Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  آنكس را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است ( مصاحبه سليمان لايق )    نویسنده:  ف . نیکبین

 
اسم: مراد   محل سکونت: آسترالیا    تاریخ: 15.10.2008

به سایت وزین افغان جرمن انلاین .
به افتخار جشن هشتاد سالګی تولد نامیمون رهبرفرزانه و بی بدیل پرچمداران اصیل ببرک کارمل خدازده ، چند دو بیتی انتخابی عامیانه مردم را که در وقت زمامداری این آقا ( رهبر فرزانه حلقه ای ) ګفته و زبانزد عام و خاص بود غرض نشر میفرستم امید به نشر برسانید تا در جشن تولدی اش سهیم ګردم .

کارمل شور و ګرمی یی توچه شد
لاف میهن پرستی یی تو چه شد
حرف ګزاف و مستی تو چه شد
عهدهای خیالی یی تو چه شد
----------------------------
کارمل تا بکی چنین پایی
قاتل طفل وپیرو برنایی
عاشق خون مردم مایی
دشمن نخبه ها ودانایی
--------------------------
کارمل رهبردزدان وخطاکارانی
استاد ګنه کار سیه کارا نی
سرباند خطرناک تبهکارانی
همکار و مددګار جفا کارانی
----------------------------
کارمل خانه ات خراب شود
زن واولاد تو کباب شود
چه سفاک وشریربینظیری
پیرو و یار تو عذاب شود
--------------------------
ببرک فروخت مارا،برروسها چه ارزان
آرامش وصفا رفت ، ازملک پاک افغان
ببرک جلاد نامی ، یاران او حرا می
ملت علیه او شد ، با کارګرودهقان
----------------------------------
ببرک شیاد باشش جدی جلاد شد
لشکرروس آمدواین مملکت بربادشد
خلقها ناشاد ، اما ببرکی ها شاد شد
بستن وآزردن وکشتن همه آزادشد
--------------------------------
کارمل یار عزیز خائنان
دوستدارکلیه ای اهریمنان
دشمن خونخوارمازحمتکشان
دوست روس ودشمن افغانیان
--------------------------------


اسم: رهیاب   محل سکونت: کابل    تاریخ: 14.10.2008

میراث کار نامه های ضد ملی و خائنانه ببرک کارمل و باند ناافغان و ضد ملی اش در این شعر ماندګار اقای خالد که تازه در سایت مقبول شما به نشر رسیده بخوبی نمایان است . کارمل همین را میخواست و چنان شد . تف و لعنت بر روان اهریمنی اش ! حفيظ الله خالد ويانا ۱۴/۱۰/۲۰۰۸ د فتنو بازار

د فتنو په تور بازار کي
هر بدل تيږه غمی دی

د درواغـــو يارنې کــي
ميني هر يو لېونی دی

هر ګېدړ دلته زمری دی
هر قاتل نن مېړنی دی

د شپې ږدي درته دامونه
ورځ کي تانه سپېلنی دی

دلته پاو چارکــی نسته
هر يو ځانته يومنی دی

حـانځاني يو بد مرض دی
چـي نيولی زوړ ځلمی دی

پوه ناپوه توپير اوس تللی
چـــي پيسې لري سړی دی

مالوم ندی دې بازار کي
کوم يو غل کوم کاروانی دی

لافي هر يو د خدمت کړي
که مو خپل يا پردی دی

هر يو خپل په خره بې سپور دی
ولس خوار په نس وږی دی

خواخوږي له مينځه تللې
نه د خوارو ﻻس نيوی دی

نه دي وږي د نس غم سته
نه يتيم سره زړه سوی دی

هر يو څا کني و بل ته
ورور وژنه يو بری دی

د فتنو دوکو له لاسه
د خالد تل خوړين زړګی دی


اسم: انجنير صالح محمد صميمی ـــ    محل سکونت: جلال اباد ــ نـــنــگــرهار    تاریخ: 14.10.2008

درود و تهنيت بر همه مسوولين پويا، خبير، مصدق، اگاه سايت واقعأ ملی، ازاد بيطرف، محبوب، ديدنی، علمی، فرهنگی، سياسی افغان جرمن انلاين که در پاليسی مطبوعاتی، رسالتی، ژورناليستکی وملی خود اشکار نموديد که در تلاش حل مشکل سياسی کشور به گونه علمی، قانونی،انسانی ان بوده «گره هارا با دست باز ميکنيد» مرحبا بر شما.

اگر امروز اين همه سايتهای نشراتی بيرون مرزی افغانی بدون در نظر داشت وابستگی های سياسی، ايدولوژيک، منطقوی، مليتی، سمتی، زبانی، مذهبی وبدون وابستگی با استخبارات بيگانه وهمسايه چون سايت وزين افغان جرمن آنلاین در تلاش حل قضايای پيچيده و گره خورده سياسی افغانستان که متشنج ساختنش تنها و تنها به نفع بيگانه ها و دشمنان وطن و مردم است از طريق مفاهمه، همسوی، حوصله،عقل سليم، و ديالوک و گفت شنود سازنده بنشرات و پروگرام سازی بپردازند و يک مشت واحد ملی راههای حل معضلات سياسی،ايديولژيک ساسی، حزبی، تنظميمی، عقيدوی، سليقوی، را دريافت و يا راه آنرااماده سازند خدمت بس بزرگ برای وطن و مردم ان درچنين شرايط بوده که بار ديگر انگليسها، پاکستانی ها، سعودی ها، عمارتی ها،ومافيای دولتی وهيروئينی افغانی در تلاش انداختن افغانستان در بطلاق گنيده ازمون شده مذهبی طالبی قرون وسطائی بوده وبا ايجاد مثلث نامقدس ناميمون طالبی + مافيائی + عربی مردم اينکشور رااز خوشبختی، سعادت بشری،رفاه،ارامش، ترقی، پيش رفت، رشد فرهنگی، اقتصادی، سياسی، فرسنگ ها دور ساخته بار ديگر تسليم جهالت گنيده، پوسيده، ازمايش شده <جهادی> و <طالبی> نموده و پرده سياه ظلمت را بر کشور پهن ساخته را تنفس ازدی خواهان، ترقی پسندان، وره روان سعادت را برای هميش ببنندند !

انگليس اين دشمن کهن مردم افغانستان واين سردمدار ارتجاع ، مافيای مواد مخدر ، واين دشمن بشريت چنان درد وستيزی از ماضی برخوردش با افغانها در سينه دارد که با اين اشک ريختن تمساح مانند فعلی ان برطرف نه گرديده بلکه با پارچه سازی ، منحل ساختن ، الحاق بخشيدن اين سرزمين اتش انتقامش فرو کشت !!

بلی ! در چنين حالات سايت های وظيفدار استخباراتی بر اسياب انگليس با ترويج ، تشديد تشنج های عقيدوی ، سياسی ، حزبی حال وماضی وبراه اندازی نام وعنوان های مضحک خراسانی ، افغانستانی ، ويا به دفاع از بت های ريخته شده سياسی ، عقايد پوسيده خانه برانداز ، وبد دفاع از جنايات قرن ۲۰ تحت نام « جاهد » و « مجاهد » ويا خلقی وپرچمی ماويست وسازای اتش را بيشتر برافروخته ساخته تا جهان است افغانستان دران بسوزد

چندی قبل اقای لايق در مصاحبه طرز ديد ، عقيده ، وتفکر خود را از گذشته وحال بيان داشت واين حق مطبوعاتی وحقوقی جناب شان بود وبايد مخالفين موصوف بدون پرخاش ، توهين ، تحقير به ايشان وخانواده ايشان به جواب پراخته انرا رد تکذيب ميداشتن ولی !! چون به [ بت سومنات ] بد گفته بايد مجازات گردد ، توهين شود ، تحقير گردد همه قلم های خودرا در جهت منفی که پرخاش ، عدم سازش ، عدم توافق ميباشد يک باره عالم وعامی به جان لايق افتاده که عليه مقدسات صحبت نموديد !! اخيرأ در المان ، فرانسه ، ناروی ، سويدن مسولين سازمانهای بدنام جديدأ تجزيه ورانده شده از . ح . د . خ . ا . جلسات را در اروپا در کشور های که مخالف با تشــنج ، اصتحکاک ، پرخاش ، ماجراجوی ، هاوانروستی سياسی ميباشند دائر و فيصله به عمل اوردن که بايد قاطعانه به جنگ عليه سليمان لايق رفته اورا مجازات نمود ؟؟؟!!

اگر مبارزه به شيوه های قبلی خلقی ها ، پرچمی ها ، ماويستها ، اخوانی ها ، < جهادی و طالبی > ادامه پيدانمايد قبول داشته باشيد اين وطن واين ملت دايم در تصرف بيگانه ها ودايم مورد تجاوز ومداخله بيگانه ها خواهد بود ! ويا تلويزون اقای خطاب با ياوه سرای عباسی شناخته شده ويا کاظمی ماويست که تنها وتنها به کمک وسرمايه هنگفت [ I . S . I ] تمويل تجهيز ميگردد عليه توافق ، همبستگی ، وحدت ، برادری افغان ها بوده گاه عقب خلقی گاه عليه مجاهد لز سوژه های بيگانه وهدايات استخبارات استفاده اتش نفاق وشقاق را بيشتر وبيشتر ميسازند واگر دنبال منتقد نهضت فراگير را ويا اقای خطاب ويا اقای ناصری را گرفت به يقين يا سر ويا دم انها با پاکستان ، ايران ، روسيه ، انگليس ، امريکا اغوشته وبسته بوده وتنها با ايجاد تشنج چند صباح زيست مينمايند !!!

و اما سايت افـــغــان جرمن انـــلأين ! باسياست درشت مطبوعاتی ، بيطرفانه ، مستقلانه ، ملی نشان داد ودر اين صفحه اشکار گرديد که گرداننده گان ان واقعأ افغان ، اگاه ، بادرگ وبا درد ميباشند لبيک بر انها! بيايد شيوه های نشراتی وسياست ملی مطبوعاتی اين سايت مردمی را الگو ، رهنما خود ساخته مناقشات ، اختلافات ، معضلات ، کشيده گی های سياسی ، عقيدوی ، تنظيمی ، حزبی ، مليتی ، زبانی ، مذهبی ، سمتی خودرا با روش های گفت گوی سالم ، سازنده ، قانع کنده ، حل وفصل نموده تا نسل های بعدی از اين مشکلات نجات يافته کشور ومردم وطن در يک فضای سالم ، همسوی ، برادری ، باهمی ، بدون حضور بيگانه ها زيست نمايند . به انروز .


اسم: محمد الله تینگار   محل سکونت: نیو زیلاند    تاریخ: 13.10.2008

برادران گرامی اینجا چه حال است, زدن زدن است و بردن بردن!

کی کتی کی است نا معلوم است مه خو نفهمیدم؟ او برادر جان بد حال است. دشمن دوست میشود و دوست دشمن. بسیار وضع خراب است. داکتر نجیب رهبر ما بود اگه جرمن آنلاین نشر کند یا نکند دلشان اما مه گپ دل مه گفتم.

دانش لایق راهیچ کس ندارد بعد از داکتر صاحب نجیب لایق صاحب نمبر یک است خو شما گر قبول کنید یا نکنید واقعیت چنین است گرچه داکتر صاحب بسیار اشتباهات هم کرد.

مگر خدا میداند که داکتر صاحب معصوم آدم بود.


اسم: بریدجنرال سعدالدین ساپی    محل سکونت: ایرلند شهر واتر فورت    تاریخ: 13.10.2008

تورنجنرال اصف الم سابق ریس دیوان حرب اردو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عرض حرمت و ادب به همه خواننده گان سایت افغان جرمن آنلاین!
چهار ده سالگی من همزاد حزب دموکراتیک افغانستان است, حزبی که چهل سال زنده گی پر از کامیابی و ناکامی ام را در پایش ریختم.
من حزبم را بی بدیل یافتم و هنوز میابم, اما رهبران نسل اول حزب، اول و چه نسل دوم, تا آخر کار به درک ملی نرسیدند, درک قومی در مرحله نخست و بعد ها در ک سمتی و زبانی جانشین نفکر ملی و فراملی گشت, گریه ام میگیرد وقتی مینگرم چه جانها که برباد نرفت, دهکده ها ویران شد و کشور به آتش کشیده شد, هنوز که هنوز است, سمت گرائی جانشین رفاقت شده است, وطن را بگذارید که هیچ.
به دخل و خرچ مجاهیدین کاری ندارم, آنانرا به « قرانی» نمی خرم.
رهبران ما کاری نکردند جز اهمیت دادن به زبان و سمت و قوم, ما را خوار کردند, و صفوف را گوشت دم توپ.
خوب کردید ای ناجوانا!
مردم آزاری خرج بر نمی دارد, چند احمق مثل ما, به هیچ و پوچ دل خوش کردیم و شما فقط شعار دادید و آن بالا بساط ویسکی و کباب را گرامی داشتید. به حرف ما ریشخند زدید و خود بساط عیش بر افگندید.
من از اخوانی چه گله کنم؟ شما پاس داکتر نجیب را نکردید که سر در وطن گذاشت و کفن پوشید, شما چه کردید؟ اعلامیه بازی و گرد محمود بریالی گشتید؟ بیچاره عبدالله نایبی را با آنهم نایبیت به «گه» نخریدید, به حرف پیوستون و بشرمل و نایبی و علومی آرین و چند نسل دومی دیگر خندیدید, مگر خود چه کردید؟ کلامی , پیامی و حرکتی؟
شما روز گذرانان دوران کهولت هیچ نکردید, خویدید و مسخره کردید, اگر لایق حرفی زد, خودتان را چپ گرفتید و نگفتید راست میگوید یا نه؟ ای کفن کشان قدیم, دگر شهامت تان که شاید از اول هم نبوده چه شد؟ ما احمقان که حرف های شما «داله ماران» را در دری پنداشته بودیم , چه ناوقت, چه ناوقت فهمیدیم, آنگه که توان حرکت و جنبش در ما فرو کش کرده است.
دوستان باز خواهم نوشت منتظر باشید.
بریدجنرال سعدالدین ساپی سابق قوماندان فرقه 21 میکانیزه فراه


اسم: Aman Aslamyar   محل سکونت: Germany    تاریخ: 13.10.2008

Dear Afghans,
I have found the list of the people who are preparing the party for man who is responsible for the dead of over 2 million Afghans.

Please use this link

http://www.esalat.org/images/2%20min%20%20payam%20commission%20.%20.%20..htm

Shame on you all. Your are all living in the West and celeberating a man who is the shame of the nation


اسم: Qasem   محل سکونت: Germany    تاریخ: 13.10.2008

Aghai e-Ghiasi, bessiar jaleb nawehtaied, magar shoma kommunist ha faqat yak chize ra framosh me konid, hamin shoma bodid ke:

1: Ba komak Russ ha kodata kardid wa system nesbi khob ra az ham pashidid.
2: dar zaman shoma 1.5 million Afghan shahid shod, qasabat, shar ha az bein raftan.
3: hamin heiwanat (heife heiwan) rahbaran Mojahedin ra shoma ba ojud awardid. Qabel az shoma hich Afghane aqeb in Heiwanat na meraft.
4: bad az bara-madan russ ha, Parchami hai tan taraf shurai nezar raft, wa Khalqi hai tan taraf Hekmatjar. Kabul ra baz ham shoma kharab kardid.
5: In waqiat ast, ke Najib dar Akher koshesh kard, ke rahe nejat ba rai AFG paida konad, magar Shorawi zada mashohor Babrak karghal, beradera-sh wa diger sar sopordaganesh akherin khianat khod ra kardand wa na gozashtand ke plan melale motahed amali gardad.
6: shoma baid in ra ham faramosh na konid, ke Najib ra-iss khad bod ke liste edame 13.000 Afghan dar zendan polcharchi awezan shod.
Massoliat in Junaiat ra kho yak Juniat kar baiad ba gardan khod begirid.

Lanat Khuda bad ba kassane ke me khwahand salgera 80 salagi in naukar wa chaker russ ra begirand.
Mazmon hamid Anwari hama in waqiat ha ra baian mokonad.


اسم: عبدالغنی غیاثی   محل سکونت: کابل     تاریخ: 13.10.2008

به شبکه تلویزیونی «پیام» مقیم امریکا
بعد از ادای عرض سلام و ادب خاطر نشان مینمایم که رسالت ایمانی و وجدانی مطبوعات و نشرات و دست اندر کارانش است که با درک عمیق و درست از اوضاع کشور و جهان در همه ابعاد نقش سازنده خود را در جهت هویت بخشیدن و برگردانیدن این امت سر گردان و درگیر مصیبت و رنج، بسوی صلح و ثبات دایمی وظایف انسانی خویشرا ایفا کنند. گرداننده گان وسایل ارتباط جمعی باید یک وسیله و پل میان حکومت و مردم باشد نه سیلاب و طوفان که وحشیانه همه چیز و همه کس را به کام مرگ و نیستی بکشاند. گوینده گان و قلم بدستان باید پیام اور صلح و صفا و محبت میان مردم باشند نه چون هیزم و بنزین بسان تعدادی از گرداننده گان پروگرام های شما که شراره آتش و بدبختی را بخاطر هرچه بیشتر سیه روزی مردم افغانستان شعله ور میسازند.

آری: از مدتی به این طرف شما اقایان خطاب، عباسی و داکتر کاظم در مورد حزب ما و رهبر شهید آن، دوکتور نجیب الله، تبلیغات خصمانه میکنید. اقایان: این دشمنان ملت و مردم ما بسان شما است که به حزب ما کم و کوتاه میگویند و جز از منطقی از فحش، دروغ و بهتان چه دارید بمردم و ملت تان بگوئید. ما ارزو و امیدی از شما نداریم که از حزب و رهبر آن ستایش، تحسین و تمجید کنید. زیرا ما ستایش شما را در مورد خود از زبان شما ننگ حیات میدانیم، ستایش و تحسین شما از حزب و رهبر ان برای ما بیانگر ذلت و شرمساری ماست. منحیث یک عضوی کوچک حزب وطن سکوت در برابر هذیان گویی هایی شما مشتی از افراد و اشخاص وطن سوز را بخود جرم دانسته و بشما اقایان (خطاب، عباسی و داکتر کاظم) همین قدر میگویم که مسکینیار، حسن امیری و فرید خان یونس هم زمانی مانند شما به حزب ما چرندیات و هذیان میگفتن. دیدید که مورد نفرت مردم قرار گرفته و بیننده گان تلویزیون شان را از دست دادند و حتی نزدیک ترین همکارانش او را رها کردند. انروز بدور نخواهد بود که شما هم مورد نفرت و غضب مردم قرار بیگرید. شما چه فکر میکنید که آیا با این یاوه سرایی و هذیان گفتن های تان رسالت مطبوعاتی و سیاسی تان را ایفا میکنید و یا با این چرندیات میخواهید فرهنگ برباد رفته ملت خون چکان افغان را درمان میدارید؟ شما از قماش همان دلالان جهان زور و سرمایه و حامیان به اصطلاح مجاهدین و سلطنت طلبان میدان های معرکه سک جنگی ها تا دیروز بودید، اکنون که تشت رسوایی تان به همه گان آفتابی شده چه چاره دارید جز اینکه خود را بیطرف و یا خویشرا در لباس دمو کرات پنهان کرده در تلویزیون ها که باداران تان در خدمت تان قرار داده با طمطراق چون فرعون ها ظاهر شوید؟؟ در حالیکه ما تک تک تان را از اندیشه وعمل تان و ارتبا طات تان را با افراطی ترین تنظیم های اسلامی که دست شان بخون مردم اغوشته است بهتر میشناسیم، اما عفت کلام و اخلاق حزبی بما اجازه نمی دهد که ما به آدرس شما ها فحش و ناسزا بگویم.

در حالیکه خود اظهار مینماید که در زمان حکومت نجیب امنیت، مصونیت و زمینه امرار حیات برای مردم وجود داشت پس شما به کدام دلیل به حزب و رهبر حزب وطن کم و کو تاه میگوید؟ اقایان: بیاید ما و شما در یکروز جمعه که تجموع مردم زیاد است در مقابل دروازه مسجد پل خشتی ایستاده شده شما اقای خطاب خود را حامی گلبدین و شما ها اقایان عباسی و داکتر کاظم خود را طرفداران سلطنت و ما خود را حامی و طرفدار نجیب الله معرفی میکنیم و قضاوت را بمردم میگذاریم که بسوی کدام یک ما هزاران پخسه تف پرتاب میشود.. امروز اگر مردم افغانستان به ملیون نفر قربانی، معلول و معیوب داده در مقابل آن امروز فرق راه را از چاه بهتر میدانند.

امروز اگر خلیلی را از ملیت محروم مردم هزاره و احمد ضیا و قانونی را در کنار اقای کرزی میبینید این همه از برکت مبارزه حزب ما بوده، در غیر ان چه کسی حاضر میشد که این مقام ها را گرچه زیبنده آن هم نیستند به این طبقه محروم جامعه آفغان میداد. شما آقایان کینه دل اگر «تلک خرس» اثر دگروال محمد یوسف رئیس شعبه افغانی در ای-اس-ای پاکستان و کتاب های دیگر چون «افغانستان در اتش نفت» و «طالبان اسلام، نفت» اثر احمد رشید و بشیر احمد انصاری را دقیق مطالعه مینمودید بما هرگز «وطن فروش» و «روسی پسند» خطاب نمی کردید. ننگ و نفرین بی پایان به آورده گر قشون سرخ در افغانستان. به هر صورت بیائید قضاوت عادلانه کنیم؛ در زمان شوروی ها و به گفته شما «کمونیست» ها کدام نفر از گرسنکی مرده بود؟ در زمان آنها کندوی مردم غریب از آرد، روغن، چای، بوره، صابون و برنج میکفید، شما برایم نشان بدهید که در وقت «خلقی» و «پرچمی» ها به کدام دختر ۵ ساله، ۱۰ ساله و ۱۲ ساله تجاوز جنسی و بی عفتی شده باشد؟ کدام دختر ۱۱ ساله کندزی را کدام، قومندان و جنرال اردوی نجیب الله همرای سک تبادله کرده بود؟ که شما انسان های فریب کار در ماه صیام ختم قران نمودید و اکنون اینقدر دورغ و بهتان پشت سر یک شهید که به رحمت حق پیوسته میگوئید. ما میدانیم که شما چرا عقده مندانه علیه حزب ما تاخت و تاز میکنید. زیرا شما ها و امثال شماها که بخون ملت افغان در ناز و نعمت زنده گی داشتید با روی کار آمدن حکومت دمو کراتیک امتیازات تان را از دست دادید. اگر به همین جرم ما را فحش و نا سزا میگوید ما به آن افتخار میکیم که به خاطر گرفتن حق محروم بما و حزب ما کسی دشنام و ناسزا بگوید. شما همیشه عامل بدبختی و سیه روزی مردم را در روی کار آمدن حزب ما میدانید وهمیشه دوره های سیاه استبداد شاهی را مثال میاورید که امنیت بود. در سال ۱۳۶۵ در یکی از روستاهای دور دست بدخشان میخواستم گزارشی برای اخبار تهیه نمایم، از دهقانی پرسیدم از گذشته ها چه خاطره ها در ذهنت دارید؟ در جواب پرسشم گفت: جز فقر و بدبختی خاطره از گذشته ندارم. زمانی خداوند برایم در کلبه فقیرانه فرزندی داد باور کنید که چاقو نداشتم ناف طفلم را با تبر قطع کردم.

اقایان: مردم عذاب دیده ما در زمان شاه شما چنین روزگاری داشتند. بیاد دارم که در سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ مردم بد خشان، چغچران و نیمروز علف میخوردند و بخاطر لقمه نانی چگر گوشه های شان را میفروختند. لعنت به این امنیت که در زمان شاه شما داشتیم که یک پیچکاری گر در یک قریه که اکنون به ولسوالی ارتقا کرده مردم ما در آن وقت نداشت. مقصد از زنده گی ان نیست که فقط نفس بکشیم اما در بی نانی، بی خانه گی، بیسوادی و فقر بسوزیم.

شما اقایان، شهید دوکتور نجیب الله را به جرم اینکه رئیس امنیت دولتی بود «جانی» و «قاتل» میپندارید، در حالیکه همین اقای سیاف در زمان همین نجیب الله از زندان مورد عفو قرار گرفت. بلی انانیکه علیه حاکمیت و به دستور اجنبی ها به مکتب ها، پل ها، بند های برق و سائر تاسیسات دولتی صدمه میرسانیدند، قوای مسلح با انها برخورد قاطعانه میکرد. از شما شهزاده گان میپرسم که امروز کرزی در سینه های مخالفینش مدال وزیر محمد اکبر خان را میزند و یا اینکه هر روز مردم هلمند، فراه، کند هار... را نیست و نابود کرده و حتی خلاف موازین حقوق بشر تعداد کشته شده گان مخالفین اش را در تلویزیون اعلان میکند. شما هزاران بار دهان تان را با آب گلاب بشوید وبعداً نام حزب و رهبر قهرمان آن را بگیرید. پاکی و صداقت رهبر حزب وطن و تعداد زیاد اعضای با وفای ان در خاطره جاودانه است. غرب و شرق در قبضه بادارشما امریکا قرار دارد. شما یک فرد مربوط به حزب ما را از رهبر گرفته تا یک فرد عادی حزب پیدا کنید که در یک بانک خارجی پنجصد دالر انتقال داده باشد. ستر جنرال محمد اسلم وطنجار وزیر ۱۲ ساله در افغانستان زمانیکه در کشور اوکراین وفات کرد افغانها، پول جمع آوری کرده او را دفن کردند. ما اعضای حزب چنان وجدان داشتیم که حتی پول برای کفن خود ذخیره نداشتیم در حالیکه از یک پشک به اصطلاح مجاهد گرفته تا دانشمندی دموکراتیک از غرب به افغانستان رفته قصر های مرمرین و از میلینون ها دالر گپ میزنند

اقایان: ما حزبی های مربوط به وطن جز خیر و سعادت مردم و ترقی وطن هدفی دیگر نداشتیم در حالیکه اضافه از ۲۰۰ ساعت علیه حزب و حاکمیت ما تبلیغات وجود داشت و تعداد بیشمار کشور های مغرض یا مستقیم و یا غیر مستقیم با حاکمیت ما درگیر جنگ بودند. ما با یکدست از کشور دفاع میکردیم و با دست دیگر هزاران هزار مکتب، کودکستان، کلینیک و شفاخانه و به هزاران بلاک رهایشی در شهر کابل و ولایات اعمار نمودیم. چه کنیم که ما اعمار میکردیم و مخالفین انرا ویران مینمودید. شما اعلان مصالحه را ناشی از ضعف دولت و حزب ما میدانید، در حالیکه با عودت قوای متجاوز سرخ، قوای مسلح افغانستان از مورال عالی محاربوی برخودار بود. چار سال دفاع مستقلانه از وطن و شکست جانانه اردوی نمبر ۱۲ پاکستان در جلال آباد، شکست گلبدین و ای-اس-ای در تنگی واغ جان لوگر و شکست حقانی در منطقه سته کنډاو پکتیا، تأمین امنیت شاهراه کابل – حیرتان، کابل گردیز، کابل هرات و رسانیدن قطار اکمالاتی برای اولین بار به هرات مبین پشتیبانی مردم را از حاکمیت دولتی و توانمندی هر چه بیشترحزب و دولت تحت قیادت نجیب الله شهید را به اثبات میرساند.

نجیب الله منحیث سمبول مقاومت و پایداری و صلح پسندی در خاطره ها زنده خواهد ماند. او ابر مرد قهرمانی بود که بدون اشتراک سران تنظیمها توافقات صلح ژنیو را امضاء کرد و عسکر متجاوز شوروی را از وطن کشید و خروج انها را «روز نجات» وطن اعلان نمود. او مرد ترس و هراس نبود. با تأسف که عده ای از عناصر خایین به حزب او را از درون حزب از پشت به خنجر زدند و پلان صلح جویانه او را که استقرار یک حکومت بیطرف در افغانستان بود ناکام ساختند.

اقایون محترم: در مارکیت تجارت شما خون، دشمنی، نفاق و شقاق موج میزند. شما گاهی بای برادر را با دوستم تحریک میکنید تا ترکمن با ازبک درجدال شود در حالیکه به همان پیمانه که دوستم خایین و قاتل است به همان اندازه بای برادر شما خایین و جانی است هرکس به مفت معاون دوستم شده نمیتوانست. شما حیثیت کبابی ها را دارید که بخاطر شعله ور بودن اتش نفاق و بدبینی میان مردم دشمنی را پکه کرده میروید. گرچه شما از جانب بادار تان وظیفه دارید تا تنور جنگ را در افغانستان همیشه گرم نگهدارید و در بی اتفاقی مردم پروگرامهای خاص را پخش کنید و بخاطر ان که به چشم مردم خاک بپاشید بعضی اوقات از حکومت امریکا انتقاد میکنید در حالیکه بدون اجازه دستگاه جهنمی سیاه شما حق تشناب رفتن را ندارید چه رسد به اینکه از کشور خودش علیه خودش تبلیغات کنید.

و شما اقای کاظم در مقابل علم و دانش نجیب الله شهید، یکقطره بارانی در یک بحر بیکران معلوم میشوید و من تأسف به حال ملتی میکنم که این آقا زمانی استاد دانشگاه کابل بوده و شما هموطنان خوب میدانید تنها زمانی یک محصل در پوهنځی طب راه میافت که نمرات بلند را در امتحان کانکور بدست میاورد. هموطنان عزیز از همین دورغ آقای کاظم دیگر بهتان و دورغ هایش را در حق شهید نجیب الله قضاوت کنید. دیگر اینکه این اقایان از تشکیلات مجدد حزب وطن هراسان هستند باید متذکر شوم که حزب وطن مال شخصی استاد ربانی و مجددی صاحب نبود که آنها حزب وطن را منحل اعلام کردند. حزب وطن زنده است و زنده و استوار خواهد بود وهیچ قدرتی در افغانستان نخواهد توانست که بدون مشارکت اعضای حزب وطن حکومت کنند از همین رو امروز ملل متحد و جهان به این نتیجه رسیده اند که باید از اعضای حزب وطن در اوردن ثبات در افغانستان کمک بخواهند و امروز جهان بخصوص ملل متحد به این باور اند که بدون اشتراک حزب وطن حکومت کردن در افغانستان غیر ممکن است.

دیگر گفتنی ندارم امید که بجواب تبلیغات مغرضانه تان به قناعت تان پرداخته باشم. از یک مدال عادی گرفته تا یک ترفیع و یا یک اپارتمان که بهترین امتیاز برای اعضای حزب بود از جانب حزب در یافت ننمودم، اما منحیث یک عضوی وفادار به ارمانهای حزب به کسی اجازه نمی دهم که به حزب و رهبر شهیدِ حزب ما کم و کوتاه بگوید.
با احترام عبدالغنی غیاثی


اسم: محمد نعیم بارز   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 12.10.2008

حساب آقای سلیمان لایق، آقای کبیر رنجبر و همه رهبران حزب « دیموکراتیک خلق » از دید من آنقدر ناپاک و بار خیانت و جنایت علیه مردم افغانستان را به دوش دارند که به هیچ وسیله ای به عمر انسان و عمر زمین پاک نخواهد شد. زیرا آنها اشتباه ستراتیژیک را مرتکب شده اند و بعد از کودتا و در دوران قدرت هم هیچ کدام شان نگفتند که من اشتباه کردم، نگفتند که استعمال توپ و تفنگ ، تانک و طیاره بم افگن در برابر مردم مجاز نیست، بلکه تا توانستندآدم کشتند و کشور را ویران کردند.

این اشتباه ستراتیژیک باعث شد که پاکستان و امریکا و دیگران مجاهدین و طالب بسازند و عمل بالمثل و یا شدیدتر و وحشی تر انجام دهند و از هفت سال بدین سوهم پاسداران صلح که بیش از سی و چهار کشور را در بر می گیرد به افغانستان بیایند و ساز و برگ مدرن خود را بالای مردم بیگنای ما استعمال و امتحان نمایند، و سر انجام در این شب و روز صحبت از این کنند که آقای کرزی ملا عمر را برادر عزیز خطاب کند و انگلسیها پیشنهاد دوباره سپردن حاکمیت افغانستان به طالبان را مطرح نماید.

خلاصه اگر آقای سلیمان لایق یا دیگران از گذشتۀ ننگین سی سال اخیر انتباه گرفته و متحول شده اند باید اندکی فکر کرده از خود شجاعت نشان دهند و بگویند ما اشتباه کردیم،اگاهانه یا ناخودآگاهانه مرتکب خیانت و جنایت شدیم برای پاسخدهی و قبول مجازات در یک محاکمه عادلانه حاضریم و بس.


اسم: نثار احمد    محل سکونت: امریكا    تاریخ: 12.10.2008

رد و بدل نظریات پیرامون سلیمان لایق و سایر پرچمیان *** از هر جناحی كه هستند، پوسیدگی تاریخی آنها را بیان میدارد. در تبادل این نظریات، خود گروه پرچمیان خود را بقدر كافی رسوا و بی آبرو ساختند كه جائی برای دیگران باقی نمیگذارد.

آقای ولی احمد نوری موضوع را خوب تشریح كرده است. یك تعداد از افراد *** مذبوحانه تلاش میورزند كه نحیب را مجزا از سایر پرچمیان جنایتكار جلوه دهند در حالیكه نمیدانند كه نام نا نجیب در لست سیاه اوراق تاریخ ثبت شده است. قهرمان سازی های كودكانه هویت واقعی خاینین را نمی پوشاند. ببرك، نجیب، لایق، پنجشیری و.....همه جز همان دستگاه خیانت و جنایت اند كه افغانستان را به خاكروبه تبدیل كردند.


اسم: کبير دهقان    محل سکونت: کابل    تاریخ: 12.10.2008

[ ا ی کــــــا ش مســــــوولين حقبين ، اگــــاه ، چــيز فهم ســـايت وزين افـــغــان جـــرمن انــلايــن بـــرف بــام ديــگران بدنام را بــر بــام نــيـک نامان نمی انداخت ]

نمايــش کليپ از جنايات وگور دســــته جمعی دشــــت چمتله کابل و بــدخشـــان رســـمأ از جانب نهاد های حقوق بشــــر ســـازمان ملل ، همن رايت ، مسولين ماويست صفت ( حقوق بشــر کابل ) ثمر جان واقای نادری ، روز نامه های بيطرف همه وهمه دال بر ان بود که اين شــواهد انکارناپذير ، علايم ، تازه بودن اجساد ، لباس ، وچشم ديد مردم کاريزمير ، کوتل خير خانه روش وشفاف نشان داد که در زمان جنگ های ميان تنظيمی مجاهدين سال های ۱۹۹۲ الی ۱۹۹۶ بوده ومسوليت اين جنايات بزرگ بر دوش نور محمد تره کی ، حفيظ الله امين ، ببرک کارمل ، برهان الدين ربانی ، احمدشاه مسعود ، وگروپ های تحت پوشش « ماويســـتی » < ساما > < راوا > < رهای > جنبش بدنام عبدالرشــــيد دوســـتم ، باند وحدت مزاری ، محقق ، اکبری ، خليلی ميباشد .

و هيچ شــواهد ، دال براينکه در زمان دوره روشن دوکتور نــجــيـب ا لله چنين جنايات صورت گرفته باشد وجود ندارد بلکه ان شــهيد خودش وکردار شفافش بخاطر اوردن صلح ، امنيت ، خود اراديت ، استقلال ، ازادی ، سعادت ، ترقی ، قربانی دســايس شــوم ارتجاع مزدور داخل حزبش ، ارتجاع داخلی ومداخلات خارجی گــرديد.

و اگر سايت شـــما واقعأ قضاوت صادقانه نمايد بايد در کنار رهبران حزب دموکراتيک از کشتار « چاه آهو پنجشير » « کشتارگاه اندراب ونهرين » « خوجه غار » ولايت تخار توسط باند جمعيت اسلامی وشورای نظار واز کشتار هزاران تن هم وطن غوربندی در چهادهی غوربند توسط باند ( اسلامی ؟ گلبدين حکمتيار .از قتل عام مردم يکولنگ باميان توسط طالب ها واز زنده به گور کردن ۵۰۰۰ افغان توسط مزدوران جنبش دوستم در دشت ليلی مزارشريف ، دشت های شبرغان وسرپل . از کشتار های وحشيانه جلال الدين حقانی در پکتيا ، از کشتار های وحشيانه سياف در جاجی ، لوگر ، جليريز ، خوشحال خان ، دشت برچی ، قلعه شهاده کابل ، واز زمين سوخته پروان ، کوهدامن توسط طالبان واز کشتار ۴۰۰۰ طفل ، زن ، مرد افغان توسط قوای اعتلاف ، ايساف ، ناتو ، امريکا ، انکليس ، جرمن ،کانادا ،در نگرهار ، کنر ، نورستان ، تخار ، پکتيا ، خوست ، کندهار ،شيندند ، ياد نمايند وجنايت جنايت است چرا در کنار مداخلات شوروی وخت واشغال کشور توسط قوای سرخ از اشغال مجدد کشور توسط ناتو به سردمداری امريکا ، انگليس نام برده نه نه ميشود ؟

چرا از ترور های دسته جمعی توسط تروريستهای ماويست که در تحت حمايه نبی ،محسنی ،مجدی ، گيلانی ، جمعيت ، شورای نظار ، باند وحدت قرار داشته ياد نه ميگردد .
چرا از مداخله ، تجاوز ، سنگ اندازی ، جنايات استخبارات جمهوری اسلامی ايران ، سپاه پاسداران ، بسيجی ها ، حزب الله شرعيت مداری ، قاری يک دسته وابسته خلخالی که تا امروز ادامه دارد وقراراست با همکاری خراسانی پرست ها ، افغانستانی ها ، الحاق طلبان ، فدرالی خواهان بدخشی قسمت هرات ، بادغيس را جز خاک اخوندی اعلان نمايند چيزی در مورد گفته ونوشته نه ميگردد . ولی همه دنبال پيراهن پرخون عثمان هستن !

مسولين عزيز سايت زيبا ارزومندم اين درد دلی يک افغان که نه مجاهد ، نه پرچمی ، نه خلقی ، نه امريکای ، نه روسی ، نه شورای نظاری سنگ فروش ،نه غربی ونه شرقی تنها وتنها با افتخار وسربلند بايد گفت يک افـــــغــان از سرزمين ميرويس خان ، اشرف خان ، احمد خان ،اکبر خان ، امان الله خان افغانستان هستم نشر نمايند.


اسم: داکتر امان ا لله ارزو    محل سکونت: بلجيم ــ بروکســـــل     تاریخ: 12.10.2008

عــلامـــه ، نابــــغـه ، عــبــد الــبــاقـــی خــان از کوتل ؟ ســـــالنـــگ ؟؟!!!
شـــايد وبــه يقين از ســـطح دانش ، فــهـم ، و بــرداشت تو فرســنگها بدور باشـــــد کـه در مورد نـبـشـــته ديگران قضاوت نمايد !

ولی درد در کجا بـاد بــخـارش از کـــجـا ؟؟
چرا يک باره بر دوکــتوران ايراد گرفتــيد وچرا از تبصره نا راحت گرديده ؟
اغای عبدالباقی زمان که وظيفه منتـــقد ، مصلح ، و ايراد گر کاذب را بخود ميگيريد نه بايست ادرس خودرا از قلعه های شــامخ هندوکـــش ، سالنگ ، واخان ، پامير به معرفت بگذاريد شــما کجا سالنگ زيبا کـجا !!

دوم اينکه در تبصره کليمه ، حرف ، سوژه ، اشاره از توهين ، تحقير برشخص وجود ندارد تنها وتنها ســياه را ســياه وســـفيد را ســـفيد نوشــــتيم از غارت ، دزدی ، چپاول ، خيانت ، جنايت ، وطن فروشـــی ، زمرد ولاجور فروشی ، از ويرانگری ، غلام منشــی ، مزدور صفتی ، دلالان اسلام ومذهب که خودرا بيشـــرمانه « مــجــاهــــد » « طــالـــب » ناميده غارت ، ويرانگری ، چاکری ، خود فروشی را بنام « جـــهـــاد » ناميده نام برديم وبگذار که اين روش ، طريق معمول گردد که خاين ، خاين ، دزد را دزد بگفت

اينکه در شـــهر چقرک شــــما ( دوکتوران ) به چهار پاه روان اســـت صفت و ارزش محيط زيست شــما را تبارز ميدهد وانطور نيز است ( پــنچر مين بــيـســواد ، مارشال ــ ســنگ فروش اگنت ۵ دستگاه اســـتخباراتی قهرمان ملی ، بيســواد سياسی پروفيسور ، ظابط احطياط وزير برق ، جاسوس روس رهبر فرزانه ، هيروئين فروش بين المللی ريس جمهور ، کودن بدنام منتـــقد نيک صفتان وشــــهيدان ، همه وهمه شـــايســـته زيب وحال شــما را دارد !

بنأ درد ..... را از شقيقه نه دانســـته بيجا بر مسلک مقدس وانســانی طبيب « داکتر » ايراد نگيريد که روز گاری مريضی *** شــما را معالج ميگردد.


اسم: عبدالباقی   محل سکونت: از کوتل سالنگ    تاریخ: 11.10.2008

آقایی امان الله ، داکتر ****. اول اخلاق صحبت و نوشتن را یاد بگیر بعد بنویس. شروع صحبت این نیست که طرف خود را در ابتدا توهین کرد و بعدأ سر صحبت را با وی باز کرد. معضلۀ افغانستان همین است که اسم را دوکتور میگذارد مگر با **** راه میرود. شعور که نباشد جان در عذاب است.


اسم: داکتر امان ا لله ارزو    محل سکونت: بلجيم ــ بروکســـــل    تاریخ: 11.10.2008

بـــه ارتباط چرنــديات ، اتــهامات ، و دروغ پـــردازيـــهای **** ( ولی احــمد نـــوری ؟) بايد گفت :
چون طی ســالهای ۱۳۴۰ هجری شــمسی در کشــور يـگانه جريان ملی ، مترقی ، که ميتوانست صدای ازادی ، عدالت ، ترقی ، سعادت ، ونجات انسان از فقر ، بدبختی ، را بلند ودر پی نجات انسان اين وطن راه وچاره را فورمول بندی نموده بود حزب دموکراتيک خلق افغانستان بود .
که بهترين ، اگاه ترين ، صادق ترين ، جوانان وطن گرد ان حلقه زده وشـــهيد دوکتور نجيبا لله نيز يکی از زمره ان جوانان بود که با صداقت ، شجاعت ، و با ارمان عالی انسانی در قطار جوانان پوهنــتـــــون کابل قرار گرفت ولی شوربختانه ســوسيال امپرياليزم با در نظــر داشت منافع خود ، واگاه از جريان متشـــنج کـــشور ، ودر نخستين روز های جنگ سرد ميان دو ابرقدرت متجاوز دست ناميمون وپليد خود را در تعين رهبری ، نوع تشکيلات ، شيوه مبارزه ، شکل وفوروم مبارزه ، هدف واســتراتيژی سياسی جريان جديدآ ايجاد شده ونصب مهره های تربيه شده ، صيقل يافته ، در رهبری ودر راس تشکيلات دراز وپهن ساخت وافراد مشکوک وابسته به سلطنت ، طبقات حاکم ، نماينده های ارتجاع ، وناسيوناليستهای قبيله گرا ، قوم گرا ، زبان پرست وابسته به انحصارات تازه ايجاد شده بين المللی رابه رهبری اين حزب که با ارمان رستا خيز ايجاد گرديده بود نصب واز جريان عق پرده و راز استخباراتی بيگانه هزاران جوان چون نجيب ا لله اگاهی نداشــــت ودر عقب شـــعار های اتشـــين وشـخصيت های کاذب وپوشـــيده رهبری روان بوده ودروازه های محرم ، راز دار اين حزب بـه روی همه صفوف درجه يک ودرجه اخر بسته مهر لاک بود وتنها چند رهبر وابسته به بيگانه ، ارتجاع داخلی وخارجی از همه زد وبند های مشکوک ، مجهول ومنافع غير اگاه که بعضأ منجر به برخورد ها ، اصتحکاکات ميان انها وانشعابات ، ايجاد فرکسيون ها نيز گرديد !

در چونين وضع تاريک ، مجهول ، سربسته جوانان تازه کمر بسته به مبارزه ودر عدم مطالعه ،درک جهان بينی ، هضم جامعه شناسی ، شناخت وتشخص طبقات دنباله رهبران را گرفتن که از نگاه ســـليقه ، مدنيت ، شهری بودن ، همسوی زبان ومليت به انها نزديک بود . بنآ دوکتور نجيب ا لله جوان تحت تاثير خصوصيات ملی ، وطنی ، افغانی ، شهيد مير اکبر خيبر قرار گرفت که شمار کثير از جوانان به اين حلقه واقعأ شفاف ، راستين ،حقيقی پيوست ودامنه ان هرروز گسترش پيدا ميکرد .
و با اشاره سوسيال امپرياليزم وهمسوی رهبران با دربار مير اکبر خيبر زندانی وتحت شديد ترين شرايط فشار قرار گرفت ومجبور گرديد که از راس رهبری جوانان واقعأ صديق وطن پرست ، ملی ، و ازاد کنار رود !

ولی در سالهای ايجاد جمهوری قلابی محمد داود مير اکبر خيبر با عشق وعلاقه که به وطن ، مردم ، شيوه واقعی مبارزه به گونه بدون وابستگی به خارجيها داشت به فعاليت های درون حزبی خود پرداخت وبه همرزمان وياران خود دستور داد تا در کنار رهبری کنونی که وابستگی به محمد داوود وکشور های خارجی دارند تا زمان که جريان ملی و واقعی مبارزه نســـج ورنگ پيداکند وانگاه با اعلان ازادی از تسلط سوسيال امپرياليزم ، وارتجاع داخلی حزب ملی ، وطنی ، ازاديبخش را ايجاد مينمايم که ارتجاع داخل حزب ودولت حاکم مجالش نداده به گونه مشکوک که تا هنوز معلوم نيست نابود گرديد وجوانان مثل نجيب ا لله وهزاران ديگر جبرانأ ، وبه به گونه تاکتيکی در کنار رهبر قاتل خيبر باقی تا درروز معين با افشــأ چهره ، عمال ، کارکرد ، وابستگی ارتجاعی به بيگانه وداخل بازخواست خون خيبر شهيد را نموده دشمنانان وطن که يکی پی ديگر در اشغال وطن ، توسط بيگانه گان در پرتوکول های رنگارنگ امضا نموده را برای مردم افغانستان افشأ واز جانايات يک قرنه سوسيال امپرياليزم نيز پرده برداشته اپتدأ پوست رياست خدمات اطلاعات دولتی که به گونه دستوری برای نجيبا ا لله تعين گرديد ولی با وجود فشار روز افزون رهبری وقت ، نخست وزير ، رهبر ، بيرو سياسی ، مشاورين خارجی داکتر نجيب ا لله دايمأ وشخصأ از تشدد ، فشار ، ظلم ، حق تلفی ، تحقيق ، بازپرس توهم با تهديد وفشار جلوگيری وهزاران کارمند متخلف را روانه زندان ساخت . در تنظيم ، لباس ، غذا ، اقامت ، شرايط زيست زندان ها بازداشت گاه ها تغيرات فاحش به وجود اورد که بار ها مورد تائيد هيت های سازمان حقوق بشر سازمان ملل ، هارمه کورا وساير فرستاده های ملل منحد گرديد . اجاد ثارنوالی اختصاصی ، محکمه انقلابی با وجود مخالفت رهبرس تعداد مشخص رهبری کميته مرکزی ايجاد و۸۰ فيصد جلو تخطی قضای ، حقوقی ، از دستگير شده گان صورت گرفت ولی شما دستگاه استخبارات در اين غرب را اشکار سازيد که به گونه در کشتار مردمان ديگر کشور ها ، ترويج تروريزم ، ايجاد باند گروپ های تروريستی تحت نام مجاهد ، طالب ، القاده ، حزب ا لله ، گرديده وبا غارت کشور ها مردم کشور های خودرا غرض تامی منافع اقليت محدود به جنگ ها ، تجاوزات فرستاده وباعث قتل هزاران سرباز خود گرديده اند .

اگر به کشور های که به دموکراسی خود افتخار دارند مثل دنمارک ، ناروی ، سويدن ، فنليند ، هاليند هم اکنون هزاران سرباز انها با تخطی از قوانين بين الدول داخل افغانستان ساخته تا منافع ارباب انها انگليس وامريکا اعاده گردد !
واگر دستگاه < خاد > بعضأ از وصول کاری تخطی نموده کشور در مقابل مداخلات شيطانی ، حيوانی ، ۳۲ کشور که همه روزه با مصارف مليارد ها دالر باند های تروريست ، ادمکش ، ويرانگر ، غارتگر ، دزد ، قاتل را تحت نام < مــجاهــــد > گسيل ميداشت ولی زمان اداره دولت ، حکومت ، سياسی ، اقتصادی ، کلتوری ،فرهنگی ، پاليسی خارجی وداخلی به دست داکتر نجيب ا لله جوان ، اگاه ، با درد وگروپ کاريش افتاد نخست در تلاش نجات وطن از اشغال افتاده طی ۹ ماه اشغالگران را با سر افگنده گی از کشور اخراج وروز را روز نجات نام نهاد .

در پاليس خارجی سياست در های باز ، همه جانبه ، بدون تعصب سياسی را گشود .
از قدرت يکه تازی وانصراف قدرت توسط يک حزب کاست .
افراد استفاده جو ، عياش ، بيسواد ، بدون مسلک ، ستيزه جو سياسی را کهدر رهبری قرار داشتن از کار بيکار ساخت ، در ايجاد روابط ازاد ، مستقل ،غير وابسته گام کذشت .

سياست عدم انسلاک ، بيطرفی افغانستان را بارديگر تاکيد واعلان مشی انسان دوستانه مصالحه ملی نمود .
در رشد وگسترش اقتصاد ازاد ، ملی ، توقوی تجار ملی ، جلب سرمايه خارجی وخصوصی اقدامات سود مند نمود ، اعلان اتش بس وايجاد زون های ازاد برای مخالفين را نمود .
در گسترش روابط با غرب پيش گام گرديد وطی مسافرت به فرانسه روشن ساخت که ديگر افغانستان يک کشور وابسته ويک قمر نيست .
انکشاف پروژه های شهری ، ولايتی ، وسکتور خصوصی وايجاد شهر های مدرن وترميم موصلات در سرخط کار او قرار داشت . در راه رشد وتوسعه معارف ، فرهنگ , کلتور اقدامات تاريخی به عمل امد .
ايجاد قوای خودی وتقويه قوای مسلح غرض دفاع مستقل از کشور گام های برگ برداشت ولی امپرياليزم غرب در تبانی به سوسيال امپر ياليزم وارتجاع منطقه دست به دست داده از ايجاد کشور ، دولت ، سيستم نوين در منطقه اپتدا جنگ جلال اباد را سازمان داده که سه فرقه مجهز پاکستانی ، باند های مزدور جهادی ، وهزاران عرب اقايدهمصری ، سعودی ، عمارات ، کويت وماويستهای مزدور در ان شرکت که با تدابير نجيب ا لله شجاعت قوای مسلج اين دسيسه منحل گرديد . به تعقيب به تحريک پاکستان وروسيه کودهتای وزير دفاع نيز خنثی گرديد .

ولی در اخير دانه سراطانی ، دشمن داخل حزبی ، انتقام جويان دوستی خلل ناپذير افغان شوروی در اتحاد ، همبستگی با ارتجاع داخلی وخارجی از عقب بر داکتر خنجر نامردی . بيگانه را رهبران پيشين حزب واين اقای لايق وارد نمود وباعث ناکامی پروژه طرح داکتر وسازمان ملل گرديدخ موصوف مدت ۴ سال زندانی بعدآ توسط گماشته های < که . گه . بی > < ای . اس . ای > و< سی . ای . آ > به گونه غير انسانی به قتل رسيد که تا امروز اين جهان به اصطلاح در مقابل قتل يک ريس جمهور قانونی خاموش واخيرآ ادمک ها ی **** در مورد اين شهيد ملت سياه مشقی نموده اميد گرداننده عزيز وبی طرف اين سايت خوب ودوست داشتنی نيز بر ابراز نظر بنده خشمگين نه گرديده با عقده مندی انرا از نشر با ز مانده به زباله دان سانسور بسپارند.

خو ــ بروکســـــلب ميدانم که اين سايت وابستگی با نوری دارد واين يک محک شناخت بی طرفی سايت ميباشد تا از سايت **** اريا جرمن انلاين که تازه با کارگردانی وشعبده بازی *** عظيم بابک به چرند نويسی پرداخته تفکيک گردد ـــ
داکتر امان ا لله ارزو ـــــ بلجيم


اسم: ولی احمد نوری   محل سکونت: پاریس    تاریخ: 10.10.2008

از مدت هاست که نظرهای متفاوتی در بارۀ نوشتۀ جناب نیکبین در صفحۀ نظرخواهی افغان جرمن آنلاین ادامه دارد. این مضمون زیر عنوان (آنکس را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است) در بارۀ مصاحبۀ شاغلی سلیمان لایق با تلویزیون آریانا نوشته شده است. در این نظرها دو چیز مهم جلب توجه می کند.

اول آنست که همه نویسندگان کمونیست خلق و پرچم کوشش دارند همه خرابی ها، جنایات و کشتارها و ویرانی های افغانستان و مردم آنرا به دوش فراکسیون ببرک کارمل وشرکای حزب تبهکار دیموکراتیک خلق قلمداد کنند و جناح یا فراکسیون داکتر نجیب الله را که مربوط همان حزب تبهکار خلق بوده ، تعریف و توصیف نموده و نزدیک است داکتر نجیب الله را منحیث یک قهرمان ملی افغانستان به خورد مردم بدهند. فراموش کرده اند که ببرک کارمل، نحیب الله ، اناهیتا راتبزاد، نور احمد نور، و همۀ آنهائی را که تره کی به سفارت خانه های افغانستان درخارج فرار نموده بود با دزدی دارائی های این سفارتخانه ها که در حقیقت دارای بیت الامال افغانستان بود، وظایف خود را ترک و به دور ببرک کارمل در پراگ جمع شده و منتظر هدایت باداران شان از ماسکو بودند. حامیان داکتر نجیب الله غافل اند از اینکه همین او بود که با ببرک کارمل ، حفیظ الله امین، تره کی و گروه دیگر در هنگام کودتای ویرانگر و خانه برانداز ثور در سطح رهبری این حزب تبهکار قرار داشت و هر یک در انجام کودتای ننگین و خون آشام ثور نقش فعال خود را داشتند. همین داکتر نجیب بود که بعد از رسیدن ببرک کارمل سوار بر تانک های قشون سرخ شوروی متجاوز آناً ریاست (خاد) را بدوش گرفت ، و برای پنج سال شکنجه کرد، حبس نمود و آدم کشت. تعداد زیادی از استادان پوهنتون ، داکتران، انجنیران و دانشمندان افغانستان در همین دورۀ ریاست خاد داکتر نجیب بود که به گناه کمونیست نبودن سر به نیست شدند. و میتوان گفت که در کلیات همان ضرب المثل قدیم و وطنی است که گویند (سگ زرد برادر شغال) گرچه که این طایفه حتی برادر همدیگر نیستند صرف باهم در یک صف واحد ایدیولوژی کمونیزم قرار داشتند و فرمانبردار از رهبران شوروی بودند. اینها باید قبول کنند که حفیظ الله امین و تره کی و تعدادی از خلقی های مهم جناح خلق حزب دیموکراتیک و همانگونه ببرک کارمل و نجیب الله و تعدادی از فراکسیون پرچم این حزب ، چنانچه در بالا گفتم همه باهم در یک صف واحد قرار داشته اند ... .

همۀ اینها از تره کی گرفته تا سلیمان لایق باهم دور میز شورای انقلابی نشسته و حکم اعدام هزاران هزار انسان این کشور را صادر کرده اند. و همۀ آنها جنایتکارند و در برابر ملت افغانستان و تاریخ مسؤول . همۀ آنها دورغ گفته اند و هر چه گفته اند دروغ بوده است. با خود دروغ گفته اند ، با مردم دروغ گفته اند، به جوانان صفوف حزب دروغ گفته اند و به بادارن روسی خود دروغ گفته اند. و هنوز هم با بی حیائی تام دروغ می گویند. حتماً مصاحبۀ کبیر رنجبر را با تلویویزبون پیام افغان با جناب خطاب شنیده اید که تا چه اندازه و با چه بی حیائی به اظهارات دروغ ادامه میدهد. ولی جای خوشی است که خود پرچمی های جناح داکتر نجیب الله پرده از روی جنایات پرچمی های جناح ببرک کارمل می بردارند و دامن کثیف حزب و حزبی های خود را بالا میکنند.

دوم آنست که در این مدت نزدیک دو ماه هیچ یک کمونیست حزب پرچم جناح ببرک کارمل صدای خود را نمی کشند. و در این صورت به جز اینکه آدم بگوید خاموشی موجب رضا است و همه جنایات و خیانت های را که متوجه آنها می سازند درست است و قابل دفاع نیست. اگر اینقدر خیانت و جنایتی را که جناح داکتر نجیب الله به آنها نسبت میدهند ، وارد نمی دانند برخیزند و قلم بردارند و به دفاع از خویشتن بپردازند. و همانگونه که جناح نجیب پرده از جنایات و خیانت های جناح ببرک برداشته است جناح ببرک هم بیایند و پرده از روی کثافات ، جنایات و خیانت های جناح نجیب بردارند.

خواهش می کنم نوشتۀ اخیر این نظرخواهی را که به قلم جناب زیرک از ناروی تحریر شده به دقت بخوانند و با فهم این نوشته از حمایت و تجلیل ببرک کارمل و برادرش محمود بریالی فرومایه ترین انسان های افغانستان صرفنظر کنند. والسلام


اسم: NAWID   محل سکونت: BULGARIA    تاریخ: 10.10.2008

دوستان محترم !
از این تبصره های منتشره یک واقعیت زنده برجسته میشود و آن اینکه تکه پارچه های باقیمانده شاخه پرچم اين پسمانده ای ننگين ببرک کارمل غدار استثنائي زحمتکشان افغانستان که کماکان به شر پراکنی میپردازند در دست یک عده کته سران مفتن و سوداگران چملک قرار گرفته است . این کته سران شرور نه تنها به زخم ناسوری برای همدیگر تبدیل شده اند بلکه هر کدامشان نیز قوم خودرا به گروگان گرفته است و برايشان لجن پراکنی ميکنند تا آنانرا علیه برادران هموطن خود بجنگاند . این پارچه های بدنام و رانده شده که شور بختانه همان سالخوردگان فروخته شده در رأس آن قرار گرفته اند آنها عوض اینکه به رنج های بیکران خود برسند و آنرا مداواکنند بر رنجهای بیکران مردم ما ميافزايند و آنرا برای مطرح کردن خود مطرح میکنند. ایشان برای برأت خود مفتضحانه حرفهای یکدیگر را به رخ دیگران میکشند. مثلاً زمانیکه یکی از این اهریمنان بخواهند غداری کارمل را برأت دهند و يا سر آن پرده بيافکند شارلاتان قومباز سلطان علی کشتمند را بحيث شاهد پيش میکشد! و سخنانی از کتاب چرندیات او نقل قول میکند که مه چیم ای کشتمد عضو حزب کادیلاک سواران وحدت اسلامی خمینی در فلان جای ان گندنامه خود چنین و چنان در مورد «رهبر فرزانه و استثنایی خود ببرک کارمل» در فشانی کرده بود !!.

به گفتار یک صاحب نظر همين بحث بهترین مداوی این فتنه گران حرفه ای محوه کامل آنها از صحنه سیاسی کشور ما است که لا اقل هم اعضای معصوم حزب دیروز از شر آنها خلاص شوند و هم وطن و مردم ما از لوث فتنه گری آن پاک گردند .

زحمتکشان راستین افغانستان غمنامه هشتادمین سالگرد ماتم زاد روز شارلاتان نادر کشور، ببرک کارمل را برای همه وطنپرستان افغان تسلیت میگویند .

از گردانندۀ محترم این سایت خواهش میشود که این بخش تبصره ها را برای یک مدت طولانی مفتوح نگهدارد و در این رابطه نوشته های مستقلی را نشر نماید .
با احترام


اسم: ZIRAK   محل سکونت: NORWY    تاریخ: 10.10.2008

دیشب یک جنرال پرچمی که یک پایش را در جنگ جلال اباد از دست داده واکنون با من در یک شهر زندگی میکند، برایم زنگ زد وپرسید که مصاحبه داکتر رنجبر را با تلویزیون پیام افغان شنیدید یا خیر ؟ گفتم فقط قسمت آخر آنرا شنیدم. ومن پرسیدم آیا شما مقاله حمید انوری را در افغان- جرمن آنلاین در مورد ببرک کارمل خوانده اید یا خیر؟ گفت نه خیر ، چه نوشته است؟
گفتم برادر آن مقاله را حتماً بخوان که با گفتن بیان همه نکات آن مشکل است.گفتم هرگز فکر نمیکردم که ببرک کارمل تا این حدزبون وبی اراده و ترسو باشد.سخنانی را که حمید انوری در این مقاله بطور مستند نوشته وگفته است بخدا اگر بروی نان بگذاری و به سگ پیش کنی، سگ آنرا نمیخورد.نمیدانم که چطوریک عده از هواداران او میخواهند در وضع وشرایط موجود از او تجلیل کنند. با خواندن این مقله و۶۷ نظریه در بخش نظریات پورتال افغان- جرمناگر صد بار ازکارمل تجلیل کنند ، نمیتوان دوباره به او شخصیت داد . درواقع رفقای کارمل بجای تجلیل از او به تذلیل او پرداخته اند.

آن جنرال هموطن گفت: برادر کسانی که میخواهند از او تجلیل کنند، همگی مثل خود کارمل ، مردمان خاین به وطن ،استفاده جو ومتجاوز به زن ودختر مردم استند. یکی از این کارملیست های مشهور **** است که او را دستمال بینی کارمل لقب داده بودند. این شخص در بی وجدانی وبی ناموسی دست کمی از کارمل ندارد. او دوستی داشت که رفبق حزبی او بود وهمیشه بخانه اش رفت وآمد میکرد وصدبار نان ونمک ان رفیق حزبی را خورده بود، روزی **** به خانه رفیق خود میرود ورفیقش درخانه نیست وتنها دختر ۱۳ساله اش در خانه میباشد.

نوربراین دختر ۱۳ ساله تجاوز میکند. وقتی پدر ومادردختر به خانه برمیگردند، دختر جریان را به والدین خود بیان میکند، پدر به میراکبرخیبر رجوع میکند وقضیه را با او درمیان میگذارد. میراکبرخیبر که یک انسان رسیده وبا فهم بود *** بشدت منت وملامت میکند وسپس میگوید اکنون باید با این دختر عروسی کنی، نور میگوید که آخر من پنجاه ساله ام چطور میتوانم با یک دختر۱۳ ساله عروسی کنم؟ ومیراکبرخیبر میگوید،از اول باید این را فکر میکردی واکنون که این گوه را خورده ای باید تا آخرآنرا بخوری.وبدین گونه مجبورساخته میشود با آن دختربا شرمساری عروسی کند، درحالی که ۳۵ سال از زن خود بزرگتر است.

این نوشته را من بخاطری میکنم تا آنهایی که خبر ندارند خبرشوند وبه دنبال این شخصیت های بی شخصیت نروند. واگر بازهم میروند معلوم میشود که آنها هم از همین قماش وافراد بی ناموس وبی غیرت وبی شخصیت اند.


اسم: عبدالسلام شمس   محل سکونت: هامبورگ - آلمان    تاریخ: 09.10.2008

هموطنان عزیز !
حزب نام نهاد دموکراتیک خلق (حدخا) که آشکار وپنهان توسط سرویس ها ی جاسوسی شوروی وقت در هنگام دموکراسی قلابی رژیم ظاهر شاهی تاسیس وفقط سیزده ونیم سال بعد بازهم در اثر دسیسه های خائنانه سردمداران شوروی علیه رژیم محمد داود بالای شانه های مردم غریب وستمدیده افغانستان سوار وبه قدرت رسانیده شد . حزبی بود نپخته و به اصطلاح ما هنوز طفل و اشتک بود و برای گرفتن قدرت سیاسی و رهبری یک ملت سالها ودهه ها فاصله داشت .

تا قبل از کودتای ثور بسیاری افراد این حزب از ادب ، اخلاق، احترام متقابل ، خدمت به مردم ، پیشرفت ، ترقی و... حرف میزدند . ولی بعد از اینکه به قدرت رسیدند نخستین نشانه ها سؤ اخلاق ، ادب واحترام متقابل در بالا ترین سطوح حزب مذکور یعنی درکمیته مرکزی آن رونما گردید. ودریدن وکشتن همدیگر جهت رسیدن به قدرت بالاتر ، موتر شیکتر سکرتر مقبول تر و کولر گران تر شروع گردید. گروه لومپن خلق برهبری نورمحمد تره کی وحفیظ الله امین که تازه از دهات وقریه ها به شهر کابل ریخته بودند ؛ در رسیدن به همچو امکانات باد آورده از گروه شهری پرچم پیشی گرفته و به عیش ونوش وباده گساری و مسخره کردن دین ، مذهب وفرهنگ مردم تا سرحد افراط پیش رفتند ؛ چه آنها از تمام تیوری مارکسیزم –لیننیزم فقط یک ایده لینن را خوب فراگرفته بودند که ( دین افیون توده هاست و درخدمت فیودالان و سرمایه داران جهت مطیع ساختن ها توده ها قرار دارد ؛ بنا ً علیه آن باید رزمید) . وآنها با پیروی از این گفته لینن ، زیرحمایت عام وتام استالین مأبانه و چنگیز وار حفیظ الله امین به کشتن وبستن هرچه روحانی و نماز گذار و ریش دار بود پرداختند . که جنرال عمرزی مؤلف کتاب شب های کابل وعضو سابق حدخا درکتاب اش به بسیاری از این مسایل را اعتراف نموده است .

از طرف دیگر هم اعضای حدخا ازبالا به پائین و از پائین به بالا همه به این عقیده بودند که هر آنکه عضو حدخا است شخصیت خوب مترقی وفهمیده میباشد و توانایی اجرای هرکار دولتی در هر پستی را دارد ، و کسی که عضو حدخا نیست آدم نا فهم نا لایق وارتجاعی میباشد.
روی همین ایده تره کی در نخستین روز های به قدرت رسیدن اش گفت که " ما کادر ها ی زیادی در اختیار داریم تا اموردولتی را بدون کدام سکتگی به پیش ببریم بنا ً به کادر های دولتی رژیم محمد داود کدام ضرورتی نداریم ." آنها با همین فکر وعقیده تمام کادر های رژیم محمد داود از وزیر گرفته تا مدیر یک شعبه برطرف وبه عوض آنها افراد به اصطلاح مترقی خود شانرا مقرر نمودند نتیجه آن شد که درمدت کمی تمامی امور روتین دولتی به هم خورده وسکتگی های آشکار وپنهان در آن رونماگردید.

نتیجه تمام سیاست ها وکردار ومدار های ضد مردمی رژیم های امین تره کی آن شد که توده ها واکثریت عظیم مردم علیه دولت دست نشانده عصیان نموده و رژیم را به نابودی کامل مواجهه سازند؛ واتحاد شوروی وقت که در آن برگه زمان هرگز راضی به سقوط رژیم طرفدار اش درهیج نقطه جهان نبود با فرستادن عاجل قوا به افغانستان وبا به قدرت رسانیدن جناح پرچم عجالتا ً از سقوط رژیم طرفدار اش جلو گیری کرد.

واما در میان گروه شهر نشین پرچم هم تعداد زیاد واکثریت عظیم آن به فکر موقف بهتر و رسیدن به چوکی بالاتر بود و خدمت به مردم رنجدیده وزحمت کش افغانستان هم نزد این ها شعاری بیش نبود.

تعداد زیادی از هموطنان ما در همین ستون به معرفی ببرک کارمل شخصیت اول جناح پرچم پرداخته اند. بنده دراین جا تماس میگیرم به شمه ای از شخصیت دوم این گروه یعنی جناب سلطان علی خان کشتمند.

سلطانعلی کشتمند که از پوهنځی اقتصاد پوهنتون کابل فارغ شده است ، درمیان جناح پرچم حدخا مغز متفکر اقتصادی شمرده میشد ، روی همین مسئله بعد از کودتای ثور وزارت پلان که با امور اقتصادی سروکار داشت به وی سپرده شد و بعد از حادثه 6 جدی سال 58 هم به حیث صدراعظم که درزمان خود شان به تقلید از سیستم شوروی وقت رئیس شورای وزیران نامیده میشد مقرر گردید. کار مهم و پیشرفت مهم در زمان تصدی ده ساله وی به حیث صدراعظم افغانستان نصیب کشورما نگردید دراین زمان نه کدام فابریکه مهمی افتتاح شد ، نه کدام بند آبگردان زراعتی ، نه کدام بند برق و نه کدام راه وسرک مهمی اعمار گردید ؛ بلکه دراین ایام آنچه هم در زمان های سابق در کشور ما اعمار گردیده بود قسماًو یا کلا ً ً تخریب ویا نابود گردید. آعای کشتمند فکر میکرد که با تقلید همه جانبه از سیستم شوروی میتوان به پیشرفت های نایل شد و وی در پهلوی دیگر رفقای انترناسیونالست اش تا توانست سیستم دولتی وحتی تعلیمی کشور را به تقلید از روس ها شوروی ساخت ؛ موصوف در این کار تا آنجا پیشرفت که حتی دخترش را نیز به عروسی یک روس مسکو نشین در آورد. میگویند درجریان سالهای صدارت موصوف خانم وی جهت دیدار داماد ودخترش ماه یک بار با استفاده از طیاره آریانا وبدون پرداخت پول تکت و از جیب ملت به مسکو پرواز میکرد و برمیگشت.

حساب مالی فروش طیادر دی سی ده مربوط آریانا افغان هوای شرکت تا هنوز مشکوک است . در آنوقت ها آوازه های به گوش میرسید که جناب کشتمند پول فروش طیاره مذکور را بالا رفته است ؛ در هنگام تصدی جناب کشتمند به حیث رئیس شورای وزیران افغانستان ، سفارت افغانستان در پاریس بلامنازعه دراختیار فامیل کشتمند قرار داشت گاهی یک برادرش بنام عبدالله کشتمند کاردار سفارت مذکور میشد و گاهی هم برادر دیگرش بنام اسدالله کشتمند مسئول سفارت افغانستان در فرانسه میشد. درنخستین روز ها وشب هاکودتای ثور یک برادر کشتمند بنام حمیدالله که درزمان داود خان نسبت تنبلی ،نالایقی و ناکامی پی در پی دریک صنف از فاکولته انجنیری پوهنتون کابل اخراج شده بود ، جهت ادامه تحصیلات عالی به مسکو فرستاده شد. و برادر دیگرش بنام وحیدالله که نسبت غیابت زیاد از فاکولته اقتصاد اخراج گردیده بود جهت تحصیلات عالی به آلمان دموکراتیک فرستاده شد ، و جناب کشتمند که در زمان قدرت اش کل اختیار در توزیع آپارتمان های مکروریان بود ؛ برای تمام اعضای خانواده خود ، برادران،خواهران و دوستان اش حتی برای افراد مجرد آن یک ،یک آپارتمان توزیع کرده بود ، و وقتی هم درسال 1990 میلادی داکتر نجیب الله در راستای تطبیق مصالحه ملی ومشارکت بقیه مردم درقدرت کشتمند را از مقام صدارت برطرف و فضل الحق خالقیار را به حیث صدراعظم افغانستان مقرر کرد . جناب کشتمند هم با تقدیم استعفی از عضویت پرافتخار حزب دموکراتیک خلق افغانستان شرافتمندانه کنار رفت ؛ یعنی اینکه تمام مبارزات موصوف فقط به خاطرچوکی بود وبس . در حالیکه در دوازده سال قبل از آنروز وقتی خلیل زمر از عضویت حدخا استعفی نمود موصوف به جرم این استعفی مدت ده سال بدون محکمه زندانی گردیده بود


اسم: جنرال عزيز الدين صارم    محل سکونت: هاليند مورخ ۲۰۰۸ ، ۱۰ ، ۰۴ روتر دام     تاریخ: 08.10.2008

دوســــــــــتان ، افـــغـــانان عــزيـــز ، وطـــنــدار گل ســـــــلام وضــد ســــــلام !
بـــنـــده جنرال متـــقــاعــد ســـــال خورده ميــباشـــــم که گــــرمی وســـــردی روز گار را بيشــــتر ديــديـــم وديــــگر فـــولاد ابـــديده ميباشـــــم کــه صــحبت ، تحليل ، نظــر اقای ســـــــليمان لايـــق در حق ولی نــعـــمتـــش بـــبـــرک کارمل را يـــک بــازی ، يـــک چـالش ســــياسی ، يــک نيرنگ ، ويک فريب دانســــــته ودر ضمن ســــرصدای رســانه ها ، ســا يـــتــهای مجــهول ، مشـــکوک ، شـــناخـــته شــــده بــيــرون مــرزی ، افــــراد مشـــخص ريزف شـــــده ، بر تحليل وصحبت اقای لايق با تلويـــزون اريانا که از خوان جناب زلمی خليل زاد نماينده اقای بوش تغذيـــه ميگـــردد هــمه وهـــمه بازی های اســـــتخبارتی ، ســــياســی عــقب پرده غــرب ، جناح قدرت طلب حزب منحل شـــده پرچم وفـــعلآ ( نــهــضـت فـــراگـــير دموکراســـی وتــرقی ؟؟؟؟؟) ومهره های خاص داخل زژيم اقای حامـــد کـــرزی مــبــاشــــد !

در ســـال ۲۰۰۲ اقای کرزی از اقای لايق دعوت تا مشــاوريت موســسـه اکادمی علوم افغانســــــتان را به عـــهده بـگيــرد ولی نســـبت مخالفت شــــديد صبغت ا لـــلــه مجددی که حيـثت استاد ، رهبر ، ناجی را بــرای کـــرزی دارد از پيشــنهاد خود مبنی بر جاه گزينی لايق در کنارش صرف نظر نموده ولی سازمانهای اســــتخباراتی غرب وبخصوص امـــريــکا ، انگلــيس ، الــمان ، فـــرانـــســــه در افـــغـــانســــتان جهت تقويه بقا ، واســــتقرار دايمی خود ، و حفـــظ منافع وارمان های شــــوم خــود دســـت هر کس وناکس را گـــرفـــته تا به هــداف شــــيطانی خود ها بـــرســــند .!! سال قبل اقای ســلطان علی کشـــتمند نخســـت وزير ببرک ونـجيــب ا لله طی صحبت با تلويزون خــراســان افغانی به گونه ماهرانـــه از ريزف های ( چپ ) در ســــازمان جــديــدآ ايجاد شـــده وتجزيه يافته از پــيــکر بزرگ حزب « وطن » نجيب ا لله بنام ( نهضت . ف . ت . د ) نام برده و خواهان شـــرکت وهمکاری با رژيم امريکای حامد کـرزی گـــرديده و در مراســـم جنازه مـحمــود بــريالی برادر کوچک خودرا بنام اسـد کشـــتمند به کابل فرســـتاد که موصوف با نمايش قدرت وملاقات با حاجی محمد محقق و خليلی معاون کرزی واشـــتراک تعداد ديگر جهادی مربوط شـــورای نظار مثل محمد يونس قانونی ، داکتر عبدا لله عبد الله ، ضيا مسعود ، در روز فاتحه محمود بريالی توجه غرب وبخصوص امريکا را معطوف ســاخته در جهت دريافت مهره های مناسب با اقايان کشــتمند ، لايق ، نور احمد نور ، داکتر بشـــرمل ، حبيب منگل ، فريد مزدک ، داود رزميار ، خليل زمر ، داکتر ضميرالدين ميهن پور ، شفيق ا لله توده ی ، عارف صـخره ، کــريم ميثاق ، در تماس گرديده تا در دور بعدی هر ريس جمهور از اين افراد خريده شـــده ، تتميع شـــده ، صـيقل يافــته ، رنگ داده شـــده کار گرفـــته واينک طــبق مشوره ، ره زنی جناب زلمی خليل زاد با اقای ســلطان علی کشـــتمند و حبيب منگل در قدم نــخست اقای ســــليمان لايق معرفی واز کانال ســازمان ملل در چوکات دولت دست نشانده امريکای نصب وبــه يـقين شــما در ماه های نزديک وسال بــعد شــاهد تقرر اقايان داکتر بشــرمل ، حبيب منگل ، اسد کشــتمند ، واصل ، داکتر ضميرالدين ميهن چور ، داکتر فاروق ، خليل زمر ، اسد الله رهياب ، داوود کرنزی ، جنرال صادقی ، جنرال نبی عظيمی ، جنرال ســعيد اعظم ســـيد ، جگرن خاد عــظيم بابک ، در تشــکيلات اقای کرزی الی ســطح وزارت صحت ، رياست عمومی امنيت ، معين وزارت ، سفير ، معاون ومشاور وزير دفاع وداخله خواهد بوديد !

بـنأ ســـروصدای ددمنشـــانه ، خاينانه ، مغرضانه ، طفلانه سايت های ( مشـــعل ، ازادی ، پـــنــدار ، اصالت ، ازادی ، روزنه ، ديدگاه ، خاوران ، سرنوشت ، ميهن ، همه از زراد خانه های اســـتخبارات انگليــس و امـريـکا اب ميخورد و هم زمان افراد معين ووابـسط به اســـتخبارات روســــيه وفعلأ ترانســـفر يافته « C.I .A » چون محمد انور فرزام ، نبی عظيمی ، نجيب روشن ، عظيم بابک ، دردمند ، ووو همه يک صدا وهم هاهنگ با تلاش های اقای خليل زاد و سلطان علی کشتمند بوده تا خود را از شــر صفوف حزب ، جريان چپ حفظ و همه را يابی ورخه را برسر لايق انداخته تا زمينه افراد فروخته شــده ديگر را مساعد بسازند .

از مســـولين ارجمند سايت ارزو ميکنم اين مطلب که کاملأ حقيقت دارد وتوسط اقای دستگير پنجشيری برايم ارسال گرديده اقبال نشر دهند .
جنرال عزيز الدين صارم ــ هاليند مورخ ۲۰۰۸ ، ۱۰ ، ۰۴ روتر دام


اسم: ansaniat   محل سکونت: zammin    تاریخ: 07.10.2008

DONIAI SPAS AZ SHOMMA AZIZAN WAQIN BA PAK NAMODAN NAWSHTA.... nshan DADID K ANSAN HAI BA FAHM WA BA NAMOOS ASTID : TASHKOOR [[ INKA AZ KARMAL WA IA.... koosh tan miaid ia namiaid mim nist AR AS NAZAR BA FAHM ARZSH WA asas ansaniat wa miarai ood kkas ia ezb ia rah ra taid ia rad mikonad[[[[


اسم: anisarodwal   محل سکونت: xxx    تاریخ: 06.10.2008

چندی قبل سلطان علی کشتمند رهبر خط امام خمینی شاخه پرچمی های اصيل حزب دیموکراتیک خلق در سایت مشعل مربوط به هزاره های زحمتکش کادیلاک سوار افغانستانی خود گفته بود که انقلاب ثور کار پرچمی ها نی بلکه آن کار خلقی ها بود! متعاقب آن باز یک رهبر دیگر زحمتکشان پرچمی مربوط خط صدرالدین آغا خان گفته بود که شش جدی کار پرچمی ها نبود بلکه سر پرچمی ها تحمیل شد! یعنی آنها میخواستند بگویند که شوروی ها از گوشهای کارمل و باندش گرفت اول از مسکو به تاشکند آوردند و بعد زما نیکه شوروی ها کار حفیظ الله امین را با یک کودتا صد فیصد روسی یکطرفه ساخت این رهبر نادر را از تاشکند سر تانکهای روسی به کابل اورد و این رهبر "نادر" زحمتکشان افغانستان را در ارگ نصب کرد ! .

متعاقب آن این رهبر نادر و فرزانه زحمتکشان افغانستان تا توانست احمد را همرای محمود و محمود را همرای شرافت علی بهم انداخت و تاتوانست با کشتار افغان توسط افغان هم در داخل حزب و هم دربیرون آن دست زد و با این کار همسایه بزرگ و شکست ناپذیر شمالی ما اتحاد جماهیر کبیر شوروی را خوش نگهداشت . این رهبر نادر زحمتکشان افغانستان که دوباره از طرف هما دژ شکست ناپذیر عزل شد و به شوروی فراخوانده شد فهمید که این دژ شکست ناپذیر تنبان خودرا هم چتل کرده و از دوستان ستراتیژیک خود هم . همان بو که این رهبر نادر وشکست ناپذیر افغانستان ببرک کار مل به بی بی سی طی مصاحبه گفت که هر کشور که به قوای خارجی تکیه میکند سرنوشت سیه تر از ببرک کارمل را در تاریخ را خواهند داشت . ولی این رهبر نادر زحمتکشان افغانستان به این اعتراف ننگین خود بسنده نکرد به کار های نادر دیگری هم دست زد که دار ودسته حزب توطه گر و بدنامش را زد چند پارچه و تکه تکه ساخت. او که براستی در شر اندازی و تئوطه گری مهارت نادری داشت و میدانست چطور حریفان وطنپرست خودرا چون میر اکبر خیبر، نورمحمد تره کی، حفیظ الله امین، صالح محمد زیری و در مجموع همه خلقی های عمدتاً پشتون را بزنند در نهایت شاگرد نابغه خودرا داکتر نجیب الله که او هم پشتون بود با ائتلاف دزدان تبنان کشال قبلا اجیرشده ای شمال از بین برد و نبی عظیمی کودتاچی حرفوی و بی مسلک را به نوشتن اردو وسیاست فراخواند و کار نامه های نادر دیگر خودرا شروع و علیه افغانهای اصیل کشور دست به افتراق ودشمنی علنی زد .

اکنون سلیمان لایق سالخورده بزرگ حزب به اعتراف به واقعیت های دردناک درون حزبی بار وجدانی خودرا در برابر عامه گذاشت و عملنامه این رهبر نادر حزب را در محضر عام و خاص گذاشت . از آنجائیکه او هم پشتون است

نبوغ ببرک کارمل این رهبر نادر زحمتکشان افغانستان بس در همین افتراق ملی نهفته بو که بگذار رهروان مزدور خط امام پرچم سر او بنازد ولی مردم و زحمتکشان افغانستان اکنون بر او تف میندازد . نوشته های این پورتال اگر به نامهای اصلی نوشته باشند و یا به نامهای مستعار تحفه واقعی است به مناسبت تجلیل از سالگرد فاجعه بار این رهبر نادر ووطنفروش افغانستان .

توقع برده میشود که سایر رهبران سالخورده حزب راه غوربندی، سلیمان لایق و دیگران را طی کند و با اعترافات وطنپرستانه این کشتی درهم شکسته را که بدست اجیران خط امام افتیده و سر ما مردم فلم پور میکند به صاحبان وطن سپرده شود .


اسم: نوزادی   محل سکونت: Denmark    تاریخ: 05.10.2008

یکبار ديگر ميخواهم در رابطه به تبصره هموطن محترم خود بنام زمينداری از تورنتو ياد اور شوم که بنده هيچگاه و در هيچ جای نگفته ام که داکتر صاحب نجيب الله پيشنهادات سازنده وزير دفاع ملی خود را نذيرفت ، لذا اوحق داشت اقدام به کودتا نمايد . هر نوع اقدام کودتايی در ان زمان حساس خلاف مصلحت می پنداشتم و می پندارم . من صرف گفته بودم که اگر داکترصاحب نجيب پيشنهادات تنی را ميپذيرفت ، جنرالان فساد پيشه ، فرصت طلب ومعامله گر وی توان کودتا را عليه وی بدست نمی اوردند ودرنتيجه ازين همه حوادث خونين و ويرانگردر وطن جلوگری بعمل می امد .

اميدوارم محترم زمينداوری نوشته قبلی ام يکبار ديگر بدقت مطالعه فرمايد .
باعرض احترام .


اسم: Tahmina Mangal   محل سکونت: Norway    تاریخ: 05.10.2008

Salamoona
Sir داکـــتر مـــنــوکـــی مــنــگل
I just wonder if its your name or you are useing my dads name as your nicke?Or you are trying to spread miss informition about my dad

It will be kind of you to explain yourself,for the sicke of honrable member of this site
Thanks
With regard
Tahmina Mangal


اسم: تمنا   محل سکونت: لندن    تاریخ: 04.10.2008

به سايت وزين افغان جرمن !
مصاحبه اقای لایق انعکاسات وسیعی در حلقات فرکسیونی حزب دیموکراتیک خلق و سایت های چپ و راست افغانی و سایر افغانهای بیطرف وووطندوست، یافت . زد وبند های این سایت های به اصطلاح چپ که سازماندهنده گان فاجعه ملی کشور و تفتین در بدنه روشنفکری کشور ما بودند به همه گان اظهر من الشمس است . این وطنفروشان و قاتلین روشنفکران کشور ما نمیتوانند از قضاوت ملت و تاریخ کشور ما فرار کنند و جنایات و خیانت های خودرا بپوشانند . ولی در هر صورت باید حرفهای انان را همانطوریکه دیدیم اکنون مواضع شان را باید یافت و حرفهای شان را باید شنید .
پیشنهاد من اینست که شما به خاطروطن و مردم داغدیده ما این ابتکار را بدست گیرید که با اقای لایق یک مصاحبه در رابطه به اعترافات که صورت داده و بر مبنای صحبت ها و نوشته های که در رابطه به نوشته نیکبین در سایت شما بعمل امده، انجام دهید و آنرا در سایت خود پخش نمائید . و متعاقب آن چه بدی دارد اگر شما به سایر کته سرهای حزب بدنام و فاجعه افرین دیروز تماس حاصل نموده سوالات خودرا با ایشان طرح کنید .
بیائید این طلسم را بشکنانید و در رابطه به وقایع گذشته و جاری کشور با عناصر وطنپرست ووطنفروش مصاحبه انجام دهید و انرا در معرض قضاوت عام و خاص بگذارید . این سوژه شاید به یک وسیله دریافت بسیار واقعیت ها مبدل خواهد شد .
وقتی بی بی سی، تلویزون اریانا و دیگران به اشخاص و چهره های دیروز و امروز مصاحبه میکنند شما چرا این کار را کرده نتوانید . از این شیوه بسیار حقایق دگر برجسته خواهد شد
با احترام
تمنا


شاغلی محترم تمنا
لطفا ً در صفحۀ تحلیل ها و پیامهای این پورتال به لینک « روش نشراتی افغان جرمن آنلاین » کلیک نموده متن تو ضیحات را مطالعه فرمائید.
با احترام
کارکنان پورتال


اسم: Admin   محل سکونت: Germany    تاریخ: 04.10.2008

Salam to all Afghans,
There are 2 portals belong to Afghan German Online

http://afghan-german.com Afgani version

http://afghan-german.de German version

We retake no responsibilty for other sites.
Regards


اسم: رشــيد وزيری    محل سکونت: ناروی    تاریخ: 04.10.2008

ده افــغان جرمن انلاين گران او درنه مسوولين ته درناوی !
هر چه ده مخه کوچنی اختر مو مبارک شـــه .
زه په اساغاســـته ومينه ستاسو نظر ، معلومات ، غوارم چه دغــه بله انترنيتی سايت په نامه ( افغان جرمن انلاين ) او يا ( اريا جرمن انلاين ) ستاسو نه جدا او بيله سايت دی او که کومه خطرناک ناکسانو ، ده روس گوداگيانو ، خاديست جاسوسان ، ده تور مخه وبدنام وطن پلورونکی ببرک کارمل او ده اغه عياش ، ناپوهه ورور محمود بريالی کوده تا او سازش تر سره شوی دی .
زه که دغه مرداره ، نوی افغان جرمن در کارمليانو ستاينه ، درناوی تر سره کوی او ده وطن پوهانو ، مشرانو ، سپين گيرو په زد ناروا ، چتلی ، او ده کوچه اوبازار خبری کوی او که چيری دا کوم بلی دلی تپلی دی نو ده خپل اسپيسل او درنه سايت چخه دفاع وکری او س اوس په اروپا کی يوه خاص دلی چه نوم دی [ نهضت فراگير ترقی ] ده امريکی له خوا او ده شاغلی زلمی خليل زاد خاص پاملرينه نه په استفاده سره پيدا شوی دی چه په مستقيم توگه ده سلطان علی کشتمند ، فريد مزدک پنجشيری ، دستگير پنجشيری ، نجم الدين کاويانی ده ايران گوداگی ، حبيب منگل ، ده وطن پلورونکی کورنی ببرک کارمل زوی له خوا مرسته او اداره کيژی او ده شورای نظار له خوا نه مادی او لوژستيکی مرسته ورته کيژی .
نو که چيری کوم سايت ، په وطن مينانو په احمد شاه مسعود باند او ده غه پرضد کومه مقاله ، تبصره ، کتنه ، ونوکی وکری نو پلوره شوی سايتونه لکه پندار ، مشعل ، اصالت ، ازادی ، روزنه ، ديدگاه نا پوهه ، مزدور صفته مسوولينه حمله ، ننه واتی ، پيغامونه ليژی او يا ده تليفون ده لاری نه هغه تهديد کوی نو ستاسونه هيله کوم چه ده خپل استقلاليت په باره کی او دغه بدنام نوی افغان جرمن په باره کی خپل همکاران ، علاقمنداته خبرتيا وليکی په ديره مينه درناوی / رشــيد وزيری ـــ ناروی


اسم: پیمان   محل سکونت: هالند    تاریخ: 03.10.2008

سلام درنو لوستونکو !
دروانو تبصرو څخه معلومیږی چې موږپه دوولاندی مزمنو ناروغیو اخته یو : یوه داچې تراوسه د خپلو پخوانیو ګروپی اړیکوپربنسټ دهغو مشرانو ستاینه کووکوم چې دافغانی ټولنې دغمیزې دعاملینو څخه ګڼل کیږی بل دا چې دګروپی اوسازمانی تعلقاتو سربیره دیوه قوم له حدوده نشو وتلای اوسترافغانستان ته اودهغه میلیونونو اوسیدونکو ته دیوه قوم له دریځه ګورو هغه څه چې زموږپه ګټه نه بلکه دواحدافغانستان ددښمنانو په ګټه تمامیږی ۰ زه نه غواړم پردې مسالو بحث وکړم ۰ خوغواړم داخبره وکړم چې په تبصروکې دخلکو ددموکراتیک ګوند دځینو مشرانونومونه راغلی جې دهغوی یا ملاتړشوی اویا محکوم شوی لکه (کارمل ، نجیب ، لایق ، زیری ، تڼی ،عظیمی او۰۰۰ ) زما له آنده نوموړی کسان اوددې ګوند ټول مشرتابه ( مرکزی کمیټه) هغه مشرتابه نه وو چې دهغوی ستاینه وشی ۰ دمثال په توګه یو دوست ( زمینداری ) لیکی چې((او( نجیب ) یک پشتون مردبودنه نامرد )) ۰ په دې اړوند وایم چې سیاست کول اودیوه هیواد رهبری کول پهلوانی اودعیارانو دژوند اوچلندبهیرنه دی چې هلته مردی یا نامردی ،زوراوقوت مطرح وی په سیاست کې درایت ، ژمنتوب ،اصولیت، ولسپالنه،دپراخ نظر لرل ،دمخالف نظرزغمل ،دوطن عالی ګټو اوخلکوته دخدمت مساله طرح ده چې له بده مرغه دکتورنجیب اله دا ځانګوتیاوی نلرلې اوعلت یې هم دا شو چې په میدان کې یوازی پاتې شی ،او دخپل زعامت په وروستیوورځوکې دخپلو نامرده پرچمی کارملی ملګروکوم چې هغوی هم پورتنی ځانګړتیاوې چې نجیب اله ترې بې برخې وو نلرلې اودم ، م دسولې دپروګرام پر ضد ودریدل اوداسترنه بخښونکی خیانت یې وکړچې دخپلوبیشماره نورو خیانتونوترڅنګ یې دا ننګین خیانت هم ترسره کړهغه مهال چې نجیب اله ځان دځپلو خاینو همکارانواوهمرزمانو په منځ کې احساس کړچې ده ته نور په څرګنده توګه خیانت کوی اوژوندته یې ګواښ لیده دخپلوپخوانیو شعارونو او په زړه پورو خبرو( وطن یا کفن ) خلاف عمل وکړ اودتیښتې هڅه یې وکړه چې بریالی نشو۰ دنجیب اله تیښته لکه دنورو مشرانو لکه تڼی ، مومند اوبیا وروسته کشتمند، زیری ، بریالی ، پنجشیری ،لایق ،عظیمی ،وکیل او۰۰۰ ) تیښتې وې چې اجباری خو له شرمه ډکې تیښتې وې چې ددوی ټولو دتیروتنواوغلطیواوپه دوی کې دځینودڅرګنده اوآګاهانه خیانتونوپایله ده۰

له تبصر و څخه جوتیږی چې اکثرا هغه پرونی خلقیان اوپرچمیان دی چې دخپلو پرونیوګروپی تعلقاتو له دریځه څه لیکلی اوهغی ته دواقعیتونو بیانول وایی چې دا دواقعیتونو بیانول نه بلکې دخپلو عقدو څرګندول دی چې دهغې څخه نور ګټه پورته کوی دې دوستانو ته بایدوویل شی چې تاسو په لوی لاس سره دخپلې ماضی ، هغه ماضی چې طلایی ماضی نه ده تبلیغ کوۍ اوځانونه یا خپل فرکسیونونه ( خلق –پرچم ) لا رسوا کوۍ۰ که تاسې په رښتیا سره غواړی واقعیتونه بیان کړې اودحق اوحقیقت مبلغین شی په کارده چې دا میړانه پیدا کړی چې پخپلو لیکنوکې دپرونیو تعلقاتو اوسمپاتې سره مخه شه وکړې ،دا شهامت ولری چې ښه ته ښه اوبد ته بد ووایی ،قضاوتونه مو عینی وی نه ذهنی اوپه مسؤلیت سره دیوه سپیخلی وجدان دخاوندانو په شان خپل نظریات درسنیو له لارې اوهغه هم په خپل اصلی نامه اوهویت خپاره کړې ۰ البته زما هدف دلته دښاغلی نیکبین څخه ده دۍ اوهغه که په مستعار نامه ډګرته راوتلی دی لیکنه یې په نسبی ټوګه دوافعیتونو انعکاس دی۰

که تاسو تبصره کونکی اویا دمقالو لیکونکی دا میړانه نلرۍ ښه داده چې څه ونه لیکی اوخپل ارزشتمن وخت دچرندیاتو په لیکلو ضایع نه کړۍ هغه چرندیات چې د ا، خ، د، ګ سیالانوته دلیکنواوتبصرو لاره پرانیزی اوهغوی ته دلیکنوموضوع ورکوی چې له بده مرغه هغوی هم دخپلو ګوندی تعلقاتو اوایدیالوژیکو باورونو پربنسټ نه دسپیڅلی وجدان له دریځه دا، خ ،د ،ګ په پته خپلې عقدې تشوی اوسپکې سپورې خپروی اوهغې ته بیا روشنګری اودحقایقو بیانول وایی۰
په درناوی


اسم: فـــريـــد ا لـــلــه جــويــنده    محل سکونت: فاکولته حقوق وعلوم ســياسی پـــوهــنتـــ    تاریخ: 03.10.2008

نــخســــت عـــيـــد ســــيد فـــــطــر را بـــه همه اندر گاران پـــويا ، فــخيم ، اگاه ســـايت مــحــبوب ، بی طـــرف ، ازاد ، متــرقی ، ملــی ، وزين افــــغـــان جــرمـن انـلاين وکـــافـــه ملت ســــرافــراز افـــــغـــان تبريک تهنيت گـــــفـــته برای مســــوولين ارجــمند اين سايت سعادت ، کامــيابی بيشــــتر ارزو ميــکنيم !
بـــه تائيد گــفــتار ، تبصــره های دوســـــتان عــزيز به ارتباط شــــايــســـتگی ، پويای ، بـيـنظــيری سايت وزين افغان جرمن انلاين افـــزود که:

در زمره ســـايــتهای بيرون مرزی يگانه ســايت ملی ، وطنی ، ازاد ، مطابق نورم های قبول شـــده مطــبوعاتی ، انــتــرنيتی ، ومطابق خواست وارزو مندی مردم کشور به دفاع از حق ، حقيقت ، صداقت ، شفافيت ، وطن ، مقدسات ملی وطنی ، شــايسته سالاری ،در مخالفت به دشمنان سوگند خورده ، تجزيه طلب ، الـحاق پرست ، فدرالی خوا ، وعناصر مزدور بيگانه ودر مجموع دشـــمنان ســــرخ ، ســـبز وطن قرار داشته در داخل وخارج وطن علاقـمندان مليونی دارد .

و حقا "
بر تحليل همه جانبه ، وافعی ، اقای نــيـــکبــين تبصره ها نظريات همه اقـــشــار سياسی، مخالف وطرفــدار تحليل را اقبال نشـــر داد که يــک بار ديگر روش دموکراتيک مطبوعاتی را روشن وشفاف وانمود ساخت که سايت تنها وظيفه افشــآ دشـمنان ، وخاينين، جنايکاران ، خاک فروشان ، مزدوران بيگانه را داشـــته و دارد لبيک .

ولی دريـغا :
اغای شـــناخته شـــده عظيم خان بابک که شـــوربـختانه به ****** وهم زمان گرداننده سايت بنام « پــــنـــدار »و فوروم های بنام « ازاد ، ســخن ، نگاه ، پندار » را به عهده دارد با نهايت بی حرمتی ، دور از ادب ، اخلاق ، روش ، واصل مطبوعات ، ژورناليزم با ذکر کليمات کوچه ، بازار ، ميدان کمســـای عليه اين سايت محبوب همگانی دشنام ، فحش ، ناسزا ، بهتان ، نشر وپخش نموده است اميد چنين افراد مفلوک ، رنجور صحت ياب گردد.

ونيز ضرورت است وبايد نوشت :
در تحليل اقای نيکبين شفاف امده است " گروپ کوده تا گــران سال ۱۳۷۱ در تبانی واتحاد با جنبش وطن جمع دوستم + شورای نظار + باند وحدت که امروز خودرا با مباهات کاذب ( نهضت داران ) جاه زده وعليه همه عناصر اگاه ، ملی ، بيطرف ، مترقی ، وطن پرست ، اگاه ، شايسته ، صادق ، که در < خط امام > نبوده قرار داشته وتنها پيروان < خــــط امـام > که عضويت ناميمون ( نهضت فراگير ؟؟؟؟؟ ) با هر عبا وقبای ناموزون ، گنديده ، دود زده ، حاق پدر ومادر ، مفسد ، بدنام ، خاين ، وطن فروش ، بوده وهست از « بــهترين » ها بوده وديگران چون جناب سليمان لايق ، نايبی ، پرشور ، ودان ، رفيع ، پيوستون ، بشرمل ، زمر ، فيضی ، روشن ، و هزاران ديگر که مخالف کوده تا گران مخالف وطن فروشان ، مخالف ارتجاع سرخ ، مخالف « نهضت » پرستان امريکای بوده واز « خط امام » فرســـنگها فاصله دارند همه وهمه بد ، مرتتد ، ناقص ، بوده که نمونه جناب سليمان لايق بود با داشتن افتخارات سياسی ، علمی ، ادبی ، و کهن سالی چنان هتک حرمت گرديد .

ولی نهايت جای خوشـــبختی وســعادت است که مردم ، نيرو های مترقی جامعه ، اقشار اگاه وکاوشگر ديگر با ( پيراهن خون پر عثمان ) اشنا بوده اين پيروان رهبر « فرزانه ؟؟»
هرقدر جفنگ ، چرند ، بگويند بنويسند به مثابه گفتار < سادو > های شوربازار کابل بوده ومردم ديگر با اين چهره ها اشنا ومعرفی ميباشند !
در پايان يک بار ديگر سعادت همه ارزو ما بوده با تــقديم احترامات ـــ فـــريـــد ا لـــلــه جــويــنده به نماينده گی محصلين صنف سوم فاکولته حقوق وعلوم ســياسی پـــوهــنتـــون کـــابـــل ــ افغانســـتان


اسم: محمد نبی کامگار   محل سکونت: هالند    تاریخ: 02.10.2008

عرض احترام وادب به همه خواننده گان این واقعیت نامه!
بی دلیل نیست اگر بپذیریم ما در گرداب فقر اندیشه تاریخی دست و پا میزنیم.درک تاریخ معاصر چشم بصیر و درک عمیق میخواهد که کار همه نیست اما من پیشنهاد میکنم نویسنده گان همین تاریخ نگاران افشاه شود اول بابک عظیم کی است؟
دومدستگیر نایل سوم داکتر خاکستر چهارم نبی عظیمی و نویسنده گان دیگر خواهش من اینست چهره های این آدم ها روشن شود این ها مشکل شان مشکل فقر اندیشه است این ها که با نام مستعار نوشته میکنند مخصوصا داکتر خاکستر که اصلا فرید مزدک است خودش یک مجرم است بابک ادم روانی است عظیمی در ارمان وزارت سوخت دستگیرنایل شوقی است مقصد نوشته کند بیکار است اگر همین را نکند چه کند حضرات بزرگوار اگر این ادم ها را با لایق مقایسه کنند بهنر است
با تقدیم احترامات
محمد نبی کامگار


اسم: شفيق الله   محل سکونت: Europe    تاریخ: 02.10.2008

دبحث ټولو ګډونکوونکو، ته و ئېل غواړم چې کارغل د افغانستان روڼ اندو او پرمختګ غوښتونکو عناصرو ته د يومداري حيثيت لري چې د تندو او تيزو شعارونو تر شائې د افغانستان د ؤګړو او په تېره بيا د پښتنو پر ضد، روسانو ته په بي حد او حسره وفادارۍکې ديوې سترې توطئې ښکاره برخوال او عمده لوبغاړی وو ، چې پدې ترتيب بې له کوم شک او شبهې نه ديوۀ تثبيت شوي ملي خاين په توګه به ئې دهېواد په تاريخ کې نوم د تل لپاره ثبت وي ٠
د دغۀ واقعيت مخالفين که هر څومره ځانونه له ډاګې هم ووهي، هيڅ به ونۀ کړای شي ثابته کړي چې ګڼي کارمل دې د ېوې لحظې لپاره هم وطنپرسته،ا نسان دوسته او ډير ساده - صرف ښه سړۍ دې وي!!!
د هغه بيوګرافي، تړاوونه، شخصي کړه وړه او کرکټر، د پښتنو يانې افغانانو څخه تنفر او... او.... دا ټول هغه څه دي چې دۀپه کې ځان افغانانو او دنيا ته ښه شرمولی وو٠
د هغه پښتني ضد ې ښوونې نن د خورا ډېرو"واقعي" پرچميانو (چې دځينو دادعا بر خلاف ، اکثريت ئې هيڅ کله هم پښتانه نه وو، بلکه يو تعداد هم چې ورسره وو، د ښاري کيڼ اندو استازي وو، چې په اول کې د کارمل د مداري توب له امله ئې د هغه نژادپالنې او پښتني ضد ماهيت ته پام نه وو، څرنګه چې کلونه وروسته ډاکټر نجيب او ډېر نورو پښتنو سره ئې د کارمليانو نۀ پخلاکېدونکي تاوتريخوالي نه هم څرګنده شوه، او بيا د کارمل د ډلې په انتي پښتون ستمي- نظاري ائتلاف کې مدغم کيدل ) په ليکنو، څرګندونو او فعاليتونو کې ټولو ته ښکاره دي - وګورئ کاوياني چې د برمک خراساني په مستعار نو م هم ليکنې کوي،نبي عظيمي ، اصف دلاور ، مزدک، او په سلهاوو داسې نور معلوم الحاله اوهم تازه کاره اصلي پرچميان - د کارمل د مکتب روزل شوي ريښتيني ورانکاران، چې يوازې په هيواد کې د تفرقې او نفاق اچولو اور ته په ډېره سپين سترګئ لمن وهي او په فاشيستي دود د پښتون او تاجيک تر منځ د خپل د ټبر برتري او د بل ټيټ والئ او"ظلم" او "ستم" تبليغوي او ښه هم په دې پوهيږي چې د دغۀ ډول تبليغ او سياست پايله کې د ټول ملت ، د تاجکانو په شمول کمزوري او تباهي نغښتې دي، نو دې ته سړۍ څنګه §§ وطنپرستي §§ و وائي ؟؟؟ د دغه مکتب د اصلي جوهر دلا افشا پهکله دهغو لۀ
ډلې څخه يو هم اخګر خراساني خوبيا دومره تکړه دی چې په ښکاره وايي: " رسالت ما همين قدر بود که قدرت سياسي را از پشتون ها په قوم خود (تاجک) انتقال داديم. "
. نو اوس چې ښاغلي لايق يو څۀ اشارات د کرغل کږو کړنو ته کړي، لا هم لږ دي، دی او داسې نو مسئول چارواکي بايد د افغانستان اينده نسلونو ته حقايق روښانه کړي .


اسم: زمینداوری    محل سکونت: تورنتو - کانادا    تاریخ: 02.10.2008

با عرض ادب واحترام برای همه هموطنان عزیز وگرامی !
دوکتور نجیب الله از بدو رسیدن به قدرت با مشکلات زیادی در سطح ملی وبین المللی مواجهه بود ؛ ومهم ترین مشکل وی که سرانجام باعث سقوط وی گردید همانا موجودیت تفاوت نظر ومخالفت در سطح کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق با وی بود . مگر با همه این ها دوکتورنجیب الله یک افغان بود وبعد هم در میان اقوام مختلف افغانی به قوم پشتون تعلق داشت ؛ و او یک پشتون مرد بود نه نامرد. ولی درمیان اعضای کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق با پشتون های نا مرد وبی غیرت چون شنهواز تنی ، سید محمد گلاب زوی ، میرصاحب کاروال ، صالح محمد زیری و ... همراه بود که این تعداد افراد بجای اینکه با دوکتور موصوف همکاری و همرایی نمایند ، درخفا و آشکار ، علیه وی توطئه و رژیم وی را تخریب مینمودند. و کار بجای رسید که شهنواز تنی در روز روشن علیه وی دست به کودتا زد .
محترم نوزادی درنامه اش در جواب محترم میر حمزه فرهمند نوشته اند که ، شهنواز تنی نظر به دلایل و پیشنهادات چند به دوکتور نجیب الله و نپذیرفتن آن از طرف دوکتور نجیب دست به کودتا زد.
حالا فرض کنیم که پیشنهادات ودلایل جناب تنی موجهه بود و دوکتور نجیب هم به ناحق آنرا نپذیرفت ؛ مگر جواب منطقی آن کودتا بود؟ مگر راه دیگری و جود نداشت ؟ مگر جناب تنی نمیتوانست شرافتمندانه استعفی بدهد، مگر با شکست کودتا، پناه بردن بدربار آی .اس.آی در بالا حصار پشاور شرافت داشت ویا اسیر شدن بدست طرفداران رژیم داکتر نجیب ، مگر خود کشی شرافت داشت ویاهم تسلیم شدن به دشمنان ملت افغان وقاتلین پشتون ها یعنی ( سردمداران نظامی پاکستان) ، مگر خود کشی شرافت داشت ویا هم فاش نمودن اسرار نظامی افغانستان به پاکستانی ها. وده ها مگر دیگر ...
تنی وگلاب زوی مثل حمید گل و نصیر الله بابر ننگ پشتون ها اند دفاع از چنین افراد هیچ وقت موجهه نیست ونمی باشد


اسم: rastam   محل سکونت: londen    تاریخ: 02.10.2008

در اکثر کشورها تبليغ جنگ جرم پنداشته ميشود .در اکثر کشور ها تلاش براي دادن شهرت نيک به جنايتکاران ممنوع است. اما در کشور بلاکشيده ما به اين مساله مهم توجه نمي گردد.
به همه ما روشن است که کارمل عامل تجاوز روس در کشور ما بود . براي کارمل، شوروي پرستي يک اصل خلل ناپذير بود امروز يک تعداد گروه هاي محدود سياسي و افراد مشخص از کارمل دفاع مي کنند و او را تا سطح رهبر زحمتکشان افغانستان تبليغ ميکنند.
کارمل که سبب قتل و شهادت هزاران تن از هموطنان ما بوده ، کارمل که باعث فرار مليون ها تن افغان از وطن شان گرديده بود ، کارمل که خاک ما را ارزانتر از نرخ کيله به روس ها فروحته بود در تاريخ کشور بحيث يک جاني و قاتل شناخته شده است. آيا دفاع از يک قاتل و جاني جرم نيست؟ هر هموطن شريف ما يک پاسخ دارد که بلی جرم است. چون کرزي خودش يک دستنشانده است نمي تواند مقراراتي را نافذ نمايد که تبليغ به نفع يک دست نشانده مورد پيگرد قانوني قرار ميگيرد.
شک و ترديدي وجود ندارد که با روي کار امدن يک حکومت ملي هر گونه تبليغ به نفع دست نشاندگان بيگانه يک جرم پنداشته خواهد شد و مبلغين شان مجازات خواهند گرديد.اقدام مناسب خواهد بود که سايت ها و چهره هايکه به نفع آن رهبران زنده و مرده خلقي ها و پرچمي ها يکه مزدور شوروي بودند، تبليغ ميکنند، شناسائي شده و منظما به مردم معرفي شوند. به شهادت تاريخ معاصر افغانستان کارمل قافله سالار وطنفروشان بوده است. لعنت خدا به کارمل و کارملي ها


اسم: سپین   محل سکونت: لندن    تاریخ: 02.10.2008

سلام برکارکنان پرشهامت سایت افعان- جرمن آنلاین!
تا جای که دیده میشود، گردانندگان سایت افغان- جرمن از شهامت اخلاقی ومطبوعاتی کم نظیری برخوردار اند. دراین روز ها با نشرمقاله آقای نیکبین ، انسان بخوبی متوجه میشود که این سایت تا چه حد در افشای چهرهای خاین ورسانه های جمعی ضد ملی و ضدافغانی چقدر پیش گام شده است. سایت افغان- جرمن اگرچنین روش میهن پرستانه را درپیش نمیداشت واضح است که نوشته یک عضو سابق حزب دموکراتیک خلق اقبال چاپ دراین سایت را نمی یافت. اینک با این کارخود نه تنها تعداد زیادی از منسوبین آن حزب مجال ابراز نظریافتند ، بلکه دراین نظریات نکات مهمی افشا شده ومیشود که شاید بسیاری از اعضای آن حزب هم تا کنون به آن نکات پی برده نبوده باشند. این کارسایت افغان- جرمن یک بار دیگر وسعت نظر وموضع گیری ملی کارکنان وگردانندگان آن را به اثبات میرساند.
یکی از کارهای نیک سایت افغان- جرمن آگاهی دادن از حوادث خونباروطن توسط احزاب و رهبران خود خواه ورجال بد نام سیاسی این کشور برای مردم است واز برکت این روش نشراتی است که مقالات متعدد سیاسی وعلمی وتاریخی درصفحات این سایت بروز می یابد وطبعاً به جلب همکاران قلمی ونیز خوانندگان سایت خواهد افزود.سایت افغان- جرمن با درنظرداشت موازین ازادی قلم وبیان واحترام به عفت کلام تا امروز نظریات موافق ومخالف افراد وقلم بدستان افغان راا انعکاس داده است. ما موفقیت وپیروزی بیشتر شان را در تعقیب این سیاست ملی وافشاگرانه و دشمن ستیزاز خداوند (ج) می طلبیم. با احترام


اسم: انجنیرشیرساپی   محل سکونت: Germany    تاریخ: 02.10.2008

سلام برفرزندان افغانستان که هنوزخودراافغان میدانند!
دردوران حاکمیت داکتر نحیب ا لله، تسلسل حوادث یک سلسله را نشان میدهد که درعمق آن روسها قرارداشت ، سناریو کودتا 16حوت ټنی – حکمتیار، منجربرداشتن چهارهزار کادرنظامی خلقیها عمدتأ پشتونها از قوا محرکه نظام شد ؛ اآنچه انجام یافت ، گروپ کارمل یکه تاز میدان شد، راه آورد همین پیروزی باعث زوال نظام گردید.

درمورد کارمل این حکم ، از اینکه چگونه تصدیق لفظی وطنپرستی ودرعمل کاررا به ویرانی وطن کشانید ، مصداق پیدا کرد. میگویند : زمانیکه فرید مزدک مسئول حزب شد، پسر جناب لایق « غرزی» رئیس دفتر آن بود ؛ چون منزل جناب لایق از مصونیت امنیتی برخوردار بود اکثرأ فعالیت خرابکاری درآنجا سازماندهی میشد .

اگرجناب لایق به حکم منطق وباتأسف به نتایجی برسد که باعث اندوه خود اوهم باشد ، قابل بخشش است . اما انحراف از منطق به قصد آزادبودن در هواداری از جنایت قابل بخشش نیست .


اسم: نورالحق   محل سکونت: جبل السراجی    تاریخ: 02.10.2008

عجیب زمانه شده،
پرچمی های "اصیل " میگویند که غیر از رهبر فرزانه و خردمند ما یعنی ببرک کارمل دیگر مخالفین ما در درون حزب همه مزدوران امپریالیزم و باز در رآس ان امپریالیزم امریکا و ارتجاع سیاه بودند . آنها میگویند ورنه "رهبر فرزانه وخدمند ما" ببرک کارمل برای رفع مشکلات مردم خود و زحمتکشان افغانستان فکر های بسیار خوب داشت . آرزویش این بود که باید همه به امامت او اقتدا کنند و برایش دو دسته سلامی .

این پرچمی های "اصیل" این را هم میگویند که ما خو همیشه در این حزب وحدت را میخواستیم و چنانچه همه میدانند " رهبر خردمند و فرزانه ما" ببرک کارمل همواره یک آرزو داشت که برای ابد الابد در قدرت بماند و هر که صدای خوده بکشد نابودش کند و یا بر علیه او کودتا بکند تا این وطن شگوفان شود ! ولی مشکل کار این بود که همه حزب علیه او مخالفت میکرد !

این پرچمی های اصیل حالا میگویند که رهبر فرزانه و خردمند ما ببرک کارملذهمیشه میگفت که دشمن ما آنقدر مکار و اینقدر از ما کده **** بود که در آخر ناف مارا کشیده و آنچه ما نمیخواستیم در حق ما کرد، بناءً ما هم همرایش جنگیدیم ووطن خودرا سر شان به این سرحد رسانیدیم . اینها حالا میگویند که در غیر اینصور همه میدانند که رهبر خردمند و فرزانه ما آدمی بدی نبود!

آنها میگویند که این ببرک کارمل اگر وطنفروش بود، اگر شاشجاع دوم و مزدور روس و کاجی بی بود، اگر شیطان *** بود ، اگر همیشه دائم الخمر و دروغ گو و دورو و نامرد و رند بچه بود اگر وطن را به این حالت رساند ، مگم آدم بدی نبود ، برای شگوفائی این وطن در تحت زعامت عاریتی خود فکر های بسیار خوبی داشت !!

پرچمی های " اصیل" اکنون نیز میگویند که براستی رهبر فرزانه و خردمند ایشان ببرک کارمل رهبر زحمکشان افغانستان یک نابغه واقعی بود و برای افغانستان بسیار خدمت کرد و میخواست که حزب ووطن را همیشه متحد و یکپارچه نگهدارد ولی دشمنان او نخواست در حزب وحدت حاکم شود و در وطن هم پکپارچگی دوام کند ورنه این رهبر خردمند و فرزانه ما بسیار دگه رقم آدم بود !!

"پرچمی های اصیل" حزب در تحت رهبری ارواح خبیثه رهبر فرزانه و خردمند خود ببرک کارمل شکایت میکنند که حالا هم بعضی مردم ، هم از درون حزب و هم از بیرون حزب یک پارچه ما که رهبر خردمند و فرزانه ما برای وحدت آن بسیار کار کرده بود ،دست به کار شده تا مگم آنر خدشه دار سازد . ولی ما چه میخواهیم ؟ ما پرچمی های "اصیل" میخواهیم به حال زار این وطن یک کمی بیشتر توجه شود و یک کاری صورت بگیرد که این بحرا ن به یک شکلی حل شود!

آنها میگویند ،ما پرچمی های اصیل این وطن سایت های متعدد را کشیدیم و با روحیه وطنپرستی خود و با الهام گرفتن از کارنامه های داهیانه و ماندگار رهبر خردمند، فرزانه و مرحوم خود ببرک کارمل و برادر آرمان بدل آن مرحوم، مرحوم محمود بریالی تعهد انقلابی و آتشین بستیم و می بندیم که به وطن خود خدمت کونیم و آنرا شگوفانتر سازیم ، وحدت حزب خودرا هم مثل همیشه، چون مردمک چشم خود حفظ نمائیم و اینبار براستی اجازه نمیدهیم که ارتجاع و امپریالیزم امریکا و در رأس امپریالیزم جهانخوار امریکا در وطن ما و حزب انقلابی ما را خدشه دار سازد !!

این "پرچمی های اصیل" میگویند که اگر یکبار دگر مارا به قدرت برسانند و این دالر های امریکایی را هم برایمان بدهند و این ناتو هم همرای ماشود آنوقت دیگه به توکل خدا دنيا گل وگلذار شده و انشاءالله اینبار یک کاری را خواهیم کرد !!

رفقای زحمتکش انقلابی !
به پیش !
شما ری نزنید!!
ما آخر حتماً پیروز میشویم !!


اسم: عبدالسلام شمس   محل سکونت: هامبورگ - آلمان    تاریخ: 01.10.2008

سلام به همه !
درست سی سال از کودتای ثور گذشت و شانزده سال هم از سقوط دولت دوکتور نجیب الله و پیروزی انقلاب به اصطلاح اسلامی . در جریان سی سال اخیر ملت بیچاره ما جز شاهد بربادی ونابودی میهن ومردم شان دیگر شاهد هیچ خوشحالی نبوده اند.که عامل همه این بدبختی بحز از حزب مزدور وبیگانه پرست حدخا دیگرهیچ کسی را نمیتوان سراغ کرد که زمینه تمام عیار را برای دشمن قسم خورده سرزمین افغانستان بزرگ(یعنی پاکستان) فراهم ساخت تا ملت و میهن ما را تا سرحد مرگ ونابودی به شکنجه بکشاند.

درنخستین شب کودتای خونین ثور جناح لومپن خلق میخواست که اعلان قیام نظامی برعلیه جمهوری داود خان از طریق رادیو توسط نور مامد تره کی صورت گیرد. مسلما ً اکثریت عظیم صاحب منصبان اردو که درحالت کاملا ً بی خبری قرار داشتند با شیندن نام تره کی واجرای کودتا از طرف حزب کمونست حدخا به پا برمیخاستند و قیام نظامی کودتاچیان لیننی را به ناکامی مواجهه مینمودند. ولی ببرک کارمل که نسبت به خلقی های لومپن نسبتا ً از هوشیاری زیادتری برخورداربود با اعلان قیام نظامی توسط تره کی شدیدا ً و تاسرحد مشاجره لفظی مخالفت نمود ونگذاشت تره کی قیام نظامی را اعلان نماید در نتیجه اعلان کودتا توسط دو نفر صاحب منصب نسبتا ً ناشناخته درمیان مردم یعنی قادر واسلم وطنجارصورت گرفته ، درنتیجه کودتا از شکست حتمی در نخستین لحظات آن نجات یافت.

مسئله دیگر اینکه متأسفانه ومتأسفانه تعدادی از روشنفکران و فاکتولته پاسان وتیوریسن های ما درجریان سی سال اخیر درمقابل درست اندرکاران کهنه کار سیاسی وبخصوص تیوریسن ها ونظریه پردازان دستگاه استخبارات نظامی پاکستان یعنی آی .اس .آی چنان عمل مینمایند که مثل اطفال صنف اول و سواد آموزان بی سواد . که این تعداد افراد خواسته یا ناخواسته بمانند ستون پنجم درخدمت آی .اس.آی قرار گرفته اند. وعملا ً درجهت منافع پاکستان خلاف منافع علیای وطن عمل نموده اند. ( ولی ازیک حقیفت نباید چشم پوشید که در میان رهبران متعددی که در جریان قرن بیست برمسند قدرت قرار گرفتند؛ دوکتور نجیب الله از هوش وفراست خدا داد وکافی برخوردار بود وی بهتر از هر رهبر دیگر بدور از شعار ها و بیانیه های میان خالی وپرطمطراق مردم وکشورمارا بهتر میشاخت ومشکلات شانرا درک میکرد. و مهمتر اینکه موصوف از پلان ها و توطئه های شوم سردمداران پاکستانی علیه مردم کشور ما و بخصوص قوم غیور پشتون آگاهی کامل داشت . ) ولی از یکطرف شهنواز تنی و از طرف دبگرا ً ببرک کارمل و جناح موصوف فقط با حفظ چند کتاب نوشته مارکس ،انگلس ولینن و بدون درک از واقیعت های عینی کشور و منطقه با طرح دسایس خائنانه و به اجرا گذاشتن آن عملا ً علیه دولت وحکومت دوکتور نجیب الله ، دوکتور نجیب را از قدرت خلع ، ماشین عظیم جنگی اردوی ملی کشور راضعیف و نابود ، طرح صلح ملل متحد را عقیم و مردم و کشورمارا غرق در دریای خون نمودند؛ و راه را برای دشمنان مترصد مردم افغان زمین یعنی سردمداران پاکستان هموار نمودند تا سرزمین ما را به مخروبه تبدیل نمایند.

از یک واقیعت دیگر هم نباید چشم پوشید که :
در سال 1371 طرح صلح ملل متحد درحالیکه طرف قبول دولت دوکتور نجیب الله و تنظیم های جهادی قرار گرفته بود در دومرحله سبوتاژ و به ناکامی منجر گردید.
مرحله اول آن توسط گروه کارمل بخصوص افراد مهره یی آن یعنی محمود بریالی ، فردید مزدک ، نجم الدین کاویانی ، سلطان علی کشتمند و جنرالان اردو وفادار به آن چون جنرال نبی عظیمی ، جنرال سیداعظم سعید، جنرال فتاح جنرال آصف دلاور و جنرال ماشینی رشید دوستم ؛ که در اثر آن دولت دوکتورنجیب الله سقوط نمود و قدرت بدست مجاهدین افتاد که ضمن جلسه پشاور درحضور نواز شریف ضبغت الله مجددی به حیث رئیس دولت و گلب الدین حکمتیار به حیث صدراعظم دولت اسلامی افغانستان تعین گردیدند. در این میان با وجود اینک طرح صلح ملل متحد به ناکام منجرگردیده بود ولی درمرحله دوم بینن سیوان نماینده ملل متحد بازهم امید وار که با وارد نمودن بعضی از تغیرات درطرح صلح مذکور، از ادامه جنگ در افغانستان جلوگیری نماید ؛ ولی در این وقت دشمن قسم خورده ملت افغان یعنی جنرال حمیدگل معروف به معیتی گلبدین حکمتیار به حوالی کابل رسیده و در در پانزده کیلومتری جنوب شهرکابل یعنی در چهار آسیاب جا خوش کرده بودند؛ و حمید گل حالا دیگر زمان آنرا مناصب میدید تا عقده های شکست اش درجنگ جلال آباد را که باعث استعفایش از مقام ریاست آی. اس. آی شده بود ازمردم وملت غیور افغان باز ستاند و به باداران اش در اسلام آباد ثابت سازد که آنقدر نارکاره هم نیست .

اینجاست که گلبدین حکمتیار نه به عذر وزاری رهبران تنظیم ها گوش فرا میدهد ، نه به استغاثه ملیون ها طفل ، زن ومرد بی پناه شهر کابل ونه هم به قسم در خانه کعبه شریف در ارتباط به قطع جنگ درشهرکابل. بلکه موصوف با هدایات مستقیم وشباروزی جنرال حمیدگل و با فیر ده ها هزار مرمی ، بم وراکت بالای شهریان بی دفاع کابل نزدیک به شصت وپنج هزار مسلمان کابلی را شهید و شهر زیبای کابل به ویرانه تبدیل نمود. درست چیزی را که ببرک کارمل پنجابی الاصل آغاز کرده بود ؛ گلبدین حکمتیار آنرا تمام نمود.
با احترام


اسم: aslam   محل سکونت: Londen    تاریخ: 01.10.2008

عوالناس چقدر خوب کفته اند" صد شيظان يک بسم الله" صد سايت خلقي و پرچمي ، يک سايت افغان انلين جرمن!!!
سايت هاي مشعل، اصالت، سپده دم به سر دمداري پندار در پي آن بر امدند تا صداي اقاي لايق را در رابطه به افشاي فتنه گري هاي کارمل در گلو اش خفه نمايند . جعل کردند، حسب عادت دروغ گفتند، حسب پيشه تهديد و تحقير کردند.متناسب به اخلاق خود ناسزا نثارش کردند و علاوه بر ان سايت مورد قبول و احترام مردم افغانستان - سايت افغان جرمن انلاين را مورد حملات بي شرمانه قرار دادند.

اما متانت گردانندگان سايت افغان جرمن انلاين و مشارکت وسيع مردم در مباحثات آن آتش پندار ، مشعل و اصالت را به خاکستر مبدل ساخت . سايت افغان جرمن انلاين همچو صخره استوار در برابر " پرچمداران اصيل" اين ببر هاي کاغذي مسکو ايستاده است


اسم: مـــنــوکـــی مــنــگل   محل سکونت: فعلآ ــ کابل    تاریخ: 01.10.2008

ارجـــمنــدان عـــزيــز هم مــهـنـان گــــرامی رفقآ بـــزرگــــوار اســــلام وعـليــکم !
بـــنـــده رفيق کوچک شـــما داکتــــر مــــنــــوکــــی مـــنــــگل غــربــت نــشــــين ديـــار غــيــر عرض دارم امـــيــد بدون کج انــديــشـــی ، شــــک ، ترديـــد وســـواليه ارزو مـــنــدم شــما رفقا ، حوصــله مطــالـــعه انــرا داشـــتــه در غير از ان امــيد اين پــير مرد ديگـــر را به ســــان اســــتاد ومو ســـــفيد وطن وهم رزم روز های دشـــوار ســـــياسی جـــنـاب محترم ســــليمان لايــق مورد هتک ، بی حرمتــی ، تحقير وتوهين تا ســــطح فاميل وخــانــواده جــنـاب شـــان قـــرار نــداده ويا چون هـدف ، ونشــــانه در دســــت پــليد ناکســــان که ماضـــی مطلق گـــنيــده ، خـجالت بــار ، اغشـــــته با امراز جاسوسی ، تفرقه ، فرکســيون بازی داشـــتن ودارند واز زير بـــرقه های رنگين نامردی تحت شــعار های کاذب وريکارانـــه تـــقــوآ ، پـاک انديـشــــی ، ديگر انديشـــی ، نهضت ، ترقی که ســــاخــتار ارتجاعی ، امپرياليستی ، دارد عليه بنده نيز تير ها به هوا پرتاب ننمايـــند چند حرف کوتا ونظر را هم برای استاد لايق وانهای که رياکارانه به دفاع از ابرمرد يکه هداف ، ارمان ، ارزومندی شان به بازار ارتجاع وامپرياليزم وشخص اقای خليل زاد اين نماينده خاص قصر ســـفيد غرض تجارت ، معامله سياسی ، قدرت يابی ، جاه ومقام طلبی گذاشــــــته با شـــستن دستان الوده خود وبه رخ کشـــيدن نقاب های اروپای ، امريکای در نظر دارند تا در تنــور گرم افغانستان بار ديگر ( چـنــد قرص نان فطير ) پخته وبقا کوتا مدت مجدد داشــــته باشـــند بــنـآ هر مخالف ، هر ســــد ، هر مانع ، هر منتقد ، هر افشـــأ گر ، هر اگاه ، خودرا اگر پير باشد ويا جوان زير سنگ شـــکســته آ ســــياب شناخته شده خود آرد ، ميده نمايند در پارينه روانه پلگون های ادمخوار ميساختن ولی امروز به دســـت نامردان انترنيتی وســـايت باز پالتاک پــرســت انسان معجوب ، محبوب ، قابل قدر را چون شخصيت پائين خود توهين وتحقير مينمايند !

ولی اگر قماش وعناصر ولگرد ديروز وصاحبان امروز يک لحظه بپذيرند که شـــما در قرن ۲۱ ودر کشور های اروپا قرار داريد بگذاريد انتقاد نمايند ، ايراد بگيرند ، تا بدی وزشـــتی ديروز که گريبانگير همه ما بود رفع وسالم گردد .ديگر از انسان خطا کار بت نه ساخته واگر بت هم بود سير وتحولات امروزی شرايط وضوتبط ضرورت دارد که ديگر يخ های ناشــکسته را شــکست وپذيرفت که ما وديگران خطا نمودند ! تصور بنده انست انهای که غرض افتخار يابی ، بزرگ منشی ، راه يابی مجدد در صحنه سياسی ، فخر فروشــی ، رياکارانه ، مجهول ، به گونه کاذب وجعل گاه اوراق را بنام سياست واردو وتعدار از طريق سايت های گماشته ، مشکوک ، وظيفه دار چرند مينويســند جناب اقای لايق نسبت هرکس وناکس ديگر امروزی که خودرا در مقام دفاع رهبران جاه زده اند ، نزديکتر ، محرم تر ، صميمی تر ، باسابقه تر با همه رهبران نبوده وجناب شان خوبتر از دندان گوساله اگاهی دارند وهمه حرف وکلام شــان حقيقت داشت ودارد. واگر هم نداشت با منطق ، دلايل ، شواهد ، حقايق ان « بهتان » را تکذيب ودر زمينه بدون تاختاز بی مورد ، کودکانه ، بازاری عليه مرد کهن سال قرار وموصوف را هتک نمود.

از جناب لايق ارزو ، تمنا ، خواهش ، التماس ميکنيم که با ترتيب مصاحبه ديگر در تلويزون با عتبار جهانی ووطنی انچه راز ، نياز ، مطالب ،که طی مدت ۴۵ سال عمر حزب وتشکيلات دفتر سياسی با تمام جزيات ، شکل ها ، در وجود تشکيلات رهبران مرده وزنده وجود داشت غرض هوشياری نسل اينده و مردم روشنی انداخته وانچه تا امروز به ارتباط قبل از حادثه ۷ ثور ــ علت انشعبات درون حزبی ، مجرمين قتل استاد خيبر ، سازش ها وهمکاريها با سلطنت وسردار محمد داود ، علت وهدف ايجاد حادثه ۷ ثور ، فرار تعداد مشخص رهبران بعد از ۷ ثور ، سرقت پول های سفارت ها ، چگونه گی پيش امد وجريان ۶ جدی واشغال کشور ، روابط . ضوابط . وابستگی همه به شمول خودش با قصر کرملين، علت داير نمودن پلينوم ۱۸ وکناره گيری تعداد ورسيدن داکتر نجيب الله به قدرت ، مخالفت ها ، دشمنی ها ، جبهه سازيها ، عليه حاکميت داکتر نجيب الله ، معرفی فرکسيون های داخل حزبی ، ايجاد مناقشات مليتی ، سمتی ، زبانی ، مذهبی و علت ، عوامل ، جريانات سقوط رؤيم نجيب الله ، زندانی شدن ايشان ، ودر اخير شهادت داکتر نجيب الله وامروز در مورد تجزيه حزب به جزاير مشکوک ساخته شده توسط ارتجاع در اروپا وايجاد اختلافات عميق سياسی ميان رهبران ديروز با قلم رســا ، دانش خدا داده ، صداقت وطنی ، ايمان مترقی بيان وشفاف وروشن مقصر ، جنايتکار ، خاين ، سنگ انداز ، داخل حزب را معرفی تا صفوف در روشنی کامل قرار گرفته دست فلوته بازان ، جوخداران ساختگی استخبارتی کوتا گردد ودر های سايت های بدنام برای هميشه مسدود گردد .
با تقديم بهترين احترامات فايقه / داکـــتر مـــنــوکـــی مــنــگل ـــ فعلآ ــ کابل


اسم: میرحمزه   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 30.09.2008

به ادامه نکته نظر خود در رابطه به توضیح محترم نوزادی صاحب باید عرض شود که اشاره من به کودتای شهنواز تنی یک یاد آوری عام بوده و هدف من اشاره به فضای دروغ، منافقت و دورویی بود که کل بوروی سیاسی و کمیته مرکزی آنوقت را احاطه کرده بود و همه ایشان یا خود و یا فرکسیون خودرا میخواست برجسته بسازند، و آنرا باز درخدمت یک کشور خارجی قرار بدهند . آنها نبض وضع، آرمان مصالحه ملی که منعکس کننده منافع علیای وطن و تقاضاو خواست وضع موجود بود بکلی فراموش کرده بودند. زد وبند های گروهی با منافع گروهی بمیدان آمد. وطن و مردم فراموش گردید، همه فرکسیون ها به ماجراجویی ضد منافع ملی دست یازیدند . اگر از یک طرف محمد نبی عظیمی تحت امر بریالی و ببرک کارمل، دوستم و اوباشان شمال را برای بغاوت به خدمت گرفته بودند، همانطور شهنواز تنی نیز به دیکته هر کس و گروه که بود از چته برآمده و بنا بر گفته نوازادی صاحب به خاطر تطبیق پیشنهادات خود به ریاست جمهوری قوای تحت امر خودرا در وزارت دفاع به ماجراجویی سوق داده و آنرا علیه ریئس جمهور برحال و قانونی خود به کار گیرد ودست به کودتای نافرجام زد. و از همه ننگین تر اینکه در صورت که کودتایش ناکام شد باید خودکشی میکرد و یا تسلیم قانون بر حال وطن خود میشد، ولی او و همکاران شان رفت به پاکستان و به آی ایس آی خودرا تسلیم کردند .

به هر حال یاد آوری این حرفهاکه اکنون جز تاریخ شده ، نسل موجود ما ناگذیر است برای توضیح مشکلات که داکتر نجیب الله در آن اوضاع و احوال از طرف نیروهای خودی که او سر آن حساب میکرد به آن مواجه بود از نظر بگزراند .

مرور این حوادث فاجعه بار باید بخاطر قبول این واقعیت باشد که ما اکنون بعد از این همه تراژیدی حق نداریم بر اساس سمپاتی که به این یا آن شخص و یا گروپ داشتیم و یا داریم هر کی باشد، خبط های تاریخی و خیانتهای آشکار آنان را فراموش کنیم و یا آنر در ورای کلمات و یا اراجیفی که چون کتاب "اردو وسیاست" که توسط کودتاچی مشهور و خائن سریالی وطن افغانها یعنی جنرال نبی عظیمی که به دیکته ببرک کارمل و محمود بریالی روی هم انباشته گردید ، آنرا بپوشانیم .
با احترام


اسم: Rasul   محل سکونت: pais    تاریخ: 30.09.2008

اولتر از همه بخدمت خوانندگان و گردانندگان سایت افغان-جرمن انلاین عرض سلام و ادب دارم. بنده بحث موجود را يک بحث استثني ميداند. چنين مطالب در سايت هاي خلقي ها و پرچمي اقبال نشر پيدا نمي کنند و هکذا سايت هاي مربوط به جنگسالاران به چنين بحث ها علاقه ندارند. از ين جهت خدمت سايت افغان انلاين جرمن درين خصوص از اهميت عالي برخوردار است.بر ميگردم

بر مي گردم به اصل گپ " افغان نوين - انسان شوروي "يعني آقاي بابک " به اختراع چديدي دست يازيده است اصطلاح چديدي را دريافته است و آن اصطلاح پرچمداران اصيل است. شايد نزد بسياري از دوستان ما پرچمداران اصيل يک اصطلاح گنگ باشد. من از پرچمداران اصيل چنين يک تعريف بدست ميدهم. البته نمي گويم که تعريف من جامع است. اهل بصارت مي تواندد آنرا تکميل نمايند

پرجمداران اصيل:
کسانيکه به لنين درود مي فرستيدند، کسانيکه اخلاق شوروي را عاليترين مدارج انسان و انسانيت ميدانستند، کسانيکه حيات و زندگي شان مربوط و منوط به اشغال نظامي افغانستان بوسيله روس ها بودند. کسانيکه بخاطر رضايت روس ها از همه چيز خود تير بودند. کسانيکه با خروج قواي شوروي مخالف بودند ، کسانيکه براي ايجاد تفرقه هاي قومي تيوري سازي کردند و تيوري سازي مي کنند ، کسانيکه طبق و هدايت مسکو با شوراي نظار ساختند و بمثابه مشاورين و قوماندانان جنگي احمدشاه مسعود خلاف تمام موازين ملي و بين المللي عمل نمودند ، کسانيکه از اعمال گذشته خود نادم نيستند، کسانيکه خود را در بازار هاي گرم سياسي معرض فروش و معامله قرار ميدهند، کسانيکه هم به نعل مي زنند و هم به ميخ و خلاصه کسانيکه خاين اند و حب کارمل جاي حب وطن را در قلب شان گرفته است.در يک کلمه کسانيکه قلب سياه دارند

نمي فهمم که بابک " عزيز" و امثال شان از پرچمداران اصيل چي تعريف بدست ميدهد.
دوستان محترم شايد تعريف من مکمل نباشد شما مط توانيد آنرا تکميل کنيد


اسم: Tarekh   محل سکونت: U.S.A    تاریخ: 30.09.2008

Ba jawabe mohtaram Tapand az Shahre Tarekhe Kandahar
Dosti aziz
Karmal qodrat ra ba zoore 120000 askare Shorawe greft da Bande tawteya gar wa nokormaneshe karmal na qodrat wa na shahamat greftane chapa kardane Khaliqe ha ra dasht.


اسم: جنرال خوشحال صافی .   محل سکونت: کابل     تاریخ: 30.09.2008

دوستان گرامی و اندر کاران عزيز سايت وزين افغان جرمن انلاين سلام و درود برشما !
بنده جنرال خوشحال صافی از چند روز قسمت های از نظر پردازيهای دوســتان افغانی را پيرامون صحبت وتحليل جناب سليمان لايق را مطالعه وتعقيب نموده بعضآ با عصبانيت صفحه انترنيت را خاموش ونسبت علاقمندی به جريانات جبرأ به اين دست اورد بشر مراجعه نموده وامروز خواستم وقت را غنيمت شمرده چند سطر در باره صحبت جناب لايق نوشته اميد با بی ميلی شما مقابل نگرديده به زباله دانی سپرده نگردد .

جناب لايق در روز های ياد بود ۱۲ سال شـهادت زنده ياد شهيد کبير داکتر نجيب الله ريس جمهور قانونی افغانستان مطالب ارايه ميداشت وانگاه که شمه از جنايات کوده تا گران سال ۱۳۷۱ يا نموده بود بهتر ان بود که به گونه مفصل ، شفاف ، همه جانبه ، با ملاحظات روابط شرايط وتمام راز ها پرده بر ميداشت تا رفقا ومردم افغانستان ديگر پی کاملأ اگاه ومدلل ميگرديدند که واقعأ مشت انتقام جو ، ستيزه گر ، استخدام شده ، خاين ، در تبانی واتحاد با نيرو های ارتجاعی عليه رژيم قانونی کوده تا وخيانت نموده اند !

ولی موصوف طوريکه ياوه سريان ( شناخته شده ) وگرداننده گان ***** سايت های مزدور وتعداد وابستگان وهمکاران کوده تا گران مثل نبی عظيمی ، بابک ، وو دها اوباش ديگر با چنين شتاب وخطاب عليه مرد کهن سال حزب وطن وعليه خانواده وفاميل موصوف بی شرمانه حمله انچه زشت ، بد ، که خلاف موازين نشراتی است عليه لايق نوشتن .
بنآ از جناب سليمان لايق به صورت همگانی وکتلوی تمنا وتقاضا داريم که يا با ترتيب صحبت ديگر تلويزونی ويا کتبی از طريق نشرات ، روز نامه ها وانترنيت وسايت های داخل وبيرون مرزی پرده کامل از جنايات کوده تاگران ، خطا کاران ، جفا کاران در حق حزب وطن ( ح . د . خ . ا ) برداشته تا روی اين فلوته بازان سياسی که امروز با نمايشات مضحک سنک وطن پرستی ، ديگر انديشی ، ترقی ، دموکراسی رانسخوار مينمايند بيشتر وبيشتر سياه گردد .
با تقديم احترامات و حرمت/ جنرال خوشحال صافی .


اسم: نوزادی    محل سکونت: Denmark    تاریخ: 29.09.2008

بارتباط نوشته محترم ميرحمزه فرهمند از کانادا وقسما هم نوشته داکترصاحب اتش از کابل بايد توضيح نمايم که :
اينجانب در هيچ جای ازنوشته خود نگفته ام که ډ گرجنرال شهنواز تنی وزير دفاع وقت مستحق ويا غيرمستحق رياست جمهوری افغانستان بوده است . اصلا در رابطه به شخص وزير هيچگونه ابراز نظر نکرده ام . اينکه او بتاريخ ۱۶ حوت ۱۳۶۸ اقدام به کودتا نمود ويا مقامات بخاطر از بين بردن او وتضعيف قابليت نظامی وزارت دفاع ملی دست بکار شدند ، موضوعيست که به بحث جداگانه ضرورت داشته وبنده درحال حاضر ضرورت همسويی را حاد تر نسبت به کنار رفنن ميدانم . لذا لازم نميدانم درين مورد گفتگو نمايم .
صرف يک چيز قابل تذکر است و ان اينکه ايا وزير دفاع از ريئس جمهور چی ميخواست که بنظر او خلاف منافع ملی بود و فلهذا برای وی قابل قبول نبود ؟ همه ميدانند که لست خلص پيشنهادات وزارت دفاع ملی عبارت بود از :
۱ ـ از بين بردن استقلال کندک های قومی ومليشه ای ومربوط ساختن انها به وزارت دفاع ملی .
۲ ـ انتقال قطعات رزمی خاد به وزارت دفاع ملی ومحدود ساختن خاد به واحد های استخباراتی و اجنتوری .
۳ ـ انتقال تعدادی از قطعات گارد رياست جمهوری که درجبهات جنگ فعاليت داشتند ، بوزارت دفاع ملی .
۴ ـ تساوی امتيازات مادی تمام قطعات نظامی ( درين وقت يک نفر سرباز قطعات خاد و گارد رياست جمهوری ده برابريک سرباز وزارت دفاع يا وزارت امورداخله که عين وظايف را ايفا مينمودند ، امتياز مادی داشت ) .
۵ ـ تفويض صلاحيت های قانونی مطابق به مقررات وزارت دفاع به مقام وزير .
حوادث فلاکتبار ۱۳۷۱ نشان داد که اگر داکترصاحب نجيب الله پيشنهادات فوق را ميپذيرفت ، هرگز جنرالان معامله گر او قادر به کودتا عليه وی وپلان ملل متحد نمی شدند . اگر احياناهم در حالت پذيرفتن شان ، وزير دفاع عليه او کودتا ميکرد واگرکودتا به موفقيت هم می انجاميد ، درين صورت صرف حاکميت داکتر نجيب الله ازبين ميرفت , واگر خود ريئس جمهور از بين هم ميرفت ( که بدون ان هم به شکل بسيار بد از بين رفت ) ، اردوی پرتوان ملی ازبين نميرفت و ازين همه خونريزی ها و بد بخيتی ها جلوگری بعمل می امد که بدبختانه اينطور نشد وجنرالان حلقه بگوش( کاجی بی) او توانستند به اهداف شوم شان نايل گردد .


اسم: تپاند   محل سکونت: کندهار    تاریخ: 29.09.2008

زه به يوه خبره وکړم تاسو مه خپه کيږی ، او هيله کوم هغه حتماً خپره کړی هغه داچي دا خلقيان په رشتيا هم چي ډېر *** خلګ وو . که هغوی *** نه وای نو هغه سم قدرت به کارمليانو ترېنه نه اخيست .
زموږ خلک عجيبه اصطلاح لري چي وايې خلقيانو خر په خوټو پېژانده ياني هغوی دومره ساده او احمق وه چي هر خوټه ور به يې وليده نو پر هغه به يې د خره خيال کاوه همدا وجه وه کله چي و قدرت ته ور سېده نو هغه کارونه يې شروع کړه چي اوس انسانيت او افغانيت ورباندي شرميږي .

دوی بايداوس هومره شرم او غيرت ولري چي د ډاکټر نجيب الله پر لوړ شخصيت باندي چي د دوی په ټوله د رهبرۍ په کړۍ کي جوړه نه ليدل کېده او د هغوی ابرو يې وساتله، بې ادبي ونکړي دا ځکه چي زموږ دغه اوسنۍ ګوندي نسل د وطن ژوندی تاريخ دئ .

خواره دي شي مينځه چي د مينځي کالي مينځي !
دا د ډاکټر نجيب هغه مشهوره خبره وه چي و شهنواز تڼي ته يې کله چي دهغه کودتا ناکامه او ای ايس ای ته يې پناه يو وړه، وکړه . خلقيان که خپله ابرو ساتي نو بهتره داده چي چوپه خوله پاتي شي او د نجيب ممنونه اوسي .
په درناوي


اسم: پتمن   محل سکونت: خيرخانه - کابل    تاریخ: 29.09.2008

اصطلاح مردمی ما به دزدان حرفه ای و پله بینان نامرد همواره چنان بود که میگفت : دیدی بازی نه دیدی دزدی !
کارمل خبث باطن و رذالت ضد ملی خودرا که نیم قرن آنرا در دل خود نگهه داشت و انرا دنبال کرد، در واقع با آخرین چال پهلوانی خود آنرا در تؤطه بر اندازی دولت ملی داکتر نجیب الله به کار بست وآنرا فکر کرد موفق از آب در می آید . این چال همان استفاده کارت حساس زبان ، قوم و سمت وطن ما بود که این مفتن در سالهای حاکمیت شاشجاعی خود آنرا در بین فرکسیون نا افغان خود خوب به پختگی میرساند و با مهارت شارلاتانی آنرا در بین اعضای فرکسیون خود پخش میکرد. ببرک کارمل از این کارت در تشکیل ائتلاف شمال و امضای قرارداد جبل السراج که برادر او محمود بریالی به دستور او با او باشان دزد ورهزن دوستمی، شورای نظار و جمیعتی های ستم ملی امضاء نمود، استفاده کرد و خواست از آن بر اساس زبان و قوم و سمت علیه بر اندازی حاکمیت دولتی داکتر نجیب الله شخصیت افغان و ملی که تازه در برابرش قد بر افراشته بود به کار گیرد، و در نتیجه این فاجعه ملی را بوجود آورد .
ببرک کارمل و فرکسیون ضد ملی و ضد افغانی اش چنین محاسبه کرده بود که اگر این چال موفق میشود همان است که حاکمیت سقاوی دوم حاکم و گلیم افغانهای اصیل این وطن برچیده میشود ،ولی اگر شکست میخورد به رفقای خود و مردم میگوید، چنانچه حالا میگویند: که رفقای انقلابی !
ارمان ایدیالوژیک دوران ساز حزب ما در خطر واقع بود ، بناءً ما مجبور شدیم بین بد و بدتر ، یکی را بر گزینیم ، و همان بود بد را برگزیدیم !
ببینید این دیگر کمال شارلاتانی ببرک کارمل بود . برای این شیاد این مهم نبود که شیرازه ملی و حاکمیت ملی یک کشور بزرگ و پر افتخار تاریخی ما بهم میخورد، و یا هزارها زحمتکش و بی گناه افغان ما تلف میشوند، شهر زیبای کابل ویران و جنگ کوچه به کوچه میشود، مهم این بود که سقاوی دوم باید احیا شود و نام افغان از این کشور باید محوه شود . این اوباشان دزد دوستمی و شورای نظاری و دیگران که سخنان بلند بالارا به دیکته ببرک کارمل و محمود بریالی تا سرحد تجزیه کشور بالا میکشیدند ، اکنون هم نهضت فرا گیر ضد ملی شان سازماندهدگان ادامه همان فاجعه اند که در فرکسیون کارمل به سر دمداری نبی عظیمی، کشتمند و ووکیل و دیگران تعقیب میشود و مبتکر همه افغانستانی سازی و خراسان بازی اند . انها فکر میکنند که همین وقتش است که دیکته باداران روسی و ایرانی خود را جامه عمل بپوشانند و ارمان بزرگ! رهبر مفتن خود ببرک کارمل و محمود بریالی و باند ناافغان و ضد ملی او را تحقق بخشند .
ولی همانطوریکه مردم ما میگفتند مرغ زرنگ به دو گره بسته میشود ، ببرک کارمل و برادرش محمود بریالی که عطش جنون امیز قدرت را در دل داشت خود و فرکسیون ضد ملی و نا افغان و تجزیه طلبش سیه روی دنیا و آخرت شدند .
حالا هر چی سرنی بزنند از هر سایت که سر بکشند و نعره وطنپرستی بزنند مردم چه که خود اعضای حزب بر روی شان تف میندازد . کارنامه هر شیاد بالاخر باید فرجام چنین داشته باشد !
با اخترام


اسم: HAMED   محل سکونت: INDIA    تاریخ: 29.09.2008

ګرانو او ښا غلو وروڼو!
تا سو ټو لو هيواد والوته د ١٣٥٧ کال د غو يې د کر غيړ نې او بو ينې کو دتا له پيل نه معلو مه ده چې په دې بيچاره، ځو ريدلي او کړ يد لي اولس با ندې څه لو بې نه وې چې ونه شوې٠ له کو مه ځا يه يې پيل کړم ٠ ايا همد غه په اصطلاح خلقيان نه وو چې دکور، کالي او ډوډۍ تر شعار لا ندې يې د افغا نستان بيوزله خلکو ته د زندانو نو، شکنجو،عذابونو،سپکو سپورو او تو هين کو لو نه بل څه په ار مغا ن راوړل؟ خلک يې په ډله ايزه تو ګه ووژل او شپه او ور ځې به د شوروي او د هغوی د رهبرانو په ثنا او صفت بو خت وو٠ ايا دوی د ضد انقلاب په نامه د پو هنتو ن استادان، محصلين، ددولت کار کوونکي، د اردو صا حب منصبان، ښوونکي، ديني عا لمان، کسبګر او د هيواد نور قشر ونه و نه وژل؟ ايا دوی د کو نړ په کيراړې ، په هرات او د هيواد په نورو سيمو کې په ر ڼا ورځ د زرګو نو انسا نانو قا تلين نه وو؟ ايا ددوی په وخت کې له ويرې چا کو مه خبره کو لای شوه؟ ايا د همدې ګو ند بيسواده غړو په غټو غټو دو لتي څو کيو تکيې نه وې کړې؟ په داسي حال کې چې په زر ګو نو بيطر فه پو هان او د علم خا وندان ددغو بيسوادانو تر لا س لا ند ې کا رکاوه او له ډيرې ويرې نه به يې له خپلې خو لې نه اسو يلی هم نه ايسته، خو خدای پاک د دغو جنا يت کو ونکو عمرور لنډ کړ او ځای يې نورو جنا يت کو ونکو ونيوه چې هغوی پر چميان وو يعنې د چمو نو ډک او دو که با زان چې جنايت کاره کا رغل يې په راس کې و ٠ دوی د غې روسي ير غل د ثور ا نقلاب بشپړ تيا يي پړاو باله٠ دی د کر ملين ډير ښه غلام و او هما غه و چې د خپلو پو ځو نو سره يې افغا نستان ته را وليږه٠ کار غل او د هغه جنا يت کوونکي با نډ ته هيواد او دهيواد ملي ګټې مطر ح نه وې،کله به يې چې دودکا بو تل و څښه نو بيا به نه په خپل نا موس او نه هم دبل چا په نا مو س بند و واز و٠ دجنايت کو ونکي کا رغل په وخت کې عملا ټول واک د رو سا نو په لاس کې و٠ بيځا يه نه وه چې خلکو به دی ( بکوف) باله يعني ببرک+ کا رمل+وطن+ فروش چې په ر ښتيا هم ده عملا هيو اد په رو سا نو وپلوره او د شاه شجاع ثاني کثيف لقب يې وګا ټه٠ کارغل او دده داستخبارا تو ادارې يعني خاد چې نجيب يې په راس کې و او د کا رغل ډلې به ورته نجيب ګاو وايه د خلقيانو په څير د سلو زرو په شا او خواکې انسا نان شهيدان کړل٠ دکارغل د روسي وا کمنۍ په و خت کې د افغا نستان خلکو په ټو لو ځا يو نو کې په وسله و ال پا څون لاس پورې کړ او د هيواد دخپلواکۍ، ځمکنۍ بشپړ تيا او د پر ديو د ښکيلاګ پر خلاف يې ځا نو نه هر ډول سر ښند نو ته چمتو کړل٠ د کار غل د واکمنۍ په وخت کې د رو سا نو له خوا د افغا نستان داسي ګوټ نه و چې ددوی دسکاډ، اورا ګان او پيکا په مر ميو نه وې ويشتل شوی او يا هم پرې بمو نه نه وی غور ځيدلي٠ د کا رغل د واکمنۍ په وخت کې په افغا نستان کې دوه مليونه شهيدان او هم په همدې شمير سره خلک ټپيان او معيوب شول٠ بايد زياته کړم چې د رو سا نو پر خلاف ددغو و يا ړلو مبارزو ټول کر يډيټ د افغا نستان خلکوته چې اکثره يې بز ګران او کليوال وو ور په بر خه دی، نه ددوی ټنګه سرو تش په نا مه معا مله ګرو ر هبر انو ته چې هغوی هم د اسلام په جا مه کې ډيرې فجا يع سر ته ور سولې٠
رابه شو د نجيب دورې ته: کله چې رو سا نو وليدل چې په افغا نستان کې د خلکو سره د مقا ومت توان نه لري،نو دا ځل يې خپل بل ګو ډاګی را دمخه کړ او هغه نجيب و، د ببرک د خا د رئيس او د افغا نستان د خلکو قا تل ٠ دا ځل رو سا نو ور ته وويل چې د ملي رو غې جوړه لاره ونيسه، خو نور وخت تير شوی و او دا نسخه په هغو شر ايطو کې د عملي کيدو وړ نه وه ،ځکه چې دافغا نستان د خلک د يمو کر اتيک ګو ند چې ور وسته يې نجيب نوم د وطن په ګو ند واړاوه د خلکو په مينځ کې کوم اعتبار نه در لود او نه خلکو پرې باور کاوه ،بلکې د افغا نستان خلکو دغه ګو ند د جنا يتکارانو، قا تلينو او کمو نستانو او ملحد ينو يو ګو ند باله او هغه يې تل په رو سا نو پو رې يو تړ لی ګو ند با له٠ نو د نجيب د غه پا ليسي يا د رو سا نو نوې نسخه هم ناکامه شوه، تر څو په پای کې پر نجيب با ندې هم د خپل ګو ند په دننه کې او هم دخلکو فشار زيات شو، په تيره بيا دده دګوند يو شمير نا را ضيانولکه محمود بر يالی،کا وياني،فرېد مزدک،نبي عظيمي، وکيل ددوستم او مسعود سره په يوه ائتلاف کې سره د نجيب پر خلاف يو مو ټی شول او هما غه و چې نجيب د ملګرو ملتو نو ودانۍ ته پناه يوړه او بيا د رباني تر پر زيد و وروسته د طالبانو له خوا ووژل شو٠
ښاغلي سليمان لايق ته با يد ووايم چې د افغا نستان په ترا ژيدۍ او جنا يتو نو کې د افغا نستان د خلک ديمو کر اتيک ګو ند دواړه جناح ګانې يعني خلکيان + پر چميان ګډ مسئو ل دي٠ په تيره بيا رهبران يې يعنې،
تره کي، کارغل،امين، نجيب ،کشتمند، سروري،وطنجار، ګلابزوی، قادر، محمود بر يالي،دستګير پنجشيری، سليمان لايق، مزدک، کا ويانی، نبي عظيمي، رفيع او نور جنا يت کاران٠ د افغا نستان ټول خلک دغه معا مله ګر،درواغجن او هيواد او خلکو ته خا ئنين ښه پيژني او دوی به هيڅکله هم ونه بخښي٠


اسم: محمد سرور   محل سکونت: کابل    تاریخ: 29.09.2008

براستی هم خرمن بزرگی که ببرک کارمل، محمود بريالی، نبي عظيمي، کشتمند،وکيل، مزدک، نجم کاوياني و ديگر اعضای بلند پایه حزب ديموکراتيک خلق فرکسیون کارمل با خیانت ملی خود در داد، شعله هایش کماکان شعله ور است و تا لحظات که سگ وسگور تمامی این رهبری حزب را به کام خود نبرند خاموش نمی شود و نخواهد شد. این سایت های *** چون، مشعل، سپیده دم، اریایی، پندار، اصالت، دیدگاه، زندگی، ازادی، روزنه همه وهمه شیپور افتراق و نفاق ملی را مینوازند و سنخنان همان رهبران خائن را نشخوار ميکنند، در عقب هر کدام شان یک و یاچند سالخورده خائن، مفتن، ناکام و ووطنفروش حزب قرار دارند. درعقب طرحهای افغانستانی سازی، خراسان سازی و پشتون ستیزی همین مفسدین لعین قرار دارند تا بر سیاه کاری کارنامه های سیاه خود پرده بیافگنند.
برای اعضای عادی حزب هیچ موردی ندارند به سرنی انان گوش فرا دهند . خاک وطن به توبره بار شد، شیرازۀ یک ملت بهم خورد، سه میلیون شهید و به میلیونها تن اواره شد ، وطن برباد ،دولت و ساختار دولتی از هم پاشید و اینک دزدان دره ای آنرا اشغال کرد، بروطن همان کشورهای مستولی شده که نياکان ما انها را رانده بود . اکنون اين لفاظان بي ننگ کارملی وشياد ان فراری در کشور های خارج لمیده و برای ما موعظه سرایی و تفتین اندازی میکنند . بنام حزب ريشخند خود، بنام پرچمي هاي اصيل و به نام خدمت به مردم حرف میزنند . دیگر چی مانده که اين *** میخواهند به مردم اهداء کنند !
ننگ و شرم باد به همه اینها .
دلم میکفيد اگر این حرفها را نگفته میگذاشتم ،
این شیادان پنجا ه سال است از وحدت حزب حرف میزنند و اینک انرا به چنان فضیحتی رسانده اند و حالا هم دست از فریبکاری نمی وردارند و بازهم ادم های مثل رحمت الله روان مارا بدور ان خائينين ملي که او انرا " رهبران محبوب" ميخوانند به وحدت فرا ميخواند !
اصطلاح" رهبران محبوب" را شاغلی رحمت الله روان در همین بحث بکار برده که باید آنر ا بدون هراس حرف منافقین اصيل نامید. از نظر مردم موجوديت این منافقین اصيل در ماهيت خود بحران است که باید از ميان برداشته شود . حرفهای اقای سپین و مطیع الله رها و اخيراً شريف اعظمی و سایرین مورد تائید است . در واقع همین سخنان است که در این پورتال مردمی مجال نشر میابد و واقعیت های زنگی تراژیک یک نسل متعهد به خدمت ګذاری به وطن را بیان میکند که از طرف این به اصطلاح "رهبران محبوب" به گروگان گرفته شده و هیچیک از این سایت های "مردمی و دیموکراتیک" جرأت نشر آنرا نمی کند .
از نظر من امروز و فردا معیار وطنپرستی هر افغان و هر حزبی باید به نفرین به ببرک کارمل، محمود بريالی، نبی عظيمي و ساير اعضای گروه خائن ووطنفروش او اندازه گیری شود . این حکم زمان و واقعیت زندگی افغانستان ويران است وخونبهای شهیدان برحق افغانها است که در نتیجه ماجراجویی کارمل و گروه او تپه ها پر شد .
بگذار مردم ما ياد اين رهبران "خرمند و فرزانه" را که خائینین ملی و وطنفروشان بیش نبودند اینطور تجلیل کنند !
نفرین و مرگ باد به آن دسته رهبری حزب دیموکراتیک خلق افغانستان که بازهم بی شرمانه در تلاش قدرت تجزیه طلبانه کارملی و ضد افغانی اند وکماکان به نفاق و شقاق ملی و پشتون ستیزی دامن میزنند .


اسم: شریف اعظمی   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 28.09.2008

دوستان محترم :

ح.دخ.ا از کنگره ی مؤسس تا تشکیل حزب وطن و از آن تا سقوط جمهوری افغانستان حاصل جمع میخانیکی فراکسیون ها، گروپ ها و حلقاتی بود که در راس هر کدام آن فرد معیین قرار داده شده بود. ولذا تا آخرین لحظه نتوانستیم صاحب یک حزب واحد به مفهوم یک حزب شویم.
علاوه بر نقش منفی که رهبری ح.د.خ.ا برای رسیدن به مقام منشی عمومی در امر یگانگی حزب بازی کردند؛ عوامل دیگر هم می توانست در ایجاد گروپها و فراکسیون ها مساعدت نماید.

ـ عدم موجودیت دموکراسی درون حزبی و سوء استفاده ی رهبری از سنترالیزم. این امر عامل از آن می شد که اعضای حزب نتوانند انتقادات، پیشنهادات و نظریات خود را شجاعانه و بدون ترس از تهدید،تخویف، تنزیل، تبدیلی به ولایات دارای شرایط دشوار و انواع مجازات تا سرحد اخراج از حزب مطرح کند. این امر از یک جانب باعث انباشته شدن نواقص در کار و بلاخره خرابی کار در عرصه های مختلف میشد، از جانب دیگر زمینه ی گروپ سازی را به وجود می آورد؛ مثلاً: به رفیق ارجمند که زیاد ارادت هم به ایشان وجود داشت و هنوز هم با اقتدا به ایشان رکوع و سجده بجا می آید می توانستیم بگوییم که برادر تو آدم ساده نیستی سرنوشت کشور وحزب نامراد به تصامیم تو و اشارۀ ابرویت بسته است برای یک روز هم اگر شده به لحاظ خدا این خمره ی انگبین را به یک سو بگذار و بالای وطن، مردم و اعضای حزب که هر روز جوقه جوقه راهی دیار مرگ می شوند فکر کن.؟ مطمیناً که نمی توانستیم و اگر احیاناً سر بریده یی پیدا میشد و می توانست به ایشان عرض کند تاثیری نداشت چون بیچاره شاید فکر میکرد که ترک عادت سبب مرض است ولی نمی دانست که اعتیاد خود مرض است. ـ ورود اشخاص امتیاز طلب به حزب که آن هم در اثر پلان های جلب و احضار به حزب جذب میشدند. یکی دیگر از عواملی است که زمینه را برای اخلال وحدت مساعد میکرد.

ـ موجودیت عناصر نفوذی دشمن که از منابع مختلف توظیف شده بودند.
ـ استفاده جویی مقامات بالایی حزبی، امتیاز طلبی، موجودیت فساد، تمایل جنون آمیز به زندگی تجملی در میان آنها.
ـ عدم رعایت اصل تخصص و توانایی در نصب کادر ها و تقرر کادر ها با نظرداشت تمایلات شخصی، گروپی وغیره؛ مثلاً: نصب فردی که تا صنف هفت یا هشت مکتب رفته به حیث دیپلمات.
ـ ترجیح دادن منافع شخصی تا مصالح وطنی از جانب یکعده مسوولین درجه اول.
ـ تقویت کیش شخصیت در ذهن ودماغ رهبران به وسیله ی افراد متملق و استفاده جو و مغرض. که در آنصورت رهبران خود را بی بدیل پنداشته و تصور میکردند که با همه ضعف های جسمانی، جسمی و ذهنی عقل عالم اند و در نبود شان آسمان به زمین میخورد. از شخصیت ها تندیس می تراشیدند واین تندس مقدس را از هر گونه تماس و انتقاد؛ حتی از سوی خود آن شخصیت بدور نگاه میداشتند.

ـ تبلیغ برای بیگانه و تکیه بالای نیروی بیگانه و در نتیجه عدم کار مؤثر بخاطر تقویت روحیه ی منافع ملی و اتکا به خود.
ـ عدول از مرامنامه ی حزب، یکی دیگر از عوامل عدم تحکیم وحدت حزبی بود. (زیر پا گذاشتن مفاد برنامه ی عمل حزب از روز اول رویداد ثور ۱۳۵۷ شروع شد و تا اعلام مشی مصالحه ی ملی بوسیله ی داکتر نجیب الله همچنان ادامه داشت.)

ـ کم بها دادن به نیاز ها، خواست ها، نظریات، پیشنهادات و انتقادات مردم. که خود باعث ایجاد درز میان صفوف حزبی بمثابه ی حلقه ی ارتباط حزب با مردم و باالوسیله عامل دوری مردم از حزب گردید.

ـ طرح پلان های غیر عملی و جدا از زندگی مردم و بعضاً در تضاد با رسوم، عنعنات و حتی کم بها دادن به عقاید مردم زمینه برای راه جدا کردن آنهایی میشد که معتقد به درنظرداشت این مسایل بودند و هم تصور میکردند مبارزات درون حزبی موثر نیست.

کارملی ها فعالیت مخفی فراکسیونی بعد از پلینوم هژده و بخصوص بعد از کنگره حزب وطن را فعالیت حزبی انگاشته که همین فعالیت حزبی امروز بنام نهضت فرا گیر میهنی ادامه ی آن است

شما کارملی ها آیا به این تصور افتاده ایید که این فعالیت ضد مصالح عمومی حزب، ضد منافع وطن که بالاخره تا سازمان دهی کودتا و سهم گیری فعال در سقوط حاکمیت رسید؛ به چه منجر شد ؟

سوال عمده ی مردم و سوال مهم اعضای حزب این است:

ـ چرا حاکمیت جمهوری افغانستان سقوط کرد؟
و خودشان پاسخ میدهند که : در اثر کودتای که بوسیله ی یک عده اعضای بلند پایه ی حزب و دولت در سازش با و پلان گذاری با یک تعداد گروپ های ضد مردمی از جمله در سازش و پلان گذاری با شورای نظار احمد شاه مسعود. ـ و باز سوال می کنند که مهمترین سازمان دهنده گان به اصطلاح حزبی دولتی این کودتا کی ها اند و باز خود جواب میدهند: ببرک کارمل، محمود بریالی، نجم الدین کاویانی، فرید مزدک، وکیل، دوستم، نبی عظیمی، دلاور، فتاح و تعداد دیگر.
ـ و کودتا به چه منتج شد؟
کودتا نه تنها عامل سقوط دولت جمهوری افغانستان شد؛ کودتا پلان صلح ملل متحد را عقیم کرد، کودتا یک ملت را تباه کرد، کودتا باعث قتل هزاران انسان بی دفاع وطن شد، کودتا وطن را به ویرانه تبدیل کرد، کودتا عامل سلطه ی سیاه ترین عناصر بر سرنوشت مردم کشور گردید، کودتا باعث بوجود آمدن طالبان در کشور گردید، کودتا سبب شد تا یکبار دیگر وطن مورد تجاوز بیگانه قرار بگیرد و کودتا باعث آن شده که تا هنوزاست ، هم از تن زخمی وطن خون می چکد.

نوشته ی یکی از وابسته گان بریا لی دا می خوانم که :
« ... وضع بصورت دراماتیک تغیر داده میشد و دلیل عمده ی آن موجودیت قوای نظامی شوروی در افغانستان بود که عرض تحقق آن امکانات مختلف را بکار می بست افراد و شخصیت های جدید تری را می پالید و از توان وافری که باید میداشت برای افراد مورد نظرش بمقامات و پست های حساس حزبی و دولتی کار میگرفت...........».

واضح است که وضعیت جهانی و به موازات آن سیاست ها در مورد افغانستان در حال تغیر بود. شوروی ها هم در اثر این تغییرات وتعهدات جدید بین المللی بایست کشور مارا ترک میکردند. از طرف دیگر وضع کشور و با لاثر، وضع حزب به حالت بن بست رسیده بود و از نظر تحلیل گران حالت درونی طوری بود که اعضای حزب دیگر نمی خواستند با شیوه های کهنه رهبری شوند و رهبر هم بدیل دیگری و انسیاتیف لازم برای حزب و وطن نداشت. لذا رهبر باید تعوض میشد، چون برکناری رهبر در نومنکلاتور شوروی ها بود، چون رهبر به اساس فرمان شوروی بر کرسی تکیه زده بود باید شوروی قانع میشد و در غیر آن با درنظرداشت اینکه قوای شوروی در کشور موجود بود وطن همان وقت باید شاهد یک ماجرای خونین دیگر میبود.

ولی اینکه چه کسی به جای او به مقام رهبری حزب پیش کشیده شود، در تکیه به اسناد و مدارک فراوان و از جمله به شهادت اعضای هیأت همراهان که در حاشیه ی کنگره ی همان وقت حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق با گرباچف ملاقات کردند قضیه چنین بود: ـ وقتی مسئلۀ خروج قوای شوروی از افغانستان مطرح شد کارمل گفت اگر شما امروز دو صد هزار سرباز خود را از افغانستان عودت دهید فردا مجبور خواهید بود دو ملیون عسکر بفرستید.

این دکتورنجیب الله بود که با سر بلند، با غرور افغانی و ملی به اعضای هیأت افغانی گفت کارمل حق نداشت این طور مطرح کند و از همان جا بود که هیأت افغانی تشخیص دادند که این رسالت را فقط دکتور نجیب الله میتواند عهده دار شود. رهبری را کسی به نجیب الله تحفه نداده. قدرت رهبری، صلاحیت، اتوریته، فهم، اداره، نیروی تصمیم گیری، تجربه، شخصیت ممتاز، وطنپرستی، قاطعیت. اینها همه خصایلی فردی او بودند که عامل شدند تا حزب و پلینوم کمیته ی مرکزی آن، او را در سطح رهبری حزب ارتقا دهد. راستش حزبی را که من و شما میشناسیم صادقانه بگوییم کی را غیر از نجیب الله شایسته ی رهبری میدانستید؟ نویسنده ی محترم، مگر رهبری حزب دربار سلطنت است که تا شاه زنده است مقامش محفوظ بماند.

. اعضای کمیته مرکزی شاهد بودند و هستند که تمام معیار های که برای تدویر پلینوم لازم است تکمیل بود و حتی خلاف گذشته که دست ها فورملیته پایین وبالا می شد، بین مدافعین و مخالفین دکتور نجیب الله و ببرک کارمل بحث های داغ هم صورت گرفت و مخالفین وموافقین رای های موافق ومخالف خودرا ابراز کردند. به نظر من وزنه ی جبر پلینوم را شاید آنهایی احساس کردند که در اثر فیصله ی اشتراک کننده گان پلینوم از مقام افتادند و آنهاییکه از برکت چیدن بادنجان دور بشقاب، صاحب مقام و منزلت پوشالی بودند.

اصل بسیار عمده این است که دکتور نجیب الله به اساس تصویب پلینوم ک.م.ح.د.خ.ا به حیث منشی عمومی کمیته مرکزی حزب انتخاب شدند. ولی من اطلاع ندارم که کدام پلینوم جبری یا داوطلبانه محترم کارمل را در شش جدی ۱۳۵۸ به حیث منشی عمومی مقرر فرموده باشند. پس مساله این جاست که ایشان با زور کسانی که بالا کشیده شده بودند، در برکناری شان باید راضی میشدند.

کا رملی ها گله دارد که دکتور نجیب ا لله چرا با آمدنش بحیث رهبر حزب تغیرات را بوجود آورد. آگر او تغییرات بنیادی و عمیق را در سیاست حزب، ساختار حزب و در مجموع مشی حزب وارد نمیکرد پس چه میکرد. واقعاً نجیب الله با قرار گرفتن در رأس رهبری باید انبوه از مسوولیت ها را به عهده میگرفت و بزرگترین وظایف را باید رهبری و سازمان دهی میکرد.

ـ مسئلۀ دفاع مستقلانه و آرایش قوای مسلح در سطحی که بتواند خلای کمبود قوای شوروی را پر کند، در صدر وظایف قرار داشت. همه میدانیم که قوای مسلح ما در موجودیت قوای شوروی در کدام سطح قرارداشت، از یک طرف منسوبین آن باموجودیت قوای بیگانه، احساس غرور ملی خود را از دست میداد و از لحاظ مورال ضعیف گردیده بود و از جانب دیگر در رهبری این درایت وجود نداشت که خود را برای روز های که دیگر شوروی ها نیستند آماده میساخت. به کنجی لمیده بود، گزارشات را که آنهم خوشبینانه تهیه شده بود و برای شان تقدیم میشد مطالعه میکردند، در جلسات بیورو و پلینوم ها شرکت میکردند، جدی و محکم صحبت میکردند، و صبح که می شد میدیدی که آب از آب تکان نخورده است؛ زیرا فقدان توان در رهبری و سا زمان دهی آنچه تصویب شده بود بحیث یکی از موانع سد راه کار ها بود.

بیاد بیاوریم: تا زمان که دکتور نجیب الله به حیث منشی عمومی حزب انتخاب می شد در کشور ارکان قوماندانی اعلی قوای مسلح که بتواند فعالیت ارگانهای نظامی ـ امنیتی را استقامت دهد و تشریک مساعی میان آنها بوجود آورد، وجود نداشت. هیچ مرجعی وجود نداشت تا بطور اوپراتیفی از مسوولین قوای مسلح وظایف بخواهد.

در کشور جنگ جریان داشت، چند دگرمن و دگروال روسی جنگ را قومانده و سوق و اداره میکردند و در حالیکه ما قوای مسلح داشتیم و توان آنرا هم داشتیم که از خود دفاع کنیم و توجه فرمودید که سه سال دفاع مستقلانه و بخصوص دفاع از جلال آباد در نتیجه ارتقای سطح احضارات محاربوی قوای مسلح و درایت قوماندان اعلی بدست آمد. چه فکر می کنید دوست عزیز، اگر همان رهبری کهنه و عاطل بجا می بود، قوای مسلح تقویت نمی شد، ارگانهای جدید مبارزه با باند های مسلح جنایتکار جنگی بوجود نمی آمد و جنگ جلال آباد هم شروع میشد میدانید وضعیت چگونه انکشاف میکرد؟ دشمن در سه روز با پیروزی در جنگ وارد مرکز کشور میگردید ... و بعد از آنرا حتماً میدانید که چه می شد.

این را قبول داریم، نداریم؛ خوش ما می آید، نمی آید این فقط دکتور نجیب و قدرت رهبری نیرومند، سالم و علمی او بود که قوای مسلح متکی بخود، با غرور منضبط و مجهز احیا گردید که توانست پوز دشمن زبون وطن و نظامیان پاکستان را نه یکبار بلکه چند بار به زمین بکوبد. از دوستان شنیده ام که در روز های جنگ جلال آباد دکتورنجیب الله تا نیمه های شب و حتی تا صبح روز بعدی در مرکز قومانده می نشست و حتی تا سطح پوسته ها هم تماس میگرفت. او حتی شخصاً جریان اکمالات را رهبری و کنترول میکرد. سازمان دهی همه ی این وظایف کار نهایت مشکل است و رهبری آن به انسان سالم هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ ذهنی ضرورت دارد.

ـ مسئلۀ وطنی دیگر که باید دکتورنجیب الله بحیث رهبر جدید حزب آنرا در رأس وظایف قرار میدادند، توزین سیاست و خط مشی حزب با قانون مندی های رشد جامعه و انطباق آن با نیاز های مردم و جامعه. زیرا سیر زندگی و تجارب تلخ حزب و مردم بیانگر آن بود که با پرداخت های کلیشه یی، منجمد ایدیولوژیک دیگر نمی توان ادامه داد و لذا سیاست مصالحه ی ملی بحیث حرکت ملی پیشکش گردید. مصالحه ی ملی مورد تأیید و استقبال اکثریت قاطع مردم و حتی اپوزسیون قرار گرفت و فقط افراطیون راست و چپ در برابر آن قرار گرفتند و مخصوصاً در داخل حاکمیت آنانی علیه آن به دشمنی برخاستند که منافع محدود ایدیولوژیک، منافع خانوادگی و گروپی خود را در پرتو این سیاست ختم شده می پنداشتند و لذا در برابر آن سد شدند که باز هم گروپ های معیین و از جمله گروپی که خود را ح. د. خ. ا مینامید در رأس این مخاصمت ها قرار گرفت.

دوستی برایم قصه کرد که در یکی از جلسات ده پانزده هواداران بریالی در یکی از شهر های آلمان در سال ۱۹۹۷ دعوت شده بودم و در جریان جلسه یکی از اشتراک کننده ها از محمود بریالی پرسید که رفیق بریالی فردای پناهنده شدن دکتور نجیب الله در دفتر ملل متحد شما در حالیکه بادیگارد های یال کشال وتا دندان مسلح حمایت تان میکرد ببام خانه ی سردار نعیم خان که مشرف به حویلی نمایندگی ملل متحد است بالا شدید، دست ها را به دور دهان حلقه کرده و آنچه دشنام لچکی و کوچه بازاری یاد داشتید و مناسب احوال تان بود به آدرس پناهنده های آن تعمیر نثار کردید، آیا امروز که چند سال از آن روز میگذرد، از آن برخورد تان که به نظرمن بسیار نامردانه بود پشیمان نیستید؟ زبان بریالی به لکنت افتاد و چشمانش راه کشید ولی آنچه در چهره اش دیده نمی شد آثار خجالت بود.

ـ سوال دوم این بود که: رفیق بریالی در حالیکه در دوران حاکمیت مجاهدین روزانه دها رفیق حزبی ترور میشد شما چطور توانستید تا نزدیک کودتای جنرال دوستم خود را در کابل حفظ کنید؟ بریالی جوابی داد که هوا خواهان و بد خواهانش را به خنده انداخت او گفت مرا کارگران حفظ میکردند (بعد از خنده بلند مجلس) آن دوست باز سوال کرد کدام کارگران و آن کارگران اکنون کجا اند و چه سر نوشتی دارند؟ جواب بریالی که باز همه را به خنده واداشت این بود که آنها هنوز هم در سنگر ها اند.

کارملی ها در قضاوت ها وداوری شان مردم را در حاشیه میدهند. فکر میکنند چند حزبی که در میان بحر بیکران مردم قطره یی بیش نیستند حق دارند تصمیم بگیرند و فیصله کنند و مردم رمه اند که در عقب شان روان باشند؟

بیا مقدار محبوبیت شخصیت ها و جایگاه آنها را در میان مردم و از خلال داوری آنها تشخیص دهیم؛ زیرا محک قضاوت مردم بهتر از من و شما اصل را از نا اصل سوا میکنند.

بروید در میان مردم و نامی از جناب محبوب تان به زبان آورید ببینید چه می شنوید و اگر بخواهید مقایسه کنید از مردم خواهید شنید:

داد، داد از دست صرافان گوهر ناشناس
هر زمان خر مهره را با دُر برابر میکنند


اسم: Mobarak   محل سکونت: Aziz    تاریخ: 28.09.2008

رفقا دیروز ومداریهای سیاسی امروز متاسفم که مصروفیت به خود و یاران حلقه شیطانی تان بمیان اورده اید مگر از چه ان رهبر قلابی ومومیایی شده کاذب یاد میکنید مگر کم میشنوید ویا کم میخوانید از ببرکاغذ ی تاریخ از جفا وریا کاری وی با میرها غبار خیبر ونجیب .مگر فراموش تان شد بعد از تحول 7 ثور علیه حاکمیت مردمی که تازه تولد یافته بود بخاطر از دست دادن کرسی وچوکی چه اورد ویا هم دوباره در مقابل اکثریت ارای حزبی پلینوم 18 در داخل حزبی که خود در باروری ان ایام بشترزنده گی را وقف نموده بود چه توطیه نبود که خودش برادرش بریا لی معشوقه اش اناهیتا الی پیوستن با یکجا وهمدستی سیاه ترین نیروها که خود زمانی انرا اشرار بی فرهنگ میگفت الی سقوط حا کمیت عمل نمود و به ارمان شهیدای وارزوهای هزاران وطن جفا نمود
در اخر با اهدا نفرین به ان تار یخ زده وشاه شجاع دوم.


اسم: نثار احمد   محل سکونت: فرانسه    تاریخ: 28.09.2008

دوستان سلام! با تائيد نظر نوزادي صاحب بايدگفت که " ببرک کارمل ترياک پرچمي ها بود" از آنجائيکه داکتر نجيب الله سابقه پرچمي داشت با وجود سعي وتلاش فراوان که انجام داد خود را عملا نتوانست از زير تاثيرات " معنوي " بيرون بکشد. نجيب فکر ميکرد که کارمل به او خيانت نخواهد کرد. چون داکتر نجيب از لحاظ حزبي معتاد به کارمل و از نظر سياسي مسموم به پرچم بود، با وجود مساعي فراوان براي رهائي از حلقه تنگ حزبي نتوانست که در تطبيق سياست اش موفق باشد.
امروز که در ميان گروه هاي متعدد پرچم اصطلاح " پرجمداران اصيل " مروج گرديده است اين وضعيت ناشي از آنست که يکتعداد از سياسيون کشور هنوز هم به کارمل معتاد هستند و خود را "پرچمداران اصيل" مي نماند.
" پرجمداران غير اصيل " کساني اند گذشته سياسي خود را با ديد انتقادي مينگرند و تلاش دارند که با تصحيح اشتباهات خويش با مردم خود همگام و همصدا باشند. شخصيت پرستي را محکوم مي کنند و حتي حاضر اند که در دادگاه عادلانه مردم از خود دفاع نمايند.


اسم: مير حمزه فرهمند   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 28.09.2008

به ارتباط به نوشته نوزادی صاحب باید اظهار دارم که جنابشان حتماً میداند که مشکل آنوقت در اين نهفته بود که همه در رهبری حزب باهمدیگر منافق بودند و دروغ میگفتند . و این یکی از دستاوردهای ببرک کارمل بود که بعد از کنار رفتن خود به فرکسیون های متعدد به میراث مانده بود . از همین خاطر است که در حزب به او شارلاتان لقب داده و بسیار هم همرای نامش میزیبد . در آنوقت دیده و شنیده میشد که در جلسات کميته مرکزی، در بوروی سیاسي، در پلینوم ها و حتی در کنفرانس و کنگره تمام فیصله ها به اتفاق آراء به تصويب ميرسيد ولی به مجرد که اين رابران از جلسه بیرون میامدند به تخریب همان فیصله های جلسه میپرداختند و هر " رهبر محبوب" به فرکسیون خود هدایات ضد ان فیصله را میدادند .
چنانچه همه میدانند شهنواز تنی بالا تر از رتبه نظامی و پست وزارت دفاع شایستگی بیشتری را نداشت، او در هر فیصله بوروی سیاسی که از طریق تلویزون ویا اخبار انوقت اعلان میشد به آن رای مثبت میداد ولی همه ما دیدیم که در خفا علیه داکتر نجیب الله به هر عنوان که بود در روز روشن کودتا را سازماندهی کرد ووقتی ناکام شد به ای ایس ای پاکستان پناه برد . همینطور ببرک کارمل در پلنوم کمیته مرکزی استعفا داد و همه از خدماتش قدردانی کرد و همه به کناره گیری او که هدایت مسکو هم بود رای مثبت دادند ولی در خفا او فرکسیون خودرا که عمدتاً ازبک و هزاره و تاجک بودند به گرفتن انتقام از نجیب که پشتون بود فرا خواند و به کودتاگری و کارشکنی تحریک میکرد .
ما دیدیم که سمت شمال هر کدام باغی شدند وسر بخود می درنگاندند. سیاست مصالحه ملی را هم همه در کنگره حزب تائید کردند و به آن دست بالا کردند انرا حلال مشکلات کشور دانستند ولی در بیرون باز بر ضد آن عمل میکردند وبه توذیع و پخش شبنامه ها پرداختندد.داکتر نجیب به حیث رئیس جمهور کشور میفهمید که منافت به اوج خود رسیده و میدانست که هم از درون حزب و هم از بیرون تحت فشار قرار دارد اوهمواره اخطار میداد که چنین منافقت ها بمثانه در دادن یک خرمن بزرگ است که دامن همه را خواهند سوخت . ازهمین خاطر بود که او حاضر گردید برای تأمین صلح و مصالحه از قدرت کناررود و آنرا از طریق ملل متحد به یک مجتمع قابل قبول افغانی تسلیم کند . اگر داکتر نجیب الله از بیرون و درون مشکل نمیداشت مگر دیوانه بود از قدرت ریاست جمهوری کنار رود !
طرح اقای سپین که در این مبحث اظهار داشته بجا است . این رهبری سالخوردۀ حزب دستشان به خیانت های بیشماری آلوده است که دنبال آن رفتن و یا به نحوی از ایشان دفاع کردن غمنامه کشور مارا دوام میدهند . اینها رهبران ناکام، مفتن و مریض اند . انها یکبار نی بلکه سی سال است تجربه ناکام را در کشور ما به جای میگذارند ولی عده ای بی شرمانه به آن وان ویاأنان رهبران فرزانه نام میگذارند. باردیگر انان را ازمودن خطای درخطا و گناه کبیره است .


اسم: داکتر اتش   محل سکونت: کابل    تاریخ: 27.09.2008

اقای نوزادی به نکات چالبی اشاره کرده که در خور تإمل است .
من در ان وقت در کابل بودم و چريانات را با وچود انکه در پشت پرده چريان داشت تعقيب ميکردم. ولی بعضي به بيرون هم سرايت ميکرد و په قضاوت عوام الناس قضاوت ميرسيد . به نظر من حرف سر اين نبود که داکتر نچيب الله جرا قدرت نظامی را به مليشه هاي بي خصلت و معامله ګر، قطعات خاد و ګارد رياست چمهوري را بدست خود به ايشان سپرده و ګور خود را بدست خود کند . ګپ سر اين بود که او يک ريس چمهور افغان بود و بحيث يک ريس چمهور او به افغان خود اعتبار کرده بود، کارمل را که فکر ميکرد تا اين سرحد خيانت کند و ان مليشه را بر عليه منافع ملي استعمال کند . در اينچا مسئله حفظ قدرت نبود و ګريز هم مطرح نبود بلکه انتقال با مسئوليت قدرت به يک ميکانيزم تعين شده توسط ملل متحد بود که در واقع هدف ګدود ساختن اين پروسه بود . ورنه عين اعتبار را حفيظ الله امين هم سر قوای شوروي کرده بود که شور بختانه عليه خودش عمل کرد و تازه نچيب بر دوست پشتون خود شهنواز تنی که وزير دفاعش بود هم اعتبار کرده بود که در روز روشن کابل را براي به پيروزي رساندن کودتا عليه داکتر نچيب به توپ بست . وقتي حرف به غداری برسد در انوقت محاسبات اعتماد سر جپه عمل ميکند و همه ګرګ ميشوند .
در اينچا واقعاً خيانت بزرګ ملي صورت ګرفت که در اخرين لحظه حلقات معين کار خودرا کرد .


اسم: ا.ر.بارکزی   محل سکونت: هالند    تاریخ: 27.09.2008

اینکه آقای سلیمان لایق بربخشی از خیانت های ببرک کارمل ودست بوسان این شاه شجاع ثانی در ناکام سازی پلان صلح ملل متحد روشنی انداخته اند بذات خودیک گام مثبت است. اما بهتر بودآقای لایق قلم بدست میگرفتند ودرین سالهای اخیرعمر خویش کتابی رادر موردچگونگی تشکیل حزب دموکراتیک خلق ونقش سفارت شوروی در آن واعمالنامه مملو از خیانت، وطنفروشی وجنایت این حزب از ناسیس تا ذوال اش برشته تحریر می آوردند. همچون کتاب میتوانست یکی از موانع ریسدن بیک ارزیابی تاریخی همه پذیراز14 سال حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را رفع نماید. امروز در رهبری وصفوف حزب دموکراتیک خلق "سکوت در موردجنایات حزب ودولت" به یک سنت تبدیل شده است. رهبران از ترس محاکمه بر حقایق پرده می اندازند. صفوف میترسند که پای شان دردوسیه جزایی رهبران کشانیده شود. بهمین سبب کتاب های نوشته شده توسط دستگیرپنجشیری، سلطان علی کشتمند، نبی عظیمی وغیره جزدفاع مذبوحانه از یک فراکسیون وانداختن مسوولیت جنایات انجام شده بدوش فراکسیون دیگرفاقدمحتوی جدی است. اینکه هرمجرم در محکمه اظهاربیگناهی میکندیک امر طبعی است. ولی دنیا به همینجا ختم نمیشود. محکمه برویت فاکتها، شهادت شهود، اظهارات قربانیان جنایت واسناد حکم خود را صادر میکند. متأسفانه در میان رهبران حزب دموکراتیک خلق هیچ شخص که استعداددرک این واقعیت ساده ومنطقی را داشته باشد، موجود نیست. کتاب کشتمند را همه مطالعه کرده ایم. جندی قبل عبدالرشیدجلیلی را در تلویزیون آریانا دیدیم که دیوانه وار ازافتضاح هفت ثوروحاکمیت حفیظ الله امین جلاد دفاع میکردومسسولیت تمام نارسایی ها را بدوش کارمل غدارمی انداخت. جای شک نیست که ببرک کارمل در میان رهبران حزب دموکراتیک خلق "سرخیل جانیان" است. ام روی سیاه تره کی، حفیظ الله امین قاتل و داکترنجیب الله شکنجه گروجاسوس ک.ج.ب را نمیتوان با کوبیدن کارمل پاک نمود. هریک ازین جانیان در دوران 14 ساله حاکمیت حزب دموکراتیک پشتاره سنگینی از جنایت، خیانت ووطنفروشی را بدوش کشیده اند با همین پشاره ها به محکمه تاریخ سپرده شده اند. سکوت در مورد انچه افغانستان را به تباهی کشید باعث فراموشی جنایات چهارده ساله نمیشود. برعکس شکست سکوت راه را برای جدا شدن جو از گندم، شناسایی مسوولین اصلی پالیسی ها وحوادث و دخول مجدد آنعده از اعضأ حزب که دست شان پاک مانده باشد، بزندگی اجتماعی وسیاسی نورمال جامعه بازمیکند.
میخواهم از صفوف بالا چنین نتیجه گیری کنم که: حزب دموکراتیک خلق افغانستان وشاخه های گوناگون آن ولو که دروزارت عدلیه کرزی ثبت هم شده باشند، هیچگاه در پیشگاه مردم وتاریخ بری الزمه شناخته نخواهند شد. پس بهتر است که مسوولین پالیسی ها و اجراات برباد کننده، خودتصمیم شجاعانه بگیرند ودر برابر مردم و تاریخ مسسولیت آنچه را که انجام داده اند بدوش بگیرند.تجربه بیست سال گذشته نشان داده است که رهبران حزب دموکراتیک خلق این شهامت را ندارند. بنابرین رسالت تصفیه حساب صادقانه با گذشته بر میگرددبه صفوف حزب. یقین دارم آنعده از اعضاحزب دموکراتیک خلق که دست پاک دارند جرات وشهامت آن را خواهند داشت که رهبران را مجبور به قبول مسوولیت ساخته ویا خود ازین حزب بد نام وبقایای آن که در رکاب شورای نظار، استعمار روس و آی اس آی خواب وزارت را میبینند، فاصله بگیرند.


اسم: س ر غ   محل سکونت: بایان    تاریخ: 27.09.2008

روزی اقای ببرک کارمل در بازار گشت و گزار میکرد.
از یک هموطن شریف هزارهء ما پرسید .
بابه جان کیله دانهء چند است ؟
هموطن ما فورا جواب داد. 12 افغانی صایب (صاحب ) کارمل پرسید چرا این قدر قیمت ؟
و این مرد بزرگوار جواب داد.
صایب ای خو کیله است خاک خونیست


اسم: نوزادی   محل سکونت: دنمارک     تاریخ: 27.09.2008

اقای لايق در مصاحبه اش بارتباط کودتا عليه پلان ملل متحد خيلی سطحی صحبت نمود.
وی همان رويدادها و چشمديد ها را بازگو ميکرد که هر باشنده شهر کابل انرا حکايت نموه متوانست.
اين صرف يک قصه و حکايت بود نه تحليل وارزيابی سياسی.
او از موضوعات اصلی و انگيزه ای کاملا طفره ميرفت و مانند عوام الناس گپ ميزد نه به حيت يک سياستمدار پخته کار و عضو بر جسته رهبری يک حزب حاکم و بر سر اقتدار (صرف نظر از ان که قدرت را بمثابه تحفه اردوی سرخ گرامی ميداشت.
بنظر بنده يکی از عوامل اساسی ايکه جنرالان نجيب توانستند او را به اين سادگی مجبور به گريختن به دفتر سازمان ملل متحد نمايد، بی اهميت ساختن وزارت دفاع ملی و سپرده قدرت نظامی به مليشه های بی خصلت و معامله کر، قطعات خاد و گارد رياست جمهوری بود که بدست خود نجيب الله صورت گرفت.
در حقيقت او گور خود را بدست خود کند.
نجيب الله خودرا رئیس جمهور تمام قلمرو افغانستان ميناميد ولی هيچگاه نتوانست خود را از يک حلقه ناچيز سياسی در حزب وسيع دموکراتيک خلق جدا سازد، چه رسد به انکه او بتواند متعلق بمردم کشور باشد.
فکر ميکنم همين نقاط بنيادی است که جنرالان معامله گر و فرصت طلب او از ان استفاده نمودند و او را به اسانی از پا در اوردند و باعث تمام تيره روزی های امروزه کشور و مردم ما گرديدند.


اسم: rahman   محل سکونت: Norway    تاریخ: 27.09.2008

ba mohtaram Speen Habib Mangal wa Nur ahmad Noor az jomle sharek hai jorm wa kheyanate Babrak Karmal mebashan. Tamame karnamah hai khaenana ena rabeta darad ba karnamah hai razelelena wa watanfroshane babrak karmal. Falehaza ena joda shuda nametanan az Karmal wa bandesh.


اسم: سپین   محل سکونت: لندن    تاریخ: 27.09.2008

هرکه ناموخت از گذشت روزگار هیچ نا موزد زهیچ آموزگار

با تائید از گفته های آقای مطعی الله رها ودیگرصاحب نظران، میخواهم به آنانی که دلشان به حال زار وطن می تپد و میخواهند دوباره متشکل شوند، ولی نمیدانند به کی اقتدا کنند، خاطر نشان کنم که:

آیا کسی میتواند نمونه های بهتر و بالاتری از رفاقت و سرسپردگی امین به تره کی و نجیب به کارمل را سراغ بدهد که پس از رسیدن بقدرت برای بقای خویشتن خویش چگونه شاگرد تا مرز نابودی فزیکی استاد خود در جناح خلق واستاد تا مرز نابودی فزیکی شاگرد خود در جناح پرچم پیش رفتند و تا رفیق بجان برابر خود را نابود نکردند، از پای نه نشستند؟

کارمل تا وقتی که بریژینف زنده بود، بحیث نازدانۀ کرملین هر نازی که میکرد شورویها با سر و چشم آنرا می پذیرفتند، زیرا که "سویتیزم" محوراصلی سیاست داخلی دولت او بود،اما همینکه سکان قدرت در اتحاد شوروی بدست گرباچف افتاد، کارمل در افغانستان مثل دوا یا داروئی که زمان مصرفش تمام شده باشد، کنار گذاشته شد و نجیب الله که تا قبل از جانشینی کارمل، رئیس خاد و یکی از هواداران سینه چاک وی بود، بجای کارمل نشست.
اما نجیب الله از همان آغاز با مخالفت شدید کارمل و هواداران او روبرو گردید تا آنجا که به پخش شب نامه ها علیه او پرداختند و مشی مصالحۀ ملی وی را به شیوه های مختلف تخریب میکردندو وقتی این مشی منتج به صدور طرح پنج فقره ای سازمان ملل متحد گردید و قرار شد به منصۀ اجرا درآید،آنرا سبوتاژ کردند تا نجیب دراین پروسه ناکام گرددو نام نیکی کمائی نکند.

کار دیگری که خشم رقبای سیاسی داکتر نجیب را برانگیخت، اعلان روز ۱۵ فبروری (روز خروج آخرین سرباز شوروی از کشور) به عنوان "روزنجات ملی" در افغانستان و تجلیل از این روز بود.
طبیعی است که داکتر نجیب با اعلام روز نجات کشور، میخواست هرسال در این روز محافلی برپاکند و درآن به آدرس کسانی که قشون شوروی را به افغانستان فرا خوانده بودند و این عملشان باعث درد و رنج بیکران مردم افغانستان شده بود، سخنرانی های ایراد و از عاملین فراخوانی قشون سرخ به کشور نکوهش گردد، این امر سبب شد تا کسانی که از آمدن قشون سرخ و حضورشان در افغانستان خوشحال بودند، دست در دست اخوانیها و بخصوص آن اخوانیانی که با کا جی.بی از قبل در ارتباط بودند(ربانی و احمدشا مسعود) گذاشتند و مشی مصالحۀ ملی داکتر نجیب راکه با تحقق پلان ملل متحد هم مردم کابل و هم اردوی افغانستان و هم حزب وطن از نابودی نجات می یافتند، سبوتاژ کردند و او را در تحقق این مشی ناکام ساختند و چنانکه دیدیم رقبای سیاسی داکتر نجیب در این بازی سیاسی، ضد منافع ملی و ضد منافع حزب خودشان (بدون در نظر داشت خون صدها هزار جوان منسوب بحزب که بخاطر بقای قدرت حزب قربانی شده بودند و تپۀ مرنجان یکی از شواهد عظیم این ازجان باختگی بود)، بر داکتر نجیب پیروز گردیدند و داکتر نجیب، مجبور شد از دست کارمل و نبی عظیمی و وکیل و مزدک و کاویانی و محمودبریالی و دیگر سگ و سگور شان به دفت رملل متحد در کابل پناه ببرد، تا آنکه در نخستین روز فتح کابل بدست طالبان به قتل رسید و دل مخالفان سیاسی اش یخ کرد.
با در نظرداشت این تجربۀ تلخ رفاقت حزبی، آیا میتوان بازهم به قول و قرار گرگان باران دیده حزب دموکراتیک خلق باور کرد؟ مگر نشنیده اید که گفته اند: آزموده را، آزمودن خطاست!
منظورم اینست که افراد و عناصری که با سمپاتی به آرمانهای حزب دموکراتیک خلق میخواهند دوباره متشکل شوند، یکبار بیاد بیاورند که روزگاری آنها متشکل و ظاهرا ًباهم متحد بودند و قدرت دولتی را نیز در اختیار داشتند، و ۱۲۰ هزار قشون سرخ را نیز درپهلوی شان مصروف زدن و بستن و کشتن بودند، فرجام آن بکجا انجامید؟ آیا امپریالیزم آنها را از هم متفرق ساخت و یا اینکه رهبران خودشان؟ همان رهبرانی که روزگاری مانند امروز جوانان را به تشکل فرا میخواندند و وقتی پای زعامت و رهبری به میان می آمد، بدترین اتهامات را به رفیق سیاسی رقیب خود نسبت داده بخورد هواداران خود میکردند و جوانان پاک دل را دوباره به جدائی ازهم و فراکسیون بازی تشویق مینمودند. همان 
رهبرانی که براثر جاه ‌طلبی‌ها و خود برتر بینی ها در داخل حزب بر سر اقتدار، دست به صف‌ آرائی‌ها، گروپ بازی ‌ها، فراکسيون ‌سازی‌ها، تفرقه ‌اندازی‌ها، معامله ‌گری ‌هازدندو بالنتیجه سبب سقوط حزب خودو بربادی بیشتر وطن شدندو مردم کابل را به خاک سياه نشاندند

به نظر این هیچمدان، کارنامه های رهبران حزب دموکراتیک خلق باید درس عبرت تاریخی برای صفوف آن حزب باشد که اگر میخواهند باز به همان سرنوشت گذشته دچار نگردند، از زانو زدن بدور اشخاصی چون مزدک، کاویانی، نبی عظیمی، آصف دلاور، نوراحمدنور، حبیب منگل، کشتمند، لایق و بارق شفیعی و غیره که از آزمون زمان ناکام برآمده اند، و باز درهوای کرسی های بلند دولتی از برکت دست مداخله گراجانب در کمین نشسته اند، دوری گزینند و به عناصر و چهره های جدید و جوانی اقتدا کنند که دست شان در معاملات سیاسی گذشته دخیل وخون آلودنبوده و پاک پاک باشد.


اسم: منير   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 27.09.2008

همه جا دکان رنگ است همه رنگ میفروشند
دل من به شیشه سوزد همه سنگ میفروشند
فانی


اسم: مطیع الله رها   محل سکونت: هالیند    تاریخ: 27.09.2008

سياستمدار شارلاتانی چون ببرک کارمل و باندش که همرای حزب خود، همرای رفيق خود همرای ملت بزرگ افغان خود، همرای دوست خود رنگ بزند و به خاطر رسیدن به قدرت به هر پلیدی و هر دنائت دست بزند اخر چون کارمل روسیاه تاریخ و ملت خود گردند و گور و کفنشان از دامن انسانیت گم شود . انانیکه در گند و رذالت چنان رهبران " محبوب" وحدت حزب میخواهند خودرا و ملت را میخواهند بار دیگر فریب بدهد و حالانکه حالا مردم پشت ورق را میخواند. این چند تا اوباش و مفتن که سایت کشیده و بحیث وطنفروشان و تجزیه طلبان اصیل، اصالت خودرا به میدان میکشند و در عقب شان همان کفن کشان سالخورده قرار دارند، خوب است که عریانتر شوند، مردم هرگز فریب شان نخواهند خورد. این وطن در همین حالت درهم و برهم راه خودرا میزند و مردم تا که این لجن وطنفروش، تجزیه طلب و مفتن را از دامن خود پاک نکند ارام نمی شیند .
انها در همین بحبوحه رهبران دلسوز و افغان خودرا از میان خود پیدا خواهند کرد . افغان که نوکر نباشد، شیاد نباشد با مردم خود سیاست نکند و افغان را علیه افغان مثل که کارمل شیاد باهم انداخت نیندازد ، و نامرد و مزدور نباشد .
بعضی ها میگن که چرا این یا آن مثل لایق در آنوقت چیزی نکرد ویا چیزی نگفت . ان وقت ان وقت بود حالا این وقت است، بیا هر که است مرد شوند، افغان شود از میان همین سالخورده گان مفتن و جفاکار حزب کسانی برایند اعتراف کنند که رهبرانشان، کودتاچیان چون نبی عظیمی شان به این وطن به این حزب و به این ملت خیانت تاریخی کردند و اینک در چنان یک بدبختی رهایشان کردند سوسیال خور همان کشور ها شدند که هزاران حزبی را بر ضد آنها شهید ساختند تا مگر خود به یک جایی برسند . والسلام مع تبع الهدا !!


اسم: همايون عسکر    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 27.09.2008

ضرب مثل شرين کابلی ها(( بگذار سـک ها بجفند ولی کاروان به راه خود ادامه ميدهد))

در اين روزها سـردمدار دنائت ، کثافت، نفاق، شقاق، توطعه، بهتان،ادمک رنجور، ساديست، مفلوک ، تجريد شده، ماجراجو، شارلتان، که شوربختانه مسؤوليت سايت [پندار] را نيز غرض تخريب و پخش تطبیق عمال شوم استخباراتی به عهده دارد باز خلل دماغ پيدا نموده و مويه دماغ گرديده زمين و زمان را دشنام داده ولی امروز تاريخ ۲۶ سپتمبر در منزلش از فاشيست های فوم گرا ـــ و جواسيس شناخته شده ايران اخوندی بنام های ــ دريادلی، بصير کامجو، قوی کوشان، حسن اميری «سيغانی»، رهين، بشير انصاری، دعوت واستقبال نموده بعداز عياشی مخصوص به امضا پرتوکول همکاری در سایتهای، پندار، مشعل، سرنوشت، خاوران، خاور، خراسان و نشريه راه نهضت، و نشريه پندار پرداخته و لازم ديدند که مشترکأ عليه قوم بزرگ پشتون، زبان و فرهنگ پشتو و ايجاد نفاق ميان اقوام ساکن در افغانستان و در اخير تجزيه افغانستان به شمال و جنوب و يا الحاق بخش از کشور تحت نام ايجاد خراسان بزرک باايران اقدامات مبتدل و خائنانه مشترک نمايند در پايان اين مثلث نامقدس اقای اسدالله کشتمند، نجم الدين کاويانی، فريد مزدک و محراب الدين مستان نماينده شورای نظار در جرمنی نيز شرکت و رياست شش ماهه کنترول بر مواد پرتوکول شارلتان مشهور عظيم بابک که گرداننده و ميزبان اين اتحاد خاينانه بود تعين گرديد و اقای دريادلی به صفت معاونش.
فوتو و فلم برداری اين نشست وجود دارد در اينده نزديک به نشر ميرسد/ همايون عسکر ــ جرمنی


اسم: دگروال غلام ســخی تخاری    محل سکونت: کابل مکرويان ســوم    تاریخ: 27.09.2008

اقای عـــزيـــز جناب نــيــکبيــن ســـــلام !

از ملاحظات ، نظريات ، ديد شفاف شـــما در مورد تبصره محترم ســـليمان لايق پشتيبانی نموده.
ولـــی ای کاش که جناب لايق ســـــينه خودرا بيشــــتر و بيشـــتر باز ميکرد از نـخســـتين روزهای ايجاد حزب دموکراتيک خلق افغانستان تاروز ســقوط اجباری ان پرده از روی حوادث، جنايات، توطئه ها، رنگ بازيها، نقاب پوشــی ها، اشــک تمســاح ريختن ها، دو پهلوبازيها، جاه طلبی ها، مقام پرستيها، خيانت و جفا بر هم سنگر و هم رزم های خود و شـــيادگري های [رهبر فرزانه] بر ميداشت!

و ایکاش آقای لايق راز خونين را ديگر افشـــأ ميکرد که رهبر فرزانه بخاطر جاه طلبی، يکه تازی، خدمت گزاری برای کرملين چگونه استاد بزرگوار زنده ياد شهيد ملت(خيبر)را ترور نمود!
ایکاش استاد سليمان لايق از فتنه گريهای رهبر فرزانه و دار و دسته کثيفش در روزهای نخست حوادث ثور و دوران ماموريت آنها در سفارت ها با جريان و راز واقعی پلان عقب نشنينی آنها که شرايط تجاوز و مداخله روس را مساعد ساخت بر ميداشت!
چراآقای لايق از رازهای بزرگ داخل کميته چند نفری رهبر فرزانه بعد از حادثه ننگين(۶) جدی که منجر به کنار رفتن صدها مبارز صديق از صفوف حزب و جابجاه ساختن اوباشان مثل ــ توجه اسمای افراد در ليست ترتيب شدۀ سايت مضحک اصالت نمايد ــ گرديد که شايسته گی يک روزه ماموريت در کشور را نداشتند!
و چرا جناب لايق از قتل ها و ترورهای مرموز دولتی توسط جوخداران رهبر فرزانه ياد نکرد!
چرااقای لايق از عياشی، سوء استفاده، برتری جوی، استراحت طلبی برادران اعضای فاميل واقارب رهبر فرزانه اشاره نبرد!
چراآقای لايق از دار و دسته بدنام، فاسد، هرزه، بيسواد، بی ننگ، بازاری، لچک، که امروز تحت عنوان دفاع و پشتيبانی از رهبر فرزانه جفنگ، چرند، مينويسند و از طريق سايتهای سکسی، بازاری، مضحک، هرزه، « پندار، مشعل، اصالت، آزادی، سپيده دم، ديدگاه» و فوروم های مردمان فاحشه چون پندار، آزاد که بعضأ مسوولين انها بخاطر جلب توجه فوتوهای سکسی اعضای فاميل خودرا نشر مينمايند چيزی نگفت!
بلی و چرااقای لايق از دسايس، پلانهای شوم و شيطانی گروپ کودتاچيان ــ پرچم + شورای نظار ــ تحت رهبری و نظر رهبر فرزانه برادر قلدرش دار و دسته نظامی خاين و وطن فروشش و اقايان همکارانش کشتمند، کاويانی، مزدک، وکيل، عظيمی شورای نظاری، دلاور، لودين، سيداحمد سعيد و و و ديگران عليه حاکميت قانونی داکتر نجيب الله به گونه مفصل، روشن و شفاف حرفی نگفت و پرده از جنايات واتحاد گروپ رهبر فرزانه + شورای نظار + باند وحدت + غول شمال بر نداشت.
از مسولين نهايت حق بين و روشنگر پورتال پرافتخار افغان جرمن آنلاین تمنا ميکنم اين مطلب را به جواب همه چرند نويسان عليه سايت افغان جرمن آنلاین و بخصوص فرزند ناخلف و هرزه خانواده افغانی عظيم بابک اقبال نشر دهيد بااحترامات فايقه/ دگروال غلام سخی تخاری ــــ کابل مکرويان سوم


اسم: tarq kohstani   محل سکونت: germani    تاریخ: 26.09.2008

PAK TARIN ANSAN Dr NAJIB BOOD K SAR MILONHA DALARSH FATANA JAN SARWAR BAJA ASH GULKAAN AKBRI WA....AISH NOSH MIKONAD,WA GAIRT SHAN AM AMAN BOD K ATA PADAR CHOOD S.LAIQ RA AM ILLA KAD WA NA MARDANA FARAR KARD WA LAIQ QAIT KARDISH PAKTIAWALAISH HDAM KARDISH.[[[[[ MASULIN MHTRAM AFGHAN GERMAN SAIT SHOMA 1 BAR BA CHATER .... ba nam MLIATGRAI BAD NAM SHOOD WA ALI CHAND TA DAL KOORAI ISI BANAM Dr NAJIB SHOMARA AMRAI KALQIA WA PARCHAMIA MAWAJI MIKONNAD{{{ HAIF TAN NAKARDA K IN HMMA ZAHMAT TAN ICH WA BAD NAM AM SHAWID}}}}} AGAR MAN BA JAI SHOMMA BASHAM TAMAM NAWSHTA HAI HZBIA WA AZAM SISTANI RA AZ SAIT PAK KARDA SAFA NAW WA PAK CHOOD RA SHROO MIKONM]]]]]]]] MOFQIT SHOMMA RA ARZO DARAM BRADAR TAN TARQ


اسم: جان محمد   محل سکونت: هالیند    تاریخ: 26.09.2008

به نظر من بهتر است کسانی را که از قماش بابک پندار، فیاض و زینت نور دیدگا، جرات آریایی، خاوران قومگرایی و تبار گرایی را دامن میزنند، به حال خودشان بگذارید.
این آدمکهای پالتاکی را به حال خود شان رها کنید تا در پرابلمهای روانی شان پای دیگران را دخیل نسازند. مسایل داخل افغانستان بسیار مهمتر از این حرفهاست.
حالا بیایید قضاوت نماییم. عنوان نبشته را ببینید و جنگ و نزاع را ببینید که به کجا کشانده شده. کامگار باشید.


اسم: سپین   محل سکونت: لندن    تاریخ: 26.09.2008

قابل توجه آقای حبیب منگل ونوراحمدنور!
من نمیدانم حبیب منگل ونوراحمدنوربه عنوان دوپشتون از هواداران کارمل، آیا گاهی باخود فکر کرده اند که نجیب هم یک پشتون ویک رفیق حزبی شان بود که در سرسپرده گی به کارمل از هر دوی شان جلوتربود ، ولی همینکه به تجویز روسها بجای کارمل تکیه زد، وخواست از یکه تازی حزب بکاهد وجلو جنگ خانمان برانداز را از طریق مشی مصالحه ملی بگیرد وبا تحقق طرح ملل متحد حزب را از نابودی نجات بدهد،چرا از طرف دارو دسته کارمل با سقوط مواجه گردید؟ آیا نجیب خلقی شده بود ویا شعله ای که چنین مورد خشم کارمل قرارگرفت ؟ من فکر میکنم داکتر نجیب نه خلقی شده بود ونه شعله ای، بلکه گناه نابخشودنی او این بود که او یک پشتون بود وکارمل نمیخواست یک پشتون برجای اوتکیه بزند ودرجهت رهائی وطن از جنگ گام بردارد وبا تحقق طرح صلح ملل متحد نام نیکی کمائی کند. حال من از آقای حیب منگل ونوراحمدنور می پرسم که اگر بالفرض یکی ازشما بجای کارمل گماشته میشدید با عین سرنوشت نجیب روبرومی شدید یا خیر؟ من یقین دارم که با همان سرنوشت از طرف کارمل مقابل میشدند.پس چرا شما دونفر اینقدر کودن ونفهم هستید که بازهم دنباله رو گروه تفرقه انداز ، محیل ، خاین، وطن فروش وجاه طلب وضد تمامیت ارضی وضد وحدت ملی مثل گوسفند روان هستید وفریب کلمات وتعریف وتمجید های کارملیست های محیل وابن الوقت را میخورید. یقین داشته باشید که اگر بازهم ورق برگردد وقدرت به کارملیستها برسد ، شما را به حیث دستپاک استعمل میکنند ودور می اندازند.زیراشما پشتون گفته میشوید وپشتونها از نظر کارملیست ها مردم غول، نافهم، کوهی وصحرائی وساده وفریب خور هستند وجز برای سربازی به درد سیاست نمیخورند. ۲۶/ ۹/ ۲۰۰۸


اسم: نوین   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 26.09.2008

آقای رحمت الله روان مینویسد :
تا به کی علیه رهبران محبوب خویش تهمت میکنم ؟
از آقای روان احترامانه سوال میشود که منظور جنابشان از « رهبران محبوب» کی اند؟
و آیا شما هم اکنون غیر از داکتر نجیب که خدا مغفرتش کند و در میان مردم ما نیست دیگر چنان رهبرمحبوب زنده یا مرده دارید که ملت به دنبالش برود ؟

دیګر اینکه ان حزبی که شما میگویئد ار لحاظ کمیت و کیفیت در جامعه اعتبار دارد، کجاست ؟ تصور عموم اینست که حزب دموکراتیک خلق افغانستان که شما از آن ياد مینمائید هم اکنون عملاً وجود ندارد و از برکت خردمندی رهبران و کودتا چیان بیتلی از هم پاشیده شد.، یا فراگیر شد، یا شورای نظار شد، یا جنبش دزدهای دوستم شد یا در جمیعت اسلامی ربانی جذب شد و یا در حزب وحدت محقق و خلیلی ادغام گردید، شاید یک شاخه کوچک بنام حزب وطن باقی باشد که وفادار به خط داکتر نجیب الله است . اکنون شما برای ما توضیح دهید البته نه به شکل گزارش کمیته مرکزی تان که به مشاورین شوروی ها میدادند ویک کلمه در آن راست نبود، و نه هم به شیوه د جان زدن و به شیوه پرچمی ها براستی این حزب مزکور کجاست؟ که مردم سرگردان دنبالش میگردند.
با احترام


اسم: Admin   محل سکونت: Germany    تاریخ: 26.09.2008

هموطنان بسیارمحترم! بیاید همیشه و فقط در مورد گفته ها و نوشته ها به قضاوت بنشینیم؛ و این شـیوه را معمول بسازیم. من یقین دارم که حوصله در برابر دیگران، قدرت کلام، سحربیان و قوت منطق بهترین و سازنده ترین وسیله برای روشن ساختن واقعیت ها و شناخت حقایق و اشخاص هستند.

پختگی یک نویسنده یا یک انسان در اندیشه، عقل و توان فکری وی است. اگر اندیشه یک انسان یا یک نویسنده سست و ضعیف است، با قدرت منطق و کلام و سحر بیان و باگلوله های آتشین حقایق روشن و تکیه به معرفت علمی به اندیشه وی حمله ببرید؛ وچادرسیاه دروغ یا تهمت را به آتش بکشید؛ نه به خود وی!

ما باید در پی یافتن حقایق باشیم؛ نه در پی بی اعتبار ساختن اشخاص.
اگر دیگران برعکس این عمل میکنند، بگذارید که چنان که می خواهند عمل کنند.
ما باید با رقت روح و بدون تلخی بیان، پیشگام و پیشتاز راه غیر از راه آن ها باشیم.
تشکر، سلامت باشید
Your AGO-Team


اسم: عظيم بابک    محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 26.09.2008

مســوولين ارجمند سايت وزين افغان جرمن سلام !
اين جانب عــــــظيم بابک قبلأ گرداننده فوروم های « نگاه » و« سايت پندار » از مدت ششماه براين طرف نسبت مداخلات ناميمون باند ( نهضت فراگير ترقی ودموکراسی ؟) و فشار اکثريت رفقأ ســالم در داخل کشور از همکاری وگرداننده گی با سايت ( پندار ) که ديگر به ســنگر ***** وچرندنويسان کينه توز تبديل گرديده کنار رفته در قبال نشر مطالب وتوهين نامه ها عليه استاد شعر وادب سليمان لايق که بنده يکی از وابستگان وشيفته گان جناب شان ميباشم وبرحق پرده از روی جنايات کوده تاگران ۱۳۷۱ برداشته دخل وروابط نداشته بنأ از گرداننده پويا سايت تمنا ميکنم دشنام عليه اين جانب را که دوستان نشر سپردند حذف نمايند سپاس قبلی .
عظيم بابک ــ جرمنی


اسم: صفدرعلی   محل سکونت: فنلیند    تاریخ: 25.09.2008

عجیب زمانه شده !
اين خائنين و اين اراذيل که کشور ما را به ويرانه و لانه ناتو مبدل ساختند حالا دم از وطنپرستي و فرزانگی و خردمندی سیاسی میزنند ؟
لایق اگر امروز اعتراف میکند که رهبر فرزانه دیروز او ، ببرک کارمل پورچم خاین محض ووطنفروش بود او را باید تقدیر کرد که لااقل در این پس پیری به حقیقت پی برده و خائن بزرگ وطن خودرا یعنی ببرک کارمل را و گروه جفاکار و فرکسیون شارلاتان و مزدور اور شناسایی کرده و راه خودرا چون داکتر نجیب الله از این مزدوران فروخته شده جدا کرد . زد به فراگیرش هم و به متحد ملی اش هم و به چوکره های سپیده دم، اصالت، و پندارش هم . به بابک *** .

بیننده گان محترم و آگاه به یقین که باید در یافته باشند که سایت کشیدن های چون بابک، روزبه، جرآت *** ، فضلی، تاریک (روشن)! از چی خیل آدم های *** هستند!

اینها در واقعیت همواره با روان افغانهای پاک طینت بازی کرده و میکنند تا مگر آنرا به چنگ بیاورند و متاع مزدور منشانۀ خودرا سرشان سودا کند .! ولی در فرجام دامن خودرا بالامیبرند .
بازار این سوداگری دگر کساد شده و دامن شارلاتها هر روز بالا میروند !


اسم: قيوم پــرشـــور غوربندی ـــ    محل سکونت: کابل    تاریخ: 25.09.2008

به يقين بايد گفت :
ديگر مردم افغانستان ، زحمتکشان افغانستان ، نسل اينده افغانستان ، پير وبرنای افغانستان ، خاک ، کوه ، دريای افغانستان ، تاريخ نسل های افغانستان ، شهيدان افغانستان ، معلولين افغانستان ، يتيم های افغانستان ، بيوه های افغانستان ، رنج ديده ها وداغ ديده های افغانستان ، مردم گرسنه واواره افغانستان ، هرگز وهرگز وهيچگاه رهبران خاين ، فاسد ، دروغ گو ، فروخته شده ، نصب وپرتاب شده ، فرکسيون ومليت گرای حزب دموکراتيک خلق افغانستان حزب وطن هريک . نور محمد تره کی ـــ حفيظ ا لله امين ــببرک کارمل ــ مومند ــ پاکتين ــ پنجشيری ــ لايق ــ بارق ــ کشتمند ــ نور احمد نور ـــ محمود بريالی ــ عيدالوکيل ــ فريد مزدک ــ نجم الدين کاويانی ، سرور منگل ــ ميثاق ــ شاولی ــ جوزجانی ــ کتوازی ــ کاروال ــ عظيمی ــ دلاور ـ لودين ـ جنرال سـعيد ـ اورنگ ــ وووو دهای ديگر را بخاطر خيانت ، جنايات جنگی ، رشوت ، عياشی ، استفاد از قدرت ، ظلم برمردم ، وطن فروشی ، خاک فروشی ، ويرانی ، تخريب وطن ، شهيد ساختن ۲ مليون انسان ، اواره وبياره ساختن ۶ مليون افغان ، ودر اخير با خيانت ، جنايت بزرگ ملی ديگر که با ســياه ترين بدنام ترين گروه وباند شورای نظار پنجشير اعتلاف اتحاد وبه کمک عساکر چپاولگر دوستم غول بيسواد ومزدور زژيم قانونی ، مردمی ، افغانی داکتر نجيبالله را سقوط وخود به اغوش امپرياليزم غرب پناه برده ودر بيرون مرزی نيز با ايجاد باند های بدنام از بقايای کوده تاگران ۱۳۷۱ تحت نام نهضت واتحاد ايجاد وبا گشايش سايتهای مضحک ، بدنام ، بازاری ، پندار ، مشعل ، اصالت ، ازادی ، اينده ، روزنه ، ديدگاه ، به گرداننده گی *** عناصر عظيم بابک نجيب روشن مصطفی روزبه وهمت وو نمايشات مضحک ، بازاری را به راهانداخته که باعث بدنامی نهضت واقعی وطن ميگردد . تجليل از ۸۰ سال تولد انسان که برای مردم افغانستان مرگ ، بدبختی ، مصيبت ، فقر ، تباهی ، اواره گی ، کشتار را ارمغان اورد ودر اخرين روز حيات خود با برپاه نمودن کوده تا نظام يک دولت را از هم پاشيد لعنت بر اين شياد تاريخ .

سايت های *** اصالت وپندار با ترتيب ليست نا متجانس ، از افراد **** مضحکه را تحت نام تجليل از مرد بی نام که گورش معلوم نيست وحتا زمين افغانستان انرا نه پذيرفت ودريا امو به دورش انداخت تجليل سال تولد ميدارند که مليون ها کودک افغان در وطن گرسنه ، مريض ودون خانه وکاشانه ميباشند ، وحزب مادر را با دسايس نهضتی های فاسد ، اتحاد ملی خليل زاد ، نهضت اينده مشکوک پارچه پارچه نموده وامروز بر مرده حزب تجليل از سال تولد قاتل حزب گرفته ميشود لعنت بر شما شعبده بازان ..
قيوم پــرشـــور غوربندی ـــ کابل


اسم: Rahim   محل سکونت: Pakistan    تاریخ: 25.09.2008

با اوجگيري مناسبات خصمانه بين روس ها و امريکائي ها در عرصه جهاني، مداخله روس ها در امور داخلي افغانستان شدت بيشتري کسب کرده است. امريکائي ها که کشور ما را در اشغال خويش دارند، اشغالگر ديگري را تحمل کرده نمي تواندد. از همين جهت سر دسته کودتا چيان 1992 و " کل سر سبد" پرچم آقاي علومي فريادمي کشند که تبليغات عليه " رهبر زحمتکشان افغانستان" ببرگ کارمل از طريق تلويزيون آريانا درين مقطع معين پديده تصا دفي نيست. بلي، پديده تصادفي نيست. با ميزان ازياد مداخلات روس ها در کشور، فعاليت هاي سياسي کرملين انديشان( پرچمداران اصيل) ،مريدان حلقه بگوش کارمل در افغانستان نيز توسعه مي يابد .بنا امريکا، ناتو، ايساف، کشور هاي غربي و حلقه کرزي بمنظور مهار کردن پيشروي هاي سياسي روس ها در افغانستان ، به افشاي عمال کرملين در افغانستان ميپردازند.

با تائيد اظهارات محترم لايق صاحب بايد بگويم که گارمل از جمله آن شيادان تاريخ است که هيچگونه چانس براي برائت گرفتن از تاريخ و جغرافيه افغانستان ندارد. کارمل از جمله آن مداريان سياسي افغانستان بود که جغرافيه کشور را نيز لگدمال نمود.فعالين سياسي وابسته به کارمل که به شياطين سياسي شهرت دارند قادر نيستند که افتاب را با دو انگشت پنهان نمايند. امروز نتنها محترم لايق صاحب بلکه فرد فرد کشور ما شاهد حقه بازيهاي حقه باز سياسي منطقه ، ببرک کارمل بودند


اسم: ســـرور نيايش    محل سکونت: جرمنی     تاریخ: 25.09.2008

هم مـــيــهـــنـان عــــزيـــز ســـــــــــــــلام !
بد بخــتــانــه ويــا شــــور بــخــتــانـــه در ايـــن روز گـــار که تــنــور مـنافقين ، فــتــنــه گـــران ، اغـــوآ گـــران ، فا جـعـه ســازان ، اشــغالگران ، تفنگ و هيروئين سالاران جــهادی ، به گـــونـــه بيســــابقــه گـــرم اســـــت دو گــروه کـ در حقيقت برای هميش در حيات ســـياسی کــــشــور فانی ونيست گـــرديده عبارت از دل سنگ ووطن فــروشــان شـــــــورای نظار ( امـــر صــاحب ) و گروه افــتــضاع شـــده ، انــحـتـاط يــافــتــه ، اهـــريـــمنــی ، بـــد نام ، بــــه اصطلاح ( ( نــهضت فـــراگيــر *** ) ) ساخته وبــســـته شــــده از جمله *** جنبش چــپ ديروز که در اروپـــا مشغول < ســــرک > و < شـــــــعبده بـــازی > بــيـشــــتر از همه در تلاش رهـــبر سازی ، قهرمان سازی ، فـــرزانه ســـازی ، بــوده وتوسط چــنــد ســايت انترنيتی ****، « « پـــنـــدار »» «« مشــــــعل »» «« اصالت »» به گرداننده گی عــناصــر *** ، **** < عـــظــــيم بابک > و < مصـــطفــی روزبـــه ؟؟؟ > وهمت . بــه راه انداخــته نوشـــخار ميکنند !

انها با فـخيم تــراشــی ، فــرزانه سازی رهبران فاســد وبدنام خود پوشش کاذب بخشــــيده تا در بازار جديد امپرياليستی نيز جايگاه ومقام را دريافت وبر اشغال مجدد کشور توسط امريکا وانگليس صحه بگذارند ؟؟

بــنــآ "
در مجموع عناصر *** که امروز در اروپا در دو تشـــکيلات ( نهضت فراگير کثافات ) و( متحد ملی ) ساخته شــده وتمويل يافته از بوديجه ( C . I . A ) امريکا واقای زلمی خليل زاد وپشتيبانی عقب پرده مافيای دولتی ، جهادی ، هيروئينی دولت کرزی به وجود امده توسط منابع پروپاکندی خود در وجود بابک های *** ، روز به های *** ، صارم های مشکوک ، ودهای ديگر چنين تبليغات را به راه انداخته واز شيوه دکتاتوری قبلی ، اتهام بستن ، الزام زدن ، توهين وتحقير نمودن ، تهديد داشتنها کارگرفته هر انکه غرض بهبود روند مبارزات سالم بر رهبران فاسد انها ايراد ، انتقاد ،بگيرند ويا نمايند موصوف را به نرخ روز تحقير ، تهديد ، نموده و گويا انطور وانمود سازند که محک واصل مبارزه ، صداقت ، شفافبت ، رزميدن ، تنها تائيد وپشتيبانی از چند رهبر قلدر ، بدنام ، فاسد ، فروخته شده ، خاين ، جنايتکار ميباشد در غير به گونه سابق توسط *** عظيم بابک ،مصطفی ، صارم در پلگونهای *** « پــنـدار » و« مشـــــــــعل » مجازات واعدام ميگرديد !

ونبايد به دفاع از شياد سليمان لايق افتاد موصوف در اپتدا با ارتجاع پرچمی گروپ بريالی ، وکيل ، مزدک ، کاويانی ، کشتمند ، عظيمی ، دلاور ، دوستم غول هم پيمان وهم نظر بوده واکنون از افشــــــأ کامل وشفاف کوده تا چيان پرده نه برداشته وبايسد موصوف به مثابه ريش سفيد حزب وطن ومعاون حزب حقايق ، عوامل ، سقوط رژيم را يک يک با افشآ چهره های مشکوک اظهار نظر ميداشت تنها برای بزرگ سازی خود چند حرف را بيان داشته که اتش به جان اوباشان افتاده اميد اين اتش پايان کار اين جنايتکاران نهضت فراگير *** واتحاد ملی امريکای گردد .
با احترام . ســـرور نيايش ـــ : جرمنی


اسم: عبد التواب خاکسار   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 25.09.2008

آقای نیکبین مسئله حساسیت ها علیه مصاحبه سلیمان لایق را بسیار خوب به بحث کشیده است . این کارمل خیل های خائن و وطنفروش و نامرد هنوز هم فکر میکنند در تحت حفاظت تانکها و عساکر شوروی در حاکمیت ننگین قدرت خود قرار دارند و هر کس که خلاف اراده شان چیزی گفت باید غر غره شان کرد و به سیه چالهای پلچرخی فرستاد .

وقتی چند تا آدمک بی وطن و سوسیال خور امپریالیزم جهانخوار ! مثل بابک (پندار) و یا *** حزب وحدت که در سایت ( مشعل) مشق و تمرین میکنند، ببرک کارمل را «رهبر فرزانه مردم افغانستان و یا زحتکشان افغانستان» مینامند. آیا اینها که چنین حرفی میزند فهمیده نمیشود به ببرک کارمل ریشخند میزند و مسخره اش میکند و یا اینکه به راستی از روی برنامه و فیصله یک گروه اوباش میخواهند از این شرلاتان رهبر فرزانه بسازد ؟ و بعلاوه سالگرد این مورده رهبر فرزانه خودرا هم تجلیل میکند؟! و پس فردا باز نوبت رهبر فرزانه دیگر یعنی مورده محمود بریالی میرسد و سالگرد مورده گی اورا هم تجلیل خواهد کرد ! . وطن ما هم عجیب کشوری شد مملو از رهبران فرزانه که از برکت آنها اینک وطن ما درطول اين سی سال گل و گلذار شد و شگوفان شده میرود !!

ببین رهبر خردمند وفرزانه مردم یعنی چه ؟ رهبر خردمند و فرزانه باید کسی باشد که مردم اورا برگزیده باشد، به مردم خدمت کرده باشد، برایش آرامی و صلح آورده باشد، از وطن خود در برابر نیرو های اشغالگر دفاع کرده باشد، توسط عساکر بیگانه به قدرت نرسیده باشد، توسط قدرتهای بیگانه عزل نشده باشد ، در وطن خود حد اقل در ظرف بیست سال ! توانسته باشد با فرزانگی و خردمندی خود جنگ را از خانه و کاشانه خود دور کرده باشد و یا اگر نمیتوانست بپاس مردم خود از وظیفه کنار رفته باشد، وحدت ملی کشور را تأمین کرده باشد، از استقلال و آبروی وطن برای وطن و منافعش دفاع کرده باشد، سمبول افغانیت و مردانگی بوده باشد ، به پاس احترام به بیست و پنج میلیون مسلمان وطن از دین مردم خود حراست کرده باشد نه اینکه در بیرون به شیطنت مسجد اعمار مینمود ولی در مکاتب و سازمانها درس الحاد و بی خداییرا میداده .

حالا شما بگوئید کارمل براستی در طول چند سال حاکمیت ننگین و عاریتی که شوروی ها برایش داده بود، دارای چنین صفاتی بود؟! ایا او براستی چنان فرزانگی و خردمندی را برای وطن خود تبارز داده بود؟ از سه ملیون کشته، دو میلیون زخمی و پنج ملیون آواره ووطن ویرانه جلوگیری کرده بود و فرزانگی و خردمندی هومانیستی خود را ثابت ساخته بود ؟ آیا او ننگ افغانها و نهضت مترقی افغانستان نگردیده بود، به کشور فاجعه نیاورده بود ؟ بحران آفرینی را تحریک نکرده بود . نهضت را بخاطر جاه طلبی ها و قدرت خواهی خود تکه تکه نکرده بود ؟

و عجب اینکه در ازاء این همه جنایت کاری ها تازه توقع هم داشت که مردم باید قدر اورا بفهمید وحالا که چنان نکرد از افغانها میخواهد انتقام بگیرد !
وه چه صفات رهبری و چی خردمندی و فرزانه گی !

این هزیانات نیست جیست، از کی میخواهید رهبر فرزانه و خردمند میسازید . مگر مردم خرند که بابک و اوباشان مزدور و کودتاچی که در "نهضت فراگیر" جمع شده اند و از مورده گان جنایت کار ووطنفروش برای ما رهبر فرزانه میسازند و تازه توقع هم دارند دیگران کارنامه هایش را آویزۀ گوش خود سازند ؟!!

ببرک کارمل این رهبر فرزانه سیه روی و شیاد تان برای شما بی وطنان نا افغان مبارک باشد، مردم افغانستان و زحمتکشان افغانستان به چنین رهبران مفتن، شر انداز، خائن،شارلاتان، نامرد و گماشته گان شوروی ها تف میندازند .


اسم: Milad Manesh   محل سکونت: xxxx    تاریخ: 24.09.2008

کودتاچیان شرم ندارند!
چندی قبل سلیمان لایق عضو بوروی سیاسی حزب د خ ا دیروز بخاطر خیانت کاری و جفاهای عظیمی که از طرف رهبری همین حزب در حق وطن و ملت افغان صورت گرفته است و اعضای پراگندۀ آن هنوز هم در کشور های امپرریالستی لمیده و خواب رهبری و سوداگری سرجزایر پراگنده و تکه تکه شده حزب را دارند! ، حقایق دست اول را از خیانت رهبران حزب طی مصاحبه با تلویزون اریانا اظهار نمود و خود به صفوف دیگر رهبرانی پیوست که نخواست وجدان خودرا در خدمت شیادان و شیاطین نابکار ضد ملی قرار دهند.

در حالیکه وطن جنت نشان ما از برکت خیانت و نا کارایی هایی رهبران چتاق ما به ویرانه تبدیل شده و از مردم ما جز پوست و استخوان و نعشهای بی بها چیزی دیگری نمانده و کشور از برکت معامله گری ها و کودتاهای رهبران نامرد و خاین ح زدا به لانه س آی ای و ماشین جنگی ناتو تبدیل شده، همین کودتاچیان اکنون شرم ندارند بازهم نعره سر میدهند و بنام وطن و بنام مردم و یا بنام حزب و حزب بازی گپ میزنند و اکت رهبری میکنند.

تو گویی هنوز هم دلشان از انتقام و انتقام گیری از این ملت واین وطن یخ نشده اند.

هنوز هم این اوباشان مزدور برای این وطن آرزوی وطن شگوفان را دارند. هنوز هم در انتظار کسانی هستند تا بار دگر سر تانکهای خود به ویرانه های کابل پیاده شان کنند . هنوز هم خواب زنده شدن رهبری را میبینند که بر نعش حزب شهیدان باز هم نقش مزدوری و کودتاچی را در این وطن بازی کند .

من در این فاصله نوشته ف. نیکبین را که "آنکس را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است در سایت افغان جرمن خواندم. امروز صفوف پراگنده حزب دیروز که به رهبران کودتاچی و خاینین ملی حزب دیروز نفرین میفرستند و انان به این دل خوش نکنند که چند تا اراجیف را سر هم گذاشتند بناءً خیانت بزرگ ملی که به از هم پاشیدن شیرازه وحدت ملی وطن ما شد، از خاطر جاودان تاریخ فراموش شده و حزب و مردم بار دیگر دور خائنین وطن و مزدوران اجانب جمع خواهند شد .

این رهبران خود ساخته و این خاینین ملی و افغانان نامرد باید بدانند که اکنون غیر از چند تا دزد، بی ناموس، اوباش و جنگسالار دیگر هیچکس در قصه شان نیستند. اینها اگر خودرا بحیث رهبر جا میزنند تا در سوداگری آینده سی آی ای بنام نماینده و یا رهبر حزب سر شان حساب شوند خودرا فریب میدهن و خودرا رسواتر میسازند .

حزب دیروز د خ ا و وطن محبوب مان افغانستان هرگز رهبران خائن، کودتاچی ، نامرد، جفاکار و مزدور خودرا هر که بودند نمی بخشند و بدنبالش نمی روند .


اسم: A. Ansari   محل سکونت: Germany    تاریخ: 24.09.2008

Salam dobara
man naweshta paien khoda ra ke ba lessan englicy naweshta karda am, ba latein me nawissam
sawal man in ast
Chura adam hai mesle sarwar mangal, habib mangal, abdullah naibi wa diger azai hezb ke az qawome pashton astand hanuz ham ba ujode khianat hai karmali ha dar moqabel pashton ha az rahbar farzana khod Babrak karmal gab me zanand
Aya in ha in qadar na fahem astand
Ba Ehteram


اسم: مفید   محل سکونت: بالاکوه    تاریخ: 24.09.2008

ببین ناظر صاحب !
من به نمایندگی از افغان جرمن حرف نمی زنم . و تا اکنون در نیافته ام که این سایت به دفاع از لایق بر خاسته باشد . من متوجه هستم که این سایت نخست مصاحبه بلند بالای شاگرد کارمل ، عبدول حق علومی را نشر کرد و بعد از چند روز مصاحبه لایق را . شما اگر در آرد موی می پالید کار شماست .

ثانی اینکه کمپاین علیه لایق که به راه افتیده صرف به خاطر آنست که او پشتون است، در غیر آنصورت تیرتان می آوردید !!!


اسم: ناظر    محل سکونت: جرمني    تاریخ: 24.09.2008

لايق نه تنها فرشته نيست بل انسان کامل و بي کاستي هم نيست- وي آدم هوشيار ولي ترسو هست . از ميان رهبران حزب دموکراتيک خلق تنها او بود که جسارت کرد به سرمشاور شوروي در همان آغاز تهاجم شوروي بگويد که بهتر است شوروي اين شمشير را بي آن که از نيام برآورد دوباره عودت دهد ؛ زيرا به گفته وي مردم افغانستان چنين چيزي را به هيچ قيمتي نخواهند پذيرفت ، و هر دو طرف سخت خساره مند خواهند شد.
جنرال حسين خان پدر کارمل هم حرف مشابهي به سرمشاور شوروي گفته بود به اضافه اين که روس ها نبايد فريب حرف ببرک کارمل را بخورند.
و امّا روشن نيست که سايت افغان -جرمن اونلاين چرا به دفاع از لايق برخاسته است ؟...


اسم: سپین   محل سکونت: لندن    تاریخ: 24.09.2008

من سخنان آقای تمنا را صد فیصد تائید میکنم. واقعاً کارمل دشمن هرکسی بود که تصورمیکرد در آینده جای او را خواهدگرفت. میراکبرخیبردرجناح پرچم از کسانی بود که بسیاراز کارمل پیش بود.علت تروراورا به دسیسه کارمل ، یکی ازافراد بسیار نزدیک به کارمل باری چنین بیان کرد:
روزی کارمل وخیبرو نوراحمدنوروچند تای دیگر درمنزل معین وزارت تجارت که یکی از رفقای پرچمی بود رفته بودند، شراب ها خورده شد وکارمل میل نوشیدن شراب دیگر کرد، مهماندار برای خریدن شراب از منزل بیرون رفت .

دراین وقت خانمش در آشپزخانه مصروف پختن غذا بود، کارمل به اشپزخانه داخل میشود وبدون تامل خانم رفیق خود را در آغوش میگیردوشروع به بوسیدن میکند، خانم که زن نجیبی بود فریاد میزند و با فریاد او میراکبرخیبر و دیگران به آشپزخانه میرسند ومی بنند که کارمل خانم رفبق حزبی اش در آغوش گرفته است، وخانم تلاش دارتا خود رانجات دهد. میراکبر خیبر یک سیلی محکم بر روی کارمل میزند وخانم را از آغوش او رها میکند وسپس خانم روبه کارمل میگوید توپست ترین انسانی هستی که حتی از دست اندازی برزن وخواهر رفیق خود هم دریغ نمیکنی، تف بر روی تو واری رفیق شود. میراکبرخیبردست کارمل را گرفته از اشپزخانه خارج میکند ویکراست منزل را ترک میکنند.کارمل سیلی زدن خیبر را توهین به مقام خود تلقی کرده برای انتقام کشی وی را چندروز بعد توسط افرادکا جی بی در عقب مطبعه دولتی ترورمیکند.

اینست رهبرانقلابی زحمتکشان افغانستان ببرک کارمل که بعد با فروختن وطن به شورویها، سوار برتوپ وتانک روسها وارد افغانستان شد ودم از افغانستان مستقل میرد، درحالی که خودش جزاسیری زبون در پنجه کاجی بی نبود واکنون از چنین انسان زبونی تجلیل به عمل می اورند. وجداناً قسم میخورم که آنچه را یک پرچمی برای من شرح کرد بدون کم وزیاد بیان کرده ام.
با احترام


اسم: A. Ansari   محل سکونت: Germany    تاریخ: 24.09.2008

Salam Tamana and Dr. Atash,
If you are right, then I have a question.

Why the people like “Sarwar&Habib Mangal” , Abdullah Naibi and another early member of the Hezb who are actuelly Pashtoons are working with organization like “Nohzat Fragir” and speaking of “Rahbar Farzana mardome Afghanistan Rafiq Babrak Karmal” ???

Are they really, sorry so *** and did not understand the truth yet???
W Salam


اسم: تمنا   محل سکونت: لندن    تاریخ: 24.09.2008

براستی که همین *** کارملی همان جنگسالاران سمت شمال اند که کارمل شیرازه ملی این وطن را توسط آنان بهم زد . گپ امروز به جایی رسیده که تبعه افغان در وطن خود در ملکیت خود در خواجه بهالدین زندگی کرده نمیتواند . بلی اسد کشتمند و دوستم و سقوی ها باید از سالگرد *** کارمل تجلیل کند چون انها امروز از برکت شیطنت های او و ریالهای ایرانی اند که فکر میکنند انتقام سلاله خودرا از افغانان میگیرند .

زمانیکه لایق از زبان کارمل نقل قول میکند که او از ملت افغان میخواهد انتقام بگیرد ،راست میگوید . ببرک کارمل عین از زمان حاکمیت خود با خلقی ها بخاطر افغان بودنش دشمنی داشت و کدر های زبده شان را بنام امینی، بنام انتی سوتیست، بنام غول و بنام بی فرهنگ وغیره وغیره از تیغ می کشیدند و از صحنه خارجش میکردند . خیبر پرچمی که در فهم و دانش خود در شاخه رهبری پرچم جوره نداشت بر اثر توطه همین کارمل ترور شد، تره کی را شیادی کارمل کشت، امین را هر چه که بود افغان بود توسط شوروی ها کشته شد کا گی بی بالایش کودتا کرد او و حامیانش را کشت و خود کارمل از تاشکند بر سر میله تانک آورد سر تخت نشاند . در وخت زمامدادری ننگین کارمل بود که به کدر های پشتون مجال پیشرفت داده نمی شد .

اخرین ضربه اش سر داکتر نجیب الله بخاطر پشتون بودنش بود که همه ملت شاهد آنست . همه دیدند که بر اندازی داکتر نجیب که یک افغان بود در نتیجه ائتلاف کدام اوباشان دزد و بی ناموس سقوط داده شد و پروسه صلح ملل را ناکام ساخت . همین اکنون این همه فرکسیون های که از همپاشی شاخه پرچم بوجود آمده شما خوب ملاحظه کنید که این شاخه ها که خودرا ممثل مردم میدانند، چند افغان پشتون در آن عضویت دارند . اصلاً این شاخه ها هر کدامشان بالاتراز اعضای یک خانواده وجود خارجی ندارند. اما بلی در یکصورت دارد که دزدان دوستم، قاتلین و جنایت کاران شوروای نظار، قاچاقبران جمیعت ربانی و پدرام خیلها و خراسانی ها و خلیلی ها و محقق ها را دارند. همین ها بودند که در فاتحه شان حلوا تقسیم کردند .

این لعنتی ها اولاده شیطان های منفورند انشاء الله گلیم شان در وطن افغانها از طرف خود افغانها جمع میشوند ..


اسم: داکتر آتش   محل سکونت: گذرگاه کابل    تاریخ: 24.09.2008

پرابلم کشور ما به پرستیدن ببرک کارمل و محمود بریالی نه حل میشود و نه هم از کنار آن بدون یک تف انداختن شکوفان . اینها واقعاً به خاطر جاه طلبی و رسیدن به قدرت خیانت و جنایت بزرگ ملی را مرتکب شدند. گروپ کارمل در تحت رهبری خود کارمل در آخرین بازی رسیدن به قدرت حتی شیرازۀ وحدت ملی کشور را هم به بازی گرفتند و همه ملیت ها را علیه همه انداختند و همه را علیه پشتونهای کشور با کثیف ترین وبدنام ترین جنایت کاران کشور ائتلاف کردند، آنهم نه علیه دشمنان ایدالوژیک خود بلکه علیه رفیق و یار یک راه خود داکتر نجیب . کثافت کاری و شیادی ببرک کارمل از همین بازی که سلیمان لایق، غوربندی و دیگران به صراحت انرا افتابی ساختند، عیان میشوند .

از طرفی این تنها لایق نیست که از خیانت ببرک کارمل و محمود بریالی و گروه کودتاچی او پرده می بردارد ، تمام ملت شاهد این مدعا است . حزب پارچه پارچه و تکه تکه شاهد این جنایت است . این کارمل و گروهش بود که منافع روسها را بالاتر از منافع افغانها ارج گذاشت و این کشور آرام و صبور را تباه ساخت . شما بگوئید درایت کارمل در زمان حاکمیت عاریتی در چه نهفته بود ؟ غیر از لفاظی های بی مورد او به این وطن چه را به ارمغان آورد ؟ وطنی که همین اکنون در نتیجه همین لفاظی هاو تاخت و تاز های بیجا و تکیه بر تانک و توپ و دیکته دیگران به یک کشور ویرانه تبدیل شده، ملیونها زحمتکش وطن که او اکت رهبری آنان را میکرد، برباد شدند ،کشور هم اکنون لانه سی ای ای و ناتو شده و هر کنج آن هر نابکار و دزد ورهزن و جنگسالار که او همرایش ائتلاف کرده بود به دیکته این و آن یک صوبه جداگانه برای خود جور کرده .

کارمل و گروهش امروز در کشور ما به مثابه عناصر مزدور، تجزیه طلب و سمبول ناافغانیت و ضد ملی معرفی شده است. آنها دیگر به راستی جز تاریخ شده و غیر از شر اندازی دگر هیچ کاری مؤثری از دستشان ساخته نیست . هیچ افغانی آگاه و وطنپرست دنبال این نامردهای نابکار جمع نمیشود و نخواهند شد، و هیچ گروپ سر آن حساب نخواهند کرد.

این شیاد یکبار نی بلکه هزار بار خودرا آزموده و حریفان سیاسی خودرا که همه افغان بودند با نیرنگ شیطانی از بین بردند. لعنت به او افغان که هنوز هم از خط وطنفروشی و بربادی او دفاع میکند و به دنبال تجزیه طلبان میرود .

لایق هر که است و هر چه کرده ان مربوط به خودش است ولی اظهاراتی که در رابطه به ببرک کارمل نموده واقعیت محض است . کشور ما دیگر به این رهبران جفاکار، مریض، نامرد، جاه طلب و مزدور ضرورت ندارد . اینها اگر زنده اند اگر مورده اند دست از این مردم و این ملت بردارند و گور خودرا مثل کارمل گم کنند .


اسم: Aziz   محل سکونت: Germany    تاریخ: 24.09.2008

Salam ba hama, machsosan ba generation naue Khalq wa Parcham ke emroz dar west zendagi me konand
Khwaharan wa beradaran aziz, ba heise yak jawan tahsil karda, chand khwaheshe az shoma daram

awal
hala ke ba gofta waledeine hezbi khod ba amperialesem khonkhwar gharb panahenda shoda id, koshish konid, ke digar bazi in rahbaran monafeq mesle, Keshtmand ha, Abdullah Naibi ha, Dastagire Panjshiri ha , Laiq ha wa digeran ra nakhrid.

dowom
Koshesh konid ke az manteq kar begirid wa zendagi khod ra dar in ja tamarkorz bedehid wa ba aqele Salem hama chiz ra qazawat konid.

Rahbaran sabeqa ke hanoz zenda astand, ba besharmi dar londen, usa, fransa, sweden, germany wa digher mamaleke gharbi ba pole hai ke awarda tawanesta and wa ya az pol beitolmal zendagi me konand faqat montazer astand ke che waqt cia an hara mesle Laiq ba Afghanistan me barad

Gor hai zenda hai Rahbaran in hezb mele Taraki Amin, Karmal malom nist wa enshallah ke hichwaqt malom na khwahad shod.

sewom
Bazi ensan hai mesle Azim Babak, Rozbe ra na khorid. Azim Babak ba famil khod dar Frankfurt az komak hai sozial yani beitolmal zengai me konad.
Safa mozakhrafe penadar ra ke gahe forum meshawad wa ghahe basta ba heise safahe tablighate estafada me konad
In ensan anqader Jahel ast ke feker mokonad ke hanoz ham me tawanad shoma jawanan ra ferib bedahad

Charom
Ma wa shoma baiad koshesh konim bedone inke bazicha dest in Rahbaran shawim ba hamdigar ba rai yak AFG nawin nazdik shawim yak digar ra dark konim wa zire tasire kassane ke masole khon milon ha Hamwatan astand na rawim
Beradaran tan Aziz


اسم: جــلال بـايـانــی    محل سکونت: ســــــــويدن    تاریخ: 24.09.2008

بـــه دوســـــــتان وبـــه اقـــای عـــزيـــز « نــيــــکبــيـــن » ســــــــــــــــلام ودرود !
اگـــر امــروز ســـايـــتهای مضحک ، مبتذل ، سکسی ، جــعلــکار ، چـــرند نــويـــس ، کاذب ( پــــنــــدار ) بــه جـــوخـــداری مــردک بـــيـــمار ، مجــهــول ، « عـــــظـــيم بابک و ســــــايـت نهايت بـــازاری ، **** ، ( مشـــــــــــعل ) با ســـــــــردمداری فرد معـــلوم ا لحال « اســـــدک کشـــــــــتمند » ويک **** مصـــطــفی روزبــــه بـــا تـــمام وســـــــايل و ذرايـــع اســـــــــــتخباراتی ، شـــــــــــورای نـــظاری جـــلو انـــتــقاد بالای ( رهــــبران ) ديـــروز وامـــروز را بـــــه مثــــابه يــک امــر مــمنعــوعـــه پــــنـــداشــــــته وعــلــيه انـــهام اتـــمام حــجــت مــيــنـمايــند از ابـــخوره نـــبـــی عــــظـــيمی خاين وفروخــــتــه شــــــده بـــه احـــمد شـــــاه مســــعود < فوتو همکاری عظيمی ، علومی ، صخره ، بابه جان کار بالای خـــــريــط محرم گارنيزون وزارت دفاع در کنار احمدشاه مسعود ، داکتر عبدالرحمان ، قسيم فهيم ومشاورين عربی وپاکستانی ) که شـــواهد انکار ناپذير ميباشد و فــــريد احمد مزدک جاســـوس شـــورای نظار ، نجم الدين اخگر کاويانی واســــد کشــــتمند الـــحاق پــســـندان افغانســــــــــتان به ايـــران آ ب ودانه خـــورده کــه ســـــــر نخ در مســـــــــکو قرار دارد واگـــــر نـــه !!

عـــظــيمک بـــابک اين اگنت دوجانبه ونــه مصطفی روزبه باســـــوابق مشـــــکوک وضوابط بد فاميلی کـــجا ونشــــــر مطالب علـــيـه اســــــتاد ســــليمان لايق کـــجا ؟؟؟؟

بلی اقـــای نيکبين !
بــا تـــألــم وتـــاســف نوشـــــــت :
عـناصــر وافــــراد يکه در ســــــال ۱۹۹۲ از خط مســـــتقيم و وصــولــيت اغوأ شدند و عليه مــقــدســــات ، ارمانـــهای مليـــونی ، وخوشــبختــی ، ســـعادت ، مردم وطن قــرار گــرفــته ، فاجعه خلق نمودند که منجر بـ اشــــــغال مجدد وطن توســـــط ناتو گرديد . انها بدون خــجالت ، ســـــرافگنی ، ندامت از عمال فحيع قــــبـــلی بـــا مـباهات و فـــر انچــه جنايت انجام دادند توســــــط چـــنــد قـــلــدر ، جوخدار ، چماقدار ، هرزه ، گاه از طريق فوروم وگاه برنامه پالتاکی وگه با برپای جلسات کاذب انرا پيروزی ، فرزام ، دانســـــــــــــته بر محـــور های کاواک ، گنديده ، پــــوســــــيده خود چند روز کـــوتا چرخ خورده وغافل از روز محاســـــــــبه ، جزا و محکمه ميباشـــــند !!

اگــــر امـــروز لايق از اظهار احقايق طفره رفت ولی فردا نزديک اســـــت که حقيقت برملا گـــــــردد ! جــلال بـايـانــی ـــ ســــــــويدن


اسم: رحمت اله (روان)   محل سکونت: ناروی    تاریخ: 23.09.2008

تا به کی علیه رهبران محبوب خویش تهمت میکنم ؟
به همه گان معلوم است که در وضع کنونی افغا نستان بازمانده گان حزب ما ( حزب دموکراتيک خلق افغانستان) که بعداً به حزب وطن مثمی گرديد – در وضعيت پراگنده گی، بی اعتمادی و يأس و نااميدی در داخل و خارج کشور به سر ميبرند. عوامل گوناگون داخلی و مداخلات دوامدار خارجی در بروز اين وضعيت ناگوار نقش مهمی را بازی کرده اند. فعلا در اين نوشتهء مفصل به عوامل ديگر – اعم از خارجی و داخلی – پرداخته نشود، و تنها انتقاد درونی و يا انتقاد سازندهء خودی صورت گيرد، بايد اعتراف کرد که وضعيت پراگنده گی ما حزبی ها تا حدود زيادی در اثر بی توجهی مسئولين امور مربوطهء حزب در سطوح رهبری و حلقه های متوسط به وجود آمده است وروشن است که نقص عمده در وجود رهبران حزب از همان روز اول تا امروز مشا هده میگر دد.اگریک عده ازاعضا بیروسیاسی حزب دموکراتیک خلق افغا نستان(وطن) میخوا هند ازواقعت ها امروز چشم پو شی نما یدومیخوا هدخود را یکباردیگردر جا معه مطرح وجلوه دهند نه با ید مسولیت اجرای وظا یف سیاسی ودولتی قبلی خویش بدوش دیگران بی اندازد وبه اشتبا هاتی که خود شان مر تکب شده است اعترا ف نه کند وخود را کبو تر ها ی سفید از طریق مصا حبه های کا ذیب وغلط به مردم جلوه دهند به این گفتار ها ی خودخواهانه وغرض الود نه خوا هند توا نست از مسو لیت ها ی خود که در دوران قدرت حزب دیمو کرا تیک خلق افغا نستان دا شت ویا وظا یف کی در ان دوران علیه بنیاد گرا یان واشرار انجام داده است نجا ت پیدا کند زیردرحزب دموکرا تیک خلق افغا نستان رهبر ی دسته جمعی بر قرار بود هر تصمیم که گر فته می شد دست ها ی تما می رهبران ما با لا بود پس در هر دست اورد وهر اشتباه که اگر رخ میداد تما می انها مسا وی سهم دا شت. قرار که یک عده ازرهبران ما دیگران راکه امروز در بین ما قرار نه دارد ملا مت می سازدولی هستنداسناد وشوا هد انکار نا پذیر که در اکثر یت موارد شخصی خود ش از بالا دستور داده وما اعضا ءحزب ان را در عمل پیا ده نمو ده ام ولی من لا زم نه میدا نم که در چنین شرا یط که تما می اعضا حزب تلا ش دارد تا یک اتحاد سراسری دوباره در حزب تا مین گردد به افشاه چنین جر یا نات اقدام نما یم وهرگز نه میخوا هم زمینه تبلغات دشمنان در مورد حزب خود مسا عد سا زم ونه میخوا هم روح شهدان راه حق عدا لت را در گو رها ی شان نا رام سازم .وپیام من به تما می اعضا حزب نیز همین میبا شد . . .

به صراحت ميتوان گفت که ازلحاظ کمیت وکیفیت حزب ما در جامعه بيشتر از ديگر احزاب سياسی ازاعتبارونفوذ برخوردار میباشد، يعنی ما ميتوانم نسبت به هر حزب ديگر، نقش خوبتر و مثبتی را بازی کنيم. بدبختانه عوامل مختلف از قبیل مداخلات دشمنان داخلی و خارجی دربین اعضاحزب وعدم درک دقیق یک تعداد از رهبرا ن پیشین از جر یا نات سیا سی در سطح کشور وعدم امو ختن تجارب بعد ازخلع قدرت سیا سی، ما را مجال نه می دهد تا اهداف شريفانه يی را که حزب ما و رفقای ما، به خاطر رفاه مردم شرافتمند کشور ما، در برابر خود قرار داده در عمل پیاده نما یم امروز وطن ما درشرایط فوق العاده بحرانی قرار گرفته است در همچو شرایط نهایت دشوار وبحرانی سوال عمده واساسی در برابر تمام نیرو های وطندوست،ملی ومترقی فقط وفقط نجات وطن از نابودی وحفظ تمامیت ارضی کشورمیباشد.این کار بزرگی است وهیچکسی به تنهایئ قادربه اجرای این کار بزرگ نمیباشد سهم همه وطندوستان عناصر ملی ومترقی وهمه ملت افغان در این کار بزرگ از ضرورت های مبرم میباشد. وامابه باور ما در گام های نخستین وحدت خانواده دیروز ما یعنی تشکل همه جزایر جداشده از حزب دموکراتیک خلق افغانستان( حزب وطن) که یقینأ صادق ترین وآگاه ترین ووطندوست ترین افراد را در خود متشکل ساخته بود از ضرورت های اولیه وحتمی این مرحله حساس کشور ما محسوب میگردد.پس تمامی ما با صداقت در داخل کشور وهم در خارج کشوربا انعطاف تمام مساعی خود را در همسوئی و همگرائی نیروهای ملی، مترقی و دموکرات کشور بخرچ دهم در گام نخست برای وحدت اعضای خانواده دیروز ما ودر گامهای بعدی برای اتحاد تمام عناصر ملی،مترقی،وطنپرست ودگر اندیش ساکن افغا نستان مذاکرات مفید وارزشمند را با رهبری سازمانها واحزاب که در گذشته به حزب وطن تعلق داشتند به پیش به برم در نتیجه این مذاکرات تفاهمات مثبتی به دست امده میتوا ند . .

اما حالا که ما در اثر حوادث ناگوار در چنين حالت قرار داريم و همه ميدانيم و خوب ميفهميم که عوامل مختلف سبب فروپاشی حزب ما شد و ما را به پارچه های مختلف تقسيم کرد، يک سوال عمده در برابر ما قرار گرفته که در اين مقطع چه بايد کرد؟به نظر من فقط یک راه وجود دارد که ان عبارت از ایجاد وحدت وهمیستکی بین تما می سا زما نها ی که از بدنه حزب وطن به نام ها ی مختلف جدا شده است .ا ضا فه از این نه با ید با لا ی یک دیگر تهمت نما یم .نه با ید یکی را بر دیگران بر تری وامتیاز داد وخود راحق به جا نب جلوه داد وار بهتر ین ها شمرد ودیگران را که امروز در بین ما نیستند را ردکر وتما می مسو لیت های خرا بی ها به دوش انها اندا خت ویا به گف مردم که خود را در موقف قرار دهم که(با گرگ دنبه خوردن وبا چو پان گریه کردن) کار ما با شد امروز مردم شریف افغا نستان وباز ما ند ه گان شهدا چشم امید به همین یگا نه حزب سیا سی کشور دارد وبس .

به وضاحت ميتوان گفت و نوشت که اين کار، نه تنها ما اعضا حزب سیا سی پیشین با هم متحد نخواهد ساخت، بلکه به پارچه های ديگری هم تقسيم خواهد کرد. هرکه دست به چنين عملی ميزند، به جز اينکه تطبيق اهداف بيگانه گان را آسان سازد و از اتحاد نيروی چپ ودیموکرات جلوگيری کند، کار ديگری نخواهد کرد. اين عمل نه تنها در شرايط دشوار کنونی بلکه در هيچ مرحله و حالتی به نفع جنبش سیا سی و مردم افغانستان نخواهد بود..

من منحيث يک فرد، خود را مربوط به خانوادهء چپ کشور ميدانم و متيقن هستم که چه ما بخواهيم و چه نخواهيم، وضع نظامی و سياسی در کشور و در منطقه و بالاخره نفوذ روزافزون نيروهای راستگرا و قهقرايی، ما را مجبور به اتحاد خواهد ساخت. بنا بر اين، وظيفهء خود ميدانم به آن دوستانيکه با نوشته های شان تخم نفاق و عداوت ميان نيرو های چپ ميپاشند و قلم را به جای آنکه به حيث وسيلهء تشويق به اتحاد استفاده کنند، منحيث درز انداز استفاده ميکنند، مراجعه کنم و تقاضا نمايم که دوستان وبرادران گرامی بخا طری خون شهدان وحرا ست از باز ما نده گان انها وبه خا طر وحدت همگا نی تما می نیرو های ترقیخواه ووطن دوست کشور عزیز افغا نستان از این کاربهوده دست بر دارید وبه دستان خود دسته تبر دشمنان را به خا طر قطع ریشه ها ی خود نه سازید .برای ما لا زم است تا خود را هر چه منسجم تر سا زم تا منحیث یک نیروی قوی برای رفتن در اینلافها با دیگر گروها وحلقات سیاسی به خا طر به دست اوردن اهدا ف ملی اما دگی اصولی ومتحدا نه دا شته با شم .دشمنا ن دیر ینهءافغا نستان در کمین با زهم نشسته است وما نند درینده گان ولا شخوران باز هم منتظر جدا کردن گو شت از بدن های پاک مردم افغا نستان است نه با ید با چنین نوشته ها ومصا حبه ها اب به اسیا ب دشمنان ریخت .دشمنان افغا نستان وحلقه ها ی حا کمهء مما لک همجوار به ان در تشدید تفرقه ءقو می .مذ هبی وزبا نی بیشتر از پیش وارد عمل شده است وخوا ها ن بر با دی کشور ما میبا شد.نه با ید گذا شت که اضا فه ازاین در بین ما نفوذ کند وبه دستور انها تبر به ریشه ها خود بی زنم .وبه این عمل خوش خد متی به دیگرا ن ابراز نما یم مثلی که یک تعداد از رهبران پیشین ما عملا به این کار اقدام کر ده است .

در اين اواخر که تقاضای اتحاد و همکاری ميان چند شا خه جدا شده از بدنهء حزب وطن از جانب اعضای حزب مان در همه جا بلند و بلندتر شده است نبايد در راه اين خواستِ برحق انها سنگ اندازی کرد وبه پروسه اتحاد وهمبستگی به دستور دشمنان صد مه وارد نما یم ..

اکنون که صداقت اکثريت اعضای حزب قهرمان ما از بالا تا پائين، به مردم کشور معلوم گرديده است و از حزب ما و رهروان آن به نيکويی ياد ميکنند، نبايد عملی را مرتکب شد که ما را در گودال سياه تاريخ جا دهد.

اين دور تاريخی کشور، موقع است برای همهء آنانيکه داد از وطن، خدمت به مردم و به خصوص قشر زحمتکش جامعه ميزند و خواستار آسايش مردم و ترقی کشور خود هستند. نگذارد از اين امتحان بدون نتجه بدر شود. بنا بر اين، قلم برداريد و همه را متوجه اتحاد و يکپارچه گی سازيد.از نوشتن مضامينی وانجام مصا حبه های که سبب تخريش و نفاق گردد، دست برداريد. مسايلی را مطرح سازيد که به نفع مردم افغانستان و در آخر امر، به نفع انسان زحمتکش باشد، نه به نفع و خواسته های بيگانه گان ..

سطح آگاهی مردم ما در اثر جنگها و سياست بازی ها و دست درازی های کشور های همسايه، در طول اين چهار دهه بالا رفته است. هرکه هرچه مينويسد، آنها به تحليل ميگيرند و در مورد جر و بحث ميکنند و ميدانند که کی، چی و چرا مينويسد. فلهذا کاری نبايد کرد که بعدها ندامت داشته باشيم. نوشته های مشوق برای اتحاد، خدمت به نيروی چپ و مردم شريف افغانستان با ید با شد.

به اميد و آرزوی اتحاد، اتفاق و در قدم اول يکپارچه گی یک حزب سیا سی در کشور عزیز افغا نستان . وسلام . رحمت اله روان .


اسم: داکتر خاکستر   محل سکونت: هامبورگ/جرمنی    تاریخ: 23.09.2008

همین آدم,همین لایق
من منکر نیم که,لایق شاعر خوبیست,حافظه عجیبی دارد,و زنده گی فرهنگی او از نظم خاصی برخوردار است, اما همین آدم همین لایق ,زنده گی سیاسی متلونی دارد,با همه است با هیچکس نیست,مگر یاد ما رفته است ,همین سپید مو ,رفته بود دربارامین و بخاطر گذشته مشترکش با منشی دوم حزب کارمل,ظاهرا خودش را انتقاد کرده بود,وپست دولتی اش را چند صبایی حفظ کرد.امین زیرکتر از آن بود که به او اعتماد کند ,درب پلچرخی را برایش گشود و به او ثابت کرد که ,آدمی که به ولی نعمتش پشت کرد ,با او نخواهد ایستاد.

من منکرنیم که,لایق نثر زیبایی دارد,قدر یادداشت برداری حوادث کوچک و بزرگ را میداند واین غنیمتی بزرگی است ,اما همین آدم همین لایق,زنده گی سیاسی دو پهلودارد,کجا یادم میرود,که در فردای پناه هجویی داکتر نجیب الله چه حرف ها که نگفت,و نیز یادم نمیرود که سه روز پس از مرگ آن سر بدار رفته,برایش در مسجد سفید پیشاور,بساط فاتحه افگند و در عزای او,پلکانش را به هم فشرد و ادای عزا داری را,چه زیبا ادا کرد.گریه او را ندیدم.مگر مرد گریه نمیکند؟شاید.

من منکر نیم,که لایق ظاهر آرام و مودبی دارد,مگر کجا یادم رود که,دمسازی او با آن سر بدار رفته ,در فردای احراز پست ریاست جمهوری,نه ریشه در صداقت,بل مانور بخاطر پایایی در دولت بوده است.
همین آدم همین لایق,به گذشته جط جلی کشید وبا خروسی از جنس قند,ریس جمهوررابه بازی گرفت.
من منکر نیم که,لایق سخنور خوبیست,من خود زمانی شیفته ای آواز زیبای او بودم,قدرت بیان و اظهار آرام او,چه فریباست,اما همین ادم همین لایق,زنده گی سیاسی کج دار و مریزی دارد,مگر یادم رفته است که,امین را بانی قیام ثور و خودش را مظلومی چنان چون حسین در کربلا,جلوه داد.هان همین آدم همین لایق,خود را شبه خودش میخواند,چنان که نه راهی گشوده است.

ونه راهبندانی را سبب گشته است.معصوم ترین معصومان اوست,خرد عشق اوست وسیاست رابه پشیزی نمی خرد.نی نی,همین آدم همین لایق,ظاهرا خودش را به معمایی تبدیل کرده است,معمایی که گشایش ان,هوش متوسط میخواهد,کافیست زنده گی او را در سی سال پسین,به کنکاش گیرید,به یک نتیجه میرسید,این آدم از روی جنازه دوست با لبخند میگذرد,همان سان که ازروی جنازه دشمنشبا نفرت.خنده و جدیت اورا ملاک قرار دهید,همین آدم همین لایق,به ریش همه میخندد.سکوت معنا دار چند سال پسین او و بعد کابل رفتن و دمساز شدن با اکادمی نشمین های کابل,مگر در توان دگران هست؟که نیست.

یادم نرود شعر زیبای او را که چه زیبا میسرایند,همدم بسا زمزمه های تنهایی من بوده است,سروده بی بدیل:
ای نگار من,گلعذار من-----یکدمی بیا در کنار من.من لیق شاعر و پژوهشگر را,دوست دارم,تا سیستگر چنو سو نگر را.



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved