپس میدان نبرد بگشایید . اکنون بکدام استناد میخواهید جدیت ثابت کنید .
در اخیر اشارتا میخواهم برایتان بگویم که این یاوه سرایی ها و ولگرد صفتی ها که در دشمنی با اسلام انجام میدهید در حقیقت ارج گذاری است به جبین من و همه دعوتگران و در عین حال لکه ننگینی است است در پیشانی این سایت که تا ابد بجز خود شما کسی دیگری آنرا محو نخواهد توانست . اختیار بشماست .
و اگر حدس من اشتباه باشد و این مبصرین حقیقت داشته باشند برایشان میگویم : سلام
زیرا که همین حکم خدای مان است


اسم: لا لاگل    محل سکونت: پغمان    تاریخ: 23.07.2010

او برادر جان، چرا این بیچاره همایون جان غفوري*** را آزارمیتین.
این بیچاره ها توظیف شدگان احزابی بنام اسلامی هستند تا آیات و حدیث بنویسند و غرض تحمیق مردم کار کنند(چه خوب گفته اندکه : تا که احمق در جهان است زرنگ هایی بنام اسلامی در نمی مانند)ازین سبب هرکسیکه روشنگری نماید باید دور پایش بپیچند و یا دم راهش چوب اندازی کنند.
اینها از جملۀ شرکای پولی احزابی بنام اسلامی هستند که جنایات شان بدتر از احزاب خلق و پرچم میباشد. خلق و پرچم نظام را خراب کردند ولی احزاب منفور بنام اسلامی، اسلام مبارک را بدنام ساختند. جامعه را از لحاظ کلتوری به پایینترین درجه که دیگر ممکن نبود سقوط دادند. دختران مظلوم و معصوم افغان را به اعراب پیشکش کردند. زمینهای مردم را غصب نمودند. برای خود حرمسراها ساختند حور و غلمان را در خانه خود سامان دادند فجایعی را که اینها میکنند هیچ خلقی و پرچمی تا کنون قادر نشده تا به اندازۀ این مسلمانان بنام اسلام انجام دهند.
اگر من بجای همایون غفوري میبودم برای شما چنین جواب دندان شکن میدادم که:
ما در ین چند دهه از برکت اسلام بقدرت، ثروت و مقام رسیده ایم پس چگونه کسیرا اجازه بدهیم که روشنگری کند و مردم را بیدار بسازد. اگر مردم بیدار شوند و حقایق را بفهمند دکانهای ما بسته میشود. مردم سر خورما میشوند. بلی ما به هیچکس غیر خود ما اجازه نمیدهیم تا زوایای از اسلام را بازگو کنند که سبب بدبخی ما گردد. از قدیم گفته اند که : منافع و جان شیرین است.
خوب دقت کنید ساده ها!
ما که کار نمی کنیم نان مفت در اختیار ماست. درهر سن و سالی که باشیم و شوق زن تازه نماییم مردم بدون اعتراض دختران نو بالغ شانرا از برکت همین اسلام در اختیار ما میگذارند، مثل جناب محسنی و دیگران. اگر جوانان انتحاری کار ما باشد تا دشمن را بزنیم و در دل مردم ترس و وحشت ایجاد کنیم، خاک بدهانم پسران خود را که مست عیش و نوش اند روانه کشتن نمی کنیم. باز از برکت همین دین است که ده ها جوان نو بالغ مردم را درس انتحاری میدهیم و روانۀ انتحار میسازیم. مرگ آنها برای ما مثل مرگ یک مگس هم اهمیت ندارد. شما چقدر ساده هستید که ما برای شما اجازه دهیم تا روشنگری نمایید! شما اگر ساده نمی بودید باید متوجه میشدید که در کدام مقالۀ من و امثال من چهرۀ واقعی احزاب اسلامی را تا کنون افشا کرده ایم، یا بر حرام خوران احزاب اسلامی انگشت انتقاد مانده ایم. یا رهبران ثروتمند شدۀ شانرا برملا کرده باشیم. شما میخواهید که ما نزد باداران خود زردرنگ شویم؟ عجب سادگی یی.
شما میخواهید بما درس اخلاق بدهید تا دیگر مردم آزاری نکنیم ؟ در کجا دیده یا شنیده اید که کسانی ِ مثل ما مقام و پولش را که مفت بدست آورده اند، در راه خدا و مردم گذاشته باشند. اگر ما برای مردم پول خرچ میکردیم چرا برای بدست آوردنش اینقدر تلاش نمودیم.
ببینید رژیم آخوندی ایران نازنین برای حفظ قدرت آخوندی خود جامعه را شکر پیش انداخته است، روزانه در هرگوشه و کناری غرض ترساندن مردم جوانان را اعدام میکنند تا مردم سوالی نکنند و دهانشان بسته باشد. در زندانها جای نمانده است هم اکنون ده برابر دوران شاه زندان دارد. پس ما چرا شما را اجازه بدهیم که روشنگری نمایید. چرا شما را وادار بسکوت نسازیم؟ متیقن باشید تا توان داریم بخاطر مقام و قدرت و ثروت با شما خواهیم جنگید. حرف خوشبختانه مفت است فقط آنرا با لعاب آیات و حدیث آرایش میدهیم و به مقصد خود میرسیم. نشنیده اید که گفته اند هر کس برای مقصد خود دلبری کند.
اگر کسی خواسته باشد مارا قناعت بدهد به اشتباه رفته است. بروید کار تانرا کنید بگذارید مارا که درین کار دست شیطان را از پشت بسته ایم از همین سبب بود که به ملیحه نایاب ِ شما تو خطاب کردم بخاطریکه او میخواست دروازه های امید و دکانهای مارا بسته کند. حیف که درین خارج قدرت نداریم و این کفار مارا نمی گذارند، ور نه امثال شمارا نابود میکردیم. اینست جواب دندان شکن ِ همایون غفوري. وسلام


اسم: دوست   محل سکونت: ده افغانان، کابل    تاریخ: 23.07.2010

شاغلی شمس الحق از لندن:

اگر براستی هم شما عقیده دارید که داشتن عقاید سیاسی آزاد است، چرا در مورد عقیده سیاسی فکور حساسیت منفی نشان می دهید؟ آیا این عقیده سیاسی او که می خواهذ زیر نفوذ انگلیس زندگی کند چرا مورد تاخت و تاز شما باشد؟ اینکه یک نفر می گوید او می خواهد در چارچوب قانون اسلام و زیر نفوذ یک کشور اسلامی از قبیل پاکستان، ایران، سعودی زندگی کند چرا مردود باشد؟ فکور در آن جلسه در پهلوی وحید مژده در پیش سفیر انگلیس نشسته بود. چرا تفتیش عقاید دیگران توسط وحید مژده و عکس العمل منفی او در برابر نظر فکور مورد تائید شما باشد؟ آقای فکور در اعمال سیاست انگلیس هیچ نقشی نداشته و وی صرف و صرف در یک جلسه یک نظر داده است.

خواهشمندم در این مورد قدری توضیح دهید تا دانسته شود که شما از چه یک روش سیاسی در قبال افغانستان طرفداری می کنید. من نمی فهمم که شما چرا از یک طرف از آزادی بیان و عقیده طرفداری می کنید ولی همزمان فکور را مورد تاخت و تاز قرار می دهید. اگر شما براستی هم در مخالفت خویش با انگلیس صادق می باشید، پس چرا لندن، پایتخت انگلستان را برای سکونت خویش انتخاب کرده اید؟


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 23.07.2010

جناب احمد از جرمنی
نظر شما هم از وجهی متین است، اما فکر نکنم هر کسیکه به ضیافتی برود، حتما باید جاسوس باشد. این قدر بدبینی هم به نظر من درست نیست. وحید مژده در دستگاه طالبان در وزارت خارجه کار میکرد، و سابقهء حزب اسلامی هم دارد، اما این سابقه، اگر در رفتار امروزین وی هم نقشی بر ضد کشور و منافع کشور دارد، مضموم(مذموم)است و می شود آن را محکوم نمود. اما صرف رابطه داشتن با حزب دموکراتیک خلق، یا حزب اسلامی یا طالبان، سند محکومیت کسی نیست. داشتن عقاید سیاسی آزاد است، اما کسیکه به حزبی تعلق دارد، از جایگاه آن حزب، یا حتی عمل فردی، مرتکب جرمی می شود، یا در خدمت اهداف بیگانه قرار می گیرد، یا حتی نظری بر خلاف نظر ما دارد، می شود نقدش نمود، اما متهم کردن کسی به عامل و جاسوس بیگانه بودن، یک اتهام سنگین است، و صرف با شرکت در ضیافتی مناسب نیست کسی را به این شدت متهم کنیم.


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 23.07.2010

We have lot of religion sold and robber Mullahs in Parliament, in government and some of them semilar are in fight position now, those Mullahs damaged Islam and because of them is burning our country again ( sold communists opened for them the doors for it)! We had excelent and honest Mullahs in the past and they never insulted women and they never saw the women as humiliated persons like we are confronted with such rubish subject since 1992.
Those sold Mullahs attacked even in Parliament a courageos woman Malalay Joya and finally she was kick out. Among other Mr. killer Saiaf and Sabghatullah announced Qoran AIATS to close her mouth, similiar Mullahs are trying in the same way to kick out the voice of women from Web Sites!

Those sold Mullahs created many political parties in Pakistan and in Iran, each group was and it is against each other and each group interpreted ( its still going on ) Quran Sharif in different way, those artificial sold Mullahs should try to understand first Qorane Sharif themselves, the time is over to use the religion as weapons against honest Afghan people, specially against woman and to make the people (specially women) slaves!
ترجمه
داکتر غروال ویانا
در پارلمان و دولت ملا های دین فروش و چپاولگر زیاد داریم. و مثل شان بعضی دیگر در مواضع جنگ.
این ملا ها به اسلام صدمه زدند و از دست آنهاست که وطن یکبار دیگر میسوزد.(این در ها را کمونستان فروخته شده برایشان باز کردند) در گذشته ،ما ملا های خوب و صادق داشتیم که هیچوقت به زنها توهین نمیکردندو آنها هیچگاه زن را موجود بی آبرو نمی پنداشتند،معضلۀ کثیفی که از سال1992 به آن مواجه استیم.
این ملا های فروخته شده حتی یک زن یعنی ملالی جویای شجاع را در پارلمان مورد حمله قرار داده که بالاخره اخراج شد.در زمرۀ دیگران، آقای قاتل ، سیاف و صبغت الله کوشیدند دهنش را با قرائت آیات قران شریف ببندند.همین نوع ملا ها میخواهند به همین منوال صدای زنان را در صفحات انترنت نیز خاموش کنند.
آن ملا های خود فروخته چندین حزب سیاسی در پاکستان و ایران ایجاد کردند که هر دستۀ شان به ضد دیگرش بود و است و هر یک آن قران شریف را به شکل متفاوت (هنوز ادامه دارد)تفسیر مینمود.
آن ملا های ساختگی و خود فروش باید اول خودشان بکوشند تا قران شریف را بفهمند.
وقت ِ آنهائیکه از اسلحۀ دین برای برده ساختن افغان های شر یف (خصوصاً زن ها) استفاده میکنند به سر رسیده است.


اسم: جان محمد الکوزی   محل سکونت: لندن، انگلستان    تاریخ: 22.07.2010

قابل توجه شاغلی همایون غفوری:

دین اسلام از قرآن و حدیث منشاء میگیرد. قرآن شان نزول دارد. در مورد اعجاز قرآن در محدوده شان نزولش هیچ شک و شبه نیست. قرآن در شرائطی در عربستان سعودی نازل گردید که یهودها و عیسوی ها مانند جناب شما علیه مردم تاخت و تاز می کردند. آنها هر موضوع و مساله را در میزان و شرائط دوران حضرت عیسی و حضرت موسی انداخته با لجاجت از آن دفاع میکردند. تااینکه قرآن نازل شد و پیغمبری ظهور کرد که پاسخ این خداناشناسان را بدهد. امروز لجاجت شما همان لجاجت عیسویان و یهودیان خداناشناس زمان حضرت پیغمبر(ص)میباشد، نه معرفی اسلام.

وقتی دین اسلام معرفی گردید، با در نظرگرفتن شرائط زمانی و مکانی و در حدود وضعیت شان نزول بصورت زنده نه شرائط دوران حضرت عیسی و حضرت موسی آن آیه متبرکه شهادت دو زن برابر یک زن در شبه جزیره عربستان سعودی مشخص گردید. ولی شما مذبوحانه تلاش دارید که آنرا بر اساس قیاس خویش در مورد دو زن افغان در افغانستان در قرن بیست و یک تعمیم می بخشید. لطف نموده بفرمائید که شما این شهامت را برای افترا و تهمت در مورد قرآن و اسلام از کجا کسب کردید؟ لطف نموده ده صفحه نوشته نکن و ضرور هم نیست فقط همین سئوال را در یک جمله جواب بگو. شما بحیث یک مسلمان باید این جرات اخلاقی را داشته باشید که یک جواب پاک و سوچه و سره برای یک سئوال ساده داشته باشید.

یک مسلمان دروغ نمیگوید. شما وقتی مجبور شدید مرا مورد خطاب و عتاب قرار داده و بحیث یک مفتری میگوئید که من از دین اسلام خبر ندارم و تو یک عالم اسلامی می باشی. همین ادعایت تهمت است. وقتی تو مرا نمی شناسی از چه میدانی که من از دین بی خبر میباشم و تو یک شخص متبحر در دین اسلام میباشی. آیا نشنیده ای که تهمت و افترا در اسلام خطرناکتر از کار یک زانیست؟

من شما را بحیث یک اسلامگرای آماتور قبول دارم اما در مسلمان بودن تان سخت مشکوک هستم. حال این مربوط شماست که موضع خود را بحیث یک مسلمان ثابت سازید. مشکل شما اینست که شما شرائط زمانی و مکانی را نادیده میگیرید در حالیک قرآن و حضرت پیغمبر(ص)نقشش را تحت شرائط زمانی و مکانی ایفا کرد.

من از شما یک خواهش دارم. امروز شما قرآن را اگر یکبار هم شده بخوانید. در قرآن سر چند چیز بی نهایت تاکید گردیده است - علم، فکر، بیداری، هوشیاری، خردگرائی! تقریبا در هر سوره شما بارها میخوانید که این آیه برای کسانی معنی دارد که فکر میکنند، علم دارند ... و غیره ولی در هیچ قسمت قرآن گفته نشده که اینکار را بکنید بخاطریکه عیسویها کردند یا یهودها کردند. در قرآن با صراحت گفته شده که عیسویان و یهودیان معنی رسالت آن بزرگوران (حضرت عیسی و حضرت موسی)را تحریف کردند و آن کاریست که همین اکنون شما در مورد دین اسلام میکنید.


اسم: همایون غفوری   محل سکونت: کابل    تاریخ: 22.07.2010

مدیران افغان جرمن
با تقدیم احترامات
خواستم جویا شوم که از چه زمانی مفتی شده اید تا حکم دینی صادر کنید و بگویید که این تفسیر درست و آن نادرست است
آقایان شما یکبار مضمون مقام زن را نشر میکردید باز مانند همه مضامین قضاوتش را به خوانندگان میگذاشتید که چه میگویند با یقین کامل من به اینکه اگر در تفسیر آیات متبرکه قرانی کدام اشتباهی کرده باشم حتما سراغ میشوند چنین مردانی که اصلاح طلبانه متوجهم بنمایند اما اینکه مضمون درخور مزاج کسی نبوده سپس از ترس تآثیرات مثبتش بر خواهران مسلمان دیدند که بازار اندیشه ایشان سردتر خواهد شد آنرا نه تنها اینکه نشر نکردند بلکه تا توانستند مورد استهزایش قرار دادند و از هر کوچه و پس کوچه افرادی به میدان نبرد کشان کشان آوردند که اصلا ایشان را قابل این نمیبینم که موضوعات دینی را با ایشان زیر بحث قرار دهم . مانند این الکوزی صاحب که از الفبای دین آگهی ندارد و آمده فتوای نا مسلمانی این بنده عاجز را پرتاب کرد و دهن باز کرده چیزی گفت که خودش نداند .
آمدیم روی موضوع اصلی
در تبصره متذکر شده اید که محترمه نایاب را به علت زن بودن "تو" خطاب کرده ام . جناب من علت زن بودن نبود ! زن مادرم است زن خواهرم است ... علت گستاخی در برابر دین بود . علت جرأت در برابر خدا بود . ببینید جنابان ! تهاجم علیه دین اگر از سوی کفار رخ میدهد از ایشان گله نیست چون با دین اسلام دشمنی ازلی دارند . مگر چون شخصی ادعای اسلام کند و اسلام را استهزاء هم بکند جزایش استتابه است و در صورت انکار حد ارتداد بر سرش جاری میشود . علت دین ستیزی بود و بهمین علت برایش نصیحت کرده بودم البته با لهجه عصبانی تر و تند تر مگر از باب دلسوزی ولی اگر نایاب و تشویق کنندگانش در کفر ادامه میدهند و نصیحت کنان را دوست نمیدارند علی الاقل من وجیبه دینی ام را ادا کرده ام برای خود و برای ایشان دعای هدایت میکنم . دیگر اینکه شما چنانکه همیشه شعار میکنید که مواد توهین کننده اشخاص را نشر نمیکنید که من خودم گواه ایم امر زیبای شما استم ولی تعجب این است که تهاجم بردین را هیچگاه عائق نشده اید و با تمام کیف و کان مضامین دین ستیزی را نشر میکنید . آیا ارزش افراد ولو که کفر سرایی هم بکنند نزد شما بیشتر از ارزشهای اسلام و پیامبر اسلام است ؟ نا گفته نباید گذاشت که شما خود در تبصره خود از جناب رسول الله صلی الله علیه و سلم با صیغه مفرد یاد کرده اید ، جرمی که با ارتکابش در مقابل محترمه میرمن نایاب جان مرا سزاوار دانستید که من چرا از یشان بلفظ " تو " یاد کرده ام و اتهام نیز بسته اید که جرم وی نزد من تنها زن بودن است . در صورتیکه مسلمانان هنگام اسناد فعلی به پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم ، نمیگویند که " کرده بود " بلکه با صد ادب میگویند که " کرده بودند " ... میشود تبصره خود را بازدید کنید تا من بعد از جناب ایشان قدردانی کنید و شود که ایشان و محترمه میرمن نایاب جان در میزان ادبیات شما هر کدام جای سزاوار خود را داشته باشند .
بفکر من اگر تبصره و رد تبصره بهمین منوال ادامه پیدا کند شاید وقت زیاد ( شما و من ) بهدر برود و مفاد آن به خوانندگان کمتر باشد یا حتی خسته کن هم تمام شود . فقط اگر همین خوف نمیبود همه بنود تبصره تان را جداگانه جواب میدادم . ولی اگر اجازه بدهید یک خواهشی از حضور تان داشته باشم که من یک مضمون مفصل مینویسم و همه این جریانات را تفنید کرده به خدمت خوانندگان این پورتال تقدیم میکنم مگر بعد ازینکه مضمون مقام زن را نشر کنید و در عقب آن برایم خاطر نشان نمایید که در قسمت کدام آیت رأیم صایب نبوده و سبب عدم نشر مضمون چه بوده . من تا همین لحظه هم به این عقیده استم که مضمون به اندازه ای قوی است و با استدلالهای نقلی و عقلی استناد میکند که شما توان نشر آن را ندارید زیرا که نمیخواهید زن افغان مقامش را در اسلام بشناسد و میخواهید مانند همیشه در برابر دین اسلام بی باور باشد . و میکوشید که سهیلا ها و نایاب ها و نجیبه های دیگری هم روی صحنه آیند....
امید است چیزی که من حق دیدم سبب دلخراشی شما نگردیده باشد و همانندی که من همه بهتان تراشی ها و حدسهای بیجای شما در قبال خودم را با کمال صبر و شکیبایی خواندم و جواب دادم ، شما هم چنین بکنید و همهتر ازآن هم اینکه این تبصره را نشر کنید .
در اخیر فقط یکبار یاد آور میشوم که تاکنون جهان شاهد جماعت های ( دینی ) تکفیری بوده است مگر اینکه بیدین ها هم در بین خود گروه های تکفیری پرورده باشند این یک معمای شگفت آور و خنده آور است که الکوزی بنمایندگی آن گروه قد علم کرده است !!!
والسلام علی من اتبع الهدی


اسم: احمد از جرمنی   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 21.07.2010

وقتی کسی به دست بوسی سفیر انگلیس برود چه فرق میکند که سخنان تملق آمیز بگوید یا چند انتقاد آبکی از اشغالگران(ببخشید نیروهای حافظ صلح)همه این ها که به خانه سفیر انگلیس این دشمن مردم افغانستان دعوت شده بودند بدون ارتباط با دستگاه های خارجی در چنین مجالس خصوصی دعوت نمی شدند. اگر فکور این خلقی آدمکش در این ضیافت دُر فشانی کرد دیگران مانند داد نورانی هارون میر خود جناب مژده با آن سابقه گلبدینی احمد سعیدی و غیره هم بهتر از فکور نیستند.


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 21.07.2010

خواستم از مقالهء جدید آقای وحید مژده "گزارشی از یک ملاقات!" سپاسگزاری نمایم. آقای فکور نمونهء از رونشفکر به قول شریعتی "الینه" شده است.


اسم: جان محمد الکوزی   محل سکونت: لندن، انگلستان    تاریخ: 20.07.2010

جناب همایون غفوری از کابل:

بیا که هر کدام ما از خدا خوف کنیم و از آتش دوزخ بترسیم و در پای خدا و قرآن و رسول او تهمت و افترا نکنیم. زیرا مطابق عین دساتیر قرآنی تهمت و افترای عادی توسط یک اسلامگرا (نه مسلمان) از جرم زنا بدتر است. نظریات شما بحیث نظر یک اسلامگرا قبول است ولی من صد در صد در مسلمانی شما شک دارم. حال شما فکر کنید که تهمت در مورد خدا و قرآن و دین اسلام چه گناه عظیمی خواهد بود.

اول شما با کدام صلاحیت حکم خداوند متعال را برای دیگران بیان می کنید. ثبوت بعثت و رسالت شما چیست؟ در دین مبین اسلام صرف و صرف پیغمبر خدا این مقام را یافت و بعد از او هیچکسی این نقش را بعهده نگرفت و حتی خلفای راشدین معمولا مسائل از طریق اجماع امت، قیاس ... وغیره مورد بحث و شور قرار دادند که اکثرا به بحث و جدل کشید و تا امروز ادامه دارد. تا بحال هیچیک از مسلمان های رسالتمند ادعا نکرده که خیال و تاویل او دین اسلام است ولی هر کس بزعم خویش و در حد توانائی خویش بعد از اضافه کردن جمله "الله اعلم" چیزی گفته و نظر داده است نه مثل شما باین قاطعیت.

دوم شما از موضع خدا طوری صحبت می کنید که شهادت یک مرد مساوی با شهادت دو زن مسلمان است ولی از یک واقعیت چشم پوشی می کنید که این آیه شان نزول دارد. اگر شما تاویل آن آیه را از شان نزولش خارج سازید چیزی جز تهمت در پای خدا نکرده اید. من با شما صد در صد هم عقیده هستم که شهادت دو زن مسلمان برابر با شهادت یک مرد مسلمان در یک شرائط خاص زمانی و مکانی گفته شده بود. شما هیچ ثبوتی ندارید که در قرآن آمده باشد که شهادت دو زن افغان برابر با شهادت یک زن افغان در قرن بیست و یکم در افغانستان در شرائط موجود جهانیست. اگر این ثبوت را دارید بسم الله ارائه کنید که ما نیز قدری منور گردیم.

خواهش عاجزانه بنده از شمااین است که از خدا حیا کنید از تهمت به دین و خدا و پیغمبر خوداری کنید تا باشد که از عذاب آتش جهنم نجات یابید. هر وقت یک آیه قرآن را برای ثبوت ادعای تان ارائه می کنید، حتما شان نزول آن را و علت نزول آن را و موقعیت و محل نزول آن را نیز مدنظر بگیرید.


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: المان    تاریخ: 20.07.2010

محترم شاغلی همایون غفوری!

نوشته های مکرر شما را نسبت عدم نشر یکی دو مقاله و تبصرۀ شما در پورتال افغان جرمن آنلاین دریافت کردیم. سؤالاتیکه در بارۀ افغان جرمن آنلاین نزد شما مطرح شده است توجه جدی ما را جلب نمود.
بدین ذریعه به جناب شما خاطر نشان میشود که افغان جرمن آنلاین و تیم کاری آن با دین، نه درستیزند و نه در تجارت. ما نه تنها به دین اسلام بلکه به همه ادیان و باور های بشر احترام داریم. با تأکید به این نظر دید جناب شما را در بخش آیات متبرکۀ قرآن عظیم الشأن صائب نمی بینیم. اینرا هم نادیده گرفته نمی توانیم که ارائۀ چنین نظرات و تفسیر آیات، اساسات دین اسلام را صدمه می زنند. به این مناسبت است که نوشته های شما از نشر بازمانده اند.
شاید بپرسید که ما چرا نوشتۀ خانم نایاب و امثال آنرا نشر کردیم! چنین نوشته ها که پرسش های مشروعی را در بر دارند و همواره از طرف نسل جوان خاصتاً زنان مطرح میشوند نه تنها باید نشر شوند بلکه لازم است به سؤالات آنها با جواب های مستدل و با منطق، عاری از تعصب، عاری از زور و جبر و عاری از سلیقه های شخصی، مهربانانه و با بزرگواری اسلامی (چنانکه است) روشنگرانه ارائه شود و زوایای تاریک موضوعات قابل بحث روشن گردد.
ما نباید خود را عوامفریبانه نمایندۀ خدا و پیغمبر در روی زمین بپنداریم و با روپوش اسلام خود را بر جامعه، جبراً تحمیل نموده مدافعین اسلام بدانیم. خاصتاً ما نباید خویشن را کبیر و دیگران را صغیر بپنداریم و لازم است به پرسش های مردم و ملت مسلمان افغان پاسخ های منطقی و قانع کننده ارائه نمائیم. خاصتاً سؤالات این عزیزان باید دور از کبر و غرور و خود خواهی و با لحن مهربانانه و مؤدبانه منحیث یک مسلمان پارسا و اصیل و وفادار به اسلام واقعی پاسخ گفته شود.
اگر ما از لجن تعصب بیرون نیاییم و تحت تأثیر آن مغایر تعالیم اسلام، با عوامفریبی غرض ثروت اندوزی و دانش فروشی کاذب آیات متبرکه و احادیث شریفه را به شاخی باد کنیم، بدتر از کسانی خواهیم بود که در مقابل اسلام قرار گرفته اند.
برای ما قبل از همه حب وطن و دفاع درست از دین مطرح است. امروز در جنگل پرُ از مدافعین کذایی دین، هرگز جمله ایکه بتواند قناعت مسلمانی را برآورده سازد و یا ممثل خوبی های اسلام باشد، شنیده نشده است و این هرگز به منافع باورها و عقاید دینی ما نبوده و مغایر با اسلام مبارک است.

جناب همایون غفوری!

متأسفانه در نوشته های شما نه تنها نکات فوق مراعات نشده بود بلکه بعضی کلملت تند شما در برابر محترمه میرمن نایاب غیر قابل قبول بود که ما ناگزیر به تصحیح آن شدیم. چنانچه مخاطب تانرا بخاطر زن بودن، جابرانه « تو» خطاب کرده بودید. پیامبر اکرم (ص) هرگز، حتی کافری را با چنین کلمات خطاب نکرده بود. چه رسد به یک خانم مسلمان. پس خواهر شارحی که نیت والایی در راه درک خصوصیات مبارکۀ اسلام دارد نباید با چنین برخوردی طرف باشد. ما باید از بزرگواری ها و ارشادات پیامبر اکرم ص بیاموزیم.
این بود توضیحات ما که امید است طرف توجه شما قرار گیرند. با تجدید سلام و حرمت.

افغان جرمن آنلاین


اسم: همایون غفوری   محل سکونت: کابل    تاریخ: 20.07.2010

محترمات نجيبه قانع و سهيلا و قبل از ايشان محترمه ناياب
من نه از زور کار گرفته ام نه هم كدام زور آوري استم. من یک بندۀ عاجز خدا استم و از باب دلسوزی و نصیحت برادر به خواهرانش یک حکم خداوند متعال را برایتان بیان کردم. کدام موضوع اجتهادی و اختلافی را هم بیان نکردم که مورد شک و تأویل باشد. حکم صریح خداوند است که شهادت یکمرد مساوی با شهادت دو زن مسلمان است. چنانکه شما دیدید دو زن مسلمان گفته شده نه زن هرزه و غیر مسلمان. و این کدام قضیۀ جدیدی نیست که برای بار اول فقط از روی صفحه افغان جرمن آشکار شده باشد بلکه این موضوع از بیشتر از چهارده قرن در قرآن ثبت است . اینکه شما از جرمنی قلم میزنید و ازین حکم برای بار اول میشنوید این ارتباط به خود شما دارد ...
باز هم تکرار میکنم که از خدا خوف کنید و از آتش دوزخ بترسید و حکم خدا را توهین نکنید ورنه عاقبت نهایت وخیم در انتظار تمسخر کنندگان و معارضین دین است . توبه بکشید و قضیه را جدی بگیرید ...
من یک مضمون مفصل درین بار نوشته ام و بعنوان " مقام زن در پرتو یک حدیث نبوی " در سایتهای دعوت فری میدیا و تول افغان بنشر رساندم و یک نسخه اش را به افغان جرمن هم فرستادم مگر نمیدانم که بنابر کدام ملاحظات با وجود اصرار من از نشر آن ود داری میکنند اگر چه یکروز سهوا آنا در صفحه تبصره ها نشر هم کردند مگر فقط یک ساعت بعد دباره حذفش کردند !
بدین وسیله یکبار دیگر از مدیر مسؤول افغان جرمن احترامانه خواهش مندم که جوابهای ایمیلهای من مبنی بر استفسار از خود داری نشر مضمون مذکور را ارائه بدارند .


اسم: سهیلا   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 20.07.2010

محترم غفوری، من هم گفته های خانم قانع را تصدیق میکنم. هر کسی می تواند محترمانه نظر خویش رااظهار بدارد، اینکه کسی قبول دارد یانه، آزاد است. شما نباید عصبانی شوید و شما واقعآ اجازه اینرا ندارید که از تهدید و زور کار بگیرید. دوران این کار دیگر گذشته است. من هم اینرا توهین بزرگ به طبقه زن میدانم که رای دو زن و یک مرد برابر باشد. دنیای امروزی ثابت کرده که اگر زن و مرد هر دو به یک نوع و به یک اندازه تحت تعلیم و تربیت قرار میگیرند، هیچ کدام نمی تواند ضعیف تر و کم استعداد تر از دیگری باشد.


اسم: محمد عارف عباسی   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 19.07.2010

تبصره مختصر بالای تحلیل محترم مستمند صاحب

نوشته هموطن عزیزم محترم آقای شاه محمود مستمند را در صفحه تحلیل های پورتال ملی گرا ووزین افغان جرمن آنلاین زیر عنوان « نجاتگران غارتگر و تجزیه گران ترسو » با نهایت علاقه مندی ودقت خواندم . همانگونه که سیر باغ و بوستان و مشاهده مناظر دلفریب طبیعت لذت بخش است بهمان پیمانه وحتی بیشتر از آن سیری در اندیشه های وطندوستانه و ملی گرایانه یک وطندار عزیز مایه تقویه روح وروان وبرای آنانی که عطش شنیدن و خواندن حقایق شفاف را دارند موجب تسلیت خاطر است . اظهار نظریکه از تعصبات گوناگون وگرایش های متنوعه عاری و مطلقا" مبتنی بر حقایق باشد واقعا" که قابل پذیرش بوده آموزنده ، نیکو و شائسته است .

تجارب غنی سالیان دراز ایام غربت خوشبختانه از خواندن ها و شنیدن های فراوان توانمندی قضاوت سالم را در مجموع میسر گردانیده که انسان بسادگی میتواند درک نماید که قصه در کجاست انگیزه های گفتار و نوشته چیست کی بآسیاب کی آب میزیزد و کی در دفاع از فرد وگروه دسته وحزبی میبرآید. و در کدام موارد منافع غیر مشروع مشترک مطرح بحث است.

من معرفت شخصی با نویسنده محترم ندارم ولی با نظریات و افکار شان از طریق همین رسانه تا حدی آشنا هستم ،اماصادقانه بعرض میرسانم که عالی نوشته اند و بیقین کامل احساسات شریف و مقدس یک افغان دلبسته بوطن را با با شیوه وسبک بینهایت سلیس وروان و مستند تبارز داده اند آنچه من از این تحلیل برداشتم همه بیان حقایق بود. خوشبختانه که تعاد کثیری نویسندگان این پورتال اندیشه ملیگرایانه همگون دارند که همه الحمدالله منابع و مؤخذات مفید آموزندگی است .

در قسمت اخیر تحلیل خود محترم مستمند صاحب نقل قولی از کتاب هموطن دانشمند دیگری پیرامون آخرین تلاشهای داکتر نجیبالله نموده اند که من درزمینه سخت محتاج رهنمایی استم . صادقانه آرزو دارم که بدانم که آیا مساعی واپسین آخرین سردمدار رژیم کمونیستی افغانستان بر پایه منافع ملی وطن استوار بود ویا اینکه آخرین تلاش های مزورانه شوروی برای بقای نفوذش درین قلمرو بود. با شناخت کامل و مستند از سوابق و مشاغل و اعمال این گماشته استعمار آیا میتوان انتظار چنین وطنخواهی ، بشر دوستی و صلح طلبی را داشت . آیا این ملیگرایی ها در واپسین رمق استعمار شوروی تلاش های مذبوحانه استعماری نبود . آیا واقعا" داکتر نجیب در صدد نجات وطن و ایجاد یک دولت خود مختار و مستقل بود .

از ترکیب اعضای کابینه داکتر حسن شرق میتوان نتیجه گرفت که برای عملی ساختن طرحهای شوروی صرف بمنظورعوام فریبی زمینه رویکار آمدن یکعده عناصر مرتجع ، فرصت طلب ، وسست عنصر که با هر دوره سر جنبانیده بودند بنام اشخاص ملی وبیطرف مهیا گردید .

هموطن عزیز اگر شما دلایل قناعت بخش و محکم برای رد برداشت من دارید لطفا" مرا تدریس فرمائید . شاید شما اسناد و مدارک قویتر داشته باشید که در زمینه ارائه نمایید . بهتر است این سؤال ها جواب داده شود . البته که با خونسردی ، ملایمت و عالمانه.

با پذیرفتن واقعیت تلخ حوادث ، جنایات و خونریزی های بعد از سقوط نجیب الله فکر میکنم این دوره خاص تاریخ که حاکی از مساعی نجیبالله برای ایجاد یک نظام وسیع البنیاد بر مبنای حرکت آشتی ملی بود واقعیت ، صداقت و اندیشه منافع ملی در آن نیازمند بحث عالمانه و آفاقی است . مخصوصا" که بعضی وی را فرشته نجات میشمارند . آیا او واقعا" فرشته نجات بود یا همان قصاب در نقش فرشته.

پایان


اسم: نجیبه قانع    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 18.07.2010

خواهر ګرامی ملیحه نایاب
هزاران خواننده نوشته های این پورتال زیبا را میخوانند - اګر در رابطه با نوشته های شما و پاسخ های ملا صاحب غفوری چیزی نمینویسند به این معنی نیست که همه نطر غفوری صاحب را تایید میکنند و کسی نوشته های تانرا نپسندیده است
من مقاله های سابق تانرا نیز در صفحات این پورتال خوانده ام – بیاد دارم که باری نوشتید با وجود توصیه های داکتران، ازدواج با بسران و و دختران ماماها و کاکاها عیبی ندارد زیرا اصحاب چنین کار را میکردند - من به آن نظر موافق نیستم اما منظور من اینست که چګونه سر و کله شخصی پیدا میشود و کسی مانند شما را که همواره با اتکا به آیات شریف و احادیث مبارک و حتی با استناد به عادات عرب های آن وقت مینویسد، خدای ناخواسته متهم به کفر میکند –
من زیاد موافق نیستم که اصطلاح (تیکه داران دین) و (دکانداران دین) بکار برده شود، اما واقعاً کسانی وجود دارند که فکر میکنند قباله دین در دست شان است و هر کسی باید نوشته خودرا نزد ایشان ( چک ) کند
آقای غفوری! خواهری چیزی مینویسد ـ اګر موافق نیستید جواب اشرا بنویسید، حق تهدید و (دار دار) را ندارید
گوش کنید! خواهرم ملیحه جان نگفته است و در آینده هم نخواهد گفت، اما من میکویم :
شهادت دو زن را با شهادت یک مرد معادل شمردن اهانت بسیار واضح و بسیار بی انصافانه به زن و ګفته ای در خور فرهنګ بسیار عقب مانده آن وقت صحرا نشینان عرب است ـ درست شد؟
ملا صاحب غفوری اګر میخواهید با نوشتن کدام مقاله یا تهدید نامه نظر مرا تغییر دهید – این زحمت را بخود ندهید وقت استدلال های کورکورانه و طالبانه و به زور سوټه کذشته است - ملیحه جان نایاب کوشش میکند با عینک اسلامی و در عین حال با منطق امروز استدلال کند. او را هم نمی ګذارید و سلاح تکفیر را تیز میکنید
اګر میخواهید افکار خود را بزور نافذ سازید، جای تان وزیرستان شمالی است – واسکتی به تن کنید خون چند مسلمان بی ګناه را بریزید و کلید جنت را از آن خود سازید. والسلام


اسم: همایون غفوری   محل سکونت: کابل    تاریخ: 18.07.2010

محترمه میرمن نایاب!
موضوع اصلی پوشیدن برقع یا چادری نبود زیرا که این امر یک قضیه اختلافی بین علما میباشد.
موضوع اصلی بین شما و من موضوع شهادت یک مرد برابر به شهادت دو زن است که شما آنرا اهانت به زن خوانده اید و با بسیار زیرکی در تبصره تان آن موضوع اصلی را از بین کشیده اید چنانکه مردم فکر کنند که همایون غفوری به خاطر برقع، ملیحه نایاب را تکفیر کرده است !!!
نایاب جان
فکر نکنید که تنها شما زیرک میباشید
اینبار کوشش کنید که روی موضوع اصلی صحبت کنید بعد از آن من جواب مکمل را بشکل یک مضمون مستقل برایتان مینویسم و یک نسخۀ آنرا به افغان جرمن آنلاین هم ارسال میدارم. اگر در خور مزاج ایشان بود شاید نشر کنند و اگر اندیشۀ آنها را تایید نمیکرد سانسورش (یا بهتر بگویم قرتش خواهند کرد "بلعیدن هدفم است")
نسخۀ اصلی را در سایتهای تول افغان و دعوت و صبح امید میتوانید مطالعه کنید.
پس من منتظر جواب شما میباشم که مفصلا بگویید که شهادت یک مرد برابر با شهادت دو زن را بکدام جرأت اهانت به زن نامیده اید.
این تبصره را کاپی میکنم و اگر دیدم که از سوی افغان جرمن آنلاین که واسطۀ اصلی بین شما و من است نشر کرد ان کاپی را ضمیمۀ مقاله خواهم کرد و در سایتهای فوق الذکر بنشر خواهم رساند.
والسلام


اسم: ملیحه نایاب    محل سکونت: کابل    تاریخ: 17.07.2010

قابل توجه اداره پورتال افغان جرنت آنلاین،
و به جواب همایون غفوری در بخش دیدگاه ها!

بعد از عرض سلام به شما و کارکنان محترم پورتال.
قبل از اینکه به جواب آقای غفوری بپردازم، اولتر از همه از حوصله مندی پورتال افغان جرمن آنلاین اظهار سپاس مینماییم بخاطرنشر مقالۀ من که از طرف جناب غفوری زیر فشار و ملامت قرار گرفتند، و سبب ناراحتی من گردید.

این هم دور از انصاف خواهد بود تا مطالب که طرف علاقه مندی یکعده از مردم قرار نگرفته و عده دیگری به آن موافق باشند از نشر باز داشته شود. برای بنده این سوال پیدا شد، که آیا گفتن حقایق تهاجم به دین است..؟
اکثر اوقات در یک مقاله چند موضوع را که باهم ارتباط نزدیک داشته باشند، گنجانیده همچنان مقالات که من روی آن کار میکنم، آنهم بخاطر رضای خداوند و اصلاح فرهنگ های ظالمانه که در کشور ما مروج بوده و نه بخاطر آزرده ساختن کسی یا عملی که خود را در آن داخل گناه کبیره ساخته باشم. و به همین نسبت از خود قران سوره مجادله را انتخاب نمودم تا ببینیم که خداوند طرف دار ظلم نبوده و فرهنگ که نزد مردم رواج داشت با صدای بر حق زن آنرا ممنوع ساخت، و بروی مردم مسلمان راه باز گردید، تا رسوم ورواج های ظالمانه که سبب ظلم یا تحقیر به انسان باشد از میان برداشته شود، نه اینکه رونق بیشتر پیدا کند.
به لطلف خداوند هنوزهم مقاله من بروی همین سایت موجود است و جملات که شما در مورد من لطف کرده اید خداوند تعالی در میان ما و شما بهترحکم خواهد کرد، که دیانت من در مورد زنان مسلمان چه بوده، تا مورد تحقیر و اهانت قرار نگیرند، و شما آنرا چه تعبیر کرده اید.
چون خودم یک زن هستم و البته اهانت به یک زن مسلمان را، اهانت به همه زنان مسلمان میدانم.
و شما سوال کرده بودید، که آیا به عقیده من خداوند به زنان مسلمان اهانت کرده است...؟
هرگز خداوند به زن مسلمان اهانت نکرده، و این بنده های خداوند هستند که خود وسیله اهانت به زن مسلمان میگردند، مانند اجبار ساختن پوشش برقع (چادری). زیرا مقررات در مورد سر انداز(جلبات) که در آنوقت برای شناخت و حفاظت زنان پیغمبرص و مومنین بود تا از سایر زنان عادی فرق شده بتوانند، اما آن مقررات بالای زنان ( صالحه و فاسقه) یک قسم که شناخت آنها از عقب برقع (چادری) بسیار مشکل میباشد تحمیل شده است که اکثریت زنان به آن راضی نبوده، برقع راعذاب درد ناک برای خود میدانند.
خداوند تعالی برای تفریق همه طبقات آیات جداگانه نازل فرموده است.
در مورد منافقین و فاسقین که در جمع مسلمان در صدر اسلام موجود بودند در قران آمده است، تا آنها از مومنین و صالحین فرق شده باشند و فرموده است: زنان فاسقه با مردان صالح ازدواج کرده نمیتوانند. و زنان صالحه با مردان فاسق نمیتوانند ازدواج کنند، مگر مانند خود شان.
آیا آیات که مخصوص به زنان پیغمبر، دختران و زنان مومنین (اصحاب کرام) و تعداد از مومنین که البته صفات آنها در سوره مومنین آمده است و مربوط به یک طبقه خاص باشد، بالای همه زنان عادی هر طبقه تطبیق شود و این خود جفا به حق دین نیست. اگر یک زن مسلمان از دید خود به عمق موضوع داخل شده است، نباید محکومش سازید. چون دین اسلام به همه مسلمانان اعم از زن و مرد تعلق دارد، پس در حفظ آن ضرورت است تا مشکلات موجود جوامع اسلامی را نه از راه ملامت و آزرده ساختن، بلکه با درک و احترام همدیگر در رفع آن تلاش های همه جانبه نماییم. انشاءالله در آنصورت رضای پروردگار را حاصل خواهیم کرد. زیرا جریمه شدن و آزار زنان مسلمان در کشور های اروپایی و قتل زن جوان توسط پسر المانی را نباید از یاد برده شود، که بخاطر چه صورت گرفته بود.. چون آنها از اسلام تصویر و شناخت درست نزد خود نداشتند و آنرا ین ظلم و خشونت می پندارند...
زنان جوامع غربی خواسته اند تا جلو پوشش برقع در غرب گرفته شود، تا بالای اطفال خود آنها تاثیرات نا درست بجا نگذارد، و چنین فکر میکنند که رونق پیدا کردن آن در غرب، بدون رضایت خود زنان مسلمان، ممکن یک عمل تحمیل شده و جبری بالای زنان باشد، که خود را در برابر آن ناراحت میبینند. چون این زنان از خود دفاع کرده هم نمیتوانند. باید راه چاره برای این معضله پیدا شده بتواند، درغیرآن قانون کشورهای غیر اسلامی را مسلمانان نخواهند توانست تغییر بدهند.
متهم کرده اید که: ( زیر تربیه ناسالم و فرهنگ غربی به مهمترین قوانین حفاظت کننده جامعه اسلامی و بزرگترین ارزش خانوادگی اسلامی هجوم ظالمانه کرده ای...)


من قضاوت را به خود شما واگذار شده از خداوند تعالی میخواهم تا مسلمانان را از عمل ظالمانه نجات بدهد.


طی سالیان زندگی در کشور خود ازبرقع (چادری) خاطرات تلخ از دوستان شنیده بودم، میخواستم تا به اصل قانون خداوند و در مورد حجاب که متاسفانه نزد همه مسلمانان یکسان معنی و تفسیرهم نشده است، حتی خود علما در مورد آن اختلاف نظر دارند تحقیقات داشته باشم.


زمانیکه سفری به کابل داشتم، یکی دو بار به کتابخانه عامه کابل رفته، تا در ارتباط به زندکی زنان در گذشته و بخصوص در مورد تاریخچه حجاب معلومات پیدا کرده باشم.
خانم که در آنجا وظیفه داشت برایم گفت زیاد کتاب مورد نظرم نیست و لطف نمود دو جلد کتاب نسبتا کهنه (قدیمی) را برایم داد، تا حل مطلب کرده بتوانم. از اینکه اجازه نبود تا کتاب را از کتابخانه به همراه خود خارج سازم، البته چند ساعتی که درهمانجا باقی ماندم، از لابلای این دو جلد کتاب که متاسفانه اسم آنرا بخاطر ندارم ولیکن چندین مطالب مهم را بدست آوردم، که یکی هم در مورد تاریخچه (حجاب) بود. یعنی قبل از مسیحت حجاب در میان طبقات از مردم رواج داشت که هیچ ریشه مذهبی با خود نداشت یعنی در جزیره نزدیک به یونان قدیم بود. یک طبقه از مردم برای اینکه در برابر دیگران برتری نشان داده و خود را مطرح ساخته باشند، زنان شان با یکنوع لباس مخصوص در اجتماع ظاهر میشدند که (حجاب) میگفتند، یعنی از همان زمان مردم به نام آن آشنا بودند. بعدها با گذشت زمان در جوامع دیگر به شکل تقلید در آغاز رواج پبدا نمود، تا اینکه بعدها شکل مذهبی را بخود گرفت چنانکه زنان تارکه در کلیسا ها از حجاب به رنگ و دیزان خود استفاده میکنند، تا از دیگران فرق شده بتوانند.

اگر قرار بود تا همه زنان عیسوی عین حجاب تارکه ها را می پوشیدند، در حقیقت این خود ظلم در حق راهبه ها میبود..
در آغاز اسلام زنان با دیگر مردم در پوشش لباس فرق نداشتد، از اینکه تعداد از منافقین و فاسقین در جمع مردم مسلمان و غیر مسلمان وجود داشت. خداوند تعالی در سوره احزاب برای اینکه زنان و دختران پیغمبر و زنان مومنین با دیگران فرق داشته باشند، آیات نازل شد که یکی هم سر انداز (جلبات) بوده، که خود را بپوشانند، تا دیگران آنها را شناخته و مورد احترام قرار بدهند، تا از شر اشخاص مغرض در امان بمانند.
نمیخواهم بحث را در این مورد زیاد ادامه بدهم ورنه سخنان زیاد است که برای دفاع از حقوق زن مسلمان و اسلام باید گفته شود.

نباید چنین قضاوت میکردید که گویا اهانت به دین صورت گرفته است، در حالیکه خداوند خود بهتر میداند که هدف من خدمت به دین بوده و نه تهاجم به دین...
چند گفتنی در مورد برقع از اینکه مقاله مرا کفرانه خوانده اید، برای قضاوت شما و دیگر هموطنان ارایه میدارم.


زمانیکه از افغانستان به طرف پاکستان هجرت مینمودیم، مجبور بودم چند شبانه روز چادری بر سر خود داشته باشم که حتی با چادری خواب میکردم. البته در طول راه زحمات زیاد با چادری داشتم واز دل زنان مظلوم باخبر میشدم که سالیان سال در چنین شرایط زندگانی شانرا پیش برده بودند و صد آفرین میگفتم...
همچنان چند سال قبل که سفر به شهر کابل داشتم، با زن و شوهرش که از دوستان ما بودند، در انتظار تاکسی بودیم، در همان لحظه بس شهری رسید و جمیعت از آن پایین شدند. خانمی با چادریش در چند قدمی به داخل جویچه افتید، فریادش بلند شد که گفت (لعنت بر چادری) خاموشانه نالش وگریه میکرد. یکتعداد پسران جوان با دیدن این صحنه خنده های قهقه را سر داده بودند، البته مردان جرئت نزدیک شدن و کمک را هم بخود نمیدادند. خانم که با من بود، فورا هردو یکجا آن مظلوم را ازمیان آب کثیف جویچه بیرون کشیدیم، که بسیار افگار هم شده بود.
شاید بگویند که زن در منزل باقی بماند و چرا باید بیرون از منزل برود. بلی همین سوال را مردی با صدای خشن از وی کرد. و البته در جواب گفت که بیوه زن است و برای رخت شویی از منزلش برآمده، تا نفقه فرزندان یتیم خود را پیدا کند. آیا چنین صحنه های تراژیدی خود اهانت به زن نیست.
راننده تاکسی که از جریان خبر شده بود، از پوشش چادری که تا چه اندازه در مقابل آن حساسیت دارد گفت: چون دریور تاکسی هستم و برای من هر مشتری که باشد باید آنها را سوار تاکسی نمایم . انقدر از عقب جالی چادری چشمان زن جذاب معلوم میشود که بصورت عادی چنین نمیباشد. علاوه نمود که بعضی از زنان بدکاره که در تاکسی سوار میشوند، آنوقت انسان بیشتر در برابر چادری بدبین میشود.. من چند ماه قبل به خواهر و خانم خود گفتم که دیگر حق پوشیدن چادری را ندارند، زیرا که بدون چادری شخصیت، شرم و حیا زن را انسان در هویت ظاهری وی درست تشخیص کرده میتواند، نه ازعقب چادری، که صالحه است یا فاسقه...
همین شخص دریور از دوست خود که در یک کمپنی موسسه خارجی کار میکرد به نقل قولش گفت: روزی خانم و طفل خود را به داکتر برده بود و طبق عادت خانمش که در چادری بود و طفل را هم در بغل داشت، شدت گرمای تابستان بود، وقتیکه دو باره برمیگشت خانم خارجی که در آن موسسه با وی کار میکرد، حالت زن با طفل مریض را دیده و جگرخون شد و گفت: شما مرد ها از خداوند ترس ندارید که انسان را در این حالت قرار میدهید که حتی نزدیک پاهای خود را هم دیده نتواند، به خداوند چه جواب خواهد داد...؟
مرد برایش کفت که همه چیز را میدانم که این ظلم است و خداوند راضی نیست، ولیکن از ترس قوم و مردم قریه خود مجبور هستم که انجام دهیم.
به ارتباط همین مسئله مرد صاحب منصب که با فامیل شان دوستی داشتیم در رابطه به چادری گفت:
دو چیز را طالبان با ظلم یکجا بالای مردم مسلمان تحمیل کرده بودند. یکی پوشش اجباری چادری بالای زنان مسلمان بود، و دیگری خواندن نماز های اجباری بالای مردان. و علاوه نمود که حتی در فاصله ده دقیقه دو بار نماز عصر را خواندم چون در نزدیک مسجد بایسکل من خراب شده بود، در زیر درخت نماز را خوانده و مشغول تیار کردن بایسکل خود بودم، تا اینکه با رسیدن تاریکی خود را به منزل برسانم، که نا خود آگاه چند دره در بغل و قسمت پاهای خود با درد شدید حس کردم که برایم میگفت: همه آماده نماز بوده و تو در اینجا در غم بایسکل خود هستی.. هرقدر که گفتم نمازم را همین حالا خلاص کرده ام، فایده نکرد داخل مسجد گردیدم، و در موقع نماز بی اختیار اشک از چشمانم سرازیر میشد.
واقعا صدای قرائت قران تاثیر آن نیز این درد و سوزش قلبم را زیادتر میساخت و به حال این طبقه که خود را مسلمان خوب و نماینده خداوند بروی زمین میدانند و اما دیگران را کافر و اعمال شانرا غلط...
به همه حال در همان روز خداوند قبول درگاه خود کند به جای پنج مراتبه شش مراتبه نماز خوانده بودم که هیچگاه درزندگی خود فراموش نخواهم کرد...
برادر محترم شما هرچه تحریر داشته اید، حق و نظر خود شماست، اما اگر کمی دقت و حوصله به خرچ میدادید، زیرا خداوند بندگان خود را روی هر چیزی امتحان میکند که چه کسی حق گفته است یا نگفته است...
با شما کدام گله و شکایت ندارم و از خداوند میخواهم که اگر هدف من بخاطرعزت و آبروی زنان مسلمان بوده باشد، اجر و ثواب آنرا برایم بدهد تا نایاب از دنیا نروم. شاید این هم خواست پروردگار بوده و حکمت های در کار بود، تا چند مطلب بیشتر در مورد برقع (چادری) تحریر و روشنی زیاد تر بی اندازم.
با احترام و تشکر از حوصله مندی شما. به امید توفیق، موفق و سرفراز باشید.


اسم: صبور واقف   محل سکونت: کابل    تاریخ: 14.07.2010

باعرض معذرت از شاغلی کیهان که نسبت معاذیر شخصی، شغلی و حتی تخنیکی، در شرایطیکه ما زندگی داریم بجواب شان بموقع پرداخته نتوانستم...
کج بحثی، انحراف، انعطاف، اغماض، بهتان، ابن الوقتی ووو..شیوۀ است که بدبختانه، یا ناآگاهانه و یا خیلی هم آگاهانه برای سرپوش گذاری بالای حقایق و یاهم بمنظور پیاده نمودن اغراض شوم اجنبیان توسط عمال زرخرید، به نحوی از انحا دامنگیر جامعۀ ما در داخل و یا حتی در خارج از وطن گردیده است. و متأسفانه این مارا بجائی نمیرساند. بهر صورت، مینویسید...
"آقای نوری و آقای واقف از کجا فهميده اند که دولتيار و دادجو، ايرانی پرستند(؟) يا بقول نوری صاحب، با ايرانيان «دوست»اند!!
ما که هر چه در متن نوشتار آنان گشتيم و گشتيم و گشتيم، چيزی دال بر اين ادعا، نيافتيم. مگر اينکه فرض کنيم، هرکس از «انقلاب» خوشش آمد، ايرانی پرست است و هرکه انقلاب را مذمت کرد، مليگرا و فاضل است!"
1- در کجای نوشتۀ من گفته شده است که دولتیار ایرانی پرست است؟ اقلاً ایکاش ضمن گشت و گذار چندین مرتبۀ خود در نوشتار شاغلی دولتیار، سری بنوشتۀ این حقیر فقیر و به زعم شما سرا پا تقصیر هم میزدید و میدیدید که من دولتیار را متهم به ایرانی پرستی نکرده ام انتقاد و گلۀ من چیزی دیگری بود که شاید عقل مبارکتان نخواسته است آنرا قسمیکه شاید و باید درک نماید ورنه مطلبی را که در شروع عرض کردم، صائب است. ولی و اما...
2- دُر افشانی ئی شاغلی ...ببخشید "آغای" دادجو در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران به حدی است که تنها از یک ایرانی و آنهم عضو این سازمان و یا کدام کاسه لیس ایرانی توقع میرود و بس.
اگر اشتباه میکنم پس جناب شما که "در متن نوشتار ایشان گشتید و گشتید و گشتید" و چیزی دال بر ایرانی و یا ایرانی پرستی وی نیافتید، بمن بگوئید که این" آقا" اگر افغان تشریف دارند اینهمه معلومات را در مورد ایرانی ها از کجا بدست آورده اند و معلومات شان در مورد ملک و مردم خودش تا چی حد است .... و اگر هست ما چرا این نوابغ را تا حال نمیشناسیم؟ و از علم و دانش شان در جملۀ امور وطن خودش واقف نیستیم؟ لطف نموده بگفتار ضد و نقیض آقای دادجو و از چهره بدل کردن سازمان مورد پسند تان توجه فرمائید
مینویسند...
"سازمان مجاهدین خلق ایران(که به جامعۀ توحیدی «توحید» اسلامی، باورمند بودند)..." به این معنی که پیاده نمودن شریعت محمدی و سد راه هرچه آزادی است اعنی دموکراسی و خصوصاً آزادی زن؟ و یا همانیکه با حجاب اسلامی در بستر نیمه سوسیاست بعث عراق در آغوش صدام خون آشام غنوده بودند؟
و باز در اخیر میفرماید که...
"سازمان مجاهدین که اکنون برای برپائی یک رژیم سکولار و دموکرات در ایران میرزمد".... و یا اینکه..."خودرا به جدائی دین از دولت...و و و پایبند میداند"... یعنی چی؟ اینبار مخالف شریعت محمدی؟ مخالف ضابطه های اسلامی در امور احوال فردی و اجتماعی؟ پس جامعۀ توحید اسلامی چی شد؟ یک انسان، یک هموطن کدامش را قبول کند و یاهنوز هم برای رسیدن یکمشت قدرت طلب ابن الوقت باید بنام انقلاب از احساسات پاک جوانان معصوم و بیخبر استفاده کرده، و خون بیګناهان ریخته شود و مردم به دلګی های اعدام فرستاده شوند و فرقی نمیکند که از کدام دوکتورین پیروی میشود؟ و اصلاً فهمیده نشد که راه و روش اینها بالاخره اسلامیست یا سیکولار؟ و و و...تنها هدفی که مبرهن است فقط و فقط بقدرت رسیدن یکمشت جانی ابن الوقت و استفاده جو برای بدست آوردن امتیاز و مقام و سود جوئی از وضعیت ایجاد شده بمنظور کسب منافع شخصی و حزبی بنام ارمغان انقلاب هااست و بس ولی هیچگاه راه کور کالی ډوډئ نبوده است.
همانکه در بالا عرض شد" کج بحثی، انحراف، انعطاف، اغماض، بهتان، ابن الوقتی توسط گماشتگان، سؤ استفاده از احساسات مردم و دروغ و افترا و اختلاس و ریا و تزویر و زور و حتی زر... کُشت و کُشتار و تجاوز و جبر و ظلم و اعدام و غصب دارائی و خیانت و وطنفروشی،.وحدت ملی را خدشه دار ساختن از یک ملت واحد و یکپارچه ملیت ها ساختن و به مادر خود(وطن)بیشرمانه تجاوز کردن از مشخصات انقلابات است... تنها همین انقلابی هااند که بنام پرولیتاریا و اخوان و تواریش کسی در قطب راست و کسی هم در آتطرف دیگر دست به جنایاتی زده اند و میزنند که تاریخ ازان شرم دارد. و اگر بازهم اصرار میورزید و از انقلاب خوشتان می آید اختیار از آن شماست ولی حقوق دیگران را بنام انقلاب پامال کردن چیزی بجز تجاوز به حقوق من و حقوق او و حقوق بشر نیست...مگرتاریخ گواه نیست؟.

والسلام


اسم: قمریلدا   محل سکونت: مونشن-آلمان    تاریخ: 14.07.2010

به پورتال محترم افغان جرمن انلاین‏‎‏.‏

باسلام ها و ارادتمندی های زیاد خدمت تمام دست‎ ‎اندرکاران پورتال افغان جرمن انلاین که یک سایت وزین ‏و پرمحتوی ‏بوده همیشه از مقالات‎ ‎و مضامین دلچسپ در موضوعات سیاسی، تاریخی،اجتماعی اسلامی واخبار داغ ‏و غیره هموطنان ‏و دوستداران شانرا مستفید میسازند، تقدیم میدارم‏‎
.‎ واقعا نویسندگان‎ ‎توانا و چیره دست با احساس مسؤولیت حوادث‎ ‎و واقعات ‏اجتماعی و سیاسی را مورد تحلیل قرارداده برای توجه وآگاهی بیشر هموطنان و بخصوص نسل جوان ‏که‎ ‎از وطن ‏دورند و از رویدادها و وقایع از دوراطلاع می یابند خیلی باارزش است. درین مرحلۀ حساس‎ ‎وضاحت واقعیت ‏های جامعه ‏ما بدون تعصب و احساسات برای نسل جوان و نسل های بعدی‎ ‎در خوراهمیت بسزای است. یکی از نویسندگان محترمیکه واقعیت های تاریخی را برملا میسازند ‏‎‏محترم‏اکادمیسین سیستانی می باشند که با نوشتن چندین کتاب و رساله و مقالات ‏تحسین بر‎انگیز باتحلیل شرایط سیاسی، اقتصادی،اجتماعی، تاریخی ‏ساختارهای اجتماعی و تاریخی جامعه مارا به قلم ‏توانا با مفاهیم علمی‎ ‎بوضاحت به نگارش گرفته و در این زمینه رسالت ملی خویش را انجام داده ‏که قابل تمجید و تحسین ‏و افتخار‎ ‎است. به نظر من او یک شخصیت بی آلایش، وطن پرست و علمی است. خداوند برایشان توفیق ‏اعطا فرماید‎ ‎تا از ‏مشعل فروزان نوشته هایش استفاده نماییم. با احترام قمر یلدا‏‎ ‎‏-‏‎ ‎مونشن


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 13.07.2010

با عرض سلام خدمت همه خوانندگان گرامی این پورتال
میخواهم در مورد دو مطلب که بقلم آقای بنیاد برشتۀ تحریر در آمده ملاحظات خود را بیان بدارم.
این دو مطلب که یکی در مورد اجراآت اسماعیل خان در هرات بعد از سقوط طالبان و دستاورد هایی گل آقا شیرزی است که والی اسبق قندهار و فعلا والی ننگرهار میباشد نوشته شده است.
اگر مسأله بر سر کار کرد های ایندو باشد قراریکه آقای بنیاد تذکر داده اند شیرزی کارهایی در خور ستایش در قندهار وفعلا در جلال آباد انجام میدهند عینا همین ایجادگری هارا اسماعیل خان نیز در هرات انجام داد که حتی باعث بر انگیختن حسادتهای بسیاری از رجال دولتی شد و در نتیجه حوادث خونینی را به همراه داشت و بالاخره باعث بر طرفی موصوف از سمت والی هرات شد. ناگفته نماند که آقای بنیاد درین مضامین خود یگان اشاره گک هایی به عطای نور والی بلخ نیز نموده اند و وی را نیز شامل لست سیاه خود ساخته اند در حالیکه اگر موضوع بازسازی و اعمار مجدد یک شهر و کارکردهایی مثبت والی یک ولایت عطا نور نیز خدمات شایانی را در مزارشریف انجام داده و در شرف انجام دادن است چرا بسوی اسماعیل خان و عطاواله نور انگشت ملامتی را دراز می کنیم و اینها را جنگ سالار و جنایتکار خطاب میکنیم ولی گل آقا را یک قهرمان و هیرو.
میخواهم اینرا نیز بیان نمایم که قبلا اشخاصی متذکره چون اسماعیل خان، عطا واله نور، گل آقا شیرزی و امثال آنها که بهمه معلوم هستند فعلا در دولت کرزی مشارکت دارند بیشمار خون ها ریخته اند و جنایات شان به همه معلوم است واکثر اینها به شمول گل آقا شیرزی و با به گفتۀ بنیاد صاحب کاکه ای قندهار بخاطر پرده انداختن به جنایات اسبق خود دست به ایجاد گری هایی در خور ستایش در ولایات خود زده اند و آنهم از پول هایی باد آوردۀ غرب. بنده در قسمت جنایاتیکه قبلا این جنگ سالاران مرتکب شده اند اگر ولایات خودرا به عصری ترین شهرها در منطقه نیز تبدیل کنند ولی فراموش آنعده هموطنان ما که فرزندان شان از دست این خونخواران جام شهادت را نوشیده اند نمی شود و نباید یک جنایتکار قهار را به خاطر مسایل تباری واتنیکی براهت بدهیم و جنایتکارانی را که مربوط به اقوام دیگر میشود هر آن محکوم کرده برویم گویا که تنها اقوام غیر پشتون مسوول تمامی بدبختی های کشور است وهمهای قوم پشتون مبرا از هر نوع جنایت وشرارت است در حالیکه اگر ملیگرایانه بیاندیشیم نه قوم گرایانه مانند شما بنیاد صاحب متاسفانه تمامی اقوام شریف کشور ما منجمله قوم شریف پشتون در بین خودهم اشخاصی وطنپرست و مفید به جامعه را دارد و هم قربانی جنایتکارانی نظیر اینها است وگل آقا شیرزی هم مرتکب جنایات و خطاهای زیادی در طی جنگ های تنظیمی و حاکمیت چندین سالۀ مجاهدین شده بیان جنایات واختلاس هاییرا که نموده است مطلب را به درازا میکشد صرف به یکی دو جملۀ که گلبدین حکمتیار جنایتکار شناخته شده در کتاب دسایس پنهان و چهره هایی عریان بیان نموده است در مورد علل عروج طالبان در قندهار به ستوه آمدن مردم از دست قوماندانهایی جهادی در قندهار بود که مردم آهسته آهسته به صفوف طالبان پیوستند و زمینۀ سقوط قندهار را به نفع طالبان فراهم ساختند وی می نویسد نه عزت و ناموس مردم در امان بود و نه مال مردم ازدست این قوناندانهای جهادی که مصوون بود که از جمله یکی از آنها شیرزی صاحب پسر حاجی لطیف سگباز بود که افرادش عین جنایاتی را انجام دادند که افراد دوستم در شمال و مسعود در کابل انجام دادند پس زیاد پر گویی نمی کنم و باید همو.طنان ما قضاوت کنند که چه فرقی بین اینها و کارکرد های سابق و حال شان وجود دارد من قکر میکنم که همۀ این اشخاص متذکره شرکای جرمی مردم مظلوم ما هستند ولی متاسفانه بنیاد صاحب ایطور فکر نمیکند بلکه سمتی فکر میکند و در پهلوی آن این کار های عمرانی را که اینها در ولایات خود براه انداخته اند هیچ وقت نمیتواند جنایات شان را در اذهان به باد فراموشی بسپارد والسلام


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: فرانسه    تاریخ: 13.07.2010

محترم آقای حمید کیهان !

گویند امپراطوری در شهر روم می زیست و یک طوطی داشت که به اویاد داد بودندتا هر صبح وشام بگوید ( زنده باد امپراطور)امپراطور که سالها قبل مرده بود طوطی برطبق عادت بازهم میگفت زنده باد امپراطور!
و شما آقای حمید کیهان مثل همان طوطی با آنکه نظام سوسیالیستی شوروی از بین رفته و دیگر بازار وخریدار ندارد هنوز هم در وصف آن مداح گونه سخن میگوئید و از نظام مذکور در برابر نظام های سرمایه داری بنام دژ استوار یاد میکنیدولی واقعیت تاریخی نشان داد که نظام مذکور چیزی جز خس پوشکی بیش نبود که باضربۀ ملت فقیری چون افغانستان ازهم فروپاشید.
در جای دیگر همین نوشته تان تعنه وار وبه اعتراض از قول محمود غازی گفته اید که او اغتشاش سقوی را انقلاب گفته است .اگر میدانستید که انقلاب یک تعاریف خاص ندارد اینطور کینه توزانه از او انتقاد نمیکردید، که شما از آن برداشت دارید بلکه انقاب مفاهیم مختلف دارد که معنی لغوی آن همان اغتشاش یازیرو روشدن ، منقلب شدن و دگرگون شدن و. . . است.


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریش    تاریخ: 13.07.2010

محترم آقای دولتیار !

فکر نکنید که من از درماندگی نتوانسته ام تا حال به پاسخ نوشته شما بپردازم، بلکه گذشته از گرفتاریهای زندگی با دیدن نوشته های بسیار پرمحتوای نوری صاحب گرامی ، محترم خانم ملالی موسی نظام و محترم آقای صبور واقف که نوشته من و شما را بهانه قرار داده نقش بسیار روشنگرانه را بکار برده اند، ضرورت ندیدم تا علاوه بر آن چیزی از خود ارائه نمایم. بهتر خواهد بود به نوشته های مستدل ومنطقی آنها بیندیشید زیرا در زدودن روسوبات نادرست فکری شما وکسانی مثل شما بسیار موثرخواهد بود تا در تکرار طوطی وار تبلیغات افکار غلط و انحرافی گذشته تان کمی تجدید نظر کنید.


اسم: همایون غفوری   محل سکونت: کابل    تاریخ: 13.07.2010

مدیر مسؤول محترم پورتال افغان جرمن
السلام علیکم
درست است که آزادی بیان باید برای همه تأمین گردد و هرکس اجازه داشته باشد نظر خود را آزادانه به ملت و به مسؤولین دولت برساند . مگر آزادی منحیث کل و آزادی بیان بشکل خاص یک ویژگی دارد که عبارت است از آزادی داخل چوکات و آزادی در حدود دایری . یعنی آزادی به همان اندازه که تجاوز به دیگر درآن صورت نگیرد . آن دیگر چه اشخاص باشد یا ارزشهای معنوی و مذاهب و فرهنگ و ثقافت دیگران . چه خاصه اینکه آن دیگر اسلام باشد . تهاجم علیه اسلام را هی مسلمان حق ندارد نشر کند . حق ندارد به این معنی که اخلاقا و زیر احساس خوف از خدا نباید چنین بکند ورنه امروز افراد مانع کسی شده نمیتوانند . به این وسیله خواستم شما مثقفان و ناشران فکر و اندیشه را آگاه نمایم که مقالات را قبل از نشر یکبار بخوانید . اگر دیدید که محتوایش مبنی بر تهاجم علیه دین بود از نشرش خود داری نمایید تا متحمل نشر افکار باطله نشوید که این امر به نتایج ناسزای دنیوی و اخروی می انجامد .
مقالۀ شهادت زن و مرد و پوشش برقع اهانت به زنان که نویسنده آن ملیحه (نایاب !) است دیروز در پورتال بنشر رسید . این مقاله را حتما قبل از نشر خوانده اید زیرا که تا جایی که من با این پورتال تجربه نویسندگی دارم بعضی مقالات را سانسور میکند . خصوصا مقالاتی که الفاظ زشت دران کار برده شده باشد . تعجبم درین است که اهانت اشخاص و استعمال الفاظ زشت به اشخاص را جدی عکس العمل نشان میدهید مگر اهانت به دین را ، آنهم دین اسلام که یقینا گفته میتوانم که دین شما هم است ، چگونه اجازۀ نشر میدهید ؟! آیا از خدا خوف ندارید ؟ آیا ازین هراس ندارید که خداوند روزی از شما بپرسد که چرا در نشر کفر سهیم بودید ؟ آخر ازین کار چه سودی برایتان میرسد ؟
به نویسنده مضمون میگویم که ای دختر افغان ، ای دختری که در خانواده یک فرد افغان مسلمان زاده ای ! آیا تو میدانی که این مقاله ترا از اسلام خارج میکند ؟ آیا میدانی که خارج شدن از اسلام بمعنای کافر شدن است ؟ آیا تو براستی هم به این عقیده استی که خداوند به زن اهانت کرده ؟ آیا براستی به این عقیده استی که زن امروزی بهتر از زنهای رسول خدا و اصحاب کرامش است ؟
ای خواهر مسلمان ! این کفر است . اگر گوینده الفاظ کفری در حالت نادانی آن لفظ را گفته باشد کافر نمیشود مگر مرتکب گناه کبیره شده و توبه کند و به آن بر نگردد . مگر در صورتیکه دانسته آنرا گفته باشد به اتفاق علمای امت کافر میشود و دباره باید مراسم به اسلام داخل شدن را اجرا کند و تا آخر زندگی بار بار توبه بکشد و استغفار بکند و صدقه بدهد تا شود که خدا مغفرتش کند ورنه خطر است . تعجب من ازین است که به ایات قرآنی و تفسیر ایات استدلال هم کرده ای !!! بمعنای اینکه تا جایی المام به علوم دینی هم داری . مگر باز هم زیر اغوای شیطان یا زیر اثر تربیه ناسالم و فرهنگ غربی به مهمترین قوانین حفاظت کننده جامعه اسلامی و به بزرگترین ارزش خانوادگی اسلامی هجوم ظالمانه کرده ای .
تازنده بودن هنوز هم فرصت داری و اگر خدا نخواسته به همین حالت دنیای فانی را وداع کنی عاقبت خیلی وخیمی در انتظارت خواهد بود . تخلصت بمعنای ندرت و یک چیزی کمیاب است که دلالت به ظرافت جنس میکند . مگر ترسم ازآن که خدانخواسته بکلی نایاب نشوی و در تاریخ هم نایاب ثبت نشوی . کم و بیش استعداد نویسندگی داری کوشش کن که ازین استعداد خدا داد استفاده بجا کنی و وجودت را ثابت کنی .
من نمیخواهم که این تبصره مختصر شکل مضمون مستقل را بگیرد و بهمین اکتفا میکنم و به این وسیله همه نویسندگان و مالکان پورتالها را به خطورت این امر متوجه مینمایم تا ابراء ذمه کرده باشم و یک وجیبه دینی ام را ادا کرده باشم . و از پورتال افغان جرمن با تقدیم احترام متمنی استم که این تبصره را نشر کنند و اگر آنرا با سیاست نشراتی ایشان موافق هم ندیدند امید وارم که نشرش کنند و بدون سانسور .
و ما علینا الا البلاغ


اسم: بير سليمان   محل سکونت: باكستان بشاور    تاریخ: 11.07.2010

د محترم فضل الله رشتين ليكنه مى ولوستله
رشتيا هم چى شایسته ليكنه ده او ما ترينه خوند واخست.
حقایق بيان شوي او د ورځی موضوع ده
پير سليمان


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: ورجنیا    تاریخ: 10.07.2010


نتایج عملی انقلابات قرن بیستم در جوامع


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 06.07.2010

محترم حمید کیهان،
متاُسفانه تعریف شما از غصب قدرت در اکتوبر سال ۱۹۱۷ بدست بولشویک ها به حیث انقلاب با واقعیت های تاریخی مطابقت ندارد.
انقلاب اصلی در جنوری همان سال رخ داده بود، که بعد از آن قوتهای اصلاح طلب ـ منجمله بولشویک ها ـ منتظر رای شورای طراحی بودند، که لینن پیش از آن تصمیم کودتاه را گرفت. بعد از آن ترور، کشتار و وحشت شروع شد. سرمایه داری را سوسیالیست ها اصلاح کردند، نه کمونستها.
آیا شما به این باور هستید، هرکس ضد امریکا باشد، به نفع بشریت هست؟
من فکر میکنم مقصد محترم بارز اشاره به فریب خوردن جوانهای افغان به همچو دروغهای مانند انقلاب کبیر اکتوبرٍ بود. البته با شما همنظر هستم، از اینکه هر تهمت و ادعا باید با واقعیتها، نه به شکها استوار باشد. از همه بیشتر از مثال ًساجق و دختر روسیٍ محترم نوری، که یک نویسنده توانا و وطنپرست است، متاثر شدم.


اسم: fiazollah   محل سکونت: Mazar    تاریخ: 06.07.2010

مسوولين محترم پورتال ملی افغان جرمن آنلاین!
به همه سلام. اگر چه پورتال هنوز صفحه ای خاص انتخابات ولسی جرگه آينده را باز نکرده، پيشنهاد افتتاح اين مبحث را دارم. من در ليست کانديدها ملاحظه کردم که حتا رهبران احزاب نيز از افشای حزب و پارتی منسوبه خود خودداری کرده و عبارت ( کانديد مستقل !) را زينت بخش فورمۀ شناسايی کرده اند!
مثلا استاد سياف و لطيف پدرام و گلاب زوی و ... همه نوشته اند : کانديد مستقل(غيرحزبی)!
چرا اينطور است، لطفا اگر کسی ميداند، توضيح بدهد. احترام. فيض الله قره باغی


اسم: حميد کيهان   محل سکونت: Germany    تاریخ: 05.07.2010

در جمهوری اسلامی پاکستان، مردی به جرم لواط به اعدام محکوم شد. وکيل مدافع تسخيری متهم که گويا پس از صدور حکم اعدام، توظيف شده بود(!) وقتی به محکمه آمد، از دفتردار محکمه پرسيد، شاهدان اين عمل خلاف(زنا)کجا هستند. دفتردار گفت « شاهدی وجود ندارد»!
وکيل پرسيد، خوب، تمسک يا دستاويزی که اين حکم اعدام بر آن استوار باشد، نشان داده شود. دفتردار گفت « چيزی در نص قانون وجود ندارد. قاضی صاحب بر اساس «علم قاضی» اين حکم را صادر کرده. يعنی قاضی خود ميداند که متهم، اين خلاف را انجام داده، جای چون و چرا نيست!
برخی از برادران پيام گذار هم نه بر اساس مدرک و سند، بلکه بر اساس «علم» خويش که شبيه «علم غيب»است، يک نويسنده را متهم و محکوم ميکنند.
آقای نوری و آقای واقف از کجا فهميده اند که دولتيار و دادجو، ايرانی پرستند(؟) يا بقول نوری صاحب، با ايرانيان «دوست» اند!!
ما که هر چه در متن نوشتار آنان گشتيم و گشتيم و گشتيم، چيزی دال بر اين ادعا، نيافتيم. مگر اينکه فرض کنيم، هر کس از «انقلاب» خوشش آمد، ايرانی پرست است و هرکه انقلاب را مذمت کرد، مليگرا و فاضل است!
برخی آدم ها از « انقلاب» همان چيزی را می فهمند که سردار زلمی محمود غازی سفير افغانستان در ايران(دوره مرحوم داود خان) می فهميد. زلمی غازی، در بيانيه اش (به مناسبت استرداد استقلال کشور) گفته بود: از رويداد های تلخ معاصر کشورم، «انقلاب بچۀ سقو» است که وطن را برباد کرد...آقای زلمی غازی، يک اغتشاش ارتجاعی را، «انقلاب» می ناميد و بعد آنرا نکوهش ميکرد!
بهر حال، انقلاب فرانسه، گامی بود بسوی تکامل فکری و اقتصادی انسان معاصر. انقلاب روسيه، قدمی بوده است در راه شکستن تابوی سرمايه داری استعماری معاصر. اگر چه شوروی، يک توتاليتر استبدادی بود، اما دژی بود استوار در برابر گرگ جهانخوار امريکه و شايد توازنی ميان سيستم ها و قاره ها، ايجاد ميکرد. حميد کيهان


اسم: صبور واقف   محل سکونت: کابل    تاریخ: 05.07.2010

هموطن گرامی آقای دولتیار
میخواستم در مورد نظرت مفصلاً جوابی عرض بدارم ولی محترم نوری صاحب گویا، گوی سبقت را از من ربود و من به برهان شان و استدلال شان درود بی پایان میفرستم.
تاریخ گواه است و من به آن چیزی نمی افزایم. ولی دردا که اشخاصی همچون تو هنوز هم از شور و هلهلۀ سیاسی یعنی همان هوررررررررررا ها و الله اکبر ها، در ضمن اعتصابات و تضاهرات به حسرت یاد میکنند و و از حال زار وطن و وطنداران شان که نتیجۀ مستقیم آن است اغماض. مضمون آقای بارز واقعاً شاهکار است و اگر به مزاج اشخاصی مثل خودت و یا ایرانی و یا ایرانی پرستانی چون آخوند منیر احمد دادجو، برابر نیست برایتان تسلیت عرض میدارم.
صرف نظر از خون ریزی هایی بنامِ به اصطلاح انقلاب، از فرانسه گرفته تا روسیه و و و و...، یک نکتۀ که میخواهم به مطلب چشم باز کن محترم نوری بیفزایم اینست که "شور و هلهلۀ " ماویستی در چین منجر به قتل عام 75 ملیون اتباع این کشور در ظرف 9 سال شد یعنی تقریباً سه برابر نفوس افغانستان...و در زمانش ده در صد نفوس خود چین. آیا خودت هم مثل انقلابی *** دیگر بنام موسوی که زمانی در مصاحبات همین پورتال به افتخار گفته است که هر هفته در چین حدود 100 هزار چینایی به زیارت مائو میروند تا "شور و هلهلۀ" شانرا فرو نشانند (بیخبر از ینکه این 100 هزار نفر به مقایسۀ نفوس چین 0.0176 را نشان میدهد. و اصلاً قابل اغماض است.) سر در ریگ میکنی و از" شور و هلهلۀ" سیاسی، همانی که من و نوری و امثالهم را بی خانه و کاشانه کرده و 75 ملیون چینایی را سر به نیست، گپ میزنی؟ این واقعاً مسخره است و این واقعاً تف بر گور قربانیانی است که جان های شیرین شانرا برای هیچ و ... و برای پیاده شدن اهداف شوم انقلابی از دست داده اند. زهی این نوع، نوع دوستی. زهی انسانیتت و زهی طرز تفکرت که هنوز هم زیر تاثیر تبلیغات زهر آگین انقلابی هست... وآیا باری، هیچ از خود پرسیده ای که حقوق آنهمه قربانیان در افغانستان و روس و چین و کیوبا و فرانسه و غیره چی میشود. مگر آنها انسان نبودند و حق زندگی کردن نداشتند؟ مگر حقوق حقۀ ملیون ها شهید افغان و چین و روس و و و برای شما انقلابیون پشیزی ارزش ندارد؟ ...البته که نه... ازین لحاظ به یاسین خواندن در همینجااکتفا کرده به امید اینکه دیگر در این "آفتاب سوزان ننشسته و شولۀ زردتان" را تناول نفرمائید.، آرزومند بیداری تان از خواب غفلت استم.
والسلام


اسم: ولی احمد نوری    محل سکونت: پاریس - فرانسه    تاریخ: 04.07.2010


شاغلی فرید دولتیار از کابل!

شما در تبصرۀ مورخه 30 جون تان در صفحۀ نظرخواهی پورتال افغان جرمن آنلاین پیرامون نوشته جناب نعیم بارز راجع به گرد هم آئی «سازمان مجاهدین خلق ایران » چنین می نویسید :

« بخدا اگر فهميده شود، گردانندگان پورتال، وقت و حوصله نگاه کردن بر مضامين وارده را دارند يا ندارند.!
مقاله م. نعيم بارز يک شاهکار[!] است. درين مقاله،انقلاب روسيه و فرانسه تقبيح شده، حرکت و فعاليت عليه ديکتاتوری نيز تقبيح شده، يعنی بايد به آفتاب بنشينيم و شولۀ خود را نوش جان کنيم!
انقلاب ممنوع! شرکت به تظاهرات قدغن! شور و هلهله و نمايش سياسی ممنوع!
دنيا، دار فريب است و آدمی مستعد گناه!
پس چه بايد کرد؟؟؟
جناب بارز، روشن نکرده اند فقط تلويحا فرموده اند:
ای بسا ابليس آدم روی هست + + پس بهر دستی نبايد داد دست!»

*************

بلی جناب دولتیار! تا جائیکه من این پورتال ملی را می شناسم و با شخصیت های دست اندرکاران آن آشنا هستم، ممکن از درک داشتن وقت کافی مشکلی داشته باشند ولی برای بررسی مضامین وارده حوصله و درایت کافی دارند. خاطر تان را جمع دارید و باید متوجه باشید که کارکنان این پورتال دروازه های شانرا به روی همه اندیشه ها باز گذاشته اند و سعی بر اینست که برخورد طبقاتی و انقلابی صو رت نگیرد.

اگر بیت بالا را چنین بنویسید بهتر خواهد بود چه بهتر و روانتر خوانده خواهد شد:

ای بسا ابلـیـس آدم رو که هست + + پس به هـر دستی نباید داد دست

به ادامه نوشته تان به استهزا آمده است :

« مقالۀ م، بارز یک شاهکار [!] است.»

***********

معلوم میشود که با نعیم بارز کینه دیرینه شخصی دارید و الی اگر نوشته مذکور شهکار نباشد، اقلاً از دید گردانندگان افغان جرمن آنلاین نوشته های وی در زمرۀ نوشته های خوب این سایت بشمار می آیند که همواره بدقت مطالعه میشود و از آن استقبال بعمل می آید ولی هرچه باشد نوشته ایرا که یکی از مسئولین پورتال بنشر میرساند اخلاقاً و نزاکتاً شما حق ندارید توهین آمیز به آن برخورد نمائید. لطفاً کینه های شخصی تانرا در امور شخصی تان بکار برید، اینرا هم باید عرض کنم که به یقین کامل کارکنان این پورتال با تمام گرفتاری آنقدرهم در کار خود سطحی نگر و بی مسئولیت نیستند که شما فکر میکنید. آنقدر شم فکری دارند که نوشته های نویسندۀ توانا و راستکار جناب نعیم بارز را از نوشته های بی محتوا و پرعقده تشخیص دهند.

خوب است شکر که ما خوانندگان از برکت پورتال افغان جرمن آنلاین یک نویسنده یی بنام آقای نعیم بارز را با خود داریم که با آگاهی از موضع چپ و راست و مذهبی ها ماهیت تئوریها و عملکرد انقلابی ها و انقلاب ها را صراحتاً بیان و افشا میکنند که به غیر از ویرانی و تباهی ملت ها چیز دیگری ببار نیاورده اند و این را کسانیکه غرض و مرض شوم ندارند در می یابند.

آیا شما منکرید که انقلاب 1917 روسیه که باصطلاح کشور شورا هارا پایگذاری نمود، کشور روسیه را برای بیشتر از هفتاد سال (به تناسب جهان آزاد) به عقب انداخت و نه تنها روسیه را بلکه همه کشور های اقمار آسیایی و اروپایی اش را از نظر اقتصادی و تکنالوژی در پائین ترین سطح نگهداشت؟؟ برای ثبوت آن کافی است اشاره به خود فروشی دختران شوروی برای یک جوره جوراب نایلون و چند پوری ساجق نمائیم. همچنان مثال دیگری از کشور آلمان شرق را بیاوریم که وقتی دیوار برلین از برکت جنگ و مقاومت قهرمانانۀ مردم افغانستان و شهامت پریردنت ریگن رئیس جمهور آنوقت اضلاع متحدۀ امریکا و یران شد و آلمان شرق را با سرنشینانش به آلمان غرب فروختند و مردم آن بعد از پنجاه سال شبیه پرندگانی از قفس آزاد شده ارزش آزادی را احساس کردند و تلویزیونها نشان داد مردم باچه عطش و علاقه ای بسوی میوه ها و مخصوصاً کیله می شتافتند و مزۀ آن از سیمای هریکی شان پیدا بود.
آیا منکر هستید که همان انقلاب روسیه که شما و دوستان ایرانی تان به آن انقلاب کبیر اکتوبر نامگذاری کرده اید در تحت زعامت لنین و ستالین بیشتر از سی ملیون هموطن خود را کشتند؟؟
، و میلیون های دگر در کمپ های کار اجباری سایبریا پوسیدند، فقط برای اینکه دیکتاتوری لینن و استالین را تائید نمیکردند.

آیا منکرید که اکثریت قاطع مردم کیوبا با انقلاب رفیق تان تواریش فیدل کسترو از برکت همین انقلاب برای دهه ها، تا امروز در فقر و بینوایی، بسر برده و از ترس خشونت رژیم انقلابی بخود میلرزند و دسته دسته مردمش با قبول هزاران خطر کشور عزیز شانرا ترک گفته رهسپار کشورهای آزاد و به زعم شما امپریالیستی میشوند؟؟
آیا شما از ویرانی ها و تباهی هاییکه انقلاب اسلامی برای مردم ایران آورد آگاهی ندارید و یا قصداً ازآن چشم میپوشید؟؟ بروید از مردم ایران راجع به زندان کاریزک بشنوید که بخاطر شرکت در مظاهره از سوی رژیم در حق زن و مرد چه تجاوزهای وحشیانۀ صورت میگیرد.

بروید آگاه شوید از خونریزی ها و کشتار های انقلاب به اصطلاح کبیر فرانسه که انقلابی ها مردم بیگناه وحتی رفقای انقلابی خود را بدون محاکمه قانونمند و غیرعادلانه چگونه وحشیانه زیر تیغ گیوتین بردند. در مورد انقلاب چین و فرانسه کتاب ها نوشته شده که بیشتر وحشیگری و سرافگندگی، افتخاری با خود نداشته است.

آیا شما از جنایات و ویرانی های که انقلاب هفت ثور 1357 برای افغانستان و مردم آن ببار آورد هم منکرید؟؟
آیا کشتار دو ملیون هموطن تان که تحفۀ انقلاب بود بر شما هیچ اثری ننموده ؟؟ آیا آواره شدن پنج ملیون هموطن افغان تان بخاطر همین انقلاب نبود و اینکه در ظرف سی سال از پیکر ملت افغان بر زمین خون میچکد تأثیر همان انقلاب ثور و انقلاب اکتبر 1917 نیست؟

بلی من هم میگویم انقلاب ها در همه جا برای مردم جز خشونت، فلاکت و دربدری حاصل سودمندی در بر نداشته است.

و باز به تأکید میگویم که من ولی احمد نوری (تبعۀ افغانستان عزیز) از هر نوع انقلاب نفرت دارم چه همین انقلاب بود که وطن مرا، مردم مرا و خود مرا ویران کرد. همین انقلاب بود که وطن مرا ، آشیانۀ مرا، هستی مرا و عشق مرا که افغانستان بود از من گرفت و مرا سرگردان دیار بیگانه ساخت!!

و حرف آخر اینکه من نوشته آقای بارز را بار دیگر از نظر گذراندم وی صرف در مورد نتایج زیانباری که انقلاب های خونین بحال مردم داشته نوشته است اما آقای فرید دولتیار! شما چیزی از خود به آن نوشته اضافه نموده اید، مثل اعتصاب، مظاهره و چیزهای دیگر که از جمله مبارزات مسالمت آمیز اند و در تمام جوامع آزاد اینگونه مبارزات قانونی و مجاز است و جناب بارز آنرا رد نکرده و شما اینرا از خود به نوشته وی نسبت داده اید که این خود یک نوع اختلاس است و این از شأن یک نویسنده! بدور و غیر اخلاقی است لطفاً در آینده متوجه این مسایل باشید.


اسم: ا. دريځ   محل سکونت: اوتريش    تاریخ: 02.07.2010

دافغان - جرمن درنوچلوونکيو،
ستاسې دپاڼې په «از لابلای نشرات » برخه کې پښتوليکنې نه لوستل کېږي. هيله ده چې دانيمګړتيا لرې کړئ. په درناوي

محترم دریځ
ستاسو له پاملرنی مننه ،،داسی بریښی چی ستونزه ستاسو په کمپیوټر کی وی. که چیری دا پیغام لوستئ شئ نو د « لابلای نشرات »مطالب هم باید ستونزمن نه وی . موږ خو کوم نیمګړتیا نه وینو
په درناوی
دافغان جرمن آنلاین د پورتال اداره


اسم: فريد دولتيار   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 30.06.2010

به خدا اگر فهميده شود، گردانندگان پورتال، وقت و حوصله نگاه کردن بر مضامين وارده را دارند ياندارند!
مقاله م. نعيم بارز يک شاهکار[!] است. درين مقاله،انقلاب روسيه و فرانسه تقبيح شده، حرکت و فعاليت عليه ديکتاتوری نيز تقبيح شده، يعنی بايد به آفتاب بنشينيم و شولۀ خود را نوش جان کنيم!
انقلاب ممنوع! شرکت به تظاهرات قدغن! شور و هلهله و نمايش سياسی ممنوع!
دنيا، دار فريب است و آدمی مستعد گناه!
پس چه بايد کرد؟؟؟
جناب بارز، روشن نکرده اند فقط تلويحا فرموده اند:
ای بسا ابليس آدم روی هست + + پس بهر دستی نبايد داد دست!


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 29.06.2010

سه دوست عزیز پیامهایی گذاشته اند که به اختصار به آن می پردازم. گرچه هر سه یک نفر هستند.

زلمی می فرمایند که بسم الله به پنجشیری مشهور است. یک طایفه کوشش بلیغ می نمایند تا در پیوند نام اشخاص پسوند منطقه را نیز بیفزایند: (برادران) محترم راوایی. در غیر آن هیچ وقت کسی بسم الله خان را با پسوند پنجشیری نخوانده است. پنجشیری یا پکتی یا قندهاری بودن برای هموطنان ما نشان تعلق به جغرافیای این کشور است و هر نقطهء خاک ما، برای ما مهم و محترم است، اما اولاً وقتی کسی بند نافش در کویته وصل باشد، و سر و سری هم با آی اس آی داشته باشد، تبعاً این تعلقات را می تواند به عنوان راهی برای ایجاد تفرقه استفاده کند، ثانیاً سطح نازل فهم و تحلیل نیز موجب بروز این هیجانات و خزعبلات می شود که حسابش روشن است.

باز می فرمایند:

"دوم اين که تشويش مردم از تقرر ايشان نه بخاطر خود نامبرده است بلکه با شناختيکه از موصوف وجود دارد، پوليس را ، بيم آن ميرود ، « قومی» بسازد ، يعنی از اهالی يک منطقه ، پرکند!"

این توهم و تشویش اذهان عمومی است. اگر تعداد اطفال و زنان و افراد سالخورده را از نفوس پنجشیر کم کنیم،30 الی 40 هزار نفر باقی میماند که توانایی کار و نان آوری را می داشته باشند. پلیس ملی 80 الی 90 هزار پرسنل دارد. این 40 هزار را هم اگر وارد پلیس ملی کنیم، اولاً نیروی امنیتی کشور تقویت می شود، دوم برای بخشی زیادی از مردم کار ایجاد می گردد، سوم محال است که با 40 هزار نفر بشود پلیس ملی را پر کرد! چون نه سال می شود که هدف این است که تعداد پلیس ملی به 160 هزار نفر برسد که نرسیده است.

باز فرموده اید:

"سوم اينکه عطامحمد نور دربلخ ، يکه تاز و خارج از کنترل دولت مرکزی است و اين تقرر ( وزارت بسم الله) موقعيت عطای تروريست را تقويت ميکند!"
نور و تروریست بودن! در اختلاف سیاسی نور با کرزی شکی نیست. اما تروریست بودن نور و این برچسب ها خنده آور است. توهمزایی هم حدی ندارد! اختلاف سیاسی نور با کرزی را کناری گذاشته، باید اذعان نمود که وی آوردن امنیت و قانون آدمی موفق بوده است.

باز فرموده اید:

"چارم اين که اين مقرری ، حکومت مرکزی را به سختی ، صدمه خواهد زد، و بايد برای امنيت و آرامش نسبی که اينک وجود دارد، نيز فاتحه بخوانيم!"

امنیت دولت مرکزی تا امروز بدست کی بوده است؟! مگر همین ها مدیران نیروهای امنیتی نبودند؟ این آرمش نسبی را که طالب نیاورده است؟

فرموده اید:
"پروپاگند ها و تخريبات امرالله خان صالح عليه کرزی، با موجوديت بسم الله در وزارت داخله، حاد تر و علنی تر خواهد شد!"

یعنی با بودن کسی دیگری در وزارت داخله وی را خفه یا سر به نیست یا مرعوب خواهند فرمود و این پروپاگند و تخریب از میان خواهد رفت؟! بسیار روشن است که در ذهن شما جه می گذرد، ذهنیت شما تفاوتی با آدمکشان ندارد. امرالله صالح حد اقل آبروی رفتهء امنیت ملی را به آن باز گرداند، و در بین مردم چهرهء مطمئن از نیروی امنیتی داد که برای منافع ملی کار می کنند نه برای در بند کردن شهروندان کشور. (البته این را از دید کسی که نظام فعلی را قبول دارد می گویم، ممکن طالبان محترم یا دیگر تروریست ها زیاد از نیروهای امنیتی راضی نباشند!) اکنون که پست دولتی ندارد، وی مثل یک شهروند حق اظهار نظر، تحلیل، و فعالیت سیاسی دارد، و کرزی پیغمبر نیست که کسی وی را نقد نکند، یا اشتباهاتش را گوشزد نسازد. سکوت در مقابل خطاها در جباریت ها مقبول است، نه در جمهوریت.

باز فرموده اید:
"ودر آخرين تحليل دو کامنت گذار که از اصل مطلب ، چشم پوشی ميکنند و حاشيه ميروند،اگر ماموريت انحراف و اغتشاش ذهنيت عامه را کسب نکرده باشند، بهتر است در اموری که دقت و اهليت ، تحليل و ارزيابی ندارند ، مداخله نکنند!"

ما مثل شما مامور و مواجب بگیر و معاش خور .... نیستیم. شما به کار خود مشغول باشید، ما هم شما را نقد می کنیم. مردم هوشیار هستند می فهمند کی برای منافع ملی سخن می گوید و کی برای تفرقهء ملی.

چون هرسه پیام از یک نفر است، جواب زلمی خان، جواب هرسه پیام است.


اسم: neknam   محل سکونت: Herat    تاریخ: 28.06.2010

کامنت پکتياوال بشدت ساخته گی و مسخره است.وقتی تو خود را پکتياوال ميگويی، چه کسی به تو اعتراض کرد که قومباز هستی! بسم اللله پنجشيری به همين نام معروف شده است مثل رحيم پنجشيری !
بسم الله اگر بتواند امنيت کابل را بگيرد و شر دزد و خاين را از سر مردم کم کند، نور علی نور است!
اما چرا وابسته گان تنظيم ها و سهميه داران جهادی، تا قيامت بر مردم حاکم باشند؟ مردم تا چه وقت آزموده را دوباره و چند باره بياز مايند !مگر قحط رجال است !
من از آقای احدی نيز چندان خوش نيستم، وی اگرچه رشوتخور نيست، اما در دوران وزارت ماليه اش، در باره معاشات دالری برخی آدم ها نه به شورا، پاسخ گفت نه حاضر شد مردانه وار ، اين دزدان قانونی(!) را افشاء کند!با اخلاص. سيد احمد نيکنام


اسم: Salim   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 28.06.2010

اگرچه بسم الله از سوی پارلمان تاييد شد ، اما معلوم نيست نامبرده به يک دولت مرکزی، اعتقاد دارد يا مثل عطامحمد نور، ساز و سر ديگری را می نوازد!
آقای کرزی متاسفانه ، امنيت و عدالت را در قمار های « مصلحت بينی» و سهميه های تنظيمی و جهادی، ميبازد و بدون داشتن يک استراتيژی روشن درباره صلح و جنگ، روز را بيگاه ميکند ! کرزی، هنوز برای وزارت آب و برق نيز وزيری تعيين نکرده، چون تورن اسماعيل خان ، ميخواهد بدون رای و تاييد شورا، وزير باشد ، وزيری که فرق برق آبی و ديزلی را تا هنوز ، تشخيص داده نميتواند. احترام. سليم روستايی


اسم: zalmay   محل سکونت: Afghanistan    تاریخ: 28.06.2010

سلام به همه! دو نظر اخير سخت از مرحله پرت و احساساتی است. اولا بسم الله به بسم الله پنجشيری معروف است نه اينکه اين نام، جهت تحقير قومی به وی داده شده باشد!دوم اين که تشويش مردم از تقرر ايشان نه بخاطر خود نامبرده است بلکه با شناختيکه از موصوف وجود دارد، پوليس را ، بيم آن ميرود ، « قومی» بسازد ، يعنی از اهالی يک منطقه ، پرکند!
سوم اينکه عطامحمد نور دربلخ ، يکه تاز و خارج از کنترل دولت مرکزی است و اين تقرر ( وزارت بسم الله) موقعيت عطای تروريست را تقويت ميکند!
چارم اين که اين مقرری ، حکومت مرکزی را به سختی ، صدمه خواهد زد، و بايد برای امنيت و آرامش نسبی که اينک وجود دارد، نيز فاتحه بخوانيم!
پروپاگند ها و تخريبات امرالله خان صالح عليه کرزی، با موجوديت بسم الله در وزارت داخله، حاد تر و علنی تر خواهد شد!
ودر آخرين تحليل دو کامنت گذار که از اصل مطلب ، چشم پوشی ميکنند و حاشيه ميروند،اگر ماموريت انحراف و اغتشاش ذهنيت عامه را کسب نکرده باشند، بهتر است در اموری که دقت و اهليت ، تحليل و ارزيابی ندارند ، مداخله نکنند! زلمی خاوری


اسم: رجبعلی پکتیاوال   محل سکونت: کابل    تاریخ: 27.06.2010

سلام به دست اندر کاران افغان جرمن آنلاین تقدیم است.
ّبه تایید گفته های آقای شمس الحق باید علاوه کنم که این نوع نظریات تخریش کننده ایکه کاوه صاحب و آرین صاحب ابراز می کنند بیش از بیش حساسیت هارا بر می انگیزد. آیا یک پنجشیری حق ندارد که یک پست کلیدی را پیش ببرد بخاطریکه شورای نظار متشکل از پنجشیری ها هستند اگر این نوع میعار های پسیف را مدنظر بگیریم پس اگر یک هموطن قندهاری و یا هلمندی ما به پست های حساس کاندید شوند و یک شخص تنگ نظری نظیر کاوه خان و یا آرین خان داد و واویلاه سر بدهد که قندهاری ها وزارت داخله را به مرکز تجمع طالبان تیدیل می کنند چونکه اکثر طالبان از همان مناطق هستندآیا در آنصورت اکثریت هموطنان شریف قندهاری مارا که در خط اول جنگ قرار دارند و هر روز قربانی تروریسم و بمباردمان های کور امریکا میشوند منزجر، دلخور و مایوس نمی سازد. آنوقت خانم موسی نظام نیز واکنش شدیدی نشان خواهد داد و صف صاحبزاده چنگ و دندان به نویسندۀ آن ولی حالا چون این نوع طرز قضاوت ها به مذاق شان برابر است خاموشند. باید عرض کنم که بنده نه به شورای نظار رابطه ای دارم و اولین بار است که نام بسم اله را می شنوم و قصد دفاع کورکورانه را نیز ندازم ولی طرز تفکر پسیف آقایان متذکره بنده را حساس ساخت و بیاد یک قصۀ از دوران مکتب ام انداخت زمانی در مکتب ما بین دو همصنفی ام جنگ در گرفت یکی از آنها مربوط به قوم شریف هزاره بود که با شدت جنگ همصنفی دیگرم به هم صنفی هزاره ام دشنام هزاره بودن را داد در همین لحظه چندین همصنفی دیگرم وحتی دیگر شاگردانیکه در صحن میدان مکتب موجود بودند و مربوط قوم شریف هزاره بودند همه بسیار عصبانی شدند میخواستند همه دسته جمعی این همصنفی ام را لت وکوب کنند که دیگران مداخله کردند و نگداشتند که این هم صنفی ام به اصطلاح کله و کاپوسش یکی شود. همه آنها را ملامت می کردند که رسم مردانگی نیست که یک نفر را چند نفر لت و کوب کندآنها از کردۀ خود پشیمان شدند لاکن اظهار داشتند که ما آنزمان که دشنام هزاره را داد مداخلۀ کردیم ولی حالا مسلۀ قوم به میان آورده شد ما نیز بی تفاوت نماندیم هموطن گرامی کوشش کنید که در مسایل سیاسی نام اهالی یک منطقه را گرفتن و بخاطر یک چند دلال سیاسی و جنایتکار که اولا مردم خود شان خساراتی بیشماری را از دست شان دیده اند کار معقول و انسانی نیست.
به طور مثال قومندان عبدالحق در زمان حاکمیت نجیب شهر کابل را با فیر راکت های کور خود ماتمدار ساخت به هزاران کودک جوان و پیر به خاک و خون غلطیدند منطقی است تا تمام هموطنان جلال ّآبادی خود را بخاطر جنایات وی نفرین کنیم؟ با احترام


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 27.06.2010

آقای پوپل و احسان کاوه، و آرین!

این گونه نظریات افراطی همیشه به ضرر منافع ملی بوده است. حالا سخنانی از جنس سخن شما هم می شود در مقابل شما اقامه نمود.
1- اکثریت در شهر کابل را که شما از آن صحبت می کنید، تاجیک هستند، لذا دغدغهء شما ندارند، اگر دغدغهء هم است از جانب طالبان و حکمتیار است، نه محمدی و یا جمعیت. درست بودن این موضوع را با صحبت کردن با مردم کوچه و بازار درخواهید یافت.
2- اگر شورای ملی معیاری برای سنجش مقبولیت حد اقلی برای جناح ها باشد، جمعیت بیشتر از همه( به عنوان یک حزب) نماینده در پارلمان دارد، لذا مشروعیت یک حزب از میزان پایگاه مردمی اش می آید، نه مخالفت شخصی، یا ایدئولوژیک افراد،
3- حالا به گونهء شا اگر استدلال شود، از کجا معلوم یک پشتون کشور را بیشتر با خاک سیاهی ننشاند، از نظر تباری یک پشتون می تواند با طالبان و دیگر تروریست ها هم فکری نزدیکتر داشته باشد تا یک غیر پشتون، لذا استدلال کوچه و بازاری به سبک شما، همان حلقهء نمایان از هم پاشیدگی این کشور است، یک عده تنگ نظر و کوته فکر نظیر شما، مملکت را به باد تباهی دادند، و امروز هم نا آگاهانه همان راهی را می روید که هیچ ملت متمدنی نمی رود. بنا بر این اگر به خیال باطل خویش می پندارید که آمدن مثلاً هزاره، یا تاجیک یا پشتون، موجب بد بختی یا بهبودی کشور می شود، سخت در اشتباه هستید، و کسانی که همسان شما فکر می کنند، هنوز به قول کانت به بلوغ که لازمهء انسان آگاه است نرسیده اید.


اسم: Popal   محل سکونت: Afghanistan    تاریخ: 26.06.2010

پورتال معظم. سلام. لطفا اعضای کانديد وزارت و دلايل معرفی بسم الله به حيث وزير داخله به رای گيری گذاشته شود. احترام. بهروز پوپل


اسم: احسان کاوه   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 24.06.2010

در محافل سياسی و رسانه ای کابل از ديروز شايعاتی مکرر به گوش ميرسد که امرالله صالح ، بسم الله خان( لوی درستيز) و قسيم خان فهيم ، برای ناکام ماندن پروسه صلح با طالبان ، يک جبهه مشترک تشکيل داده اند! اين جبهه مخفی مشترک حتا برکناری و حذف فزيکی کرزی را نيز تحت مطالعه دارد! گفته ميشود که فعاليت های امرالله خان صالح برای تخريب و عزل کرزی،ابعاد متعدد دارد که جلسات و شب نشينی ها را نيز احتوا ميکند!کابليان ميگويند ، کرزی با داشتن پنجاه مشاور و کارشناس و خبرچين در ارگ رياست جمهوری ، از اين حوادث خطير در چند قدمی خويش، غافل مانده است!
گفته ميشود که اگر بسم الله خان، وزير داخله شود،همه کادر های پوليس به چنگ وقبضه پنجشيری ها می افتد و پوليس ، فقط منافع جمعيت اسلامی و ربانی را تامين خواهد کرد ، نه امنيت سراسری و منافع ملی را!
کابليان ميگويند، بر کناری مک کرستال، به ضرر کرزی و به تقويت جناح حکومتی ضد کرزی بخصوص فهيم و صالح و شرکاء، منجر شده است. احترام. احسان کاوه ( مکروريان کابل)


اسم: arian   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 22.06.2010

سلام به همه!
سايت های وابسته به شورای نظار و جمعيت اسلامی به تقريب معرفی باقيمانده اعضای کابينه، باز مثل هميشه، دست به عوامفريبی و دغلبازی زده، ليست خيالی و توهمی از زبان کرزی، نشر کرده اند که گويا بسم الله خان پنجشيری، وزير داخله ميشود و سرور دانش (از گماشته های رژيم ايران) وزير تحصيلات عالی!
پورتال محترم اگر اخباری قابل اعتماد دارد، درين زمينه نشر کند و عندالوقت در باره وزيران پيشنهادی، آراء خوانندگان را منعکس کند. با احترام. ايوب آرين


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 21.06.2010

محترمه ملالی موسی نظام،
لطفاً برایم واضح نماید، آیا یک نام یا تخلص میتواند جای وجدان و منطق انسانی را بگیرد، تا یک فرد از اتهام، دروغ و بی تفاوتی بپرهیزد؟ احترام من به قلم و احساس تان به ملت افغان به هیچوجه کمتر نمیبود، اگر مطالب تان را تنها زیر نام ملالی منتشر میساختید. چند روز پیش محکمه Den Haag مجرمین قتل عام مسلمانان Srebrenica را محکوم نموده و به هر کدام آنها جزاهای متفاوتی داد. سوال در اینجاست که چرا؟ بخاطریکه دو افسر سیربی با وجود دخالت شان در جرم، دهلیزی را برای فرار یکعده مسلمانان باز نمودند. من هم مثل شما جرایم همه مجرمین ملی ـ از هر طبقه، حزب، قوم یا مذهب که باشند ـ نکوهش میکنم؛ ولی انتظار ام از تاریخ شناسان عالی چون محترم سیستانی اینست، که حوادث سی سال اخیر را با نظر داشت شرایط خاص کشور و مشخصات زمانی تحلیل نمایند. احمدشاه مسعود تا خروج قشون سرخ به حیث قهرمان ملی بشمار میرفت. حتی از کسانیکه بعد از آغاز جنگ داخلی مبارزه قبلی وی را تنها سازش با روسها تلقی نمودند، خبری نبود. حالا انظار شما از وطنداران پنجشیری و یا دیگران، که به مسعود احترام بی حد دارند، اینست تا او را یکباره مجرم بدانند؟ آنها شاید به اشتباهات و قدرت طلبی وی در بعضی موارد قناعت نمایند. باور کنید، راندن مجرمین فاجعه سی سال اخیر از قدرت تنها با قضاوت همه جانبه، منطقی و با نظر داشت شرایط کشور ممکن است. این روشنفکران، پروفیسران و عالمنان را میتوان با صلاح خودشان، که از آن سوُ استفاده میکنند، شکست داد: علم و دین. اگر چه من به شجاعت، دلیری و وطنپرستی ملالی جویا زیاد احترام دارم، مبارزه وی را موُفقیت آمیز نمیدانم.


اسم: شمس الحق   محل سکونت: لندن    تاریخ: 21.06.2010

سلام به خانم ملالی موسی نظام،

هر شاهد عینی خود تاریخ است، آن هم نسبت به وضعیتی که مشاهده کرده است، اما هر تحلیلگری، تاریخ را آن گونه که هست گزارش نمی دهد، تاریخ در وجه غیر علمی اش، به گونه ای گزارش داده می شود و سمت و سویی داده می شود، تا از آن طریق هدف مولف بر آورده گردد. حالا آقای سیستانی را با عنوان مورخ فرض می گیریم که برای ما قصد ایجاد آگاهی تاریخی دارد، وقتی آقای غنی، در مورد عدم امکان دست داشتن شورای نظار در وقایع جنوب شک می کند، و برای آن برهان هم می آورد، در حقیقت باطل بودن سخن مورخ را گوشزد می سازد، و متاسفانه کشور ما مملو است از مورخ های سمتی و حزبی، که لجن مال کردن دیگر اقوام ایدئولوژی و سرگرمی روزانهء شان است. در مورد گزارش 6000 صفحه ای هالند، همین نکته بی طرفی آن را خدشه دار می سازد که فارو در آن نقش بازی نموده است، آن گزارش همانند آن است که، مثلاً شورای نظار بیاید با دخالت خود چنان گزارشی را تهیه کند و شما به آن استناد کنید، و آن را متنی بی طرف بشناسید.


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: ایالات متحدۀ امریکا    تاریخ: 21.06.2010

هموطن محترم آقای غنی، ازینكه اسم جناب شما غنی میباشد و من كه از مستعار نوشتن و مستعار بودن مردم ذله شده ام، شما را هم ازان مستعاران دانستم، قلباً معذرت میخواهم. شما در حقیقت نكتۀ مهم و اساسی ایرا در جوابیۀ تان اشاره نموده ائید كه همانا « شاهد عینی بودن» است. بلی سه دهه مدت زمان طولانی ای نیست كه هموطنان ما، علی الخصوص آنانیكه بعد از كودتای منحوس ثور به دلائلی در مملكت ماندگار شدند و به چشم گریان و دل پرخون جنایات افغان را بر افغان مشاهده نمودند، وقایع و حوادث را فراموش نمایند. ولی برادر محترم، هر شاهد هموطن ما همان ماحول خویش را كه در آتش مذاب میسوخت و جوی خون روان بود ویا طیارات این گروه یا آن گروه قدرت طلب جنایتكار بر آنان بم میریخت، با هزاران درد و بیچارگی مشاهده مینمود، و نمیدانست « شاید میشنید» كه در گوشۀ دیگر شهر یا قسمت دیگری از مملكت چه جهنم سوزانی از قتل عام، تجاوز جنسی و آتش باری هائی در جریان است. با اینكه به گفتۀ شما باور باید نمود كه : شنیده كی بود مانند دیده، اما اوراق تاریخ افغانستان درین سه دهۀ اخیر مملو از حوادث وواقعاتیست كه همین شاهدان عینی و مورخین در نقش و تحریر آن سهیم میباشند. برای اینكه مطلب به درازا نکشیده باشد، لطف نموده یكبار برلینك پووژۀ عدالت افغانستان کلیک نمایید و در متن ادگلیسی آن، بر پشتو یا دری بازهم کلیک نموده و این راپور مستند و ارزشمند را مطالعه نمائید و به دوستان هموطن هم بدهید تا از جریانات حقیقی سر زمین جنگ زدۀ ویران شما ازآغاز کودتای منحوس ثور تا ختم دورۀ سیاه كاران طالب مطلع گردند. بلی، همانطور كه شما ادعا دارید این راپور عبارت از چشم دید ۶۰۰۰ افغان هموطن شما میباشد كه مصاحبات آنها توسط یك كمسیون مستقل و غیر وابستۀ حقوق بشر متعلق به هالند، با حضور ترجمانان هر لسان افغانستان از سرتاسر مملكت شما تهیه گردیده است و وظیفۀ هر افغان ماست كه آنرا به دقت و حوصلۀ تمام مطالعه نماید.
كار این راپور كه در سال ۲۰۰۲ میلادی آغاز گردید، دو سال دوام نمود كه دران تعدادی از قانون دانان و ترجمانان افغان و خارجی اشتراك داشتند كه افغانان اكثرًا قسمتی از حیات را در همین دوره های جنگ ها در افغانستان سپری نموده و خود نیز شواهد عینی بودند. البته این راپور را در همین پورتال افغان جرمن آنلاین در آرشیف حقوق بشر هم مطالعه نموده میتوانید.

Afghanistanjusticeproject.org

این راپور مستند كه مصاحبات ملت افغانستان را از واخان تا سیستان و از خوست تا شمال غرب، به پهنای مملكت احتواء مینماید، در سال ۲۰۰۳ توسط كمسیون حقوق بشر افغانستان به حامد كرزی تسلیم گردید تا به منظور تامین عدالت انتقالی ازآن استفاده به عمل بیاید. راپور پروژۀ داد خواهی افغانستان تحت عنوان« جنایات دیروز، دادخواهی امروز» همچنان در سال های ۱۹۹۴ و۱۹۹۶ توسط دانشمند و نویسندۀ افغان داكتر سید عبدالله كاظم ترجمه گریده و رسالۀ آن در مغازه های افغانی موجود است. الله یار تان.


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 20.06.2010

سلام خدمت دست اندرکاران افغان جرمن تقدیم است عرض ارارت خدمت آقای سیستانی وخانم موسی نظام دارم باید عرض کنم که بنده وابسته به هیچیک از گرو هایی درگیر30 سال اخیر نیستم وازینکه ضرباتی شدیدی مالی وجانی را خانواده ای من چه درجریان جنک هایی خانمانسوز دهه ای نود متحمل شدند وچه در جریان حاکمیت طالبانی وحشی که برادر زاده ای جوان بنده بر اثرجراحاتی برداشته از ضرب وشتم ماموران امر بالمعروف ونهی المنکر برداشته بود جام شهادت را نوشید که تنها اینجانب این درد ها را ندیده بیشمار وطندارانی ما ست که عزیزانی خود را ازدست داده اند وباید عرض کنم که من هیچ ضرورتی به نام مستعار ندارم نامم غنی است.

اینکه شما خانم موسی نظام یاد آورشده اید که داوری به استناد تاریخ حقانیت دارد بجا فرموده اید لاکن به عقیده ای این ناچیز خود ما تاریخ هستیم این همه جریاناتی خانمانسوزی که از پیش چشمان ما تیر شده ودرجریان وقایع مذکور وجود داشته ایم معتبر ترست ازینکه ازقول منابع دیگر که بعضا جریانات را به نفع این ویا آن حزب ویا گروه بازگو میکردندبنده ازتمامی این گروه ها چون جمعیت شورای نطار وحدت حزب اسلامی جنبش وطالبان نقت ودل پردرد دارم همچودیگر هموطنانی من وازینکه خدمت آقای سیستانی قبلا عرض نمودم که تنها یک گروه را مسوول تمامی بدبختی هایی کشور دانستن به این مهفوم نیست که من از گروهی ویا حزبی دفاع می کنم پیش من تمامی شان منفور هستند وروزی به سزای اعمال شوم خود خواهند رسیدو از شما نیز خواسته ام که باید عملکرد هایی منفی تمامی این جانیان رادر مضامین تان انعکاس بدهید در غیر آن سوظن هایی در قسمت شما پیدا میشود که شما مسایل متذکر شده را ازدید قومی به داوری می گیرید

ازینکه خانم موسی نظام وآقای آرش اظهار داشتند که این ادعا ها در قسمت شما درست نیست من نیز قناعت کردم شما نوشته اید که درپشت تمامی وقایع خونین که در جنوب وخاصتا در قندهار رخ میدهد منجر به بمباردمان هایی وحشیانه قوای خارجی بر مناطق مسکونی آنجا ها میشود دست شورای نظار است که با راپور هایی غلط منجر به این وقایع خونین میشود که حتی محافل عروسی هموطنانی ما به خاک وخون کشیده میشود باید عرض کنم که با موجودیت احمد ولی کرزی که دارای اقتار زیاد میباشد وهمچنان دیگر متنفذان قومی وابسته به کرزی وگل اقا شیرزی فکر نکنم که شورای نظار انقدر دست بالایی داشته باشد که قوای اهتلاف تمامی منایع قوی وبا صلاحیت منطقه را که درفوق ذکر کردم گذاشته دنبال راپورهایی غلط شورای نظار برود حاصتا که شورای نظار مورد حمایه ای ایران روسیه چین نیز است که به مذاق امریکا ومتحدینش برابر نیست اکثر این راپور ها از طرف مردمان همان مناطق که اکثرا از دشمنی هایی فامیلی واختلافاتی بر سر زمین وپلوان از سالیانی دیرینه بین بسیاری ازین مردم وجود داشته سرمنشا میگیرد که متاسقانه که امثال اینوع کدورت ها ودشمنی ها نه تنها در جنوب بلکه در اکثر نقاط کشور ما وجود داشته است خدا کند طوری برداشت نشود که بنده از موقف شورای نظار دفاع می کنم ممکن ادعای آقای سیستانی درست باشد

خدمت آقای آرش عزض کنم که بنده نه بیژنپورم ونه منیژه پور طوریکه عرض کردم غنی صرف غنی ودست آی سی آِی در بی ثباتی وطن ما که حتی اخیرا یکی از منابع با صلاحیت انگلیس نیز آنرا تایید نموده نباید فراموش همه شود وایران نیز در بی ثباتی وطن ما نقش فعال دارد بهر صورت صحبت ها را دنبال خواهم نمود اگر کدام غلطی صورت گرفته باشد همه به بزرگواری تان این حقیر را ببخشید یار زنده وصحبت باقی


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: ایالات متحدۀ امریکا     تاریخ: 19.06.2010



داوری به استناد تاریخ حقانیت دارد


اسم: nader   محل سکونت: Afghanistan    تاریخ: 18.06.2010

رسانه های وابسته به خلق و پرچم ، اخيرا اعلام کردند که استاد محب بارش( پرچمی معروف و متهم به اختلاس از دارايی عامه)
از حبس رها شده و پس از آزادی، دولت کرزی را به استهزاء گرفته است!
در کابل شايع است که مارشال فهيم خان به محب بارش وعده يک چوکی و مقام بزرگ ( در سطح رياست يک پوهنتون ) سپرده است!
محب بارش قبلا نيز به سفارش و توصيه ی يونس قانونی، رياست پوهنتون البيرونی را تصرف کرده بود!
در افغانستان هرکس اختلاس کند يا به فساد کلان متهم شود، اگر واسطه و پشتيبان داشته باشد؛ نه تنها محکوم نميشود ؛ بلکه به رتبه ای بالاتر ارتقا ميکند!
راجع به محب بارش ، افغان ــ جرمن انلاين قبلا مطلبی نوشته بود، اما فکر ميکنم، ستون نظرخواهی رسانه های مستقل و ملی خوانده نميشود، شايد به رسانه های حزبی بيشتر توجه ميشود!
سايت سپيدم دم ، خبر رهايی محب بارش را امروز درج کرده است!


اسم: آرش    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 18.06.2010

جناب محترم غنی صاحب سلام!
آنچه از دل بخیزد بر دل نشیند .
از نوشتۀ پر ازمحبت تان ممنونم ، بخصوص باچنین دید شریفانه تان درحق ملت افغانستان شمارا در صف دوستان واقعی ملت میشناسم . شما مثل ملت افغانستان همیش سرفراز باشید . بگفته سید جمال الدین هیچکس در دوستی ملت خوار نمی شود . بلی افغانستان بیش از هرچیز دیگر نیازمند وحدت و اتفاق است . زیرا باهمین اتحاد و اتفاق بود که بزرگترین امپراطوری ها بدست ما بزانو در آمدند . دشمنان ،این اتحاد را نیک میدانند که در سدد تخریب آن برآمده اند . من تمام هموطنانم رابرادر میدانم از هر قوم و تبار که باشد . و آن وطنداریکه غرض منافع بیگانگان کار میکند حتما ً مثل اسلاف شان سیاه روی خواهند شد . « سیاه روی شود هرکه در او غش باشد »
گرچه از خاک وطن ذرۀ آبادی نیست *** باز من عاشق آن خاک خراب آبادم .
من عاشق تمام اقوام افغانستانم بدون تبعیض و تفوق طلبی میباشم
این خود خواهی های بیجای بعضی ها درین مرحلۀ حساس بیخ مارا سست میکند و پای دشمنان مارا محکم و استوار می نماید . پس اتحاد اقوام ما پایدار و نیات دشمنان ما ویران باد . اینرا ایمان دارم که افغانستان دوباره مثل گذشته ها سر از خاک وخاکستر وآتش وخون بلند میکند و دشمنانش را سیاه روی خواهد ساخت . در راه اتحاد و اتفاق مردم سرزمین مشترک ما شما مؤفق باشید . و سلام


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 17.06.2010

هموطن گرامی آقای آرش سلام تقدیم است خدا کند همانطوریکه گفتید باشد کور از خدای خود چه میخواهد دوچشم بینا هدف بنده اینست که سایت هایی متعدد افغانی که از بیرون مرز نشرات می کند باید منعکس کننده ای وحدت اقوام کشور ما باشد وحتی الوسع دست اندرکارانی سایت ها کوشش کنند که از نشر مطالب تفرقه بر انگیز جلوگیری کنند.ولی با کمال تاسف دیده شده که اکثر سایت هایی بیرون مرزی رسالت خود را در قبال وفاق ملی مصالح علیای میهن درست درک نکرده اند وشاهد جبهه گیری هایی سایت هایی مختلف برضد یکدیگر بوده ایم که منعکس کننده ای افکار مغشوش قومی سیاسی واجتماعی میباشند وصرف به دفاع از قوم وتباروموقف سیاسی خود نشرات می کنندخد کند منبعد سایت ها ونویسنده گان ودانشمندانی مطرح کشور ما در قدم نخست متوجه این وظیفه ای خطیر در قبال جامعه زخمی ووطندارانی ستم دیده ای ما شوند اینست هدف بنده با احترام


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 17.06.2010

سلام به گردانندگان پورتال افغان- جرمن واحترام به آقای غنی!‏

از شما ممنونم که مخالفت ونفرت خود را با جنایاتکاران ازهرقوم واتنیکی که باشند، ابرازکرده اید ویاد آورشده اید که چرا ‏من از جنایات طالبان وگلبدین حکمتیار وملاعمریاد نکرده ام وتمام گناه را بگردن ائتلاف شمال انداخته ام.‏
محترما! از دید من،جنایتکار هرکه باشد، چه گلبدین، چه ملاعمروچه احمدشاه مسعود، چه سیاف وچه دوستم وچه فهیم ،چه ‏محقق و چه کریم خلیلی وچه طالبان، لایق نفرین ورسوا شدن و قابل به محاکمه سپردن است. شما اگرسایت افغان- جرمن را ‏دنبال کرده باشید، من مقالات متعددی در باره جنایات طالبان، هم بزبان پشتو هم به زبان فارسی ، زیرعنوان ،(طالبانیزم، ‏پشت سکۀ اخوانیزم) نوشته ام وبه نشر رسانده ام که درپورتال افغان جرمن آنلاین همین حالا قابل دریافت است. در مقاله ‏‏"جنایت درجامه جهاد" ازجنایات ربانی گرفته وتا جنایات سیاف وگلبدین وتمام رهبران وقوماندانان دخیل در جنایات جنگی ‏در کابل وفاجعه افشار علیه هزاره ها یادآوری کرده ام،کاش از سوی شما مرد صاحب نظر آن مقالات خوانده میشدومورد ‏استقبال واقع میگردید، این بی توجهی ویا عدم اطلاع شما ازاین مقالاتم، این را در ذهنم خطورمیدهد که نکند شما خود یکی ‏از هواداران این ائتلاف شمال باشید.‏

من در مقاله موردنظرتان ، ائتلاف شمال را بخشی از بحران افغانستان دانسته ام ونه کل بحران ،عوامل وعلل دیگراین بحران به طالبان وگلبدین وپاکستان وکشورهای حامی گروه های تندرو وبنبادگرایان ارتباط پیدا میکند.‏
این حقیقت را هم شما وهم هرکس دیگر درک میکند که شورای نظار وقوماندانان ائتلاف شمال ، بعد از سقوط طالبان توسط ‏امریکا، یک باردیگر برگرده مردم مظلوم افغانستان نشسته اند وکارد غارت وچپاول وتجاوزخود را برگلوی نحیف واز رمق ‏مانده مردم تحت سلطۀ خود میکشند. این برتری جوئی وقدرت طلبی وثروت اندزوی یکجا باجنایات جنگی، از سوی همین ‏سران ائتلاف شمال، سازمان حقوق بشر ملل متحد را بر آن داشت تا هیئت های نظارت برجنایات جنگی وجنایت علیه ‏بشریت به افغانستان ودر ولایاتی که این جنایات در آنها اعمال میگردید، بفرستند و شواهد آنرا ثبت و راجستر کنند.‏

‏ نتایج این تحقیقات نشان میدهد که بیشترین جنایات بحاطرتصفیه های قومی از سوی جنگسالاران ائتلاف شمال درحق قوم ‏پشتون در بین سالهای 2002 تا 2004 رخ داده است. گزارش این جنایات از طرف جناب رحمت آریا،یکی از قلم بدستان ‏بادرک افغان ترجمه شده ودر پورتال افغان- جرمن آنلاین گذاشته شده است. وقتی من بر رویت گزارش های نهادهای بین ‏امللی دفاع از حقوق بشر سخن میزنم، چرا شما،جنایات طالبان را برخ من میکشید ومیخواهید با یادکردن این جنایات ، ‏جنایات شورای نظاروائتلاف شمال را توجیه نمائید. ‏

همین حالامردم قندهار میگویند که در پشت سرتمام وقایع واتفاقات انفجاری در قندهار، دست شورای نظار ونمایندگان ‏ائتلاف شمال نهفته است. آنها میگویند راپورهای غلط را عناصر وابسته به شورای نظار به نیروهای بین المللی مبارزه با ‏تروریزم میدهند واکثریت بمباردمانهای نیروهای خارجی برمحلات مسکونی وحتی وعروسی ها در ولایات جنوب کشور ‏براثر راپورهای غلط نمایندگان شورای نظار صورت میگیرد.حال وقتی از روی این واقعیت هاپرده برداشته میشود، شما ‏موضوع وحدت ملی را بهانه می آورید، این بهانه راچرا در آن روزگارانی که قوماندانان ائتلاف شمال مرتکب جنایت علیه ‏اقوام مظلوم پشتون در ولایات بلخ، فاریاب، کندز،تخار، جوجان وبادغیش وهرات میشدند،شما برزبان ویا بقلم نمی آوردید؟
من حاضرم با شمابدون ملحوظات قومی وسمتی ومذهبی از روی تمام جنایتکاران جنگی مطابق الگوئی که ملالی جویا ‏ارائه داشته، پرده بردارم بشرطی شما هم با نام ونشان اصلی خود قدم به میدان بگذارید. ‏

دراخیر ازمحترم آرش نیز تشکرمیکنم که دراین بحث اشتراک کرده ونظریات وبرداشتهای خود را به حیث یک عنصر حق ‏بین بیان کرده است. با احترام



اسم: آرش    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 17.06.2010

خواننده بزرگوار محترم غنی صاحب سلام !
احساس بلند شما چنانکه نوشته اید قابل قدر است . بلی جنایت،جنایت است و بدست هرشخص از هرقومیکه اعمال شود قابل نفرین است . بدون آنکه دلالت بیک قوم کند . این چهره ها ی جنایی و کار نامه های پلید آنها که بد بختانه مسببین شان از دامن تمام اقوام افغانستان برخواسته اند چه پشتون چه تاجیک چه هزاره چه وزبک و...و... بجز ملیت هندوی افغانستان که جز خدمت و وطن دوستی ، بدی در راه وطن از ایشان سر نزده است .
تنها آنچه نوشته و دید شما را غیر موجه نشان میدهد اینست که شما فقط بر نوشته های تماس گرفته اید که آقای سیستانی بر اتحاد شمال تماس گرفته اند . ازینرو آنرا محک قرار داده ایشانرا متهم به قوم گرایی نموده اید .
دانشمند بزرگوارجناب غنی صاحب شما اگر همه نوشته های سیستانی صاحب را خوانده باشید تا کنون همه چهره های آلوده بخون را چه کلب الدین باشد چه سیف الدین وچه ملاعمر و چه امثالشان بدون توجه به قومیت آنها از جنایات شان پرده برداری نموده اند وچنانچه از شیوه کارشان پیداست در آینده نیز بر افشای کار های آنها شریفانه خواهد پرداخت . متا سفانه شما آقای سیستانی را به آن چیزی متهم کرده اید که از نوشته شما و عصبانیت شما بمشام میرسد . و آدم را مشکوک میسازد که شاید این نوشته از امثال مثل بیژنپور باشد . امید وارم اینطور نباشد . که بطور قطع نیست ببخشید که پیش داوری کردم .
فقط پشتیبانی آقای سیستانی از خانم دلیر و مبارز واقعی کشور ، ملالی جویا میتواند در نزد هر آگاه و با انصاف ی اتهام شما را باطل سازد . چه رسد به نوشته های با ارزش ایشان .
ثانیا ً تا جایکه من از طریق نوشته ها به روحیه این سایت ( افغان جرمن آنلاین ) آشنایی دارم میبینم که همیش شاهین ترازو را درست در دست دارد وبدون متهم کردن بقومی یا اقوامی جنایت کاران را افشاء مینماید . در قضیه با میان و جنایات طالبان مطالبی مستند فراوانی به خوانندگانش عرضه داشته و منحیث یک رسانه ملی رفع مسؤلیت نموده است بطور مثال لطفا به ترجمه های مترجم توانا رحمت آریا در بخش آرشیف بزبان پشتو مرا جعه نمایید . و اگر شما بیشتر دقت نمایید این سایت توانسته است جنایتکاران را که به قوم پشتون تعلق دارند برای پشتون ها بزبان پشتو افشاء نموده است و جنایت کارانی را که بزبان فارسی آشنایی دارند بزبان فارسی افشاء نموده است . اگر حرف شما بجا میبود من چشم تانرا از همین دور می بوسیدم . بدبختانه اتهام شما به واقعیت تطابق ندارد . خدا شما را انصاف بدهد کامیاب باشید


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 16.06.2010

سلام به دست اندر کاران افغان جرمن انلاین تقدیم است.
خواستم در مورد مقالۀ آقای کاندید اکادیمیسن اعظم سیستانی که درمورد بحران میهن ما و علل این بحران که همه را به پای ائتلاف شمال ختم نموده اند ابراز نظر کنم.
من نیز در قسمت جنایاتیکه ائتلاف شمال مرتکب شده و خون های بیشماری از هموطنان بیگناه ما ریخته شده به میلیون ها انسان وطن ما مهاجر به کشور های بیگانه شدند از جمله خودت من و امثال ماها با شما همنظرم ولی تا آن قسمت که در فوق ذکر شد. ولی شما دیده شده که همه الا و بلاه را بگردن ملا می اندازید و هر وقت شما تنها مسؤول درجه یک همۀ بدبختی های کشور ما ائتلاف شمال را میدانید و وقتی صحبت از جنایات گلبدین و وحشی گری های طالبان بمیان می آید در آنوقت مهر سکوت به لب ها و دست های تان زده میشود گویا که طالبان و حزب اسلامی اجازه داشتند که همۀ این جنایات را انجام بدهند این همه حملات انتحاری که از طرف این نوکران آی اس آی در حصص مختلف میهن ما صورت می گیرد هموطن تاجیک ما، هزارۀ ما، پشتون ما، ازبک ما و غیره اقوام ساکن کشور ما به خاک و خون می غلطند پیش شما هیچ ارزشی ندارد و دمار از روزگار مردم ما نکشیده است در همین اواخر حملۀ انتحاری که در یک محفل عروسی در قندهار صورت گرفت و بیش از یکصد نفر کشته و زخمی بجا گذاشت برای شما اهمیتی ندارد شما از جنایات دشت لیلی به دست دوستم جنایتکار همیشه یاد آور میشوید ولی ار کشتار یکاولنگ بامیان شمالی مزارشریف و نسل کشی های طالبان مزدور چونکه همتبار تان است سخن به میان نمی آورید و از دید قومی به مسایل می نگریداز راکت پراگنی های حزب اسلامی که منجر به کشته شدن 65 هزار هموطن بیگناه ما طی سالهای 1992 الی 1996 شد قلم تان رنگ خلاص میکند ولی در قسمت تاختن به شورای نظار قلم تان اتوماتیک رنگ پبدا میکند خواهشمندم منبعد وقایع، جریانات مرتبط به میهن مارا از بورد قومی نه بلکه از بورد ملی مورد ارزیابی قرار بدهید و سقید را سفید و سیاه را سیاه بگویید در مقاله ای فعلی تان به بسا موضوعاتی بر خورد نمودم که سوال بر انگیز و حساسیت بر انگیز می نماید از جمله اینکه اکثر مردم که طالب شده اند از دست مظالم ائتلاف شمال به صفوف طالبان پیوسته اند که شدیدا این موصوع را من رد میکنم آیا در قندهار، هلمند، ارزگان، فراه و زابل که نقاط بسیار پر تشنج است و بیشتر درین مناطق طالبان حصور دارند و دست به جنایات نا بخشودنی میزنند آیا کدام فردی از شورای نطار و یا ائتلاف شمال درین نقاط وجود دارند که طالبان بر علیه آنان دست به انتقام کشی می زنند و یا به دستور باداران دال خور خود رعب ووحشت را در بین مردم بیچارۀ ما حاکم می سازند تا افغانستان اردوی قوی پیدا نکند و به وحدت ملی نرسد در غیر آن کار ما زار است و مسلۀ دیورند در پیشروی آقای کاندید اکادیمیسن شما گویا از زبان طالبان و دیگر ناراضیان که متعلق به حزب اسلامی میباشند از حضور کمرنگ قوم پشتون و در پست های دولتی یادآور شده اید یک طفل خرد سال نیز میداند که کدام قوم حضور فعال در دولت دارد و کدام اقوام پستهای سمبولیک و تشریفاتی را به عهده دارند حاجت به تشریح زیاد نیست چرا شف شف نه شفتالو گفته نمی گویید که صرف باید پشتونها همۀ پست های کلیدی را در اختیار داشته باشند و دیگران باید فرمانبردار باشند ولی عقل سلیم اینرا می گوید که کار به اهل کار وهر فردی از اهل کشور که لیاقت درایت پیشبرد پست های حساس دولتی را دارد بدون در نظر داشت قومیت و زبان باید به آن پست گماشته شود خواه پست ریاست جمهوری باشد خواه وزارت دفاع خارجه و هر پست کلیدی و غیر کلیدی که باشد باید نظر به لیاقت و درایت به اشخاص سپرده شود نه نظر به تبار و زبان.
در خاتمه من نیز به هرآن کسانیکه مارا به این حال و روز رسانیده اند نفرین می فرستم و از شما خیلی خیلی خواهشمندم که خودرا در انظار مردم قسمی وانمود نسازید که قومگرا هستید نبوغ فکری تانرا در راه وحدت ملی کشور به کار ببندید و از نوشتن مقالات تفرقه بر انگیز حذر کنید چرا که مردم ما بسیار درد و رنج کشیده اند و باید به روی زخم های مرهم گذاشت نه اینکه نمک پاشید با احترام


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 13.06.2010

Afghan German Online Web Site is attractive, variety of information and specially offering for discussing different issues, in additional it speak to majority Afghans inside in country and over the world.

I am very happy, that many Web Sites of Afghans(except some poison Afghan Web Sites, they are well known) are available in Computer, but what I am missing, they are not cooperating close with each other, all these Afghans as owner of their Web Sites know it very well that in Afghanistan was created all political parties base on ethnics, it is also a reason among other that we can not come out from created disaster since more than 31 years, educated people should start to eliminate our existed weak point, we must have one Afghan Nation under one flag! Therefore I am requesting the pioneer Afghan German Web Site kindly to make it possible to organize a yearly meeting with another Afghan Web Sites for cooperation and together working!
ترجمه
ویبسایت افغان جرمن آنلاین با تنوع معلومات خصوصاً پیشکش مباحثات در مسایل مختلف جذاب است برعلاوه مخاطبش اکثریت افغانهای داخل کشور و سراسر جهان میباشد.
برای من جای مسرت است که ویبسایت ها افغانی متعدد( به استثنای چند ویبسایت زهر آگین و معلوم الحال) در کمپیوتر در دسترس میباشد. چیزی که من نمیبینم همکاری نزدیک بین یکدیگرشان است. تمام افغان ها به مثابۀ صاحبان این ویبسایت ها خوب میدانند که احزاب سیاسی در افغانستان به اساس قومی تشکیل شده و در پهلوی دلایل دیگر نمیتوانیم در مدت 31 سال از بدبختی های ایجاد شده خودرا بیرون بکشیم. اشخاص فاضل باید به تجرید نکات ضعیف آغاز کنند. ما باید یک ملت افغان زیر یک برق داشته باشیم. لذا از ویبسایت پیشگام افغان جرمن آنلاین احترامانه تقاضا دارم تازمینۀ یک گرد هم آئی سالانه رابرای همکاری و کار مشترک با ویبسایت های دیگر تنظیم و ممکن بسازد


اسم: naim nazari   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 10.06.2010

اگر از نشر مطالب يکنواخت و تکراری جلوگيری شود، بهتر است ، نوشته های محترم حميد انوری و اشعار انتقادی استاد کمباور کابلی، هميشه مورد تقدير و در منتهايی جلب توجه همه خوانندگان است.تشکر .نعيم نظری از کارته ۴ کابل


اسم: عبدالباقی   محل سکونت: کابل     تاریخ: 10.06.2010

سلام و ارادت به همه وطندوستان،
تشکر از روشنگری خانم ملالی موسی نظام در مورد انتخاب عناوین که بعظأ از طرف استاد محمد نسیم اسیر در اشعار ایشان دیده میشوند. من فکر میکنم با جوابیه های اهل خرد و قلم افکار این مخلص شما روشن تر گردیده باشد.
و اما در اینجا میخواهم موضوع دیگری را که در این چند روز افکارم را مشغول نگهداشته است خدمت شما عرض بدارم: چندی قبل در همین پورتال مطلب از جناب سیستانی به نشر رسید تحت عنوان نگاهی برکتاب (جنگ های کابل)،تالیف جنرال سیدعبدالقدوس سید. جناب سیستانی بر علاوۀ ستایش متکرر از نویسنده که خود اعتراف میکند او یکی از جنرال های ارشد حزب پرچم بوده وی را به حیث یک عضو نجیب حزب پرچم قلمداد داده و به زعم خود به او برائت میبخشند.
برای من سؤال این است که چطور امکان دارد کسانی که در سرآغاز بدبختی ملت ما سهیم بوده اند بعد از فاجعه های بیشری که به وقوع پیوست یکباره نجیب و پاکدامن گردند؟ این چه نوع استدلال است، از کسی که در این سایت بیشتر از سه صد مضمون نوشته است و میخواهد تاریخ ما را بنگارد.

امید است کسانیکه این مضمون را مطالعه کردند به من یاری رسانند.

والسلام


اسم: داکتر شریف   محل سکونت: کابل    تاریخ: 09.06.2010

سلام به گردانندگان سایت افغان آنلاین،
امروز مسائل داغ و پر اهمیت که افغانها را متوجه ساخته و مربوط به آینده و حتی استقلال کشور می باشد، گفتار و کردار حامد کرزی در جرگۀ باصطلاح صلح میباشد که باعث پریشانی همه اقغانها گردیده. مقالات باید پیرامون چنین مسائل به نشر میرسیدند. متأسفانه باید تذکر داد که هر وقتی که مسائل مهم بمیان می آید، در سایت شما از آنها یاد نگردیده و مقالاتی را یه نشر میرسانید تاافکار افغانهارا به طرف دیگر بکشانید. مثلا" در همین روز ها در سایت شما راجع به مسعود مقالات نوشته و از کاررواهی های او انتقادات صورت گرفته. مسعود هرکه بود از بین رفت. ممکن به دوزخ رفته باشد و یا به بهشت. قضاوت مشکل است. در بارۀ مسعود، تاریخ نویسان، چه داخلی و چه خارجی کتاب ها نوشته اند و از کارهای خوب و هم از اشتباهات او تذکر داده اند. لازم نیست تا اشخاص بی مسؤلیت، در شرایط امروزی مملکت ما نظریات پر از عقده و غیر مسؤلانه خود را بنویسند و یک تعداد زیادافغانهارا جریحه دار نمایند. سایت شما بایداعمال طالبان، گلبدبن و اجراآت حامد کرزی را به نظر سنجی بسپارند. امروز مردم ما به صلح وآرامش ضرورت دارند. از بی اتفاقی ها خسته شده اند. شما اگر راستی وطن دوست میباشید، باید وظیفه ایمانی و وجدانی تانرا، در شرایط اسفناک فعلی مملکت خالصانه ادا نموده و از نشر مقالاتی که باعث نفاق بین مردم میگردد خودداری فرمائید.


اسم: نورانی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 08.06.2010

بازهم سلام!
خبر راندن حنیف اتمر و امر الله صالح از وظایف شان را به تبصره خوانندگان بگذارید تا مردم دل خودرا بر سر این ***** خالی کنند. شما باید موضوع تبصره را از این طور گپ ها انتخاب کنید!
بااحترام
نورانی


اسم: نورانی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 07.06.2010


به سایت خوب همه افغانها، سایت افغان جرمن !
شما زنده باشید قلم و عزم تان کماکان توانا باشد.
شما میدانید همین که خودرا روزنامه ۸ صبح مینامند چي چرند ضد ملی نیست که پخش نمیکند. به هر مسلۀ ملی کشور از دید جنایتکاران و دزدان سر ګردنه های قطاع الطریقی پنجشیر میبیند.و کس دګری را غیر از ادم خواران و دزدان پنجشیر نمشناسند.
شما که سایت مایه امید ما افغانها هستید نباید در برابر آنها ساکت باشید و هر چرند که کله لرزانک ان بګوید چنان باشد که باید همۀ ما برایش سر بجنبانیم.
این مطلب ذیل سه چار ماه پیش در یکی از سایت ها نشر شده بود برای شما برای تجدید نشر ارسال نمودم و امید که باز در محضر نظر دیګران هم بګزارید که در باره ۸ صبح چه ناګفته های در دل افغانها زبانه میکشد. بااحترام
نورانی 13/10/1388


اسم: عبدالباقی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 03.06.2010

با عرض سلام و ارادت به استاد اسیر،
صمیمانه تشکر از نوشتۀ اخیر شما، با نوشتن این تحریر رنجش خاطر مرا با شکیبائی و بردباری که بر شما میزیبد آسوده ساختید. با یقین که شما استاد هستید.

والسلام


اسم: وطندوست    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 02.06.2010

دوستان گرامی و دستندرکاران صفحه افغان جرمن سلامهای بنده را بپذیرید.

بنده از مدت زمانی است که صفحه افغان جرمن انلاین را به شکل نورمال و همه روزه تعقیب میکنم. واقعا صفحه پر باریست اما یک گله از دوستان دارم و آن اینکه دوستان به عوض نظر دادن در مورد خاصی باهم مقابل و حتی جنگ لفظی میکنند حالانکه موضوع مورد بحث حتی قابل بحث و آنقدر جدی هم نمیباشد. اما در مورد مسایل حاد روزمره متاسفانه اصلا بحثی وجود ندارد. بطور مثال من در روزهای اخیر دو نوشته کاملا دلچسپ و مهم را که توسط آقای طارق عمران طنز گونه و با فصاحت و ظرافت خاصی مطرح شده بود را خواندم. واقعا که موضوعات نوشته شده بسیار مهم بوده و شاید هم صد در صد حقیقت داشته باشد اما شاید آقای عمران یکی از طرفهای درگیر جنگ لفظی بروی صفحه های انترنتی نیست بنا در مورد موضوعات حاد و حقیقی نوشته شده وی کاملا بحثی وجود ندارد. امیدوارم از این به بعد در مورد مسایل بسا مهم و فراتر از شعر و شاعری بحث های مثمر صورت گیرد.

باعرض حرمت

وطندوست از شهر میونشن


اسم: نسیم اسیر   محل سکونت: فرانکفورت المان    تاریخ: 01.06.2010

باکمال معذرت جواب سوال آقای باقی که از مدتی بر ذمهء من باقیست ، در بخش تحلیل ها و پیامها مختصرا تقدیم میشود.
در بارۀ بال مگس
احترام


اسم: نعيم   محل سکونت: لندن    تاریخ: 31.05.2010

افغان ها در ارتبات ملت فقير و قهرمان افغانستان بايد هوشيار باشند.
اسلام عليكم
هر عقل سالم و غير وابسته به كشورهاي خارجی بخاطر منافع شخصي، اينرا مي پذيرد كه هر كشور بخاطر منافع ملت و كشورش مبارزه میكند. كشورهاي غربي و در راس امريكا به اين منظور إز تروريزم بين المللي و كشورهاي ظالم و آدم كش مانند اسرائيل. و حتا از تيروريزم منطقوي به اشكال مختلف در عقب پرده حمايت مينمايند كه مثالش طالبان و حزب إسلامي ميباشد تا مشکلات در منطقه ادامه داشته باشد كه در اين موضوع انكليس، پاكستان و ديكر كشورها دخيل اند. از طرف ديگر در افغانستان مصروف جنك به ضد همان كساني استند كه خودشان توليد كرده اند. و از طرف ديكر إز حكومت فاسد و بي اقتدار حمايت مينمايند. اين كشورها همه منافع اقتصادي و جغرافیایي دارند و مبارزه دارند تا به نفع ملت و كشور شان خدمت كرده باشند تا نسل آينده شان خودشان زندكي پر افتخار و بدون فقر داشته باشند. من از مبارزات اين كشور ها از يك جهت بي حد تمجيد مينمايم و اين بخاطري است كه اينها به ملت شان خدمت مينمايند.
ما چه بايد بکنیم: مثال هاي بالا را در ارتباط به بعضي كشور ها دادم منظورم اين بود كه هر كشوريكه در افغانستان حضور دارد و يا مداخله ميكند منظورش اين نيست كه پول از جيبش بكشد و به مردم افغانستان بدهد زيراكه دلش به مردم افغانستان ميسوزد! پس مردم افغانستان و به خصوص سياست مدارن چه نوع از اين حالات به نفع مردم ملت و كشور استفاده نمود. اين كشور هاي غربي و منطقه در افغانستان بخاطر إز بين بردن اسلام نيست بلكه اينها بخاطر منافع اقتصادي است پس اينجا اسلام مطرح نيست و از اين لحاظ افغانها نگذارند تا كسي از احساسات اسلامي افغانها استفاده نماید.
آمدن امريكا و غرب به نفع افغانستان است اكر افغانها بتوانند از آن به نفع افغانستان استفاده كنند. بخاطریكه كشور هاي همجوار فعلاً قدرت بالأتر از افغانستان دارند و هر لحظه نظر به ضرورتیكه دارند ميتوانند مداخله كنند چون همسايه استند. افغانستان بايد با امريكا تا زماني همكار باشد كه به پاي خود در برابر همسايه ها ايستاده شده و مانع مداخله شان شويم و جرئت مداخله از أيشان گرفته شود.
ديگر اينكه هر جيزيكه غرب در افغانستان میسازد حتا پايگاه هاي نظامي و ميدان هاي هوایی روزي به افغانستان تعلق خواهد كرفت. و از آنها افغانها استفاده خواهند كرد چون اين روز حتمي است كه غرب از افغانستان خارج كردد. بقيه مضمون روز ديكر naim 


اسم: عبدالباقی   محل سکونت: کابل    تاریخ: 27.05.2010

با عرض سلام و ادب،
خواستم در این جا در مورد عنوان شعر اخیر آقای محمد نسیم اسیر انتقادی کنم. ایشان فکر کنم از جناب مختارزاده شاعر نوکار و آماتور این عناوین را الهام گرفته باشند. گذاشتن عناوین شعری مانند خرمهره، بال مگس، گوزنبور و امثال آن فکر کنم از اهمیت شعر و حیثیت شاعر میکاهد.

سوال دیگر این است که در بالای این شعر اسم محمد نسیم اسیر به فخرالشعرای افغانستان ذکر شده است. من میخواهم بدانم که این لقب را ایشان از کدام مرجع بدست آورده اند. و یا اینکه از توزیع لقب متذکره مانند دپلوم انجنیر، دوکتور و پروفسور که بخش آن در بین افغانها مجانی است ایشان همچنین مستفید گردیده اند.

والسلام


اسم: زاهد صاحبزاده   محل سکونت: لاناکن بلجیم    تاریخ: 24.05.2010

سلام به همه مختصرا عرض کنم که آقای غنی راست می فرمایند و نباید مسأله بسیار مهم که برای مردم ما و خاصتا همشهریان کابل ما حیاتی است از صفحۀ نطر خواهی برداشته میشد و بجای آن به یک موضوع تکراری و میان تهی که جز ضیاع وقت و بر انگیختن و تحریک نمودن اذهان مغشوش ما چیز دیگری به ارمغان ندارد گذاشته میشد که توجه جدی مسؤولین محترم را خواهانم با احترام


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 24.05.2010

سلام به دست اندر کاران افغان جرمن آنلاین تقدیم است!
من از شما عزیزانم یک سوال دارم که باید صادقانه جواب بدهید. آیا موضوع آلودگی محیط زیست در وطن ما خاصتا کابل مهم بود که سلسلۀ تبادل نظر و پیشنهادات سالم را هموطنان ما در زمینه ارایه میکردند و از آنجا که این بحث مهم و حیاتی برای کشور و پایتخت آن بود، باید ادامه پیدا میکرد؟ یا نامۀ خزان گل ننگرهاری؟؟ و یا بهتر بگویم گلۀ ننگرهاری صاحب و رهنمایی های داعیانه ایکه به سعیده جان نموده اند که به نظر بنده هیچ چسپ ندارد، جز اینکه بازهم حساسیت های قومی و زبانی را چاق کند. بدون اینکه شما کسی را رهنمایی کنید مردم ما در کابل و شهرهای دیگر از هر قوم و تباریکه هستند برادر وار زندگی کرده و خواهند کرد.
اینکه چند جانی شناخته شده و تیکه داران دین و سیاست هموطنان بیچارۀ ما را درهم آمیختند مسایل قومی را دامن زدند و به اصطلاح آب را گل آلود نموده ماهی گرفتند گپ علیحده بود و حالا هموطنان ما با چهره های کثیف شان آشنایی دارند فریب شان را نمی خورند و خدا انصاف بدهد شما دست اندرکاران گرامی افغان جرمن آنلاین را که موضوع مهم و حیاتی را که در مورد آلودگی محیط زیست بود از صفحۀ نظر خواهی برداشته و به جای آن یک مطلب بی محتوا و تکراری و حساسیت برانگیز را به نظر خواهی گذاشته اید!!
قضاوت را به خوانندگان عزیز میگذارم با احترام


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 21.05.2010

سلام بر شما!
انتقاد من اینست که هر چند گاه رگ عصسیت شما متورم گردیده و اشعار خوب مرا در زباله دان آن پور تال میریزید-
خدا انصاف تان دهد،اگر بخاطر دو کلمه غر و خر از چاپ آن ابا ورزیده بودید من یکی را از مولانا و دیگر آنرا از سعدی که خداوند هردوی شان را به لطف عمیم خو بنوازد آموخته بودم.
لطفا ساحه بیان رافراخ وباز بگذارید!!!
" سخت گیری و تعصب خامی است- تا جنینی کار خون آشامی است"


اسم: ایوب    محل سکونت: کلیفورنیا     تاریخ: 21.05.2010

خدمت دوستان و هموطنان گرامی و پورتال این سایت سلام بعرض میرسانم
رویهمرفته خدمات و زحمات کارمندان سایت و نگهداشت حرمت نویسندگان قابل قدر میباشد .
اما بنظر بنده بیشتر حرمت اقل به نسبت اکثر مد نظر است . در مناقشات و مباحثات و تحالیل عقیدوی میتوان این یک نقص را نقد نمود . در حالیکه میدانیم یک فی صد دانشمندان اسلامی هنوز به انترنت و سایت ها قدم ننهاده اند و کسانیکه از عقاید دینی دفاع مینمایند از روی تجربه و فهم و دانش نمیباشد بلکه با احساسات و جزبه اسلامی از اسلام دفاع مینمایند و در برابر سوالات و شبهات قرار میگیرند و به نوعی توهین و عقایدشان به تمسخر کشیده میشود .
پورتال ها نیز با آنکه در خط و مش شان اشاره بدان نموده اند که خلاف دین و مذهب نباید صحبت شود ، کمتر متوجه این نکته میشوند و حرمت نویسندگان را به نسبت عقاید نویسندگان ترجیح میدهند . البته این سخنان من اعتراضیه نمیباشد بلکه جنبه اصلاحی دارد تا نویسندگان عزیز ما در برابر عقاید هموطنان شان که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند بی غوری نفرموده دلشکنی نکنند . با درود فراوان بهمه دوستان و کارمندان با احساس این سایت زیبا !


اسم: احمد   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 18.05.2010

دوستان عزیز سلام
سایت افغان جرمن آنلاین بابی راگشود که به گفته محترم عباسی قد و قامت خود را در آیینه داوری هموطنان مشاهده کند و نظرات، پیشنهادات و همچنان انتقادات شمارا سرلوحۀ کار نشراتی خود قرار دهد اما با تاًسف که از نظر سوم به بعد تقریباٌ همه اشتراک کنندگان این نظر خواهی نه ابتکاری کردند و نه نظرات سازنده یی ابراز کردند و نه توانستند خود را به نمایش بگذارند. آیا ما نمیتوانیم هویت خود را به نمایش بگذاریم؟
البته که ما میتوانیم این تابوها را بشکنیم و باهویت مستقل و ملی داخل یک بحث سازنده شویم. بشرطی که خودرا از قیودات حزبی و سازمانی رها کنیم و از خود به خویشتن خویش نایل کردیم.
کسانیکه دراین نظر خواهی شرکت کرده اند مانند جلسات احزاب خلق و پرچم بدون آنکه ارادۀ خود را دخیل بسازند تمام حواس شان متوجه رفیق حزبی شان است که وی چه گفت تا من بدون فوت وقت آنرا تاًیید کنم.؛
خانم یا آقای بهار با سلام به پرچمداران می آغازد و با نظرات آقای نجیب کامل موافق است؛
خانم ماری گفته های آقای کامل را تصدیق میکند؛
آقای عزیزی نظرات دوکتور صدیقی و دوکتور صلاح الدین را تأئید میکند
آقای آیینه نظر آقای زلمی از هرات را میپذیرد؛
آقای انوری هم ساده ترین راه را انتخاب کرده و با نظرات آقای سدید کاملاٌ همنواست؛
و آقای خالد با نظرات ملالی موسی نظام موافق است؛
ولی مضحک ترین نظر راآقای پاینده باآن افکار قرون اوسطی خویش ابراز کرده است. به نظر این مسلمان کامل، هر کی در غرب نشسته پیک شراب هم در پهلویش است. آیا خدایت ترا از پشت گویی
وآنچه را به چشم ندیده ای منع نکرده است. آقای پاینده در جهان فراخ ما روزانه هزاران بار بر کودکان تجاوز جنسی صورت میکیرد
در همین افغانستان اسلامی ما از برکت مجاهدین و مسلمانان واقعی
حتی به کودکان سه ساله تجاوز صورت میگیرد و ریس جمهور اسلامی ما حکم رهایی متجاوزین را صادر میکند ولی من مانند شما نسخه صادر نمی کنم که تمام مسلمانان افغانستان تجاوز کاران جنسی اند.
یک جمع روان پریش قضایا را مطلق می انگارد.
با سلام دوباره به همه


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 16.05.2010

با تشکر فراوان از تمام هم میهنان با درد...
نظریات،پیشنهادات،انتقادات ،رهنمائی و حتی اوامر بعضی دوستان، تحت غور و مطالعۀ تیم کاری افتخاری(نه استخدامی)پورتال بوده و عنقریب نکاتی چند در مورد تقدیم خواهد گردید.
برای اینکه خاموشی مصلحت آمیز ما دال بر بی تفاوتی تلقی نگردد،عطف توجه شما را به فشردۀ از موقف پورتال افغان جرمن آنلاین خواهانیم...

این پورتال خدمتگذارانه جانب ملت افغان را دارد
از نظر ما هیچ چیز دیگر قابل اعتبار نیست جز خواست ملت افغانستان
پورتال تمام اقوام ساکن در افغانستان را برادر میشناسد
پورتال سدی درمقابل نیرنگهای دشمنان و خاینین است و خواهد بود
پورتال حامی تمام نوامیس ملی و تاریخی میباشد
رسالت ما ایستادن در مقابل دشمن ودفاع از سرزمین ماست
پورتال میداند که در راه سرزمین وملتش همیش برنده است
پورتال به پیروزی برحق ملت خود ایمان دارد
پورتال درفش پر افتخار نیاکان را تا پیروزی به زمین نخواهد گذاشت
این پورتال در خدمت تمام دانشمندان و آگاهان ملی بدون قید وشرط میباشد.
وبالاخره، پورتال به حمایت وطندوستان میتواند به آرمان خود برسد
پاینده باد افغانستان
زنده باد مردم افغانستان

تیم کاری پورتال


اسم: وهاب   محل سکونت: برلین جرمنی    تاریخ: 15.05.2010

به کژدم گفت شخصی کای بداندیش *** چرا برسنگ خارا میزنِی نیش
چو میدانی که زخمت کارگـر نیست *** نخواهـد کـرد نیشت سنگ را ریش
جوابش داد کژدم کاین چنین است *** و لیک از دست ندهم عادت خویش

به سایت محترم افغان جرمن آنلاین!
من نظریات هموطنان خود را دراین سایت تعقیب می کنم نظریات مثبت وسازندهء دوستان را می ستایم .این نظریت دوستان است که این سایت می تواند خود را درجهت خدمت به مردم شریف وطن بهتر سازد،ولی بعضی ها مرام دیگری دارند،ار ان جمله داکتر صفی الله صاحبزاده است که سایت را متهم به افغان ملتی ویا شعلهء ماویست ها ( شعله ای ها ) می کند
برای من بسیار جالب است که ایشان از افغان ملتی و شعله یی ها ابراز نفرت می کند ولی مدت های دراز از یک سایت ماویست ها بر ضد این سایت می نوشت و هنوز هم از این بداندیشی خود دست بر دار نیست به هر شکل می خواهد نیش خود را بزند.
اما به نظر بنده این کامیابی و موفقیت این سایت است که یکی انرا افغان ملتی یکی شعلهء دیگری پرچمی وخلقی بعضی ها انرا اخوانی میدانند.
معنی ان اینست که همه ملیت های(((( اقــــوام)))) شریف وطن، احزاب چپ و راست و میانه، خود را در ان می بینند و این را به شما کار کنان این سایت تبریک عرض میکنم با احترام وهاب از جرمنی


اسم: محمد   محل سکونت: اروپا    تاریخ: 13.05.2010

درنو د افغان جرمن ویبپانی چلونکو اسلام!
دیر درناوی ستاسو دی دروند د زړه داخلاصه چوپړ و افغان ملت ته!
دا ستاسو هغه ایمانی ، وجدانی ، او افغانی رسالت دی، چی هر افغان باندی ددی هیواد پور دی ! او تاسو یی په دیر شرافتمندانه توګه تر سره کوی، خدای مو مل سه او هر کله بریالی اوسی!


اسم: مستمند   محل سکونت: المان    تاریخ: 11.05.2010

دوستان گرامی
سایت شما در جملۀ سایتهای افغان درجه اول بوده، اما با در نظر داشت این مشکل که شما همه مطالب ارسالی را در پ - د - اف - pdf نشر میکنید که اگر کسی به آن ضرورت داشته باشد که مسلماً بسیاری از افغانها همین ضرورت دارند که باید از ان مطالب که در سایت شما منتشر میشود چیزی منحیث سند نقل قول نمایند که این کار فعلاً ممکن نیست و یا اینکه من نمیدانم. وقتیکه انرا راست کلیک میکنم همه باید کاپی شود و این کاپی به درد نمی خورد.
پشنهاد میشود که اگر مثل دیگر سایتها مطالب ارسالی به شکل عادی باشد بهتر خواهد بود تا ازان استفاده اعظمی صورت گیرد و منحیث مرجع معتبر ازان استفاده شود.
دوهم اینکه چند مراتبه در مورد جنایتکاران جنگی مطالب نشر شده را بعد از یک روز از سایت به بهانه مطالب شخصی دور نمودید. در حالیکه همه اعمال که جنایتکاران مرتکب شده از لحاظ عملی عمل شخصی بوده ولی چون در اجتماع زندگی میکنند و جامعه را نابود میکنند ازین سبب ان عمل را جنایت جنگی میگویند و مرتکبین شان جنایتکاران جنگی، لذا شما غیر مستقیم خود را در خدمت جنایتکاران قرار میدهید.
سوم اینکه شما با کودتای هفت و هشت ثور نفرت عمیق دارید در حالیکه از دیگر کودتاها که ذریعه دیگران صورت گرفته چیزی نمیگویید در حالیکه کودتا اگر جرم باشد درینصورت توسط هرکس اگر صورت گیرد باید تقبیح شود. مثلاٍ شما از کودتای 26 سرطان و یا از 16 حوت و یا از 21 حمل 1371 که در کشور صورت گرفته هیچ یاد نمی کنید، در حالیکه کودتای اخیر که توسط کارمل - مسعود صورت گرفت و حاکمیت ملی را یکجا با اردوی ملی و پلان صلح ملل متحد را نابود ساخت چندان مزه نمی دهد و از کسانیکه در حفظ حاکمیت ملی،استقلال و تمامیت اراضی نه تنها نقش داشتند بلکه درین راه جانبازانه رزمیدند و مردانه جان باختند نیز مطالب ارسالی را منتشر نمی کنید این هم ناشی از نفرت عمیق تان نسبت به رادمردان تاریخ است که با همه دشمنان کشور ار سوپر پاور شوروی گرفته تا سوپر پاور فعلی ناتو مقابله کردند و کشور خودرا مثل مردمک چشم از لوث همه جنایتکاران تاریخ حفظ کردند تا اینکه ذریعه نامردان عصر با خنجر پشت سر از پا در اورده شدند و مایه افتخار هر افغان میباشند.
من ویدوهای مستند سقوط حاکمیت ملی و نابودی پلان صلح ملل متحد را بشما ارسال کردم که لازم بود تا ویدوها را مثل سابق به شکل جداگانه منتشر میشد که نشد. و اگر ان ویدوها که تعداد ان هم کم نیست منتشر میشد هویت اصلی جنایتکاران عصر بیش از پیش افشا میشد و درین کار شما سبب افتخار مردم میگشتید و هویت مستقل تان نیز بهتر میشد، اما حالا اگر این ویدوها نشر بکنید و یانه در یو تیوب نیز موجود است و این افتخارات ملی همه افغانها است اگر کسی میخواهد و یا نه.



Sehr geehrter Herr Mostamand
Sie können sich auf jeden Artikel beziehen, in dem Sie auf den betreffenden Artikel mit rechter Maustaste auf "Verknüpfung Kopieren" klickten. Damit kopieren Sie praktisch den betreffenden Link, den Sie in Ihrem artikel einfügen können

Hier ein Beispiel für Sie

http://www.afghan-german.de/upload/Tahlilha_PDF/yalda_qamar_manzelat_maadar.pdf

Können Sie uns eine andere afghanische Seite zeigen, in dem die Artikel eines Authors unter seinem eigenen Namen archiviert worden sind
MFG
Admin


اسم: داکتر صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 10.05.2010

هموطنان محترم ، من قبلآ مختصر در مورد پورتال آفغان جرمن آنلاین نوشتم ، همین حال نوشته محترم محمد آصف خواتی از نظرم گذشت و وادار شدم تا بار دوم بنویسم ، در نظر قبلی خود در مورد نفوذ ماویست ها ( شعله ای ها ) در سایت متذکر شده بودم ، البته این واضح است که هموطنان سایت های مختلف انترنیتی افغانی را مرور مینمایند ، من هم با مطالعه مطالب منتشره سایت های مختلف افغانی تا اندازه به هویت و اهداف این سایت ها پی برده ام ،
طور مثال سایت پیام مجاهد ، خاوران .. و امثال شان که سخنگوی شورای نظار و ستم ملتی ها بوده همیشه قوم و قوم بازی را مطرح نموده و چون شیاطین تلاش دارند تا میان هموطنان همبرابر و برادر کشور ایجاد نفاق و نفرت نمایند .
آقای خواتی در نوشته اش سایت هشت صبح را مخاطب نموده و تذکر داده اند که روزنامه هشت صبح به جنگ علیه طالبان تاکید دارد ، من با آفای خواتی همنظرم و متوجه بوده ام که گروه های خاص که منافع ناپاک شان را در تداوم وضع جاری کشور می بینند از هر اقدام برای ختم جنگ و استقرار صلح به لرزه شده و موضع خصمانه در مورد صلح میگیرند .
من شخص خودم به عقاید دیگران احترام دارم ، اما این احترام مانع آن نمیشود تا در مورد موضیعگیری های مضر شان ساکت باشم ، مطالب منتشره هشت صبح که یکی از منابع خبری این پورتال است از نظرم میگذرد ، من قبلآ پی برده بودم که هشت صبح در ارایه مطالب افراطی بوده و موضیعگیری خصمانه در مورد مخالفین مسلح دارد ، برای شناخت هویت سایت هشت صبح طالب معلومات شدم و اطلاع یافتم که هشت صبح ناشر اندیشه های گروپی از گروب های متعدد شعله ای ها است .
شعله ای ها که در سابق گلو پاره میکردند و امپریالیزم غرب را ببر کاغذین ارتجاع میگفتند ، امروز صدوهشتاد درجه انحراف نموده و در خشتک غربی ها سنگر گرفته و خیلی ناجوانمردانه مبارزین ضد امپریالیزم غرب را دشنام میدهند .
با این نوشته مختصر پورتال را متوجه ساختم که خوانندگان منابع خبری را میشناسند و نه باید در برنامه خبری خود هر روز خبر های طویل وعریض را از سایت قهری هشت صبح اخذ نماید .
با عرض احترام .


اسم: Karim   محل سکونت: London    تاریخ: 10.05.2010

On the 26th of April, I sent my opinion to Afghan German Online asking not to publish online books of Mr.Sistani. But my opinion, as you can see below, was censored. I just did not understand why I was censored. I did not send anything disrespectful. There was not anything against Mr.Sistani at all. My opinion was and is that Mr. Sistani once publishes his articles and then collects those articles and republishes them in a format of a book, which is full of technical and grammatical errors.
That was and is my opinion for the betterment of Afghan German Online and if you really trying for the betterment of this site, you had better to publish such opinions.
Thanks


اسم: حميد    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 10.05.2010

مي خواستم بدانم که خانم فرشته سادات در کدام رشته ، به کدام درجه و در کجا تحصيل کرده اند و منابع طبيي که در آن براي نوشتن مقاله يي تحت عنوان «ازدواج با اقارب نزدیک (کزنت)» از آن ها استفاده کرده اند کدام ها اند ؟!


اسم: زاهد صاحبزاده   محل سکونت: لاناکن بلجیم    تاریخ: 09.05.2010

سلام خدمت کارکنانی فعال افغان جرمن اما بعد مضمون آقای سخی سید کاغذ یک مضمون واقعا عالی و پر محتواست که درمورد مشکل محیط زیست در کابل وصدها مشکل دیگر به رشته ای تحریر در آورده شده وایجاب می کند که به نظر خواهی گذاشته شود چونکه سوال سوالی وضیعت نا به هنجار ومسموم کننده ای چهارونیم میلیون وبیشتر ازان باشنده گانی بیچاره ای کابل است که در معرض تهدید انواع واقسام امراض قرار دارند ویا بیشتر به آن مبتلا اندومیشود که هر هموطن ما خاصتا اشخاصی مسلکی با نظریات وپیشنهاداتی سازنده ای خود که اگر به مطالعه اولیای امور برسد می توانند راه بیرون رفت را جستجو نمایند با احترام


اسم: داکتر غلام محمد دستگیر   محل سکونت: برومفیلد، کولورادم، امریکا    تاریخ: 08.05.2010

بکمال احترام از متصدیان امور سایت افغان جرمن آنلاین متمنی ام تا نظریۀ
خودرادر بارۀ مضمون خیانت ملی که هفته ها قبل توسط ایمیل مقالات برای نشر فرستاده ام و تا حال بنشر نرسیده است، دلیل نکردن نشر آنرا توضیح نموده بر من منت گزارند. و اگر مضمون خلاف پالیسی نشراتی شما نوشته شده، لطفأبگویید که یک کاپی آنرا چگونه بدست آورده میتوانم.
ضمنأ، وقتیکه میخواهم با شما تماس گیرم، سایت خواهان شناخت (آی دی)
و پاسورد میشود. لطفأ مشوره دهید که چگونه میتوانم به دریافت آن مفتخر گردم. خداوند یار و نگهدار تان داکتر دستکیر


اسم: حفیظ الله خالد   محل سکونت: اتریش    تاریخ: 08.05.2010

با عرض سلام

نگارنده با نظر محترمه ملالی موسی نظام که از دست اندركاران محترم پورتال تقاضا بعمل آورده تا ( در نشر و تكثر هرچه بیشتر واقعات تاریخی این عصر خونین افغانستان با استناد بر نشرات، راپور ها، چشم دید ملیون ها شاهد عینی یعنی مردم افغانستان، كتب و تحقیقات گستردۀ داخلی و خارجی، بیشتر بكوشند) کاملا توافق داشته و عقیده دارد که ثبت رویداد های سه دهه اخیر کشور به شکل فلم ، کتاب ، مقاله و حتی خاطرات شخصی باعث روشن شدن بیشتر زوایای تاریک حوادث خونین کشورگردیده وبناء وجیبه اخلاقی همه قلم بدستان متعهد کشور بخصوص آنهایکه شاهد زنده حوادث کشور بوده اند است تا چشم دیدهای شانرا از رویداد های سه دهه اخیرکشوربه هرطریقی که ممکن است بازتاب نمایند۰

با درک این وجیبه ملی واخلاقی سه ماه قبل چشم دید های عینی خویشرا از حوادث تاریخی کشور تحت عنوان" خاطرات مسافرت بولایت قندهار" در پورتال محترم افغان جرمن بدست نشرسپرده ولی با تاسف که بعد از نشر بخش اول و دوم قادر به ادامه نشر بخشهای بعدی آن نگردیده که این وضع برایم کاملاغیر قابل درک بوده بهر حال امید است دست اندرکاران محترم پورتال افغان جرمن دراستفاده از سلاح " سانسور" از احتیاط بیشترکارگرفته اجازه ندهند حوادث و رویداد های تاریخی کشوربعلت وجود "سانسور" به دست فراموشی سپرده شود.

والسلام


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: ایالات متحدۀ امریکا    تاریخ: 08.05.2010

پورتال افغان جرمن آنلاین، پیش تاز درنشر حقایق ملی و مردمی افغانستان:

در عصری كه مقدرات پیشرفت عالم بشریت به تكنالوژی انکشاف یافتۀ انترنتی و موجودیت چنین یک دنیای وسیعی گره خورده و هرگوشه ای از فعالیت انسان در هر ساحۀ از حیات وی را ماشینی بنام كمپیوتر به نحوی احتوا مینماید، سایت های انترنیتی خود در تهیۀ معلومات عمومی بصورت كل با نشر آخرین اخبار جهان، ایجاد لغت نامه ها، تهیۀ سوانح و شناخت اشخاص، بیان واقعیت های تاریخی و در مجموع آنچه را انسان امروزی ازیك كتابخانۀ مجهز انتظار دارد، میشود به بسیار سادگی در چنین سایت هایی سراغ نمود.
بنابران نظر به ایجابات عصر و زمان، سایت های انترنیتی همچنان دربیان عقاید اجتماعی، سیاسی، مذهبی، در اجتماعات افغانی فعالیت وسیع و گسترده دارند. یكی ازین سایت های مجهز پورتال افغان جرمن آنلاین است كه بیشتر از ۱۵ سال به سویۀ یك میدیای جهانی با مبارزات پیگیر در حمایه از وحدت ملی، پشتی بانی از حقوق پامال گشتۀ بشر و زن مظلوم افغان، مبارزۀ وسیع برعلیه تبعیضات لسانی، مذهبی، نژادی و قومی،افشاء و معرفی جنایتکاران جنگی و حفظ و حمایه از واقعات مبرهن تاریخ وطن عزیز، در خدمت مردم افغانستان قرار دارد.
این پورتال معظم كه برای معلومات آفاقی در دو لسان پشتو و دری خدمات ارزنده ایراعرضه مینماید، قسمت های گوناگون و مختلفۀ آن از مركز كلتوری تا قسمت اخبار روز افغانستان و از صفحۀ غنی یی تحلیل ها و مقالات كه خود دنیایی از مضامین وآثار هم وطنان ما اعم از مورخین، سیاستمداران، محققین، نویسندگان، مترجمین و دانشمندان خبره را به هردو لسان ملی افغانستان احتوا مینماید، احتیاجات مطالعاتی هر هموطنی را به مراجعه به پورتال رفع میسازد. صفحۀ تحلیل ها و مقالات با آرشیف های گوناگونی كه رجوع و خواستۀ خواننده را در انتخاب موضوع سهولت میبخشد، ابتكار پسندیدۀ است كه به سادگی و سرعت مراجعه به یك موضوع و یا یك فصل خاص را ممكن میسازد.
بنابران افغان جرمن آنلاین در حقیقت آئینۀ واقعات و حقایق افغانستان در دنیای مهاجرت است وبا داشتن قسمت های گوناگون، بصورت یك مجله ای از مسائل ملی و روزانۀ افغانستان به شمول اخبار و انعكاس قسمت های بسیار مهم مطبوعات داخلی كه با تفاوت وقت، اول صبح خوانندگان پورتال « در حدود روزانه به تعداد ۲۰۰۰۰» میتوانند از جریانات افغانستان عزیز مطلع و آگاه گردند. باید افزود كه این خدمت بزرگ كه سربراه نمودن آن بصورت منظم روزانه كار دشورای است، اخبار و رویداد های گوناگون وطن را قبل از هر منبع خبری دیگر در مهاجرت به اختیار هموطنان منتظر میگذارد.
قسمت های كلتوری، تاریخی، حقوق بشر، زنان مبارز، معاهدات و قوانین اساسی، اعلامیه ها منجمله پروژۀ عدالت افغانستان وغیره، همه و همه با سهولت فوق العاده ای با یك كلیك به حیث معلومات آفاقی و جامع در دسترس بیننده قرار میگیرد.
افغان جرمن آنلاین در پهلوی صدها مضمون هموطنان به السنۀ پشتو و دری، سهم ارزنده ای در قسمت نشر مظامین مربوط به حقوق بشر، نقض آن در افغانستان و راه های مبارزه به مقابل آن دارد كه درین زمینه افشای جنایات و كار روائی های جنایتكاران ادوار گوناگون از همان آغاز كودتای منحوس و خانمان بر انداز ثور تا امروز در صف اول افشاگری های این پورتال ملی جهانی قرار دارد.
مبارزه برای تامین عدالت ناپدید گشتۀ انتقالی و عدم مراعات قانون در زمینۀ آن به پهنای سرحدات افغانستان با پامال گستردۀ مواد مندرجۀ قانون اساسی، با مضامین بیشماری كه درج پورتال افغان جرمن میگردد، امكانات چنین مقابله ایرا در جامعۀ افغانی به وضاحت فراهم مینماید كه پورتال با مضامین ارزشمندی چه مستقیم و چه در نقل از دیگر منابع به نشر میپردازد.
وظیفۀ بسیاربا ارزش كه از اهمیت ملی فوق العاده ای برخواردار است و بدون اغراق به حیث یك وجیبۀ والای مردمی « باید» زیب و زینت هر نشریۀ افغانی ای گردد كه خدمت به مردم وطن و احترام به واقعیت های مبرهن تاریخی افغانستان را وجداناً و اخلاقاً خط مش و پالیسی اساسی خود ها قرار میدهند. این وجیبه ووظیفۀ مهم افشای بدون چون و چرای تاریخ افغانستان علی الخصوص تاریخ معاصر وطن از آغاز كودتای ۷ ثور خائنین خلق و پرچم به اینطرف میباشد. صفحات واقعی تاریخ این دوره از نشیب و فراز های خونین و تلفات ملیون ها شهید و مهاجر افغان رقم خورده است، تحریف و تغیر هر سطر این امانت ملی خیانتی است غیر قابل بخشش كه حقایق تاریخی را برای نسل امروز و فردای وطن مغشوش و كمرنگ میسازد.
با در نظر داشت مبارزات آشکارا و پیگیر پورتال افغان جرمن آنلاین در پشتیبانی ازین امانت ملی یعنی استناد به منظور حفظ و افشای اوراق حقیقی تاریخ افغانستان در بیشتر از سی سال اخیر، از دست اندركاران فعال و زحمت كش این پورتال معظم، محترمانه خواهش میگردد كه در نشر و تكثر هرچه بیشتر واقعات تاریخی این عصر خونین افغانستان با استناد بر نشرات، راپور ها، چشم دید ملیون ها شاهد عینی یعنی مردم افغانستان، كتب و تحقیقات گستردۀ داخلی و خارجی، بیشتر بكوشند، تا باشد كه اوراق روشن واقعات مبرهن تاریخ كشور ما از آفات مغرضین و عمال مشترك المنافع آنان حفظ گردیده ومنزه و دست نخورده باقی بماند.
همكاری هرچه بیشتر هموطنان و ملی گرایانی كه منفعت علیای ملت افغانستان راه و روش مبارزۀ پیگیر آنان را به طرق مختلفه احتواء مینماید، درین پورتال مردمی تقاضا میگردد.
و من الله فوفیق.


اسم: داکتر سید عبدالله کاظم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 05.05.2010

پورتال ملی و مردمی «افغان جرمن آنلاین»

اعتراف میدارم که در چند سال اخیر پورتال پرمحتوای افغان جرمن آنلاین یکی از مهمترین منابع و مؤاخذ قابل اعتماد و دارای معلومات همه جانبه برایم بوده و هر روز اقلاً یک بار به آن مراجعه کرده از اخبار روز، مقالات نویسنده های گرامی و تحلیل های عمیق شان فیض برده و استفاده نموده ام.
جای شک نیست که اکنون این سایت به مرکز مهم خبررسانی و اطلاعات دقیق پیرامون مسائل جاری افغانستان و نیز موضوعات تاریخی و تحلیلی مبدل شده است که روزانه یک تعداد کثیر هموطنان عزیز در داخل و خارج کشور از آن مستفید میگردند.
این پورتال در عین زمان چند وظیفۀ مهم را انجام میدهد: وظیفۀ یک آژانس خبری، وظیفۀ یک روزنامه و وظیفۀ یک نشریۀ تحقیقی و علمی و نیز وظیفۀ یک آرشیف مکمل مطالب منتشره را که فقط با فشار یک دکمه هرکس میتواند معلومات مطلوبه خود را از لابلای آرشیف آن بدست آورد.
من به حیث یک خوانندۀ همیشگی از خدمات پربار گردانندگان و همکاران فعال پورتال بدینوسیله عمیقاً قدردانی نموده از بارگاه ایزد توانا موفقیت های مزید شانرا در راه توسعه و بهبود هرچه بیشتر کارشان آرزو میکنم.
جای شک نیست که اکنون کشور ما دچار یک بحران عمیق و چند جانبه بوده و معضلات آن دارای ابعاد مختلف میباشد که هریک با ریشه های تاریخی و تحولات جاری طوری باهم پیوند خورده که کار نویسندگی، خبرگزاری و تحلیل اوضاع را بسیار مشکل و در عین زمان جنجال برانگیز ساخته است. این حالت را میتوان به سهولت از ورای گفته ها، نوشته ها ، تحلیل ها و تبصره های هموطنان در رسانه های گفتاری، نوشتاری و تصویری در داخل و خارج کشور به وضاحت درک کرد. همین وضع موجب شده است تا نظریات پیرامون مسائل کشور از هم دور بروند و بعضاً در تقابل و اختلاف قرار گیرند که البته جای مسرت و امیدواری خواهد بود، هرگاه این نظریات و تحلیل ها به مقصد اصلاح امور و به نفع آیندۀ کشور و مردم مطرح شوند و اما اگر اختلاف نظرها از این حدود فراتر میروند و شکل برخوردهای شخصی، عقده گشائی و یا تعرضی را بخود میگیرند، خاصتاً وقتی پای زبان، قوم، منطقه و دین و مذهب در میان آید و مصالح علیای کشور را نادیده گیرد، آنوقت بسیار زیان آورخواهد بود. در چنین حالت است که آزادی بیان از هدف اصلی خود یعنی سازندگی و حقیقت جوئی و واقع بینی خارج شده و زیر تأثیر احساسات به بیراهه و جدل منفی کشانیده میشود. انعکاس همچوجریان در یک رسانه هرقدر جدی و ناعاقبت اندیشانه باشد، به همان اندازه موجب برخوردها و لجام گسیختگی ها میگردد و رسانه را از هدف سالم آن بیرون ساخته و آن را به میدان جنگ و جدال، خودخواهی و خود بزرگ بینی مبدل می کند.
برای جلوگیری از این تشتت، گردانندگان رسانه ها ناگزیر اند که نشرات خود را در چارچوب پالیسی های نشراتی مشخص و قبلاً اعلان شده پیش ببرند. در صورتیکه گوینده و یا نویسنده رعایت این پالیسی ها را نکند، گردانندۀ رسانه حق دارد با استفاده از شیوه های معمول، گفتار را قطع و یا نوشتار را از نشر باز دارد و طالب اصلاح آن گردد و یا کلمات متنازع فیه را حذف نماید. اینکار حق مشروع مسؤلان هر رسانه میباشد و نباید موجب شکوه و شکایت گردد و به آن مهر «سانسور» زده شود. همانطوریکه بی بند و باری یک نظام را ازهم می پاشد، یک رسانه را نیز به عین سرنوشت گرفتار می سازد. نویسندگان محترم که مقالات شان در چنین مضیقه قرار میگیرد، باید از اول بکوشند تا نوشته های خویش را با رعایت پالیسی های نشراتی آن رسانه عیار نموده و سپس جهت نشر گسیل دارند و یا اگر رسانۀ گفتاری یا تصویری است، باید در گفتار خود آنرا رعایت کنند.
تاجائیکه اطلاع دارم، پالیسی نشراتی پورتال افغان جرمن آنلاین بیشتر بر مبنای منافع ملی استوار بوده و عاری از وابستگی های ایدآلوژیکی چپ و راست افراطی میباشد و نیز استحکام وحدت ملی و پخش ارزش های والای اسلامی در راس اهداف آن قرار دارد. روشنگری و تنویر اذهان مردم، آگاهی از حقایق و واقعیت های کشور بر وفق مصالح و خیر اجتماع و نیز آینده نگری سالم در جهت بیرون رفت کشور از بحران جاری همه از جمله توقعات و امیدهای اند که پورتال و گردانندگان آن از همکاران قلمی و نویسندگان خود انتظار برآوردن آنرا دارند. عده ای ازعلاقمندان پورتال انتقاد دارند که بعضی نوشته ها از حدود این توقعات فراتر میرود و نویسنده مطالب غیر ضروری و حتی جنجال بر انگیز را مطرح میسازد که بیان آن نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه بر مشکلات جاری می افزاید. آنها توصیه میکنند تا مسؤلان پورتال باید جلو این گونه نشرات را بگیرند و نگذارند که پورتال دستخوش چنین حالات گردد. باید تصریح کرد که این معضله تاحدی ناشی از مشکل تخنیکی است، بخصوص در رابطه با نظر خواهی ها که هر نویسنده در درج مطالب خود دست آزاد دارد و میتواند نظر خود را مستقیماً درج صفحه مربوطه سازد و دست مسؤلان پورتال در جلوگیری آن کوتاه است. اینجاست که بعضاً نویسنده یا موضوع مورد بحث را کنار میگذارد و حاشیه میرود و یا اینکه با ذکر مطالب و کلمات ناشایست به اشخاص و گروپها از چارچوب معموله نویسندگی بیرون میشود. تکاثف نوشته ها و توقع زود نشر شدن آنها عامل دیگریست که مسؤولان پورتال را مجال نمیدهد به سرعت همه نوشته ها را به دقت از نظر بگذرانند و با ملاحظه و رعایت پالیسی نشراتی پورتال به نشر آن اقدام نمایند. علاوتاً تعداد کسانیکه این مسؤولیت را در پورتال بعهده دارند، متأسفانه انگشت شمار اند و نیز این وظیفه مهم را بطور رضا کارانه پیش می برند که بُعد فاصله نیز در این مشکل نقش دارد.
به نظر من همکاری واقعی با پورتال برای رفع این مشکل همانا درک مسؤولیت خود نویسنده ها میباشد که باید با رعایت پالیسی نشراتی پورتال و آداب نویسندگی قلم در دست گیرند و مطالب مورد علاقه خود را به رشته تحریر در آورند تا خولننده از آن بهره گیرد و اعتراضی از این بابت بلند نشود. اگر هر نویسنده، پورتال را از آن خود بداند و در راه ارتقای آن بکوشد، باید از این همکاری دریغ نفرماید تا پورتال به نشرمطالب « از مردم، برای مردم و در خدمت مردم» موفق گردد.
انتقاد دیگر که بجا است، همانا استفاده یک نویسنده از نام یا نامهای مستعار است. اگرچه اینکار در بعضی موراد مانع ندارد، اماهویت اصلی نویسنده که نشانه شهامت نویسندگی و نیز قبول مسؤولیت محتوای نوشته است، باید به مرجع نشراتی واضح باشد.
یکی از مشخصات بارز پورتال افغان جرمن آنلاین، نشرات نسبتاً متوازن به دو زبان رسمی کشور یعنی دری و پشتو میباشد که علاقمندی و همکاری مزید نویسندگان و خوانندگان پورتال را جداً به خود جلب کرده است.
آنچه را در اخیر میخواهم تذکر دهم، نام پورتال است که انتقاد عده ای از علاقمندان را برانگیخته است. اگر از مجبوریت های اولی در مورد گزینش این نام بگذریم، باید گفت که اکنون موقع آن رسیده تا نشرات پورتال به زبان جرمنی در مورد افغانستان بازهم زیر نام موجود «افغان جرمن آنلاین» پیش برده شود، ولی برای قسمت نشرات به زبانهای رسمی کشور باید نام جدید که بیانگرخصوصیت ملی پورتال باشد، انتخاب گردد. امید است با قبول این نظر، کوشش شود تا یک اسم با مسما و مستقل برای پورتال جستجو شود. به امید موفقیت های مزید پورتال و صحت و سلامت هریک از گردانندگان آن تا همیشه در راه خدمت به مردم و کشور نقش آفرین باشند. بااحترام


اسم: حمید انوری   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 04.05.2010

با عرض سلام خدمت هموطنان می خواهم یادآور شوم که این کمترین بصورت کل ، نظرات محترم سدید راتائید میکنم و موفقیت های هرچه بیشتر شانرا تمنی می نمایم.اگر یک سایت انترنتی میخواهد همیشه موفق بوده و مصدر خدمت به میهن و هم میهنان شریف ما گردد، باید همین راه و روش ای را که ایشان فرموده اند ، دنبال نماید. موفق باشید


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 04.05.2010

سلام به سه دسته- نگارنده،نشر کننده وخواننده!
به نظر من بعضی مطالب سایت نفرت بر انگیز وبعضی ها خسته کن یعنی تکرار مکررات و بعضی ها هم اموزنده و فرحت بخش میباشد-
سه مضمون از سه نوسنده باعث شعف خاطر بنده شد که عبارت اند:
حکومت لودی در هند از آقای فارانی و سیستانی کریم عطائی تحت عنوان پهره داران خاموش-
پیشنهاد آقای بازر هم در خور ارج نهادنست اگر بر آن وقع نهاده شود،زیرا افغانستان از هرچه بیشتر به خود کفائی اقتصادی محتا جست تا جرو بحث های بی ثمر که باعث تشتت افکار و قلوب میگردد.


اسم: سیدهاشم سدید   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 03.05.2010

سلام به همه گردانندگان عزیز و مبتکر پورتال،

پورتال افغان جرمن آنلاین تقریباً یگانه سایت است که من هر وقتیکه فرصت دست بدهد به آن مراجعه میکنم. البته گاه گاه به این سایت و آن سایت هم سری میزنم، خوب نمیگویم که سایتهای خوبی نداریم، ولی در اینجا خیلی حرفهای هستند که انسانرا هم سرگرم میکند و هم امیدوار. با اینهمه شما نباید چنین انتظار داشته باشید که می توانید همه را راضی نگهدارید. سلیقه ها، اهداف، امیال، خواسته ها، تعلقات و تعصبات، و از همه بالاتر نفع و ضرر انسان ها باهم تفاوت دارند. شما در سپهر روشنگری و دادن آگاهی تا حدود زیادی وظایف روشنگرانه تان را، که از بزرگترین وظایف انسان های بادرک و مسئول است، متعهدانه عمل نموده اید. وظیفۀ یک سایت بادرک ومسئول همین است!

میگویند والاترین و انسانی ترین کار، دادن آگاهی به یک ملت است. در این سخن هیچ جای شک و تردیدی وجود ندارد. ملتی که آگاه است، هیچگاه تن به بردگی و بیگانه پرستی و زبونی ـ چه در برابر خودی و چه در برابر غیر خودی نمیدهد. توانمند بودن یک ملت به آگاه بودن وی بستگی دارد. حرف فردوسی را نباید خوار شمرد که میگفت:

" توانا بود هر که دانا بود.

" می گویند یکی از شاهان مغول در هند به وزیرش پول هنگفت داده از او خواست که در جریان یک سال چنان اردوی را بوجود بیاورد که مانند آن را هیچ ملت و مردمی شاهد نبوده باشد. وزیر رفت. شاه بعد از یک سال از وزیر در مورد آنچه به وی سپرده بود، پرسید. وزیر شاه را بمدرسه ای برد، در حالیکه شاه منتظر بود که وزیر او را به قشله عسکری ببرد. شاه با تعجب پرسید:" اینجا کجاست؟ چرا مرا به اینجا آورده ای؟ من برای تو پول دادم که برای حفاظت سرزمین پهناور هند اردوی قوی و شکست ناپذیری را تشکیل بدهی و... وزیر با درایت ضمن ابراز ادب معروض شد که:

" من همان کاری را کردم که امپراتور دستور فرموده بودند. بااین اردو، امپراتور نه تنها فاتح گیتی خواهند بود که آسمان هارا نیز تسخیر خواهند کرد. تیر و نیزۀ این بچه ها، اگر چنـد سالی انتظار بفرمائید، سینۀ آسمان ها را هم خواهد درید و ...
یکی از بزرگ مردان سرزمین ما سده ها قبل گفته بود: من به نبرد تاریکی میروم، اما نه با شمشیر، بلکه با حرف و کلام. من آرزو دارم که شما، همانگونه که این وظیفه سترگ را تا امروز، با همه مشکلات، بدوش کشیده اید، آنرا باز هم و بیشتر از پیش، بدوش بکشید؛ و با قلم، و نه با شمشیر به جنگ تاریکی ها تا دمیدن روشنی ها بروید. هیچ ملتی با اگر و مگر، و با مصلحت ها بجائی نرسیده و نخواهد رسید. مثل مشهور است که : " دو تربوز را به یک دست نمیتوان گرفت." ما باهزارها فکر و خیال روبرو هستیم؛ در برابر یک کشور و یک ملت! چه چیز برای این کشور و این ملت سودمند است، فکر نکنم که تشخیص آن برای اهل فهم و اهل اندیشه و انسانهای بادرد و بادرک و مسئولیت پذیر و وظن دوست مشکل باشد.
من آرزو دارم که شما، بازهم، هم در حرف و هم در عمل، در این راه، با همان صداقتی که دارید، پیشتاز و نمونه باشید. من به انتخابی که نموده ام، افتخار میکنم؛ نه چپ، نه راست،افغان جرمن!


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 03.05.2010

ضمن تمجید از دست و دل بازی گردانندگان محترم (افغان جرمن آنلاین) خیر اندیشانه باید گفت در نشر بعضی مطالب مورد مناقشه و حساسیت بر انگیز چندان حد و حدوداز سوی شما معلوم نیست زیرا به بحث های بسیار سنگین و پر مخاطره نسبت به هر ارگان نشراتی وسایت های انترنیتی میدان فراخ داده شده است، شاید تاحال راجع به موثریت و یا عدم موثریت این مساله از موضع ملی کدام ارزیابی بعمل نیامده باشد و اگر هم چنین سنجشی بعمل آمده باشد به اطلاع خوانندگان و نویسندگان علاقمند پورتال افغان جرمن رسانیده نشده است.

از نظر اینجانب در اوضاع جاری نا مساعد کشور و عقب ماندگی فرهنگی و تعصبات شدید دینی مذهبی براه اندازی چنین جر و بحث ها چندان موثریت در بر نداشته باشد، پس بهتر این خواهد بود بجای پرداختن به بحث های فلسفی - دینی ثقلت بیشتر فعالیت نشراتی را در زمینۀ اقتصادی - سیاسی متمرکز نمایند، تاآنجا که اقلاً یک مقدار زمینۀ چنین بحث ها در میان قشر تحصیل یافتۀ افغان مساعد گردد و الی بجای نتیجه مثبت از آن نتیجه منفی خواهند گرفت. بااحترام


اسم: نجرابی   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 03.05.2010

به مسئولین محترم پورتال افغان جرمن آنلاین

اکنون که مسئولین محترم پورتال از خوانندگان تقاضا بعمل آورده تا نظریات و حتی انتقادات شانرا از طریق این نظرخواهی بیان دارند میخواهم با استفاده ازین فرصت توجه مسئولین محترم پورتال را به مطالب آتی جلب نمایم.

1- باوصف اینکه پورتال افغان جرمن آنلاین در جملۀ نخستین نشریه های بیرون مرزی بشمار رفته و اکثر ویب سایتهای که اکنون فعال هستند بعد ازآن شروع به فعالیت نموده ولی از لحاظ شکل و دیزاین متاسفانه پورتال در همان حالت اولی قرار داشته در حالیکه اکثر ویب سایتهای دیگر در این مدت با گذشت زمان و استفاده از دستاورد های جدید در این عرصه بر زیبائی دیزاینهای خویش افزوده اند.

2- تا کنون تعداد زیادی از نویسندگان و همکاران قلمی، پورتال را ترک نموده تصور اینست که یکی از انگیزه ها سانسورهای غیر موجه مسئولین پورتال بوده و تاکنون هیچ ویب سایت دیگری این تعداد نویسنده و همکار خویش رااز دست نداده است. مسئولین پورتال باید علت این همه فرار نویسندگان از پورتال را شناسائی و در رفع آن بکوشند.

3 - براساس نورمهای ژورنالیستیکی با هر مقاله، شعر ، داستان و غیره نام تهیه کنندۀ اثر نیز باید تذکر داده شده زیرا تهیه کننده و مولف اثر مسئولیت کامل حقوقی آنرا نیز بعهده دارد ولی مسئولین محترم پورتال بعضا به این اصل مهم توجه نه نموده، در پورتال مطالب و اشعاری بدون ذکر نویسنده آن وجود دارد که یک تخطی صریح از نورمهای مطبوعاتی بحساب می آید.

4 - مسئولین پورتال بدون کسب اجازه نویسنده بعضا مطالبی را تحت عنوان مطالب انتخابی از ویب سایتهای دیگر گرفته در حالیکه ممکن است نویسنده و ویب سایت اصلی آن نخواهد مقاله بجز از همان ویب سایت که به آن آنرا برای نشر ارسال داشته در جای دیگری نشر گردد اگر فراموش نکرده باشم یکبار این موضوع باعث اعتراض یک نویسنده نیز گردید. بناء لازم است مسئولین محترم پورتال افغان جرمن در نشر مطالب نورمهای مطبوعاتی را جدا مراعت نمایند.

اینبود نظرات مشخص من در رابطه به نشرات پورتال افغان جرمن آنلاین که امیداست باعث رنجش مسئولین محترم آن نگردد.

با احترام


اسم: صبور واقف   محل سکونت: کابل     تاریخ: 03.05.2010

درود فراوان به پر کار ترین سایت ها، افغان جرمن آنلاین:
دیده میشود که ایجاد این بخش آهسته آهسته مورد سؤ استفادۀ پسگرایانی قرار میگیرد که فکر میکنند باید دیگران هم مثل خودشان باداشتن دوکتورا هاهمه چیز را کرانه و کورانه قبول کرده و قوۀ ادراک انسان قرن بیست و یکم را زیر پا و اسپ بی پای خودرا به ذعم خود آنطور که دلشان میخواهد بجولانند. تا جائیکه حالا حکم صادر میکنند که باید به اندیشه های تاریک و کهنۀ هزار و پنجصد سالۀ شان بیشتر جا داده شود . مگراین صوفی زاده ها سعیدی ها . وحید ها و حمید ها وفرقانی هاو غزیزی ها کور خوانده اند. انسان امروزی بیدار است و دگر فریب ریا کاران و دغلبازان دین را که جز تجارت بنام خدا و پیغمبر دیگرکاری ندارند نمیخورند در ینمورد قبلاً حرف های زده شده و لازم به توضیح بیشتر نیست
به همین منوال زیر دار گریخته های چپی نیز از ین فرصت که نمابندگی از حسن نیت شما میکند استفاده کرده و از آسمان و زمین هورا گویان تف پرانی میکنند.
اکثریت خاموش افغانستان دیگر تحمل یاوه گویان سبز و سرخ را ندارند . این دوکانداران دین و آئین "چپ راستی" همه دار و ندار شانرا به یغما برده و هنوز هم بس بیشرمانه در آخور های متعفن شرقی و غربی و شمالی و جنوبی نشخوار میکنند
ازپورتال معزز مجدانه آرزو مندیم موقف ملی و افغانی خودرا طوری که هست حفظ و در راه تحکیم وحدت ملی مثل همیش "لکه ونه مستقیم په خپل مکان "وی
صرف نظر شخصی بنده و چند دوست د یگر را تقدیم نمودم و اگر اقبال نشر یافت ممنون و اگرنه گلۀ نیست چون شما بهتر میدانید که چی را نشر کنید و یا نکنید و به کسانی که در سدد ارائۀ جواب اند باید گفت که یاسین شریف خواندن هم حد و اندازه دارد تا کی باید برایتان خواند؟،....فقط
والسلام


اسم: واسع    محل سکونت: از کارته سه    تاریخ: 03.05.2010

با تقدیم سلام واحترام،
بنده از باز شدن این دریچه چنین استنباط کردم که من و شما به اصتلاح نویسندگان بی نام و نشان، یگان قصور دل را در مورد مطالب که در این سایت به نشر میرسد از این طریق بکشیم. مگر ما که هنوز چندان سابقۀ نویسندگی زیادی نداریم و از همه جالب تر اینکه هنوز اسامی ما بکلی گنگ و نامعلوم است، ناشرین این سایت را مانند یک خریطۀ بوکس در یک گوشۀ رینگ گیر کردیم و میخواهیم با ضربات سنگین به سر و روی شان تشکری کنیم از کاری که برای ما افغانها کرده اند.

یک گفته به یادم آمد که میگویند دوستی شیر چنین بود که یک ماچت کند، مگر در هنگام همین ماچک شاید نصف رویت را بخورد. نوشته های که من اکثریت در اینجا خواندم تقریبأ شباهت به همین گفته دارند.

حقیقت این است تا جای که من مشاهده کرده ام در این سایت هیچ نوع تعبیض لسانی وجود نداشته و مطالبی که به نشر میرسند به هردو زبان ملی ما دری و پشتو نگاشته میشوند.

آرشیف مطالب و آرشیف نویسندگان در این سایت این امکان را میسر ساخته تا هر تحلیل از هر نویسنده را در هر زمان به آسانی دریافت کرد و به آن اشاره و یا از آن نقل القول کرد. من گفته میتوانم که این یک سرمائیه ملی به شمار میرود. شاید امروز که بیعقلی و نادانی در افغانستان عزیز ما بیداد میکند و انسان هرآنقدر کاذب،خائین و دزد باشد به همان اندازه سریعتر ارتقاع میابد، این سرمایه ناچیز باشد ولیکن روزی که علم، دانش و فن در کشور ما برتریت داشته باشد به ارزش آن پی خواهیم برد.

در خاتمه از تشخیص های روانشناسی که در مورد ما افغانها زیاد صدق میکند یکی جمله میگویم: اینکه تحسین و قدردانی از زحمات یکی دیگر درما کمتر دیده میشود و یا بکلی به صورت افراطی ابراز میگردد. مثلأ سایت وزین، پورتال بی همتا ووو... مگر اگر کدام مطلب این نویسنده نشر نگردد من یقین دارم که فردای آنروز دشنام های خواهر و مادر به سایت میفرستند.

به امید سلامتی شما


اسم: سپاهی گمنام   محل سکونت: دنمارک    تاریخ: 03.05.2010

سلام به افغان جرمن انلاین !!!
با سپاس از کار و زحمت شما عزیزان !!!!
افغانستان را مثل همیشه در صدر قرار دهید چیزیکه از ذهن انسان ترشح میکند به چاپ برسانید در تمام این بازار رنگفروشی هر رنگ را اینه باشید بگزارید غم و اندوه تعصب و نا امیدی در افکار ما انفجار کند و گل های وطنپرستی وطنداری ایمان به مردم و ملت در قلب مان زنده گردد


اسم: آیینه   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 03.05.2010

من نظر آقای زلمی از هرات را تایید میکنم.
گردانندگان سایت یک نظر مرا در جریان نظر دهی در مورد طرح آقای سدید سانسور کرده و به نشر نسپردند.
این امر نشان میدهد که خلاف آنچه وانمود می شود مسوولین سایت توان و تحمل نظریاتی را که با سلیقۀ ایشان سازگار نیست ندارند.اصلآ نبایست بحث دینی را اجازه میدادند و این احتمال را در نظر میداشتند که ممکن است افرادی هم دراین بحث داخل شوند که نظر شان باهمۀ بحث کننده ها تفاوت داشته باشد.
سانسور نظریات دیگر اندیشان باین معناست که شما حق دیگر باوری را به آنها قایل نیستید واین بخودی خود بی اعتقادی به اصل جهان شمول حقوق بشری شمرده میشود.
یک مثل مشهور مردمی داریم که میگویند:
نه داری ... کاری
چراارزن می کاری !
گرچه میدانم شاید این نظر من نیز سانسور شود ولی ازاین خوشم که کم از کم کدام مسوول سایت آنرا خواهد خواند.


اسم: عزیزی   محل سکونت: لندن    تاریخ: 03.05.2010

با تشکر از ادارۀ سایت افغان جرمن !

من به تائید نوشته های آقایان دوکتور صدیقی و دوکتور صلاح الدین و دیگران باید عرض کنم که:
1-اهداف عالیه اسلامی و وحدت ملی ما باید سر لوحۀ اساسی سیاست نشراتی این پورتال بوده و از تفکر و اندیشه های افغان ملتی گری و ستمی گری باید این سایت بدور نگهداشته شود تا جایگاه اصلی ملی خودرا در بین جامعۀ افغانی پیداکند.
2-این سایت باید از عرصه و میدان دین ستیزی و اسلام ستیزی بیرون شود که این امر برای ملت افغان غیر قابل تحمل است.
3- در زمینۀ پذیرش مقالات و نوشته جات به محتواو ارزش علمی، اکادمیک،ادبی و هنری نویسندگان و واقع گرائی شان توجه شود نه اینکه اگر مطالب به ذوق و سلیقۀ آقایان سانسور چی خوش نخورد از نشر باز داشته شود.
4- کسانی صلاحیت ارزیابی نوشته هارا دارند که خود از مایه های کامل علمی و ادبی و تاریخی برخوردار باشند.
5-انتقادات دیگران را بدیده احترام به بینند.
6-از نشر نوشته هایکه با دین اسلام و وحدت ملی ملت افغان در تضاداست جلوگیری شود، زیرا کمونیستها ده ها سایت و نشریه های انترنیتی دارند و میتوانند از کانال شبکه های معلوم الحال خود به پخش افکار دین ستیزانه و عقاید کمونیستی خود بپردازند.
7- جهاد ملت افغان را بدیدۀ قدر بنگرند و این دو ملیون انسانیکه برای آزادی کشور شهید شده اند مستحق هستند تا به مقام شان و دنباله روان شان ارج گذاشته شوند. در حالیکه از سنگر این پورتال برعلیه جهاد و حتی مجاهدین هم تبلیغات سوء میشود. و نباید به کمونیستهایکه وطن را تباه کردند میدان داده شود تا انها با پخش نوشدارهای زهرآگین بر علیه سنگرداران جهاد اراجیف و پروپاگند سیاسی پخش کنند.
در حالیکه خلقی ها - پرچمی ها و شعله ئیها و ستمی ها و افغان ملتی ها بیشترین نشریات تبلیغی و رسانه یی دارند بنظرم لازم نخواهد بود تااین رسانۀ ملی در خدمت دشمنان دین و وحدت ملی و حتی عنعنات افغانی و سنن ملی ما قرار گیرد.
8- تلاش و کوشش بعمل آید تا مداخلات و تعرضات کشورهای خارجی که برعلیه استقلال - وحدت ملی و آبرو و عزت ملت صورت میگیرد بلا استثنا و تمام همسایگان شمال و جنوب و شرق و غرب افغانستان حتی کسانیکه در سطح بین المللی عمل میکنند افشا ساخته شده و هویت مداخله گران و اشغالگران بر ملا شود. و برای مردم آگاهی داده شود که زندگی سیاسی و حیات اقتصادی هراجتماع به استقلال سیاسی و حاکمیت ملی ان مربوط است و از طریق غلام بارگی و نوکری باجانب و مداحی بیگانگان هیچ کشور و ملتی بجائی رسیده نمیتواند.
البته این سایت امتیازات خاص خودرا نیز دارا میباشد. و اگر باین پیشنهادات توجه شود بیقین این سایت جایگاه و منزلت رسانه یی آن بمراتب بلندتر و بلند تر خواهد شد.
به امید آنروز که همه دست اندر کاران رسانه ها در راه تحقق اهداف عالیۀ آزادی و استقلال کشور و روشنگری ملت و تودۀ بشری گام بردارند. آمین یارب العالمین
محمد عزیز عزیزی


اسم: سید رحمن غوربندی   محل سکونت: پروان    تاریخ: 02.05.2010

به ادارهء محترم افغان جرمن آنلاین!
با تشکر فروان که شما کار و فعالیت این سایت وزین را در نظر خواهی گذاشتید. نقد و نظر هرخواننده اگر سازنده باشد محترم است، از لابلای این نظریات میشود خدمات بهتر اطلاع رسانی را به هموطنان عزیزما ارایه داد.
به نظر بنده اگر ما از حق نگذریم سایت وزین افغان جرمن آنلاین وظایف خود را در قبال مردم خود به امانت داری کامل انجام داده است . بر خلاف یک عدهء هموطنان ما که نوشته اند . این سایت مسایل قومی ،زبانی ، سمتی را دامن می زند برخلاف دید تنگ نظرانه آنها ، گردانندگان این سایت در راه وحدت ملی افغانستان کوشا بوده آرامی و آبادی افغانستان غزیز را جز وظایف نشراتی خود میداند.این ادعا ، از روش نشرات آن هویداست .اگر افشا گری چند آدمکش ،دزد،متجاوزین حقوق بشر را عده یی ضد وحدت ملی می دانند واضح است که افغان جرمن انلاین را دقیق نمی شناسند . جدو جهد به خاطر وحدت ملی آشکار است که به مزاح شان برابر نیست .

اگر دقیق شویم وسایت های دیگر هموطنان خود را ببنیم متوجه می شویم به تعداد انگشت شمار سایت های است که هر دو زبان ملی کشور عزیز نشرات دارند این خود نمایان گر تلاش وسیع این سایت در راه وحدت ملی کشور است.
از انجا که این سایت تنگ نظر نیست مضامین مذهبی ، سیاسی ، اجتماعی نویسندگان مختلف را با دیگاه های مختلف نشر می کند.این کار سایت را بعضی ها عمیق متوجه نمی شوند، در حالیکه این کار در حقیقت خرد این سایت رانشان میدهد. که غرض روشن شدن مسایل جامعه چه دید وسیع دارد.بطور مثال نوشتهء محترم هاشم سدید در بارهء اسلام نظربود سازنده که توانست نظرات موافق و مخالف را چون دیالوگی باارزشی برای خود کسب نماید. گرچه بعضی از دوستان بی توجه به اصل موضوع ، خارج از بحث می نوشتند. ولی با آنهم این دیالوگ بسیار آموزنده و سازنده بود .

آنعده دوستانی که به سایت افغان جرمن آنلاین گوشزد می کنند که از نشر مضامین مذهبی یا نظر خواهی در این باره پرهیز کنند ترس از نافهمی خود دارند. ورنه باید غرض روشنگری از چنین بحث ها ممنون باشند که در بارهء اسلام به این وسیله تحقیق صورت می گرفت زیرا از دیر زمانی این حقایق بوسیلۀ دکانداران دین غرض حرص شان زیر سایه قرار داده شده بود.نظریات بدون توهین به حیثیت کسی باید نوشته می شد، دلایل قانع کننده ارایه می گردید. تا هموطنان عزیزما از آن آگاهی حاصل می کردند. کسانیکه روشنگری را غرض و مرض میپندارند خود کوتاه بین می باشند .
اگر خفاش از آفتاب خوشش نمی آید گناه آفتاب نیست بلکه کناه خود خفاش است که با تاریکی ها عادت کرده است .


اسم: Qasem   محل سکونت: Germany    تاریخ: 02.05.2010

Dear AGO, your way is right. All famous Afghan writers, poets, Journalist, politician and another personality are publishing their articles, poems, programs and fimls by AGO Just this in a good indication of your success, Afghans can good make critic, but if you ask them what you are doing by yourself, then you get no answer.

Ba Ehteram

Q. Qasemi
ترجمه،
AGO ئی عزیز ، راه درستی در پیش گرفته اید. همۀ نویسندگان،ژورنالستان ،سیاسیون و غیره شخصیت ها مضامین، اشعار پروگرام ها و فلم های خویشرا از طریق AGO به نشر میسپارند. که تنها همین نشانۀ خوبی از مؤفقیت میباشد. افغان ها در انتقاد خوب هستند ولی اگر پرسیده شوند که شما خودتان چی کرده میتوانید آنوقت جوابی دریافت نمیکنید.
با احترام
ق. قاسمی


اسم: waheed   محل سکونت: Berlin    تاریخ: 01.05.2010

دوستان عزیزو خوانندهگان محترم،
اکثریت نویسندهگان این تار نامه مضامین خصمانه و تنگنزرانهءرا مقابل کشور همفرهنگ و همزبان ما ایران مینویسند. وظیفهء شما باید تبلغ دوستی صمیمیت و نزدیکی بین افغانستان و کشور های منطقه به خصوص کشور هایکه با ما مشترکات زیاد دارند، باشد. امروز درجهان پیشرفته هرکودک ده ساله میداند که تنها با همکاری و دوستی باکشور های همسایه میتوان از نعمت صلح وپیشرفت برخودار شد.
بسیاری از نویسنده گان شما حتی کوشش میکنند که هر لهجهء زبان فارسی را به یک زبان جدید توصیف نمایند ومتأ سفانه تا هنوز نمیدانند که گویش و لهجه، زبان تعرف شده نمیتواند.وقیکه فعل و فاعل یکی باشد و ترجمانی نیاز نباشد زبان مشترک است در غیر آن صد ها زبان جدیدی بوجود خواهد آمد. بسیاری ازنویسندهگان شمافرق بین مرزهای سیاسی و مرز های فرهنگی قایل نیستند. برادران عزیز در یک کشور چند ملیتی چون افغانستان ناسیونالیزم افغانی یعنی چه؟
بسیاری ازنویسندهگان شما
از سیاست قرن هژده و نوزدهء انگلیسها متأثرذمیباشند.
به امید دوستی، همکاری وپشرفت بین افغانستان و کشور های منطقه و جهان.
تشکر


اسم: صفی الله صاحبزاده    محل سکونت: کوپنهاگن دنمارک    تاریخ: 01.05.2010

من به نوبه خود به نکاتی که توسط دوکتور عمر صدیقی و پوینده
اشاره شده موافقم ، من هم از دوستان شنیده ام که پورتال وسیله نشراتی ماویست ها ، افغان ملتی های افراطی ، و فرصت طلبان لابالی سلطنت پرست است .
طوریکه خود شاهد بوده ام عده از نویسندگان این پورتال به دفاع از خانواده نادر خان و برادرانش پرداخته و ظاهر شاه را که به اصطلاح عوام در مدت چهل سال سلطنتش کشور به اندازه چهل سانتی پیشرفت نکرد به حیث شخص دیموکرات یاد میکنند و شکایت دارند که در کنفرانس بن ( کنفرانس اشغالگران غرب ) به ظاهر شاه و شاه پرستان خیانت شد ، در حالیکه هموطنان ما شاملین کنفرانس نامبرده را به حیث خائننین ملی میدانند .
از جانب دیگر پورتال در مورد همسایه غربی ما موضیگیری افراطی داشته و خود آگاه و یا ناخود آگاه همصدای تبلیغات یهودیت و نصرانیت میشوند ، تردیدی وجود ندارد که زمامداران ایران مرتکب خطا های نهایت مضر در قبال افغانستان و عراق شده اند اما در مجموع نباید از موضیگیری های انقلابی زمامداران کشور مذکور علیه امپریالیزم غرب و صهیونیزم چشم پوشی نموده و غلیه
آن خصمانه برخورد کرد .
مسئله مستعار نویسی مشکل دیگر پورتال است ، درین مورد اعتراضات زیاد صورت گرفته اما توجه نشده است ، مستعار نویسان از کی میهراسند ؟ پولیس و فرقه مشر خو بالای سر ایشان ایستاده نیست که بترسند .
سانسور بیموجب ناراحت کننده است ، طوریکه تذکر رفته اگر پورتال در مورد نوشته ضد اسلامی هاشم سدید از سانسور کار گرفته باشد خوانندگان مطالبه توضیح از متصدیان پورتال را دارند .
این بود چند سطر مختصر در مورد پورتال افغان جرمن آنلاین .


اسم: رجبعلی پکتیاوال   محل سکونت: کابل    تاریخ: 30.04.2010

سلام به همه از محترم افضل قندهاری .دیگر آقایانی که در مورد مصطلحاتی ملی در هر برنامه تلویزیونی وسایت هایی مخصوصا افغان جرمن سخن می زنندوکسانی را که واژهایی مربوط به زبان وادب فارسی را استعمال می کنند به ایران پرستی وایران مشربی محکوم می کنند سوالاتی دارم که باید صادقانه جواب بدهند یکی اینکه این مصطلحاتی ملی تنها شامل واژه هایی پشتو میشود که فی البدیهه ترجمه همان لغاتی فارسی است به پشتو ترجمه شده است یا اینکه واژه هایی فارسی نیز موجود است که مصطلحاتی ملیست چراکه دیده میشود که فرهنگیانی محترم پشتوی ما بیکار نه نشسته وهروز کلماتی جدیدی می آفرینند.

نظیر ولسمشر پلازمینی ترهزگری تولتاکنه نوماند دالی مرگ ژوبله وغیره که از حوصله ای این مبحث بیرون است وشمارش بیحد پس در قدم اول فرهنگیانی پشتوی ما اصل رعایت به گفته ای یک عده مصطلحاتی ملی را زیر پا نمودند با ابداع این لغاتی که در بالا ذکر نمودم چون اگر پوهنتون درملتون پوهنزی وامثال آن شامل مصطلحاتی ملی میشود واستعمالی لغاتی معدل آن برای دری زبانان ممنوع است پس آیا لغاتی مثل پایتخت رییس جمهور انتحارگر انتخابات کاندید وامثال آن که همه روزه از قلمرو پشتو به دور انداخته میشود شامل مصطلحاتی ملی نمیشود تا بکی خاک به چشم ها زده میشود همه ای ما یک روز ازین دنیای فانی رفتنی هستیم جواب دادنی نزد خداوند هستیم وظیفه ای رسانه ها بالخصوص پورتال افغان جرمن اینست تا مصلحت جویانه به قضایا برخورد نه کند و باید سیاه را سیاه وسفید را سفید بگویدواگر بعضی ها استدلال می کنند که کلماتی مثل دانشگاه دانشکده و امثال آن وارداتی ایران است پس معادل این کلمات در زبان فارسی مروج افغانستان چیست؟وچرا فرهنگیان فارسی زبان کشورما اجازه ندارند که همچو فرهنگیان پشتوی ما کلمات وواژهایی را ابداع کنند وباید عرض کنم که هدف بنده مخالفت با زبان پشتو نیست بر خلاف آرزومند بالندهگی وشگوفایی هرچه بیشتر این زبان کشورم هستم ولی نباید از سیاست یک بام ودو هوا کار گرفت با احترام


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 29.04.2010

سلام بر عزیزان!
کسی بنام آقای حامد بمنظور دفاع از واژهای جدیدی که در کشور توسط ایادی بیگانه غرض از بین بردن وشکستاندن مصطلحات ملی ما بر پورتال جرمن آن لین تا خته و کلما تی رکیکی را بر نگارنده گان سایت نیز نثار کرده وبر زبان پشتو که زبان اول ملی افغانستان است کنایتا نیز تا خته است ، باید بجوابشان بگویم که تقریر وبیان آزاد است و اگر پورتال جرمن آن لین که مورد هجوم مضامینست به خاطر باز بودن نسبی سایت وعدم سانسور شان است و شما حق ندارید که بسایت دستور سانسور بدهید ویا بر زبان پشتو بتازید ومردم مازبان پشتو ودری را باتمام زبان های مروج در کشور با حفظ مصطلحات سابق قبول کرده وبه آن کما کان تکلم میکنند ونویسندگان نیز حق دارند بر گذشته گان که در اثر خبط واشتباهات خود،مملکت را به تباهی کشانیده اند، تیر انتقاد به هدف عمل واندیشه های شان روانه کنند،دوران استبداد و ستم شاهی ها گذشته ومردم هوشیار شده نمیشود دهن هارا به خاطر این ویا آن سلاطین خطاکارمهر کرد وافراد مخلص مملکت را دغا باز خواند.
به شما عرض کنم که هرجه تقریر کرده اید در خور شأن حود تقریر کرده اید وعطای شما بلقای شما باد!!!!


اسم: Poyenda   محل سکونت: Kabul    تاریخ: 29.04.2010

به پورتال افغان جرمن سلام و ایرادت!
شاید پورتال افغان جرمن در زمرۀ سایت های افغانی که لجن پراکنی قومی، سمتی، زبانی و مذهبی میکنند، سایت شما از آنها متمایز باشد و در جمله سایت های خوب افغانی بشمارآید، ولی بعضی ها آنرا ماويستی قلمداد میکند و عدۀ از نویسنده های شما را منجمله حمید انوری و دیگران را مارک ماویست ولی طرفدار امريکا میزنند . گفته میشوند که نوشته های تند احساساتی و غیر واقعبینانه ایشان و بکار برد کلمات آتشین عقده ای انان که بعضاٌ شکل انتقام جویی بی ادبانه را بخود گرفته و غير از خود و تند روان راه ماویستی خود باقی همه چپ و راست ، مسلمان و نامسلمان را دشمنان این وطن قلمدادمیکنند .
مطالبی را که شما به نشر میرسانید اکثراً ولی نه همه طوری اند که نویسنده گانشان بی خریطه فیر میکنند. آنها وضع مملکت ما را اینطور فکر میکنند که در طول این سی سال برگ از برگ شور نخورده ، و میخواهند دوباره به دوران ما قبل آن رجعت داده شود. ایشان چنان نسخه میدهند که غیر از خودشان دیگران همه جنایت کارانند و باید به حسابشان رسید و هر کس که در مورد وطن تصمیم میگیرند باید سر خودشان حساب کنند در غیر اینصورت اوضاع خراب میشود !. این سیل بین های بیکار که در کنج زندگی مفشن غرب لمیده پیک شراب هم در پهلویش وقتی دو سه پيک زد و خمار شد تصور میکنند که حال وقت آن رسیده که باید، مقوله صادر کنند. آنها مثل عباسی و یا مولوی خطاب و یا دیگران سر مردم ما یاسین خودرا تیز کرده و خود در بدل آن فهمیده نمیشود از کجا کجا اجرت میگیرند.
بعضی ها این را هم میگویند که گرداننده گان افغان جرمن را مقامات امريکا در جرمنی استخدام کرده اند تا از این سایت برای اهداف بعدی ایشان در کشور ما استفاده کنند . ولی خود باز از مقامات جرمنی هم حق میگیرند و برایشان چنان وانمود میسازندکه اینه ما هم برای تحکیم دوستی افغان جرمن يک چيزی هستیم و یک چيزکی را هم میکنیم !
عدۀ اینرا هم میگویند که نام سایت شما چرا باید افغان جرمن باشد درحاليکه شما بیشترین همکاران قلمی را بیرون از جرمنی منجمله از امریکا دارید ؟ چرا به سایت خود یک نام سچه بين الافغانی را انتخاب نکرده ايد که پسوند جرمن را به آن زده اید؟
این هم گفته میشود که سایت شما که باید در باره موضوعات داغ روز موضع خودرا تحت عنوان «سخن ما» نظیر یک سرمقاله به نشر میرساندید تا خوانندگان شما از موضع شما آگاه میشدند ولی این کار را به ندرت انجام میدهید و آنرا رها کرده به حمید انوری و یا نظیر ایشان به دیگران چسپيده ايد تا به نام خود در آن باره در فشانی کند .
سایت شما مثل اسپ گادی واری از آغاز افتتاح خود تا به حال به یک ریخت روان است و هدف دوام نشرات تان معلوم نیست ، به نشر مواد دیگرا ن خودرا بسنده کرده اید، خود تااکنون هیچ نو آوری را نه در شکل سایت و نه در محتوی آن بوجود اورده اید. ابتکار عمل ندارید و روز خو درا با نشر مطالب از هر چمن سمن دیگران سپری میکنید .
هدف مواد که شما به تبصره میگزارید چه است؟ در ختم آن باز چه میشود ؟ آيا شما آنرا به کدام مرجع وسیله میشوید و یا اذهان عامه را بخود معلوم کرده به مقامات ؟ راجع میسازید . ویا ذهنیت دیگرا ن را مغشوش میسازید و یا برای بیکار ها زمینه وقت گزرانی را میسر میسازید؟. موضوع که به تبصره گذاشته میشود اگر کسی نخواهد از آن نتیجه گيری کند و در حل مشکل ياری رساند، بعد چه میشود ؟
مهمتر از همه سایت شما در تشکل افغانهای پراگنده در سراسر دنیا کدام تحرک یا ابتکار انجام نداه اید ، که باید میداشتید. نشرات شما که باید از دیگر سایت ها فرق میداشت و یک خط فکری صلح جویانه، افغاني ، با روحيه اتحاد ملی و یا در نزدیکی مواضع افغانهای پراکنده صرف نظر از مواضع دیروز شاندممد واقع میشدید ويا آنرا ترویج میکردید، انرا نکردید، درعوض با نشر مطالب دیگران بر فرق هرکس کوبیده و رفع عقده کردید، بعضاً حتی از طریق مولوی خطاب صاحب هم از هتک حرمت و زهر پاشی دريغ نشده .
این بود بعضی نکات که هم شنیده بودم و هم در ذهن من بود با استفاده از موقع به شما پوست کنده اریه شد .
از نظر ، انتقادات و پيشنهادات محترم داکتر عمر صدیقی، از کشور آلمان خوشم آمد
با احترام


اسم: Dr. Omar Siddiqi   محل سکونت: Germany    تاریخ: 29.04.2010

بنام ایزد توانا

سلام به کارکنان پورتال افغان جرمن و خوانندگان این سطور:
کار شایسته نموده، کارکرد های تان را در معرض داوری گذاشته اید، کاش این کار را سالهای قبل انجام میدادید. بهر صورت، میگویند(ماهی راهر وقت از آب بگیری، تازه است)
امیدوارم که از پیشنهادات و انتقادات نویسندگان استفادهء اعظمی صورت بگیرد و پیامهای تحسین برانگیز چشم و گوش تانرا در اغفال نبرد. من از دیر زمان است که خوانندهء این سایت و سایت های دیگر استم، در مجموع، تمام سایتها به دستگاه های قبیلوی شباهت دارند که هرگز هویت ملی بودن آنها تا بحال احساس نشده، مثلا: یک سایت تاجیک گرا بوده که همیشه مطالب و تصاویر کلیشه یی و قرار دادی از چند شخص را دارد و در آن سایت میتوان تنها روی شخصیت چند نفر نوشت و مطالب تفرقه برانگیز تاریخی و دروغی را برای ثابت کردن هویت تاجیک مطالعه کرد، بقیه مطالب شان، اشعار مبتذل و رویداد های بی معنی است.
سایت دیگری، هزاره گرایی و هرآنچه مربوط به شخصیت های جهادی سه دههء قبیلۀ شان است، چشمگیر است. به اصطلاح علاقه یی بدیگر اقوامکشور و بطور کلی تمام افغانستان در این سایت ها دیده نمیشود و بسیاری از آنها برای کشور ایران چک چک میکنند.
سایت دیگری مطلق به ترکان افغان است که خود قیاس کنید.
سایت دیگر مربوط به چپی ها گفته میشود و از سالهای سال کاه بیدانه باد کردن است و تلاش برای زنده کردن مارکس و لینن و کارمل و نجیب جریان دارد که مطالب شان مشخص است.
به همین طریق سایت هایی از شعله یی ها و گروپ های دیگر نیز حضور دارند، اما چون ما مردم هنوز در نظام قبیله زندگی میکنیم و ملت نشده ایم، سایتهای ما نیز مطابق ذوق و سلیقهء قوم و قبیله و زبان ما عیار شده. می آییم بطرف سایت (افغان جرمن آنلاین)،اگر از حقیقت نگذریم، این سایت نسبتأ، بازهم تکرار میکنم که نسبی نظر به دیگر سایتهای مبتذل، بد نیست. هرگاه به پیشنهادات و انتقادات توجه صورت بگیرد، احتمال آن میرود که در آینده سایت همگانی شود.

یشنهادات:

ـــ تشکیل یک تیم کاری که در عرصه های محتلف تجربه و تخصص داشته باشند، تا بتوانند از عهدۀ آن بخوبی برآیند و معرفی این تیم با سابقۀ کاری و تجربیات شان از طریق سایت. نویسندگان برای ارسال مقاله های شان بتوانند با شخص مسئوول تماس حاصل نموده، روابط بر قرار نمایند.

ـــ در تمام پروسهء کاری تان، چه نظر خواهی و چه نشر مقاله، از آنهاییکه با نام مستعار تماس میگیرند، جدأ خودداری شود. هیچ نیازی به نام مستعار نمیشود، بجز از یک کار که تحقیر و دشنام دادن به آدرس دیگران است. هرکس که به سایت شما می نویسد و یا پیام میگذارد، باید خود را با مشخصات قبلا معرفی کند، تا جلو بی بند و باری و هزیان گویی و دیگران را توهین کردن گرفته شود.

ـــ کارکنان پورتال افغان جرمن، باید ملی گرا باشند و هیچ وقت از زبان و منطقه و قبیله و نژاد، پشتیبانی خود را از طریق این سایت اعلان نکنند، در غیر آن هویت این سایت را خدشه دار میسازند. همچنان، دین ستیزی و مذهب ستیزی را تقویه دادن و از نویسندگان این قماش علنی پشتیبانی کردن، از اعتبار سایت میکاهد. مطلب آخری از آقای هاشم سدید، صدمهء بسیار سنگین بر پیکر این سایت حواله کرد و بخصوص که پیامهای آن عده ایکه به دفاع از اسلام نوشته بودند، از سوی سایت سانسور شد. اینکار صریحأ اسلام ستیزی را از سوی دست اندرکاران پورتال به نمایش گذاشت. و آنهاییکه با منطق و استدلال دینی میتوانستند بالای آتش لجاجت آقای سدید آب بریزند، از نوشتن به لحاظ سانسور و عدم نشر ابا ورزیدند.

ـــ یک سلسله مقالات که در آرشیف شما قرار دارد، با یک نگرش میتوان به اشباهات شان ملتفت شد که بدین ملحوظ باید از آرشیف برداشته شوند، چون صحت ندارند و باعث تفرقه و تعصب میگردد. بخصوص مقالات در مورد زبان و هویت ملی ما.

ـــ از سانسور، دست کاری و تشبث در مقالات شدیدأ خودداری نمایید. اینکار از آنجا که در این اواخر نشان داده است، تا اندازه یی زیاد از اعتبار و هویت شفاف این سایت کاسته است، و هنوز هم در پیام ها شکایت از سانسور دیده میشود.

ـــ در انتخاب تیم کاری تان، دقت شود تا باساس شایسته سالاری تعین شوند، یعنی کار را به اهل کار بسپارید، نه باساس سن، پول داشتن و ارتباطات دیگر، در غیرآن مثلی که همین اکنون چنین احساس میشود که این سایت ملکیت شخصی کسی باشد که درآن هرنوع دستبرد از جانب وی مجاز است...

انتقادات:

ـــ این سایت در سانسور کردن و دست کاری کردن و قوم و زبان گرایی، مشهور شده است، اگر چنین نیست، عملا با پیشنهادات بالا نشان بدهید که : از وحدت ملی و زبانها و افتخارات تاریخی پشتیبانی راسخ میکنید و نزد شما تمام میراث فرهنگی و تاریخی معتبر و با ارزش است. این را باید در عمل ثابت کنید.

ـــ این سایت در این اواخر چهرهء نامیمون خود را که اسلام ستیزی است، به خوانندگان نشان داده است و در همه جا سخن از این میرود که پورتال افغان جرمن سایت کافر هاست، بسیار معذرت میخواهم، اما من آنچه را که از دیگر هموطنان خود شنیده ام، منحیث انتقاد بشما انتقال میدهم. شما مقالۀ آقای هاشم سدید را که مثل یک طفل لجوج ضد کرده و تمام اعمال ناشایستۀ مسلمانان را بدوش خدا و پیامبر انداخته بود، به بسیار دبدبه پشتیبانی نموده، به نظرخواهی گذاشتید و ازین طرز فکر طرفداری و جانبداری نمودید. همه از جان فشانی های شما در این مقاله آگاه اند. با تاسف که پاسخ های دیگران را در مورد این مقاله به نشر نرساندید... منتظر عکس العمل های دیگران باشید... همچنان با اینکار تان یک مسئلۀ دیگر را نیز ثابت کردید و آن اینست که: کارکنان این سایت هیچ نوع معلومات در مورد دین اسلام که دین شان است، ندارند... اینهم یک سرافگندگی دیگر....

ـــ به بهانۀ این مقالهء سست و میان تهی آقای سدید، به شخصیت های علمی و ادبی کشور تان عمدأ و قصدأ زیر نام های مستعار توهین و تحقیر نمودید که اینکار تان نیز از اعتبار سایت کاسته است. شخصیت های علمی، ادبی و فرهنگی، بهترین سرمایه های ما اند که با تاسف شما در نگهداشتن روابط تان با انها سهل انگاری نموده اید. سایت شما نه کسی را میتواند( کلان ) بسازد و نه (کوچک)، بلکه هر نویسنده و فرهنگی آنچه که مینویسد و میگوید، معیار بزرگ ساختن و کوچک ساختن وی است نه سایت شما. این طرز فکر، طفلانه و حسودانه است. آقای حمید سرپلی هزیان میگوید.

ـــ روند کاری کارکنان این سایت، بشکل یک سازمان مخفی شباهت دارد، یعنی روابط تان با نویسندگان و خوانندگان تان گنگ و بدون هویت است. خودرا با تیم کاری تان طوری که در بالا گفتم با مشخصات، بمردم معرفی کنید.

ـــ انتقاد پذیر باشید، طوریکه لازم است، تا بحال چنین که از نوشته های اهل نظر هویداست، انتقاد سالم را نپذیرفته اید و اینهم دلیلی است که اعتبار و شفافیت سایت را زیر سئوال میبرد. انتقاد سالم باعث کثر شأن شما نمیشود بلکه شمارا بالا میبرد.

در خاتمه، از خداوند متعال برای تان موفقیت آرزو میکنم.

داکتر عمر صدیقی، کشور آلمان


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 28.04.2010

اسلام علیکم،
یاد کردن از وحدت ملی و نشر آثار نویسندگانی، که دل شان به حال و احوال وطن میسوزد، از صفات خوب این صفحه است. اجازه دهید، چند انتقادی نمایم:
- اگر چه در نام این صفحه از کلمه جرمن ذکری شده است، کمتر استفاده از روش کاری نشرات آلمانی چون Zeit‪,‬ FAZ‪,‬ میشود. بعد ازبی اتفاقی و جنگهای جهانی، مطبوعات این کشور راه منطق را یافته و به یک قوت چهارم در اجتماع مبدل شده اند، که استفاده از تجارب مثبت آنها به ضرر ملت افغان تمام نخواهد شد.
- په دغه صفحه کي ډیره کمه پاملرنه افغان ځوان نسل ته کیږي، چه په وطن یا پاتی نړئ کي د افغان د نفوس ستره برخه جوړوي.
خلاصه دا چه، دغه صفحه ډیر فرصتونه له لاسه ورکوي، چه په اختیار کی یي دي.


اسم: نجیب کامل   محل سکونت: شهر روتردام هلند    تاریخ: 28.04.2010

واسع جان سلام
اگر نمیگذارید که توفیق جان حرف دل خودرا بزند دور از سودای دموکراسی است ولی شما هم بطبع دل من خرف نزدید.زیرا همه نوشته های آقای مستمند گره کننده مغز های متفکر ملی بدور مادر میهن است و البته ایشان افراد ملی و وطنپرست را از چپ وراست ومیانه مطالعه نموده وتنها نوشته های ایشان نیست این حرف قلبهای ملیگرایانه مردمی است که شما آتش نفاق را میخواهید دامن بزنید .شما باید درک از جامعه تان را فراخ سازید .ولی در چپ و راست و میانه ما بهترین شخصیت هارا داریم که آنها اول در دامان ملت رشد کردند و بچپ و راست تقسیم شدند این خواست ایشان نبود بلکه نظر به جبرزمان اشتباه کردند و از اشتباه باید آموخت و آینده را ساخت و ازینکه آقای توفیق خواهان حذف نوشته های آقای مستمند گردیده است من کلاً مخالف ام .من بازهم تاکید میکنم که در شرایط فعلی بنابر ضرورت ملی وطنی بجز از تلفیق در بطن افکار ملی و پذیرش یکدیگر هیچ راهی باقی نمانده .بگذار یکبار ما توانائی بیابیم که مداخلات دشمنان وطن را خنثی سازیم و وحدت ملی خودرا دوباره احیا کنیم و یک افغانستان پرقدرت را در منطقه و جهان معرفی کرده بتوانیم ومحاکمه یکدیگر وقت اش میرسد
ولی اگر مخالفت های جناحی و ایدیولوژیکی خودرا اگر کنار بزنیم.افغانستان افراد ملی و وطنپرست و دانشمند و ادیب ورادمردان بیشماری را در خود پرورش داده و شما لطفاً ایدیولوژیک نیاندیشید.ما از تاریخ یکبار درس گرفتیم و تکرار دوباره تاریخ جبران ناپذیر است و موجودیت وطن عزیز ما افغانستان را بخطر مییاندازد
بامید وحدت خلل ناپذیر تمام ملت افغانستان


اسم: واسع   محل سکونت: کارته سه     تاریخ: 28.04.2010

توفیق از وطن، خدا شما را توفیق بدهد بهتان زیاد گفتید لفطأ در آینده خود را اصلاح کنید، که خدا نکرده پورتال افغان جرمن نشرات خود را به فهم شما تنزل ندهد.

و اما انتقاد بندۀ حقیر از پورتال افغان جرمن.

گاه گاهی چنین بنظر میرسد که کمیته نشراتی این سایت نسبت کبرسن و یا کمبودی وقت اکثرأ مطالب را به سیستیم علا التوکلی ویا گفته میتوانم خدای پجات نشر میکنند. بطور مثال سطور ذیل را از نوشته اخیر آقایی مستمند برای شما دراین جا کوپی نموده و توجه شما را بدان جلب میکنم:
----
اما در داخل حزب دموکراتیک خلق افغانستان بودند رادمردانیکه استقلال اراده داشتند و مقابله با هر نوع اقدام نظامی علیه سردار محمدداودخان نه تنها مخالف بودند بلکه با صراحت پشتیبانی خود رااز سردار محد داودخان صدای رسای شان اعلام نمود که متاسفانه با اسرع وقت توسط عمال ک-گ-ب این رادمرد تاریخ با روز روشن در پهلوی مطبعه دولتی به قتل رسید. این رادمرد تاریخ که به شکل علنی از دستور انتر ناسیونالیستهای کاذب خود داری کرد وبه قتل رسید شهید میر اکبر خیبر بود ...
----
این گفته کاملأ نادرست و دور از واقیعت میباشد. چون میر اکبرخیبر از همان قماش بود که با ببرک کارمل، سلطانعلی کشتمند، سلیمان لایق و بقیه در یک آخور رشقۀ نامردی، وطنفروشی، نوکری و بربادی را نشقار میکرد. درست این است که میراکبرخیبر پیش از آنکه به چاکری برادران روسی خویش گماشته شود قربانی پلان های ک ج ب برای رسیدن به هدف والای شان گردید. بدینترتیب او به اصطلاح شهید راهی مارکسیزم و لینینزیم گردید که از طرف لینین کبیر حتمأ در قبر خوب پذیرایی شده باشد. مگر این شخص را به حیث رادمرد تاریخ جاه زدن کاریست نادرست. بنظر من دراین قسمت نویسنده خود را اندکی مسخره نموده است.

در جامعۀ افغانی چنین بنظر میرسد که دادن القاب و شخصیت سازی مفت و تقریبأ پشم میباشد. کتمان حقایق، دروغ پرداستی و عدم اعتماد به یکدیگر جامعۀ ما را به یکی از حقیرترین جامعه های امروزی مبدل کرده است. امید است که ناشرین این سایت و نویسنده های محترم این سایت نگزارند افکار خواننده های هر روزی شان با یک تعداد چبوله گویی هی بی مورد و دور از حقیقت اذیت گردد.


اسم: توفیق   محل سکونت: وطن    تاریخ: 28.04.2010

یک تعداد مطالب نشر شدهء سایت شما خوب است، اما یک تعداد دیگر فقط توهین به دیگران است. مثل مطلب آقای مستمند که از روی عقده است نه عقیده. خوب اگر وزینی یک سایت به این است که مطالب را گزین کند و بهترین ها را نشر کند، سایت شما در این مورد گاه بدترین ها را نشر می کند، به نظر می آید آدمهایی آماتور سایت را پیش می برند و تعهدی ندارند.


اسم: محمد افضل کندهاری   محل سکونت: ویرجنیا    تاریخ: 28.04.2010

سلام به همه!
خوب بود که که سایت وزین دریچه نظر را در باره مضامینیکه پیرامون هفت و هشت ثورنگاشته شده باز میکردند، چراکه: " هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد"


اسم: محمد عارف عباسی   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 28.04.2010

بنابر ناتوانی های صحی مسائل روز را دنبال نتوانستم ولی امروز دیدم که پورتال افغان جرمن آنلاین میخواهد قد و قامت خود در آئینه داوری هموطنان مشاهده کند .واقعا" چه ارزیابی عاقلانه و تصمیم مدبرانه برای آگاهی به عیب و هنرکار این شائسته ترین راهیست که از دیگران باید پرسید . به باور من در دیار های غربت مخصوصا" آنجائیکه آزادی کلام بحیث حق غیر قابل انکار مردم قید قانون گردیده دشوار ترین وظایف اتخاذ مسئولیت اطلاعاتی برای جامعه آواره افغان است . درد های جانکاه فراق وطن و شاهد وناظر بودن فجایع و جنایات بیحساب و بیچارگی وعدم توانمندی برای تغییرو یا اصلاح این نا بسامانی ها حوصله عاشقان عارفان را لبریز و اعصاب دلسوزان و غمخواران را متلاشی ساخته این عامل عمده بحیث انگیزه درد ناک موجد نازک طبعی ها، اندک رنجی ها ، سلیقه پروری ها، قوم گرایی ها ، زبان گرایی ها و صد ها گرایش تفرقه انگیزدیگر که سودی بحال زار میهن ندارد گردیده است. در چنین احوالی خدمات اطلاعاتی که همه این ملاحظات را مراعات و وظیفه خود را با حفظ تقوای مسلکی و با در نظر داشت مسئولیت اخلاقی انجام دهد البته امریست دشوار .

بعضی از رسانه ها با اهداف معین و مشخص حافظ منافع گرو های خاص سیاسی ، مذهبی ، گروهی داخلی ویا خارجی بوده مسلما" گیرنده مطلب در معرفت با شیوه نشراتی شان مشکلی نخواهند داشت.

از آوانیکه من آشنایی با پورتال وزین ،معتبر ، ملی و غیر جانبدارانه افغان جرمن آنلاین به تشویق دوست عزیزم آقای سیدال هومان پیدا کرده ام همواره از خوان بیکران آثار ارزشمند علمی دانشمندان فیض برده ام و افتخار معرفت با نویسنگان ،علما ، و متخصصین و اهل فن که با فهم و دانش برازنده نوشته اند داشته ام .

هیأت تحریریه و گردانندگان این سایت همه وطندوستان واقعی با احساس عالی ملیگرایی بوده تلاش جدی برای حفظ حیثیت و وقار ملی این پورتال مینمایند که من افتخار شناخت از ایشان را دارم .

این پورتال با حفظ احترام به آزادی مطبوعات درب نشر را بروی هیچ نویسنده بسته نمیتواند مگر اینکه خلاف موازین پذیرفته شده اطلاعاتی باشد،هموطن عزیز من وتو داور عارفانه بوده میتوانیم بشرط آنکه داوری منصفانه وآفاقی و بیطرفانه باشد.

با عرض احترام اخلاص وارادت خدمت همکاران قلمی و هیأت محترم تحریریه افغان جرمن آنلاین موفقیت های مزید شما را در راه خدمت به وطن محبوب از بارگاه ایزد لایزال استدعا دارم.

بآرزوی رهایی وطن از رنجهای بیکران وبدعای آسایش ، رفاه ، خیر و صلاح مردم بلا کشیده افغانستان.

خدمتگار شما

محمد عارف عباسی


اسم: انجینیر فضل احمد افغان    محل سکونت: کانادا    تاریخ: 27.04.2010

پورتال افغان جرمن آنلاین یکی از بارز ترین و عالیترین پورتال های افغانی ما میباشد که از آغاز کار خود الی امروز وظایف بسیار سنگین ملی را با کمال بیطرفی - امانتداری - صداقت - جدیت و قاطعیت تام با در نظر داشت شرایط مسلط در مادر وطن عزیز ما افغانستان انجام داده که من بحیث یک همکار کوچک شان مؤفقیت های شانرا از صمیم قلب تبریک عرض و از بارگاهِ ایزد متعال مؤفقیت های مزید را برای هر یک از کارکنان و همکاران نهایت گرانقدر و وطندوست که به جز از عشق به انجام خدمات ارزشمند ملی چیز دیگری را ندارند در این موقع خطیر که ملت مظلوم افغان در بی سرنوشتی و تاریکی مطلق قدم بر میدارد آرزو میکنم.
با عرض حرمت
انجنیر فضل احمد افغان


اسم: ا. دريځ   محل سکونت: اوتريش    تاریخ: 27.04.2010

افغان جرمن «ووبپاڼه» له هاغوکره ژورناليستيکوخپروونو يوه ده چې دافغاني ټولنې درڼولواونوې کولوهڅه کوي.دسمبالګرودې يې کورودان وي چې داسې ښه هوډلري.


اسم: Hamid   محل سکونت: Balkh    تاریخ: 26.04.2010

پورتال افغان جرمن اگر عليه سياست ها، آدمکشی ها و صدور خرافات در دنيا، از سوی رژيم ايران ، می جنگيد، همه اقوام کشور پشتيبان آن بود ؛ دريغ و درد که پورتال با فرهنگ فارسی و افتخارات آريايی که ميراث مشترک يک امپراطوری است، می جنگد ، يعنی فردوسی و حافظ و سعدی را ايرانی می انگارد، اما سنايی و جامی را افغانی! به همين خاطر درين سايت به آسانی به بزرگان ادب فارسی، اهانت ميشود ، يا زير نام دهن پرکن « وحدت ملی
و «مصطلحات ملی » فارسی زبان هارا از اقتباس واژه های جديد مثل دانشگاه و بيمارستان و فرودگاه و...منع ميکند ، در حاليکه خود کلمات زيژنتون و پوهنتون ترجمه کامل همان دانشگاه و زايشگاه است ؛پشتون ها هر روز کلماتی مانند ( ولسمشر) و... را ابداع ميکنند و هيچ فارسی زبانی به خود اجازه نميدهد ، راجع به آن چون و چرا کند، اما پورتال، مثل شوروی سابق که خودرا « برادر بزرگ» می پنداشت ، گاه در باره زبان های ديگر ، و حتا مهاجرت و اسکان برخی اقوام ، مداخله و مباحثه ميکند ، اين زياده روی ها و کج بحثی ها سبب شده، حقه بازان سياسی و بيوطنان هرزه، ازين فضای مسموم ، سوء استفاده کرده، حتا بر امير غازی ، امان الله خان نيز اهانت کنند و فارسی زبان ها ، توسط مشتی دغلبازان سياسی و ورشکسته گان تاريخ ، در جستجوی « خراسان بزرگ» و خيالات دور از واقع، گرايش يابند!
پورتال که متخصص اسلامی ندارد، چرا به اين مباحث بيهوده، دامن ميزند تا اگر کسی به بزرگان دين ،دشنام داد، ناگزير به حذف و سانسور شود!
پورتال گاه فی البديهه و بدون دقت يک اديب يا فرهنگی را « کلان» ميسازد ، و بعد گويا به خبط خويش پی ميبرد ، امری که در مورد يک بيدل شناس، اتفاق افتاد .
اما چيزی که پورتال را اعتبار می بخشد، برخی افشاگری های سياسی در باره برخی جواسيس است که در رفيع ترين مقامات دولت کرزی صاحب، رخنه کرده اند، که کاريست شايسته و تاثيراتی مثبت نيز داشته است.احترام.حميد سرپلی


اسم: Karim   محل سکونت: London    تاریخ: 26.04.2010

Please stop publishing books . Once writes and publishes articles and this site and then put all already published articles in one pdf file and publish them again as BOOK.
Thanks


اسم: ماری   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 26.04.2010

من هم گفته های آقای کامل از هالند را تصدیق مینمایم. این واضح است که هیچ انسانی کامل و عاری از غلطی شده نمی تواند، اما سایت شما در مقایسه با بسیار سایت های دیگر کمترین اشتباهات و نارسایی ها را دارد که آن هم اصلاح شدنی است. این سایت برخلاف آنچه آقای زلمی از هرات مینویسد، هر افغان خود را در آن مخاطب احساس میکند و در تقویه وحدت ملی مردم و اقوام افغانستان کوشاترین سایت ها است. این سایت علاوه بر اخبار روز، مقالات جالب در آگاه سازی مردم (البته به سمت مثبت)، پخش موزیک و کلتور غنی ما نشرات جالب و دیدنی دارد.
در این اواخر حتی میتوان اخبار روز راجع به افغانستان را در مجلات معروف جهان مستقیم به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی خواند که این خود یک دستآورد بسیار عالی است که آن را نمی توان رد کرد.


اسم: Dr. Sal Sayedi    محل سکونت: UK    تاریخ: 26.04.2010

سلام و احترامات به کار کنان پورتال افغان جرمن آنلاین تقدیم است.
کار بس دشوار و عظیم را به پیش میبرید. خداوند متعال به پشت و فناه کسانی باشد که برای امر خیرو تنویر، صلح ، علم و فرهنګ خیر کار مینمایند.
ازآنجاٸیکه در مخلوقات خوبی مطلق وجود ندارد و همیشه چیزی است که بهتر شود من درین رابطه به مسایل متمرکز میشوم که به پالیسی نشراتی و عملکرد شما کار کنان سایت وزین افغان جرمن آنلاین به صورت نسبی ارتباط دارد.
در مورد آزادی مطبوعات، عفت کلام و امثال آن نوشته های طویل و عریض داشتم که بخش آن در پورتال وزین شما نیز نشر شده. به فهم من دقیق خواهد بود پالیسی مفصل و کوتاه نشراتی وجود داشته باشید که در آن موضع ګیری های در مورد مطالب و سوالات مطروحه حل ګردیده باشد. بخش کوتاه از پالیسی شما را خواند م. مسلم این است که واقعا تفکیک و عمل صاقانه و مخلصانه به پالیسی های معیین ، تعیین قاضی و پیشداوری در بخش از مسایل در عمل مشکل است. میګویند قاسم (تقسیم کننده) در آتش است اګر عادل هم باشد. همه ما مصروفیت های شخصی خویش را داشته و در موارد قربانی کردن وخت خویش نیز یک فداکاری خاص میخواهد. در اروپا یک متل بد و منفی ګرا وجود دارد: کسی کې دزدی نمی کند خانواده خویش را میدزد. اینکه ما وخت فامیل خود را میدزدیم باید به هدف خیر و خدمت باشد. کسانیکه مصروف نوشتن ونشرات اند درحقیقت وقت اولاد و خانواده خویش را قربانی این مسایل میکنند. سوال پیدا میشود که چرا چنین میکنند؟ جواب مشکل اما ممکن. جواب خوب ادای رسالت درین دنیا زود ګذر وفانی. که خداوند متعال اجربزرګ نصیب شان خواهند کرد. به فهم من کارکنان سایت افغان جرمن درین کتګوری خیر ان شاء الله که شامل اند.
اما مستقیم به موضوع:
وظیفه میدیا و وسایل نشراتی به مفهوم معیین سیاست کردن نیست. بلکه تلاش است برای پل (بضم پ) ارتباطی شدن بین نویسنده با نظریات مختلف، معلومات مختلف وتقدیم آن به خواننده . به این ترتیب دادن فرصت برای خواننده تا خود قضاوت و انتخاب خویش را داشته باشد.
درین راستا اصل آزادی را در نظر ګرفتن و خدمت بزرګ دادن حق انتخاب به خواننده کار و رسالت بس عظیم است که خوانندګان درین راستا امانت داری و عدم امانت داری را دقیقا با ګوش و چشم باز درک و قضاوت خواهند کرد و میکنند. شنوده و خواننده نباید دست کم ګرفت. هست موارد که مثلا خوانند ګان اکثر آنچه در داخل اداره نشراتی میګذرد نمی بینند اما آنچه در نشرات به نشر میرسد ودر سایت به نمایش ګذاشته میشود قضاوت خویش را دارند.
هست موارد که با تمام اخلاص به کار بس عظیم شما ضرورت مکث دارد و سبب تشویش ګردیده و ګاه ګاه به خود سوال میدهیم که که چه تعهدات غیر ستندرد وجود دارد که مانع اجرای رسالت شما کما حقه میګردد. جواب شما واضحا یکی است که: هیچ تعهدات غیر ستندرد جز تعهدات به خواننده، تعهد به خدمت به انسان و کاردیمکراتیک وبجزء ادای رسالت چیزی دیګر جود نداریم.
به فهم من آزادی بدون مسؤولیت نیست و وجود ندارد.
اګر کسی در نوشته خویش و یا کسی صدای پشک میکشد ومن این صدا را تشخیص دهم که این صدای مثلا پشک است ویا تشخیص دهم اینکه صدای پشک میکند این صدای زاغ نه پشک - آیا من مراعات آدب و عفت کلام کرده ام ویا نه؟
آیا من حق دارم که درین مورد تشخیص خویش را به شما ارسال نموده و شما نشر کنید؟ به فهم من اګر موضوع بحث تشخیص صدا باشد و من تشخیص کردم باید نشر شود. اګر بحث تشخیص صدا نیست و من بی ارتباط نوشته دارم باز در آن صورت شما باید حتما مانع نشر مطلب من با ذکر دلیل شوید. شما خواهید ګفت ما برای دلیل ګفتن نه اشخاص داریم و نه هم وخت. پالیسی معلوم است نویسنده و ارسال کننده مطلب باید آنرا مراعات کند و ما آنرا نشر خواهیم کرد در غیر آن نه.
و اما اګر مشخص سخن بزنم.
مثلا آقای هاشم سدید در نوشته خویش(آیا واقعا اشتباه درمسلمانی ماست؟) خرافات را با اسلام مغالطه نموده وبه خور خواننده میدهد. و آګر جناب شان آګاهانه و یا نا آګاهانه مطلب را آرایه میکنند که اسلامی نیست و به ناحق به نام اسلام ختم و بسته شده. و این تنها وی نیست که چنین غلط فهمی دارد. اګر روش و فرهنګ معیین خارج از حیطه اسلامی در جامعه افغانی به نام فرهنګ و کلچر اسلامی جاء زده شده و نوشته های تقدیم و به نشر ارسال میګردد که شعار آیا واقعا اسلام به ذات خود عیب ندارد ؟ را به صورت دقیق و واقعی تشریح میدارد که واقعا اسلام به فهم و توضیح درست به ذات خود ندارد عیب. وعیب که است در فهم و شناخت ما و عمل کرد ما ست و این مساله روشن میشود و همچنان تأکید و توضیح میګردد که این چنین تفکرکه ما عیب را در اسلام بدانیم نظر خارج از اسلام است و شایسته یک مسلمان نیست. و این را مستدل کنیم. اګر همچو توضح و تشریح زمینه نشر در سایت شما نداشته باشد واقعا سوال برانګیز و قابل مکث است که چرا؟ من چند مرتبه در همین موضع یک مطلب را ارسال کردم نشر نه شد. من هم خود را قناعت دادم که رسالت من اداء شد باکی ندارد که نشر نه شد.
آیا کدام تعهدات غیر ستندرد نشراتی وجود دارد؟
آیا افاده و تشخیص من به مفهوم اینکه همچونظر غیر اسلامی است خطا و دلخواه نیست؟
آیا املا وانشاء من خطاء است؟
آیا تشخیص و توضیح من آنقدربجاء است که بی محتوی بودن موضع مقابل را ثابت ساخته و دیګر مجال بحث منطقی وی را نفیه میکند؟
آیا نوشته من سبب خواهد شد که کسی برمن دشنام های دیګر زده و من از ده و قریه بحث دارم و وی آسمان را به ریسمان بسته واز ټاپه های دیروز به من خواهند زد و بی ارتباط دشنام و نا سزا خواهد زد و اداره در مورد من لطف دارند؟ و آیا .....
در همه موارد فوق موضوع قابل دقت است.
جواب بالترتیب:
موجودیت تعهدات غیر ستندرد قابل قبول نیست.
افاده ها و تشخیص صدای معیین و اینکه با عدم خوشی تشخیص میدهم و خبرمیدهم که این نظر خارج از حیطه اسلامی است افتخار نیست اما رسالت ماست که درمورد باید مساعدت خیر کرد.
بلی مطالب که نشر میشود باید برای خواننده برعلاوه دیکر بدون خطایی املایی وانشایی پیش کش شود.
اما اینکه مطلب به علت به ګمان اغلب موجه بودن و مجال مانور اعتراض کننده بی جاء را محدود میسازد و نمی خواهد به خواننده برسد این دیګر قابل قبول نیست.
تلاش اداره از عدم نشر مطلب نویسنده که سبب تشنج و دلخراشی معیین شده و در مقابل کسی دیګر دشنام ، تهمت و مسایل بدون ارتباط را با ټاپه زنی های خارج از بحث و چوکات شده میتواند و اداره این مطلب زننده را به خاطر جلوګیری ازین حالت نشر نمی کند در موارد موجه و در موارد غیر موجه است.
اکر موضوع بحث صلح، آشتی و دیموکراسی است، اګر موضوع بحث عقیده و ایمان است، اګر موضوع بحث حل مسایل داغ امروز است و طرح های پیشکش میشود، اګر موضوع بحث یکی است و کسی به آن موضوع متمرکز میشود و کسی دیګر که جواب به اصل موضوع مورد بحث را ندارد به دشنام و تهمت متوصل شده و بی مورد از چیزی دیګر و بی ارتباط صحبت داردو ...

درین صورت باید و باید اداره جلو همچو افراد و نشرات را ګرفت و نګذارد تا همچو افراد مریض وعلیل وقت خود و دیګران ضایع نمایند.
اما اګر علت عدم نشر این است که نویسنده عین مطلب را به مراجع دیګر هم ارسال کرده این مانع هم موجه است و هم غیر موجه.
باید درک کرد که انترنیت و نشرات آن خواننده بسیار بسیار محدود در کشور ما افغانستان دارند. هست موارد که ما خود میفرستیم و خود میخوانیم و خوش هم هستیم که نشر شد.
اګر تلاش وجود دارد تا نوشته و مطلب را هرچه بیشتر به ګوش و ذهن خوانندګان رسانید این تلاش خیر است و باید درین مورد تنګ نظر نبود.
یک حالت دیګر هم متصور است که من و یا ګروپی وسیله نشر و سایت نشراتی داریم و درین بخش کسی دیګری هم تلاش دارد که سایت و وسیله نشراتی داشته باشد. چون مطالب من را آن یک مرجع و وسیله نشراتی و سایت احمد که خواننده خود را دارد نشر میکند این حالت سبب تأثر بی جاء سایت نشراتی محمود شده و این مانع نشر مطالب من در سایت نشراتی محمود میشود.
باشه اختیار با شما است.

هست موارد که مثلا من با سیکولاریزم مخالفم و در مورد استدلال و اظهارات تند داشتم، هست موارد که در مخالفت صریح و با آدرس به افراد و مراجع بودم که بر تجزیه و تفرقه های قومی و سمتی فضولانه و مریض متمرکز اند و تجارت سیاسی دارند.
هست موارد که حالا چیزی برای ګفتن ندارم و تجارت سیاسی من صرف و صرف چوبک زدن در کثافات ګذشته است و در همان بند ماندن. هست موارد که چیزی برای ګفتن ندارند اما میګویند و در مورد درمقابل برخورد ها کاملا روشن و رسا صورت ګرفته و سبب خشم عده شده، هستم موارد که به صورت صریح در مورد مداخله و جنایات خارجی ها و سازمانهای مربوطه شان و خصوصا مراجع معیین پاکستانی، ایرانی، و یا..... موضع رسا و روشن داشته و این سبب تأثر و انزجار افراد وادارات وابسته به این مراجع شده. هست موارد که ......
این همه دست به دست هم داده و یا در موارد عوامل فوق به صورت تنهایی سبب ایجاد موانع و تأثیرات در مورد بوجود آوردن مطبوعات آزاد و پالیسی آزاد و مطبوعاتی شده میتواند و مانع همکاری افراد خیر خواه میګردد.
هست موارد که به نسبت نبودن وخت و کم کردن و خاموش کردن جنجال از نشر مسایل جنجال برانګیزی خودداری میشود و ما تصورات دیګر در مورد عوامل در سر داریم.

راه بس طولانی و پر خم و پیچ در پیش است. مردم ما رنج میبرند و همه روزه به اشک و ماتم مردم ما اضافه میشود. برتمام خیراندیشان جهان است تا دست به دست هم داده با یک نیک نګری، پیګیر و رسالت مند کار و تلاش خویش را مشترکا ادامه داده از زود رنجی ها ګذشت و با در نظر داشت تمام عوامل وفکتور های فوق در موارد هم آنقدر سخت ګیر نبود بلکه ساده و روان در حل مسایل و مطالب مطروحه و یافتن راه های خیر و بهتر پرداخت.
ما انسانیم و انسان از اشتباه خالی نیست.
اینکه اراده خیر داریم و درین راه با هدف ونیت خیر با صداقت مصروف کاریم باید در مورد پیګیرانه و مدبرانه حرکت کرد و نګذاشت عده با تعصب، پیش داروی و لجاجت مأمور ویا معذور ما را از راه انتخاب شده خیر منصرف و به بدراهه بکشند. به اشتباهات ګذشته باید متوجه شد و از آن باید آموخت.
از کار کنان سایت وزین افغان جرمن آنلاین سپاس ګذاریم که با چنین سوال تلاش دارند که راه درست تر را در پیش ګرفته و تلاش خیر دارند.
السلام علی من تبعی الهدی


اسم: بهار   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 26.04.2010

سلام به پرچمداران شرف ملی افغانستان
سلام های خاص و خالصانه به سروران افغان جرمن آنلاین که با تلاشهای خستگی ناپذیر برای نجات هموطن و وطن کار میکنند.
من بالاترین درجۀ ادای احترامم را به همکاران قلمی سایت افغان جرمن تقدیم میکنم. خوشحالم که شخصیت های لایق ملی همکار این صفحۀ وزین هستند. من نوشته ها و مطالب شخصیت های لایق ملی را چون مردمک چشم عزیز و حرف شانرا حکم بی برگشت میدانم و آنرا در هاله ای از تقدس جا میدهم. در آیین ملی ماافغانها، اساس اندیشه بر رجعت به اصل است و نیک و بد را به اعتبار حیات انسانی دیدن، همچنین اصل در تشخیص مسایل و پدیده های قدیم است و تمیز آنهااز مسایل و پدیده های حادث. دریافت این مبانی فلسفی که از اعماق فرهنگ و ادب و اندیشۀ افغانی استخراج شده و نشأت گرفته است فهم اصول ناسیونالیزم افغانی و شناخت ارکان آنراآسان میکند. تبدیل سیاست به یک ابزار ارضاء حس ماجرا جویی از طریق فریب مردم و نه هدایت عقلانی آنها و دوری از خرد در ادارهء امور مردم و سرزمین آنها مردوداست و نقش این نیروهای اجتماعی در رابطه با رهبری و نقش شخصیت ساز تاریخ و نقش تاریخ ساز شخصیت ها وظیفهء بخردان سیاسی است.
ما باید به اصل باز گردیم. پس از یک دورهءآوارگی فکری و بی تفاوتی و خودکم کرده گی، ما به اصل باز گردیم. رجعت فکری جامعهءافغانی به تاسیونالیزم افغانی نتیجهء طبعیی یک تجربهء بزگ است که بسیار گران تمام شد. با حرفهای آقای نجیب کامل موافقم. راه شما تا بی نهایت گشوده باد.


اسم: نجیب کامل   محل سکونت: شهر روتردام هلند    تاریخ: 26.04.2010

سلام
1- افغانیزه سازی سایت قابل تقدیر است
2-دیزاین ومطالب آموزنده است
3-متشکل کننده افغان ها بدور یک محور بنام وحدت ملی است
بیاهید این کار را انجام دهیم
1-سانسور نباید کرد
2-دشنام نباید داد چون قلم مقدس است از نشر کلمات رکیک بعضی نویسندگان ممانعت گردد
3-احترام به کسانی که مخالف شما است البته گاهی با نوشتن سرخ توهین میشوند
4-ناسیونالیزم میهنی تقویت گرددو ناسیونالیزم ملیتی وسمتی وزبانی بفکرمقابل پذیرش نیست نباید درین سایت نشر گردد
در خاتمه هرچه در توان دارید عادلانه برای وحدت ملی و تمامیت ارضی و استقلال ملی وصلح در وطن عزیز و جنگزده ما افغانستان راه تان را ادامه بدهید.وعلیه بنیاد گرائی و ناقضین حقوق بشر وقاچاق مواد مخدر و علیه دولت های پاکستان و ایران و عرب ها صدای تان را رساتر انعکاس دهید
ومن مطمئین استم که ما افغانها جامعه نوین رابر سخره های وطن آباد میکنیم
وحدت ملی ضامن پیروزی ماست
پیروز باشید


اسم: zolmay   محل سکونت: Herat    تاریخ: 26.04.2010

اين تقاضای شما به يک شوخی شباهت دارد! شما که حتا همين ديروز واکنش يک خواننده در برابر شعر خانم لينا را نشر نکرديد ، شما که هفته قبل ده ها نظر علمی و مستند را در برابر مقاله محترم سديد را حذف و سانسور کرديد ، شما که تعداد نويسندگان پورتال را به ده دوازده نفر تقليل داديد ، و روز تاشب، کمين گرفته ايد تا به بينيد چه کسی، درکجا، پوهنتون را ( دانشگاه) خطاب کرده، تا بر او حمله کنيد و اورا ايرانی بخوانيد ، بهتر اين است که فقط از محترم حميد انوری و ملالی جان و ... نظر بخواهيد تا دروغی بر دروغ های سابق ، اضافه نکنيد !زلمی



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved