Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  حقانیت رئیس جمهور کرزی در دفاع از حاکمیت ملی!    نویسنده:  محمد نعیم بارز

 
اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس     تاریخ: 13.12.2010

محترم داکتر صلاح الدین سعیدی، سلام و احترام مرا نیز بپذیرید!

فرصت بسیار کم است و همین لحظه که نوشتۀ شما از نظرم گذشت خواستم چند نکته را به سرعت خدمت تان بعرض رسانم:

1 - اینکه می فرمائید فرصت های خوبی در کشور بوجود آمده بلی بعضاً فرصت های خوبی بوجودآمده اما اینکه می فرمائید عدۀ با چالاکی و نیرنگ آرمان های مردم را از بین برده اند، اصل مشکل نیست زیرا در همه جا مردمان چالاک و سوء استفاده جو و فرصت طلب وجود داشته و دارد، این خصوصیت ذاتی صرفاً مردم و کشور ما نیست، مشکل اصلی اینست که مردم ما پراگنده و غیر متشکل است.

2 - اینکه می فرمائید : مردم ما بیدار شده است و شعور لازم سیاسی دارد و به عمق مسایل پی میبرند درست نیست این خوشبینی بیش از حد شما را من در مورد خود و مردم خود نمی بینم، حتی متأسفانه اکثریت قاطع به اصطلاح روشنفکران و نخبگان کشور ما از آگاهی و شعور سیاسی لازم بهره مند نیستند و درک عمیقی از جامعۀ خود و جهان ندارند.اگر میداشتند مردم با این همه بدبختی و جنگ مواجه نمی شدند.

3 - در یک جمله بگویم مشکل گذشته و حال مردم و کشور ما همین عدم درک صحیح از جامعه و سیاستهای منطقه و جهان است و همچنان دسترسی نداشتن به ابزاری چون سازماندهی و عدم تشکیل احزاب سیاسی با درک منافع ملی است. تشکر فراوان از شما که این بحث را خونسردانه و احترام بر انگیز دنبال نمودید.


اسم: دوکتور صلاح الدین سعیدی   محل سکونت: انګلستان    تاریخ: 13.12.2010

خوانند ګان ګرامی و برادر محترم نعیم بارز احترامات و سلامهای من تقدیم شما است.
بحث های طولانی شد. مختصر:
همه میدانیم که مردم ما رنج میبرند و قربانی میدهند. همه میدانیم که هر زمانیکه فرصت های خوب بدست آمده عده ای با چالاکی و نیرنګ آرمانها مردم را به خاک و خون یکسان ساخته و آګاهانه و یا با بی کفایتی به تراژیدی ملت ما ادامه داده و افزوده اند.
خروج از بن بست امروز به نظرم مشکل و پیچیده شده. فکر نمیکنم آنهائیکه عالم این وضع اند توان بیرون رفت آنرا داشته باشند.
فکر میکنم خواننده مطلب خویش را از لابلای نوشته های ما ګرفت و قبل از آن هم خواننده قضاوت خویش را دارد و داشت.
مردم ما بیدار شده است و شعور لازم سیاسی دارند. به عمق مسایل پی میبرند.
مردم میداند که مشکلات در کجا است. بخشی از عوامل این وضع بن بست امروزی کشور ما در صلاحیت و امکانات ما افغانها قرار دارد و بخشی دیګر نه. ما به همان بخش بخش از افغانها و مسؤولین متمرکر میشویم که زمام امور را بدست دارند و وضع را باین جاء کشانیده اند.
مشکل اساسی به فهم من در رهبری و زعامت کشور (دولت - هر سه قوه)است. شما تلاش دارید که به نحوی مسؤولیت زمامداران را با طرح های چون (استعفا بدهند؟ همین ملت و همین رهبری و ...) کم ساخته و قسماً برای شان برائت دهید.
اما من مثال های زنده و روشن آوردم که این نتیجه ګیری غیر دقیق و به جاء نیست. شما تلاش دارید که درین راستا مردم را که در بیشتر از سه دهه قربانی داده اند بیشتر شریک مسؤولیت در وضع سازید اما من به مسؤولیت عمده و اساسی زمامداران تأکید دارم و با تفصیل و مشخص آنرا مستدل و ماده وار تقدیم شما و خوانندګان کردم.
جناب آقای بارز! بخش عمدۀ نوشتهء امروزی من به ارتباط مادهء چهارم نوشتهء مؤرخ ۱۰/۱۲/۲۰۱۰ شما می باشد.
یکی دو مثال می آورم: مسألۀ سیستم سازی و والی صاحبان و یاوزراء:
ماده يکصد و پنجاه و يکم قانون اساسی کشور:
رئيس جمهور، معاونين رئيس جمهور، وزرا، رئيس و اعضاى ستره محکمه ... واليان و شاروال ها در مدت تصدى وظيفه نمي توانند هيچ معاملۀ انتفاعي را با دولت انجام دهند.
سوال: تا حال کدام مرجع و سیستم فعال شده که انجو های والی ... را لغو و متخلف را به بازداشت قانونی سوق کند؟ مرجع وجود دارد اما یا صلاحیت ندارد و یا هم اراده سیاسی وجود ندارد، که در هر دو صورت مسؤولیت واپس به زمامداران میګردد که شما تلاش دارید مسؤولیت شان را کم جلوه بدهید.
سیستم فعال نیست. این مسؤولین (مراجع عدلی و قضائی کشور)را کی و به اساس کدام مصالح تعیین، عزل و نصب میکند؟ جواب واضح است.
والی صاحب .... حین بازدید کوتاه خویش در لندن فرمودند: به ادارهء امنیت مربوطه رفتم و جوانی که به اعمال تروریستی متهم و ... بندی بود مورد شفقت قرار دادم و بعد از مدت رها و.....
این شفقت ها به درد نمی خورد و این صلاحیت شفقت کاری والی صاحب نیست. درین جاء باید مطابق به قانون اساسی سیستم فعال شود که هیچ کس بدون مجوز قانونی در توقیف و زندان باقی نماند. اګر از والی صاحب و ... سوال شود که در منطقهء حاکمیت اش چند زندان و توقیف غیر قانون وجود دارد و چه تعداد افغانها به صورت غیر قانونی و غیر مجاز به زندان و حالت فجیع به سر میبرند؟ جواب ندارد.
من نمی ګویم که تروریست باید عفوه شود. سیستم عفوه در قانون وجود دارد که از خود روش و سبک و شرایط دارد. اما قانون باید تطبیق ګردد. قواعد بازی و قواعد زندګی در خانۀ مشترک باید مراعات ګردد. و هیچ کسی باید حق اش تلف نشود. سیستم فعال نشده و این افراد که مسؤولین امور اند یا وظایف خویش را نمیدانند و یا خود را در برابر ملت مسؤول نمی دانند. خوش اند که والی اند و امکانات مالی دارند.
دهها و صدها مورد است که عدم فعال بودن سیستم عامل آن است. این عدم فعال بودن سیستم عوامل زیاد خواهد داشت اما سیاست کدری غلط، انتخاب و انتصاب افراد به اساس روابط استخباراتی، مصلحتی، قومی، جیبی، نسخه های جنګ سرد و روابط فامیلی عوامل عمدهء آن میباشند.
اینکه این صلاحیت را کی دارد جواب آنرا شما خود دارید.
بحث طولانی شد، اما حقایق را انشاء الله مردم میدانند. نوشته ها و از جمله ضرورت اصلاح ادارهء کشور را روی دست دارم که بصورت مشخص به بخشی از ضرورت ها درین مورد روشنی خواهم انداخت.
ما در بحث یا قناعت میکنیم و یا نه. شما به بخشی از مسایل قناعت کرده اید که تلاش خیر اندیشی و اصلاح دارید اما بر بخشی از تأکیدات خویش هنوز هم استاده اید. بهر صورت این کار و انتخاب ماست. یا قناعت میکنیم و یا هم نه.
اما تاریخ و مردم انتخاب خویش و جواب خویش را دارند.
یک جمله در مورد تکرار مطالب: بلی بعضی مسایل در نظر اولی تکراری جلوه میکنند. دیموکراسی و انستیتوتهای آن: انتخابات، آزادی دولت داری، اقتصاد بازار آزاد و .... که تکراراً آورده شده.
اما فهم من از آزادی، دیموکراسی، انتخابات و.... با آنچه در سه دههء اخیر و خاصتاً در دههء اخیر دیدیم کاملا متفاوت است. دیموکراسی و انستیتوت های آن بدون حاکمیت قانون و دست آوردها و اصول قبول شدهء قرن امروز مردود است.
بلی این نوع آزادی و دیموکراسی لکهء ننګ و شرم است به نام دیموکراسی و آزادی. در جامعهء که پول و قدرت، زور و زر توانائی همه چیز را داشته باشد و اعمال هرګونه شر و فساد تحت دیموکراسی پوشانیده شود قابل قبول نیست. بلی به این مفهوم و دید اولی من تکرار میکنم. انتخابات پارلمانی اخیر در افغانستان نمونهء بسیار روشن این لکهء ننګ به نام دیموکراسی و آزادی است.
اجازه دهید یکبار دیګر از اداره افغان جرمن آنلاین سپاسګذاری نمایم که با حوصله مندی تمام در ادای رسالت بس عظیم خویش استوار در حرکت اند. الله تعالی برای شان اجر عظیم نصیب کند. که انشاء الله چنین است.
آمین یا رب العالمین
پایان بی پایان


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 13.12.2010

محترم آقای وحید الله سلام!

آنچه شما در مورد تاثیر پذیری فرهنگها از همدیگر گفته اید سخن کاملاً بجاست، اما بحث برسر آن نیست، بحث بر سر اینست که اندیشه های فلسفی سیاسی یونان باستان یاغرب با شرق است که در دو سمت و سوی متفاوت قرار داشته اند. غرب در جهت آزادی و دیموکراسی طی طریق نموده و تفکر آسیائی اساساً در مخالفت با آزادی و در خدمت حفظ استبداد بوده است.
ما آنچه از گذشته تا امروز بنام میراث فرهنگی داریم در شعر و ادب خلاصه میشود، البته شهرت بزرگان شعر و ادب ما نشانی از توان و استعداد ما افغانها است که اگر زمینه فراهم شود در محیط مساعد میتواند بارور شده و ثمر نیکو دهد، چنانکه شعرا و ادبای ما به این دللیل استعداد شان را نشان داده اند که برای مقام و موقعیت پادشاهان چندان تهدیدی بشمار نمیرفته اند، بلکه عده ای از آنها مورد تشویق قرار گرفته اند. ولی جدا از بزرگان شعر و ادب چرا با آنکه افتخار داریم بار ها به هند لشکر کشیده و باج و خراج گرفته ایم، در نظامیگری و سیاست فقیر بوده و هستیم و همان هندو های مسلمان شده از طریق افغانستان امروز بنام پاکستان بخشی از مردم ما را علیه مردم و علیه منافع کشور ما استعمال میکنند.
واقعیت اینست که راست مذهبی ما یا دنباله رو مذهبی های پاکستانی اند و یا پیرو مذهبی های ایرانی. روشنفکران چپ ماهم بدون درک درست نظری و بدون توجه به خصوصیات آمیختگی دین و دولت در اسلام، صرفاً در خیال شان و با اتکا به حمایت دولت شوروی سابق دست بکودتا زدند و به اصطلاح خود شان انقلاب کردند و دیدیم که چه بحال مردم کشور آوردند که بدون شک بحران فعلی جامعه نیز ناشی از همین پرواز های لذت بخش خیالی روشنفکران چپ و راست است و لذا تا زمانیکه نظرات نادرست و عقیده های سنگواره شده ایدئولوژیکی که مصدر بسیاری بدبختیها و نابسامانی های اجتماعی شده اند از ذهنیت ناخود آگاه روشنفکران بیرون کشیده نشده و به محکمه عقل و منطق و علم سپرده نشود مشکل مردم کشور ما با انتقاد از ظاهرشاه و داود خان گرفته تا تره کی، برالدین ربانی، ملا محمدعمر و بالاخره حامد کرزی به نتیجه مثبت و بالنسبه دلخواه نخواهد رسید. بااحترام


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: المان    تاریخ: 12.12.2010

خوانندگان گرانقدر و محترم افغان جرمن آنلاین

مقالۀ جناب آقای محمد نعیم بارز تحت عنوان (حقانیت رئیس جمهور کرزی در دفاع از حاکمیت ملی) به تاریخ سه شنبه 14 دسمبر 2010 به ساعت 59/11 مسدود می گردد. هر گاه خواسته باشید در آن باره نظر بدهید از این فرصت استفاده فرمائید.
با احترام
افغان جرمن آنلاین


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 12.12.2010

محترم آقای داوری سلام و احترام مرابپذیرید !

آنچه از این بحث های فشرده پیداست، اینست که از موضع خیر مردم و کشور سخن گفته میشود، اما موضیگیری در مورد سیاستها و عملکرد کرزی و نظرات در جهت رهائی کشور از بحران موجود چندان گره گشا و کار ساز دیده نمیشود.
بلی آقای داوری معلوم است ک در چند مورد اساسی باهم توافق داریم مثلاً در حفظ تمامیت ارضی کشور، استقلال ، داشتن روابط نیک و مسالمت آمیز بر پایه منافع متقابل با دولت ها و مردم جهان و غیره اما فکر میکنم در نوع سیستم سیاسی اجتماعی ، آزادی و دیموکراسی بخصوص در باره سیاست های دولت های جهان و دولت کرزی و راه و شیوه های عبور از جنگ و بحران موجود در کشور ، نظرات ما بسیار باهم متفاوت است و نمیشود که با دوسه نوشته مختصر بروی سایت افغان جرمن آنلاین به رفع آن بپردازیم ولی امید وارم که با داشتن نیت خوب وسود مند بحال جامعه و در اثر مطالعه و رد وبدل نظرات با همدیگر به تدریج دیدگاهای مابهم نزدیک و نزدیکتر خواهد شد. بااحترام


اسم: نجیب داوری   محل سکونت: تورنتو -کانادا    تاریخ: 10.12.2010



باز هم سلام به هموطنان عزیز وگرامی!
محترم بارز صاحب!
بلاخره به یک توافق ضمنی رسیدیم، از اینکه میگوئید برای عبور جریان برق بجای فلزات نمیتوان از تار و نخ کار گرفت، حرف تان به تمام معنی درست است. مشکل ما و در مجموع مردم افغانستان و جامعه جهانی هم همین است که در کنفرانس بن، فیصله کنندگان تشخیص غلط داده و نمیدانستند که حامد کرزی ظرفیت و توانایی رهبری یک کشور و بخصوص کفایت اجرای قانون در سطح رهبری یک کشور را ندارد؛ اگر میدانستند. قطعا ً، نه برای مردم افغانستان و نه هم برای خودشان این همه درد سر و مشکلات ایجاد میکردند. و نه هم میخواستند ملیارد ها دالر پول مالیات مردم شان عنوانی مردم افغانستان توسط یک دولت فاسد حیف و میل شده و به باد هوا داده شود.

من عقیده دارم که در صورت موجودیت رهبری سالم، با کفایت و با مسؤولیت در کشور اگر صد در صد نه، بلکه بیشتر پاره امور به نفع مردم و جامعه به اجرا در خواهد آمد؛ و قشرهای گوناگون قانون شکن که از راه قانون شکنی مفت خوری را عادت کرده اند، بخودی خود به حاشیه رانده خواهند شد. و مشکل فعلی مردم ما در داخل افغانستان همانا نبود یک رهبر سالم در سطح رهبری کشور میباشد. البته که تعلیم و تربیه، جامعه مدنی و مطبوعات سالم در جایش رول خود را دارد. ولی اگر قوای اجرایی قانون را زیر پا گذاشته و جهت حفظ منافع شخصی، گروهی، سمتی و خانوادگی دست به اجرای کارهای خلاف قانون بزند. جامعه مدنی و مطبوعات سالم در کشوری مثل افغانستان کاری از پیش برده نمیتواند.
برای شما بهتر معلوم است که درکشور های مردم سالار و دیموکراسی غرب اگر یک خلاف کاری کوچک هیأت مدیره دولت توسط مطبوعات رسوا شود؛ فردایش همان فرِدِ خلاف کار بلافاصله استعفی میدهد. اگر خودش استعفی ندهد، شوری یا ولسی جرگۀ آنکشور ویرا مجبور به استعفی، و حتی به محکمه معرفی میدارد. مگر در کشور ما همین چندی قبل رسوایی دریافت رشوه توسط رئیس جمهور و رئیس دفترش تیتر بیشتر روزنامه های داخلی وخارجی گردید، ولی رئیس جمهور ما چنان سنگین در جایش نشسته، مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است. و شوری هم بجای انتقاد از رئیس جمهور، در مورد از امریکا انتقاد نمود، که چرا از رئیس جمهور محبوب شان درمورد دریافت رشوه انتقاد نموده است. و از طرفی هم اگر ما جهت اجرای قانون منتظر تعلیم و تربیه بهتر، و تعداد زیاد فارغ التحصیلان فاکولته ای باشیم. پس دهه ها بایست منتظر اجرای قانون در کشور و پیشرفت مملکت بود. ولی توجهه کنیم در همین ده سال قبل وقتی رژیم طالبان در کشور حاکم بود، در حالیکه کشور ما از نگاه تعلیم و تربیه و تعداد فاکولته پاسان در آنوقت در وضع بد تری قرار داشت. ولی طالبان قانون خودشانرا، هرچه که بود - مو بمو بمنصه اجرا میگذاشتند. وکسی را یارای آن نبود تا خلاف قانون عمل کند.
مهمتر از همه خود طالبان در حصه اجرای قانون بالای خود و افراد خود زیاد تاکید داشتند؛ و جزای هر طالبی که پا را از قانون بیرون میگذاشت، بیشتر از مردم عامه بود. حالا خود قضاوت کنید. این فقط منحیث یک مثال برای شما یادهانی شد. پاینده و پویا باشید. باحرمت فراوان


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 10.12.2010

اسلام علیکم محترم بارز،
مختصر ساختن فرهنگ اجداد ما را به شعر و همه دست آوردها را به دنیای غرب توجیح ساختن جای انصاف نیست. البته من نیت بحث کردن در این موضوع را ندارم، چه اینگونه دلیل به هیچ استدلال علمی و متعادل برابر نیست. ولی اجازه بدهید، متذکر شوم، که هر تمدن در دوره های مختلف تاریخی از مردمان دیگر آموخته است.
به اساس تحقیقات بعضی دانشمندان حتی در نظریات فلاسفه یونانی هم تاثیرات فرهنگ زردشتی به چشم میخورد. دست آوردهای فرهنگی، ادبی و علمی انسان را نمیتوان به یک ملت یا منطقه تعلق داد. اگر کسی به این تصور باشد، نظر بسیار کوتاه دارد. آنعده دانشمندان غربی که در این مرحلۀ حساس تشنجات بین غرب و شرق کوشش دارند، پلی در بین این دو تمدن بنا سازند، از تاثیر فلاسفه شرق بالای انکشاف سریع فکر اروپایی متذکر میشوند. افغانها به هیچ صورت مخالف تمدن نبوده، بلکه گنجینه علمی و ادبی شان مثل ذخایر کشور عمیق در زیر قشر غفلت، نادانی و دشمنی به سر میبرد. برای دوباره بدست آوردن، تقویه و نگهداری اش به کمک سالم خارجی ضرورت دارند. بدبختانه درقشر رهبری دنیای غرب در زمان هجوم به افغانستان کسانی قرار داشتند، که خودشان از ارزشهای چون حقوق بشر، عدالت اجتماعی و اقتصادی بیخبر بوده، فکر شان تنها حمایت منافع یک طبقه تشکیل میداد. سوال مهم اینست، که ما افغانهای خارج از کشور تا چه اندازه از تمدن سالم اروپایی مستفید شده ایم؟ یا اینکه مثل "امین فرهنگ" ها و "اسپنتا" ها تنها سرمایه گذاری، سازشهای منفی و خورد شمردن هموطنان خاک آلود را در سرداریم؟


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 10.12.2010

محترم آقای صلاح الدین سعیدی سلام!

دومین نوشته شما را در این سایت از نظر گذراندم تقریباً تکرار حرفهای گذشته تان است، دقت کنید:
1- چنین نوشته اید بعضی از این اندیشه ها را مسئولین هم میدانند، اما منافع شان در فهمیدن آن نیست و برای بعضی شان است.
بلی این برداشت شما از گردانندگان و کارمندان دولت درست است در خارج دولت در جامعه افغانستان نیز چنین حالتی حکم فرماست و متاسفانه که اکثریت قاطع هردم در دولت وهم در خارج از دولت از فهم درست مسایل و و جدان سالم مبتنی بر منافع ملی بدور اند.
2- در باره قهرمان: باید گفت زمان قهرمان و قهرمان سازی و قهرمان پرستی سپری شده دنیای امروز در وضع دیگری قرار گرفته، در دنیای امروز علم و معرفت در انحصار یک فرد، چند فرد و یا هیچ کس نیست که آن یکی بااستفاده از آن بنام قهرمان سر بلند کرده و دیگران گوسفندوار در پی آن بروند، هرچه او گفت و خواست دیگران چشم و زبان بسته عمل کنند.
3- موضوع شفافیت و عدم شفافیت در مساله انتخابات: اگر در یک کشور مردم نسبتاً آگاه و نهادهای سالم رهبری کننده وجود نداشته باشند ولو در آن کشور مثل افغانستان زیر نظر دقیق سازمان ملل احیاناً انتخابات شفاف هم صورت گیرد، بازهم کسانی از صندوق رای سر بیرون خواهند کرد که چندان تفاوتی باهمین افرادی که اخیراً در اثر انتخابات غیر شفاف افغانستان تبارز کرده اند نخواهند داشت، زیرا تشخیص جهات مثبت و منفی افراد چه بصورت کاندید مستقل و چه از میان گروه ها و نهاد ها به سطح آگاهی و شعور سیاسی کتله های میلیونی مردم یک جامعه ارتباط دارد.
4- گفته اید اولتر از همه سیستم سازی یعنی عوض والی ها و وزرا باید قانون حاکم باشد من قبلاً در همین صفحه نظر خواهی به پاسخ آقای داوری گفته و بازهم در اینجا بشما میگویم که قانون در هیچ جا خود کار و خود گردان نیست بلکه همین سارنوال ها قاضی ها قوماندانهای پولیس و عسکری و وزرا و رئیس دولت هستند که قانون را مورداجرا قرار میدهند لذا اگر آنها از آگاهی لازم و احساس مسئولیت در برابر مردم بهره مند نباشند، منافع شخصی، گروهی و قومی را بر منافع ملی و همگانی ار جحیت میدهند و قانون بروی کاغذ به چیزی بی ارزش مبدل میشود.
جناب سعیدی شما که دستورالعملی را در باره اجراآت گمرکات، مصارف دفتر رئیس جمهور و غیره صادر میکنید که چنین و چنان شود همه بروی کاغد فورمولبندی و قانونمند شده اند ولی کسی به آن اعتنا ندارد و کسی نیست که از کسی جداً بپرسد، که چرا قانون را رعایت نمیکند، چنانکه این مساله را خود در نوشته تان آورده اید.
خلاصه اصلاح یک جامعه فاسد و دولت فاسد از توان یک رئیس دولت و چند تای دیگر بدور است و به این زودیها نمیشود انتظار معجزۀ را در جهت بهبود اوضاع کشور داشت ولو کرزی و کابینه اش استعفا کنند و کسان دیگری بدلخواه شما رویکار آیند کاری از دست شان ساخته نیست، اصلاح این مسایل به سیستم تعلیم و تربیه سالم مکتب و فاکولته هاارتباط دارد، به جامعه مدنی و مطبوعات سالم نیاز دارد و مبارزه از درون دولت و هم از بیرون لازم است تا بصورت آرام و تدریجی تحولات مثبتی رونما گردد، تنها با دالر امریکائی همه مشکلات مردم کشور حل نمیشود. شماهم اگر بسیار دلسوز مردم و کشور تان هستید مهربانی کرده به افغانستان تشریف ببرید و در آنجا اقلاً چند نفر مریض بی داکتر را از کام مرگ نحات دهید. شاید شما از من بپرسید خود چرا به افغانستان نمیروید باید گفته کار من چه در آنجا باشم چه در اینجا همین کاغذ سیاه کردن است و چیز دیگری از دستم ساخته نیست بااحترام


اسم: محمد صادق ارغندیوال   محل سکونت: کانادا - اوتاو    تاریخ: 10.12.2010



سلام به هموطنان عزیز وگرامی!
و سلام جداگانه حضورمحترم داوری صاحب ومحترم عباسی صاحب!

آنطوریکه محترم عباسی صاحب میفرمایند، جای مسرت است که رسانه های ملی در امر اتصال و پیوند اندیشه های شخصیت های خیر اندیش و وطنپرست رول بسیار اساسی و عمده ای را ایفا مینمایند. البته که در گفته محترم عباسی صاحب درین مورد هیچ جای شک وجود ندارد. و از نظر من پورتال وزین افغان جرمن آنلاین در راه پیوند دادن اندیشه های عالی و و طنپرستانه تعداد مشخصی از هموطنان عزیز تاکنون رول عمده و نقش بسزای را ایفا نموده و بدون شک که در آینده نیز ایفا خواهد کرد.

و اما به ارتباط نظریات داوری صاحب، باید گفت که ایشان ضمن نامه دوم شان در مبحث هذا نکات بسیار مهم و اساسی را به ارتباط جامعه فقیر افغانستان و زندگی نکبت بار هموطنان ما در کشورهای ایران و پاکستان، مطرح و بشکل بسیار مختصر ولی پُر مفهوم و با محتوی آنرا تشریح نموده اند.
تراژیدی فقر در بسیاری از نقاط، و تقریبا ًدر هر دِه و قریۀ افغانستان بیداد میکند. من که در جریان کارم با انجو های مختلف طی دهه هفتاد و نیمه اول دهه هشتاد هجری شمسی بسیاری از دهات و قریه های ولایات افغانستان را از نزدیک دیده ام میدانم که مردم ما از ناحیه بیکاری، فقر، ناداری و دست تنگی چه رنجی را بلا وقفه درشبانه روز متقبل میشوند. و اگر به واقعیت بنگریم همین فقر گسترده توده های عظیم مردم افغانستان بود که الگوی تبلیغات احزاب چپی در دهه چهل هجری شمسی قرار گرفته و در فریب تعداد کثیری از جوانان، آنها را بدور خود منسجم، و سرانجام هم بنا به توطئه همسایه بدخواه شمالی در سؤ استفاده از احساسات این جوانان کودتای سیاه، خونین و نامیمون 7 ثور 57 را صورت گرفت و باعث تراژیدی بزرگی در کشور ما و در سطح جهانی گردیدند.
محترم عباسی صاحب!
من هم بنوبه خود تائید میکنم که ظرف نه سال اخیر با وجود ده ها ملیارد دالر کمک بین المللی عنوانی مردم فقیر افغانستان از طرف رژیم بیکفایت کرزی و شرکا در امر فقر زدایی مردم بدبخت ما هیچ کاری صورت نگرفته است. فقر و بیکاری همچنان بیداد میکند، و ستون های عظیمی از جوانان بیکار با قبول ده ها خطر همچنان در تلاش رسیدن به ایران هستند.(با اینکه میدانند در ایران بالای مهاجرین بد بخت افغان آسیاب چپه گشتانده شده و ده ها تحقیر و توهین نسبت به آنها روا داشته میشود.) و تعداد دیگر هم با معاش ناچیز در خدمت سازمان استخبارات نظامی پاکستان به طالبان می پویندند. من باور دارم که در صورت موجودیت یک شخص دلسوز، با دسپلین و باکفایت در سطح رهبری کشور طی نه سال اخیر و استفاده مؤثر از کمک های بین المللی در راه بهبودی زندگی مردم کشورما، افغانستان اکنون به الگوی چون آلمان غرب در دهه های پنجاه وشصت سده قبل و یاهم کوریای جنوبی فعلی تبدیل میگردید.
محترم عباسی صاحب!
به پشتبانی از نظریات شماو نظریات آغای داوری یادآوری میکنم که دیگر نباید وقت را از دست داد. توده های عظیمی از مردم ما مشتاق اند تا کسی بیآید و برای شان کار بیآفریند. تاآنها از آنطریق اعایشه خودو اولاد های شان را نمایند. پوست کنده باید گفت که اگر از این مردم بپرسی که در وطن ات عسکر ناتو یا امریکایی آمده و تو چه میگویی؟ در جوابت میگوید که برادر، عسکر ناتو و یا امریکایی مثل عسکر روس با من و دین من غرض دار نیست. آنها دنبال کار خودشان هستند، مرد هستی برای من کاری پیدا کن که من و اولادهایم از فرط گرسنگی میمیریم؛ به همین خاطر فردا یا پس فردا رونده ایران هستم. اینکه بعضی از ماجراجویان عرب و افراد وابسته به سازمان استخبارات نظامی پاکستان به همراهی یک یادو طالب بومی شب هنگام و در وقت نماز خفتن وارد مساجد شده و به اساس دسایس سازمان استخبارات نظامی پاکستان مردم را تشویق به جنگ علیه عساکر بین المللی مینمایند و اگر هم در میان مردم کسی با ایشان مخالفت کند و بگوید که برو برادر مارا آرام بگذار وی را فی المجلس به اتهام کفر و یا طرفداری از کفار سر میبرند؛ و اینکه خانه و کاشانه مردم مااز طرف جانیان عربی و پاکستان در حمله به قوای نظامی ناتو منحیث شلتر و سپر مورد سؤ استفاده قرار گرفته و متحمل خسارات جانی و مالی در اثر حملات متقابل میگردند؛ حرف و حدیث جداست.
بنا ًدر شرایط فعلی ایجاد کار برای توده های ملیونی کشور و ساخت زیر بناهای اقتصادی کشور بخصوص اعمار بند های بزرگ آبگردان و به آبیاری گرفتن ملیون ها هکتار دشت از اولویت های اساسی دروطن ما میباشد.
کرزی و اطرافیان بیکفایت اش طی نه سال اخیر نشان دادند که آنها قطعا ًنه به فکر مردم فقیر افغانستان در داخل کشور اند، و نه هم به فکر دربدری افغانهای مهاجر در کشور های ایران و پاکستان. بنا ً همانوطوریکه جناب داوری پیشنهاد کرده اند و شماهم تائید نموده اید، که در حصه تعین یک رهبر دلسوز و وطنپرست و تیم کاری با مسؤولیت در میهن ما، هرچه زود تر با استفاده از موجودیت و امکانات دست داشته، با مسؤولین قصر سفید در تماس شد. ازاین ایده خیر قلبا ًطرفداری نموده و در راه رسیدن به موفقیت در این امر نیک برای شماو بقیه هموطنان خردمند و با احساس از دربار خداوند(ج) موفقیت و کامیابی تمنامینمایم.

در خاتمه از دست اندر کاران پورتال وزین افغان جرمن آنلاین صمیمانه وجدا ً تقاضا دارم که از نشر نظریاتی که حاوی توهین و دشنام باشد، جدا ً خودداری نمایند
ضرور بنظر میرسدکه نظر دهندگان محترم نظریات شانرا در چوکات ادب واخلاق مطرح، و بسیار احترامانه به قناعت طرف مقابل بپردازند.آنطوریکه هم اکنون بحث میان محترم داوری و محترم بارز بشکل بسیار احترامانه در جریان است.
من میخواهم که به کارمندان پورتال وزین افغان جرمن آنلاین خاطر نشان سازم که نشر نظریاتی که حاوی توهین، دَو و دشنام باشد؛ نه تنها پرستیژ نویسنده را میان خوانندگان پائین میآورد؛ بلکه پرستیژ پورتال را نیز نزد خوانندگان (بخصوص خوانندگانی که تازه با پورتال آشنایی پیدا کرده اند) زیر سوأل میبرد. با احترام


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 09.12.2010

محترم آقای داوری باتقدیم سلام و احترام مجدد

آقای محترم شما که در رشته برق Electromagnetique انحنیر هستید بخوبی میدانید که بدون شناخت دقیق از پدیده های مادی نمیشود آنها را باهم ترکیب و تغییر داده مورد استفاده قرار داد.
جامعۀ انسانی که موجود زنده و دارای خصایل مختلف فرهنگی، زبانی عادات و سنت های تاریخی میباشد و بمراتب از هر پدیدۀ زنده جان دیگر مهم و پیچیده تراست. لذا همانطوریکه نمیشود برای استفاده از جریان برق بجای فلزات از نخ و تار کارگرفت. و یا مثلاً مهندسی جامعه چون مهندسی یک خانه و بنا نیست که هرگاه یک مهندس ساختمان طرحی بریزد و بوسیله یک معمار و چند نفر کارگر و بااستفاده از مواد سنگ و چوب و سمنت و غیره بخواهد مطابق دلخواه خود خانه و بنا را بسازد. ولی یک دولت مرد نمیتواند بدون قدرت و حمایت مردمی و اراده جمعی بدلخواه خود یک دولت و ملت را بسازد.
کمی دقت کنید کشور افغانستان که سی سال قبل بیک دولت ملت بالنسبه تکامل کرده بود، در اثر جنگهای داخلی و خارجی تمام ساخت و بافت ناچیزیکه در طول سالها بوجود آمده بود ازهم پاشید. حکومات مجاهدین و طالبان دست نشانده پاکستان دستکم صدسال آنرا به عقب بردند. بعد از سقوط رژیم طالبان، دولت های که در بن المان نشستندو دولتی از لحاظ فورم دیموکراسی برای جامعۀ سنتی افغانستان ساختند، شما میدانید که قانون و مؤسسات هر قدر هم از نوع خوب باشند اما خود کار و خود گردان نمی باشند، برای گردانندگی نهاد های دیموکراسی همان نیروهای ویرانگر موجود در صحنه را در راس کار قرار دادند و روز تا روز با پرداخت دالر های مستقیم یا غیر مستقیم آنها را تقویت و قدرت بیشتر بخشیدند، زیرا خود بدرجۀ یک در سوء استفاده و چور و چپاول دست داشتند. کار که خراب و دولت فاسد شده رفت جواب مردم خود و مردم فقیر افغانستان را در این دیدند که بگویند رئیس جمهور کرزی شخص ضعیف و بی کفایت است، خوب کرزی ضعیف و بیکاره و در نتیجه دولت فاسد شد پس چاره چیست؟ چاره را امریکائی ها در این دیدند که نیروهای شان را از زیر ضربات تروریستها بیرون بکشند و با پرداخت یک مقدار کمک ناچیز جان مردم درمانده و فقیر افغانستان را زیر حملات تروریستهای ساخته و پرداخته حکومت پاکستان قرار دهند.
خلاصه در مورد سه نفری که شما روی آنها زیاد حساب میکنید از جمله آقای اشرف غنی احمد زی باید گفت در سطح بسیار بلند همرای دادفر سپنتا، آقای مرادیان، زلمی رسول و آقای کرزی باهم یکجا کار میکنند، آنها هر کدام اشتباهاتی داشته و خواهند داشت چون باهمه فهم خود انسان اند ولی بهیچوجه خائین ملی نیستند و تا حال مزدور دولت های بیگانه نبوده اند.
اما آقای بشر دوست یک شخص کاملاً تیپیک پوپولیست بوده و به غیر از خود هیچ کس را شخص فهیم و صادق نمیداند یک نفر زن و جوان را در ولسی جرگه مورد تائید قرار نمیدهد، در یک مصاحبه رادیوئی خود در همین روزها زنها و جوان ها را در ولسی جرگه بسیار خراب و توهین آمیز ارزیابی کرده است.
در یک جمله پوپولیست افراد غیر متشکل که بصورت فردی بدور یک فرد یا یک دسته جمع میشود، توده بی شکل، مطلق گرا مخالف تشکیلات و پیرو فرد کار سماتیک.


اسم: محمد عارف عباسی   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 08.12.2010

برادر محترم و عزیزم آقای نجیب داوری!

متقابلا" سلام و احترام خود را خدمت شما میرسانم. چه جای مسرت است که رسانه های ملی وسیله پیوند و اتصال افکار و اندیشه های هموطنان خیر اندیش و صاحب نظر را میسر گردانیده و باعث آشنایی های فرهنگی میگردد، گرچه از نعمت دیدار محرومیم ولی نمیتوان آنرا عامل جدایی ها پنداشت. نوشته روشنگرانه و مبتنی بر واقعیت های شما بهیچ صورت موردی ندارد که به آن اختلاف نظر داشته باشم. شما آنچه را به بیان گرفتید فکر میکنم که طرز دید اکثریت باشد، شما راست گفتید وپسندیده سخن راندید، بحث شما بر پایه های قوی منطق و استدلال محکم استوار است.

غفلت در تلاش سراغ راه نجات کشور، صادقانه بگویم، که گناهیست نا بخشودنی . با گذشت هر روز ما با ارزشترین لحظات را بیهوده از دست میدهیم. در طول سالهای متمادی اندیشه های خردمندانه، ملی گرایانه، دلسوزانه و سودمند در محدودۀ نوشته و گفتار محصور ماند. ملت ما در اسارت اهریمن های خون آشام و دزدان شرف و عزت و وقار افغانستان قرار داشته که این خود مردم بینوا، بیدفاع و بیصدا را در غل و زنجیر اسارت فقر، تنگدستی، تگدی و مریضی و نا امنی قرار داده.

اگر در طول ده سال گذشته از گاو غدودی پول های پرداخته شده مصرف رفا واقعی جامعه میشد باور کنید که تا حد زیاد دامن فقر برچیده شده دیگر چادر نشین و خیمه نشینی وجود نمیداشت و فرزندان مهاجر ما بغرور و با عزت بآغوش میهن نازنین بر میگشتند. هیهات که آنچه درین وطن سرازیر شد توسط مشت خود فروش بیوجدان، سارق در ظاهر مسلمان و دیموکرات بغارت رفت. سرنوشت این ملت بد بخت بدست یک عده عوام فریب ماهر و دروغگویان حرفوی افتاده که از مبادرت بهر نوع عمل ننگین شرم نداشته بنام وجدان چیزی نزد شان سراغ نمیگردد.
کوبیدن درب کرزی، اول که امکان ندارد بآنهم اگر احیانا ً میسر گردد توقع شما از امیری که تا گلو غرق فساد، حیله و دسیسه است چه خواهد بود؟ مردی که با نهایت پر رویی در برار جهان ایستاده با قباحت میگوید همه دروغ میگویند، مردم افغانستان، جامعه بین المللی و مطبوعات خارجی همه و همه دروغ پردازند. به داد و ستد مفتضح وغیر ملی خود نه تنها اعتراف بیشرمانه میکند بلکه با نخوت لجوجانه میگوید بیائید بر شانه ام چپن اندازید.

داوری صاحب! بازهم شما آتشی را در قلبم شعلور ساختید که آن عبارت سراغ کردن راه و امکانات یک سازماندهی هستوی ملی است و صادقانه بعرض برسانم که تا هنوز بحیث یک آرزوی دیرینه و قلبی نزد من پایدار است.
بخدا که راه دیگر باقی نمانده، چه در حظور قوای خارجی و چه در خروج شان افغانستان در اسارت ابدی جنگ سالار، جنایتکار جنگی، قاچاقبر و تاجر سود جوی غیر ملی قرار داشته این دائره شیطانی و خبیثه توسط خو د شان و در عدم شان توسط اولاد، احفاد و وابستگان شان بدوران نگهداشته خواهد شد.
باید و بصورت قطع با ارادۀ متین و عزم راسخ و مبارزه دوامدار عاری از خشونت مردم این حلقه را درهم شکست. این رسالت را درین دور برازنده تأریخ کشور اولاد صالح، منزه، بادرد و با احساس مملکت از داخل و خارج بسر رسانیده میتوانند که این مشعل را فقط بیفروزند و تا حد توان پیش برده و آنرا به نسل جوان سپرده که متباقی راه را جوانان ما طی نمایند.

شما از ذواتی محترمی نام بردید، بلی سر وکله بعضی شان گاه گاهی در مطبوعات ظاهر میگردد ولی هیچیک نصب العین مشخص ملی برای بیرون رفت افغانستان از این منجلاب سیه روزی و بدبختی ندارند کلیه فعالیت های شان با تحلیل های پر آب و تاب فرضی خلاصه میگردد مطابق سمت وزش باد و نوای نی سیاسی در چرخش اند، در بدو مراحل بعضی شان مواقف امید وار کنندۀ ملی اتخاذ نمودند ولی بعدا ً پیوستن به نظام فاسد رابه خیر، صلاح و سود خود دیدند.

متأسفانه بعضی از کاندید های ریاست جمهوری انتخابات قبلی عدم موفقیت خو درا درین مبارزه پایان راه پنداشته در صدد ایجاد یا تفاهم نسبی ملی و تشکلی برنیامدند.

من نظر شما را تائید مینمایم که راه یافتن بقصر سفید کار ساده نیست. چون امریکا در افغانستان در مقام فیصله و تصمیم گیری است و در عالم اسباب سرنوشت افغانستان در رأس توسط امریکا تعیین میگردد لازم میافتد تا تصویر حقیقی آنچه در وطن ما میگذرد از دیدگاه اکثریت افغانها توسط عدۀ دانسته و فهمیده و تحصیلکرده افغان بمقامات مسئول امریکا بشمول رئیس جمهور آن ارائه گردد. که تا حال چنین کاری صورت نگرفته. اما ضرورت اینست که اول خودرا بسازیم و سازمانی ایجاد نموده روی اهداف آن موافقه نمائیم و بخود هویت حقوقی بدهیم. اولین وظیفه این نمایندگان بلند نمودن صدای مردم افغانستان از نا رضاء بودن شان از آنچه میگذرد به مراجع ذیدخل امریکا و اروپا خواهد بود.

شما از آقای ځلمی خلیلزاد یاد کردید، بلی ایشان آمادگی خود را بحیث داوطلب برای رساندن صدای افغانها طی مصاحبۀ بگوش مقامات امریکایی ابراز داشتند. خلیلزاد در کمک نمودن یک حرکت سیاسی ملی افغانی نقش برازندۀ بازی کرده میتواند. باید از موقف، تجارب، دانش، فهم و اعتبار سیاسی شان برای بلند نمودن صدای واقعی مردم استفاده بعمل آید نه پذیرفتن ایشان بحیث رهبر و رئیس جمهور، آشنایی بدالان های قصر سفید و کانگرس و آشنایی برموز سیاسی و زبان متداول دیپلو ماتیک اهمیت خاص دارد، اگر خلیلزاد دین واقعی خود را در برابر زادگاه اصلی خود ایفا نموده وبحیث یک لابییست به نصیحت مادر مرحومۀ خود احترام گذاشته و خدمت صادقانه برای افغانستان نماید که این تصمیم و اراده مربوط نیات شخص خلیلزاد است.
اعراب، هندوستان، پاکستان و سائر ممالک دنیا برای حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خویش در امریکا، امریاکایان کهنه کار و مجرب را به معاش ملیون دالر استخدام مینمایند که برای شان فعالیت نمایند ولی بموقف و سویۀ خلیلزاد از اوطان خویش کسی را ندارند که در امریکا بسطح اعتبار و شناخت خلیلزاد باشد.

تجارب گذشته ما از نقش خلیلزاد در کنفرانس بن و اعادۀ قدرت مفسدین، جنگ سالاران و جانیان جنگی بسیار درد آور بوده همۀ بدبختی های افغانستان از همانجا آغاز میگردد و خلیلزاد بحیث حافظ منافع امریکا و بحیث یک فرد امریکایی در ساختار های بنیادی دوره انتقال و بعد از آن جفای جبران ناپذیری در حق زادگاهش روا داشتند و اینکه فعلا ً سجده سهو نموده صادقانه در خدمت وطن بحیث یک وسیله نه رهبر اقدام نماید مربوط شخص شان است.

در اخیر مرا عقیده بر آنست که اگر ما را توفیق ایجاد سازمان قوی، محکم و استوار ملی باکسب اعتماد مردم نصیب گردید رهنمایی، وساطت و کمک آقای خلیلزاد مفید واقع میگردد مشروط باینکه ایشان ادعای دیگری نداشته این وظیفه بصداقت بپذیرند.

پایان


اسم: دوکتور صلاح الدین سعیدی   محل سکونت: انګلستان    تاریخ: 08.12.2010

هموطنان ګرامی و معزز السلام علیکم و رحمه الله و برکاته امابعد
سلامهای جداګانه خدمت برادر محترم نعیم بارز و برادر آقای داوری تقدیم است.
مختصر، تلګرافی و فشرده:
مطمینا(مطمئناً) منظور از تبادل نظر ملامت کردن و یا توهین یکی دیګر نیست که خوشبختانه حد اقل در انکشافات و نشرات اخیر چنین است.
ما میتوانیم هر عقیدهء داشته باشیم که خوشی (خوش) ما می آید اما خواننده همان را خواهد ګرفت که منطق دارد.
بلی بخشی ازین اندیشه هارا مسؤولین هم میدانند اما مفاد شان در فهمیدن آن نیست و یاهم برای بعضی شان دیر است و ناوقت.
رهبران دایمی و قهرمانان زنده(زندۀ) دایمی وجود ندارند. زمان هر روز قهرمانی و زعامت مطابق به عصر میخواهد. افغانستان تنها به پروفیسوران و دوکتوران و اکادمیسن ها حل نمی شود. توافق سیاسی، سپردن کار مسلکی به مسلکی و کار سیاسی به شخص دارای مشروعیت سیاسی(برندهء انتخابات در انتخابات آزاد، شفاف و مطابق به قانون)، در هر لحظه منافع و مصالح کشور را ارزیابی کردن و در نظر ګرفتن، اولویت هارا تعیین کردن و برای آن کار کردن و از همه اولتر و از همه مهمتر سیستم سازی یعنی عوض والی صاحب باید قانون حاکم باشد. یعنی عوض وزیر صاحب باید قانون حاکمیت داشته باشد.
مثلا: تکس، مالیه، ګمرګ که به فیصله قانون تعیین شده به فیصله قانون به بودیجه(بوجۀ) دولتی داخل و پرداخته شود. این عایدات نه به امر والی کم و زیاد و یا معاف شود. مصارف دفتر ریاست جمهوری مطابق به قانون اساسی نافذ معلوم و واضح تعیین شده و مطابق آن صورت ګیرد.
هیچ پول نقد و غیر مشروع مستدل و مبرر نداشته باشد با(یا)از مرجع خارجی ګرفته شود و با ګردن فرازی از آن دفاع هم شود. این ثبت تاریخ و به هیچ صورت مبرر ندارد.
مطابق به قانون اساسا(اساسی) هیج مرجع ارګانهای عدلی و قضایی را از بررسی تخلفات واقع شده به شمول کمیسیون مستقل انتخابات مستثنی پنداشته نمی تواند. (ماده ۱۲۲ قانون اساس (اساسی)) و ......... یعنی سیتسم(سیستمی) فعال شود که متاسفانه نه شده و من درعدهء(عده ای) فهم و توان چنین چیز را نمی بینم.
من زمانیکه به برادر محترم ن. بارز مطالب عریض و و طویل متذکره در جلسان(جلسات) شورای وزیران و بخش (بخشی)از نوشتۀ (دیموکراسی بدون حاکمیت قانون مردود است) در سایت درین بخش آوردم و ادارۀ افغان جرمن آنلاین خلاف حتی روش های معمول خویش لطف داشتن (داشتند)و نشر کردن (کردند). علت این بود که مشخص مشخص موارد بی کفایتی و تخلف را یادآور شویم و برای برادر نعیم بارز متذکر شویم که خطا در کجاء است و کې مشخص بی کفایت کار میکند. مشخص ذکر کنم که دفاع از موضع بد و نادرست و بی کفایت قوت ندارد. آنچه مینویسم و متذکر میشویم(می شوم) و ارسال میکنم اګر مسؤولین ګوش شنوا داشته باشند و اصلاح مطالب را میخواهند این است نواقص و راه های حل هم ممکن و موجود است.
اما فکر کنم که تطبیق آن برای عده (عده ای)ناممکن شده و یاهم مشکل تمام میشود.
روابط فامیلی، استخباراتی، علایق جیبی، معامله ګری ها و تطبیق و پیګیری نسخه های تاریخ زده و ...... آنها را از فهم حقایق عاجز ساخته و یاهم به روابط استخباراتی خویش زیاد معتقد و معتمد اند. بلی تکلیف تکلیف و مشکل مزمن شده و علاج به نحوی نورما مشکل و در موارد ناممکن شده. صدها مورد تخلف، بی کفایتی و عدم درست اجرای امور را میبینم که ګاه ګاه فکر میکند که شاید به قحط الرجال مواجه باشیم. اما به یقین ګفته میتوانم که چنین نیست. آنهائیکه میدانند تا حال خوشبختانه (در) حلقات معیین(معین) استخباراتی را راه نیافته اند که ګفت شان شنیده شود و یاهم ....
من به یقین به این باوروم(باورم) که این مسایل را عدهء(عده ای) موجود و خاضتا(خاصتاً) محترم ډاکټر اشرف غنی میداند. اما سیستم چنان است که باید به چرخ سیستم موجود چرخید و یا افراز میشوی.
توجه کنید به انتخابات پارلمانی اخیر: به اساس قانون انتخابات صورت ګرفت که قانون نیست. فرمان تقنینی که از طرف شورا به دو بر سه آراء رد شده. این قانون قانون نیست (لطفا مراجعه کنید به قانون اساسی کشور).
این انتخابات پارلمانی متکی بر تخلفات، تقلبات، بدآمنی(بد امنی)، تعداد بسیار ناچیز اشتراک مردم، دسایس و توهین به دیموکراسی و آزادی بود.
نتیجه: پارلمان (پارلمانی) بوجود آمد که دارای افراد خاین تر از دیروز بود و هست. به یاد داشته باشید!!! این پارلمان که صلاحیت آنرا هم ندارد که مشروع پنداشته شود در تحلیل نهایی به تدریج افغانستان را به تجزیه خواهد کشاند و خون ریزی بیشتر و بیشتر ادامه خواهد داشت.
بلی این سیستم بود و حاکمین (حاکمانی) که این سیستم نا بکار را روی کار کردند که زمینه چنین وضع غیر دیموکراتیک، غیر قانونی و غیر نورمال را بوجود آورد که جمع کردن آن برای این حاکمیت مشکل و حتی ناممکن است. مردم رنج میکشند و عده(عده ای) خوش اند که قدرت و کرسی دارند و یا مصروف انتقام(انتقال) سرمایه به دوبی و بانکهای خارجی اند.
به یا (یاد) داشته باشیم که همه به نزد الله تعالی رفتنی ایم. به یاد داشته باشیم که از اعمال خویش جوابګو ایم. به هر قصر و هر ارګی باشیم مزه مرګ را چشیدنی ایم(اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج المشیده - الایه) لذا باید الله تعالی را حاضر و ناظر پنداشته و برای حساب های بانکی اصلی خویش حساب بانکی آخرت خویش سرمایه ګذاری کرد.
مردم رنج میکشند و این تراژیدی ادامه دارد. برماست با تمام صداقت و هر موقع که حق را دانستیم باید به آن پیوست و دوش بدوش هم با ګذشت و جرئت قبول خطا و اشتباه با توبه و طلب عفوه با تواضع و برادری به پیش رفت و برای کار مشترک خیر و نجات وطن و مردم و نجات جامعه جهانی کار کرد.
ګفتنی ها زیاد است اما من بدون دید دوباره با تمام اخلاص و تواضع خدمت شما نوشته خویش را که مستقیما در روی صفحه ژورنال وزین افغان جرمن آنلاین است درهمین جاء ختم میکنم. پایان
حسبنالله - نعم المولی و نعم الوکیل


اسم: نجیب داوری   محل سکونت: تورنتو -کانادا    تاریخ: 08.12.2010

محترم بارز صاحب سلام!
در مورد اینکه من داکتر صلاح الدین سعیدی را اشتباها ً داکتر صلاح الدین سلجوقی نامیده ام؛ به اشتباه خود متعرف و از این بابت از شما و بخصوص از محترم داکتر سعیدی پوزش میطلبم.
محترم بارز صاحب !
به شما بهتر معلوم است که رهبران، آمران و مدیران خوب، کاردان و با دسپلین درهر سطح و مقامی ضامن پیروزی و پیشرفت خود، ادارۀ مربوط و زیردستان اش میباشند، و به همان نسبت آمران و مدیران ضعیف، ترسو، بزدل، خود خواه و استفاده جو موجبات تباهی ادارۀ مربوط را فراهم میسازند.

اینکه گفته اید کرزی زیرکی و هوشیاری خود را دارد؛ درست است که ایشان زیرک و هوشیار اند ولی این زیرکی و هوشیاری شانرا به نفع شخص خود، و مافیاهای گوناگون بکار میبندند؛ نه به نفع قاطبۀ مردم افغانستان، اگر ایشان زیرکی و هوشیاری شانرا به نفع مردم افغانستان بکار می بستند- امروز ما پنج ملیون آواره و سرگردان در کشورهای ایران و پاکستان نمیداشتیم، تا زیر خط اشغال زندگی نکبت باری را داشته باشند.
گفته اید که اشرف غنی احمد زی در کنار کرزی کار میکند، شاید جناب اشرف غنی در کدام پست پسیف در کنار کرزی کار کند، ولی جناب اشرف غنی در سمت و سو دادن سیاست های داخلی و خارجی دولت افغانستان کدام دخالت و رول عمده ندارند. روی همین اصل تاکنون هیچ یک از طرح ها و پیشنهاد های که از طرف محترم غنی در هنگام مبارزات انتخاباتی اش در راه رسیدن به کرسی ریاست جمهوری افغانستان، به مردم افغانستان وعده داده شده بود، طرف توجهه کرزی قرار نگرفته است.

و اما به ارتباط محترم رمضان بشردوست؛ بگذریم از اینکه جناب بشر دوست در جریان پنج سال اخیر مدافع مردم افغانستان در مقابل توطئه های همسایه ها و زور گویان داخلی در ولسی جرگه افغانستان بوده و پیوسته معاش دریافتی اش را به بینوایان تقسیم کرده است. باید گفت که توانایی، صداقت، دسپلین و قاطعیت بشردوست را باید از روی اجراات اش منحیث وزیر پلان در جریان سالهای 2004-2003 میلادی مورد بررسی قرار داد که شما خود از آن حتما ً آگاهی دارید.

در مورد میرویس یاسینی باید گفت، که ایشان منشی اول دوره قبلی ولسی جرگه، و نشان دادند که یکی دیگر از مدافعان سرسخت حقوق مردم افغانستان در مجلس ولسی جرگه افغانستان بودند. و اخیرا ًهم افشا شد که ایشان پیشنهاد ایرانی هارا در امر دریافت پول بعنوان رشوه و طرح بعضی مسایل بخواست سیاست مداران ایرانی را در مجلس ولسی جرگه افغانستان نپذیرفته بودند.

گفته اید که حل بحران افغانستان هم به زور مردم داخل کشور نیاز دارد هم به حمایت بین المللی و هم به دپلوماسی خوب با در ک دقیق از اوضاع داخلی، منطقه و جهان.
در مورد زور مردم باید گفت که متأسفانه طی سی و دو نیم سال اخیر این مردم ما بوده اند که قربانی توطئه های زور مندان و زور گویان داخلی و خارجی شده اند. و زور مردم افغانستان رااکنون بنا به شرایط موجود و فقر گسترده و استخوان سوز، زورمندان، پولداران و جاسوسان شایعه پراگن ایران و پاکستان سمت دهی و سازماندهی میکنند؛ در غیر آن اگر مشکلات اقتصادی اجتماعی مردم ما رفع میبود، زورمندان و قوم گرایان پولدار هرگز نمیتوانستند خلاف خواست مردم در میان شان اعمال نفوذ نمایند. طور مثال در صورت اجرای اراده مردم در همین انتخابات سال قبل ریاست جمهوری، میبایست اشرف غنی و یاهم رمضان بشر دوست بریاست جمهوری افغانستان انتخاب میشد، که نشد. بلکه بنا به اراده زورمندان و تقلب کارانی که دالر های دزدی شده رابه شاخی باد میکردند. خلاف خواست مردم، کرزی باتقلب و رسوایی تمام، بیشرمانه برای بار سوم بریاست دولت افغانستان تکیه زد. و داکتر عبدالله با آنکه رئیس جمهور نشد، ولی رتبه دوم را در امر تقلب از آن خود کرد. و از طرف دیگر طوریکه قبلا ًهم اشاره نمودم، متأسفانه و متأسفانه تبلیغات و پروپاگندهای جاسوسان سازمان های استخباراتی ایران و پاکستان مردم ما و زور شان را به طرف خود کشانیده و آنها را علیه منافع شان پیهم بکار گرفته و میگیرند که مثال های زیادی در این مورد وجود دارد.

در مورد حمایت بین المللی باید گفت که چنین حمایتی از طرف قاطبه کشورهای پیشرفته غربی و جهان متمدن به نفع مردم ما وجود دارد. ولی دولت های دو کشور همسایه و مسلمان چون ایران و پاکستان هرگز از منافع علیای مردم ما تاکنون دفاع نکرده اند؛ آینده اش هم بخداوند(ج) معلوم است. و باید خاطر نشان کرد که بدون دست کشیدن و حمایت دولت های ایران و پاکستان از مخربان امنیت ملی کشورما، دورنمای رسیدن مردم افغانستان به صلح و سلم تاریک و مردود به نظر میرسد.

اما در حصۀ دپلوماسی خوب باید گفت که متأسفانه دولت و حکومت فعلی افغانستان برهبری حامد کرزی در اجرای یک دپلوماسی واضح، روشن و شفاف به نفع مردم افغانستان کاملا ً ناکام بوده است. که تشریحات بییشتر درین مورد را شما حتما ً از طریق میدیا مطالعه، و شنیده اید. بااحترام


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 07.12.2010

محترم آقای داوری سلام!

در اینجا به سه مورد از نوشتۀ شما به اختصار می پردازم:
اول - در رابطه با نوشته محترم داکتر صلاح الدین سعیدی که شما اشتباهاً وی را داکتر سلجوقی تشخیص داده اید. مطلب ارائه شده از سوی محترم صلاح الدین سعیدی که تصور میشود پیشنهادات و اجندای مجلس وزرای افغانستان خواهد بود، خود را ناگذیر دیده خدمت شان بعرض رسانم که آنهمه مسایل را به دو مقام بلند افغانستان و امریکا مطرح نمایند، زیرا اینرا همه دریافته خواهند بود که مشکل افغانستان در حدی نیست که با ارائۀ همچو نظرات حل و فصل شود. کرزی زیرکی و هوشیاری خود را دارد علاوتاً آقای رنگین دادفر سپنتا را بحیث فرد سیاسی ورزیده در کنار خود دارد و همچنان مشاورین امریکائی که هرکدام مجهز به تئوری علمی و تجربۀ لازم در زمینه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و غیره هستند.
دوم کور گره یا مشکل اساسی ادامۀ جنگ و بحران افغانستان همان چیزیست که شما از آن به عنوان وابستگی قدرتمندان کشور به دولت های منطقه یاد کرده اید، ولی آ نهارا نمیشود به این زودیها از آنها و از عرصۀ قدرت دور کرد.
سوم از کسانیکه بنام گره گشایان موجود نامبرده اید مثل داکتر اشرف غنی احمدزی که واقعاً فرد ورزیده ای است همین اکنون در کنار کرزی کار میکند. مگر داکتر رمضان بشردوست غیر از انتقادات شدید کدام طرح منطقی و علمی ندارد که بتوان به آن دل خوش کرد و امید بست. میرویس یاسینی را زیاد نمی شناسم من به این باورم که ده ها نفر مثل اینها کاری را از پیش برده نمیتواند که منجر به رفع حالت جنگ و بهبودی در وضع مردم فقیر افغانستان بوجود آید، مشکل کشور ما در پیوند مستقیم با سیاست های دولتهای منطقه قرار دارد.
حل بحران افغانستان هم به زور مردم داخل کشور نیاز دارد هم به حمایت بین المللی و هم به دیپلماسی خوب با درک دقیق از اوضاع داخلی، منطقه و جهان البته زمان می برد . بااحترام


اسم: نجیب داوری   محل سکونت: تورنتو -کانادا    تاریخ: 06.12.2010

سلام مجدد به هموطنان عزیز و گرامی !
و سلام خاص حضور محترم بارز صاحب و محترم عباسی صاحب!

زمان بدون توقف میگذرد و باگذشت هر روز مردم و کشور ما گرانبهاترین لحظات را برای پیشرفت، ترقی و خود کفایی از دست میدهند.
اگر حرف و شعار را کنار بگذاریم و به حقایق موجود کشور خود فکر کنیم، کشور ما، کشور وابسته است. آنهائیکه فکر میکنند با بیرون شدن قوای نظامی کشورهای عضو ناتو، سر زمین ما به استقلال دست خواهد یافت؛ حرف مفت و شعار میان خالی است. [آیا آدم گرسنه، قرضدار و وابسته استقلال و خاطر آرام دارد؟] استقلال و آزادی تنهاوقتی معنی خواهد داشت که مردم ما بالای سفره، ولو فقیرانه شان لقمه نانی داشته، و بخاطر سیر کردن شکم های خود و اولاد شان دروازه ایرانی ها و پاکستانی ها را نکوبند.
بلی ما به مساحت ملیون ها هکتار دشت های بیکران و گندم خیز داریم همزمان سالانه به ده ها ملیارد متر مکعب آب توسط دریاهای ما جهت تأمین زراعت و کشت گندم به کشورهای ایران و پاکستان در حال جریان است. ولی مردم ما در اثر بیکفایتی رهبران شان در بدر، خاک بسر، گرسنه، نالان و سرگردان اند.

ما بخواهیم یا نه، باور کنیم یا نه، بتعداد دو الی دو نیم ملیون افغان هم اکنون در کشور جمهوری اسلامی ایران در شرایط تحتِ، تحتِ، تحتِ اشغال زندگی بسیار نکبت باری دارند که پدران خانواده های این دو نیم ملیون افغان بدبخت صرف بخاطر سیر کردن شکم های خود و اولادهای شان تن به محنت زندگی در ایران را داده اند.
با آنکه نسبت به سه ملیون هموطن مهاجر ما در کشور پاکستان، بمانند مهاجرین افغان در کشور ایران تحقیر و توهین روا داشته نمیشود، و کسی به آنها [افغانی بی فرهنگ] و [عمری پدر سوخته] صدا نمیزند. ولی باآنهم پولیس پاکستان جهت بدست آوردن پول و رشوه طور مستمر در پی آزار و اذیت هموطنان ما درین کشور میباشد.
و امتیازاتیکه یک پاکستانی بومی در کشور پاکستان دارد، به یک افغان مهاجر هرگز داده نشده و داده نخواهد شد. و ناگفته پیداست که در شرایط کنونی این پنج ملیون مهاجر در کشورهای همسایۀ ایران و پاکستان صرف بخاطر یک لقمه نان سرگردان اند و بس. که در صورت موجودیت کار و تأمین معیشت در داخل افغانستان این مهاجرین حتی یک لحظه هم در جمهوری های اسلامی ایران و پاکستان درنگ نکرده و بدون فوت وقت بکشور شان برخواهند گشت.

همزمان با این فقط دیروز سازمان ملل درخواست نزدیک به هفت صد ملیون دالر جهت نجات فقر زدگان افغانستان از مرگ حتمی را نمود. و برآورد ها و آمارهای قبلی سازمان ملل نشان میدهد که بیست ملیون نفر در افغانستان زیر خط فقر و یک سوم نفوس این کشور با گرسنگی و فقر شدید دست و پنجه نرم میکنند.

بنا ً آنچه در کشور ما در شرایط حاضر اولویت خاص دارد، همانا مبارزه با فقر، گرسنگی، ایجاد کار برای ملیونها افغانِ بیکار، و ساخت زیر بناهای کشور چون اعمار بندهای بزرگ آبگردان، بکار انداختن معدنیات کشور و بستن دروازه های کشور علیه اجناس صنعتی که در داخل کشور تولید میشود. که متأسفانه و متأسفانه طی نه سال اخیر و تحت حاکمیت رژیم حامد کرزی در این راستا باوجود امکانات وسیع و کمک ملیارد ها دالر جامعۀ بین المللی، کارهای اساسی و بنیادی صورت نگرفته است. و ضرورت مبرم است که جهت نجات مردم، کشور و سرزمین مااز بدبختی موجود در حصه تغییر رهبری کشور، و انتصاب یا انتخاب یک شخص با اراده، وطندوست، با دسپلین و کارکن به سمت رهبری کشور ضرورت بسیار، بسیار عاجل احساس میشود.

محترم بارز در ذیل بجواب نامه محترم داکتر سلجوقی به ارتباط مسایل مطرح شده در نامه محترم سلجوقی اشاره می فرمایند که بهتر خواهد بود تا از آقای کرزی وقت بگرید و مسایل را رویا روی با وی در میان گذارید و احیانا ًاگر وی قناعت نکرد، باید با رئیس جمهور اوباما مطرح نمائید، او حتما ً خواهد پذیرفت و کرزی را قناعت خواهد داد.
در مورد باید گفت که بعضی از مسایل مطرح شده در نامۀ محترم داکتر سلجوقی را، کرزی از قبل میدانسته است ولی از قرائن پیداست که کرزی نه تنها در حصۀ حل چنین مسایل از خود جدیت نشان نداد، بلکه درحصه خرابی آن در راستای منافع مافیاهای گوناگون تلاش های بیشتری بخرچ داد.
بنا ً رفتن نزد کرزی و مذکراه روی حل مسایل ملی و کشوری هیچ فایده ای ندارد. کرزی پیوسته تلاش میورزد که تا حد اقل چهار سال دیگر خودش را بهرصورت بر سر قدرت نگه دارد و بعد از آن و با بیرون رفتن قوای بین المللی آنطوریکه خودش در راستای آن تلاش میورزد، و ایجاد احتمالی خلای قدرت در کشور، هر چه بادا باد.
ولی در شرایط حاضر و از اینکه خطرات و تهدیدات خزندهِ دولت ها و حکومت های همسایهِ بظاهر مسلمان علیه تمامیت ارضی و عقب نگهداشتن کشور ما از کاروان تمدن و پیشرفت روز بروز بیشتر شده و کرزی هم باآنها دهن جوال را میگیرد، ایجاب میکند تا تعدادی از دانشمندان و ملی گرایان افغان که نشان داده باشند، واقعا ًدر راه محو بدبختی، و احیای خوشبختی ملت افغان در تلاش اند، نزد اوباما رفته و در حصۀ حل مشکلات موجود کشور جدا ً و اکیدا ً باوی مذاکره نمایند.
ولی ناگفته پیداست که رفتن نزد اوباما با در نظرداشت تشریفات معمول قصر سفید و مصروفیت های کاری خود اوباما امر آسانی نیست. مگر چندی قیل محترم داکتر ځلمی خلیل زاد ضمن مصاحبه با تلویویزن پیام افغان وعده دادند، که با در نظرداشت واسطه ها و شناخت های خود که در دولت امریکا دارند، افغانهای سرشناس را دراین راستا کمک خواهند کرد. بنا ًاز محترم عباسی صاحب که با تلویزیون پیام افغان از نزدیک همکاری دارند احترامانه خواهشمندیم تا درحصه بسر رسانیدن چنین یک امر خیر از همین اکنون تلاشهای شانرا آغاز نمایند.

جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نشان داد که ما در داخل کشور شخصیت های شناخته شده ای چون محترم داکتر اشرف غنی احمد زی، محترم داکتر رمضان بشردوست، محترم میرویس یاسینی، محترم متعصم باالله مذهبی و تعداد دیگری وطنپرستان سر شناس داریم تا به همکاری یکدیگر و تحت یک رهبری سالم بجای کرزی به ارگ ریاست جمهوری و وزرات خانه های افغانستان رفته و کشور را از باتلاق و بدبختی فعلی نجات دهند. بااحترام


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 05.12.2010

محترم آقای داکتر صاحبزاده سلام!
کسیکه زیر نام داکتر مطلب می نویسد اگر از لحاظ فهم و دانش به سطح و سویۀ داکتر نمیتواند بنویسد حد اقل باید ادب و اخلاق را رعایت کند و روش سالم نقد کردن را بدیگران یاد بدهد و بالاخره ضرور نیست بکس توهین کند. آقای صاحبزاده اگر اندک بگفتار خود متوجه شوید در می یابید که تناقض میگوئید، مثلاً فرموده اید:

من خودم فرصت آنرا ندارم تا در مورد برداشت نادرست و غربزده آقای بارز بنویسم، اما توجه ایشان را به تبصرۀ یک جوان افغان که در بریتانیا در حال تحصیل است درین نظر خواهی قرار داده و از آقای بارز توقع میشود از جوانان بیاموزند

بلی من از جوان محصل چه که حتی از هر فرد بی سواد هم میخواهم بیاموزم ولی جای تعجب است که شما از یکسو می فرمائید که خود وقت ندارید و از سوی دیگر خودرا بجای جوان در حال تحصیل قرار داده کینه توزانه علیه من مطلب می نویسید، اگر این حرف را آن جوان میگفت که شما وقت نداشتید درست بود اما شما که خود را بوکالت او قرار داده اید، چطور نداشتن وقت را برای تان توجیه میکنید؟
بهر حال به اصل مطلب اشاره نمایم : شما بسیار مسایل را بصورت متناقض عنوان کرده اید اگر آن طورکه لازم است به آن پرداخته شود درین یک صفحه تعیین شده از سوی پورتال افغان جرمن نمی گنجد.
ببینیداز یکسو شما جامعۀ افغانستان را در حال چنین بیان میکنید:

متاسفانه ذهن جمعی جامعه توسط یک مشت انسانهای هویت، وجدان باخته با زر و زور و تزویر شدیداً آسیب دیده و سلیقه ابتکار و مثبت اندیشه را از دست داده است... خیلی ناراحت کننده است که جوانان افغان به عمق فاجعه پی نبرده است، هنوز این گوسفندکهای بی منطق فارغ از عیاشی و مصرف تولید مغز های الکولی و کالا های بیگانه فارغ نشده اند. . .

خواننده محترم توجه فرماید که صاحبزاده از یکسو در عصر موجود جوانان افغان را گوسقندک های بی منطق و مصرف کننده مغزهای الکولیک (الکهولیک) ... تفاله خور و پسمانده خور کاروان غرب میداند و از من میخواهد که از جوانان بیاموزم. از سوی دیگر در مورد تاریخ گذشته کشور چنین میگوید:

بالاخره این ملت در بستر تاریخ از سوابق پر افتار برخور دار و به پویائی و بالندگی شایانی در ادوار مختلف تاریخ رسیده است.

اگر قبول کنیم که ریشه و اساس تحولات هر جامعه بشری را فرهنگ آن جامعه می سازد باید گفت چه در تاریخ گذشتۀ ما و چه در تاریخ معاصر، فرهنگ ما دینی و یا اندک غیر دینی یا معجونی از این دو شناخته شده که محتوای فرهنگ ما را میسازد، بهمین علت تا کنون در جامعۀ ما تغییر دلخوا بوجود نیامده است، زیرا گنجینۀ فرهنگی ماکه به آن افتخار داریم بیشتر آن شعر است و کمی چند کتاب نثر خوب و بد. مثلاً خوب های آن اشعار نظامی و دیوان ناصر خسرو و بد های آن کتاب کمیای سعادت ابوحامد غزالی، فلسفه فارابی که آنهم از فلسقه افلاطون و ارستو گرفته شده و بیشتر در دفاع از دین و بدرد حاکمیت های استبدادی می خورد.
بهترین شاعر اندیشمند ما عمر خیام است که پس از پرس و جو در مورد هستی از خدا بی جواب می ماند خود جواب میدهد و تلاش انسان را بروی زمین تلاش بیهوده و منفی می بیند. چنانکه میگوید:

دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پردۀ اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمده ای
خوش باش ندانی که کجا خواهی رفت

اینست تلاش و کمال اندیشه ورزان و پیش گامان فرهنگ ما در تاریخ گذشته.
و در مورد غرب چه شما بپذیرید و یا نه همه دست آورد های مهم در زمینۀ فلسفه علوم، تخنیک هنر و غیره محصول کار و اندیشه غربیها هستند.


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 05.12.2010

اطلاعیۀ افغان جرمن آنلاین
طوریکه ملاحظه میگردد نظریات شماری از عزیزان درین بخش به طوالت میکشد. پورتال تا به حال صمیمانه به نشر آنها مبادرت ورزیده ولی به علت محدودیت های تخنیکی و تراکم بیش از حد مطالب در آینده این توانائی را نخواهد داشت. بی آلایشانه متمنی استیم منبعد نظرات خودرا در بیش و کم ،یک صفحه گنجانیده و الا از عدم نشر آن معذرت ما را بپذیرید.
ادارۀ پورتال افغان جرمن آنلاین


اسم: داکتر صفی الله صاحبزاده   محل سکونت: کوپنهاګن دنمارک    تاریخ: 04.12.2010

هموطنان محترم :
آقای بارز در نوشتۀ خود برداشتی از جامعۀ ما نموده که شباهت به برداشت خانم لیډی سیل در دوران جنګ اول افغان و انګلیس از افغان ها نموده بود، لیډی سیل که همراه قشون اشغالګر بریتانیا در ایام زمستان در محاصرۀ مبارزین افغان قرار ګرفته بود، در خاطراتش نوشته بود:
برف سفید اطراف مارا پوشانیده و در محاصره نژاد پست (افغان ها) قرار ګرفته ایم.
من خودم فرصت آنرا ندارم تا در مورد برداشت نادرست و غربزده آقای بارز بنویسم اما توجه ایشان را به تبصرۀ یک جوان افغان که در بریتانیا در حال تحصیل است درین نظر خواهی قرار داده و از آقای بارز توقع میشود از جوانان ما بیاموزند.
این هم تبصره جوان افغان:

جهان همواره در حال دگرگوني و رشد است؛ نبايد اين پويندگي را زشت دانست، بايد همراه بود و سهمي از اين رشد را بر عهده داشت.
تبصره:
چهار دهۀ جنگ کیان و بنیاد جامعۀ افغان را لطمه های شدید وارد نموده است. امروز متاسفانه جامعه ما دقیقاً جهت مخالف رشد و بالندگی در حرکت است یعنی امروز استعداد و ظرفیت رشد و دگرگونی را نداریم. ذهن جمعی جامعه توسط یک مشت انسانهای بی هویت، وجدان باخته با زر و زور و تزویر شدیدا آسیب دیده و سلیقه ابتکار و مثبت اندیشی را از دست داده است. درد ناک ترین معضلۀ جامعۀ افغان نامیدی، نداشتن جرات مندی برای اقدامات لازمه و سرنوشت جامعه را تسلیم بیگانگان کردن میباشد. جامعۀ ما امروز بیشتر شباهت به انسان کوری را دارد که در اخیر قافله با زولانه در دست و پا، قافله را تعقیب میکند. و هر چی از این قافله باقی می ماند، ما آن پسمانده هارا مصرف مکنیم. خیلی نا راحت کننده است که جوانان افغان به عمق فاجعه پی نبرده است هنوز این گوسفندک های بی منطق فارغ از عیاشی و مصرف تولید مغز های الکولی و کالا های بیگانه نشده اند. طبیعی است طبقۀ مصرفگر که در وابستگی به سر می برند تعریفی بجز غربی شدن یا تسلیم غرب شدن از رشد و پویندگی اجتماعی ندارند. آنها طوری تصور میکنند زمانی ما به رشد و بالندگی می رسیم که تسلیم غرب شویم و یا سرنوشت ما توسط دست و قلم غرب رقم زده شود. بهر صورت این برداشت از رشد و پویندگی اجتماعی اشتباه است و انشاءالله در موقع دیگر بالای آن مفصل صحبت خواهم کرد. به همین ترتیب جامعۀ ما لابرتوار نیست که فرهنگهای مختلف، اندیشه های مختلف درینجا به آزمایش گرفته شود و افغانها هم موش های آزمایشی نیستند که دیگران بالای آنها آزمایشات خود را انجام بدهند. بلاخره این ملت در بستر تاریخ از سوابق پر افتخاری بر خوردار بوده و به پویایی و بالندگی شایانی در ادوار مختلف تاریخ رسیده است.
بهر صورت ما نیاز داریم تا از وابستگی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به استقلال برسیم و مستقل شویم و از مصرف اندیشه و کالای غیر جداً بپرهیزیم و در حین زمان به تولید اندیشه و کالا آغاز کنیم. میدانم قدم ماندن درین راستا بر خلاف خواسته ها و علایق قدرت های منفعت کش و همسایگان بی خاصیت ماست اما برای بر گشت به مجد و عظمت دیروزه ملت ما و رسیدن به آن نقطه که بتوانیم به رشد و رفا جامعه خود و جهان سهم بارز بگیریم ناگزیم این راه را بپیمایم. ملت افغان در مراحل مختلف از تاریخ حیات بشریت زحمات و دست آورد های شایان قدر در رشد، ارتقا و هدفمند ساختن بشر دارد، امیدوارم یکبار دیگر این ملت بزرگ به ساختن خود و جهان به پردازد.


اسم: محمد صادق ارغندیوال   محل سکونت: کانادا - اوتاو    تاریخ: 03.12.2010

بار دیگر سلام به هموطنان عزیز!
چشم ما روشن.
کرزی و کرزئیان گل دیگری را به آب دادند.
بعضی نشرات چاپی، صوتی، تصویری و انترنتی دنیا دیروز این خبر را به نشر سپردند.
حکومت کانادا از رهایی زندانیان بازداشت شده که قبلا ًتوسط سربازان کانادایی دستگیر و به مقامات افغان سپرده شده بودند، نگرانی خود را اظهار و به همین ارتباط سفیر افغانستان در کانادا را بوزارت خارجه این کشور فراخواند.
به گذارش آژانس خبری رویتر این زندانیان با پرداخت پول و واسطه های دیگر بعد از امضای حامد کرزی رها شده اند.
اخبار منتشر شده به این ارتباط حاکی از آنست که ملا غلام حیدر آخند یکی از فرماندهان مشهور طالبان که چندی قبل در جنگ رویاروی توسط سربازان کانادایی دستگیر و به دولت افغانستان سپرده شده بود دوباره آزاد گردیده است.
نشر این خبر بسیاری از دولتمران امور سیاسی و دفاعی کانادا را در اوتاوا هراسان ساخته، و جک لیتن رهبر حزب دموکرات نوین کانادا دیروز به ارتباط ماموریت سربازان کانادایی در افغانستان و دفاع این سربازان از یک دولت کاملا ً فاسد و بی کفایت، از رهبری حزب و دولت بر سر اقتدار کانادا انتقاد های شدیدی بعمل آورد.


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 03.12.2010

محترم دوکتور صلاح الدین سعیدی سلام!

ابراز نظر در مورد نوشته 2/12/2010 جناب شما از درک و صلاحیت اینجانب بدور است. شما کاملاً درست فرموده اید شاید تاحال کسی به این درک و درایت مسایل را مثل شما ارزیابی و راه حل مناسب نشان نداده باشد، بهتر خواهد بود تااز آقای کرزی وقت بگیرید و مسایل را رویا روی با وی در میان گذارید احیاناً اگر وی قناعت نکرد باید با رئیس جمهور اوباما مطرح نمادید، او حتماً خواهد پذیرفت و کرزی را قناعت خواهد داد. حرفهای شما بسیار وزن دارد زیرا شما آخرین درجۀ تحصیل را در دست دارید. برای تان آرزوی موفقیت می نمایم. بااترام


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پلریس    تاریخ: 03.12.2010

جناب گرامی عباسی صاحب لطفاً سلام و احترام مراً بپذیرید!

از نوشته 3/12/2010 شما بخوبی پیداست که من حد و حدود احترام را چندان در نوشتۀ قبلی ام نسبت بشمارعایت کرده نتوانسته ام و حرف گزندۀ را بکار برده ام که سبب آزار شما شده، راستی من مقصرم، چه در وقت نوشتن یک حالت خودمانی نسبت بشما بمن دست داده که رعایت دقیق بکار برد کلمات را نکرده ام. اما اینرا میدانم که شما انسان بسیار فهیم، باظرفیت و مهربان هستید و مرا خواهید بخشید.
من از طریق نوشته ها، بحث های تلویزیونی بدانش و عشق و علاقه تان بمردم و افانستان پی برده ام که واقعاً صفات عالی انسانی در شما وجود دارد. شما کسی نیستید که دانش و انرژی تان را مثل بعضی به اصطلاح روشنفکران تاجر پیشه در بدست آوردن مقام و ثروت بکار برده باشید، شما بخاطر مردم و کشور خود، از جیب تان پول مصرف میکنید در پروگرام تلویزیونی از افراد خردمندی چون محترم داکتر کاظم دعوت مینمائید که مسایل و معضلات پیچیدۀ افغانستان را بشکافند تا یک راه حلی بوجود آید و مردم ستم کشیده و غرق در خون نجات یابد، واقعاً این اهداف میهن دوستانه از هر حرف و نوشته شما معلوم شده است و لذا شما قابل احترام و ستایش هستید. با احترام مجدد.


اسم: محمد عارف عباسی   محل سکونت: لاس انجلس    تاریخ: 03.12.2010

محمد عارف عباسی

محترم بارز صاحب !

با حفظ احترام به افکار، نظریات و استدلال شما، باید بعرض برسانم که رد و بدل همچو نوشته ها برای خواننده زمینۀ آنرا میسر میسازد که روی وقایع مرور واقعبینانه، علمی و آفاقی نموده حقیقت را بیابد.
در دسته بندی ها و تشخیص شما از بعضی تحصیل کرده های مهاجر در غرب و رفتار و کردار شان من برای خود بکمال افتخار جایی بین آنها نیافتم و خوشبختانه خود را شامل هیچ یک ازین دسته ها نمی بینم.
بارز صاحب محترم!

بیائید که دامن این جر و بحث را بر چیده آنرا حفظ دفتر اوراق پورتال افغان جرمن آنلاین نموده بحیث دو همکار صمیمی و با حفظ احترام متقابله موضوعات مربوط بوطن محبوب خود را دوستانه مطرح نمائیم.
در ادامه چنین شیوه تبادل نظر و مباحث برنده و بازنده وجود نداشته، نشود که خدا ناخواسته رنجشی را ایجاد نماید.


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 02.12.2010

محترم انجنیر داوری سلام!

یک بخشی از سخنان و استدلال شما درست و بجاست مثلاً انتقاد از کرزی و دولت فاسد وی و همچنان از دولت های حامی آن رژیم امر طبعی است.
بهمین اساس اینجانب از آغاز تشکیل اداره موقت و تعیین افرادی بحیث گردانندگان اصلی آن اداره، تا کنون شدید ترین انتقادات را داشته و دارم اما بالاخره دریافته ام که صرفاً انتقادآنهم بصورت انفرادی چندان تاثیر گذار نیست ولی اگر انتقاد کنندگان بصورت دسته جمعی و سازمان یافته بر اساس تقسیم کار و منحیث نیروی فشار عمل کنند بلا تردید جدا موثر واقع خواهد شد.
شما میفرمائید که چرا کرزی بجای مارشال قسیم فهیم یک فرد شایسته و دانسته را به معاونیت خود معرفی نکرد؟ قبلا بعرض دوستان رسانده ام که میدان دار قدرت در جامعه افغانستان همین جنگسالارها و یا به اصطلاح روحانیون بوده اند و متاسفانه توده های میلیونی در اثر عدم آ گاهی بدنبال همین افراد روانند روشنفکران و چیز فهمان هم پراگنده اند لذا کرزی اگر تصمیم میگیرد ضیا مسعود را از دولت دور کند خود را مجبور میبیند بجایش یک جنگسالار دیگر از همان قوم را معرفی کند.
کرزی پادشاه نیست که به زور شمشیر خود ویا پدرش بقدرت رسیده باشد، به حمایت حامیان خارجی خود هم چندان اطمینان نداردتا هر کسی را که نخواسته باشد بدور اندازد و کسی دیگری را بدلخواه خود و روشنفکران معرفی کند. حتی شاهان نیز ناگذیر اند تناسبت نیروها را در داخل جامعه و نفوذ دولت های منطقه و جهان را مد نظر قرار دهند والی مثل امان الله خان وظاهرشاه در اثر اغتشاش و یا کودتا سقوط خواهند کرد


اسم: دوکتور صلاح الدین سعیدی   محل سکونت: انګلستان    تاریخ: 02.12.2010

برادران و خواهران ګرامی و برادر محترم نعیم بارز سلام به شما
مطالب زیادی در نوشته ۱-۱۲-۲۰۱۰ خویش نوشته اید اما من توجه شمارا سه مطلب جلب میکند و متباقی را قابل بحث نمی دانم:
1- معترضین نه تنها اعتراض کرده اند بلکه بصورت مشخص ګفته اند که در کدام موارد باید کار صورت ګیرد:
توجه کنید به بخشی از نوشتۀ اخیر من (مکثی بر مصوبات جلسۀ مؤرخ ۲/۱۱/۲۰۱۰ حکومت افغانستان...در دولتداری مانند تمام ساحات زندگی، استفاده از تجارب و دست آورد های جوامع بشری وراه های تجربه شده توسط جوامع که در سطح مشابه انکشافی قرار داشتند و در نظر گرفتن خصوصیات جامعـﮥ افغانی، آن مسایل اند که باید حین اخذ تصامیم در نظر گرفته شوند.
بلی ضرورت نیست تجارب بدست آمده و راه های پیموده شده توسط نسل های دیگر و یا جوامع پیشرفته از سر پیموده شده و یا از سر تجربه گردند. پیمودن راه های جدید غیر تجربه شده نیز خطرات با خود داشته و سفارش نمی شوند.
صحنه های تراژیدی ملت ما در بیشتر از سه دهۀ اخیر سناریو های خوب برای فلم های وحشتناک (هورور) بوده میتواند و هست. اما تنها یادآوری آن کفایت نمیکند.
برماست با تمام امکانات در زمینـﮥ بهتر شدن وضع با برخورد سیستم سازنده و بهتر شدن امور تلاش خیر نمائیم. انتخاب دیگر و الترناتیف خوب وجود ندارد.
درین سلسله خواستیم بر محتوی و مصوبات جلسـﮥ اخیر شورای وزیران افغانستان مکثی داشته باشیم.
بلی ملت حق دارد از آنهائیکه بر اریکۀ قدرت تکیه زده اند و کار شایسته اجرا نمی نمایند، شاکی باشد.
بر راه های حل توجه ملت و مسؤولین امور را جلب نماید.
درین سلسله از همه اولتر یکبار دیگر تأکید ما بر مسألﮥ کادری، سوق و ادارﮤ سالم کشور میباشد. بلی اصلاح این سیاسیت یکی از کلیدهای اساسی است برای موفقیت های اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، نظامی و مسایل مربوط به حقوق بشر.
آرزوها باید با فهم لازم مسلکی و عمل همراه باشد.
بدین ارتباط ما از تقرر شخصیت شناخته شدۀ ملی و بین المللی محترم داکتر اشرف غنی احمد زی بحیث رئیس پروسه انتقال مسؤولیت های نظامی و انکشافی از نیرو های بین المللی به جمهوری اسلامی افغانستان استقبال نموده و آنرا قدم نیک میدانیم.
فرصت های زیادی به اثر بی کفایتی، تعصب و خود خواهی، عدم پیگیری مناسب در کارها و تطبیق شعارها و نسخه های جنگ سرد، از دست رفت.
ما زمانیکه از استدلال مسؤولین امور حکومت افغانستان (وزیر مالیه موجود) مبنی بر اینکه ما- دولت افغانستان - جوابگوی همان قسمت کمک های مالی جامعـﮥ جهانی است که برای ما دولت افغانستان - سپرده شده، میباشیم... میشنیدیم و یاهم میشنویم این تأکیدات و اظهارات را به صورت قطع غیر قابل قبول دانسته و آنرا ناشی از عدم فهم مسلکی و یاهم فریب مردم میدانیم.
به نظر من دولت افغانستان از تمام کمک های جامعـﮥ جهانی که برای افغانستان تخصیص داده شده و به نحوی در افغانستان به مصرف میرسد، مسؤول است.
دولت قوانینی را که این کمک های مالی جامعـﮥ جهانی را خوب هماهنگ و شفاف میساخت روی دست نگرفت و نداشت.
دولت سیستم ها و میکانیزم کنترول و نظارت به این کمکهای مالی را روی دست نگرفت.
دولت بر اولیت های جامعـﮥ ما در کار سیستمی برنامه های نداشته و آنرا عملی کرده نتوانست.
دولت سیستم تکس و مالیه مدرن مناسب را که قسما در شفافیت کمک های مالی مساعدت میکرد فعال نساخت.
دولت به مطبوعات و ژورنالستان مانند ناظران دیموکراسی و شفافیت امور کمک های لازم نکرده و نمیکند.
دولت (حکومت) با نصب افراد بی کفایت متکی بر روابط استخباراتی، خانوادگی، مصلحتی و روابط جیبی توانایی ها و ظرفیت های دولتی را پائین آورد.
بلی تمام شواهد و قرایـن نشان میدهد که مسؤولین حداقل در موارد زیاد حق السکوت های خوب بدست آورده اند. پـُـل، پـُـلچک ، سرک و تعمیر و... که باین نامها با کوالیته و جنسیت نامناسب به کمک منبع خارجی توسط انجو (انجوی والی صاحب) ساخته شده و بصورت غیر شفاف حتی به قرار دادی دوم و سوم سپرده شد.
کنترول کار اجرا شده توسط ادارات نورم و ستندرد و مراجع دفاع از مستهلکین صورت نگرفت.
بلی مراجع دولتی باید از تحویل گرفتن همچو پروژه های نادرست و غیر ستندرد اِبــا می ورزیدند. مسؤولین و متخلفین باید افشا و به مراجع عدلی و قضایی سپرده میشدند.
عوض لغو سرتاسری، یکسره و و یک مرتبه ای انجو ها و کمپنی های امنیتی باید بصورت انفرادی به تخلفات رسیدگی و جواز تجارتی همچو متهمین (شخصیت های حقوقی و فزیکی) با تخلف بحالت تعلیق قرار گرفته و یاهم لغوه میشد.
این و دهها تدابیر دیگر که مسؤولین حکومتی باید اجراء و روی دست میگرفتند. این کار یک دولت باکفایت بود که باید روی دست میگرفت، که نگرفته.
انتخاب شخص خبیر ... تدابیر فوق اجراء کند.
در مورد ستراتیژی ناتو و جامعـﮥ جهانی در افغانستان که در جلسه مذکور شورای وزیران به آن احتمام صورت گرفته باید گفت: بصورت مکرر میخواهیم تأکید بداریم که اظهارات عده ای از سیاست مداران و مبصرین جهان در رابطه به افغانستان که آیا آنها در این کشور و منطقه موفق خواهند شد و یا خیر؟ باید سوال از نزد شان مطرح گردد که منظور و هدف از موفقیت و عدم موفقیت در افغانستان چیست؟ آیا موفقیت و عدم موفقیت با افزایش و تقلیل توپ ها و تانکها ارتباط دارد؟
به فهم ما اگر منظور از موفقیت در افغانستان ایجاد میکانیزم و ساختار های باشد که مردم افغانستان خود سرنوشت خویش را در دست گرفته و برای پرورش و تقویت اهداف و ارزش ها کار صورت گیرد که مردم ماآنرا در توافق به ارزش های عام قبول شدﮤ جامعـﮥ جهانی - ارزش میدانند و درین راستا با در نظرداشت این اصول میخواهند افغانستان محل خطر برای جهان نباشد. این خواست با بکارگیری شیوه های بهتر و درست تر ممکن و عملی است. موفقیت باین معنا ممکن است.
اما اگر تحت نام دیموکراسی و مساعدت میخواهند ارزشهایی را بر ما بقبولانند که ما آنرا در موارد زیاد انحراف میدانیم و صرف اهداف مشخص و خاص خویش را دارند، برخورد انتقام جویانه دارند و حاکمیت های دست نشانده و گدیگگ میخواهند. درین صورت زمان ثابت ساخته و ثابت خواهد ساخت که این آرزو عملی نیست.
بدون پالیسی روشن و واضح در برابر پالیسی دو رویـﮥ پالیسی سازان اصلی پاکستان، موفقیت در افغانستان ممکن نیست. ناتو و جهان باید محل خطر را از همان مبداء آن عقیم سازند.
درین راستا برای مصالحه و تفاهم ملی که سبب ایجاد حاکمیت مردم در کشور ما شود باید کار صادقانه وعملی صورت گیرد. مصالحه و مفاهمه بدادن رشوت، دادن چوکی، و پناهندگی برداشت نادرست و فریبنده است. فضای اعتماد از دست رفته با افراد و اشخاص که به اصول مفاهمه و مصالحه معتقد و وفادار نیستند، عملی نیست و صورت گرفته نمیتواند. مصالحه و مفاهمه قبول راه مقابل نیست. مصالحه و مفاهمه تقسیم غنایم نیست.
مصالحه و مفاهمه بلکه توافق بر قواعد زندگی سیاسی در خانـﮥ مشترک است. توافق برمیکانیزم است که مشروعیت برنامه ها و نسخه های خویش را از ملت بدست آوریم.
ضرورت است با چنین دید و با چنین تحلیل و آوردن مستندات قابل قبول به همکاری علم و تکنالوژی و باافراد خبیر و منطق قوی به چنین کنفرانس های مانند کنفرانس لزبن کشور پرتگال و نشست های مشابه اشتراک فعال نمود.
زمان ثابت ساخته که دولت مؤلد و تاجر خوب نیست. دولت مدرن معمولا شرایط ماهی گیری را در داخل قانون برای مردم و ملت آماده میسازد و خود بر قواعد بازی کنترول و نظارت میکند. تکس و مالیه میگیرد. اما بقیه اکثریت کارها در سکتور خصوصی و قراردادی تحت نظر قانون و بر تطبیق آن برهمه یکسان اجـرا میشود. اقتصاد بازار آزاد که همه چیز را عرضه و تقاضا تعیین کند، قانون حاکمیت نداشته باشد و در بازار ظرفیت های رقابت آزاد وجود نداشته باشد و روابط مافیایی در اقتصاد حکمفرما باشد اصلا رد است.
در اداره و حاکمیت که خود قانون را مراعات نکنند، خرچ و دخل کمکهای مالی خارجی معلوم نباشد چطور توقع خواهند کرد که ملت در مورد شان اعتماد و اعتقاد داشته باشند؟ ملت چطور اعتقاد خواهد کرد که این اداره و حاکمیت از ایشان و در خدمت ایشان است؟
مسألـﮥ دفاع و حمایه از سکتور خصوصی در تعهدات دولت های مدرن قرار دارد. ملی کردن ها و لغو کردن های انقلابی از خاصیت نظام های سوسیالیستی و کمونیستی بود. دولتهای که مطابق به قوانین نافذ کشور و تحت حاکمیت قانون فعالیت میکنند باید سکتور خصوصی مانند سایر بخش های زندگی تحت حمایه قانون و گرنتی دولتی از تطبیق قانون و تضمینات حفاظت سرمایه هاو تشبثات خصوصی کار و فعالیت نموده بتوانند. ما در جهان امروز قضایای را داریم که دولت بخاطر قوانین نابکار و یاهم عدم مهیا کردن تضمین برای سرمایه های خارجی به پرداخت میلیونها دالر در محاکم بین المللی محکوم گردیده و احکام هم نهایی گردیده اند. لذا لغو و فسخ یکسره فعالیت شرکت های خصوصی امنیتی بدون بررسی منفردانه قضایای هریک آنها با فرمان و سیاست معـیـن دولتی امکانات بررسی در مراجع عدلی و قضایی را داشته و در صورت غیر قانونی بودن فرمان دولتی باید دولت برای این کمپنی ها و یا هم حد اقل اعاده حیثیت شان غرامات مالی پرداخته شود.
در کشور های دارای حاکمیت قانون تمام تصامیم ارگانهای اداری توسط محاکم مورد بررسی قرار گرفته میتواند. منع یکسرﮤ شرکت های خصوصی امنیتی در افغانستان و اتهامات مبنی بر اینکه دزد و رهزن اند، در سطح داخلی و بین المللی مورد پیگرد عدلی و قضایی قرار گرفته میتواند.
اما عوامل ظاهری و باطنی تلاش لغو این شرکت های امنیتی خصوصی در چیست؟
ترس دولت از موجودیت قدرت متوازی به قدرت دولتی و درصورت تقلیل و یاهم خروج نیرو های خارجی امکانات وقوع کودتا ها، ارتکاب تخلفات توسط این شرکت های خصوصی، تقسیم مجدد و تلاش برای انحصار سازی این قرار داد های میلیونی توسط افراد و زورمندان جدید ویا هم بهتر سازی و تقویت نظام اداره و حکومت داری در افغانستان؟
هیچ یک از عوامل فوق حتمی نیست موجه باشند و دلیل قانونی لغوه یکسرﮤ این شرکت های خصوصی امنیتی شده نمی توانند.
مسلم اینست که دولت توان اجرای بخشی از وظایف امنیتی را ندارد.
راه حل در بهتر شدن و دقیق شدن، کنترول و نظارت قانون بر اعمال و مشروعیت جواز تجارتی و بررسی کار و افراد است که درین شرکت های امنیتی اجرای وظیفه میدارند.
بررسی انفرادی کار این کمپـنی هارا موجه وراه حل قانونی و درست میدانیم تا منحل نمودن یکسرﮤ آنها.
زمان نشان خواهد داد که بعد از منحل شدن این شرکتهای امنیتی(اگر عملی شود)، به مجرد وقوع حوادث بعدی امنیتی و وقوع تلفات مالی و جانی در مراحل کوتاه بعدی، گناه تلفات و خسارات بگردن همین فرمان خواهد افتاد و عاملین و صادر کنندگان فرمان لغوه مورد خشم قرار خواهند گرفت.
بحث روی گشت و گذار موتر های بی نمبر پلیت و شیشه های سیاه در جلسه شورای وزیران یک کشور را ضیاع وقت و شایستـﮥ بحث در جلسه شورای وزیران یک کشور نمیدانیم و آنرا نشانـۀ از تمرکز بالاترین ارگان اداری و اجرائیه کشور به مسأله میدانم که از صلاحیت مثلا قوماندانی پولیس ولایت کابل و یا هم دیگر ارگانهای متوسط ادارات امنیتی کشور میدانیم.
مسلم اینست که آمر اول باید در امور مداخله نموده، حضور داشته و یا تصمیم بگیرد که آن مسایل و امور کلیدی و تعیین کننده عام باشند. تمرکز به مسایل خورد انفرادی متعلق به ادارات پائین نشانۀ دولت داری خوب نیست.
انتقال آثار تاریخی افغانستان (از شهر ویانای کشور اتریش به هسپانیا) باید مطابق به قانون آثار تاریخی صورت گرفته و ضرورت جر و بحث شورای وزیران را ندارد.
چنانچه گفته شد شورای وزیران میتواند در زمینۀ کلید سازی یعنی در مورد قانون مذکور تصمیم بگیرند نه در مورد قضیه انفرادی که کار افراد مسلکی و معـین وزارت اطلاعات و فرهنگ (کلتور) یک کشور است.
موضوع کمک گندم هندوستان نیز به نحوی وضع مشابه حالت بالاست. ضرورت نیست تا به مامور دولت ماده قانون (جزء پنجم ماده چهلم قانون تدارکات عقد قرار داد ها) نشان داده شده و یا تجویز گردد. مأمور مکلف به اجرای قانون است و ضرورت به تجویز شورای وزیران را ندارد.
بازهم توظیف وزارت مالیه تا اینکه (... حتی المقدور صرفه جوئی ارگانهای دولتی را مطابق به فرمان و فرامین و مصوبات عملی کند....) نیز یک تجویز تبلیغاتی بوده در قانون حتی المقدور وجود ندارد ویاهم اگر باشد، بخاطر مجهول بودن چنین مفهوم (حتی المقدور) از همان ابتدا فاسخ است. صرف باید از تطبیق تصامیم و دساتیر واضح صادره در جلسات گذارش گرفته شود. تأکید بر تطبیق قوانین یک تأکید بی جاست. قانون برای همین است که تطبیق شود.
وارد شدن کتب و آثار بی حد و حصر از کشور ایران و بخش مراجع خارجی دیگر که در توهین و تحقیر افتخارات، عزت و تاریخ کشور ما تلاش دارند و مواضع خصمانـﮥ خویش را با پیکش هاو تحلیل های منفی و دشمنانه به خورد اولاد وطن ما قرار داده اند، آنقدر زیاد و وسیع است که در سایت های مختلف حتی نویسندگان ما به آن استنادات دارند.
نصب افراد غیر وطنی، نوکران اجنبی، تحویل و مصرف پول نقد و غیر شفاف در سطوح مختلف دولتی و غیر دولتی برای تحقق برنامه های مشروع و نامشروع کشورهای خارجی در افغانستان، پخش برنامه های مبتذل خلاف کلچر و فرهنگ افغانی در میدیا و پروژه های تلویزویونی رویدست و در حالت اجراء (چون پروژه تلویزویونی سه کشور همسایه باساس و بنیاد زبان مشترک برهبری ایران) برنامه های است که به مشکل میتواند یک کتاب درسی و یا چند مضمون در مقابل این موج عظیم تاراج فرهنگی مقاومت کند. باآنهم سفارش و تصمیم مذکور شورای وزیران مبنی بر کار درین راستا را میتوان مانند قطره در بحر، مثبت ارزیابی نموده و یاهم آنرا شعار نمایشی خوبی خواند.
میگویند هر رشته و مسلک از خود متخصص دارد. تخصص در کار به شخص قوت، توانایی و اتوریته کاری میبخشد.
دولت داری مؤفق همان دولت داری است که مسؤولین امور کشور تنگاتنگ و نزدیک با افراد و مراجع علمی و مسلکی امور را تنظیم و به پیش ببرند. در کشور های پیشرفتـﮥ جهان مسایل و قضایای مطروحه قبل از تصویب توسط مراجع علمی و اکادمیک و مسلکی مورد تحقیق و تدقیق قرار گرفته، راه های حل ضم نظر کمیتـﮥ متخصص به مرجع اداری وتصمیم گیرنده جهت انتخاب و تصویب و بحث بر جوانب دیگر قضایا پیکش میشود. مسؤول درجه یک پست سیاسی که مشروعیت خویش رااز مردم بدست آورد به برنامه و روش و راه حل صحه و قوت سیاسی میدهد که از جانب متخصص فن و مسلک در اختیار وی قرار گرفته. چې خوش که متخصص فـن مسؤول دست اول سیاسی و پست بلند پایه سیاسی نیز باشد.
بجا میبود اگر در جلسه مذکور شورای وزیران، تصامیم سیستمی در مورد کمک ها و تحایف کشور های خارجی برای مقامات دولتی افغانی نیز اتخاذ میشد و یا کمیتـﮥ مؤظف میگردید تا مسوده مقررﮤ را در مورد تهیه و رویدست میگرفت.
پایان بی پایان
)

جناب محترم نعیم بارز شما همه این مطالب مشخص راکرد ها پیشنهادی را چی میدانید؟ ازین کرده چې مشخص صحبت و تحریر بداریم اما ګوش شنوا ندارد.

2- تحصیل کرده ای که قصد خیانت را ندارد و یا کدام از خود ګذر خاص نباشد به افغانستان رفتن را مشکل لاینحل میداند.
اګر با معاش تعیین شده ګزاره ګنید که نمی شود. لذا به افغانستان رفت تا رشوه و خیانت کنید. به یقیین و قصه های دقیق دست اول میګوید در هر پروژه ساختمانی تمام کارمندان دولتی حق و سهم خویش را دارند.
والی جلال آباد قرار معلومات دست اول و ګفتنی های دوستان: پروژه را خلاف قانون وخلاف داوطلبی به انجو خویش میسپارد و کار بالای آن آغاز میشود. در جریان کار مسایل اداری طی شده و به ګمان اغلب از مثلا یک میلیون دارد شاید کمتر از نیم آن مصرف شود. اما مردم چون کفن کشان سابق را دیده اند به همین هم راضی اند. طریق انتخاب کادری، سیاست اقتصادی و پروژها و دهها مطلب دیګر کاملا غیر و غیر مردمی است و این وضع به انجاب خوب نه خواهد انجامید. سیستم اداری کشور باید به مردم نزدیک شود و مصارف آن کم ګردد. از صدور حکم تا انجام باید فاصله کم شود. حلقات وسطی اداره باید کم شود این و دها تدبیر دیګر که ضرورت به اجرا است.(مضمون تحت ضررورت اصلاح اداری کشور روی دست دارم).

برادر نعیم بارز از کجا شروع کنم شما در دفاع از چیزی می پردازید که دفاع ندارد. مردم ما رنج میکشند و قربانی می دهند.
د درمورد دیکتاتوری پرولتاریا باید ګفت که دید طبقاتی و اشتی ناپذیری طبقاتی و تعریف دولت (وسیله فشار یک طبقه بر طبقه دیګر) جنایت می افریند. افراد متولد شده قبلا که در مرحله معیین در راستا معیین قرار ګرفتند و تعدادشان هم کم نبود جنایت کار نیست بلکه سیستم جنایت می آفرید. همه را خوب و همه را بد ګفتن افراط و تفریط است. اما سیستم به یقین جنایت کار بود
3- دیموکراسی: نظامی که از مردم برخواسته، در خدمت ارزش های باشد که مردم آنر ارزش تلقی میکنند و توسط مردم باشد. بلی دیموکراسی افغانستان با ارزشهای متفاوت با ارزشهای غربی متفاوت است. اما تقلب در انتخابات در اروپا و در افغانستان تقلب است. به این استدلال تفاوت سطح انکشاف جوامع شما نمی تواند به این حالت مبرر بتراشید. این فهم نادرست است.
بحث طولانی و اما من به همین جا که مستقیم روی صفحه افغانستان جرمن آنلاین در بخش مسج (پیام ها)مینویسم امید با بزرګواری از کم و کاستی های املای معذورم دارید. تشکر


اسم: نجیب داوری   محل سکونت: تورنتو -کانادا    تاریخ: 02.12.2010

با عرض سلام حضور همه هموطنان عزیز و عرض احترام و ارادت حضور محترم بارز صاحب و محترم عباسی صاحب!
بدون شک محترم بارز از جملۀ نویسندگانی میباشند که در نوشته های شان پیهم درد، رنج و مشکلات عدیدۀ مردم بلا کشیده مارا منعکس، و راه های بیرون رفت از مشکلات موجود را جستجو نموده اند.
اما بارز صاحب در نوشتۀ اخیر شان مینویسند.
متأسفانه بیشترین تحصیل کرده های افغان در جوامع غربی بجای کارهای تحقیقی در زمینه های تاریخی، اجتماعی و علمی و نشان دادن یک راه و روش سالم مبارزاتی با وضع فلاکتبار موجود هر روز از فساد اداری دولت افغانستان و کرزی سخن میگویند که این یکنواختی در کار روشنفکران افغان خارج از کشور واقعا ًبرای من خسته کننده شده است. زیرا این چیزها را همه در داخل کشور بهتر از ما بخارج نشینان میدانند، می بینند و بیان میکنند. حتی خود کرزی به آن متعرف است.
محترم بارز صاحب!
در زبان دری ضرب المثلی داریم که میگویند[هرکه را دردی رسد، ناچار گوید وای وای]. شرارۀ فساد اداری، چپاول دارایی های ملی و حق تلفی در تحت حاکمیت رژیم حامد کرزی و همکاری شخص کرزی با فساد پیشه های معروفِ جهادی وغیر جهادی کارد را به مغز استخوان مردم بیدفاع ما رسانیده که نه تنها چیغ آنها در داخل افغانستان به آسمان رسیده است، بلکه سایر هموطنان ما نیز در سراسر دنیا از این درد وارده ناراحت و پریشان اند؛ و بدون شک تا درد ادامه دارد، فریاد و وای گفتن هم ادامه خواهد داشت. بنابر این با ادامۀ فساد، رشوت و خیانت در کشور عزیز ما افغانستان چه تحت حاکمیت کرزی و یا حاکمیت هر کس دیگر این انتقاد ها و هدایت ها پیهم ادامه خواهد داشت، و در غیر آن خاموشی خود نوعی همکاری با چپاولگران، رشوه خواران مافیاهای گوناگون و فساد پیشه ها خواهد بود.
اینکه میگوئید کرزی خود به آن متعرف است.[ یعنی موجودیت فساد گسترده در دستگاه دولت] پس چرا موصوف در اصلاح آن نمیکوشد؟ و اگر توان اصلاح آنرا ندارد؛ چرا استعفی نمیدهد؟
محترم محمد صادق ارغندیوال در تحت همین صحفه به یک نقطۀ بسیار خوب اشاره نموده اند که اگر از هر افغانیکه افتخار فراغت یکی از موسسات عالی تعلیمی ککشور را دارد و اکنون در دیار غربت و در کشورهای غربی زندگی میکند، بپرسی که از همدوره ها و از همصنفی هایت اکنون کسی در داخل افغانستان است؟ در جواب میشنویی که بلی، اگر اکثریت نباشد اقلا ًنیمی از آنها در داخل افغانستان زندگی منمایند. من بنوبه خود این گفتۀ محترم ارغندیوال را تصدیق، و به همین ترتیب اضافه میکنم که وقتی بنده در نیمه اول دهه شصت هجری شمسی همراه با 26 نفر از همصنفانم از پوهنځی الکترومیخانیکِ انستیتوت پولی تخنیک کابل فارغ شدم، کاملا ًاطلاع دارم که هنوز بتعداد بیشتر از نیمی - از بهترین های آنها از نگاه دانش در داخل افغانستان و بخصوص در شهر کابل زندگی مینمایند. که باین اساس ادعای آنهایکه[ گویا ما در داخل کشور متخصصی نداریم و همه تحصیل کرده های ما به بیرون از کشور رفته اند] را کاملا ً رد، و غلط میپندارم و همزمان پروسه تعلیم و تربیه در کشو مااز دهه های مدیدی بدینسو طوری عیار شده است که اولاد همه اقوام و سمت های مختلف کشور بتوانند طور مساویانه از آن برخوردار و به درجه های بلند علمی برسند؛ بنا ًدر میان هر قوم و سمت افغانستان اشخاص تحصیلکرده به حد کافی وجود دارد، بنا ًکرزی که علاقمند تعادل اقوام در امر شرکت در قدرت دولتی میباشند، کدام روش اشتراک همه اقوام در قدرت بهتر خواهد بود؟ استفاده از دانشمندان و شخصیت های تحصیل کرده و یاهم دادن چوکی وزارت و ریاست به افراد بی بند و بار، جنگ سالار، زورگو و استفاده جو؟ که باین اساس آیا در میان قوم تاجیک هیچ شخص تحصیل کرده و باکفایتی وجود نداشت، که مارشال فهیم را باین پٌست برگزید؟ بازهم اگر مارشال صاحب- دارای دانش و تحصیل کافی برای ادامه این پست میبودند و مانع اجراات غیر قانونی، رشوت خوری وفساد در دستگاه دولت میشدند، جای سوالی وجود نداشت. ولی همه میدانیم که مارشال از نگاه ضعف قدرت اجرایی و گرفتن دهن جوال با دزدان از کرزی چیز کمی ندارد. به همین ترتیب برای معاونیت دوم ریاست جمهوری افغانستان جهت پیش برد بهتر امور پست مذکور به نفع مردم افغانستان کدام یک از این افراد ذیل لایق پست معاونیت دوم ریاست جمهوری افغانستان را خواهد بود؛ کریم خلیلی و یاهم رمضان بشر دوست؟ بااین هم در میان هموطنان شریف هزاره ما هزاران شخصیت وطندوست، با مسؤولیت و تحصیل کرده بوفور وجود دارد.
بگذریم از افشاگری های سایت ویکی لیکس در مورد کرزی، ضعف و مالیخولیا بودن اش، همکاری اش با قاچاقچیان مواد مخدر، و درامه مضحک و خنده آور ملاقاتش با ملا اختر محمد منصور تقلبی.
مردم دهات و قریه های کشور مارا عقیده به آنست که [خداوند(ج)زمستان را گرم نکند و حاکم را نرم] و کرزی در نرم بودنش ثابت نموده است که در امر اداره و دسپلین حتی از عهدۀ کنترول یک ولسوالی و یک قریه موفق بدر آمده نمیتواند، چه رسد به کنترول یک مملکت یا یک کشور. و البته که هریک از ما چه در صنف و مکتب، چه در قطعۀ عسکری یاهم در دفترِ ماموریت دولت از استادان، صاحب منصبان و آمرین با انضباط، با دسپلین و توانمند؛ و از معلمان، ضابطان و آمر نماهای ضعیف و بی دسپلین خاطراتی بسیاری داریم. و از نوشتن داستان ها و خاطرات شخصی باین ارتباط عجالتا ًمیگذریم؛ تنها اضافه میکنم که من به شخصیت مرحوم اعلیحضرت محمد ظاهر شاه احترام میگذارم. ولی تفاوت اداره دستگاه دولت از نگاه دسپلین و انضباط میان ماه ها و سالهای قبل از تحول 26 سرطان سال 1352 و بعد از آن یعنی بعد از اعلان جمهوریت توسط شهید محمد داوود خان کاملا ًمحسوس و مشهود بود. و باید اضافه نمود که فقط به برکت انضباط، دسپلین و توانمندی شخص مرحوم داوود خان بود که در عصر نخستین جمهوریت، افغانستان روز تاروز پله های پیشرفت و ترقی را بسرعت می پیمود و روزیکه دزدان قدرت سیاسی و یا کودتاچیان هفت ثور، قدرت را با کودتای منحوس شان در دست گرفتند، دولت افغانستان در بانک مرکزی مبلغ پنجصد ملیون دالر پول نقد داشت، در حالیکه تا قبل از تحول 26 سرطان 1352 کشور ما آه در بساط نداشت.
جارج مک گورن سناتور متقاعد حزب دموکرات امریکا که در سال 1972 از طرف حزب مذکور نامزد احراز پست ریاست جمهوری امریکا بود؛ سال قبل ضمن مصاحبه با تلویزیون سی.اِن.اِن در مورد افغانستان بدولت اوباما توصیه کرد که[بجای فرستادن قوای اضافی به افغانستان در حصه محو فساد اداری در کشور مذکور تصمیمات قاطع بگیرد]. موصوف در مورد از دولت فاسد وانتیو رئیس جمهور ویتنام جنوبی در هنگام جنگ ویتنام یادآوری نموده، گفت که[ تمام کوشش های ما را موجودیت فساد دولتی در دولت ویتنام جنوبی، نقش بر آب کرد. ولی همزمان موجودیت یک دولت و رهبری باکفایت در کوریای جنوبی موفقیت مارا تضمین کرد.]
امروز ما شاهد هستیم وجود رهبری با کفایت و مسؤول، کوریای جنوبی اشغال شده را به ابر قدرت اقتصادی آسیا مبدل و قرار است که این کشور به اصطلاح اشغال شده کوریای شمالی آزاد را ببلعد.
حرف آخر اینکه اگر کرزی امروز با دزدان مافیایی و جنگ سالاران مردم آزار وداع نگوید و در راه برآورده شدن رفاه مردم افغانستان از شرایط خاص کنونی استفاده مطلوب را بعمل نیآورد. فردا یا روزیکه قوای بین المللی افغانستان را ترک گویند، دیر خواهد بود و پشیمانی سودی نخواهد داشت.
با احترام


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 01.12.2010

با عرض سلام و احترام خدمت آقای عباسی!

جنابعالی اگر به نوشتۀ قبلی من قناعت شما فراهم نشده بالاخره من به منطق و استدلال شما قناعت خواهم کرد، تشکر از شما که حوصله مندانه و مهربانانه بحث را دنبال میکنید.
اگر من از تفاوت جامعۀ اروپا با افغانستان سخن گفته ام مقصد از تفاوت در فرهنگ، اقتصاد، دانش فلسفی و علمی در زمینه های گوناگون است که جامعۀ ما از این جهات نه تنها عقب مانده بلکه فاقد اینهمه دست آوردها و پیشرفت ها و دانش های عالی انسانی است.
این ظرفیت ها و استقرار نظام های دیموکراسی که از یک نگاه در اروپا دوهزار سال قدامت تاریخی داشته و یا دستکم از پنجصد سال بدین سو در مسیر تکامل از حالت پیشرفت صنعتی و مُدرنیزم بمرحلۀ پست مدرنیزم و عصر انفرماتیک رسیده، اصلا با عقب مانده ترین جامعۀ افغانستان قابل مقایسه نیست، در جوامع با اینهمه تحولاتیکه گفته شد و لو بعضاًعناصر فاسدی وجود داشته باشد که دارد، اما اگر از طریق بکار بردن زور تفنگ خیال رسیدن به حاکمیت را نمایند، ساختارهای جامعۀ غربی با داشتن احزاب سیاسی آگاه و باتجربه، اتحادیه های صنفی کارگری و انجمن های ادبی علمی و غیره چنان قوی، استوار و فعال اند که بهیچوجه ممکن نیست افرادی چون سبغت الله مجددی، برهان الدین ربانی، ملا محمد عمر و امثالهم بتوانند در راس قدرت سیاسی قرار گیرند.
شما این چیزها را خوب میدانید ولی چرا قناعت نمیکنید و به حرف خود تان کمی کج بحثی میکنید و می فرمائید که افراد و اشخاصی مثل جنگسالارها و چور و چپاولگران افغانستان در اروپا و همه جا هستند. بلی در همه جا هستند اما افرادی مثل دوستم در اینجا نمیتواند هشت نفر را بدنبال خود بکشاند ولی در جامعۀ ما فردی مثل دوستم میتواند پای هشتصد هزار افرادی را از قوم خودش تا پای صندوق های رای دهی بکشاند و بیست هزار انسان را بسیج کند و در جنگ و جنایات از آنها مثل ابزار استفاده ببرد.
بااین خصوصیات جامعۀ افغانی که دوستم و دیگر جنگسالارها توانائی تخریب فراوان دارند، بادرک همین خصوصیات جناب کرزی و جامعۀ جهانی برای شان ارج و عزت و مقام قایلند و شما می پذیرید که آنها با حمایت دولت های دشمن افغانستان قدرت تخریبی فراوان دارند و قدرت تخریبی و بیرحمی و جنایات شان را همه و بخصوص مردم بی دفاع شهر کابل در زمان حکومت برهان الدین ربانی شاهد و بیاد دارند.
خلاصه متاسفانه بیشترین تحصیل کرده های افغان در جوامع غربی بجای کارهای تحقیقی در زمینه های تاریخی و اجتماعی و علمی و نشان دادن یک راه و روش سالم مبارزاتی با وضع فلاکتبار موجود جامعه هر روز از فساد اداری دولت افغانستان و کرزی سخن میگویند که این یکنواختی در کار روشنفکران افغان خارج از کشور واقعاً برای من خسته کننده شده است زیرا این چیزها را همه در داخل کشور بهتر از ما بخارج نشینان میدانند، می بینند و بیان میکنند. حتی خود کرزی به آن معترف است.
اکثراً تحصیل کرده های ما یا در غرب به فکر منافع روزمره شخصی شان در تلاش اند و یا بعضاً ریاکارانه به اصطلاح گر نشوی رسوا همرنگ جماعت باش همواره از اسلام و مکتب های ایدئولوژیک به طمطراق دفاع میکنند و وقتی دکانداران دین و مکتب های استبدادی بقدرت میرسند و شروع میکنند به اجرای احکام دین و شریعت و دیکتاتوری به اصطلاح پرولتاریا روشنفکران وحشت زده شده میگویند ما اینطور نمیخواستیم و این درست نیست و چنین و چنان است، در حالیکه اسلام شیعه همان اسلامی است که در ایران خمینی میگفت و عمل میکرد و اسلام نوع سنی مذهب واقعی همان اسلامی است که ملا محمد عمر میگفت و عمل کرده و عمل میکند.
اما روشنفکران و دانشمندان در غرب اینطور نبوده بی هراس علیه خرافات و نظام های استبدادی مبارزه کردند که امروز با اینهمه ترقیات محیرالعقول رسیده اند. بااحترام


اسم: Dr. K. Gharwal   محل سکونت: Vienna    تاریخ: 30.11.2010

I did not want to write again because AGO Team requested me to write in our languages in the future, although it was announced once that AGO is accepting English writing too. any way I hope AGO let this time my comment as exception for publishing.

It is very shameful that we have not the capability to take serious even just as
spectator the real extrem bitter and murderous happening in Afghanistan during the 32 years, it is further inexusable not to remember the time between 1978 and 1991 in Kabul, in Peshawar, in Moskau and in Tehran, all those killer and sold people was known by nation as killer, slave of foreigner and all of them was isolated from nation fully, the common people circulated even songs about those killer and their was described in details their characters. Such songs are still existing!!

Please go to Afghanistan once and collect the real information in country side and cities from common people then you will announce to them very clear and loud: Please forgive me for my shameful article about you and you will say to them, common people are not clean and honest, because of them Afghanistan was free, independend and because of us we sold the country several times.

Nation defend its country with simple weapons like it did it in the past and it is doing now, the nation had courage, the nation love its country, its tradition and its religion more than themselves, in Peshawar and Tehran trained and paid beards was business artificial slaves Mullahs, we was witness of their barbaric behavior in Kabul between 1992 and 1996 and at the present time, for this reason appeared a group under logo Taliban in month July in year 1995 to collect weapon over the whole country, which was replaced this group fully after 6 months( in advise with support of ISI), for the proof can be asked Mr. Waziri( speaker of decead former King) and Mr. Ahmadzia Masoud! USA and west countries through their medias made up side down the throught goal even the appearing year and many Afghans followed them like you are trying to find a new defination for those sold parasites.

Taliban got huge money and weapons ( not from Pakistan, Pakistan can not take any step without advising like it is going on in Kabul now ). As I mentioned before, the dirty game of Mr. Hamid at the presen time it is another dirty story, those corrupted regime in Pakistan is still modern colony and it is trying for huge USDs to represent as key source for getting peace in Afghanistan, in reality it is not so!!!

Please read carefully the last articles of Ms. M. M. Nizam, Mr. H. Anwari, Mr. Dr. Kazem and Mr. Abassi and not to start dialoge for getting a new identification for those killer and sold elements and to damage with your new defination the courageous sacrfice of our nation!

I mentioned some points above to view to you which dirty games are going on through the known sold people since 1978 and all of them are united brotherly in Kabul since 2001 and the other trained sold groups will joined them in near future too and then it will start the final dirty goal in Afghanistan!


اسم: م،عارف عباسی   محل سکونت: لاس انجلس    تاریخ: 30.11.2010



برادر محترم و دانشمندم آقای نعیم بارز!

از عطف توجه خاص تان به نوشتۀ اینجانب اظهار امتنان دارم.

توضیح مزید شما در ارتباط بموضوع مشخص پیوند بخشیدن جامعه در کل با عناصریکه شما از آن تذکر فرمودید، متأسفانه بر قناعت من نیفزود، این باین مفهوم نیست که من از لجاجت کار مگیرم و یا شاگرد غبی و دیر فهم هستم و یا اینکه از کج بحثی خوشم میآید.

با شما موافقم که دزدان، چاقو کشان، جنایتکاران، اراذل و اوباشان متعلق بجامعه خود میباشند و از بطن جامعه برخواسته اند که امثال شان در سویس، فرانسه و امریکا هم بوفرت دیده میشود، ولی اگر دست قضاء سیاسی و سرنوشت سازان و تعیین کنندگان مقدرات دنیوی ممالک شرائطی را پدید میآورند که این گروه در مسند قدرت قرار گرفته بحیث قوۀ حاکمه تبارز مینمایند تصور میکنم تا حد زیاد دور از انصاف خواهد بود که این گروه را ممثل جامعه پنداشت و در اعمال و کردار غیر انسانی شان همه جامعه را شریک ساخت. از بسی خانواده های شریف خلف خبیث پیدا میشود که در چنین شرائط حتی نمیتوان والدین و اقارب را مورد ملامتی و سرزنش قرار داد. نفوذ خارجی، پول بیگانه، قوت نظامی اجنبی باعث احیای مجدد این دشمنان قسم خورده مردم مظلوم گردید. نباید فساد و جنایت شان را به کل جامعه اطلاق نمود. اگر در شرائط صلح آمیز، مطمئن و بیهراس از آراء ملیون ها بیصدای افغان احصائیه گرفته شود در آنوقت شما سطح تنفر اکثریت را در برابر این خود فروشان و وطن فروشان بشمول شخص اول مملکت درک نموده میتوانید.

بارز صاحب محترم!
با آشنایی دیرینۀ که هموطنان شما از افکار عالی وطنخواهانه، نوشته های آفاقی و تحلیل های عالمانه شمادارند برای شان عجب آمد که چگونه بارز مبارز در پی توجیح ماهرانۀ این ارباب قدرت برآمده اند و برای تمام خیانت های آشکار ایشان برگه و سند میسازند، در غیر آن اینوع استدلال و شیوه بیان از دیگران دیده و شنیده شده ولی کس حتی زحمت جواب دادن را بخود نداده.

بیقین کامل که شما این تبدل افکار را با موقف علمی که دارید معصومانه و عاری از هر نوع انگیزه شخصی پنداشته و مایه افسردگی خاطر شما نخواهد شد.

در اخیر میگویم که در طول تأریخ جفای بیکران بحق این ملت بینوا و بیصدا صورت گرفته احساسات ملی و دینی اش همواره بحیث وسیله توسط اربابان قدرت مورد سوءاستفاده های گوناگون قرار گرفته. نقش خبرگان، دانشمندان و صاحبان نظر اینست که صدای بیصدایان را ولو که بی اثر هم باشد رسا و رساتر ساخته سپید را سپید و سیاه را سیاه بگویند.

با عرض حرمت و ارادت


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 30.11.2010

آقای بسیار محترم جناب عباسی سلام آرزومندم صحت آنجناب عالی خوب و سرحال باشند!

چند مطلب بسیار جاندار در نوشته اخیر تان توجه مرا بخود جلب کرد، گرچه ایجاب بحث مفصل را مینماید اما در اینجا بیک تبصره مختصر بسنده میکنم:
از نظر من اینهمه جنگسالار و اینهمه افراد جنگجو و تروریست که حسابش معلوم نیست، اگر از بین همین مردم و جامعه افغانستان بوجود نیامده اند پس از کجا آمده اند؟
آنها و دولت موجود چیزی مجزا از جامعه نیستند، بلکه جز لایتجزای جامعه هستند. منهم از افغانستان هستم و به اصطلاح ایرانی ها خودم راتافته جدا بافته نمیدانم.
در یک جمله ملت خوب و دولت بد مفهوم ندارد.
از میان ملت سویس دولت چور و چپاولگری مثل دولت افغانستان تبارز نمیکند و از ملت فرانسه رژیم خمینی یا طالبی سر بیرون نمی آورد. اعتراف به این چیزها سخت و تلخ است اما واقعیت است باید گفته شود تا عیب خود را ندانیم راه علاج رانمی یابیم /بااحترام


اسم: دوکتور صلاح الدین سعیدی سعید افغانی   محل سکونت: انګلستان    تاریخ: 30.11.2010

سلام و احترامات بخوانندګاه محترم و هموطنان عزیز و غم دیده تقدیم است.
جناب محترم نعیم بارز در نوشته اخیر خویش ذیلا از اینکه استدلال شان در برابر حقایق ارایه شده استادګی نمیکند و استدلال شان قوی نبود اعتراف نمود و خوشم که حق بینی میکنند. اما باز هم به نحوی در تلاش برائت دادن اند. آنچه نوشته اند هیچ پدیدهء مطلقا خوب و مطلقا بد نیست. از حد زیاد اختصار کرده اند که محتوی سخن شان را غلط ساخته. مثلا خدمت ګاری به مردم و خدمت ګذاری به خلق الله و عالم بشریت (مطلقا خوب) است. جنایت و آدم کشی و دهن جوال ګرفتن با دزد و خانه و کاشانه خویش را خراب کردن و یا درین مورد ظالم را مساعدت کردن (مطلقا خراب) است. بحث عمده و اساسی و عمده بر سیستم و در مجموع نظام است که در موارد زیاد فرصت های خوب جهانی را به هدر بردند. سیاسیت غلط اقتصادی، روش های ضعیف و غلط کدری متکی بر روابط استخباراتی، جیبی، فامیلی و مصلحتی(من تو را کوته والدار میګویم تو مرا حوالدار بګو!)، عملی کردن پیګیر سیاست ها و نسخه های جنګ سرد و ....همه عوامل اند که کشور را به این بن بست کشانده و هنوز هم لجاجت صورت میګیرد. در سیاسیت لجاجت تباه کن است. منافع و مصالح و برای یک افغان خوب منافع و مصالح کشور و مردمش اساسی است.
درین استدلال مبرر این هم نیست که قبل ازین هم خراب بود. بلی بود. مبرر اینهم نیست که آن دیګر ازین هم خراب بود. بلی بودند. و.... مردم افغانستان خرګوش های امتحانی نیستند که بالای شان تمرینات شود. کار به اهل کار سپردن و دیموکراسی را به صورت واقعی مساعدت کردن و عملی کردن کاراست. این کار برعلاوه اراده سیاسی فهم لازم مسلکی و اتوریته سیاسی میطلبد. کار درین هرسه عرصه جدا جدا غیر قناعت بخش بود و از مفاهیم ازادی و دیموکراسی سوءاستفاده شده. این تراژیدی ادامه دارد. زمین آنجاء میسوزد که آتش بالای آن روشن است مردم ما درین بیشتر از سه دهه در آتش میسوزند و فرصت های خوب ده سال اخیر نیز به باد فنا برده شده. مسلم این است که جهان و به صورت طبیعی افغانستان در حالت ساکت و بدون حرکت باقی نمانده مردم جهان دیده شده فهم و سطح فکری تغییر کرده افغانستان و جهان در یک مرحله دیګر از انکشاف قرار دارند هست مواردیکه با عدم توجه و عدم کارهای لازم مردم افغانستان و کشور ما و در پهلوی آن جامعهء جهانی به منجلاب تباه کن کشانیده خواهد و ما هنوز هم خوش هستیم که چیزی رسالت را اجراء کرده و در ارایهء مقوله های نیمه کامل باقی مانده ایم. خداو ند متعال ما را هدایت نیکی کند. د ص. سعیدی


اسم: حمید انوری   محل سکونت: لاس انجلس    تاریخ: 30.11.2010


دنیا را به روشنی ببینید،
اما ازعینک من


اسم: ملالی موسی نظام   محل سکونت: ورجینیا    تاریخ: 30.11.2010



نظری به مضمون حقانیت رئیس جمهور كرزی.


اسم: م، نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 29.11.2010


هیچ پدیدۀ مطلقاً خوب ومطلقاً بد نیست
و کرزی نیز از این امر مستثنی نیست !


اسم: وحیدالله   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 23.11.2010

اسلام علیکم،
متاُسفانه محترم بارز یگانه کسی با این باور نیست، که مردم افغانستان کاسه فساد رهبران تحمیل شده بوده، و توانایی اینرا ندارند، تا رهبری راسخ، قاطع و وطنپرست از میان شان انتخاب کنند. حتی بعضی سیاستمداران و اشخاص بی خبر از معاملات پشت پرده خواستار خروج همه قوای خارجی از افغانستان به این دلیل اند، که مردم عقب مانده اگر قدر پیشرفت و دیموکراسی را ندارند، چرا جهان متمدن وقت خود را ضایع کند. با همه نکات منفی که طالبان داشتند، چرا در آنزمان فساد و رشوت نبود؟ چندی قبل در یک سفر کوتاه به کشور با اشخاص کاری و زحمتکش در حکومت فاسد روبرو شدم۰ اگر صلاحیت به چنین اشخاص - به اساس لیاقت نه سازش - داده شود، شاید کشتی ملت افغان غرق نشود.


اسم: م،عارف عباسی   محل سکونت: لاس انجلس    تاریخ: 22.11.2010



سخنی چند در مورد مضمون محترم

داکتر صاحب سید عبدالله کاظم

فضلاء، دانشمندان و اهل سخن نه تنها ارائه نظر میفرمایند بلکه شیوه و سبک خوب گفتن و عالمانه نوشتن و همه جانبه نظر دادن را می آموزانند. طرق متنوعه و گوناگون برای بیان مطلبی وجود دارد. میتوان قلم را وسیله آزار و رنجش و افسردگی خاطر بکار برد، میتوان سرا پا آگنده با ا حساسات نوشت . گاهی منظور از نوشتن تنها افاده و بیان مطلب نبوده متإسفانه آمیخته با توهین ،تحقیر و خورد ساختن طرف مقابل است . که در جهان با فضیلت امروز این شیوه از نویسندۀ دانا و عاقل توقع نمیرود.

بارتباط نوشته بارز صاحب محترم داکتر صاحب کاظم نهایت عالمانه ، منطقی، مدلل، آفاقی و پر محتوا موضوع را بیان نموده استدلال خودرا بر پایه های نظریات ارائه شده قبلی شخص بارز صاحب بنا نمودند . در تهیه این مضمون یقینا" که دانشمند محترم داکتر صاحب کاظم وقت کافی را صرف نمود زحمت زیادی را متقبل گردیدند اما خلق یک نوشته آموزنده و بیطرفانه علمی سزاوار چنین کاوشی است . این نوشته مرا بیاد مضامین تحقیقی وتحلیلی کانون های علمی و فرهنگی انداخت . راستی عالی نوشته شده و بسیار زیبا جمعبندی گردیده.

مطمئنا" این شیوۀ نگارندگی ملال خاطر و آزردگی را بهیچصورت خلاق نبوده و برا ی همۀ ما بطور مثال و سر مشقی آموزنده و قابل پیروی است.


اسم: داکتر سید عبدالله کاظم   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 22.11.2010

در بارۀ مقالۀ حقانیت رئیس جمهور کرزی


اسم: محمد عارف عباسی   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 22.11.2010

می بایست درایت ها و فراست های سیاسی را با مکر، حیله، تزویر، دسیسه و توطئه متمایز ساخت. و باید بین مصالح و منافع علیای ملی و زمینه سازی های مشخص و مشهود غرض بهره برداری های سیاسی و منافع شخصی فرق قائل گردید.

ضعف، ناتوانی، نا رسائی و نادرستی های شناخته شدۀ دولتمردی را ولو درهر مقامی باشد نمیتوان با نوشتن خوب، زیبا و قوی کتمان کرد و نمی توان از روبه ای پلنگ ساخت و بهت انگیز است که خردمند و واقعیت نگری در پی قوت بخشیدن موقف کسی باشد که در یک دهه مورد آزمون مردم قرار گرفته و متأسفانه در زمینه، هر نوع استدلال عالمانه شان و هرگونه توجیه خردمندانۀ شان محکوم ضعف و عدم قبول واقع گردیده تشویش از آنست که بشهرت و اعتبار شان که تا حال نزد مردم قابل قدر بوده صدمه برساند. جانب داری از اعمال و کردار مرد مورد بحث قرار دادن دو انگشت در برابر نور آفتاب است. چنین تغییر موقف چهرۀ آشنا نزد اکثریت آگاه و دانا مطلوب نمی نماید. زیرا حقایق بس روشن است و آشکار. مردم در قبال همه بدبختی های خود در قدم اول گریبان مرد اول مملکت را می چسپند و حق دارند بپرسند که چرا؟ این چرا ها به هزار ها میرسد. کوتاه مدتی چنین گمان میرفت که رئیس جمهور تحت فشار است و بسی مسائل بر ایشان تحمیل گردیده است. ولی مواردیکه جناب شان فرصت مستقلانه در اختیار داشتند متأسفانه عمدا ً و قصدا ً راه های غیر ملی را خلاف توقع و انتظار اکثریت انتخاب نمودند. مخصوصا ً زمانیکه مقامات بین المللی اسنادی را مبنی بر دست داشتن دو فرد شناخته شده در قاچاق مواد مخدره و قتل عام اسیران جنگ به حکومت ارائه نمودند، نه تنها این مدارک نادیده گرفته شد بلکه یکی بحیث معاون اول ریاست جمهوری و دیگری علی الرغم داشتن دوسیۀ جنایی به سِمت لوی درستیز قوای مسلح تعیین گردید و رئیس جمهور علنی با مراجع بین المللی از لجاجت کار گرفت.

مواردی بیشماریست که رئیس جمهور از سازش و مصالحه برای استحکام موقف شخصی و بقای قدرت خود استفاده نموده اند. نمیدانم کی به رئیس جمهور گفته که اگر شما خدای نا خواسته تشریف نداشته باشید افغانستان زیر و زبر می شود پس بهر قیمتی که شده و به هر وسیله ایکه امکان دارد بقای تانرا تضمین فرمائید تا این بیچاره وطن برباد نشود. هر شخصی که شما را در تحکیم قدرت و بقای حکمروایی تان مددگار باشد چگونگی شخصیت، گذشته، اعمال و کردارش مورد سؤال نیست.

اگر ما اندکترین نشانۀ از بهبود کشور به زعامت کرزی صاحب می دیدیم ما بچنین استدلال ها، دلائل و توجیهات قناعت میکردیم . گذشت ده سال توأم با ناکامی ها و افزونی بدبختی های بیشمار مردم فقط یک نتیجه بار میآورد و آن اینست که تا حد زیاد این رهبری مسؤول بسی نابسامانی این وطن بوده و شخص رئیس جمهور جز برای خود، همبستگان خانوادگی و شرکاء قدرت خود برای وطن کاری مثمری انجام نداده اند. اگر سخنی در زمینه بوجود میآید مبین مهارت های شارلتانی، فریبکاری، تقلب، تزویر، دسیسه و توطئه بوده نه تعقل و تفکر ملیگرایانه و وطندوستانه. درهر معامله گری شان مردم از لحاظ مادی و معنوی صدمه دیده اند.

قلمداد کردن همه جامعه بحیث مفسد ادعاییست که ملیون ها قلب را جریحه دار ساخته تأسف آور است که قلم بدست دانایی مشت محدود جنایتکار را نمایندۀ همه جامعه افغان محسوب نموده و چنین توهین را بحق هموطنان شریف و نجیب خود روا میدارند. بطور مثال اگر پول فراوان و پشتیبانی حکومت ترکیه را از دوستم حذف نموده وی را بحیث جانی چند روزی پلچرخی می نشاندند و مأمورین سابقه دار خاد را به تحقیق وی مؤظف می ساختید در آنوقت من از نویسندۀ محترم می پرسم که چند نفر ازبک تبار و ترکمن تبار پشت سر دوستم می ایستادند. عین موضوع شامل حال محقق، قسیم فهیم و قانونی است.

از قوای مسلح این جنگسالاران شنیدم. زمانیکه هیبت طالبان ایشان را در مغاره ها مخفی و در آنطرف دریا ها متواری ساخته بود قوت های مسلح شان کجا بود؟ بلی! پول و قوت امریکا دوباره بایشان مقام، منزلت و قوای مسلح بخشید اعتبار به طیارات غول پیکر امریکا میرود ورنه بمن بگوئید که کدام قوای مسلح در 2001 در ارزگان پشت سر کرزی ایستاده بود.

متأسفانه من در برخورد های روزمرۀ رئیس جمهور آثار تمکین های دیپلوماسی و کلتور متداول سیاسی را نمی بینم، خیره سری ها و لجاجت های طفلانۀ شان مطلقاً بضرر افغانستان بوده بوضاحت بنفع مخالفین مسلح تمام میگردد حتی شک پیدا میشود که پیوند نهانی بین کرزی و قوای مخالف موجود باشد. تا حال فهمیده نتوانستم که چگونه حرکت اخیر شان در لزبون نا بخردی دیپلوماتیک شان را نشان داد.

داد و ستد پولی و افشاء پرداخت پول بطور مخفی توسط مقامات ایرانی به شخص کرزی و آمر دفترش یک افتضاح ننگین بزرگ بوده هیچنوع توجیه ندارد. اینکه در سی سال گذشته کی از کجا پول گرفته موضوع جداگانه بوده همه در شرائط فقدان قانون و نبود نظام دولت صورت گرفته حتی گمان نمی رود که شوروی زمان به گماشتگان خلقی و پرچمی خود چنین پرداخت ها را انجام داده باشد.
هموطن عزیز ! لطفاً خود را زحمت نداده این معامله گری خائنانه، شرم آور و ننگین را زیر چتر هیچنوع منطق و استدلال قرار ندهید که هیچ خریدار نداشته نزد اکثریت با احساس و با وقار کشور این عمل بجز خیانت و جفا در حال این ملت با سوداگری بعزت، شرافت و مناعت ملت افغانستان تعریف دیگر ندارد. والسلام

محمد عارف عباسی


اسم: دوکتورصلاح الدین سعیدی    محل سکونت: لندن     تاریخ: 21.11.2010

خوانندګان ګرامی و برادر محترم نعیم بارز سلام و احترامات تقدیم است.
افغانستان در مرحلۀ دیګری از انکشاف خویش قرار دارد و امکانات وافر ده سال اخیر در موارد زیاد اصلا با نتایج حاصله قناعت بخش نیست.
استدلال جناب شما بسیار ضعیف و قناعت بخش نیست. برای عدم تکرار مطالب شما را یکبار دیګر به خواندن دو نوشته من تحت عناوین مکثی بر دو جلسه اخیر شورای وزیران دعوت میکنم تا حقایق را کماحقه درک کنید.
این دو نوشته در سایت افغان جرمن آنلاین به نشر رسیده.
تشکر

جلسه اخیر شورای وزیران


اسم: فیضی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 21.11.2010

با عرض سلام و احترام به شما محترم غنی! شما گل گفته اید و کاملاً بجا!
یکی دو نظر اینجانب به انگلیسی به دلیل نظریات انگلیسی آقای محترم غروال صاحب بود. در این زمینه پالیسی پورتال و یا یک یا دو مسئول آن، پالیسی "یک بام و دو هوا" است. نظریات آقای غروال همه انگلیسی بود ولی اکنون پورتال متن انگلیسی آنها را حذف نموده تنها ترجمۀ دری آنرا گذاشته است، امانظریات دیگران هنوز هم انگلیسی است. این کار ازیکسو باعث غلط فهمی میشود و از سوی دیگر خواننده نمیداند که ترجمۀ دری نظر به انگلیسی چقدر دقیق است...
به هر حال، نوشتن پشتو و دری بهتر است. تشکر از شما.


اسم: غنی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 21.11.2010

سلام خدمت دست اندر کاران پورتال افغان جرمن آنلاین اما بعد.
نمی دانم چرا بعضی از هموطنان تبصره های خود را به زبان انگلیسی به کرات به نشر می سپارند در حالیکه ما دو لسان زیبای دری و پشتو داریم، هکذا زبان ازبکی نیز گویندگان زیادی دارد.
آیا کشور ما افغانستان مثل پاکستان و هند به یک کشور انگلیسی زبان مبدل شده که ما خبر نداریم و همانند هند و پاکستان در پهلوی زبانهای ملی شان زبان انگلیسی نیز به یک زبان رسمی مبدل شده؟ و اگر نه پس درین سایت هموطنان ما خواهشمندم تا منبعد تبصره های خود را به زبانهای دری و پشتو به نشر بسپارند با احترام


اسم: احمد مسیح   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 21.11.2010

با عرض سلام واحترام برای همه هموطنان عزیز وگرامی!
نوشته محترم ارغندیوال کاملا ً ذقیق، بجا و صددر صد از طرف من قابل تائید میباشد. واقعا ً اگر حامد کرزی به نیروی مردم اش تکیه میکرد وطی نه سال اخیر بجای حمایت از قانون شکنان، دزدان انجویی ولاشخواران جهادی، در راه خدمت بوطن کمر همت میبست ؛ بدون شک که حالا توده های ملیونی مهاجران اقتصادی-مردم بدبخت ما در کشور ایران بخاطر یک لقمه نان از طرف شوونیست های ایرانی توهین وتحقیر نمیشدند حال و روز بهتری در داخل کشور شان مثل یک بادار میداشتند. وخلاصه اینکه تاریخ نگاران نسلهای آینده کشور خواهند نوشت؛ که اگر روزگار یک دزد بیسواد بنام بچه سقأو پادشاه افغانستان بود، ولی چرخ فلک در شروع قرن بیست ویکم میلادی دزد دیگری را بنام حامد کرزی درلباس روشنفکری و فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی یکی از مشهور ترین پوهنتون های دنیا،رئیس جمهور افغانستان ساخت. بااحترام


اسم: حسینه رووفی   محل سکونت: المان    تاریخ: 21.11.2010

Dear readers and writers,

Reading the whole story and comments given on this article, it is really sad that we Afghans always understand each other wrong and take our suggestions very personal and offending.

The comment given by Mr. Faizi on Mr. Gharwals writing was very general, true and friendly. From Mr. Faizis comment I took the meaning that he wants everyone to be allowed to give their opinions and no one is allowed to stop others when he/she is not agreeing. Besides the bellow sentence really do sound that Gharwal sahib wants others to shut their mouth. Such type of phrase to say do not write stories means to shut up.

"it is not acceptable your such peculiar statement and it is offence for the nation in additional", or "do not write stories"

Anyway my point and message for you all is actually to think for a while if is it necessary to offend and bombard each other?


اسم: داکتر کریم غروال   محل سکونت: اتریش    تاریخ: 21.11.2010

Mohtaram Mr. Faizi, We had a meeting in former King residence in year 2003, it was a long discussion, one guy who wanted to get an Ambassador position, he started with his arguments to defend Mr. Dostum, Mr. Khalili, Mr. Ismailb Khan,.... and he stressed that with help those Mujahiddeen has Afghanistan harmonious government and the nation is enjoying its new life and the devolpment in country is going into positive direction, we had election for grand assembly, our President Mr. Karzai is Pashton and through his position is keeping the historical claim of Pashtonen too and real democracy will take place with help of USA and NATO in country. I asked him, how do you know them that they are honest to the nation and they will continue your praised harmonious government to work for the nation and how do you know that the development in country is going on into positive dirction? Did you forget their era from 1992 to 1996? To believe and to expect democracy in Afghanistan through your mentioned countries, will work such exported democracy in Afghanistan? I asked him further, if we are talking about the democracy through Afghans base on Afghan tradition and who are qualified, honest for serving the nation and do see all ethnic as one nation, then is the question of ethnic unnecessary and the Afghans have to work for it. This guy was not be able to give proper explinations, he mixed every thing and talk just rubbish stuffs! I was asked to come again and I did it and the former King Clan asked me I have to quit my job in Vienna und to join them, I said look, I told already in Rome that with present changed and up side down condition and with those killer and robber I will never work together and his Majesty should go to TV and Radios and announce to the nation: he wants to give back the title of Ba Ba of nation and he will return to Rome back, because the government appeared as robber, occupying the properties of helpless people and they are keeping their own milizs and they are not honest to the nation, it was telling to me, the idea is good but two days after Mr. Karzai and Mr. Amin Arsala will come here, please you have to come too. On mentioned day we came together and we started talk, I said Mr. President has good wishes for the nation but wish alone is not enough, he is trying to get control on country but it is not possible, blind bombing are going on specially in Pashton areas, the common people are disapointed fully, I sugesst to Mr. President to go one step back and let the capable and qualified people under the leadership of his Majesty as we created plan in Romew in year 1995, Mr. Arsala started to talk and said, Grand Assembly choosen him, I said I was in country side and I turned to Marhom General Abdul Wali and said, did I call you many times and the UN office in Kabul about the votes, he said yes you did it and I explained the governor simplified election mechanism( in all provinces the same), please bring paid member of Grand Assembly and Mr. President should announce he tried to work for nation but it is not possible as it should be therefore I want to quit and we have father of nation, he should take the responsibility in such difficult time, Mr. Arsala said the idea is very good but USA does not want, I said look, may be Mr. Bush does not want it but with American guys with whom we have the connection, they are expecting such initiative from Afghans with those known killer and robber will never get security in country and prosperity for the nation, also, I did not risk my life between 1979 und 1996, I had the courage to tell in Arg the truths and from known personality Mr. Barez should expect all Afghans the clear and truth statements. By the way this guy did not get the post of Ambassador because of his flattery action, so, the contents of Mr. Barez article is similiar to the guy who wanted to get Ambassador post, he praised those killer and robber too, you have Web Site, you have the possibility to interview Mr. Arsala regard our meeting in Arg in year 2003 then it is up to you still, do you want to understand from my comments " do not write = Shut your mouth! in right way or you are not going to realize the existed situation in Afghanistan and the doing of those installed people in Kabul, if you are runnig and fighting still for Mr. Barez article then I can not help you, but one thing I can tell you very open: The Patriot Afghans will succeed at the end, who is counting on foreigner they are losing it at the end and the previous installed communist regime is the best proof for it !!! I hope, you give up the falsification mechanism not to write again: do not write = Shut your mouth! It does not work!!! دکتور کریم غروال 20/11/2010

ننویسید : دهــــن تان را ببندید!
به توجه شاغلی ایمل خان فیضی

در سال 2003 در ارگ شاهی اسبق در مجلسی حضور یافتم. گفت و گو ها به درازا کشید، یکی از حاضرین که آرزوی تقررش را در یکی از سفارت خانه ها داشت شروع به دفاع از دوستم، خلیلی، اسماعیل خان و غیره نمود. شخص مذکور تأکید میکرد که از برکت همین مجاهدین است که افغانستان یک حکومت با ثبات دارد، ملت از زندگی نوین خویش راضی است، و انکشافات در کشور در مسیر مثبت در حرکت است. موصوف در ادامه گفت که ما انتخابات لویه جرگه را داشتیم، رئیس جمهور ما آقای کرزی یک پشتون است و از این بابت موضعگیری تاریخی پشتون ها پا برجا بوده و دیموکراسی واقعی به کمک اضلاع متحدۀ امریکا و ناتو پیاده خواهد گردید.

من از این شخص سؤال کردم از کجا میداند که اینها به ملت صادق اند؟ و به صداقت شان ادامه خواهند داد؟ و بالاخره چگونه میتواند بگوید که انکشاف کشور در مسیر مثبت روان است؟ آیا دوران حکمفرمایی آنها را از سال 1992 تا 1996 فراموش کرده است؟ آیا ما باید برای تطبیق یک دیموکراسی وارداتی از کشورهایی که شما نام گرفتید کار بگیریم ؟ من همچنان افزودم که اگر ما خواهان دیموکراسی استوار بر عنعنات افغانی هستیم باید اشخاص مسلکی و صادق را که میخواهند به ملت خدمت کنند و همه اقوام کشور را به عنوان یک ملت می بینند به میدان بکشیم. در این صورت مسألۀ قومی غیر ضروری شناخته شده و این چیزیست که افغان ها باید برایش کار کنند.

شخص مذکور نمی توانست کدام تشریح واضحی بدهد. همه چیز را با هم مخلوط میکرد و چرند می گفت.
از من خواهش کردند تا دوباره بوطن سفر کنم و بار دیگر به آنجا رفتم یکی از نزدیکان اعلیحضرت از من خواست تا به کار هایم در ویانا خاتمه دهم و با آنها کار کنم. من به آنها گفتم که در روم مدت ها قبل عرض کرده بودم که در شرایط ناگوار کنونی و با این قاتلین و سارقین من هرگز یکجا کار نخواهم کرد و اعلیحضرت باید از طریق رادیو و تلویزیون به ملت اعلام فرمایند که از لقب بابای ملت دست میکشند و به روم برمیگردند زیرا حکومت در دست دزدان قرار دارد. ملکیت های مردم بیدفاع غصب میشود، آنها فقط در فکر جیب پر کردن خود اند و در مقابل ملت هیچگونه صداقتی ندارند.

من گفتند که این یک نظر بسیار خوب است و اضافه کردند که دو روز بعد آقای کرزی و آقای امین ارسلا همین جا می آیند شما هم لطفاً بیائید.

در روز یاد شده همه آمدیم و صحبت آغاز گردید من گفتم که آقای رئیس جمهور آرزو های خوبی برای ملت دارد ولی تنها آرزو ها کافی نیستند. او میخواهد ادارۀ کشور را بدست داشته باشد ولی این کار امکان پذیر نیست، بمب های کور مخصوصاً به مناطق پشتون نشین فرستاده می شوند. مردم عوام کاملاً نا امید گردیده اند. من به رئیس جمهور مشوره دادم تا یک گام به عقب بردارد وهمانطوریکه مایان در سال 1995 در روم پلان کرده بودیم تحت زعامت اعلیحضرت، زمینۀ کار برای اشخاص مستعد و مسلکی مساعد گردد. آقای ارسلا به حرف زدن شروع نموده گفت : لویه جرگه او را (کرزی) انتخاب نموده است من گفتم که در آنزمان من در اطراف بودم و زمانیکه برگشتم نزد مرحوم جنرال عبدالولی رفتم و عرض کردم که من بارها به شما و به ملل متحد در بارۀ این انتخابات تلفون کرده بودم و نظرم را ارائه داشته بودم. او گفت بلی شما تلفون کرده بودید. من به مسئول انتخابات تشریح نمودم که میکانیزم رأی دهی را (عیناً در تمام ولایات) ساده تر بسازد و اعضای خریداری شدۀ لویه جرگه را بیاورید و رئیس جمهور باید اعلان کند که او کوشش میکند تا برای ملت خدمت کند ولی در شرایط موجود برایش میسر نیست، بنا بر این از وظیفه اش کنار می رود، و او خطاب به مردم باید بگوید ما پدر ملت را داریم. ایم اوشان اند که باید مسؤولیت ادارۀ وطن را در چنین شرایط بر عهده بگیرند.

آقای ارسلا گفت این یک نظر بسیار خوب است ولی امریکا آنرا نمی پذیرد. من گفتم ببینید ! شاید بوش آنرا نمی خواهد ولی با امریکایی هایی که ما و شما روابط داشتیم و داریم آنها انتظار همین گونه ابتکار را از طرف ما دارند. با این دزدان و قاتلین معلوم الحال هیچگاه امنیت و شگوفایی در کشور برقرار نخواهد شد. من در طی سال های 1979 و 1996 نخواستم زندگی خویش رابه مخاطره بیاندازم ولی شهامت آنرا داشتم که در داخل ارگ حقیقت را بگویم و افغان ها از شخصیت برجسته ای همچون بارز صاحب انتظار یک اعلامیۀ روشن و حقیقی را دارند.

آن شخصیکه در آغاز از وی یادآوری صورت گرفت به دلیل تملق پردازی ها کرسی سفیر را بدست نیاورد. محتوای مضمون آقای بارز بسیار مشابه به فعالیت های همان شخصی است که میخواست سفیر شود. او از این قاتلین و سارقین تعریف و تمجید میکرد.

شما ویب سایتی را در اختیار خویش دارید. میتوانید با آقای ارسلا مصاحبه کنید و از او در بارۀ صحبت های ما در سال 2003 در ارگ جویا شوید. بهر حال این تعلق به شما دارد که محتوای نوشتۀ مرا به مفهوم ننویسید = دهان تانرا ببندید می یابید و یا نمی خواهید شرایط موجود را در افغانستان به درستی درک کرده و فعالیت های این اشخاص دست نشانده را در کابل بدرستی ببینید. اگر شما هنوز هم عجله دارید و بخاطرمقالۀ آقای بارز در جدال هستید به این صورت هیچگونه کمکی از من ساخته نیست. مگر یک چیز را برای تان با صراحت گفته میتوانم :
افغان های وطن پرست بالاخره آمدنی هستند و آنهایی که بالای خارجی ها اتکاء میکنند در اخیر باختنی، سقوط رژیم کمونیست های دست نشانده ثبوت خوبی برای این ادعا است.

در اخیر آرزومندم که از میکانیزم های جعلی کار نگیرید.

و: ننویسید = دهن تانرا ببندید! جملاتی از این قبیل دیگر کارگر نیستند.


اسم: محمد صادق ارغندیوال   محل سکونت: اوتاوا کانادا    تاریخ: 21.11.2010


سلام به هموطنان عزیز!

جاداشت که پورتال وزین افغان جرمن آنلاین، نوشتۀ محترم محمد نعیم بارز را که بنوعی با مبحث هذا در ارتباط است در همین ستون جا میداد.

با حفظ احترام عمیقی که به شخصیت محترم بارز دارم؛ عرض میکنم که: اگر اشاعه و حمایه از بی قانونی، زور گویی و رشوه ستانی، حمایت از جنگسالاران و تفنگ سالاران شناخته شده، حمایت از رشوت خوران و قانون شکنان چون صاحبی، صالحی و داوودزی، اعتراف در امر گرفتن پول از یک همسایه مغرض و طماع جهت تحقق خواسته های توسعه طلبانه اش، حمایه از مافیاهای اقتصاد و مواد مخدر، دور نگهداشتن عمدی وطنپرستان اعم از دانشمندان و متخصصان نخبۀ ملکی و نظامی از پست های مهم و حساس دولتی و نصب افراد بی بند و بار و نادان بعوض آنها و بلاخره هم بهدر دادنِ حضور و کمک های ده ها ملیارد دالری جامعه بین المللی در کشور - حقانیت باشد، پس خیانت چیست؟

بارز صاحب میگویند که پس از سقوط طالبان نیروی حاضر در کشور فقط جنگسالاران بودند؛ صادقانه باید گفت که در هنگام رژیم طالبان تمامی افراد زورگو و جنگ سالار یا به بیرون از کشور فراری بودند و یاهم در غاری خزیده بودند و از ترس نمیتوانستند صدای شانرا بلند نمایند.

اینکه به یاری بمباران بی امان قوای هوایی ایالات متحده امریکا رژیم طالبان سقوط کرد و نیروی های شورای نظار به سرکرده گی قسیم فهیم به شهر کابل سرازیر شد، مسئله دیگری است. ولی باید خاطر نشان ساخت که تعداد عظیمی از مردم در شهرهای مخلتف کشور عزیز ما پیوسته تحت هر رژیمی در کشور شان زندگی نموده اند که تعداد زیادی از دانشمندان و متخصصان عرصه های متخلف علم و دانش نیز جزء همین گروه مردم بوده اند. بنده در اواخر دهۀ شصت هجری شمسی با تعداد بیست و پنج نفر دیگر از همصنفی هایم از پوهنتون کابل فارغ التحصیل شدم اکنون احصائیه دقیقی دارم که بتعداد 15 نفر از آنها در داخل افغانستان زندگی مینمایند. و همین طور اگر از هر افغانیکه افتخار فراغت یکی از موسسات عالی تعلیمی کشور را دارد و اکنون در دیار غربت و در کشور های غربی زندگی میکند، بپرسی که از همدوره ها و یا از همصنفی هایت اکنون کسی در داخل افغانستان است ؟ در جواب میشنویی که بلی، اگر اکثریت نباشد، اقلاً نیمی از آنها در داخل افغانستان زندگی مینمایند. حالا لازم است که کرزی بجای استفاده ازاین نیروی متخصص کشور، جنگ سالاران، تفنگ سالاران و اپورتونیست های تنظیمی را به پست های حساس و حرکی اقتصادی- اجتماعی کشور بگمارد؟

من به شخصیت محترم اسماعیل خان منحیث یک شخصیت بزرگ قومی و جهادی عمیقا ًاحترام و باور دارم که جای وی در مجلس مشرانو جرگه افغانستان میباشد. ولی مگر در کشور ما هیچ دانشمند، متخصص و بالاخره انجنیر عرصۀ علم و دانش برق وجود نداشت که یک شخص نظامی به پست مذکور مقرر شود و همین طور...

خلاصه اینکه اگر کرزی از همان روز اول حضورش بحیث رئیس دولت افغانستان جهت بقای قدرتش، سیاست مسامحه و کنار آمدن با جنگ سالاران و فرصت طلبان تنظیمی و مافیایی را کنار میگذاشت و بخاطر حفظ این قدرت به نیروی صادق، متخصص کشورش و بلاخره به ملت اش تکیه میکرد و هر پول و دالر کمک های بین المللی را بجای ریختن به خورجین مفت خواران انجویی، در امر ترقی و اعتلای کشورش بمصرف میرساند.
امروز ما بتعداد پنج ملیون پناه جوی اقتصادی و دربدر بخاطر یک لقمه نان در کشورهای ایران و پاکستان نمیداشتیم و همین طور در صورت ایجاد کار برای ملیون ها جوان بیکار در داخل کشور، پشت سازمان استخبارات نظامی پاکستان جهت سرباز گیری برای طالبان از داخل افغانستان کاملا ً خالی میبود. و بلاخره هم نسلهای امرور و فردا قضاوت مثبت و بهتری در ارتباط با شخصیت کرزی میداشتند. ولی افسوس که کرزی از ابتدا در فکر ملت درمانده و بخاک نشسته اش نبود و نیست.
بنا ًاینگونه دفاعیه ها از کرزی و کرزی گونه ها هیچ معنی ندارد. باحرمت،



اسم: Qasem   محل سکونت: germany    تاریخ: 21.11.2010

Mohtaram Gharwal, I am totally agree with you and I do not think that it is just your opinion. Your opinion represent the opinion of the nation, not just yours.

I am really very disappointed from Mr. Barez who wrote always the troth, but at the end he choose the wrong way or may be the right way for himself.

With regards


اسم: ایمل خان فیضی   محل سکونت: المان    تاریخ: 21.11.2010



Thank you for your comment Mr. Gharwal!

All you say about the situation is Afghanistan is your personal opinion and whatever your picture of the situation is, I respect that. But what else could it mean when you say :
"...Do not write stories... it is not acceptable your such peculiar statements..."

do not write = Shut your mouth!


اسم: م، نادری   محل سکونت: ماسکو    تاریخ: 21.11.2010

جناب محترم فیضی:

شما اگر حقبینانه قضاوت میکردید، چنین غیر عادلانه به داکتر صاحب غروال نمی تاختید. آقای غروال صرف نظرش را ابراز نموده و حقایق را نوشته است. داکتر غروال کوچکترین اشاره ای به بستن دهن و یا خاموش ساختن صدای کسی ( محترم بارز) ننموده اند، ولی برعکس این شما هستید که غیر عادلانه و غیر مؤجه فتوای بستن دهن و حکم تکفیر نظر غروال را صادر میفرمائید. نمیدانم انگیزۀ شما از کجا آب میخورد؟؟؟


اسم: داکتر کریم غروال   محل سکونت: اتریش    تاریخ: 21.11.2010

Mohtaram Mr. Faizi, Thank you for your instruction regard my last comment, in my comment was never reflected that I have the intention to shut mouth of any body, my comment was very clear related to Mr. Barez article and to no body else! I believe that this window is opened for all views and opinions and this why I allowed me to make a such comment base on truth and base on real happening, the nation is suffering because of those people, the nation is confronted with torturing and in own country is foreigner and then to write: we have to accept those killer for example Dostum got 80000 (by Uzbeken) votes, Mr. Qanoni got few hundred tousand votes( by Tadjiken and by other), Fahim and other was in the same way scheduled, finally Mr. Karzai got by Pashtonen plenty votes, also all such described numbers of votes to related ethnics are not true for this reason I mentioned as example the election of members for grand assembly in year 2002( and not 2001, it was my written mistake)! The majority of all ethnic are hating those people and we should not try to up side down the truths and guid the people into darkness like it is happened with Taliban, with this horrible logo will eliminated all Pashtonen now! To get the money in bags and then Mr. Karzai is saying he informed already Mr. Bush about it, was he representative of Mr. Bush in Afghanistan or President of the nation of Afghanistan? Mr. Barez is writting we have to wait until the final clarification appear, Mr. Karzai as President got in bags money on privat base and other his friends are getting it in the same way and Mr. Barez preach us we should not make a hasty judgement! those people robbed the nation and they are supporting intrigues and they are dealing with Afghanistan with different countries at the same time, the nation of Afghanistan has dangerous time in the future! With all such dirty treacherous behaviors of those killer and robber to try to appease and the society of Afghan nation to mark as spoilt in whole and to write those killer are product of it, it is really very pity to read such questionable article about those killer and robber from such known personality like Mr. Barez!! In my previous comment I have written that those people are not representing the nation( they are representing their own interests and foreigners) and they are not coming from heart of the narion therefore those written points are not acceptable and it is offence for the nation and further I have written that we have to be fair to the nation by writing and do not write stories! I stay to my words because the nation is not earning such questionable analysis in his article!!! 18/11/2010

محترم آقای فیضی !


از هدایات تان در مورد مضمون گذشتۀ من تشکر.

در اظهارات گذشته مقصدی انعکاس نیافته بود که دهن کسی بسته شود. تبصرۀ من خیلی واضح به ارتباط مضمون آقای بارز بود نه کس دیگر.
من یقین دارم این دریچه برای هر نوع دید و نظر باز است. به این سبب به خود اجازه دادم چنین تبصره ای را ارائه کنم که به واقعیات و حقایق استوار است.

از سبب همین اشخاص است که ملت رنج می کشد، مردم مواجه به شکنجه بوده و در مملکت خودش یک خارجی است.

ما باید تحمل این جنایتکاران راداشته باشیم، به طور مثال دوستم هشتاد هزار رای از ازبک ها گرفت، آقای قانونی چند صد هزار رای از تاجک ها و دیگران گرفت، فهیم و دیگران به همین منوال. آقای کرزی رای کافی از پشتون ها گرفت.

همچنان ارتباط دادن ارقام فوق به اقوام صحیح نیست. به همین دلیل من انتخابات لویه جرگۀ 2002 را مثال آوردم (نه 2001 اشتباه نوشتاری من بود) اکثریت تمام قومیت ها از این اشخاص متنفر هستند.

ما نباید حقایق را معکوس جلوه داده و مردم را به تاریکی سوق دهیم، طوریکه با طالبان صورت گرفت. با این علایم وحشتناک اکنون پشتون ها را تجرید می نمایند.

پول ها را در بوجی ها گرفتن و بعد آقای کرزی آنرا به اصلاع آقای بوش رساندن، آیا آقای کرزی نمایندۀ بوش در افغانستان بود و یا رئیس جمهور افغانستان؟

آقای بارز می نویسند : باید تا روشن شدن اوضاع صبر کرد. آقای کرزی پول ها را در بوجی ها به حساب شخصی گرفته است و دوستانش (رفقایش) هم به همین منوال. و آقای بارز برای ما وعظ می نماید تا در مورد قضاوت عجولانه نکنیم!
این مردم، ملت را تاراج کرده اند و در عین زمان و از طریق دسایس مخفی با ممالک مختلف در افغانستان معامله می نمایند. ملت افغانستان آیندۀ خطرناکی را در پیش رو دارد.

اعمال کثیف این قاتلین و دزدان را آسان گرفتن و جامعۀ افغان را به صورت کل مفت خور دانستن و تمام قاتلین را محصول آن پنداشتن، در مضمون شخصیت شناخته شده ای مثل آقای بارز شایسته نیست.

در تبصرۀ قبلی، من نوشته بودم که این مردم نمایندگان ملت نیستند (آنها نمایندۀ منافع خود و خارجی ها می باشند) و آنها از قلب ملت برنخواسته اند لذا نکات متذکره قابل قبول نبوده و توهین به ملت افغانستان است.

بر علاوه من نوشته ام که با ملت صادق بوده و افسانه ننویسند. من به قولم ایستاده ام زیرا با این نوع تحلیل در مضمون اش چیزی عاید ملت نمی شود.


اسم: ایمل خان فیضی   محل سکونت: المان    تاریخ: 21.11.2010


Mohtaram K. Gharwal from Vienna!

It is, as always, interesting to read your comment and know about what you experienced on the ground in Afghanistan but please let others (Mr.Barez) express themselves/ their opinions also. You can, of course, contradict others opinions but saying:

"it is not acceptable your such peculiar statement and it is offence for the nation in additional", or "do not write stories",


sounds like you want others to shut their mouth.
This window is opened for all views and opinions!

Thanking you for your understanding.

Faizi


اسم: داکتر کریم غروال   محل سکونت: اتریش    تاریخ: 21.11.2010

Mohtaram Mr. Barez salam, relating to your article I want to remember you the national and international news papers that the elections in the past and recently was not the votes of nation and I allowed me to contradict that the different types of known sold and trained people can never represent the nation inside in country and international and they are not coming from heart of nation too, this why it is not acceptable your such peculiar statement and it is offence for the nation in additional! I was in country side during the grand assembly election in year 2001, the common people did not knew about such election at all, I had to call Kabul several times to tell them that in regions are not involved into current election and then I had to contact the governors and one governor told me on phone, please come here and I will show to you how we simplified the election, he showed to me two rooms( one small and another a big one, he explained it that the small one is for media and the big one is for selected people for giving votes and the election will start next day in this huge room and the media will record it and then it will broadcast from Kabul to the whole world, we claimed but nobody wanted to listen to us, also those mentioned killer did not get the votes from nation and the nation is cheated systematically by those sold people since 32 years!! We have to be fair to the nation at least by writing and do not write stories! 17/11/2010

محترم آقای بارز سلام

به ارتباط مضمون شما میخواهم بخاطرتان بیاورم که نظر به اخبار ملی و بین المللی انتخابات تازه و گذشته به اساس رأی ملت نبوده و من به خود اجازه داده و رد مینمایم که اشخاص مختلف فروخته شده و تربیه شده بتوانند از مردم، چی در داخل مملکت و یا بین المللی نمایندگی کنند. و از قلب ملت هم برنخواسته اند.

به این علت است که بیانات نا خوش آیند شما قابل قبول نبوده و بر علاوه توهین به ملت است.

من در جریان انتخابات لویه جرگۀ سال 2001 در وطن بودم، مردم عادی از چنین انتخابات اصلاٌ خبر نداشتند.مجبوراٌ چندین بار به کابل زنگ زدم تا از عدم اشتراک مناطق در انتخابات جاری برایشان اطلاع بدهم و بالآخره مجبور شدم با والی ها در تماس شوم. یکی از والی ها در تیلیفون برایم گفت که لطفاٌ آنجا رفته و ببینم که انتخابات را چی اندازه ساده ساخته اند. وی برایم دو اطاق نشان داد( یکی کوچک و آن دیگر بزرگ) و توضیح داد که اطاق کوچک برای مطبوعات است و اطاق بزرگ برای اشخاص گلچین شده برای رأی دهی است که روز بعد در اطاق بزرگ شروع میشود. مطبوعات آنرا ثبت نموده و و از طریق کابل به تمام جهان پخش خواهد گردید. ما شکایت کردیم ولی هیچ کس به ادعای ما گوش نکرد.همچنان این قاتلین متذکره هم رأی ملت را از خود نساخته اند و ملت بصورت سیستماتیک توسط این اشخاص فروخته شده برای 32 سال فریب داده شده است.

ما باید که با نوشته های خود با ملت صادق باشیم نه اینکه افسانه بنویسیم.



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved