Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  چگونگی قسمتی از وقایع ارگ - قسمت دوم    نویسنده:  م. داؤد ملکیار

 
اسم: الله محمد   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 22.06.2018

بعد از عرض سلام به محترم داکتر صاحب کاظم و دیگران!

1-"در دسته بندی نظریات وارده بر ادعای آقای داؤد ملکیار که توسط محترم آقای الله محمد ارائه گردیده است،"

من اصلاٌ می خواستم برای متصدیان چند جملهء تشکری که این بحث را خاتمه می دهند بنویسم که دفعتاٌ در فکرم امد که اسم اشخاصی را هم بنویسم که اظهار نظر و یا در موضوع تماس گرفته اند. بالاخره به سلسله این به فکرم امد که اشخاص را نظر به تمایلات شان تقسیم کنم.

هدفم این نبوده که تردید و یا درست بودن ادعا را تقسیم بندی کنم.

2-"ولی در کتگوری دوم هیچیک از آنها ادعای وارده را صریحاً تائید نکرده، بلکه در حاشیه موضوع آنهم بیشتر به ارتباط شخص شهید محمد داؤد و جریانات بعدی صحبت های کوتاه داشته اند."

هیچ عقل سلیم این ادعا را تایید هم کرده نمی تواند، فقط انرا در قدم اول می شنود و یا می خواند. عقل خودم و فکر می کنم از همان گتگوری که شما می نویسید هم به خود اجازه داده نمی تواند که انرا تایید کند.

فرض کنیم می گویم فرض کنیم چرا که شما زود یخن مردم را محکم می گیرید، فرض کنیم انها همین طور ادعای محترم ملکیار صاحب را تایید کنند. من فکر نمی کنیم که با ان فضای اختناق که در بحث جریان داشت جرات نوشتن انرا می کردند و خود را بی موجب بی اب و طرف توهین قرار می دادند. یک فضای دکتاتوری و اختناق که طرفین خود شان متوجه اصلاٌ نبودند.

4-"و اما در کتگوری دوم که بعضی روی همنوائی با شهید میوندوال و یا علاقمندی با غازی امان الله شاه و یا جوانب دیگر موضوع ارتباط میگیرد، ابراز نظر صورت گرفته است ، نه به تائید ادعا"

من هیچگاه این گتگوری بازی را به خاطر تایید و تکذیب ننموده بودم. هیچ عقل سلیم این را به من اجازه نمی دهد که این کار را کنم در حالیکه نوشته جات از نظر همه هم گذشته باشد.

5-" لذا آنچه در اعلامیه اختتامیه بحث آمده است که اکثریت قاطع به تردید ادعا ابراز نظر کرده اند، درست است."

من اصلاٌ در مورد "اعلامیه اختتامیه" فکر نکرده بودم، نوشته خود را که نوشته بودم و با نوشته من اعلامیه اختتامیه هم ضعیف نمی شد.

افسوس که من در سن و سالی نبودم که پهلوی مرحوم داود خان می بودم باز می دیدم که کی در مقابلش کودتا می کرد. اطرافیان و مدافعان وی ضعیف بودند ورنه چطور می شد وی را سقوط داد.

من از شما داکتر صاحب کاظم حالا که نوشته داکتر صاحب ایمل را خواندم خواهش می کتم اکثر انهای که کودتا را رهبری کردند و محروم داود خان و فامیل شان را از بین بردند زنده هستند تحت تعقیب قانونی قبل از مرگ طبعی شان با گتگوری خود نمایید.

هیچکس چون من درین خرامان صحرا نا شاد نیست
عمر در دام و قفس ضایع شد و صیاد نیست

کیست تا فهمد زبان بی نوایهای من
از لب زخمم همین خون میچکد فریاد نیست

بیدل





اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 22.06.2018

در اخیر این مبحث، گفتۀ یک متفکر غربی را لازم به یاد یآوری میدانم. الوین تافلر میگوید:

The illiterate of the 21st century will not be those who cannot read and write, but those who cannot learn, unlearn and relearn

که ترجمۀ تقریبی این گفته، چنین است:

بی سواد در قرن 21 آنانی نخواهد بود که خوانده و نوشته نمی توانند، بلکه آنانی خواهد بود که آموخته، ترک آموخته، و آموختن تازه، نتوانند.

فکر میکنم که همۀ ما با تعمق به این گفتار، در برخورد خود با کشفیات جدید، بهبود آورده می توانیم.

با تقدیم حرمت

داؤد ملکیار






اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 22.06.2018

در دسته بندی نظریات وارده بر ادعای آقای داؤد ملکیار که توسط محترم آقای الله محمد ارائه گردیده است، باید خاطرنشان کرد که کتگوری اول همه کسانی اند که ادعای وارده را بی اساس خوانده اند ، ولی در کتگوری دوم هیچیک از آنها ادعای وارده را صریحاً تائید نکرده، بلکه در حاشیه موضوع آنهم بیشتر به ارتباط شخص شهید محمد داؤد و جریانات بعدی صحبت های کوتاه داشته اند. درحالیکه نظر محترمان آقای محمد نعیم و انجنیر قیس کبیر بیشتر به جنبه های حقوقی و اثبات تخنیکی ادعا می چرخید که نشانه ای از بی باور آنها را در ادعا معنی میدهد. و نظر محترم خان آقا سعید صریحاً در تردید ادعا ابراز گردیده و اما در کتگوری دوم که بعضی روی همنوائی با شهید میوندوال و یا علاقمندی با غازی امان الله شاه و یا جوانب دیگر موضوع ارتباط میگیرد، ابراز نظر صورت گرفته است ، نه به تائید ادعا. لذا آنچه در اعلامیه اختتامیه بحث آمده است که اکثریت قاطع به تردید ادعا ابراز نظر کرده اند، درست است.


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 22.06.2018

به سایت محترم افغان جرمن آنلاین!

در حالیکه از شما بخاطر نشر مبحث (وقایع ارگ) اظهار سپاس مینمایم، در مورد خاتمه بخشیدن به این مبحث از طرف شما، کدام اعتراض و شکایتی نخواهم داشت.
اما میخواهم چند نکتۀ مختصر را درین جا به توجۀ شما برسانم.
1: برخلاف وعدۀ اولی تان، به اثر غفلت و یا قصداً و عمداً، به نوشته های خارج موضوع، هتاکی ها، و حمله های شخصی به اشخاص و خانواده ها، اجازۀ نشر داده شد و به این ترتیب، بی طرفی مسؤلین این سایت نقض گردید و سطح بحث را تنزل داد.
2: برخلاف نوشتۀ شما، از جملۀ دعوت شدگان برای مشاهدۀ اسناد، سه نفر حاضر شده اند تا در فرصت مساعد برای ملاحظۀ و مشاهدۀ شواهد، با من تماس بگبرند. که البته بعد از ملاحظۀ شواهد، نظر شانرا با دیگران شریک خواهند ساخت.
3: این مبحث تا با حال در 9 ویب سایت دیگر منتشر شده و در آینده نیز برای نشر اسناد و شواهد آمادۀ همکاری می باشند.
4: منظور از نشر این مطالب، آگاهی از زوایای تاریک و مجهول در تاریخ کشور می باشد، نه دشمنی با اشخاص و خانواده ها. اگر مخالفت های عقیده وی و انزجار از برخورد های نظام های استبدادی، محرک نشر این مطالب می بود، باید سالها قبل و بدون انتظار، دست به این کار زده می شد.
با بیان این نکات، بار دیگر به خاطر انتشار این مطالب درین سایت، از شما تشکر می نمایم.
داؤد ملکیار


اسم: الله محمد   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 22.06.2018

جناب محترم دوکتور ایمل صاحب!

بعد از عرض سلام و سلامتی شما محترم.

برای اولین بار بود که معلومات که در بارهء رهبری بر خورد کودتا چیان در آن روز ها نوشته اید، بعد از تقریباٌ مدت چهل سال از نظرم عبور کرد.

از زحمت تان تشکر.

مقصد کلی به فکر کار خویش افتادنست
بی گریبان نیست هر راهی که خواهی کرد سر

در حقیقت هیچکس از هیچکس ممتاز نیست
نور با ظلمت در این محفل کرد سر

زین محیط بیش نتوان برد جز رنج پری
از رگ گردن چو موج آنکس که دعوی کرد سر

(بیدل) از وضع ادب مگذر که گوهر در محیط
پای سعی موج را از ترک دعوی کرد سر


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 22.06.2018

آقای محترم فرهاد لبیب سلام و احترام مخلصانۀ مرا بپذیرید!

با خواندن همین چهار سطر اول مقالۀ عالی شما اشک در چشمانم بالا آمد:

"ما مردمی بخت برگشته ای هستیم، در همه ای امور. هر روز گره تازه ای به کار ما افزوده میگردد.
هر روز نفیر و نیرنگی دیگری از سیاهی ها به گوش های ما نواخته می شود. گویی ….. سامعه ما
صرف برای شنیدن دسیسه آفریده شده است.
شاید پنداشته اند که گویا عقل و منطق ما به فراموش خانه و یا زندان تاریخ تبعید شده است."

به یاد دارم که چندی قبل نیز غمنامه ای را با همین نثر زیبا نوشته بودید. هردو نثر زیبا اما غم انگیز شما را با ید در کتاب غمنامۀ این ملت بخت برگشته جاویدان ساخت.
متأسفانه ما مردم آنقدر خوشباور و ساده دل هستیم، که هر کسی هر دروغی را که به خورد ما داد، ناجویده قورتش می کنیم. چرا ما از منطق و عقل سالم خود کار نمی گیریم؟ چرا ما از گذشتۀ خود نمی آموزیم؟ چرا آزموده ها را بار بار می آزمائیم؟ حتی یک طفل دو ساله دستش را دو مرتبه به آتش نزدیک نمی کند. همان تجربۀ اول برایش کفایت می کنند که بداند، آتش دستش را می سوزاند. حتماّ این آرمان را باخود به گور خواهم برد، که ملت افغان را ازین خواب کوما بیدار ببینم.
برادر محترم قامت تان همیشه رسا باد!


تذکر: در ابتدأ طوری فهمیدم، که دریچۀ نظرسنجی از 12 بجۀ شب گذشته بسته شده است، زیرا (به حساب اروپائی) تاریخ 22 جون بعد از 12 بجۀ شب گذشته شروع میشود. اما بعد متصدیان محترم برایم فهماندند، که به (حساب افغانی ما) 12 بجۀ شبِ آینده درست است. لهذا با فرستادن این پیامم قانون شکنی یا حق تلفی نکرده ام.


اسم: خان آقا سعید    محل سکونت: ویرجینیا امریکا     تاریخ: 22.06.2018

بسایت محترم افغان جرمن انلاین
قابل توجه محترم دوکتور صاحب محمد ایمل خان و خوانندگان گرانقدر .
اسلام علیکم
جای نهایت مسرت است که کشورما با وصف تلفات عظیم انسانی باز هم شخصیت های علمی چون محترم دوکتور صاحب محمد ایمل خان و فرهاد لبیب و صد های دیگر دارد که نمی گذارند تاریخ کشور در لایه از غبار و در زیر آوار خاکستر باقی مانده و واقیت های پوشیده گذاشته شود .
هم چنان جاه دارد مقاله زیبای محترم افسر شجاع کشور فرهاد لبیب را از جمله آن نامه ها حساب کرد که بآن باید افتخار نمود به امید موفقیت همه قلم بدستان بیدار و استوار کشور که در فکر واقعیت و پیدا نمودن آن بدون در نظر داشت این و آن و سمت و لسان می باشند به امید اتحاد و با همی همه ما زنده باد افغانستان پاینده باد جمهوریت


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 22.06.2018

جناب محترم فرهاد لبیب بعد از سلام!
بعد از مطالعۀ نوشته و تبصرۀ شما به ارتباط مبحث (وقایع ارگ )، خواستم این یادداشت کوتاه را عنوانی شما بنویسم.
آقای لبیب! تلاش ها و تحقیق های شما برای دریافت حقایق قابل قدر بوده و نیز سوال های شما درین مبحث (وقایع ارگ) کاملاً مؤجه و مستدل می باشد، که یقیناً جوابات و دلایل مستدل را ایجاب می نماید. خصوصاً وقتی در پایان نوشتۀ تان گفته اید که: "هرگاهی بدانم که کسی یا کسانی، حقایق خلاف یاداشت ها و پنداشت های مرا بیان و عیان میدارد، شرافت و شهامت آنرا دارم که آنرا نه تنها قبول نموده بلکه از جانب مقابل اظهار سپاس نیز بنمایم".
لذا به تأسی همین وعده و ذهن باز شما در مقابل ارائۀ شواهد و اسناد تازه، به شما وعده میدهم که در اولین فرصت مساعد، در هرجائیکه شما خواسته باشید، با شما در تماس شده و آنچه را در دست دارم با شما شریک سازم. اگر امکان داشته باشد لطفاً برایم راهنمایی نمائید تا چگونه و در کجا با شما تماس گرفته می توانم.
با تقدیم احترام
داؤد ملکیار


اسم: Mohammad Aymal   محل سکونت: Sydney    تاریخ: 22.06.2018

په ارګ کی د سترګو لیدلي حال
زه د دغه کرښو لیکلو ته پدې مجبور شوي یم چی ځینی کسان غواړي چى د یونیم ملیون شهیدانو وینو ته خیانت وکړي او هم د شهيد سردار محمد داؤد خان له کورنۍ سره چې کوم چنګيزي جنايت تر سره شوي دي د هغوی قاتلينو ته برائت ورکړی. لدی مخکی ما کله هم په دا ډول بحثونو کې سهم ندي اخیستي ولې اوس خبره د ملت سره د جفا او خیانت ده او هم په شهیدانو پسی د تهمت تړلو موضوع ده نو ګونګ کیناستل راته ګناه ښکاري ...

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 22.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،
با تقدیم بیتی چند از ابولمعانی بیدل بر روح پاک جمله رفتگان ما دست دعا بلند می نمایم.

پیر عقل از ما به درد نان مقدم رفته است
در فشارکوچه‌های گندم آدم رفته است

ای به عبرت رفتگان عالم موت و حیات
بگذرید ازآمد سوری‌که ماتم رفته است

بر حباب و موج نتوان چید دام اعتبار
هرچه می‌آید درین دریا فراهم رفته است

خلق در خاک انتظار صبح محشر می‌کشند
زندگی با مردگان درگور باهم رفته است

استقامت بی‌کرامت نیست در بنیاد مرد
شمع‌ ازخود رفته است اما ز جاکم رفته است

بعد چندی بر سر خود سایه‌ها خواهیم‌کرد
در بن دیوارپیری اندکی خم رفته است

دوستان هرگه به یاد آییم اشکی سر دهید
صبح ما زین باغ پرنومید شبنم رفته است

یار بی‌رحم از دل ما برندارد دست ناز
برکه نالیم از سر این داغ مرهم رفته است

کاش نومیدی چو خاک خشک بر بادم دهد
کز جبین بی‌سجودم جوهر نم رفته است

از ترحم تا مروت وز مدارا تا وفا
هرچه راکردم طلب دیدم ز عالم رفته است

بعد مردن‌کار با فضل است با اعمال نیست
هرکه‌زین خجلت‌سرا رفته‌ست‌بی‌غم رفته‌است

من‌که باشم تا به ذکر حق زبانم واشود
نام بیدل هم ز خجلت‌برلبم‌کم رفته‌است

ابولمعانی بیدل

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله



اسم: الله محمد   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 22.06.2018

یک نفر نامش مانده بود
اگر به نشر رسید این

بعد از عرض سلام به گرداننده گان محترم افغان جرمن!

از خداوند متعال سلامتی همهء تان را خواهانم. از اینکه بحث را در مورد موضوع که آمد و آمده را ردی نیست خاتمه میدهید، من به نوبه خود که در هر صورت خوا نا خوا تمام نوشته ها را خواندم و با شخصیت ها زیاتر و زیادتر معرفی شدم، از شما و تیم تان تشکر می کنم.

ما باید همیشه به شخصیت فردی اشخاص احترام داشته باشیم زمانیکه بالای یک موضوع عمومی بحث می کنیم.

در هر صورت آن صحنه و لحظهء که بالای این فامیل مرحوم آورده شده بود واقعاٌ از تصور به دور است و اینکه واقعاٌ در انجا چی گذشته مشکل است تصور کرد. از بار گاه ایزد متعال جنت های برین را برایشان آرزومندم، خداوند همه شان را با مرحومین دیگر وطن عزیز ما بیامرزد.

در همان غربت خود چی روزگار خوبی داشتیم زدند بر بادش کردند.
پیدا کردن سر نخ مشکل است ایدولوژی ها بین المللی و سیاست جهانی هم در کار خود کار ما را خراب کرد و ما هم غافل.

به هر صورت اشخاص اتی را من که تبصره ها را مرور کردم در این مجلس یافتم که به یک ترتیبی اظهار نظر کرده اند و در حدود 26 نفر میشوند بدون خود بنده که من هم همچنان کوشش نمودم تا دوستان به آرامی با هم بر خورد داشته باشند.

1-داؤد ملکیار

1-انجنیر نجیب الله داوری
2-سیدعبدالله کاظم
3-حسیب الله
4-داکترعزیز شمس
5-ع و حيدرى
6-وطندوست
7-عبدالجلیل جمیلی
8-نصیبه اکرم حیدری
9-عبدالستار
10-سیستانی
11-فرهاد لبیب

1-غ.حضرت
2-عمر توخي
3-دوکتور غروال
4- ایاز نوري آزادي
5-نبیل عزیزی
6-محمد نعیم
7-احسان لمر
8-ارمان امانی

1-خان آقا سعید
2-محمد یونس

1-فضل احمد رسولی
2-قیس کبیر
3-افغان جرمن آنلاین

کسی جز شبه از هستی چه خواند
سر این نامه عنوانی ندارد

چه دانش ها که بر بادش ندادیم
جنون هم کار آسانی ندارد

مرحوم بیدل


اسم: فرهاد لبیب   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 22.06.2018

چند سطر شکسته
پیرامون تازه طنین ها

من سر جدال با هیچ کسی را ندارم . فقط دلم برای پامال شدن حقیقت می سوزد .

ما مردمی بخت بر گشته ای هستیم ، در همه ای امور . هر روز گره تازه ای به کار ما افزوده میگردد .
هر روز نفیر و نیرنگی دیگری از سیاهی ها به گوش های ما نواخته می شود . گویی .....حس سامعه ما صرف برای شنیدن دسیسه آفریده شده است .

شاید پنداشته اند که گویا عقل و منطق ما به فراموش خانه و یا زندان تاریخ تبعید شده است .

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 22.06.2018

اعلام ختم مباحثات طولانی در مورد ادعای آقای داؤد ملکیار دراین وبسایت

بتاریخ 29 اپریل 2018 آقای داؤد ملکیار ضمن یک تبصره کوتاه بر نظر محترم جناب جمیلی در صفحه نظر سنجی ها چنین نوشت: ««به ارتباط تبصرهٔ محترم جمیلی صاحب، مختصرا” می نگارم که: نواسهٔ سردار داؤد خان یعنی پسر یک سالهٔ مرحوم خالد داؤد با مادرش محترمه هما، خانم خالد داؤد، در روز هفت ثور با دیگر اعضای خانواده در ارگ بود و به سویس نرفته بود. قرار اظهارات شاهدان زنده، در صبح هشت ثور، قبل از آنکه چندین تن از اعضای خانواده توسط مرحوم میرویس پسر داؤد خان، به ضرب گلوله کشته شوند، محترمه هما در حالیکه پسرش را در آغوش داشت، به سرعت خودش را به زیر زینه ها رسانده و در آنجا پنهان شد و به این ترتیب از چشم مرحوم میرویس داؤد مخفی مانده از سرنوشت غم انگیز دیگران خودش را نجات داد. جزئیات این وقایع که یک تعداد زیادی از اقارب و دوستان خانوادگی از آن اطلاع دارند و بخاطر مصلحت های هنوز بازگو نشده است، در آینده از قول شاهدان عینی، به اطلاع هموطنان رسانیده خواهد شد.»
با ادعای فوق الذکر آقای داؤد ملکیارکه گویا یک تعداد اعضای خانواده محمد داؤد خان شهید بدست پسرش ویس داؤد به قتل رسیده است، یک بحث طولانی در وبسایت افغان جرمن آنلاین براه افتاد که از آنروز تاحال ادامه دارد. این مباحثات چه به شکل مقالات در صفحه تحلیل ها و چه در صفحه نظر سنجی های این پورتال ادامه یافت، تا آنکه آقای داؤد ملکیار قسمت دوم مقاله خود تحت عنوان "چگونگی قسمتی از وقایع ارگ" بتاریخ 12 جون 2018 با این پورتال ارسال و اداره آنرا به نشر سپرد و به منظور نظرخواهی آنرا دریک بخش جداگانه گنجانید و تا اکنون 102 ابراز نظر از جانب علاقمندان در زمینه به نشر رسیده است که بعضاً به شکل دیالوگ بین چند نفر و بعضاً محض یک تبصره میباشد.
از ورای این همه نظریات که تقریباً اکثریت قاطع آن با شک و تردید در مورد ادعای اقای ملکیار ابراز و تقریباً همه از ایشان طالب سند و ثبوت گردیده اند، متأسفانه ایشان نتوانستند و یا نخواستند سند و یا اسناد خود را که مقصد شان گویا از مصاحبه با یک یا دو شاهد عینی بوده باشد، برای نشر به ادارۀ افغان جرمن آنلاین ارائه دارند و نیز از معرفی شاهدان عینی خودداری کردند و تنها خواستند تا کلیپ ویدیوئی دست داشته خود را برای چند منتخب خود بشنوانند، اما هیچیک از آن اشخاص این پیشنهاد او راقبول نکردند. لذا موضوع ادعای آقای داؤد ملکیار درطول این مدت پا درهوا باقی ماند و به کرسی تصدیق و تائید ننشست. از آنجائیکه آقای داؤد ملکیار در آغاز به هیئت اداری و خوانندگان طوری وانمود کرد، که گویا اجازۀ کتبی "شاهدان عینی" را جهت نشر مصاحبه های شان با خود دارد، اما متأسفانه چنان نبود و هیئت اداری تاکنون موفق به دریافت آن اسناد نگردید وبرای مدت طولانی در حالت ابهام نگهداشته شد. به این اساس ادارۀ افغان جرمن آنلاین بعد از غور و مداقه در مورد ادامه این بحث بدون نتیجه، امروز مورخ 22 جون 2018 تصمیم گرفت که به دوام مباحثات در این موضوع خاتمه دهد و این موضوع را به حیث یک ادعای بدون ثبوت تلقی نماید.
از نظر هیئت اداری این وبسایت، آقای ملکیار حق دارد، اسناد خود را به هرمرجعی که به نظر شان مهم است، بفرستد. البته اکیداً قابل تذکر است که اشخاص یا کمیته ای که جهت بررسی و غور برصحت و سقم این گونه اسناد تعیین می شوند، باید دارای مشخصات و معیار های قانونی در سطح ملی باشند و از جانب اورگان ها یا ادارات دولتی برای اینکار توظیف شوند. این کمیته باید نزد قانونگذاران مملکت رسمیت داشته و نتایج بررسی کمیتۀ مذکور سپس در یک محکمه خاص تائید گردد و اجازه داده شود که به حیث یک حقیقت تاریخی ثبت تاریخ افغانستان گردد، درغیر آن همچو ادعا بی اساس و فاقد اعتبار حقوقی و تاریخی خواهد بود. (ختم مباحثه در این موضوع بساعت 12 بجه شب بوقت آلمان با تاریخ 22 جون 2018)


اسم: عمر توخي   محل سکونت: sweden    تاریخ: 22.06.2018

چي د مرحوم داود خان او مرحوم ميوند وال په اړه مي د محترم ډاکټر صاحب عزيز شمس ليکنه ( داؤد خان و میوندوال دو ستاره تابناک سیاست افغانستان ) ولوستل زړه او حواس مي يو څه ارام سول چي نور به څوک و مړو ته په بد او رد ويلو و ځان ته د موقف پيدا کولو په لټه کي و نه اوسي ، ولي متاسفانه چي خبري
ورځ په ورځ تر مدني چوکاټ وزي او نږدې دی چي ښکنځل شروع سي ، چي البته ځني اتهامات اوس هم تر ښکنځلو په کمه نه دي ، او دا سي بحثونه نتيجې ته نه رسيږي ځکه چي ډېر کسان د ملي مسائلو سره د شخصي علائقو په حساب برخورد کوي او دا فکر نه کوي چي دا دواړه شخصيتونه د دوی شخصي ملکيتونه نه دي او دواړه زموږ په شان انسانان وه او هر يو به په خپل ژوند کي په کراتو اشتباه وي کړي وي او د مثبتو او ښو کارونو يې هم ټول شاهدان يو او د دوی تاريخ په هر افغان اړه لري ، په دې تړاو هرڅوک پلټنه ، تحقيق او نظر ورکولای سي ، که د چا د مزاج سره جوړ نه وي لطفاََ دي په مدني ډول مقابل لور ته جواب ووايي ، نه داچي خپل خشم او غضب و مرحومانو ته په سپکو الفاظو باندي کښته کړي ۰
د داود خان کودتا او د ميوند وال د ادعا سوي کودتا موږ ټوله عيني شاهدان يو ، دا چي د داود خان سره پرچميان او د ک ج ب اجنټان ملګري وه په دې کي هيڅ شک او شوبه نه وه ، دا چي د ميوند وال د کودتا ادعا يو دسيسه وه تر لمر غوندي روښانه وه ځکه ټول تحقيق او اطلاعات چي د دولت له خوا خپرېدل او
د ځان وژني ادعا او بيا يې د جسد نه تسليمېدل و کورنی ته يومضحکي او وحشت ناکي ډرامې ته ورته وه ، ايا کودتا تنها په مرکز کي کېدل ؟ ايا کودتا په شل تر دېرشو کسو چي اکثريت يې غير نظاميان وه امکان در لودلای سي ؟ ولي د قندهار د مساوات د غړو څخه چي د ميوند وال تر زنداني کولو تر لحظې پوري فعاله او په هفته کي يې دوه ځلي جلسې کولې ، د کودتا څخه ناخبره او يو عضوه هم زنداني نه سول ؟ داسي نور هم ډېر دلايل او شواهد سته چي اصلا کودتا په مينځ کي نه وه ، د ډاکټر صاحب شمس تحليل چي روسانو په يوه مرمی د خپلو مزدورانو په ذريعه دوه هدفه وويشتل چي دواړه ملي شخصيتونه بد نام کړي واقعيت ته نږدې څه ، چي همدا واقعيت دی ، هيله مند يم چي نور د تهمتونو او بد ويلو لړی خاتمه پيدا کړي ۰


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 22.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

ادعای جدید و به اصطلاح کاغذ پیچ جناب داؤد ملکیار این است که جناب محترم مرحوم دکتور صاحب سید خلیل الله هاشمیان در اخرین دیدار شان به جناب داؤد ملکیار گفته اند که :

"آفرینت، راستی که مبارز استی".

در این رابطه چهار سؤال از جناب داؤد ملکیار دارم، البته به ترتیب ذیل:

۱. آیا جناب داؤد ملکیار مطمین استند که جناب محترم دکتور خلیل الله هاشمیان به ایشان گفته اند که : " آفرینت، راستی که مبارز استی" ؟

۲. فعلاً جناب داؤد ملکیار چه ثبوتی برای این، به گمان اغلب پنجصدمین ادعای خویش دارند؟

۳. آیا فعلاً با ادعای داشتن همچو یک مقام "مبارزاتی" و "هوشیارئی" که جناب داؤد ملکیار دارند، حاضر خواهد بودند جهت بقیه خدمات مبازاتی جناب ایشان، جهت انتظام در ازدحام امور ترافیک شهر کابل وظیفهٔ مقدس ترافیکی را به عهده گیرند؟

۴. من، نظر به این تجربهٔ تلخم با آقای داؤد ملکیار از روی چه باور نمائم که اینبار جناب ایشان راست را می گویند و باز هم در پای کسی قصد تهمت بستن را ندارند؟

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: دوکتور غروال   محل سکونت: ویانا    تاریخ: 21.06.2018

محترم وطندوست ته سلام تقدیم ، دا ثابته ده چی کمونستان دیکتاتوران او قاتلان دی او دی قاتلانو څنګه وکولای شول چی شهید دیکتاتورتر رهبری لاندی کودتا وکړی بلی غیر له بازانو اوشرقیانو څخه ئي نور شاوخوا څوک نلرل اوددی شیطانو او منافقینو په وسیله همدا شهید احمق ( دا لقب پخوانی مرحوم پادشاه ورکړۍ دی ) شاو خواته دا کمونستان راټول کړل او دی کمونستانو رابطو کښي حبیب منګل ( خوبیه خان ) او مڼوکی د مشر باز په وسیله هم ډیر رول درلود اواوس زوی ئي بازاری انقلاب شروع کړۍ او کوشش کښي دی چی د کمونستانو لومړنۍ رئيس جمهور په زمزمو اوبو مینځل شوۍ افغانانو ته معرفی کړی ! نوموړی پدی احمق او کمونستانی اقدام سره فورآ کمونستانی مرکزی کومیټه اعلان کړه او لږه موده وروسته همدی ملګرو کمونستانو هم خپل اولنۍ رهبر ئی سره له خپلی کورنۍ له مینځه یووړ اوهم ئي ملت تباهی سره مخامخ کړاو له همدی ورځی وروسته اجنبیانو ته د افغانستان دخول دروازی خلاصی شوی ! د کمونستانو لومړنۍ رهبر ئي هم په قدرت راوستو او هم ئي له مینځه یووړ لکه وروسته دکمونستانو دنورو رهبرانو په شان یعنی داددوی دیموکراسی شکل دی ! یو وخت به راشی چی د دکتاتور لومړنی شهید رهبر به پر دی محکوم شی چی نوموړی ولی د کمونستانو سره ګډه کودتا وکړه اووروسته ئي ددی خپل خائين اقدام علت باندی ولی ملت خبر نکړ چی نومړۍ ولی مجبور شوۍ وو چی د کمونستانو سره کودتا وکړی ؟؟؟ باز مجبور دی چی بازاری انقلاب ته دوام ورکړی او پردی برخه کښي موفقیت ورته غواړم !


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 21.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

قسمی که قبلاً نیز در رابطه یاد آور شده بودم، محور اصلی بحث ما موضوع " ادعا ها" میباشد!

به تاریخ سیزده ماهٔ جون ۲۰۱۸م. در یکی از یادداشت هائم، جهت اینکه بدانم این آقای تاپریکوردر در بغل که در پی بدنام ساختن شهید داؤد خان فقید برآمده است، کی است، چه نوع کرکتری را داراست، جهت جویائی آن موضوع، سؤالی را در قبال ادعای جناب محترم قاسم باز در مورد فروش جایداد مرحوم میوندوال توسط جناب داؤد ملکیار مطرح نموده بودم و آن سؤال این طور بود: در قسمت موضوع " ادعای فروش جایداد میوندوال شهید" آقای محترم داؤد ملکیار چه گفتنی دارند؟
جناب داؤد ملکیار در رابطه بر علاوۀ آنکه کدام جواب دقیق ندادند، به مقابل آن سؤال بر حق ام، که آنرا مؤدبانه خدمت شان عرض نموده بودم، بر علاوۀ فرار و گریز از اصل، محور و هستۀ سؤال، به یک سلسله جوابات بی ربط، کوچه بازاری و توهین آمیز دست زدند. مثلاً جهت فرار از پاسخ دقیق سؤال به توهین نمودن و متهم نمودن من پرداختند، در حالیکه من فقط راجع به یک ادعای یکی از هموطنان ما از وی سؤالی نموده بودم. بتاریخ چهاردم جون، یعنی یک روز پس از سؤالم، جناب داؤد ملکیار در ضمن بقیه یاوه سرائی های شان به جوابم نوشتند: " ... آقای حسیب الله با اجنه و ارواح خبیثه در تماس است. ..."
آیا در این نوع پاسخ جناب داؤد ملکیار یک نوع بی حیائی درج نیست؟

در حالی که امروز جناب قاسم باز راجع به قضیۀ فروش جایداد مرحوم میوندوال، در مقالۀ مورخۀ بیست و یکم جون 2018م. شان، که تحت عنوان "م داود سلام ملکیار، دروغ وایه، په شرعه روغ وایه !" میباشد، در خلال سطور شان چنین مینویسد:

" اقای سلام ملکیار، در سال ۲۰۰۲ من از ویپ سایت افغان جرمن انلاین خبری نداشتم و نمی دانستم که نویسندګان این ویب سایت کی ها اند، این جریان خرید و فروش منزل میوندوال را برادرزاده ام در پیشاور پاکستان [زمانی] که من و جناب اقای انجینیر احسان الله مایار بحیث اعضای افتخاری اولین لویه جرګه زمان حامد کرزی به کابل دعوت شده بودیم برادرزادم این جریان را بخاطر ارزانی منازل در وقت طالبان در کابل با حضور داشت جناب مایار صاحب و اقای فریدون ناشر که در ان روز انها مهمانان برادرزادم در منزل مایان بودند ګفت.

شما تاریخ فروش ان خانه را وقت برامدن فامیل میوندوال تذکر دادید که این ادعای شما مانند ادعاهای دیګر شما به جز از یک دروغ شاخدار چیزی بیش نیست. فکر میکنم میوندوال در کابل جایداد زیاد داشت."

تبصره: جواب جناب داؤد ملکیار به مقابل چهارده سطر بالائی جناب قاسم باز چیست؟

و نیز در این رابطه جناب قاسم باز خطاب به جناب داؤد ملکیار چنین می نویسد:

" شما به نمایندګی فامیل میوندوال وکالت خط ترتیب داده بودید، تا منزل میوندوال که در شهرنو موقعیت داشت بالای برادر زاده ام به اسم حاجی خان محمد صراف بفروشید، وقتیکه وی دانست که این منزل از محمد هاشم میوندوال است از خریدن ان منزل که نسبت به نرخ امروز بسیار ناچیز بود اباء ورزید، وی به شما دوست دیګر خود را معرفی کرد بود و شما ان خانه را در مقابل پول نقد به یکی از صرافان سرای شهزاده کابل به فروش رساندید، ان منزل فعلآ در تصرف ان صراف قرار دارد . صراف مذکور فعلآ ان منزل را به کدام دفتر خارجی به کرایه خوب و بلند داده..."

تبصره: جواب جناب ملکیار به مقابل ده سطر بالائی جناب قاسم باز چیست؟

در رابطه جناب قاسم باز این سطور را نیز نوشته اند:

" توجه کنید به دروغ ، بهتان و تهمت دیګر تان، من بتاریخ [ ۲۰۱۸/۵/۱۶ م. ] در مقاله خود تحت عنوان « بجواب یک مفتری بزرګ اقای داود سلام ملکیار » نوشتم که ( برادرزاده میوندوال بنام انجینیر فضل باقی ) که وی در زمان جمهوریت درمربوطات وزارت فواید عامه انوقت کار میکرد ذکر نموده بودم نه برادر میوندوال".

تبصره: پاسخ جناب داؤد ملکیار به مقابل شش سطر بالائی جناب قاسم باز چیست؟

همچنان این موضوع را جناب قاسم باز نوشته اند:

"از نګاه شرعیت اسلامی انجینر فضل باقی برادرزاده میوندوال وارث پدر خود بود یعنی در شرعیت اسلامی اول حق برادر است که یک حصه را میګیرد ، خواهر حق نیم برادر را دارد و خانم حصه هشتم را میګیرد ، به اساس شریعت اسلامی جناب انجینیر باقی حق پدر خود را که پدرش برادر میوندوال بود مستحق و وراث اصلی محسوب میشود . شما و خانم میوندوال به وی یک حبه ، دینار ، کلدار یا یک ټنګه ندادید، شما اقای داود ملکیار و عمه تان پول ان منازل را در بین خود تقسیم نمودید و نوش جان کردید ، شما حالا از برکت ان پول در ایالت کلفورنیا امریکا صاحب بزنس شدید..."

تبصره: جواب جناب داؤد ملکیار در مقابل ده سطر بالائی جناب قاسم باز چیست؟

جواب جناب داؤ ملکیار به مقابل مقالهٔ اخیر جناب قاسم باز جمعاً بصورت کٌل و بلخصوص بصورت دقیق پاسخ شان به مقابل محتوی این سطور بالائی جناب قاسم باز چیست؟

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 21.06.2018

سوالی چند از آقای عبدالله کاظم!
همانطوریکه دیروز نوشتم، من قصد ادامۀ این بحث را با کسانیکه کمر به مخالفت بسته کرده اند، ندارم. خصوصاً وقتی که شما آخرین تقاضای مرا برای دیدن وشنیدن شاهد عینی حتی در نزدیک محل اقامت خود تان، با کج بحثی ها و بهانه جویی ها، قبول نکردید. گرچه خانم نصیبه حیدری، در نوشتۀ اخیرش، نافهمیده چنان سندی بدستم داده است که ثبوت گفتار شاهد عینی را به آسانی به ثبوت میرساند، ولی بآنهم، از ادامۀ بحث درین جا خو داری میکنم.
ولی آنچه دلیل اصلی این یادداشت می باشد، یاد آوری نوشتۀ ایست که شما چندی قبل در همین سایت افغان جرمن آنلاین منتشر نموده بودید. در آن نوشته شما ادعا کرده بودید که پدر کلان مرحوم شما در زمان سقوی ها، از یک تعداد اعضای خانوادۀ نادر خان (طبقۀ اناث)حمایت نموده و آنان را از دستبرد سقوی ها حفاظت نموده بودد. و به اساس همین خدمت، نادر خان بعد از فتح کابل، از پدر کلان شما در حضور برادرانش (شاه محمود خان و....و ) قدردانی و تشکر نموده بود و شاه محمود خان نیز با شنیدن تکلیف گوش پدر کلان مرحوم شما، وعده کرده بود که داکتر معالج بفرستد، که قرار آن وعده، داکتر قریشی در شام آنروز به دیدن آمد و از دوای قطره چکان در گوش پدر کلان شما، استفاده نمود.
شما در ادامه نوشته بودید که صبح روز بعد، پدر کلان شما به تکلیف درد شدید، عرق و استفراغ دچار شد و ساعاتی بعد وفات نمود. (درین جا خلاصۀ مطالب شما ذکر کردید. نویسنده).
ولی آنچه این حکایت شما را بسیار جالب می سازد، ادعای بعدی شما درین مورد است که نوشته بودید: بعداً استفراغ را پدر مرحوم تان از روی بالشت برداشته و به سفارت المان برده بود. و بعد از تجزیۀ لابراتواری آن سفارت، فهمیده شد که توسط زهری که داکتر قریشی از راه گوش شب قبل انداخته بود، پدر کلان شما کشته شده است.
حال باید به این ادعای مضحک کمی فکر کنیم و بپرسیم که:
1: آیا چطور ممکن است سفارت آلمان، حدود 95 یا 100 سال پیش، در افغانسان لابراتوار داشته باشد؟
2: آیا کشف زهر که با تکنالوژی امروز بسیار مشکل است، چگونه 95 سال قبل در یک لابراتوار محلی امکان داشت؟
3: آیا سفارت آلمان و لابراتوار (خیالی) آن در خدمت اشخاص ملکی بود که به کشف جرایم می پرداخت؟
4: آیا خانوادۀ کاظم سند لابراتوار (خیالی) را گرفتند و یا شفاهی تشخیص صورت گرفته بود؟
5: آیا چرا بعد از خدمت پدر کلان شما به خانوادۀ نادر خان، آنان قصد جان پدر کلان شما را نمایند؟
6: چرا از جملۀ برادران نادر خان، بی غرض ترین آنان (شاه محمود خان) دست با قتل پدر کلان شما بزند؟
7: آیا پدر کلان شما کدام مبارز شناخته شده بود که برای رژیم نادر خان (کاکای داؤد خان) تشویشی خلق میکرد؟
8: آیا در آن عصر نادر شاهی، کی چنین جرأتی را داشت که به کمک سفارت خارجی به کشفیات پولیسی دست یازد؟
حال اگر کمی انصاف داشته باشید باید از خود بپرسید که چطور می توانید چنین ادعای بی بنیاد و مسخره را به خورد دیگران بدهید و انتظار باور آنرا داشته باید، ولی برای دیدن و شنیدن شاهد عینی یک حادثه، که خود شاهد هنوز زنده است و برای گفتار او ثبوت ویدیویی و صوتی وجود دارد، حاضر نمی شوید و هزار گونه بهانه تراشی میکنید ؟؟؟؟؟؟؟؟
داؤد ملکیار


اسم: ایاز نوري آزادي   محل سکونت: Holland    تاریخ: 21.06.2018

شاغلی محترم وطندوست صاحب له آلمان څخه!

تشکر کوم ستاسو د توضیحاتو څخه زما په پته. که څه هم ما غوشتل ستاسو جناب د پټ هویت په ارتباط هېڅ جواب درته ونه لیکم، لاکن بیا هم عرض کوم، چې تاسو لکه یو صاحب نظر دغه دریچه کی فعال یاست، خوشيږي مو، چې بحث وکړئ او له بله خوا بیا تاسو پټ یاست؟ تاسو که رشتیا جرمني کی ژوند کوی، ایا دغه مسخره نه ده، چې تاسو محترم د جرمن د امنیت په پناه کی بیا له چا تاسو ډاریږئ؟ دا مې ځکه درته ولیکل، چی تاسو د یوه افغان سره مخامخ یاست، چې مکملې زما سوانح بدون د کوم حذف د دغه پورتال په آرشیف کی موجود دي، خپل عالیقدر او آزادمنش پلار مې معرفي کړئ دۍ، خپل تره مې هم معرفي کړ، بدون د کوم جبر ما خپل وظیفوي موقف د ثور د کودتا حکومت کې آزادانه ولیکه، اما زه ستاسو دغه پټ توب ته متعجب یم، چې ته جناب ولی او له چا دومره ډاریږې؟
دا چې تاسو وطندوست؟ پخپله کلوشه کې ریګ لری، بیا نو هغه بله مسئله ده. زما پخوانی عرض د قتل شوي داود خان پلویانو او تا جناب ته دغه وه او ده، چې کله، سیاسي بحث کې ګډون کوی، توهین مه کوئ، ښکنځل مه کوئ. دا ستاسو حق نه کیږي. د موضوع په ارتباط یعنی د شاغلي داود ملکیار د توضیحاتو په باب زه فکر نه کوم، چې د شاغلي ملکیار مقصد د حدخا د رهبرانو د مسولیت کمول وي، البته زما په نظر ملکیار صاحب د مرحوم هاشم خان میوند وال صاحب یو مخلص ده، دغه عقده شاید د سردار داود خان په مقابل کې ولري.
زه تاسو نه بیا دا پوښتم، چې تا او د سردار داود نورو طرفدارانو، تاسو تر نن پوری ولی د حدخا رهبران محکمی ته کش نه کړل؟


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 21.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

اینکه جناب داؤد ملکیار چه مدت زمان عمر عزیزش را تا حال به قطعه بازی سپری نموده است و چه مدت زمان عمرش را در آینده با قطعه بازی سپری می کند، و یا اینکه وی تا چه حد به قطعه بازی بلدیت دارد و یا ندارد، پرابلم شخصی وی میباشد، اما زمانی که با این نوع سطحی نگری هایش، با این نوع حرف های خارج موضوع و مزخرف وارد یک بحث اجتماعی میشود، آنهم وارد یک بحثی که ارقام و کیفیت دروغ ها و اتهامات بی اساس وی ملال خاطر یک تعدادی زیادی از هموطنان عزیز ما گردیده است، باید با کلامی اندکی جدی تر با وی بر خورد نمایم.

جناب داؤد ملکیار مینویسد:

" طوریکه درین دو ماه گذشته ملاحظه نموده اید، ناباوران متعصب در مورد وقایع ارگ، درمرحلۀ اول مرا دروغگو، مفتری و و و. . . خطاب کردند، ولی آهسته آهسته متوجه شدند که من برای گفته هایم پشتوانه و سندی در دست دارم، لذا تدریجاً نغمه عوض کرده و حالا راجع به شواهد حقوقی در محکمه، حالات روحی در وقت جنگ، و غیره و غیره، در خمیر حقیقت، دنبال موی میگردند."

تبصره: من نه "متعصبم "و نه هم "ناباور" و نه هم "نغمه عوض کن" و نه هم "تدریجاً نغمه عوض کرده ام"، آیا در همان اولین روز های که از اتهامات سطحی و بی سر و پای جناب شما مطلع شدم، شما را متوجه اندوخته های علمئی "فورنزیک" نه نمودم؟

آیا جناب محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم شما را متوجه مورد استفادۀ اندوخته های علمئی "فورنزیک" در کریمنولوژی نه فرمودند؟

واضیحست که این همه کار ها صورت گرفته است، پس این "خمیر بازی" کوچه بازاری و اتهامات جدید جناب داؤد ملکیار چه معنی دارد؟

یعنی این جناب داؤد ملکیار است که در عین حالی که، در عین حالی که به هموطنان محترم خود توهین و اتهام می بندد، در عین حالی که به یک موسس جمهوریت و فامیل محترمش که در راۀ خدمت به مردمش به شهادت رسیده اند، اتهامات بی اساس می بندد و در پی بدنام ساختن یک مرد خوشنام تاریخ افغانستان میباشد.

پس: این جناب داؤد ملکیار است که با یک دید سطحی و اکثراً سلوک کوچه بازاری، گاهی به حیث قطعه باز، گاهی به حیث نانوا و یا خمیر ترش خمیر حقیقت، گاهی به حیث موئی داخل خمیر عرض اندام نموده، با جملات بی ربط و حاشیه پردازی های متعدد سبب ضیاع اوقات اهل خِرَد گردیده، هم خود و هم دیگران را به تکلیف میسازد!

جناب داؤد ملکیار در عین حالی که هیچ یک از سؤالات دقیق هموطنان شانرا تا به جواب و یا پاسخی دقیق نداده اند، با یک پُرروئی دکتاتور منشانه و تأکیدات تکراری و سطحی، بدون کدام مدرک و سند و ثبوت در پی بد نام ساختن شهید داؤد خان و فامیل محترم شان برآمده است، چرا؟

اگر جناب داؤد ملکیار سؤالاتم را یکه به یکه و بطور دقیق پاسخ میداد، شاید جواب چرای بالائی را به صورت دقیق تر خدمت هموطنان عزیز ارائه می توانستم، اما فعلاً پاسخ "چرا" به همان تعریف "ما" جناب داؤد ملکیار و بقیه سؤالات بی پاسخم مرتبط می ماند.

بلی من جناب داؤد ملکیار را "درغگو" خوانده ام، به مقابل درغی که در همین صفحه راجع به شخص خودم گفت!(منابع: تبصره های داؤد ملکیار درهمین صفحه در ماه های می و جون 2018م.)

آیا از امکان بعید است که یک کسی که به مقابل یک شخص زنده اینطور دروغ تهمت نماید، عین عمل زشت دروغگفتن خودش را در پشت مرده ها هم انجام دهد؟

جواب سؤال اخیر را من با نخیر جواب میدهم!

با بیت محبوب و مشهوری به پیامم خاتمه میدهم.

"دروغ آدمی را کند شرمسار
دروغ آدمی را کند بی وقار"


و من الله التوفیق


با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: نصيه أكرم حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 21.06.2018

به جواب جناب ملکیار که دیروز آخرین نوشته اش را در مورد ادعای ناحق خویش نوشت ولی امروز باز سر از قفس بلند نموده و به هرزه گویی خویش ادامه میدهد.

جالب اینست که این همه یاوه سرایی اش را راهی برای نشر باز است؟ پس مسوولیت آنلاین ساختن این اتهامات با این همه تشریحات گرافیک انرا کی بدوش خواهد کشید؟ با آنکه از سند درخواست شده اطلاعی بدست نیست.

جناب ملکیار! اگر به نوشتۀ قبلی ام مراجعه شود، من از قول مرحومه بی بی زهره جان نعیم نوشتم که" غزال دختر شهیدعمر جان داود و گلالی جان ملکیار زخمی برداشته بود و به مادرش میگوید که من زخمی شدم. مادر در جوابش میگوید که" سر ات را بلند بگیر که مرمی به قلب ات اصابت کند. و غزال همین کار را میکند و جان به حق میسپارد." باید اضافه کنم که مرحومه زهره جان نعیم به این عقیده بودند که بی بی گلالی جان ملکیار بار این گناه را خود بدوش خود حواله میکند و همین پیشنهاد خودش به فرزند یکی از رنج های زندگی وی است. و هرگاهی وی به این اندیشه میرود که اگر خود به فرزندش این صدا را نمیکرد شاید که غزال جان شهید و هیله جان شهید ازین کشتارگاه به مثل داود جان غازی و زهرا جان غازی جان به سلامت میبردند.

جنابا! اینرا هم من و هم جناب شما خوب میدانیم که حالت روانی بی بی گلالی جان سال هاست که به هم خورده و توازن دماغی خویش را بکلی از دست داده. به خدا معلوم که تحت چه نوع فشار روانی بالای این خواهر مریض ما این ادعا را به داستانی تبدیل نموده و سندی از آن تهیه دیده ای ولی حکم سریع قانون را در مورد فراموش نکن. انسانیکه برای دو روز زیر آب میماند و آب حمام در زمستان واشتگتن سرد، باعث نمیشود که وی را به این وادارد تا از جایش تکان بخورد. با چنین یک مریض، این برخورد نا روا و غیر قانونی جزایی در پی دارد. که دعا دارم کفاره آن را حمل کنید.

چه خوب میفرماید بزرگوار داکتر سید عبدالله کاظم که: مگر ویس دیوانه شده بود که دست به چینین عملی بزند؟ بیائید از خود سوال کنیم که منطق در چنین حالتی چه حکم میکند که باران مرمی از هر سو روان باشد، چگونه شهید ویس داود دست به اسلحه بزند و به قوت مرمی بارانی که در هر ثانیۀ ای بر بدن عریزان وی اصابت میکند بیفزاید؟ آنها بدون شک با مرگ حتمی روبرو بودند و ضرورتی برای کشتار دیگری دراین صحنۀ مرگبار موجود نخواهد بود.

نمیدانم جناب ملکیار! آیا در آن سینۀ پر کینه شما دلی وجود دارد که توانمندی نوشتن این صحنۀ ایرا که استخوان انسان را میلرزاند، دارید و آنرا بررخ اعضای این خانوادۀ رفته در راه وطن باز پس میآورید؟ به یقین که از درد نمیدانید و به یقین که رحم انسانی در خون تان سهمی ندارد و آن کله و قلب حسود را احساس انسانی راه نیافته ورنه از این تیر های زهر دار بجان آدم های بس درد دیده رها نمی نمودید.

همانگونه که قبلاٌ بیان داشتم بیائید به حکم قانون با شما معامله کنیم.

مرگ بر افکار مریض شما، مرگ بر اتهامات بیمارگونه و ناحق تان و مرگ بر قلب بی احساس و نا خلف تان


اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 21.06.2018

آقای داؤد ملکیار !
تعقیب این موضوع قمار نیست که بزعم شما «قطعه برنده و بازنده» مطرح باشد، بلکه ادعای شما یک موضوع بس مهم و تاریخی است و اگر تاحال ندانسته اید، باید بدانید که شما میخواهید قطعه برنده را بدست خلقی ها و پرچمی ها بسپارید تا بدانوسیله جنایت بس بزرگ یعنی کشتن اطفال و زنان را در حادثه ارگ از گردن خود ساقط سازند و بار مسئولیت آنرا ازطریق شما به گردن کسانی بیندازند که خود جزء داغداران و رفتگان استند.

نمیدانم که آیا آگاهانه به این همنوائی و همکاری با آنها دست یازیده و چنین ادعا را به راه انداخته اید و یا نا آگاه از عواقب آن. اگر آگاهانه بوده است، البته پاداش آن جز همدستی با جنایتکاران چیزی بیش نخواهد بود و اگر نا آگاهانه بوده باشد، در آنصورت با یک معذرت میتوانید از این وضع دشوار رهائی یابید.

شما از من خواستید تا بیایم و کلیپ ویدیوی "لپ تاپ" شما را مشاهده کنم، اما نگفتید که وظیفۀ من از مشاهده همچو کلیپ چه خواهد بود؟ شما میخواهید که من بگویم بلی آنرا دیدم و این چیزها را شنیدم، اما اولین سؤال دیگران از من معرفی گوینده آن کلیپ به حیث شاهد عینی میباشد؟ من شخص را نمی شناسم و شما آقای ملکیار باید او را قبل از شنواندن کلیپ به من معرفی کنید، چون شما با او مصاحبه کرده اید و او را می شناسید؟ ایا بهتر نیست که اینکار را همین حالا انجام دهید و این سؤال را جواب بگوئید. متأسفانه به دلایل ضعیف شخصی و فامیلی و نیز اینکه باید از او اجازه بگیرید، تاحال جرأت نکرده اید تا شاهد عینی خود را معرفی کنید. پس چطور دنبال شرح جزئیات آن هستید؟ یا للعجب! هنوز گندم را درو نکرده و در آسیاب نا برده ، شما سخن از پزیدن نان می زنید!

آقای ملکیار! طوریکه در نوشته قبلی خود تصریح کردم، بازهم آنرا مکرراً برایتان خاطر نشان می سازم که: ثبوت ادعا تنها بوسیله شنواندن صدا یا تصویر شاهد (90 فیصده شما) میسر نمیشود، بلکه در قدم اول باید ثابت شود که صدا و کلیپ اصلی بوده و تقلبی درآن رخ نداده است و دیگر اینکه وضع روانی و جسمی شاهد چه در وقت وقوع حادثه و چه بعد از سالها حینیکه او رویداد را به شما شرح داده و شما در حضور چند نفر آنرا ثبت کرده اید، چگونه بوده و او در هر دو موقع در کدام حالت قرار داشته است و نیز اینکه آنچه را شاهد عینی شما بیان میکند، آیا کسانی دیگر حاضر در صحنه ای رویداد آنرا تائید کرده و به چه تعداد اشخاص دراین اظهارات مؤید شاهد شما بوده اند؟ و آیا شما میتوانید شهادت آنها را حرف به حرف به روی اسناد ثقه ثابت سازید؟ همچنان علاقه شخص شما به این موضوع نیز مطرح میگردد و هرگاه علایق خاص و عقده های شخصی در اینکار موجود باشد و این ادعا برویت اختلاف منافع Conflict of interests صورت گرفته باشد، از اعتبار حقوقی موضوع جداً کاسته میشود. همچنان شما باید سندی را ارائه دهید که شاهد شما اجازه نشر و یا شنواندن گفتار او را با دیگران قبلاً به شما داده است و نیز اگر مرجع ذیصلاح میخواهد از شاهد حضوراً اعتراف بگیرد، شاهد باید حاضر به اینکار برویت سوگند باشد، زیرا موجودیت آدیو ـ ویدیو قانوناً به حیث سند اصلی از اعتبار چندان برخوردار نیست، تا وقتیکه طی مراحل نکند.به این اساس بدون تحقیق و تدقیق در موارد مقدماتی فوق اگر من بیایم و کلیپ شما را مشاهده کنم، یک کار بیهوده و خارج از صلاحیت من میباشد. این کلیپ باید از طرف یک مرجع ذیصلاح بررسی گردد و نخست مراحل مقدماتی آن تکمیل گردد و بعد موضوع محتوای آن مورد بحث قرار میگیرد، تا انوقت کلیپ شما ارزش به اصطلاح "دو توت" را ندارد.

قابل ذکر میدانم که اگر در یک موضوع ناخود آگاه پای انسان به لجنزار بند میشود، نجات از آن بوسیله ای دست و پا زدن بسیار میسر نمیشود، زیرا با اینکار انسان در لجن بیشتر فرو میرود و آنوقت خود راه نجات را به روی خود می بندد. با تأسف که شما خود را با هر نوشته و تبصره، بیشتر دراین لجن فرو می برید ، چناکه با طرح سه سؤال نامفهوم در تبصره آخر خود خواسته اید ذهنیت ها را بیشتر مغشوش سازید. اگر آگاهانه و روی وظیفه به چنین شایعات دامن می زنید و آب را به آسیاب دشمنان مردم و وطن می ریزید و خود را در خدمت آنها قرار میدهید، بحال تان باید تأسف کرد!

گاهی شما بجای "من" از "ما" صحبت میکنید و از این معلوم میشود که کسانی با شما وظیفتاً همکار خواهند بود، ولی موجودیت آنها در پرده ابهام معنی آنرا میدهد که در نهایت آنها شما را تنها خواهند گذاشت. شما در نوشته اخیر خود از دوخانواده بزرگ "ملکیار و عثمان" نامبرده اید، بهتر است پای خانواده ها را دراین ادعای بی اساس تان نکشانید و تنها با ذکر نام شخص که شما او را شاهد عینی میدانید، اکتفاء کنید، چون دخیل ساختن پای خانواده ها تجاوز به حریم خصوصی آنها خواهد بود.
ترسم نرسی به کعبه ای مقصود +++ گین راه که می روی به ترکستان است


اسم: داكتر ع و حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 21.06.2018

آقاى داود ملكيار،
چنين انسانى چون شما شايد در دنيا كم ديده شود. چنين دروغ شاخ دار تان را در جاى بگويد كه كسى خبر نباشد. مثل كه دوستان مساوات ،خلق و پرچم در پورتال زياد به كمك تان مى رسد.
وقتى كسى كه حرف مى زند دروغ مى گويد، درامانت خيانت مى كند، وقتى در راه عقل و منطق شكست خورد باز گل افشانى مى كند جايگاه خود را در أسفل سافلين خواهد يافت.


اسم: داكتر ع و حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا     تاریخ: 21.06.2018

از سياست تا جنايت.
به حيث يك متخصص طب با تجربه داشته خود مى خواهم يك موضوع مهم ديگر راجع به اين بحث ذكر كنم.
تجربه نشان داده كه سوء استفاده از أشخاص ضعيف و مبتلا به أمراض فزيكى و روانى دايما" از جانب اعضاى فأميل و نزديكترين أشخاص صورت مى گيرد. در اين گروپ اسيب پذير أطفال ، خانم ها، أشخاص كلان سال و أشخاص معيوب شامل مى باشند.
اين موضوع قابل تحقيق است كه أيا واقعا" اين مصاحبه صورت گرفته؟
اگر مصاحبه انجام شده تحت چه شرايط بوده؟ در اين قسمت موضوعات زياد است كه نمى خواهم أضافه در ان تبصره كنم. جز اينكه اين موضوع نه تنها سياسى و تاريخي است بلكه شامل موضوعات انسانى، حقوقى و جنائي مى باشد كه بايد به ان توجه زياد كرد .


اسم: وطندوست    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 21.06.2018

آقای ایاز نوری آزادی، احترام تقدیم می کنم!

این استدلال تان، که " شاغلی محمد داود خان ملکیار خو د سردار او د کورنی د قتل په عمل کې هیڅ کوم سهم نه دئ لرلای، البته خپل نظر او نقل اقوال ئې دلته راړي دي...؟ "
مرا به یاد طنزِ وطنی ما می اندازد. شخصی که تمام شب برایش قصۀ لیلی و مجنون خوانده شد، در ختم قصه پرسید، آیا کسی برایم گفته می تواند، که همین لیلی زن بود یا مرد؟

جهت اطلاع شما یکبار دیگر خلاصۀ افسانه ای که از چندین هفته به این طرف درین وبسایت جربان دارد:
هیچ کس آقای داؤد ملکیار را متهم نکرده است، که خودش قاتل داؤد خان یا اعضای فاملیش می باشد، بلکه آقای ملکیار با ادعای غیر مستند خود به قاتلین اصلی، یعنی رهبران حزب تبهکار خلق و پرچم برائت می دهد.

در رابطه با انتقاد تان، که چرا کلان های این حزب تبهکار محاکمه نمی شوند، اما آقای داؤد ملکیار باید محاکمه شود، شاید این ضرب المثل آلمانی برای تان جالب باشد: آنهای که در دُم ِ قافله روان اند، اکثراّ خوراک گرگ ها می شوند.
( دُم قافله را اینجا میتوان دُمباله رَو قافله نیز تعبیرکرد)

به امید روزیکه مردم افغانستان توان آنرا پیدا کنند که قاتلین جگرگوشه های شانرا به پای محاکمه بکشانند.


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 20.06.2018

خوانندگان واقع بین و محترم سایت افغان جرمن آنلاین بعد از سلام!

طوریکه درین دو ماه گذشته ملاحظه نموده اید، ناباوران متعصب در مورد وقایع ارگ، درمرحلۀ اول مرا دروغگو، مفتری و و و. . . خطاب کردند، ولی آهسته آهسته متوجه شدند که من برای گفته هایم پشتوانه و سندی در دست دارم، لذا تدریجاً نغمه عوض کرده و حالا راجع به شواهد حقوقی در محکمه، حالات روحی در وقت جنگ، و غیره و غیره، در خمیر حقیقت، دنبال موی میگردند.
برای کوتاه کردن این بحث، دیگر با کسانیکه اصلاً عنصر قناعت در وجود شان تعبیه نشده است، بحثی نخواهم داشت، ولی میخواهم ذهن هموطنان واقع بین را به چند سوال آخری ام، معطوف نمایم و قضاوت را به ایشان واگذار نمایم.
1: آیا کسی که به خانوادۀ شریف داؤد خان، عمیقاً عشق و احترام دارد، میتواند به عوض جانیان کمونیست، نام یک عضو خانواده (ویس داؤد) را به حیث ضارب آخری خود معرفی کند؟
2: آیا کسی میتواند ضارب اولاد دلبندش را که در پهلویش نشسته بود، در روز روشن با کسی دیگر اشتباه کند؟
3: آیا کسیکه ضارب در چند قدمی اش قرار میگیرد و آمادۀ فیر می شود، و از ضارب می خواهد به رویش نزند، و ضارب با اثر این تقاضا، میل تفنگش را پائین آورده و چند مرمی به بطنش فیر میکند، میتواند ضارب خود را نشناسد؟.
من در حالیکه این جرئیات را به خاطر گرافیک بودن صحنه ها، و احترام به انسان های شریف و زجر دیده، از نوشته ام حذف نموده بودم، دیده می شود که مخالفین و آنانیکه می خواهند روی این واقعیت ها پرده گذاشته شود، به عوض تعمق و کنجکاوی، تعرضات و اهانت های شخصی را بیشتر ساخته اند و مسؤلین سایت افغان جرمن آنلاین نیز برخلاف وعدۀ اولی، از آن تعرضات جلو گیری نکرده است. ولی این تهدیدات و تعرضات مرا هر روز مصمم تر ساخته است تا برای ثبوت حقیقت، به کوشش و مبارزه ادامه دهم.
یقین دارم اهل خبره با واقع بینی، از خلال این بگو مگو ها به واقعیت ها پی خواهند برد و مانند کسانیکه به قطعه بازی بلدیت دارند، از روی جرت و فرت ها و واویلا ها، تشخیص خواهند داد که کی قطعۀ برنده در دست دارد و کی قطعۀ خشره و بازنده.
این بود پایان کلام من درین مبحث.
والسلام
داؤد ملکیار


اسم: فضل احمد رسولی    محل سکونت: آلمان     تاریخ: 20.06.2018

علاقمندان محترم این دریچه سلام !
از نوشته جناب قیس کبیر تحت عنوان «« تقلب صدا و شناسایی آن و خاموشی مطلق متقلبین و هواداران شان »» که در سال 2014 نشر شده است واکنون آنرا دوباره در خدمت دوستان قرار داده اند تشکر میکنم.
این اثر علمی و تخصصی روشنگر تعدادی از جعلیات است که درگذشته حال و آینده جعل شده وجعل خواهند شد آگاهی لازم را در مورد ارائه میکند . این نوشته برای تمام دقیق نگر ها ، و اشخاص محترم که به دنبال حقایق اند سند با اهمیت تلقی می شود . نباید این سند عالی علمی را فراموش کرد . ....

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 20.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

از آن جائی که بعضی از هموطنان عزیز ما در ارتباط ثبت نمودن آواز و تصویر ویدیوئی به حیث اثبات یک موضوع و یا به حیث سند ثبوت چیز های جالبی نوشته اند، شاید برای حقوق دانان محترم ما "توان و ضعف" یک آواز ثبت شده و یا تصاویر ویدیوئی بهتر و دقیق تر واضح باشد، اما تا جائی کمی که من در رابطه اطلاع دارم، "توان" سند بودن یک نوار و یک تصویر ویدیوئی، نظر به دلایل مختلفه و زیادی، اکثر اوقات چنان به "صفر" تقرب می کند که حتی بعضی مواقع به حیث جرم شمرده شده با عث جریمه های بزرگ نقدی، بعضی اوقات و در برخی از کشور ها حتی متخلف به حبس تا به سه سال نیز محکوم می گردد.
من در این رابطه برای کسانی که به زبان آلمانی بلدیت دارند، متن و آدرس صفحه ای را که منبع معلومات چندی در رابطه است، تقدیم میدارم. متاسفانه در همین روز ها به دلیل کمبودی وقت، وقت ترجمۀ آنرا ندارم.

"Vor Gericht
Haben heimlich aufgenommene Mitschnitte, Fotos, Videos Beweis­kraft?
Heimlich Gespräche aufzeichnen: Eine Straftat?
Wer die die Informationspflicht verletzt und heimlich aufzeichnet, sichert sich nicht nur keine Beweise, sondern macht sich darüber hinaus strafbar. „Wer unbefugt Gespräche aufnimmt, begeht eine Straftat nach § 201 des Strafgesetzbuches“, sagt Rechtsanwalt Jörn H. Linnertz. „Es handelt sich dabei um die ‚Verletzung der Vertraulichkeit des Wortes‘“. Auf dieses Delikt sieht das Strafgesetzbuch Geldstrafen oder Haftstrafen von bis zu drei Jahren vor.
منبع:
https://anwaltauskunft.de/magazin

البته هدفم از ذکر این موضوع ترساندن و لرزاندن کسی نیست، بلکه هدفم در اینجا یک اطلاع رسانی میباشد!

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: قاسم باز   محل سکونت: ویرجینیا امریکا    تاریخ: 20.06.2018

برادر محترم جناب نبیل عزیزی.
من از روز اول دروغ پردازی این بحث داود ملکیار تقلبی تحت عنوان واقع داخل ارگ تا دیروز هیچ سهم نگرفتم. این آقای داود ملکیار بود که به بعضی بزرگان و نویسندگان محترم این ویب سایت توهین ناجوانمردانه بنام بی باک نمود. شما بزرگوار در آنوقت کجا بودید که به این آقا میگفتید که جناب متوجه الفاظ تان باشید. این لطف را شما در آنوقت نکردید. ولی وقتیکه شخص دیگر به عین جملات و مفهوم برای آن آقا بنویسد باز شما بزرگوار بجای اینکه شروع کننده اولی را ملامت سازید وی را رها نموده نفر دوم را ملامت و گنهگار معرفی می نماید.
جناب محترم آقای نبیل عزیزی.
از نظر شما کلیمه بی باک چی معنی دارد. و به کی گفته می‌شود شخص بی باک باید داری چی گونه خصوصیات باشد.
در تمام جهان توهین یکسان است. توهین کردن چی به الفاظ جار قربان باشد و چی به الفاظ غیر جار و قربان.
نزد من میوندوال جاسوس سیاه و ای آیی ای است بخاطریکه من اسناد موثق درباره وی دارم انشاالله که انرا به نشر خواهم رساند.
نزد من داود ملکیار شخصکه به پرنیسپ های اسلامی سازگار نیست است.
شخصیمه در فامیل خود از زبان خویشاوندان خودش به وی شخص غیر نورمال خطاب می‌شود است. کسیکه در دوره خدمت عسکری از نام پدر خود شرمیده و خود را در قاغوش عسکری به هم اوطاقیان خود هر یک جنابان انجینیر شریف روشن و هادی جان تره کی که هر دو آنها دوستان من هستند بنام پسر عبدالله خان ملکیار سفیر کبیر دوران جمهوریت و خسر عمر داود معرفی نموده بود چی توقع باید داشت. شخصیمه یک وقت به پدر بودن ان شخصیت افتخار می‌کرد ولی امروز که وی در جمع ما زنده نیست جناب داود سلام ملکیار باز از زبان وی دو هزار دروغ ساخته و بافته . من ایمان کامل دارم که این نقل قول که امروز آقای ملکیار تقلبی از گفتار عبدالله خان ملکیار ذکر نموده نقل قول وی نیست. بخاطریکه در وقت کودتا هفت ثور عبدالله خان ملکیار سفیر در کشور امریکا یا مصر بود تنها یگانه عضو ناسکه فامیل سلام ملکیار خانم گلابی داود عمر ملکیار بود که در ان شب در ارگ بوده. چون وی فعلا حیات دارد آقای جناب داود ملکیار از ترس اینکه به این جفنگ‌هات خود روانه زندان و سو نشود وی از ذکر نام گلابی داود عمر تفره می‌رود. وی نام عبدالله خان ملکیار را که امروز در بین ما نیستند ذکر می نماید. خوب است که امروز باندیستهای امین و فقیر مدافعین ملکیار شدند. خدایه خیر این جهان را پیش کن.


اسم: قیس کبیر   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 20.06.2018

محترم ملکیار صاحب، در اینجا می خواهم دلیل این را که چرا بازدید شخصیت های منتخب شدۀ شما، از اسناد جمع آوری شدۀ تان، برای کشف حقایق تأریخی محک قضاوت بی طرفانه قرار گرفته شده نمی تواند، کمی روشنی بیندازم:
جعل بودن اسناد چاپی، صوتی و ویدیوی..
اینجانب اکتبر 2014 نوشتۀ تحت عنوان " تقلب صدا و شناسایی آن" به نشر سپرد که شما خود تان تشخیص کرده می توانید که کمیته ای که جهت برسی این گونه اسناد تعین می شود، باید دارای مشخصات و معیار های مسلکی و قانونی در سطح ملی باشد؛ از جانب اورگان ها یا اداراتُ دولتی جهت اجرای این وظیفه تعین و مؤظف شده باشد؛ این کمیته باید نزد قانونگذاران مملکت رسمیت داشته باشد، و بلاخره نتایج بررسی کمیتۀ مذکور بار دیگر در محکمه تائید گردد و اجازه داده شود، که به حیث یک حقیقت تاریخی ثبت تاریخ افغانستان گردد. شما می بینید، این پروسۀ را که ما مختصر اینجا تشریح کردیم، یک پروسۀ یک نفره یا دونفره نیست، که جناب شما پیشنهاد کرده اید....

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: نبیل عزیزی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 20.06.2018

دوستان گرامی سلام.
بدبختانه اکثرا" بحث و تبادل نظر بین ما افغانها با توهین و دشنام می انجامد، که این عمل خصومت بین دوستان را بار می آورد و ضیاع وقت برای خوانندگان گرامی است. زیرا بحث بدون نتیجه هیچ کمکی برای روشن ساختن ذهن عوام نمی نمائید.
به خصوص بحث روی مقاله محترم ملکیار به نظر بنده از جاده منطق آهسته آهسته خارج میشود. زیرا هرگاه آواز بلند شود نشانهء از ضعف منطق است.
از ادارهء محترم پورتال خواهشمندم که متوجه متن نظرات دوستان باشند به خصوص نظر محترم آقای باز!!!
با عرض معذرت بعضاً این سوال برایم پیدا میشود که آیا واقعأ کسانیکه در سایتهای انترنتی می نویسند، مسئولیت اجتماعی و اخلاق نویسندگی را که در برابر یک نویسنده قرار دارد ادا میکنند؟ آیا حد اقل آن را میدانند؟
با عرض حرمت




اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 20.06.2018

با عرض امتنان از ادارۀ محترم افغان جرمن آنلاین که با وجود مشکلات تخنیکی بازهم نوشته مرا تحت عنوان "فیرهای هوائی آقای داؤد ملکیار" آنلاین کردند. البته باز نشدن آن نوشته موجب شد تا چند نفر از دوستان به من تیلفون کنند و جویا شوند که چرا نوشته باز نمیشود و من از مشکلات تخنیکی برای شان یاد کردم، اما آنها جداً از من خواستند تا آنرا در صفحه نظر سنجی ها بگذارم که اینکار را انجام دادم. البته چند ساعت بعدتر متوجه شدم که نوشته در صفحه تحلیل ها به نشر رسیده است سپاس و امتنان از اداره محترم افغان جرمن آنلاین


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 20.06.2018

آقای داؤد ملکیار سلام و احترام ما را بپذیرید.

از نظر هیئت اداری این وبسایت، شما حق دارید، بحث را هر موقع که بخواهید، اتمام اعلام کنید؛ اسناد تانرا به هرمرجع که به نظر تان مهم است، بفرستید، و از هر شخصیتِ که نزد تان معتبر است دعوت به عمل آرید.

هیئت اداری نیز این حق را به خود میدهد، که چه وقت این بحث را به اتمام برساند؛ نتیجه گیری خود را ازین بحث به خوانندگان تقدیم نمایند؛ و تصمیم شما را از دعوت آقای داکتر سید عبدالله کاظم یا دیگر شخصیت ها غیر قابل قبول اعلام نماید! با دلایل ذیل:


اول، شما به هیئت اداری و خوانندگان طوری وانمود کردید، که گویا اجازۀ کتبی" شاهدان عینی " را جهت نشر مصاحبه های شان با خود دارید. اما متإسفانه چنان نبود. لهذا شما برای مدت طولانی، هیت اداری را در حالت ابهام نگهداشتید.

دوم، اشخاص یا بهتر بگوئیم، کمیته ای که جهت برسی این گونه اسناد تعین می شود، باید دارای مشخصات و معیار های قانونی در سطح ملی باشد؛ از جانب اورگان ها یا اداراتُ دولتی جهت اجرای این وظیفه تعین و مؤظف شده باشد؛ این کمیته باید نزد قانونگذاران مملکت رسمیت داشته باشد، و بلاخره نتایج بررسی کمیتۀ مذکور بار دیگر در محکمه تائید گردد و اجازه داده شود، که به حیث یک حقیقت تاریخی ثبت تاریخ افغانستان گردد. شما می بینید، این پروسۀ را که ما مختصر اینجا تشریح کردیم، یک پروسۀ یک نفره یا دونفره نیست، که جناب شما پیشنهاد کرده اید.

در آینده و در موقع مناسب نتیجه گیری هیئت اداری به خوانندگان تقدیم خواهد شد.
با احترام فائقه


اسم: ایاز نوري آزادي   محل سکونت: Holland    تاریخ: 20.06.2018

د قتل شوي سردار داود د پلویانو د توجه وړ!

تاسو. چې مشغول د ښکځل کولو او توهین کولو، تهمت کولو وخپل مخالف ته یاست، د هغه پر ځای که تاسو واقعاً شهامت لری او خپل ولینعمت سردار صاحب داود خان ته وفادار یاست، همداء اوس هم د (حدخا) مهم رهبران، چې حکومت ئې کړئ دئ، ژوندي درته چکر وهي، تاسو هغوی قانوني محکمې ته کش کړئ.
شاغلی محمد داود خان ملکیار خو د سردار او د کورنی د قتل په عمل کې هیڅ کوم سهم نه دئ لرلای، البته خپل نظر او نقل اقوال ئې دلته راړي دي...؟!.


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 20.06.2018

آقای داکتر صاحب غروال سلام مرا بپذیرید!

خواهش میکنم، بگذارید، که تا یک بحث جنجالی ( عاملین شهادت داؤد خان و فامیلش) به اتمام و به یک نتیجه گیری برسد، بعد هرکس آزاد است، هرموضوع که ذهنش را مشغول میسازد، اینجا مطرح و در بارۀ آن بحث کند.
اما فعلاّ بازکردن این بحث ( که آیا بدبختی مردم افغانستان با کودتای داؤد خان شروع شد یا باکودتای این باند تبهکار) و بخصوص ارتباط دادن آن با موضوع سردست که هنوز به اثبات نرسیده، بحث را به یک "کچری قروت" تبدیل می کند و به مغرضین فرصت میدهد، که مسیر بحث اولی را به ناکجاها بکشانند. به نظر من، این کار در همین وقت تنها به مفاد مغرضین است، که مانند همیشه آب را گِل آلود میکنند و ماهی میگیرند.

به اقای غ.حضرت توصیه می کنم، اگر وقت کافی در اختیار دارند، بهتر خواهد بود، اذهان ما را با مقاله ای در رابطه با قوانین وضع شدۀ دولت ایران علیۀ مهاجرین افغان ( ممنوعیت خرید و فروش نان و غذا به مهاجرین افغانی)روشن بسازند و آنرا با قوانین هتلری علیۀ یهودان مقایسه فرمایند. ثواب آن بیشتر خواهد بود.


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلفورنیا     تاریخ: 20.06.2018


پیشنهاد جدی و آخری به آقای عبدالله کاظم!

همانطوریکه قبلاً هم متذکر شده بودم، نشر صحبت های شاهد عینی که حاوی مطالب فرعی و خصوصی نیز می باشد، در میدیای جهانی کار معقول و پسندیده نیست. لذا برای ختم این مباحثه و برای قناعت خاطر مخالفین این مبحث، من قبلاً به ده نفر پیشنهاد نمودم تا برای دیدن و شنیدن گفتار شاهد عینی موافقه نمایند و من حاضر به همکاری می باشم. ولی به خاطر بعضی مشکلات، برای همه دعوت شدگان این امکان به آسانی میسر نبود.
اینک این پیشنهاد را آسانتر ساخته و از محترم آقای عبدالله کاظم که مقیم کلیفرنیا استند، تقاضا می کنم که برای رفع شک ها و ناباوری ها، اگر مسافرت به جنوب کلیفرنیا برای شان مشکل باشد، من حاضر استم در یک جای نزدیک به محل اقامت شان بیایم و با کمپیوتر (لپ تاپ) گفتار و ویدیوی شاهد عینی را به ایشان بشنوانم و نشان دهم. و یا تکت طیاره برای شان تهیه نموده و ایشان را در شهر مسکونی خود استقبال نمایم. به این ترتیب هویت شاهد عینی از آقای کاظم مخفی نمانده و با چشم سر و هوش و گوش، گفتار شاهد عینی را از زبان خودش خواهند دید و خواهند شنید.
به این ترتیب در برابر آنانیکه ادعا دارند، این جریانات و حکایات، ساخته و بافتۀ من است، و تا به حال به اهانت ها و هتاکی های متواتر در مورد من پرداخته اند، به یک باره گی نقطۀ پایان گذاشته خواهد شد و برای شان جز خجالت چیزی باقی نخواهد ماند. و برای آنعده از هموطنانی که احترام کارانه پیشنهاد نموده اند تا این بحث خاتمه پیدا کند، نیز آرامش خاطر بوجود خواهد آمد.
لذا آقای کاظم که مورد اعتماد این گروه معترض و ومتعرض قرار دارد، می تواند به آسانی این مشکل شانرا حل نماید. حال اگر آقای کاظم با این پیشنهاد ساده و صریح، موافقه نمی کند، به این نتیجه خواهیم رسید، که: "دل درو گر به درو نمی شود، داس خود را با کلوخ تیز میکند".
این بود پیشنهاد جدی و آخرین من برای رفع هرگونه شک و تردید. که در صورت عدم موافقۀ آقای کاظم به حضور یافتن و ملاحظۀ شواهد، این مبحث را درین سایت، خاتمه یافته تلقی نموده و برای تهیۀ و ارسال اسناد و شواهد، به مراجع ملی در آیندۀ نزدیک اقدام مقتضی به عمل خواهد آمد.
با تقدیم احترام
داؤد ملکیار


اسم: قاسم باز   محل سکونت: ویرجینیا امریکا    تاریخ: 20.06.2018

داود سلام ملکیار تقلبی !
در فلسفه اسلامی کسیکه به سرور کاینات توهین کند مشرک است، اکثر وطنداران ما در کلفورنیا شما را بتمام اعمال غیر اسلامی و انسانی میشناسد، من از عبدالله خان ملکیار ګرفته تا طفل شیر خوار تان همه را بتمام سیولایزشن غربی تان میشناسم، تعجب کردم که شما یک ایه مبارکه را نوشتید به انهم که میدانم به ان ایمان و عقیده ندارید، شما کسی هستید که دامن خود و فامیل خود را دو دسته بالا میکنید، شما اګر واقعآ غیرت میداشتید بالای عبدالله خان ملکیار که حیثیت پیشوا فامیل بی مسولیت تانرا دارد باید ان مرد را در اذهان مردم نمی شرماندید، پدر و کاکا جاسوس تان از برکت ان شخیصیت بمقامها مهم دولتی رسیدند،
ملکیار تقلبی داود سلام. کسیکه حرمت فامیل خود را نګاه کرده نمی تواند وی چطور عزت خود ناموس خود را نګاه کرده میتواند. شما یک شخص دایم الخمر ضد عقیده اسلامی هستید، من خوشو شما را بتمام معنی میشناسم دو سه بار وی را در منزل دوست و همکار خود ځارنوال ولی الله نعیم در ویرجینیا در منزل وی دیدم دیګر زیاد نمی خواهم در این مورد تبصره نمایم، من باجه شما را بنام مارک کبیر سراج که برایم حیثیت برادر دارد در ویرجیننیا میشناسم وی از شما نفرت دارد چنانچه وی همیشه بر ضد جفنګ های شما شمارا در فیسبوک نصیحت میکندو حتی وی یک روز شما را بخاطر جفنګیات تان شما را از منزل خود کشیده بود، فیسبوک شاهد ادعا من است. دو سال قبل خسر بره شما در فیسبوک اقای .... مسکینیار برایم نوشت که اقای قاسم باز شما خود را بسویه داود ملکیار پایان نیاورید، بهر صورت
شما میګوید که از این موضوع خلیل الله هاشمیان نیز خبر داشت، کسیکه به هاشمیان این قصه خود ساخته ګفته بود ان شما بودید ، شما در طول ۳۷ سال ګذاشته در هر جا و هر مجلیس که نشستید این موضوع را تبلیع نمودید بهمین خاطر بود که ګرداننده تلویزیون بهار هم توسط دوستان شما از این دروغ ساختن های شما خبر شده بود هاشمیان سه سال قبل این موضوع را از زبان شما و غوثالدین فایق نقل قول نموده بود وقتیکه بنده بجواب هاشمیان نویشتم که داود داود غازی نزدیک شما زندګی میکند لطفآ همرای وی بتماس شوید شما هر دو تان در ان وقت قر ګفتید تا اینکه تلویزیون بهار به ان نواسه مرحوم داودخان مصاحبه تلویزیونی انجام داد .
در ان وقت خلیل الله هاشمیان در دریچه نظر سنجی واضح ګفت که من به داود ملکیار ګفتم که این موضوع را نوشته کن،
اقای ؟ دروغګو بینظیر ملکیار تقلبی دادو سلام. شما و هاشمیان هم از موضوع دارالمجانین خبر داشتید شما دو نفر ان موضوع را چقدر بر ضد حکومت شهید داودخان تبلیغ سو نمودید. خجالت بکش،
این نقل قولهای شما مانند نقل قولهای شرر است. خودت به این کارهایت عبدالله ملکیار را یک انسان بی پرنسیپ وانمود ساختید، فکر نکنم که عبدالله ملکیار اینقدر ادم بی سویه بوده باشد که وی این دروغ را بشما ګفته باشد، چون وی امروز در بین ما نیست شما بخاطر ګریز از تهمت های تان پای ان مرد حلیم و مهربان را که وی به سردار محمد داودخان را به چشم برادر مینګریست دخیل میسازید، اګر عمر جان ملکیار ، و پسران عبدالله ملکیار شهامت داشته باشد باید انها بجای هما عثمان و یا داود داود غازی شما را به میز محکمه بکشاند. شما به اینګونه نوشتهای بی بنیاد هم عبدالله ملکیار را شرمنده عام خاص نمودید هم میوندوال جاسوس سیاه و ای ایس ای و هم دختر ناسکه کاکا تان خانم ګلالی عمر داود. را
شما از پس و پیش دامن خود را سر خود بالا نمودید.
شما در یک مشاجره فیسبوکی برایم نوشتید که مرحوم محمد داودخان در زمان وزارت دفاع برای پدرم و کاکایم خطاب صاحب منصبان طلایی میکرد، همچنان شما متذکر ګردید که پدرم اول نمره مکتب بود، دروغګوی بینظیر ملکیار تقلبی به ده ها هزار شاګردان مکاتب افغانستان اول نمره های مکتبهای خود بودند.
میوندوال جاسوس سی ای ای بود، وی جاسوس ای ایس ای بود، شهید داودخان، حسن شرق و حزب پرچم و خلق وی را بخاطر جاسوس بودن وی . وی را بندی نکرده بود انها وی را بخاطر کودتا زندانی ساخت ، اګر وی بخاطر جاسوسی به سی ای ای بندی میشد هیچ وقت حزب دیموکراتیک خلق اعضای کودتاچی میوندوال جاسوس را رها نمیکرد.
من از شما در باره فروش جایداد میوندوال خاین پرسان کردم چرا در کوچه حسن چپ خود را میزنی. لطفآ جواب بګوید.
جناب مفتری بینظیر ملکیار تقلبی داود سلام.
چون هما عثمان در سفر است به سویس رفته من میخواهم همرای وی یک مصاحبه انجام دهم همچنان در این روزهای نزدیک به داود داود در باره دروغهای شاخدار شما مصاحبه انجام خواهم داد، من ان مصاحبه را حتمآ در ویب سایت نشر میکنم تا صحت و عدم صحت ګفتهای شما را برملا سازم، بعد از ان باز ګف خواهیم زد. فعلآ همینقدر بس.


اسم: نصیبه اکرم حیدری   محل سکونت: سدنی - آسترالیا    تاریخ: 20.06.2018

به اداره محترم افغان جرمن آنلاین سلام تقدیم داشته و لازم دانستم که درخواست باز نگهداشتن این دریچه را تا بدست آوردن اسناد از جناب ملکیار تقدیم دارم.
تقاضای قبلی ما برای بسته شدن این دریچه روی این اساس بود که خانوادۀ شهید محمد داود از این همه اتهامات واقف نگردند تا باعث تکان روانی ایشان نگردد، ولی حالا که بازماندگان خانواده از این تهمت آگاهی حاصل نمودند بهتر آن خواهد بود که این سند یا به قول قبلی جناب ملکیار" اسناد" راه خود را تا این دریچه بپیماید و خانواده و دوستان شهید محمد داود بتوانند آنرا به مراجع قانونی بسپارند و در خط قانونی دفاع بیایستند.
چه خوب است ملت بدانند که جناب ملکیار این سند یا اسناد را پوشیده در لفافه قانون و همره با ارزش های قانونی آن بدست آورده باشد و هم سند موافقت شاهد را قبل از مصاحبه در حضور یک شاهد دیگر در دست داشته باشند وهم اینکه حالت روانی شاهد در جریان مصاحبه چه بوده، نقش بسزایی در برابر دفاع قانونی خواهد داشت، زیرا که اگر شاهد انسان تندرستی بوده با دماغ سلیم و همره با امضای موافقت نامه این شهادت را داده باشد، روشنگر تاریخ خواهد بود، ولی اگر این ادعا، به شهادت یک مریض روانی صورت گرفته باشد که متخصص روانشناسی در جریان محکمه آنرا ثابت نموده بتواند، خطای قانونی ای خواهد بود که مدعی را به قانون محول خواهد داشت.
خوشبختانه در جدال با این ادعا، اسناد طب عدلی در مودر موجود است و این اسناد به مدیریت و رهبری محترم داکتر کاکړ انجام یافته که جناب شان خوشبختانه در قید حیات بوده و به حیث شاهد عینی جریان میتواند به محکمه اسنادی ارائه نمایند.
و من الله توفیق


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 20.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

گر چه من شخصاً علاقه زیاد ندارم به جواب نوشته های اکثراً بی محتوا و مملو از "تخیلات" و "تصورات" از گونۀ داؤد ملکیار که از بدو قلمرانی های وی به دو شخصیت محترم و مرحومی چون شهید داؤد خان و شهید میوندوال قلمک می زند، زیاد تر وقتم را صرف نمائم ، ولی به پاس واقعیت طلبی، حقیقت جوئی، منافع ملی و به پاس بزرگان مرحوم ما، بلخصوص به پاس بزرگان افغانستان عزیز ما چون شهید داؤد خان و اعضای فامیل شان که در راۀ خدمت به انسانهای مظلوم جامعۀ ما حتی جان های عزیز شانرا فدا نموده اند، خواستم، با معذرت در ارتباط به اظهارات اتهامگر مشهور وطن آقای داؤد ملکیار، یاد آور شوم که این گونه نوشته های مملو از تصورات و تخیلات وی اول به حیثیت خودش، ثانیاً به واقعیت طلبی و حقیقت جوئی، ثالثاً به منافع ملی ما صدمه وارد نموده، و همچنان فقط و فقط به نفع روسیه و وابسطگان پرچمی-خلقی اش تمام می شود!

اینکه چه انگیزه ای با عث بروز چنین اظهارات بی مسؤلانۀ آقای داؤد ملکیار میشود، تا به حال به درستی برایم واضع نشده است، زیرا تا به حال وی با بهانه های مختلف و مخصوص خودش، نه تنها از پاسخ گفتن به تمامی سؤالاتم فرار نموده است، بلکه بر شخص خودم نیز اتهامات و حتی دروغ های واقعاً و به تمام معنی شاخدارش را بسته است!

مشکل اولی در این است، که، چطور میتوان به حرف شخصی باور کرد که در روز روشن به مقابل چشمانت دروغ بگوید و وقتی از وی بپرسی برادر لطفاً بگو چرا در روز روشن به مقابل چشمانم دروغ میگوئی؟ در جواب بگوئید من با تو "مقاطعه" دارم.

زمانی باز هم برایش بگوئی او برادر من "مقاطعه" ات را چه کنم، لطفاً بگو چرا در مقابل چشمانم دروغ می گوئی؟

بعدش شور و فغان را راه بیآندازد که ببینید که مرا دروغ گو می خواند. به صورت مشکل به نظر میرسد باور به حرف کسی نمود که در مقابل چشمانت دروغ بگوید و در عین زمان از خدا و رسول نیز حرف به زبان آرد، سلوکی که جناب داؤد ملکیار از خودش در همین صفحه، در همین سه چهار روز اخیر از خودش به مقابل چشمانم به نمایش گذاشته است !

اما با آن هم به هر صورت.

دانشمند محترم جناب محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم در نوشتۀ مورخۀ 15.06.2018 جناب ایشان به انگیزۀ "عقده مند بودن" جناب داؤد ملکیار اشاراتی داشته اند که به نظر این بنده این برداشت جناب محترم داکتر صاحب کاظم کاملاً درست میباشد، اما به نظر این بنده با آنکه انگیزۀ "عقده مند بودن" جناب داؤد ملکیار یکی از انگیزه های وی و یکی از دلایلی بوده می تواند که چرا داؤد ملکیار با چنین خشمی در پی تخریب نام نیک شهید داؤد خان و فامیل محترم شان کوشش به خرچ می دهد. زیرا این چه نوعی از "عقده" بوده می تواند که با آنکه آقای داؤد ملکیار خوب میداند که با این نوع سطحی نگری هایش در خدمت روسیه و وابستگان پرچمی-خلقی وی قرار گرفته است، هنوز هم بدون هیچ یک سند معتبر علمی بر "تخیلات" ، "حدسیات" و "تخیلاتش" پا فشاری دارد؟

برای رد یابی دلایل اصلی این همه اتهامات بی اساس آقای داؤد ملکیار، به نظر من زمان و یا تاریخ این نوع تخریبات ضد منافع ملی و استوار به "تخیلات" و "حدسیات" آقای داؤد ملکیار را نباید از غور و دقت دور دانست:

آقای داؤد ملکیار بعد از چهل سال، درست زمانی که از چند سال بدینسو قدر و منزلت و روحیۀ وطندوستی شهید داؤد خان، به شکل روز افزون قلب های اکثرهموطنان عزیز ما را در داخل و خارج مملکت تسخیر می نماید، در حالت و وضعیتی که تجلیل روز شهادت سردار محمد داؤد و نظریات بشر دوستانه و ملیگرایانۀ وی لرزه بر اندام تمامی وابسطگان بر پا نموده است، در حالت و وضعیتی که روسیه و امریکا بخاطر منافع اقتصادی شان به انواع مختلف نفوذ شان در داخل افغانستان عزیز ما شدید ترین کوشش های شانرا دنبال می کنند، درست در همچو زمانی به اصطلاح "شوق تحقیقی" آقای داؤد ملکیار تور می خورد. آیا این یک تصادف است که درست زمانی که از دو سال به این طرف، بلخصوص در همین سال، که در روز شهادت داؤد خان یک تجلیل بی سابقه ای از وطندوستی داؤد خان در داخل و خارج کشور به عمل آمده است، آقای داؤد ملکیار خواهان آن شده اند که با هر چه اتهاماتی که در اتهامدانی جناب ایشان دارند ، جهت مصدوم ساختن نام نیک یک راد مرد تاریخ افغانستان وارد یک بحث اجتماعی شوند؟

آیا پرسش بر انگیز نیست که در چنین ایامی، با وجودی که از سؤالات دقیق و همچنان از معانی دقیق کلمات چندان، خوش جناب داؤد ملکیار نمی آید، اما با آنهم ادعا دارند که به اصطلاح پا به عرصۀ "تحقیق" گذاشته اند؟

آیا در گذشته، در کدام موضوعی دیگری هم جناب داؤد ملکیار کدام اشتیاق تحقیقئی از جناب ایشان بروز داده اند و یا اینکه شوق تحقیقی جناب ایشان صرف به مقابل شهید داؤد خان مرحوم تور خورده است؟

قبل از اینکه وارد بحث ادعای داخل ارگ آقای داؤد ملکیار شویم، شاید خالی از لطف نباشد هر گاه با یک نگاۀ گذرا به حیث یک مقدمۀ کوتاه اندکی به ادعا های خارج از ارگ داؤد ملکیار مکثی داشته باشیم، تا با نوع ادعا ها و انواع اتهامات آقای داؤد ملکیار نیز اندکی آشنائی بیشتر پیدا نمائیم، انگیزه ای که جناب داؤد ملکیار را به سمت ادعا هایش تحریک می نمائید قابل غور دقیق میباشد.

از نگاهی علمی و همچنان در چوکات آداب معاشرت بخشی از دانستنی ها و آگاهی ها از طٌرٌق میتود های علمی قابل اثبات و یا قابل تائید بوده می توانند. اما پرابلم جناب داؤد ملکیار در کنار اتهام بستن های بی اساس وی این میباشد، که، جناب ایشان به مقابل معانی دقیق یک کلمه و معانی کلمات و اصطلاحات یک نوع بی اعتنائی گستاخانه ای را پیروی نموده، حتی از فرق بین معانی کلمات ادعا، اتهام و ثبوت نیز چندان خوش جناب ایشان نمی آید و صرف از طٌرٌق کوشش های غیر علمی شان که اکثراً بر اساس حدس، گمان و یا به عبارت دیگر با "تصورات" و "تخیلات" مغشوش شان بنا نهاده شده است، به تخریب اشخاص ملی گرا مانند شهید داؤد خان و فامیل محترم آن شهید و منافع ملی افغانستان در حرکت می باشد!

یکی از مهمترین موضوعات انگیزهٔ محرکه ای میباشد که یک محقق را به سمت تحقیق می کشاند!

نخست سؤال در این است که آیا آقای داؤد ملکیار در طول عمر جناب ایشان در کدام موضوعی دیگری نیز به کدام کاری تحقیقی دل مشغولی از خود شان نشان داده اند؟ اگر در کدام موضوعی و یا کاری تحقیقی دیگری نیز وقت شانرا صرف نموده اند، آن موضوع دقیقاً چه بوده است؟

تا حال آقای داؤد ملکیار از چهل نوع حدس و گمان و تصور و تخیل اش در مورد مرده ها و زنده ها سخن زده است، آیا من هم اجازت چنین سؤالی را از جناب داؤد ملکیار دارم که:


آیا از احتمال به دور خواهد بود و غیر ممکن خواهد بود که جناب داؤد ملکیاری که در قبال قضیۀ ادعای فروش جایداد شهید میوندوال تا به حال سؤالم را در این صفحه جواب دقیق نداده است، مثلاً با بد بینی که نسبت به داؤد خان از سابق هم داشته است، در چنین شب و روزی وطن، با اخذ یک جیب خرچکی قابل ملاحظۀاز طریق روسیه و وابستگان پرچمی-خلقی وی، مثلاً تا سالروز شهادت داؤد خان در سال آینده، کدام پروژه ای را جهت مصدوم ساختن نام نیک داود خان تا مدتی سر پرستی نماید؟

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 20.06.2018

فیرهای هوائی آقای داؤد ملکیار
دیشب در ارتباط با تبصره اخیر آقای داؤد ملکیار در ستون نظر سنجی مطالبی را نوشتم. امروز
وقتی نوشته اخیر او را که گویا به جواب سؤالاتم پرداخته و حالا دراین پورتال به نشر رسیده است، مطالعه کردم، لازم دانستم تا نخست آن تبصره را عینا دراینجا درج نمایم، از اینقرار:
محترم آقای داؤد ملکیار
تشکر از اینکه در نظر دارید به جواب سؤالهای من بپردازید و اما از شما یک خواهش دارم که
جوابها باید یکا یک باشند، نه بشکل جسته و گریخته و نیز امید میکنم در جوابیه لطف فرموده فقط
به سؤالهایم جواب بگوئید و نه آنکه بحث را طبق معمول همیشگی به حاشیه ببرید.
امروز در همین ستون تبصره شما را خواندم که از قول مرحوم داکتر صاحب هاشمیان مطالبی نوشته بودید و علاوه نمودید که :«این است ثبوت دیگر برای این حقیقت که بیش از بیست سال قبل داکتر صاحب هاشمیان ازین موضوع خبر داشته و جویای حقیقت بوده اند، در حالیکه در آن سالها،. من هیچگونه ارتباط و تماسی با داکتر صاحب هاشمیان نداشتم»
شما متوجه استید که در همین یک جمله بازهم دچار تناقض بیان شده اید، زیرا ازیکطرف می نویسید: «این است ثبوت دیگر برای این حقیقت» و اما در ادامه جمله می افزائید:
«داکتر صاحب هاشمیان ازین موضوع خبر داشته و جویای حقیقت بوده اند»؛ دراین جمله شما بین «حقیقت» و «جویای حقیقت» که ازهم بسیار فرق دارند، تفکیک نکرده اید. اینکار شما یا ناشی از عدم دقت شما است یا اینکه فکرده کرده اید که خوانندگان اهلیت درک لازم را ندارند. شما با اینطور نارسائی ها راه را بروی خود و ادعای خود می بندید و خود دلایل ضعف ادعای خود را در پیش نظر دیگران آشکار می سازید.
همچنان متوجه باشید که آنچه را شما از قول آن مرحوم مطرح ساخته اید، حدسیات است، نه شهود.
با آنکه قضاوت مرحوم داکتر هاشمیان در مورد محمد داؤد از ورای نوشته هایش مثل آفتاب روشن
است و با آنکه آن مرحوم مثل بعضی های دیگر در مورد داؤد خان گاهی به میخ و گاهی به نعل
میزد و به دلیل همین تفاوت نظر ما هردو به بحث پرداخته و مقالاتی نوشته ایم، اما ایشان درهیچ یک مقالۀ خود ادعای کشته شدن بعضی از اعضای خانواده را توسط ویس داؤد نکرده است.
بهرحال چون حالا ایشان به رحمت حق پیوسته، لذا بهتر است با همچو حدس و گمان های بی اساس
و نامربوط خود، روح آن مرحوم مغفور را نا آرام نسازید.
اینکه نوشته اید: «سوال کنندۀ تلویزیون بهار در مصاحبۀ تلویزیونی از محترم داؤد غازی در مورد قتل اعضای خانواده، توسط پسر داؤد خان، می پرسد، اینها نشانه های غیر قابل انکار ازین واقعیت است.»
بازهم شما دراینجا دچار اشتباه منطقی شده اید، زیرا طرح یک سؤال هیچگاه معنی جواب سؤال را
ندارد، بلکه طرح سؤال فقط به منظور یافتن جواب (و درک یک موضوع مجهول و نامعلوم
میباشد) به آن سؤال است، نه آنکه نشانه ای غیرقابل انکار از یک واقعیت!
طرح آن سؤال بازهم میتواند ریشه از همان شایعاتی بگیرد که خلقی ها و پرچمی ها به منظور پرده انداختن به روی جنایت خود بصورت غیر مستقیم پراگنده ساخته اند و اما هرگز جرأت نکرده اند که همچو ادعای خود را مستقیما بیان نمایند. هرگاه ادعای شما واقعیت میداشت و دلایل و اسناد مؤثق در دست خلقی ها پرچمی ها در زمینه موجود می بود، یقین داشته باشید که آنها فوری به نشر موضوع با ارائه اسناد می پرداختند و مسئو لیت این جنایت تاریخی را از گردن خود ساقط میکردند. برای آنها دشوار نبود که مرمی های فیر شده در جان شهداء را دستاویز قرار میدادند و با ملاحظه فاصله فیر و غیره برای ثبوت آنچه شما بعد از 40 سال ادعا کرده اید، آنها با همان وسیله در همان وقت آنرا مدعی می شدند. سکوت مطلق آنها در این زمینه میرساند که چنین ادعا عاری از حقیقت بوده و چنین اسنادی را در دست نداشتند و ناگزیر به سکوت بودند و اکنون بعد از 40 سال میخواهند این موضوع را سر زبانها بیندازند.

آقای ملکیار! ملتفت باشید که یگانه کسیکه حکم قاطع کرده و قتل بعضی اعضای فامیل را بوسیلۀ
ویس داؤد نسبت داده است، فقط شخص شما میباشید و آنرا به حیث "یک واقعیت غیرقابل انکار و
غیر قابل تردید" بیان کرده اید، نه آنکه حدس زده و یا گمان برده باشید. لذا برای شما یگانه راهی که وجود دارد، ثبوت ادعای قاطع شما است. پناه بردن به حدسیات این و آن و یا این شایعه و آن گفته، از قول این و یا آن شخص و استنباط شخصی از آنرا "گمانه زنی و حدسیات" میگویند. شما خود را با این ادعا در یک موقف دشوار حقوقی قرار داده اید که یا باید آنرا ثابت کنید و یا معذرت بخواهید.

ثبوت ادعا تنها بوسیله شنواندن صدا یا تصویر شاهد ) 90 فیصده شما( میسر نمیشود، بلکه در قدم اول باید ثابت شود که صدا و کلیپ اصلی بوده و تقلبی درآن رخ نداده است و دیگر اینکه وضع روانی و جسمی شاهد چه در وقت وقوع حادثه و چه بعد از سالها حینیکه او رویداد را به شما شرح داده و شما در حضور چند نفر آنرا ثبت کرده اید، چگونه بوده و او در هر دو موقع در کدام حالت قرار داشته است و نیز اینکه آنچه را شاهد عینی شما بیان میکند، آیا کسانی دیگر حاضر در صحنه ای رویداد آنرا تائید کرده و به چه تعداد اشخاص دراین اظهارات مؤید شاهد شما بوده اند؟ و آیا شما میتوانید شهادت آنها را حرف به حرف به روی اسناد ثقه ثابت سازید؟ همچنان علاقه شخص شما به این موضوع نیز مطرح میگردد و هرگاه علایق خاص و عقده های شخصی در اینکار موجود باشد صورت گرفته باشد، و این ادعا برویت اختلاف منافع Conflict interests صورت گرفته باشد، از اعتبار حقوقی موضوع جداً کاسته میشود.
به هر حال نگرانی من از آنست که پیچ و تاب خوردن این قضیه، ممکن است که قدم بقدم موضوع
را به یک معضلۀ قانونی و حقوقی تبدیل کند و آنوقت باز کردن این کور گره که متأسفانه خود شما آنرا موجب شده اید، بسیار دشوار خواهد بود، مثل کسیکه پایش در مرداب بند شده باشد و بخواهد خود را با اینسو و آنسو حرکت از آن نجات دهد، برعکس با هر حرکت خود را بیشتر به خطر غرق شدن در مرداب مواجه می سازد. بهتر است متوجه عواقب آن باشید و لطفا این نگرانی مرا توجیه دیگر نکنید.

محترم آقای داؤد ملکیار! پس از مطالعه نوشته اخیر شما تحت عنوان "توضیحاتی پیرامون وقایع
ارگ، به جواب آقای کاظم" ناگزیر باید عرض کنم که پاسخ شما به سؤالهای من به حالتی غریقی
شباهت دارد که برای نجات خود به هرخس و خاشاک دست می اندازد. نقل قولهای شما از اشخاصی
محترم مندرج نوشته تان از نظر قوت استدلال برای ثبوت ادعای تان آنقدر ضعیف و بی ربط است
که خود نشان دهنده تلاش تان برای نجات از این قصه پردازی های بی اساس میباشد. شما فکر کرده
اید که همه در خواب اند و تنها شما بیدار هستید. یک کمی سر در یخه عقل فرو برید و ببینید که نقل قولهای هوائی شما به روی کدام پایه و اساس استوار است؟ آنها مثل فیرهای هوائی اند، که هرگز برای ثبوت ادعای تان نه تنها به هدف اصابت نمیکنند، بلکه ضعف دلیل شما را نیز ثابت می سازند. بیان کرده اید، درحالیکه در » واقعیت غیرقابل انکار و غیرقابل تردید « شما ادعای خود را یک استدلال خود از نقل قول شاهدانی تذکار داده اید که هیچیک نظر قاطع شما را تائید نکرده اند.
چگونه میتوانید حدس و گمان و برداشتهای شخصی خود را از گفتار بدون سند و ثبوت آنها، وسیلۀ
اثبات یک "واقعیت غیرقابل انکار و تردید" بدانید. پناه بردن به اینکه دوست من در بیرون
رستورانت چنین گفت و من چنان گفتم، یا اینکه شاهدان عینی جرأت نمیکنند از ترس پای خود را
برای ارائه شهادت پیش بگذارند و دیگر تذکرات شما از این قبیل به "داستان سرائی" بیشتر شباهت دارد تا برای ثبوت یک ادعا.
اینکه (به قول محترم جناب تاجیار) چهار میل ماشیندار به منظور دفاع از خود برای آنها در ارگ برده شد، در آنصورت آنها باید از آن سلاح حین ورود امام الدین و چند نقابدار دیگر استفاده می کردند، در حالیکه امام الدین با فیر مرمی تفنگچه زخمی شد و دیگر کدام برخورد مسلحانه بین کسانیکه در ارگ بودند و کسانیکه با امام الدین در محل حادثه رفته بودند، رخ نداده و اگر هم رخ داده باشد، هیچ گزارشی در زمینه به نشر نرسیده است. از این معلوم میشود که اشخاص داخل ارگ به همچو سلاح یا دسترسی نیافته بودند و یا موقع نیافتند تا از آن استفاده نمایند. به هر صورت همچو نکات وقتی مطرح میشوند که برای ثبوت حدس و گمان بکار گرفته شوند، نه برای ادعای ثبوت "واقعیت غیرقابل انکار و غیرقابل تردید"! شما با ادعای قاطع خود، نباید از وسایل ثبوت از طریق حدس و گمان کار گیرید، چون همچو وسایل برای ثبوت یک فرضیه بکار گرفته میشوند.

خوشحالم از اینکه شما به استناد از آیه مبارکه سوره نساء در نوشته خود تذکر داده اید: «آنانیکه ایمان آورده اید، شاهدی بدهید برای حقیقت و به خاطر خداوند، ولو این شاهدی به ضرر خودتان باشد و یا به ضرر پدر و مادر تان، و یا به ضرر دوستان و اقارب تان، ولو طرف مقابل تان فقیر باشد و یا غنی."
و نوشته اید: «حال با خواندن این حکم صریح، آنهم از چنین یک مرجع بالا و والا، از خود باید بپرسیم که آیا حق آنرا داریم تا جلو شهادت دادن به حق را بگیریم؟»
دراین ارتباط باید بگویم که دادن شهادت برحق "کما حقه" بر هر انسان و هر مسلمان یک وجیبه
است، ولی شهادت دادن از خود اساسات و اصولی دارد که باید شخص واجد شرایط لازم آن باشد و
شهادت در یک محضر ذیصلاح و در برابر سؤال مشخص صورت گیرد. جلوگیری از افشای هویت
شاهد به دو دلیل مجاز است: یکی اینکه جان شاهد در خطر باشد و دیگر شهادت او مغایر با امور
کاری او نباشد. درحالیکه این دو عامل در ارتباط با شاهد یا شاهدان عینی شما وجود ندارد، لذا در اختفای هویت آنها مشکل قانونی در میان نیست. از شما می پرسم: آیا شهود عینی شما حاضر اند در حضور یک مرجع با صلاحیت حقوقی در زمینه به ادای شاهدت بپردازند؟

میدانم که شما در جایی گیر مانده اید که راه برگشت را به روی خود بسته اید، نه ادعای خود را ثابت کرده میتوانید و نه حاضر به معذرت خواهی از ادعای بی اساس خود میباشید. لذا متواتر به چرندیات پناه می برید و از یک سخره به سخره دیگر می پرید و مثالهای از قبیل شکارچی و مرد دهاتی را می آورید تا اصل موضوع را به حاشیه ببرید. دراین حال اگر شما به عجز تان در ثبوت ادعای تان اعتراف نکنید، دربرابرلاجوابی ها و گریز وفرار شما از ارائه "اسناد ثقه" فقط باید به این قول معروف اکتفا کرد: "نفرین باد بر دروغ گویان و مفتریان." والسلام


اسم: خان آقا سعید    محل سکونت: ویرجینیا امریکا     تاریخ: 20.06.2018

بسایت محترم افغان جرمن انلاین
قابل توجه خوانندگان عزیز .
گرچندیکه بنده در آن حد و آن موقعیت نیستم که در مورد شخصیتی چون شهید محمد داود که تمام حیات پر بار خود را در راه دفاع و ترقی کشور و خدمت بمردم مستضعف و استحکام پایه های دفاعی و مدرنیزه کردن اردو و تعلیم و تربیه منسوبین آن و بسا موضوعاتیکه بترقی و اعتلای کشور رابطه دارد انجام فرموده بودند منجمله آزادی نسوان از قید چادری و شمولیت آنها در امورات روز مره کشور منحیث نصف پیکر جامعه و تاسیس جمهوریت در کشور تحت رهبری شان که آن را مخالفین دولت جمهوری بدون تعمق و مطالعه اسناد منتشره بزرگان حزب دیموکراتیک خلق افغاانستان به همکاری ان حزب خلاف ادعای آنها چسپ غیر مسئولانه و ناجوان مردانه می زنند ، اکنون بر علاوه آن اتهام و بیشتر از آن شهادت فامیل گرامی شان را که خود قاتل بصراحت خود بیان داشته و مزید بر آن در صنفیکه در کشور ناوری مصروف فراء گرفتن درس لسان بود در محضر همه هم صنفان خود به استاد خود با بسیار افتخار حکایت نموده بود که من داود را کشته ام که سبب نفرت معلم لسان شده و نامبرده را تحدید نموده بود که چطور و بکدام حق چنین سخن از زبان شما در محضر شاگردان و من جاری میشود ؟ در ضمن آن بهتر است صفحه ای کتاب منتشره سال خزان سال 1379 را مرور کنیم که در صفحه 162 کتاب رازی را که فائق افشاء نکرد چه نوشته شده است ؟
(( محمد نسیم خوشگوار رئیس عمومی اتحادیهء هنر مندان دولت اسلامی افغانستان چنین قصه کرد : << در سال 1357 بعد کودتای 7 ور نظربه پیشنهاد حمید روغ در بست رتبه سوم در شعبه ضد پروپاگند روزنامه هیواد مصروفیت داشتم ، و روزی از روز های موسم گرما و گمام غالب ماه جوزا بود در پارک شهر نو کابل گشت و گذار داشتم که موتر والگاه بشدت برک کرد .
چون در آن روز ها گیر و گرفت زیاد بود ، ترسیدم و به جوار سرک ایستاده ماندم . دیدم از بین موتر لمری بریدمن انجنیر حفیظ الله میرکی صدا کرد و چون آشنایم بود از ترس خلاصی یافتم .
میرکی از من پرسید : << چه می کنید ؟ >> گفتم چکر آمده ام . مرا به نشستن دعوت کرد و بصوب وزیر اکبر خان روان شدیم . از آنجا گذشتیم و بسوی شفاخانه چهار صد بستر اردو حرکت کردیم . در ضمن گفت چون شما ژورنالست هستید بیا یکجا به دیدن یک قهرمان برویم . شاید چیز های دلچسپی برای شما داشته باشد .
در شفاخانه داخل اطاقی شدیم . در بالای چپرکت یک جوان میانه قد در حالیکه دستش به گچ گرفته اش در گردنش آویزان بود خوابیده بود . میرکی مرا به او معرفی کرد . و از او بنام کسی که داود خان را به قتل رسانده است یاد کرد . اگر چندی که از دیدن آن کثیف پشیمان بودم . ولی با آنهم خونسردانه از مذکور جویای معلومات شدم . نامبرده گفت در شب 7 ثور ما از بالاحصار جهت اشغال و مقابله با گارد محمد داود ، وظیفه گرفتیم . وقتیکه به گارد رسیدیم غرش طیارات و بمبارد های ممتد آنها و فیر های تانک از هر طرف بالای ارگ جریان داشته و زد و خورد بشدت ادامه داشت . در نصف های شب موفقیت نصیب ما شد داخل محوطه ارگ گردیدیم . در آن وقت قوماندان قطعه به تولی من وظیفه گرفتاری داود را داده بود . من با عساکرم بطرف قصر گلخانه پیش رفته و تمام پنجره ها و زینه های آن جا را تحت ضربهء شدید مسلسل و سلاح های دست داشته خود قرار داده داخل عمارت شدیم . خاموشی حکم فرما بود . به افراد معیت خود گفتم که موضع گرفته و فیر کرده بروید . من همرای خود بلند گو با خود آورده بودم . و توسط آن به افرادم خطاب می کردم و آنها را وظیفه می دادم . در اتاق ذریعه بلند گوی مذکور بیانیه دادم که سردار داود شما نظربه شورای نظامی خود را تسلیم کنید . در همین آوان داود از عقب یک فیل پایه به صدای مهیبش گفت در قاموس من تسلیمی نیست ، و بجز از خدا به کس دیگر تسلیم نمی نیستم . >> و امر فیر داد و از هر قسمت بالای ما فیر صورت گرفت زن ها با تفنگی در دست داشته ء شان بالای ما فیر کردند . و از اینکه تعداد ما زیاد بود ، به اثر فیر های ما یک زن که از نزدیک کلکین فیر می کرد به زمین افتیده ولی بالای داود کدام تاثیر نداشت ، یک وقت متوجه شدیم که تفنگچه سفید خورد بدست مذکور است ، و ذریعه آن از عقب ستون بالایم فیر کرد و شانه ام را اندکی زخمی کرد زد و خورد به شدت ادامه یافت . ناگهان در وقتی که من در حالت ترصد بودم دیدم که کله اش از عقب ستون معلوم شد ، و فیر کرد منهم فیر کردم که در فرقش مرمی های کلاشنکوف دست داشته ام اصابت کرد و فرق سرش بلند پرید . خود بزمین افتاد . من ذریعه بی سیم دست داشته ام این موفقیت خود را به قوماندان خود اطلاع دادم و بعدآ بی هوش شدم تا اینکه به هوش آمدم . دیدم که در اینجا هستم . )) .
در اینجاه سوال بوجود می آید که ، چند نفر با موصوف بوده ؟ آنها کی ها بودند نام شان چه و چه رتبه و وظیفه داشتند ؟ از طرف کی استخدام شده بودند ؟ را باید امام الدین نام مذکور جواب داده در ضمن آن بوضاحت معلوم می شود که مجالی به مرحوم ویس داود نمانده تا در چنان فیر ها توسط سلاح های مختلف که بالای پدر بزرگوار و فامیل شان صورت می گرفت ، این توان را یافته باشد که خود با کسانیکه وظیفه کشتار فامیل شان را وظیفه گرفته بودند ، متحد شده به کشتار فامیل خود دست یازد را دور از حقیقت دانسته و اقرار بجرم در حالت عقل و صحت و بدون شکنجه ویا رد گفتار خودش این صراحت را میرساند که بجز امام الدین و افراد تحت قومانده اش هیچ احدی در بشهادت رسانیدن رئیس جمهور کشور ، معاون ریاست جمهوری ، و زخمی ساختن وزیر امور داخله و شهادت همه اعضای فامیل رئیس جمهور شهید بشمول اطفال زنان و پیره زنان و برادر رئیس جمهور که وزیر اسبق امور خارجه کشور بودند ، این امام الدین است که به هدایت رهبری حزب دیموکراتیک خلق افغانستان و شورای نظامی ایکه نامبرده نام برده است دست به چنان قتل های ناجوان مردانه زده بود نی شخص دیگری آن هم شخص با تربیت و متدین چون مرحوم شهید ویس ، که اخلاق حمیده آن را مخالفینش هم اقرار می نمایند


اسم: داكتر ع و حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 20.06.2018

محترم وطندوست،
برادران ما هر كدام غ حضرت و داكتر صاحب غروال به موضوع مهم متوجه شده اند. چون حالت و اوضاع مردم و وطن ما انقدر وخيم است كه به ان توجه كرد. حتى داكتر صاحب غروال ان را خيانت به مردم و وطن گفته. اين سؤال اول من بوده كه چرا حالا اين ادعا مطرح شد ان هم زمان كه عنقريب محكمى در حال ساختن است. و إنشاءالله قاتلين مردم خود به جواب بسيار سؤال ها خواهد پرادخت ، اما يك نقط را مى خواهم به همه خوانندگان محترم ياد آور شؤم چون كمونستان از ادعا داود ملكيار شايد در دفاع خود استفاده كنند لطفا" موضوعات ناچيز برأى يك مدت كوتاه ذكر نكنيد تا نطفه اين ادعا معلوم شود.
فعلا" مدعى عِوَض دو شاهد از يك شاهد ادعا دارد(توجه شود به تبصره اخير اين شخص)
چون اين موضوع حالا نشر شده وهم فأميل شهدا ان را به چشم خود تماشا كردند و رنج درد ان را قبول كردند ، و همچنان چون شاهد آنقدر اسيب پذير شده كه بنام انسانيت و حق بايد از وى
همه ما دفاع كنيم كه اول أيا اين مصاحبه صورت گرفته؟ و اگر صورت گرفته درچه شرايط و و يا اين يك بهتان است به يك إنسان معيوب كه از خود دفاع كرده نمى تواند.


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 20.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

گر چه آقای داؤد ملکیار از پاسخ به سؤالات اساسی فرار می نماید، اما یک سؤالی در بخش اظهارش که بین سطور بیست و پنجم و بیست و ششم صفحۀ چهارم نوشتۀ مملو از سطحی نگری های پنج صفحه ئی اخیرش، که در آن به ذم خودش به سؤالات جناب محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم نوشته است، آمده است که:

"... با تا بحال جواب قاطع دستگیر ما نشده است. "


منبع: نوشتۀ اخیر جناب داؤد ملکیار

عنوان نوشته: توضیحاتی پیرامون وقایع ارگ، به جواب آقای کاظم: صفحه چهارم، سطر بیست و پنچم و بیست و ششم.

گر چه از سؤالات دقیق و همچنان از معانی کلمات چندان، خوش جناب داؤد ملکیار نمی آید، اما با عرض معذرت، سؤال در این جملۀ جناب ایشان صرف بالائی کلمۀ "ما" مکثی کوتاهی دارد!

از آن جائی که آقای داؤد ملکیار یک شخص است، و ضمیر شخصی شخص متکلم کلمۀ "من" می باشد، آیا اجازتی است از جناب داؤد ملکیار در قبال همان "ما" جمع ایشان سؤالاتی را مطرح سازم؟
قسمی که در همین جملۀ جناب داؤد ملکیار مینویسند، ایشان به تنهائی این همه اتهامات را شاخ و پنجه نمی بخشند، بلکی اشخاص و یا افرادی مجهولی دیگری نیز در پس پرده جهت مصدوم ساختن شهرت نیک شهید داؤد خان و فامیل محترم آن مرحوم با وی همکار می باشند!
سؤال:

-آیا افراد " کا، گی، ب" نیز داخل همان "ما" جناب داؤد ملکیار موقعیت دارند؟

-و یا اینکه آیا صرف برخی از اعضای گروه های پرچم-خلق در همان "ما" جناب داؤد ملکیار میباشند؟

-و یا هم اینکه جناب داؤد ملکیار جناب، از رۀ ناز، گاه گاهی خود ایشان را به حیث چند نفر به شمارش می گیرند؟



با عرض احترامات فائقه

حسیب الله



اسم: قاسم باز   محل سکونت: ویرجینیا امریکا    تاریخ: 20.06.2018

اګر هر کسی دیګر از شهید داودخان و حزب پرچم بد ګوی کند کار خود شان است ولی به اقای کوه وال نمی زیبد که به حزب پرچم بد بګوید. به این معنی که این همین کوه وال خیل بودند که بانک های افغانستان را چور و چپاول کردند ولی در روز حسابی اینها بودند که به مرحوم فیض محمد وزیر داخله زمان جمهوریت و غفار لکڼوال یکنیم توته ګوشت کباب خوش مزه را دو دسته در پتنوس بلورین سفید پیشکش میکردند. جنت و دوزخ در زمان اقای ببرک کارمل از اعتماد فوق العاده برخوردار بوده بسیار معتمد و درجه دار ان دوره بود.
داوړخان از دست این چپاوالګران بانکها کودتا کرد.


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 19.06.2018

محترم احسان لمر از فرانسه را سلام و احترامات می رسانم
جناب شما لطف فرموده در ارتباط ادعای بدون مدرک و بدون سند دقیق جناب داؤد ملکیار اصطلاح "تدقیق آقای ملکیار" را به کار برده اید که البته التفات رسای در حق ادعا ها و اتهامات بی اساس آقای داؤد ملکیار محسوب شده میتواند، زیرا اصطلاح "تدقیق" به معانی "دقت کردن بکاری"، "ژرفنگری" و حتی " نیک بکوفتن" نیز بکار میرود، اما مشکل اساسی جناب داؤد ملکیار را این بنده در عدم دقت وی می بینم، همچنان با اظهار اتهامات متعدد وی، به نظر این بنده بر علاوۀ آنکه هیچ گونه "ژرفنگرئی" را در اظهاراتش سراغی نیست، برعکس با سطحی نگری مخصوصی هیچگونه مدرک و سند علمئی در ارتباط اتهاماتش ارائه نه نموده است.

اگر جناب شما کدام دقتی علمئی در کار آقای داؤد ملکیار دیدید، لطفاً این بنده را نیز از آن مطلع سازید! بطور مثال زمانی که دانشمند محترم جناب داکتر سید عبدالله کاظم آقای داؤد ملکیار را محترمانه، مهربانانه و در عین زمان استادانه متوجه معنی اصطلاح "ثبوت" می گردانند، شما خود بنگرید که به جای تشکر با چه یک نوع سطحی نگری گستاخانه آقای داؤد ملکیار به جواب دانشمند محترمی که معنی اصطلاح "ثبوت" را به وی توضیح داده است، می تازد!

جناب احسان لمر این بنده نیز از توجۀ جناب شما به سطور مختصر یادداشتم اظهار امتنان نموده عرض میدارم که به نظر این بنده اصل نوشتۀ اخیر آقای داؤد ملکیار بر اساس یک ادعای بدون مدرک و بدون سند بنا یافته و تبصره های آقای ملکیار در آن رابطه مملو از تعرض، توهین و اتهام به برخی زیادی از نویسندگان این صفحه بوده است.
من شخصاً همانطوری که به شهید داؤد خان و اعضای محترم فامیل وی احترام زیادی قایل هستم، همانطوری که به شهید میوندوال و اعضای محترم فامیل وی احترام زیادی قایل هستم، زیرا به نظر من هر بزرگواری که به مردم و مملکت ما خدمتی انجام داده است و حتی هر گاه نیت نیکی در آن راه را در سر داشته است، قابل احترام می باشد.

در قسمت توهین وتعرض شخصی، بنده به این نظر است که آغاز گر جمله تعرضات و توهین ها در این بحث آقای داؤد ملکیار بوده است، شاید خودش متوجه نشود و برایش یک امر عادی باشد، اما به قول برتولد برشت از آن جائی که زبانی دیگری را نمی شناسد، جوابش را باید به زبان خودش داد!
انشالله در یادداشت بعدی ام چند سطری در رابطه مینویسم.

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: الله محمد   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 19.06.2018

هموطنان عزیزم و دوستان گرامی!

سلام های این پیر را قبول بفرمایید.

چند جمله می نویسم و خواهشمندم که انرا چگیده های از نوشته جات حودتان بدانید که مرا اموختانده است.

قبل از همه جملهء محترم آقای احسان لمر بسیار به جا گفته شده که "واقعیت با تعرض وتحقیر و توهین اشکار نمی شود". و من در همین ارتباط نوشتم که:" اگر با وجود خواهش نوری صاحب و این ملنگ به بحث تان که همه چیز گفته شده ادامه دادید لطفاٌ ارام و مودبانه این کار را کنید که خواننده متوجه موضوع اصلی شده بتواند." و این شعر مرحوم بیدل صاحب را هم نوشتم.

در کف اخلاق تست رشتهء تسخیر خلق
غافل از احسان مباش هیچ کست بنده نیست

ما باید دلیل بیاوریم و دلیل بشنویم اگر خواننده را بخواهیم روشن کنیم، زیرا خواننده می داند که کدام دلیلی قوی و کدام ضعیف است. علت اصلی که یک شخص مطالعه می کند هم همین است تا مطابقت منطق خود را در نوشته جست و جو کرده بتواند. زمانیکه پای توهین و خارج موضوع حملات شروع می گردد موضوع اصلی گم می شود.

در ارتباط جملهء زیر لا اقل تفکر خود را اظهار می دارم:

"داکتر صاحب هاشمیان ازین موضوع خبر داشته و جویای حقیقت بوده اند،"

من پیغام این جمله را اینطور دانستم که مرحوم پوهاند صاحب داکتر هاشمیان جویای حقیقت بوده و به همین دلیل هم خود را اگاه ساخته و از موضوع خبر داشته و یا اینکه از موضوع خبر داشته چونکه جویای حقیقت بوده.

یعنی جویا بودنش سبب خبر شدنش شده.

در اخیر جملهء ذیل محترم احسان لمر و جملهء بعدی محترم نوری را باید احترام نمود و به این بحث خاتمه داد.

محترم احسان لمر:

"در رابطه به تدقیق آقای ملکیار باز هم یاد آور شوم که اگر دقیق مستند و واقعیت باشد در اختیار محققین و پژوهشگران و حتی انجمن تاریخ اکادمی علوم بگذارید تا واقعیت را از غیر واقعی جدا نمایند"

محترم نوری صاحب:

"بگذاریم تا شرایط مساعد و آرام در کشور فراهم گردد، آنگاه در تحت نظر یک کمیتۀ مرکب از اهل نظر و تخصص در رشتۀ ... و امکانات علمی، شواهد عینی و غیره فراهم گردد که به صورت بی طرفانه این رویداد و فاجعۀ سترگ ملی را تحقیق و سند رسمی در مورد صادر نموده و ثبت تأریخ کشور نمایند... لطفا از حوصله کار گرفته و همچنان از همکاران خود توقع دارم تا از نوشتن و نشر آن گونه مطالبی که سبب تشویش و ایجاد اختلاف در میان فامیل ها و مردم بگردد جلوگیری بفرمایند."

ای پیر خرف شرم کن از دعوی شوخی
عمری که کمش میشمری بیش گذشتست

زین بحر که دور است سلامت ز کنارش
آسوده همین کشتی درویش گذشتست

بیدل


اسم: دوکتور غروال   محل سکونت: ویانا    تاریخ: 19.06.2018

محترم وطندوست صاحب سلام ، د همدی شهید محمد داؤد خان د کمونستانو په کومک لیونی کودتا تر سره کړه او ددی خبیثی کودتا له کبله تر نن ورځ پوری د ملت وینی توئيږی او ددی خاتمه نا معلومه ده او همدارنګه حکومتونه د خارجیانو له خواد ملت پر اوږو سپاره کیږی ایا دا عادی موضوع دی ؟ پس باید د ملت وینی ته زیاتره اهمیت ورکړشي نسبت و فعلی عقده ناکه بحث ته او پدی برخه کښي محترم غلام حضرت په حق دی او دده دا ډول اساسی ټکی ته د بل سنګر دراوزی خلاصول هدف تعبیر باید نشی بلکه دا موضوع باید پای پیداکړی او همدارنګه د ملت اساسی درد شعوری داسی بی ځایه خوا ته رهنمائي کیدل د ملت سره خیانت دی!


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 19.06.2018

سلام به همه دوستان برسد!

طرف سخنم با آقای غ.حضرت است.
هیچ کس تا حال ادعا نکرده است که خون داؤد خان شهید و فامیل محترمش سرختر است، از خون میلیون ها شهید دیگر!
چون بحت بالای شهادت این خانواده ست، ناگزیر در محور صحبت ها قرار دارند.
لطفاّ آهسته آهسته یک "سنگر" دیگر را اینجا باز نکنید.


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 19.06.2018

محترم آقای عبدالله کاظم!

اولتر از همه باید به عرض برسانم که دیشب توضیحاتی به سوالات شما در پنج صفحه به سایت محترم افغان جرمن انلاین ارسال گردیده که ممکن است نسبت تراکم کار ها هنوز نوبت آن نرسیده باشد.
در تبصرۀ اخیر تان درین دریچه مثل دفعۀ قبل با زهم دنبال کلمات و نقطه ها چسپیده اید. طور مثال در مورد نقل نوشتۀ داکتر صاحب هاشمیان، بالای کلمات "این حقیقت را به اثبات میرساند" و امثالهم بحث کرده اید. بصورت بسیار ساده باید بگویم که منظورم از (ثبوت) این واقعیت است که داکتر هاشمیان راجع به این وقایع چیز های شنیده بود که در بارۀ آن تجسس میکرده است. نه ثبوت ادعای داکتر هاشمیان. اما شما آقای کاظم به عوض کنجاوی برای کشف حقایق، کمر برای تردید آن بسته اید، که این طرز برخورد، بیشتر از موقف تان نمایندگی میکند تا تجسس تان برای کسب اطلاعات. . به این ارتباط یک قصه بیادم آمد که نقل آن خالی از دلچسپی نخواهد بود.
میگویند روزی یک شکارچی که دنبال شکار شیر بود، به یک دهکده رسید و از یک دهاتی پرسید که شنیده ام درین نواحی نیزاری است که در آن شیر دیده شده است. آیا امکان دارد کسی مرا راهنمایی کند. دهاتی گفت من بلد استم، و ترا به آنجا میرسانم. هردو به راه افتادند، و دهاتی شروع کرد به سوال کردن. از شکارچی پرسید که تجربۀ شکار داری؟ شکارچی گفت بلی بسیار. باز دهاتی پرسید که سلاح داری؟ شکارچی تفنگ و تفنگچه اش را نشان داد. بعد دهاتی پرسید که اگر دو شیر در یک وقت بیاید چه میکنی؟ شکارچی گفت که تفنگم دو میله است و هردو شیر را زده می توانم. باز دهاتی پرسید که اگر سه شیر باهم بیآید چه میکنی؟ شکارچی گفت که بعد از دو فیر تفنگ، از تفنچۀ خود کار میگرم. باز دهاتی پرسید که اگر چهار شیر باهم بیاید چه میکنی؟ بلاخره شکارچی حوصله اش را از دست داد، توقف کرد و از دهاتی پرسید: آغا جان تو طرفدار من استی یا طرفدار شیر؟
حالا به مصداق همین حکایت از آقای کاظم می پرسم که شما دنبال حقیقت می گردید و یا با من در جنگ استید؟ اگر واقعاً دنبال حقیقت میگردید، قبل از اینهمه بگو مگو، یکبار به اظهارات شاهد عینی گوش دهید، بعد از آن قضاوت کنید. تشکر.
داؤد ملکیار


اسم: غ.حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 19.06.2018

سلام.
خوب شد که تصمیم به ختمِ این بحث نا فرجام و در عین حال مؤجد کدورت بین هموطنان عزیز، ګرفته شد.
نکتۀ مهم ایکه نباید از نظر دور داشت این میباشد که اثبات این مسئله که ګویا میرویس قاتل اعضای خانوادۀ خویش بود، هیچ دست آورد علمی- تاریخی نخواهد داشت. این نکته نیز حائز اهمیت است که با وجود اثبات احتمالی این ادعا باید بر این امر تأکید شود که باز هم عاملین و مسببین این فاجعه همانا کودتاچیان ثور میباشند چه بطور مستقیم و چه بطور غیر مستقیم .
درد دل آخر اینکه:
درست است که کشتن اعضای این خانواده یک واقعۀ غم انګیز تلقی میګردد ولی رنګ خون این کشته شدګان هر ګز سُرختر و با ارزشتر از خون سائر هموطنان عزیز ما که توسط عُمال شوروی و خود شوروی و بعداً توسط سائر ګماشته ګان استعمار ظالمانه شهید و معیوب و آواره و سرګردان و داغدار شده اند، نبوده و نیست.


اسم: احسان لمر   محل سکونت: فرانسه    تاریخ: 19.06.2018

بزرگوار ملکیار صاحب گرامی و جناب محترم حسیب الله از المان را احترامات بی پایان می رسانم.
در رابطه به تدقیق آقای ملکیار باز هم یاد آور شوم که اگر دقیق مستند و واقعیت باشد در اختیار محققین و پژوهشگران و حتی انجمن تاریخ اکادمی علوم بگذارید تا واقعیت را از غیر واقعی جدا نمایند و این عملی است معقول و درست برای روشنی تاریخ آینده کشور. و از اینکه این هیچمدان را هم در جمع بزرگوارن ذکر نمودید ممنون و مشکورم.
جناب حسیب الله سپاسگذارم از توجه شما به سطور مختصر تبصره بنده باید عرض کنم که اشخاصی بدون اینکه بر اصل نوشته آقای ملکیار توجه نموده باشد به تعرض و توهین بر شهید میوندوال تاخت و تاز نمودند باید این اصل را در نظر بگریم که ما مثلی داریم که می گفتند: «یک شخص را از روی دوستانش می شناسیم» اگر آنها واقعاً شهید داود خان و فامیلشهید و محترم شانرا دوست دارند با برازندگی و عالی ترین نحو خویش را متبارز سازند تا همه به عظمت و شخصیت عالی شهید شان بیشتر و بیشتر معتقد شوند.من شخصاً به تمامی فامیل شهید داود خان و شخص خود شان احترام زیاد دارم و هرگز توهین وتعرض شخصی به ایشان نکرده و نخواهم نمود زیرا واقعیت با تعرض وتحقیر و توهین اشکار نمی شود بلکه لطمه بر شخصیت ها می زند. با تجدید حرمت


اسم: قیس کبیر   محل سکونت: المان    تاریخ: 19.06.2018

محترم داکتر صاحب محمد نعیم سلام و احترام ما را بپذیرید!

ازینکه ما را متوجه مسؤلیت ما می کنید، نشانه ای از حسن نیت و دلسوزی تان در حق مسؤلان این وبسایت است. تشکر از شما!
برای تان اطمینان میدهیم، که تا حد توان انسانی، ما متعهد به پرنسیب های ژورنالیستی و عرف های مروج در مطبوعات استیم. اما با همه توجه، اشتباه در کار نیز یک عمل انسانیست.

در رابطه با ادعای آقای ملکیار و وظیفۀ ما در امانتداری شواهد و اسناد ایشان، هیئت اداری هیچ نوع تعهد کتبی یا شفاهی به آقای ملکیار نسپرده است و آقای ملکیار تا حال هیچ نوع اسنادی را به ما تسلیم نداده است ، که ما مجبور به امانتداری این اسناد باشیم، یعنی قانون
را که جناب شما در پیام تان گوشزد نمودید مراعت.(Law of Data Protection ویا (Datenschutzgesetz
نمائیم، بلکه آقای ملکیار بلافاصله بعد از نشر ادعای شان در دریچۀ نظرسنجی به تمام خوانندگان این وبسایت وعده نمودند، همینکه از سفر سه روزه ای شان برگردند، اسناد و شواهدی را جهت اثبات ادعای شان درهمین دریچه نشر خواهند کرد.

لذا مراعت یا نقض قانون امانتداری در رابطه با اسناد و افشای نام شاهدان عینی متوجه خود آقای ملکیار میشود، که باید قبل از نشر ادعای شان از شاهدان عینی اجازۀ کتبی نشر مصاحبۀ ایشانرا اخذ می نمودند.

(Law of Data Protection ویا (Datenschutzgesetz از نظر ما، قانون امانتداری
درین موضوع متوجه هیئت اداری این وبسایت نمی شود.
با احترام فائقه


اسم: ع واحد حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 19.06.2018

خوانندگان محترم،
در نوشته امروز من از دو روايت مى خواهم أضافه كنم كه:
روايت از ان حضرت پيغمبر (ص) راجع به هند يا هنت مقصد اين بود كه هنت صاحب استعداد زياد بود و اما نيت خوب نداشت. قتل اولاد را با فرستادن جوانان به جهاد مقايسه مى كرد. ( البته اين روايت بعد از فتح مكه است).
روايت را كه راجع به سيد عبدالقادر جيلانى نوشتم از امام ما در سدني شنيده بودم، وى افتاب را لمر مى گويد چون پشتو زبان است،، اميد موضوع روشن شده باشد.


اسم: داكتر ع واحد حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 19.06.2018

خوانندگان پورتال،
بعد از سلام،

در تبصره اخير بنده يك أشتباه typing صورت گرفت اميد است مطلب عرض شده باشد.
به ادامه مضمون خود راجع به حالات روحى و روانى بعد از جنگ و حادثات بزرگ از دو دوست خود كه در رشته هاى psychology و psychiatry تخصص و تجربه هاى فروان داردند خواهان معلومات شدم. انشاالله از نظر انها بدون كم و كاست در اينده در تبصره ها و نوشته ها خواهم نوشت.
به هرحال در اين ٣ ماخذ ذيل انشاالله معلومات كافى موجود است كه خواهران و برادران خود با ان قضاوت كنند.

Hallucinations in the months after a trauma: An investigation of the role of

cognitive processing of a physical assault in the occurrence of hallucinatory experiences

https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0165178116303444


Memory, delusions, and the development of acute posttraumatic stress disorder-related symptoms after intensive care

https://www.researchgate.net/profile/Richard_Griffiths4/publication/11965727_Memory_delusions_and_the_development_of_acute_posttraumatic_stress_disorder-related_symptoms_after_intensive_care/links/59e08bfea6fdcca98433ccdf/Memory-delusions-and-the-development-of-acute-posttraumatic-stress-disorder-related-symptoms-after-intensive-care.pdf?origin=publication_detail


Trauma and Psychosis: Investigating the Role of Post-Traumatic Intrusions, Schemas and Avoidance
https://minerva-access.unimelb.edu.au/bitstream/handle/11343/129683/PhD_Natalie%20Peach_2016.pdf?sequence=1


اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 19.06.2018

محترم آقای داؤد ملکیار
تشکر از اینکه در نظر دارید به جواب سؤالهای من بپردازید و اما از شما یک خواهش دارم که جوابها باید یکا یک باشند،نه بشکل جسته و گریخته و نیز امید میکنم در جوابیه لطف فرموده فقط به سؤالهایم جواب بگوئید و نه آنکه بحث را طبق معمول همیشگی به حاشیه ببرید.
امروز در همین ستون تبصره شما را خواندم که از قول مرحوم داکتر صاحب هاشمیان مطالبی نوشته بودید و علاوه نمودید که: «این است ثبوت دیگر برای این حقیقت که بیش از بیست سال قبل، داکتر صاحب هاشمیان ازین موضوع خبر داشته و جویای حقیقت بوده اند، در حالیکه در آن سالها، من هیچگونه ارتباط و تماسی با داکتر صاحب هاشمیان نداشتم.»
شما متوجه استید که در همین یک جمله بازهم دچار تناقض بیان شده اید، زیرا ازیکطرف می نویسید: «این است ثبوت دیگر برای این حقیقت..» و اما در ادامه جمله می افزائید: «داکتر صاحب هاشمیان ازین موضوع خبر داشته و جویای حقیقت بوده اند»؛ دراین یک جمله شما بین «حقیقت» و «جویای حقیقت» که ازهم بسیار فرق دارند، تفکیک نکرده اید. اینکار شما یا ناشی از عدم دقت شما است یا اینکه فکرده کرده اید که خوانندگان اهلیت درک لازم را ندارند. شما با اینطور نارسائی ها راه را بروی خود و ادعای خود می بندید و خود دلایل ضعف ادعای خود را در پیش نظر دیگران آشکار می سازید.
همچنان متوجه باشید که آنچه را شما از قول آن مرحوم مطرح ساخته اید، حدسیات است، نه شهود. با آنکه قضاوت مرحوم داکتر هاشمیان در مورد محمد داؤد از ورای نوشته هایش مثل آفتاب روشن است و با آنکه آن مرحوم مثل بعضی های دیگر در مورد داؤد خان گاهی به میخ و گاهی به نعل میزد و به دلیل همین تفاوت نظر ما هردو به بحث پرداخته و مقالاتی نوشته ایم، اما ایشان درهیچ یک مقالل خود ادعای کشته شدن بعضی از اعضای خانواده را توسط ویس داؤد نکرده است. بهرحال چون حالا ایشان به رحمت حق پیوسته، لذا بهتر است با همچو حدس و گمان های بی اساس و نامربوط خود، روح آن مرحوم مغفور را نا آرام نسازید.

اینکه نوشته اید: «سوال کنندۀ تلویزیون بهار در مصاحبۀ تلویزیونی از محترم داؤد غازی در مورد قتل اعضای خانواده، توسط پسر داؤد خان، می پرسد،اینها نشانه های غیر قابل انکار ازین واقعیت است.»
بازهم شما دراینجا دچار اشتباه منطقی شده اید، زیرا طرح یک سؤال هیچگاه معنی جواب سؤال را ندارد، بلکه طرح سؤال فقط به منظور یافتن جواب به آن سؤال است، نه آنکه نشانه ای غیرقابل انکار از یک واقعیت!
طرح این سؤال بازهم میتواند ریشه از همان شایعاتی بگیرد که خلقی ها و پرچمی ها به منظور پرده انداختن به روی جنایت خود بصورت غیر مستقیم پراگنده ساخته اند و اما هرگز جرأت نکرده اند که همچو ادعای خود را مستقیماً بیان نمایند. هرگاه ادعای شما واقعیت میداشت و دلایل و اسناد مؤثق در دست خلقی ها پرچمی ها در زمینه موجود می بود، یقین داشته باشید که آنها فوری به نشر موضوع با ارائه اسناد می پرداختند و مسئو لیت این جنایت تاریخی را از گردن خود ساقط میکردند. برای آنها دشوار نبود که مرمی های فیر شده در جان شهداء را دستاویز قرار میدادند و با ملاحظه فاصله فیر و غیره برای ثبوت آنچه شما بعد از 40 سال ادعا کرده اید، آنها با همان وسیله در همان وقت آنرا مدعی می شدند. سکوت مطلق آنها در این زمینه میرساند که چنین ادعا عاری از حقیقت بوده و چنین اسنادی را در دست نداشتند و ناگزیر به سکوت بودند و اکنون بعد از 40 سال میخواهند این موضوع را سر زبانها بیندازند.

آقای ملکیار! ملتفت باشید که یگانه کسیکه حکم قاطع کرده و قتل بعضی اعضای فامیل را بوسیلۀ ویس داؤد نسبت داده است، فقط شخص شما میباشید و آنرا به حیث "یک واقعیت غیرقابل انکار و غیر قابل تردید" بیان کرده اید، نه آنکه حدس زده و یا گمان برده باشید. لذا برای شما یگانه راهی که وجود دارد، ثبوت ادعای قاطع شما است. پناه بردن به حدسیات این و آن و یا این شایعه و آن گفته، از قول این و یا آن شخص و استنباط از آن را "گمانه زنی و حدسیات" میگویند. شما خود را با این ادعا در یک موقف دشوار حقوقی قرار داده اید که یا باید آنرا ثابت کنید و یا معذرت بخواهید.

ثبوت ادعا تنها بوسیله شنواندن صدا یا تصویر شاهد (90 فیصده شما) میسر نمیشود، بلکه در قدم اول باید ثابت شود که صدا و کلیپ اصلی بوده و تقلبی درآن رخ نداده است و دیگر اینکه وضع روانی و جسمی شاهد چه در وقت وقوع حادثه و چه بعد از سالها حینیکه او رویداد را به شما شرح داده و شما در حضور چند نفر آنرا ثبت کرده اید، چگونه بوده و او در هر دو موقع در کدام حالت قرار داشته است و نیز اینکه آنچه را شاهد عینی شما بیان میکند، آیا کسانی دیگر حاضر در صحنه ای رویداد آنرا تائید کرده و به چه تعداد اشخاص دراین اظهارات مؤید شاهد شما بوده اند؟ و آیا شما میتوانید شهادت آنها را حرف به حرف به روی اسناد ثقه ثابت سازید؟ همچنان علاقه شخص شما به این موضوع نیز مطرح میگردد و هرگاه علایق خاص و عقده های شخصی در اینکار موجود باشد و این ادعا برویت اختلاف منافع Conflict interests صورت گرفته باشد، از اعتبار حقوقی موضوع جداً کاسته میشود.
به هر حال نگرانی من از آنست که پیچ و تاب خوردن این قضیه، ممکن است که قدم بقدم موضوع را به یک معضلۀ قانونی و حقوقی تبدیل کند و آنوقت باز کردن این کور گره که متأسفانه خود شما آنرا موجب شده اید، بسیار دشوار خواهد بود، مثل کسیکه پایش در مرداب بند شده باشد و بخواهد خود را با اینسو و آنسو حرکت از آن نجات دهد، برعکس با هر حرکت خود را بیشتر به خطر غرق شدن در مرداب مواجه می سازد. بهتر است متوجه عواقب آن باشید و لطفاً این نگرانی مرا توجیه دیگر نکنید.


اسم: نصیبه اکرم حیدری   محل سکونت: سدنی - آسترالیا    تاریخ: 19.06.2018

بطور بسیار خلاصه به جواب جناب ملکیار باید نوشت که: روباه را پرسیدند که کجاست شاهد ات؟ جواب گفت که دم من. حالا ما برویم و از خدا بیامرز هاشمیان بپرسیم که .....
محترما! این خود کشی های ساخته به قلم ات را نه تنها که بنده رد میکند، بلکه توجه جناب عالی را به راپور طب عدلی نوشته کارلوتا گال در نیویارک تایمز به تاریخ 31.01.2009 جلب مینمایم که ترجمۀ آنرا داکتر عبدالواحد حیدری از طریق پورتال به نشر سپردند،میکشانم تا خود شما به غلط مطلق خویش پی برید. لطفاٌ به صفحۀ وی نظری بیندازید تا ترجمۀ این مقاله را خوانده، بعداً نظر بدهد که چه کسی از اعضای این خانوادۀ قربانی شده در راه وطن خود کشی نمودند. و یا به این وبسایت به اصل مقاله مراجعه نموده و خود را کمی آگاهی ببخشید. https://www.nytimes.com/2009/02/01/world/asia/01afghan.html
در راپور هیآٌت طب عدلی که توسط محترم داکتر کاکړ به نشر رسید، واضع گردیده که تن رهبر شهید وطن به رگباری از مرمی شگافته شده.
نه جنابا! این خدمتگار وطن خود کشی نکرده، بلکه خود و فرزندانش را صادقانه در پیشگاه مادر وطن قربانی کرده، آنهم چه قربانی بی شایبه و کم نظیر در دنیای تاریخ که باعث مباهات یک ملت میگردد و خنجری ایست به قلب وطنفروشان.

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: ع واحد حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 19.06.2018

خوانندگان محترم،
دو روايت كه شايد ربطى با اين ادعا داشته باشد.
- روايت است كه روزى پيغمبر اسلام (ص) به خانم هاى أعراب نصيحت مى كرد كه از قتل اولاد جلوگيرى كند در اين زمان هنت جگر خوار يا خانم ابوسفيان جواب داد "اولاد هاى ما را خودت در جنگ به قتل مى رسانيد و حالا ما را نصيحت مى كنى؟". هنت چگر خوار مرا به ياد كسى مى ان مى أورد كه فعلا" تماشا دارد.

- روايت است كه سيد عبدالقادر جيلانى يك شب در خواب ديد كه نور است و لمر است و صداى بلند است كه مى گويد" من ذات حق هستم (نعوذ بالله ) يا عبدالقادر زحمات تو قبول شد ديگر ضرورت نيست راه حق را تعقيب كنى و نماز و فرض را به جا كنى". سيد عبدالقادر با درك و علم خود نور كاذب، لمر كاذب و شيطان كاذب را شناخت و لعنت فرستاد.

- معلوم نيست كه در اين خاك باد چرا صداى هورا و همان داس و چكش خاموش است؟


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 19.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

آیا در یک بحث پیشنهاد پنج الی ده دقیقه تفریح اجازه است؟

هر گاه جواب اکثریت آری باشد،از آن جائی که یکی از موضوعات یکی از بحث های ما "ادعا ها" میباشد؛ و در این رابطه ادعای بی مدرک، بی سند بی هنری در ارتباط روز رفتن غم انگیز شهید داؤد خان ملال خاطر عدۀ کثیری ازهموطنان عزیز ما گردیده است، لیکن افغانستان عزیز ما داشت و هم دارد هنرمندانی چون زنده یاد احمد ظاهر و یا دارد هنرمندانی چون محترم نجیم نوابی که از مژدۀ خبر آمدن داؤد خان با آواز های پسندیده تر و شعری مقبولی نشاط انگیزئی نیز خاطر هموطنان عزیز ما را میسر نموده اند. ادعای زنده یاد احمد ظاهر و محترم نجیم نوابی نه در رفتن، بل در آمدن داؤد خان، با ادای مقبول این شعر زیبا نیز قابلیت شنیدن را دارا می باشد.

هنرمند جاودان کشوراحمد ظاهر به استقبال از موسس جمهوریت افغانستان سردار محمد داؤد این آهنگ زیبا را تقدیم نمود:

آه چه خــوش آمـــدی صفــا کـردی
چــه عجب شــد کــه یـــاد مـا کردی
از چــه پهــلو سحــر بلنـــد شـــــدی
کـــه تفقـــد بـــر بینــــــوا کــــــردی
آفتاب از کــــــــدام سمــت دمیـــــــد
کــــه تـــو امــــروز یـــاد مـا کـردی
بیـــوفایی مگـــر چــه عیبـــی داشـت
کـــه مهـــربان شـــــدی وفــا کــردی

احمد ظاهر: آه چه خــوش آمـــدی صفــا کـردی
https://www.youtube.com/watch?v=w8CXSkdfj7M


عین شعر به آواز مقبول خواندۀ محبوب کشور نجیم نوابی.

نجیم نوابی: : آه چه خــوش آمـــدی صفــا کـردی
Najim Nawabi - Yad E Aashna
https://www.youtube.com/watch?v=hepTOLk1o3w

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 18.06.2018

قابل توجۀ سایت محترم افغان جرمن آنلاین و اعتراض کنندگان بر نوشتۀ (وقایع ارگ)

من قصد دارم تا سه روز دیگر جواب مفصل به پرسش های آقای عبدالله کاظم، با ذکر نام اقلاً یک شاهد عینی، ارائه نمایم.
ولی فعلاً برای پاشیدن آب سرد بر آتش خشم آنانیکه از شنیدن و قبول واقعیت ها ابا ورزیده و بر عکس، بار ملامت و اهانت را بر من گذاشته اند، نوشتۀ را که در دریچۀ نظر سنجی همین سایت، دقیقاً سه سال قبل یعنی 21 جون سال 2015 به قلم دانشمند مبارز، دوکتور خلیل الله هاشمیان نشر شده و من از آن نوشته، با آیفون خود عکس برداری نموده بودم، درین جا نقل میکنم و اگر خواسته باشید، عکس آن صفحه را توسط ایمیل به محترم آقای قیس کبیر خواهم فرستاد.
مرحوم داکتر صاحب هاشمیان بعد از مقدمه چنین می روایت می کند:
"من هم از آن محقق که حالا به رحمت حق پیوسته، سوال کردم و گفتم که شما خبر دارید و شاهد زنده در خانوادۀ شما حضور دارد و قرار مسموع، او به شما گفته که که ویس در یک صحنۀ در همان روز با خود فیصله کرد که مادر، خواهر، خانم و اولاد های خود را با تفنگ خود به قتل برساند و این وقتی بود که او دید، پدرش خود را کشته یا کشته شده که این تصمیم را گرفته بوده... آن مرحوم بعد از یک سکوت و بدون آنکه بیانات مرا رد کند، چیز های ازین قبیل گفت: هرچه در آن روز و در آن صحنه گذشته، من و خودت به چشم سر ندیده ایم، ولی باور مردم ازین قرار است که همه را کمونیست ها شهید ساخته و همین شایعه به نفع افغانستان و نفع این خاندان است...". داکتر صاحب هاشمیان در ادامه نوشته اند که:
"این صحبت بین من و آن مرحوم در خانۀ یکی از اقارب شان در (پالم اسپرینگ) صورت گرفته بود و در آن شب خاطرات زیادی از زبان آن مرحوم یادداشت کرده بودم" . داکتر صاحب هاشمیان در پایان نوشته اش اضافه میکند که:
"نا گفته نماند که فایق وزیر فواید عامه که از فدائیان محمد داؤد خان بود، در کتاب خود از زبان یکی از نواسه های مرحوم داؤد خان نوشته است که: (بابه جانم خودش را با تفنگچۀ خودش کشته است....)، این کتاب نزد من موجود است و مردم هم آنرا خوانده اند. به منظور روشن شدن گوشه های تاریک تاریخ، شاید ارزش داشته باشد، که این موضوعات نیز مورد تحقیق قرار گیرد. با عرض احترام. هاشمیان. 21 جون 2015"
به اساس اظهارات داکتر صاحب هاشمیان، حدس زده می توانم که این صحبت بیش از بیست سال قبل صورت گرفته است و منظور داکتر صاحب هاشمیان از آن محقق مرحوم، بزرگوار مرحوم عبدالله ملکیار می باشد که که حدود 17 سال قبل وفات نموده و حدود دوسال قبل از وفات، توان سفر به کلیفرنیا را نداشتند، لذا این نقل قول به بیست یا بیست و پنج سال قبل بر میگردد که آن مرحوم سال یک بار به ( پالم اسپرینگ کلیفرنیا) می آمدند و ما همیشه به دیدن شان میرفتیم. باید علاوه شود که آن بزرگوار مرحوم، خسر مرحوم عمر داؤد (پسر سردار داؤد خان) بودند.
این است ثبوت دیگر برای این حقیقت که بیش از بیست سال قبل، داکتر صاحب هاشمیان ازین موضوع خبر داشته و جویای حقیقت بوده اند، در حالیکه در آن سالها، من هیچگونه ارتباط و تماسی با داکتر صاحب هاشمیان نداشتم.
مثال دیگری که قبلاً نیز یاد آور شدم آنست که سوال کنندۀ تلویزیون بهار در مصاحبۀ تلویزیونی از محترم داؤد غازی در مورد قتل اعضای خانواده، توسط پسر داؤد خان، می پرسد. اینها نشانه های غیر قابل انکار ازین واقعیت است که به گفتۀ امریکایی ها:
"بعضی مردم را بعضی فریب داده می توانیم، و یا بعضی مردم را همیشه فریب داده می توانیم، اما همه مردم را همیشه فریب داده نمی توانیم".
داؤد ملکیار


اسم: نصیبه اکرم حیدری   محل سکونت: استرالیا    تاریخ: 18.06.2018

جناب ملکیار! عجب جهانی را با دیده های یا کور و یا کم بین مینگریم. به تاریخ وطن و مردان وطن آتش میزنید و به حرمت و شهامت شهدای سر بلند وطن تیرباران نامردانۀ از سوی جناب عالی برمیخیزد، ولی ملامت منم. اگر جمله را بدقت مطالعه فرمائید، اینرا به وضاحت درک خواهید نمود که من آنرا از قول دیگری نقل میکنم ولی برای حفظ کرامت انسانی آنرا در خاموشی جای داده بودم.
من با بسیاری اعضای محترم خانوادۀ ملکیار آشنا بوده ام و رجال برجستۀ این خانواده مرحوم وهاب ملکیار، محترم واحد ملکیار برای من حیثیت کاکا ها و مرحومین عبدالله ملکیار و عبدالاحد خان ملکیار برای من حیثیت پدر کلان را دارند که سلام من به زنده های این خانواده و دعای من به رفته های این خانواده تقدیم است. اما با شما آشنایی نداشته ام و ندارم و برای من کافیست که بدانم کسی هستید که از ننگ و عار چیزی نمیدانید. آگر میداشتید امروز بازماندگان خانوادۀ شهید داود خان را با اتهامات پیهم با این همه زجر روانی اذیت نمی نمودید. هر اتهام شما تیری ایست که به قلب بی بی درخانی جان حواله میشود ولی بگذارید بگویمتان که هستند مردانیکه در برابر این اتهامات شما را به محکمه بکشانند و در آنوقت حتماٌ سند مریضی روانی تانرا از طبیبی حصول و به دادگاه تسلیم خواهید نمود.
چه خوب است از شما پرسید که شما چه مقام ملی و یا دولتی دارید که با سفیر امریکا عکس های یادگاری میگیرید؟ سررشتۀ پیوند و کلام شما با این نماینده ها چه است؟ تا مگر که شما دم این اشغالگر را نگرفته باشید و در بازی بزرگ این اشغالگرنقش روبا گکی را بازی نکنید؟
اگر با کلام صداقت صحبت کنم بجا خواهد بود که از خانواده و دوستداران شهید محمد داود خان از طریق همین پورتال طلب معذرت نمائید.
درود برروان پاک شهدای وطن و مرگ بر تهمتگران
نصیبه اکرم حیدری


اسم: محمد نعیم   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 18.06.2018

جناب محترم آقای انجینر کبیر
اقدام شما مبنی بر عدم نشر بعدی ادعاهائی آقای داوود ملکیار اقدام بجا و بعد از وقت می باشد. چون شما در آلمان زندگی میکنید در قسمت نشر مطالب که مربوط به معلومات شخصی وفردی می باشد تابع مقررات قانون (Law of Data Protection ویا (Datenschutzgesetz می باشید. نظر به معلوماتم این قانون در قسمت نشر معلومات فردی بسیار جدی می باشد. شما می توانید در این باره با یک وکیل حقوقی مشوره کنید.


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 18.06.2018

جناب محترم ملکیار صاحب سلام!

نظر به پرنسیپ های افغان جرمن آنلاین ، ما امکان نشر مقاله های بحث برانگیز شما را در دریچۀ نظرسنجی مهیا ساختیم، زیرا به ما وعده نموده بودید که بزودی اسناد و شواهدی را جهت اثبات ادعا های تان ارائه می کنید.

همچنان ما حاضر شدیم، پیشنهاد شما را جهت یک نشست حضوری با بعضی اشخاص برای دیدن این اسناد و شواهد در دریچۀ نظرسنجی نشر نمائیم. تا باشد، اگر ازین طریق شما اسناد دست داشتۀ تانرا ارائه و نشر نمائید. طوری که دیده میشود، تا حال هیچ کس پیشنهاد تانرا جهت یک نشست حضوری نپذیرفت.

با وجود مهیا ساختن امکانات از جانب وبسایت، شما خلاف وعدۀ تان عمل نموده، و اسناد ( دست داشتۀ ؟ ) تانرا به هیئت اداری این وبسایت جهت نشر تحویل نمیدهید. در ضمن همۀافرادیکه درین بحت اشتراک نموده اند، مخالفت شانرا علیه ادعا های غیر مستند شما اظهار میدارند.

بعد از مشوره با تیم کاری افغان جرمن آنلاین تصمیم برآن شد، که جهت جلوگیری از بحث های وقت گیرنده و بیهوده، تا سه روز دیگر مقالۀ شما را در همین بخش میگذاریم، تا باشد که به سؤالات مطرح شدۀ دوستان پاسخ ارائه نموده و برای اثبات گفته های تان اسناد و شواهد تانرا درین دریچه به نشر برسانید.
درصورتی که شما حاضر به این کار نباشید، بحث و مباحثه ماهیتش را از دست میدهد و برای کارکنان پورتال جزء ضیاع وقت چیزی دیگری نخواهد بود. لهذا بعد از سه روز این بحث را (با یک نتیجه گیری توسط هیئت اداری) اتمام اعلام می کنیم


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 18.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است:

به ادارۀ محترم افغان جرمن آنلاین و جناب محترم انجنیر قیس کبیر!

پس از ادای سلام و احترامات، نخست از همه فعالیت ها و زحمات شبانه روزی همه دست اندرکاران این پورتال وزین ملی اظهار سپاس و امتنان می نمایم که بین هموطنان شان یک پل ارتباطی را بصورت مفت و رایگان، اما با پشت کار و زحمات شخصی فراهم نموده اند.

در قبال محور یک بحث، همچنان در قبال شکایت نامۀ اخیر جناب داؤد ملکیار، نظر این بنده چنین میباشد:

بدون شک که بحث باید بالای یک موضوع مطرح شده صورت گیرد، موضوع اصلی ادعا های جناب داؤد ملکیار است.

قراریکه دیده میشود در خلال این بحث بعضی از ادعا های آقای داؤد ملکیار به اتهامات بی اساس وی تبدیل شده اند.

از طرف دیگر در عین حالی که آقای داؤد ملکیار به سؤالات مطرح شده به بهانه های مختلف پاسخ نمی دهد، حملات شخصی بر یک تعداد زیادی نویسندگان این صفحه دارد، شکایت از دیگران را نیز پیشه فرموده اند!

اتهام بی اساس نمره یک آقای داؤد ملکیار: آیا زمانی که بطور مثال آقای داؤد ملکیار مرا که حسیب الله نام دارم، جهت فرار از سؤالاتم مستعار نویس می خواند، آیا این یک تخلف وی نیست؟ واضیحست که است!

اتهام بی اساس نمره دو آقای داؤد ملکیار: آیا زمانی که آقای داؤد ملکیار به منی که هرگز نگفته و نه نوشته ام که من یک حقوق دان هستم، اما وی اتهام می بندد که من چنین چیزی را گفته ام، آیا این یک تخلف آشکار آقای داؤد ملکیار نیست؟ واضعیست که است!

به اصول و آداب نوشته و عفت قلم جناب داؤد ملکیار: آیا زمانی که جناب داؤد ملکیار با اصطلاحات کوچه بازاری مرا "پلته پیش کن" می خواند، وی ادب نوشته و عفت قلم را مراعت نموده است؟ واضیحست که وی در چنین امری نه ادب نوشته و نه هم عفت قلم را مراعت نموده است! آیا زمانی که جناب داؤد ملکیار از لابلای تصاویر مجازی ذهنش مرا گاهی پرچمی و گاهی هم خلقی خطاب می کند، با چنین اتهام بی جا و دروغ اش وی و ادب نوشته و عفت قلم را مراعت نموده است؟ واضیحست که وی در چنین امری نه ادب نوشته و نه هم عفت قلم را مراعت نموده است! آیا زمانی که موصوف دیگران را به ادب نوشته و عفت قلم دعوت می فرماید، تا به حال خود چه تعریفی از ادب نوشته و عفت قلم دارد؟


با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 18.06.2018

سلام مجدد به همه دوستان برسد!

در رابطه با انتقاد خواهر ما محترمه نصیبه اکرم حیدری از افغان – جرمن – آنلاین، که چرا شایعات آقای ملکیار را درین وبسایت نشر کردند، هیت اداری این وبسایت حتماّ جواب خودشانرا دارند.
اما اگر اجازه باشد، به سهم خود، نظرم را درین باره اظهار میدارم:

به نظر من هیت اداری کار درست کرد، زیرا در غیر آن این نوع شایعات از جانب دشمنان سوگند خوردۀ مردم افغانستان که متأسفانه تعداد شان کم نیست، در جای دیگر نشر میشد و دشمنان ( بخصوص تفاله های باند تبهکار خلق و پرچم) به این شایعه شکل یک
"روایت تاریخی" را می دادند، آنهم از زبان یکی از اعضای فامیل و خویشاوندان نزدیک به سردار محمد داؤد خان.

به نظر من، چون توسط بحث ها درین وبسایت ماهیت نادرست بودن این شایعه و بخصوص ماهیت پخش کنندۀ این شایعه به قدر کافی حلاجی شد، اگر دشمنان در آینده هم بخواهند، نمیتوانند، بدون چون و چرا این شایعه را به مثابۀ یک "واقیعت تاریخی" به خور هموطنان ما بدهند.

لذا هیت اداری این وبسایت،از نظر من، نتنها پرنسیپ آزادی مطبوعات را مراعات کرد، بلکه این شایعه را برای همیشه خنثی ساختند.


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 18.06.2018

به ادارۀ محترم افغان جرمن آنلاین و جناب محترم قیس کبیر!

چند روز قبل از طرف ادارۀ این سایت، درین دریچۀ نظر سنجی نوشته شد که بحث باید بالای موضوع مطرح شده صورت گیرد، و نیز خاطر نشان گردید که از حملات شخصی جلو گیری به عمل خواهد آمد.
ولی متأسفانه دیده می شود که ادارۀ این سایت، متوجۀ این تخلفات نشده و یا از آن چشم پوشی نموده است. طور مثال نوشتۀ امروز نصیبه حیدری که تا چند روز قبل فکر میکردم این خانم به اصول و آداب نوشته و عفت قلم تا اندازۀ پابندی دارد، متأسفانه دیده می شود که درین دریچه، به دشنام های دور از اخلاق و عفت قلم، از زبان شخص دیگر در مورد من، کار گرفته است و بدون توجه ادارۀ محترم این سایت منتشر شده است.
من طوریکه قبلاً هم متذکر شدم، خودم را در آن سطح قرار نمی دهم که به هرزه گویی بالمثل بپردازم، ولی از مسؤلین این سایت محترم تقاضا دارم تا مطابق ابلاغیۀ اول تان عمل نموده و جلو اینگونه انحرافات را بگیرید.
ممنون از توجۀ تان.
داؤد ملکیار


اسم: داكتر ع و حيدرى    محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 18.06.2018


محترم وطندوست ،
بعد از سلام، مى گويند شر بيخزد كه خير ما باشد. طريقه كه شما در ان تجربه داريد انشاالله ما را در قسمت conversion disorder كمك خواهد كرد. چون اين مريضان حركات پاى و دست خود را از دست مى دهند.
بنده با تيّم جراحان و متخصصين pain و psychologist و استخوان كار مى كنم كه از طريق Osseointegration به كسانكه دست و پاى خود را به علل مختلف از دست داده اند، با احياى دست و پاى Bionic بتواند تقريبا" تا حدود 80% زندگى نورمال خود را دوباره حاصل كنند. اين تيّم به اختراع جديد و تحت رياست يك داكتر عراقي جنگ زده و خود مهاجر بنام Prof Al Muderis شب و روز در كار است كه انشاالله براى صد ها هزار افغان هاى بى دست و پاى خبرى خوش است و راه را براى احياى مجدد راه رفتن براى مريضان Stroke و Spinal injury باز خواهد كرد. مى توانيد از طريق email با من تماس بگريد. بنده در قسمت مرض تداوى benign positional vertigo
از طريق eye retraining تجربه دارم كه باعث Falls مى شود.
در اخير بايد ذكر كرد داود ملكيار غافل از ان است كه با كى مقابل است. اين گفته حضرت حافظ شايد جواب خوب براى اقاى داود ملكيار باشد.

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
هر که در مزرع دل تخم وفا سبز نکرد
زرد رویی کشد از حاصل خود وقت درو


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 17.06.2018

سلام و احترام به همه برسد!

خواهر محترم ما نصیبه اکرم حیدری که با فامیل محترم سردار محمد داؤد خان و فامیل محترم ملکیار از نزدیک در تماس اند، واقیعت ها را از زبان شاهدان عینی نقل قول نمودند، که برای شخص خودم قابل اعتبار است.
همچنان ما خوانندگان را از ماهیت و شخصیت آقای داؤد ملکیار واقف ساختند.

شخص خودم برای باردوم ازین بحث بیهوده خارج می شوم. زیرا همه گفتنی هایم یاسین خواندن بیهوده ست.ازین تخم گنده چیزی بور نمیشود.

روح و روان شهیدان ما شاد باد!


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 17.06.2018

سلام و احترام به داکتر صاحب عبدالواحد حیدری تقدیم می کنم!

تشکر از تشریحات مختصر و جالب تان در رابطه با مرضی بنام
post traumatic stress disorder
به یقین 90% از هموطنان ما به آن مبتلأ اند.
متأ سفانه صفحۀ مقالات تان به خاطر مشکلات تخنیکی باز نمی شود، که مقالات مفصل تانرا می خواندم.
در رابطه با مِتود تدوای این مریضی سوالِ از جناب شما داشتم، اگر زحمت نمیشود، برایم جواب بدهید:

آیا در آسترلیا جهت تداوی این مریضی از مِتود بنام
Eye Movement Desensitization and Reprocessing - EMDR
استفاده می شود یا خود شما در ین مِتود تجربه دارید؟

روانشناسان در امریکا بیشتر و در آلمان بطور متوسط ازین مِتود جهت تداوی کسانیکه صدمه های شدید روانی بطور مثال در جنگ دیده اند ، و از آن سالها رنج میبرند، استفاده میکنند. خوبی این مِتود در مقایسه با دیگر مِتود ها درین نهفته است، که نتیجۀ مثبت آن برای مریض بعد از 5 الی 7 تشست پدیدار می شود. خودم درین رابطه تجربه دارم.


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 17.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

سطوری میهن دوستانه و مردم دوستانۀ را که محترمه خانم نصیبه اکرم حیدری و همچنان سطوری علمئی را که جناب محترم دکتور واحد حیدری در ارتباط اتهامات جناب داؤد ملکیار نوشته اند، باید در حاشیۀ شهادت نامۀ کانکورزدگی جناب داؤد ملکیار نوشت، تا آنکه درسی باشد برای همه کمظرفانی که در عقب انسانهای شریف، بشر دوست و ملیگرای ما چون مرحوم داؤد خان شهید به یاوه سرائی های عقده مندانه به اصطلاح "قد بلندک" نمایند !

بلخصوص غوغاسالارئی را که جناب داؤد ملکیار با سطحی نگری، پٌررویی و بی پروائی مخصوص جهت گشودن عقده هایش، آنهم در مقابل یکی از ابر مردان تاریخ افغانستان، یعنی در مقابل شهید فقید سردار محمد داؤد مرحوم و خانوادۀ محترم و شریف آن مرحوم، بدون در نظر داشت خدمات وطندوستانه و بدون جانبازی عاشقانۀ آن مرحوم در راۀ خدمت به مردم و خدمت به وطن، لکۀ ننگ و بی حیائی می باشد که فقط و فقط جایگایش را در حاشیۀ شهادت نامۀ کانکورزدگی جناب داؤد ملکیار، تا درس عبرتی باشد برای سطحی نگران همکلاسی اش!

من شخصاً از خدمات مطبوعاتی افغان جرمن آنلاین اظهار قدر دانی و سپاس می دارم که در افشای یاوه سرائی یاوه سرایان و سطحی نگرانی چون داؤد ملکیار سعی و کوشش نموده اند، زیرا این یک حقیقت تلخ جامعۀ ما است که نابخردانی با ارایۀ تراوشات ابتدائی ذهنی شان، با سطحی نگری های شان، با عقده مندی های شان، فضای جامعۀ جنگزدۀ ما را غبار آلود تر و تیره تر می نمایند! افرادی مانند داؤد ملکیار که برای خودشان و نه برای جامعۀ جنگزدۀ ما و نه هم برای بشریت کدام چیزی واقعی و سالمی برای تقدیم نمودن دارند، کوشش دارند با ادعا های بی جا، اتهامات بی اساس برای شان نامی کمائی نمایند. این است احوال طرز سلوک بعضی از مصیبت زدگان کشور جنگ زدۀ ما که در اصل قابل ترحم میباشند!

ورنه در همچو شب و روزی که مردم بخاطر آمدن صلح و آرامی در پی آن اند که حتی با فراخ دلی تمام با قاتلان چهل سال مردم ما از در مدارا و صلح پیش بیآیند، تا آیندۀ اولاد وطن تیره تر و تاریک نشود، یعنی انسانهای با شعور مملکت ما برای ایجاد یک فضای صلح و آرامش و آسایش در مملکت حتی از گناهان و جرایم نا بخشودنی جنایتکاران چهل سال اخیر چشم پوشی اختیار می کنند، تا صلح و آرمش به وطن بر گردد، کدام آدم عاقل به چنین غوغا سالاری و ادعا های بی اساس می دازد که آقای داؤد ملکیار با سلوک کوچه بازاری اش بر آن در این اواخر پرداخته است؟

آقای داؤد ملکیار آیا اقلاً ظرفیت فیض بردن از این گفتۀ پرمحتوی شهید داود خان فقید را پیدا خواهد توانستید که خوش فرموده بودند:

" قبای زندگانی چاک تا کی
چو موران زیستن در خاک تا کی

به پرواز آ و شاهینی بیآموز
تلاش دانه در خاشاک تا کی"


با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 17.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

لغزش منطق و کذب جناب محترم داؤد ملکیار در این نهفته که از یک طرف ادعای "دا گز دی دا میدان" را بکار می برد، یعنی ثبوت دروغ هایش را می طلبد و از جانب دیگر در عین یادداشت میگوید نمی خواهد به جواب سوالاتم بپردازد. به هرصورت موضوعی که چه وقت آقای داؤد ملکیار خودش را راپورتر خوانده است، در آرشیف همین نظر خواهی در بین یادداشت های وی درج است، جالب این است که حالا بخاطری که دروغش گیر آمده است، بر علاوۀ آنکه از آن گفتۀ خود فرار می کند، برای ایجاد در همی و برهمی، مرا هم دروغگو می خواند و ادعا دارد که من خود را در جائی حقوق دان خوانده ام : آقای داؤد ملکیار من علم سیاست خوانده ام و این یک دروغ نیست. منتهی شما که فرق بین شخصی را که علم سیاست خوانده است و بین یک حقوقدان نمی دانید این از کم اطلاعی شما نشأط می کند! من در همین صفحه نوشته ام که ماستری ام را از پوهنتون بن آلمان در رشتۀ علم سیاست گرفته ام، درجۀ علمی ماستری ام ماگیستر ارتیوم است، نمرۀ آن هم عالی است! این مانند دروغ ها و ادعا های شما کدام چیزی ساخته گی نیست، نخست از اینکه جناب شما فرق بین علم سیاست و علم را نمی داند، متأسفم، ثانیاً جهت اطلاع شما باید توضیح نمائم که یک حقوق دان خوب ساحات مختلف حقوق دولتی، قوانین بین المللی (بخش قرار داد های دولتی) و نیز بخش حقوق ملکی و قوانین جزا و بخش های تاریخی قوانین را به مطالعه میگیرد، در حالیکه برای علم سیاست به حیث مضامین فرعی، حقوق دولتی و نیز بخش قرار داد های بین المللی کفایت می کند. موضوعات قانون جزا ساحۀ صلاحیت علمی یک حقوق دان میباشد! من حسیب الله هیچ وقت همچو گستاخی و یا همچو دروغی را مرتکب نشده ام و نه ضرورت آن را دارم که خود را حقوق دان بخوانم، چرا این کار را کنم؟ حالا که جناب شما به من چنین اتهامی را می بدید، اگر دروغگو نیستید، لطفاً بنویسید که من چه وقت و در کجا خود را حقوق دان خوانده ام؟
اینکه جناب شما خود را راپورتر معرفی نمودید، در آرشیف همین صفحه زمانی که از شما سؤال نمودم که چرا شاهد فکاهی مزخرف آقای حسن شرق را معرفی نمی کنید، شما در جواب نوشتید که وظیفۀ راپورتری تانرا انجام داده اید و بقیه وظیفه را به دوش حسن شرق و همان دیپلومات سپردید! من حتی گمان می کنم که به گمان اغلب حسن شرق همان بی نزاکتی را در روز شهادت داؤد خان نموده باشد، زیرا در رابطه خاموشی اختیار کرد. اما شما به هر صورت به طور مستقیم و یا هم بطور غیر مستقیم در راپورتر بودن تان اشارتی واضیحی نمودید. پس حالا چرا منکر می شوید؟ بخاطری که از شما پرسیدم شما رشتۀ ژورنالیسم را در کدام پوهنتون خوانده اید که درس اخلاق ژورنالیستی را بلد نیستید و شما جوابی این سؤالم را نداشتید، از آنرو به ادعا های سطحی و کوچه بازاری تان تا ایندم ادامه داده اید!

حالا لطفاً بگوئید که اخلاق زشت شما با جمله کذب و دروغگوئی های جناب عالی به اخلاق پرچمی-خلقی شباهت دارد یا اخلاق من که از چهل سال بدینسو بر ضد هر نوع وابستگی صدایم را بلند نموده ام و خواهد نمودم؟
و نیز لطفاً بگوئید که این غوغا سالاری کوچه بازاری و ادعا های سطحی و اتهامات بی جای اخیر شما به نفع مسکو و وابسته گانش تمام شده است و یا کدام سلوک این بنده؟


این بوند، چند سانتی متری از" گز" ، کجاست "میدان" جناب عالی؟

چه خوش می فرمودند شهید داود خان فقید که:

" قبای زندگانی چاک تا کی
چو موران زیستن در خاک تا کی

به پرواز آ و شاهینی بیآموز
تلاش دانه در خاشاک تا کی"


با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: الله محمد   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 17.06.2018

برادران بسیار عزیز و دوست داشتنی!

جمله بالا را واقعاٌ از طی قلب خود گفته ام.
بعد از عرض سلام هدف از این نوشته ام در بین استاده شدن بین هر دو جانب هستم، یعنی درد و رنج و یا ملحوظات هر دو طرف را باید در نظر گرفت.

با اتکا به نوشته ذیل محترمین داکتر حیدری و ولی احمد نوری در ویب سایت شان چند جمله در اخیر می نویسم:

داکتر صاحب حیدری:

"به حيث يك طبيب لازم دانستم يك نظر خود را اراىه كنم كه ان دنياى كه اقاى ملكيار مى خواهد ما را به ان قناعت بدهد اگر وى در ان كاملا" صادق هم باشد آنقدر بسيط و نه سياه و سفيد است."

محترم ولی احمد نوری:

"بگذاریم تا شرایط مساعد و آرام در کشور فراهم گردد، آنگاه در تحت نظر یک کمیتۀ مرکب از اهل نظر و تخصص در رشتۀ جنایی توأم با وسائل پیشرفته و امکانات علمی، شواهد عینی و غیره فراهم گردد که به صورت بی طرفانه این رویداد و فاجعۀ سترگ ملی را تحقیق و سند رسمی در مورد صادر نموده و ثبت تأریخ کشور نمایند.
تا آن وقت خواهش من از همه این است که لطفا از حوصله کار گرفته و همچنان از همکاران خود توقع دارم تا از نوشتن و نشر آن گونه مطالبی که سبب تشویش و ایجاد اختلاف در میان فامیل ها و مردم بگردد جلوگیری بفرمایند."

نباید به هم دیگر توهین کنیم بلکه در یک فضای آرام و معقول اگر خواسته باشید با وجود تقاضای معقول محترم نوری صاحب که خدا واحد و شاهد است که من هم همین را فکر کردم که اوضاع کشور آرام شد این موضوع مهم ملی به صورت علمی و تاریخی آن از سوی یک هیت رسمی که حتی ملل متحد در آن حصه داشته شود بررسی گردد.

مسلم که معلومات های که نزد اشخاص است می تواند در روشن شدن موضوع کمک کند و یا هم نکند اما چرا شما حوصله و اعصاب تان را بی جهت زیادتر از این بی موجب آزار دهید.

واقعیت و حقیقت همین است که قبلاٌ هم نوشته ام که به اساس انکشافات سیاسی در سطح جهانی در افغانستان یک کودتا صورت گرفت که در اثر آن خانواده ریس دولت افغانستان با خودش متاٌسفانه از بین رفتند و شهید شدند. من در همان روز طیارات جت جنگی را می دیدم که چطور نا مردانه بالای ارگ مانور می کردند و بمب می انداختند. به خدا معلوم که این فامیل چی کشیده و خدا هیچ کس را چنین روز را نشان ندهد. هیچ مرجع مسولیت کودتاچیان و همکاران بین المللی شان را تبریه کرده نمی تواند. ولو در داخل ارگ هر چه گذشته باشد مسوول از بین رفتن این فامیل و علت اصلی ان همان کودتا و کودتاچیان است.

اینکه چرا اینطور شد خود یک بحث دیگر است.

اگر با وجود خواهش نوری صاحب و این ملنگ به بحث تان که همه چیز گفته شده ادامه دادید لطفاٌ ارام و مودبانه این کار را کنید که خواننده متوجه موضوع اصلی شده بتواند.

در کف اخلاق تست رشتهء تسخیر خلق
غافل از احسان مباش هیچ کست بنده نیست

(بیدل) ازین چار سو عشوهء دیگر مخر
غیر فنا هیچ جنس نزد حق ارزنده نیست


اسم: عبدالواحد حیدری   محل سکونت: سدنی - آسترالیا    تاریخ: 16.06.2018

نظر بسيار مختصر به حالات روحى و روانى قربانيان جنگ و حوادث ناگوار آن

اقاى داود ملكيار در ادعای خود راجع به حوادث هفت و هشت ثور رول هاى مختلف و متضاد را كار كرده. شاهد، مدعى، قاضى ، راپورتر،و محقق .
به حيث يك داكتر طب و متخصص Rehabilitation با تجربه بيست ساله خود خواستم در رول مسلك خود به صورت بسيارمختصر بعضى موضوعات ساينس و علم طب را راجع به Research و حالات روحى و روانى مريضان و قربانيان حوادث ناگوار خدمت خوانندگان عرض كنم.
انچه در تحقيق يا Research مهم است انتخاب Sample و جلوگيرى از Bias است. محقق بايد كاملا" دور از موضوعات و علاىق شخصى و فاميلى در هدف پيدا كردن علل يك مرض و يا موضوع بصورت صادقانه و objective تلاش كند.
كسى كه با وى مصاحبه مى شود و يا در تحقيق از وى استفاده مى شود بايد اول هدف تحقيق شرايط تحقيق عواقب مثبت و منفى را بدانند و با ان موافق باشد و هم سند موافقت خود را امضاء كرده باشد و هم قبل از شروع ریسرچ از کمیته مستقل Ethical یعنی وابسته به اخلاق باید بگذرد که آیا این تحقیق از نگاه انسانی و روانی چقدر توازن دارد.

قربانيان حوادث ناگوار و جنگ زيادتر مبتلا به مرضی بنام post traumatic stress disorder مى شوند. خانم ها زيادتر نسبت به مردان به این مرض مصاب میگردند. و هر چند شدت حادثه قوى باشد به همان اندازه امكانيت مبتلا شدن به اين مرض در 25%-85% اشخاصی دیده مى شود .
يكى از أعراض اين اختلال amnesia يا فراموشى حافظه مى باشد چون سه قسمت دماغ amygdala, prefrontal و hippocampus فعاليت خود را درست اجرا كرده نمى تواند و تغيرات كممياوى در وجود بعد از اين اختلال بحثی است دراز.
علايم ديگر اين اختلال ترس، flashbacks،كابوس، جلوگيرى از ياد كردن حادثه به هرقيمتی كه باشد.Delusions و Hallucinations يا توهمات(قبول مى كند چيزى كه امكان ندارد واقع شده باشد) و هذيان در حالت كه شدت حادثه قوى باشد زيادتر ديده مى شود.
قربانيان حادثه و مبتلا به مرض PTSD در حالت اسيب پذيرى اند. تداوى اين اختلال با استفاده از دو میتود صورت مى گيرد Cognitive behavioural therapy و Hypnosis.
در میتود Hypnosis با استفاده از تغيرات در conscious و subconscious مى توان اين قربانيان و مبتلا شدگان به مرض PTSD را كمك كرد. و أفكار يا باور هاى نادرست انها را به أفكار و باور هاى درست تعويض نمود.
متاسفانه در جهان امروز ما از Hypnosis در راه هاى غلط استفاده مى شود حتى گفته مى شود كه پاكستان از همين طريقه در تربيه حمله كننده گان خود كش استفاده مى كند. حتى اول أطفال و نو جوانان را آنقدر اسيب مى رسانند كه به مرض PTSD مبتلا شوند و بعدا" از طريق Hypnosis ان را اماده يك جنايت مى كنند.
در اين قسمت بايد ذكری از مرض Conversion disorder نمایم كه قربانيان بعد از حادثه فكر مى كنند يك قسمت وجود شان فلج است با وجود انكه تمام معاينات طبی شان از هر نگاه نورمال است.
به حيث يك طبيب لازم دانستم يك نظر خود را اراىه كنم كه ان دنياى كه اقاى ملكيار مى خواهد ما را به ان قناعت بدهد اگر وى در ان كاملا" صادق هم باشد آنقدر بسيط و نه سياه و سفيد است.
فرضا" اگر اين شخص در نيت، امر و ادعاى خود صادق نباشد با توجه به اسيب پذيرى اين قربانيان سوالات زيادى مطرح مى شود كه بحث ان را مىگذاريم به اينده.


اسم: نصیبه اکرم حیدری   محل سکونت: سدنی - آسترالیا    تاریخ: 16.06.2018

به هرزه گوی بی شایبه جناب ملکیار عرض سلام ندارم، زیرا که سلامت خواهی برای انسانهای مبتلا به امراض روانی را در جامعۀ انسانی جایگاهی نمتوان بخشید به دلیل آنکه افراد جامعه از شر ایشان بیاسایند و از گزند زبان و مغز مریض ایشان زخمه نبینند. اگر عمیق بنگریم، حتی در منشور حقوق بیماران روانی تا آنگاهیکه مریض سلامت کلی بدست نیاورده در اقامتگاه های مخصوص نگهداری میشوند تا اجتماع از شر ایشان در امان بماند. ولی در راستای قلم پردازیهای بی ننگ و بی عار شما جوابی چندی دارم که باید به سمع خوانندگان رسانیده شود و هم از گردانندگان پورتال افغان جرمن آنلاین پرسشی دارم که خواهان جواب خواهم بود.
جناب ملکیار اگر خوب بیاد دارم که چند سال قبل حرفی چندی در همین راستا بیان نمودند که به گمان اغلب این مروارید های ریخته از دماغ مریض شما نقل قولی باشد از محترمه گلالی جان ملکیار که اساساٌ روابطی نزدیکی با وجود داشتن خانوادۀ مشترک با شما نداشته اند، و ما این اتهام را به محترمه گلالی جان در میان گذاشتیم که در جواب فرمودند: " اینرا صادقانه میگویم که من اصلاٌ صحبتی با ایشان نداشته ام و ایشان آدم های پستی هستند." حرمت انسانی برایم اجازه نداد که این جواب را قبلاٌ خدمت مینگاشتم تا قضاوت اعضای خانواده شما را در مورد شما به شما بازگو میکرد م، ولی حال که تشت رسوایی خود را درسر چوک گذاشته اید و بر خون شهدا تهمت ناحق می بندید، دیگر شف شف گفتن را جایی نمانده و چه بهتر که دیگر از مرز های انسانی و کرامت انسانی بگذریم تا توانسته باشیم بقدر توان در معرفت شما بکوشیم.
اگر این شاهد دوم را آن قلم بی سیرت و دور از حرمت انسانی شما، خانم ویس شهید، محترمه هما جان قلمداد میکند، بنده با خانوادۀ ایشان در تماس شدم، چونکه شخص خود شان سویس تشریف داشتند. خانواده میگویند که محترمه هما جان توان اینرا نداشته و ندارند که حرفی از ان شب خونین با کسی بر لب آرند و یا سوالی در ان مورد را جواب بگویند، زیرا که با تکان شدید عصبی روبرو میشود و برای روز های دراز بخود میلرزند. و این عین همان حالتی است که من در نوشتۀ قبلی ام در مورد مصاحبۀ داود جان غازی از قول مادرش به آن اشاره نمودم که :" صدا های وحشت زدۀ داود شب ها مرا از خواب بیدار میکند". بینندگان و شاهدان مصاحبه داود جان غازی اینرا به چشم سر دیدند که حالت وی در جریان مصاحبه چه بود.
سوال من از شما اینست که:
چه باعث میشود که شما از شاهد نامی نمی برید ولی تیر بی مذهب و بی مسلک تان فقط بستن اتهام است به رادمردیکه خود و خانواده اش را در راه وطن قربانی نمود؟
امروز دالر سخن میگوید و حق واقعاٌ مرده. بفرمائید به ملت بگوئید که از کدام باداری برای بدنامی شهید محمد داود چقدر تصاحب نموده ایند؟ ولی خوابیده اید و نمیدانید که تاریخ رادمردان میهن را با دالر سیاه نمودن ممکن نیست؟ هر چندیکه امریکایی ها به ملت افغان مکتب ضد شخصیت های ملی را درس دهند تا به ملت بفهمانند که افغان اساساٌ رهبری نداشته و همه خائین بودند، ولی نه نام های احمد خان ابدالی و نه میرویس نیکه و نه شاه امان اله خان و شهید داود خان گاهی هم لکه سیاه نخواهد برداشت و دایم درخشان و تابان خواهند زیست.

برای من جالب این است که پورتال آریانا افغانستان از نشر نوشتۀ شما خود داری نمود و بعد از نشر در پورتال افغان جرمن آنلاین آنها توانمند گردیدند که آنرا به نشر بسپارند، در حالیکه شما جزء نویسندگان آریانا افغانستان بودید. انیرا هم باید گفت که پورتال افغان جرمن آنلاین تعند سپرده بودند که اگر شما شواهد را به ایشان ارسال ندارید، دیگر صدای ناهنجار و گوشخراش شما از طریق این پورتال بلند نخواهد شد.
سوال من اینست که چه شد که پورتال افغان جرمن آنلاین علاوه بر اینکه به قول خویش وفا نمیکند، دفعتاٌ دریچۀ مخصوصی برای هزیان گویی شما باز نموده و به شما لبیک میگویند؟ چه چیزی باعث شد که گردانندگان این پورتال را تا این حد تشویق نمود که روی قول خویش پا گذاشتند و هزیان شما را مقامی به این بلندی عرضه نمودند؟ آیا پورتال افغان جرمن آنلاین حاضر است بار قانونی این دریچۀ غیر قانونی را حمل کند؟


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 16.06.2018

مقاطعه با مغرضین و متعرضین پشت پرده!

با وجود تقاضای مکرر از جانب من، باز هم دیده می شود که آقایان حسیب الله و وطندوست، با استفاده از نام مستعار، به سوال های تکراری و مغرضانه ادامه داده و میدهند. در حالیکه دو هفته قبل آقای وطندوست به استفاده از نام مستعار اعتراف کرده و دلیل آوردند که این عمل عیبی ندارد تا وقتیکه بر کسی تعرض شخصی صورت نگیرد.
حال دیده می شود که آقای وطندوست، به حیث جزء یک گروه متخاصم، هر روزه اتهامات شخصی و توهین آمیز بر من وارد میکند، و در مقابل از من جویای جواب و توضیحات میگردد. و آقای حسیب الله که خودش برای معرفی خود نوشته بود در جرمنی حقوق خواند ه است، حالا فراموش کرده و میگوید که حقوق نمی داند، و از جواب سوال های من کاملاً طفره رفته و مکرراً میگوید که (آقای ملکیار خود را ژورنالیست معرفی کرده بود)، در حالیکه برایش چلنج میدهم که در کجا چنین ادعایی را از طرف من خوانده است؟ به اصطلاح وطنی "دا گز دا میدان"، در هیچ جا پیدا نمی تواند که من چنین ادعایی کرده باشم.
لذا یکبار دیگر گفتۀ محترم اکبر شالیزی (رئیس سابق افغان فیلم) را تکرار و تأکید میکنم که: (پرچمی ها و خلقی ها، معرف یک مفکوره نیستند بلکه معرف اخلاق منحرف استند و از هرگونه عمل دور از اخلاق و سخیف برای بدنام ساختن مخالفین شان استفاده می نمایند). و به اساس این باور، نزد من هر آنکس که از آن شیوه های نامردانه کار گرفته و از پشت پرده به دیگران توهین میکند، نزد من پرچمی و یا پرچمی مشرب خواهد بود.
مانند آقای سیستانی که در صفحۀ 111 کتابش می نویسد: از قوس سال 1358 الی قوس سال 1366 عضو شورای انفلابی بوده است، حال آن سنوات را به سال عیسوی تبدیل کرده و آنرا از سال 1985 الی 1986 ساخته است. باید به این آقا گفته شود که به کتاب خودت مراجعه کن و ببین که آن سالها را با اعداد لاتین نوشته نکرده ای، بلکه با اعداد عربی مروج در افغانستان نوشته کرده ای. و باز باید ازین آقا پرسیده شود که چرا در نوشتۀ دیروز شما درین دریچه، سال شما عیسویست و ماه شما شمسی (قوس)؟ پس می بینیم آنانیکه با کمونیست ها همکار و همنوا بوده اند، چگونه با رندی و پر رویی، از اخلاق و روش پرچمی ها کار گرفته و با حقایق بازی می کنند.
در نتیجه به خاطر همین بازی های دور از اصول و پرنسیپ، من بدینوسیله به اطلاع آقایان وطندوست، حسیب الله و امثال ایشان میرسانم که سر از امروز هیچ نوشتۀ شانرا که با نام مستعار و و مغرضانه نشر گردد نمی خوانم و برای آنگونه نوشته ها، هیچ اهمیتی قایل نمی شوم.
و در اخیر به اقای عزیز شمس که بی خبر از حقایق نا گفته شده، طغیان کرده اند و اهانت هایی را به من حواله کرده اند، توصیه میکنم که آب سردی بالای تان بیندازید و کوشش کنید در قضاوت تان عجله نکنید، زیرا اگر عصبانیت را کنار گذاشته و از انصاف کار بگیرید، تدریجاً به حقایق پی خواهید برد. من قصد دارم در اولین فرصت ممکن، به جواب سوالات آقای عبدالله کاظم که بدون خشم مطرح شده است، توضیحاتی ارائه نمایم، و به آقای شمس و دیگر معترضین وعده میدهم که اگر اظهارات شاهدان عینی، حقیقت محض نباشد، من به عوض آنان از همه معذرت خواهم خواست، اما بر عکس اگر این واقعیت ها با شواهد دیگر و تحقیقات علمی و فزیکی به ثبوت رسید آنوقت این گفتۀ حضرت مولانا را به یاد بیآورید:
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم آنکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست.
داؤد ملکیار


اسم: حسیب الله   محل سکونت: آلمان     تاریخ: 15.06.2018

سلام خدممت همه تقدیم است،

جناب محترم آقای احسان لمر لطف فرموده در ارتباط مقایسهٔ مضون شان با مضمون آقای داؤد ملکیار تذکری بخرچ داده اند که قابل قدر است، اما در ارتباط مقایسهٔ مضمون جناب ایشان با مضمون آقای داؤد ملکیار باید گفت که دو فرق عمده در موضوع مورد غور میباشد:

۱. گر چه تا به حال متأسفانه تمامی نوشته های جناب محترم را نخواندده ام، اما زمانی که محترم لمر می فرمایند که در نوشته های جناب ایشان در مورد سید افغان ــ احمد علی خان لودین ــ مستوفی الممالک محمد حسین خان ــ خانواده گیلانی ــ استاد خلیلی و غیره از گنجینه های فکری بزرگان محتوای مضامین جناب ایشان پر غنا تر شد، این موضوع خود به ظرفیت آقای لمر ارتباط مستقیم دارد که از جناب ایشان از گنجینه های فکری بزرگان برداشتی مثمری نمودند. اما متأسفانه موجودیت همچو ظرفیتی در جناب داؤد ملکیار دیده نمی شود، زیرا تا به حال به هیچ یادداشت و یا تبصرهٔ وی بر نخورده ام که در آن به نوع از کلمات کوچه بازاری به شکل مرزاقلمانهٔ آن استفاده نه نموده باشد. وی حتی از داده شده گی های علمی نیز خوشش نمی آید! بدون شک که فرمودهٔ آقای لمر در این ارتباط که تربیهٔ فامیلی روی سلوک گفتاری و نوشتاری افراد نیز تاثیرات به سزائی دارد، بلکل منطقی به مفهوم علمی آن میباشد!

۲. فرق دومی بین یکی از نوشته های جناب محترم احسان لمر و آقای داؤد ملکیار را فعلاً فقط اینطور بیرون نویس می توانم: بطور مثال هر گاه در مورد سید افغان یک ادعای اتهام گونه ای خدای نا خواسته صورت میگرفت که شخصی با بی حیائی محض، با غوغا سالائی بدون سند و مدرک اتهامی بی سر و بی پایی را در راه می انداخت که بطور مثال "سید افغان را پسرش به قتل رسانیده ااست..."، در آن صورت در قبال همچو یک موضوعی دیگر به مشکل میتوان گفت که: " وقتی مسایل اجتماعی و تاریخی مطرح می شود برویت اسناد و کاوشها بر غنا مطلب افزوده شده واقعیت بر ملا می شود".

۳. بطور خلاصه میتوان در اینجا گفت که "مطرح شدن مسایل اجتماعی و تارریخی" قسمی که جناب محترم احسان لمر آنرا در تبصرۀ اخیر شان مطرح می کنند، به نظر من بدون شک و یقیناً با ادعا ها و اتهامات بدون سند و بدون مدرک آقای داؤد ملکیار از هم فرق های زیادی دارند که نباید آنها را با هم خلط کرد!

۴. به نظر من نیز بدون شک که جناب محترم داؤد ملکیار جهت عقده گشائی های جناب ایشان نباید از ادعا های بی اساس، اتهامات متواتر، دشنام دادن ها وتوهین کردن ها به دیگران استفاده نمایند، مبحث فعلی مبحث ادعا ها میباشد، بلخصوص ادعا های جناب داؤد ملکیار، پس در این عنوان ومبحث شایسته به نظر نمی رسد و خیلی هم زشت میباشد، زمانی که جناب محترم داؤد ملکیار جهت عقده گشائی های جناب ایشان نباید از ادعا های بی اساس، اتهامات متواتر، دشنام دادن ها وتوهین کردن ها به دیگران استفاده نمایند، زیرا قسمی که آقای لمر نیز به آن اشارتی داشته اند، نزد اهل ادب به وضاحت هویداست که با چنین زشت سرائی هائی شخص موصوف تربیت فامیلی و صفت خویش را بر ملا می کند.

چه خوش می فرمودند شهید داود خان فقید که:

" قبای زندگانی چاک تا کی
چو موران زیستن در خاک تا کی

به پرواز آ و شاهینی بیآموز
تلاش دانه در خاشاک تا کی"


با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: احسان لمر   محل سکونت: فرانسه    تاریخ: 15.06.2018

با عرض احترام و تبریکات صمیمانه عید سعید فطر به همه دوستان با شهادت داود خان و فامیل شان که در محاصره تانک ها و افراد مسلح تا دندان صورت گرفت مشکل است با قاطعیت چیزی گفت.امام دین افسر خلقی اردو چیز های گفت. نواسه شهید داود خان خاطراتی از آن روز شوم و دوران طفلویت خود را بیان نمود و آقای ملکیار هم گویا مطالبی را در دو بخش نوشت.به نظر من وقتی یک فرضیه علمی و ساینتیفیک مطرح می شود روی آن تحقیق و مطالعات صورت می گیرد و درست و نادرست بودن آنرا اثبات می سازند و وقتی مسایل اجتماعی و تاریخی مطرح می شود برویت اسناد و کاوشها بر غنا مطلب افزوده شده واقعیت بر ملا می شود بگونه مثال در نوشته های خودم در مورد سید افغان ــ احمد علی خان لودین ــ مستوفی الممالک محمد حسین خان ــ خانواده گیلانی ــ استاد خلیلی و غیره از گنجینه های فکری بزرگان محتوای مضامین من پر غنا تر شد.
حال در این عنوان هم دوستان با ارائه نظرات نیک و مثبت درست بودن یا نبودن مطلب را ثبوت نمائیم.ولی با دشنام دادن وتوهین کردن به دیگران که در این عنوان ومبحث اصلاً شامل نیستند عده ای تربیت فامیلی و صفت خویش را بر ملا می کنند.


اسم: دوکتور غروال   محل سکونت: ویانا     تاریخ: 15.06.2018

اول د افغان جرمن آن لاین همکارانو ته او ټولو لیکونکیو ، لوستونکیو ته د کمکی اختر مبارکی وایم او امید دی چی افغان ملت له هری خواقاتلانو څخه نجات ومومی !!!!!

ما مسلسل د مرحومو ملی شخصیونو عزیز نعیم ، د وکتور صمد حامد ، دوکتور پوپل او توریالی اعتمادی سره کلکی رابطی درلودی او د افغانستان حالاتو په باره کښي مو پخوا د شهید محمد داؤد خان همدارنګه وروسته د محمد داؤد خان کودتاه په باره کښي خبری کولی اوددی سره ګډ د کمونستانو د کودتا په وسیله د تام قدرت اخستلو او د روم فعالیتونو په باره کښي باالخصوص !

هر یو دا ټینګار کاوه چی شهید محمد داؤد یو ملی شخصیت وو اما کله شخی ئي درلوده او ددوستانو پیژندګلوی کښي ئي ضعف درلود اودده جمهوریت دوره کښي ټول تصمیمونه د کمونستانو له خوا نیول کیده - افسوس چی ډیر ناوقته پوه شو چی دده د کودتا اقدام د کمونستانو په مرسته د ملت سره تهدابی خیانت وو او نظر دده خصلت ته په ډیر سرعت سره غوښتل ئي چی ځان د کمونستانو څخه جدا کړی او همدارنګه دده سوالیی لاندی ملګرو څخه با الخصوص د حسن شرق څخه اما متأ سفانه د تصفیی لپاره ډیر نا وخت وو چی بالاخیره کمونستانو محمد داؤد او دده کورنۍ بی رحمانه شکل سره په قتل ورسول یو له یادو شخصیتونو څخه ددی یاده ندی کړی چی ددوی قتل د محمد داؤد او یا یو له دده کورنی څخه صورت نیولی وی !

دا چی اکثره منور افغانان متأ سفانه ددی تخصص لری چی د خپلو عقدو ، شخصیت کمبوتیو له خاطره تیری او جریانی موضوع ګانی داسی مجملی او ګډوډی کړی چی اصل واقعیت کاملآ تر پښو لاندی شی همدا علت دی چی افغانان ددی کسانو جنایت له خاطره ورځ په ورځ سره لیری کیږی اودا ډیر افسوس دی !

با وجودی چی ما هغه وخت اظهار وکړ چی داؤد خان د کمونستانو په کومک کودتا اوس خپل لقب ً لیونۍ ( دیوانه ) داؤد خان لقب تصبیت کړ اودا نظر می د مرحوم نعیم صاحبسره هم شریک کړ هغه ځواب کښي وویل چی هغه شخصآ دده ډیرو شیانو سره مخالف وو او تاسی صحیح اظهار کړۍ دی یعنی ددی تاکید کوم چی ددوی قتل کمونستانو کړۍ دی اودا به تاریخ هم ثابته کړی !


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 15.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

جناب محترم داکتر صاحب عزیز شمس با علمیت تمام موضوع را مورد بررسی گرفته اند و به نظر من اینکه جناب محترم داکتر صاحب عزیز شمس در تحلیل شان دست شوروی سابق، روسیهٔ امروزی، بلخصوص دست های توطیه گر" کا گی بی" و مزدوران داخلی شان را دخیل می پندارند، به نظر من این تحلیل شان بسیار نزدیک به حقیقت و واقعیت جلوه میکند. بدون شک که بدنام ساختن داؤد خان فقید و خانوادۀ محترم وی، نه تنها به نفع شوروی سابق، روسیهٔ امروزی، بلخصوص دست های توطیه گر" کا گی بی" و مزدوران داخلی شان بوده و نیز است، بلکه توطیه گری به مقابل اشخاص ملی و وطندوست مانند شهید داؤد خان، شهید میرویس پسر مرحوم داؤد خان از جز وظایف همچو سازمان ها و نوکران بومی شان بوده، است و خواهد بود!

به نظر من همه اشخاص بشر دوست، صلح دوست، ملی گرا، صادق و آگاۀ کشور ما باید جمله کسانی را که برای بدنام سازی شخصیت های ملی ما مانند شهید داؤد خان، شهید میرویس پسر مرحوم داؤد خان دست به تبلیغات منفی و مخرب می زنند، باید در زیر ذره بین ملی، جمله سلوک، رفتار و کردار آنها را تحت معاینه قرار داده، بلخصوص نزدیکی و تقرب آنها را با خواسته های روسیۀ امروزی مورد ارزیابی، بررسی و تحلیل علمی قرار دهند.
جهت رفع گمان های سو، سوالات مختصرم در این رابطه از جانب محترم داؤد ملکیار چنین است:

۱. آیا تایپریکوردر فعلی جناب ایشان مُدل روسی است؟

۲. آیا از شهادت داؤد خان به بعد، آقای داؤد ملکیار با کدام سازمان روسی در داخل خاک روسیه و یا در کدام مملکت دیگر کدام تماس ژورنالیستی قسمی داشته اند؟

۳. آیا آقای داؤد ملکیار حاضر خواهد بودند جهت رفع اشتباهات برخی از هموطنان ما، حساب های بانکی جناب ایشان را، منبع و یا منابع عایدات جناب ایشان را، بصورت شفاف با هموطنان شان در میان گذارند؟

۴. آیا اجازتی است از جناب محترم داؤد ملکیار در بارهٔ سفر های متواتری که همواره جناب شان از آن یاد می کنند، همچنان در ارتباط مصارف همان سفر های متواتر شان شفافیتی بطلبم؟ مصارف این سفر های متواتری که جناب محترم داؤد ملکیار در بارهٔ همان سفر های شان تا به حال از آن ها یاد نموده اند، از کدام عایداتی پرداخته می شوند؟
۵. آیا محترم داؤد ملکیار حاضر استند با جناب محترم قاسم باز یکجا در رابطهٔ فروش جایدات شهید میوندوال برای ما دقیقاً روشنی اندازی فرمایند؟

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 15.06.2018

جناب داکترعزیز شمس، درود بر شما وبر قلم حقیقت نویس ومدافع حق وعدالت خواه شما!

مقالۀ تحلیلی وپرمحتوای تان زیرعنوان (به جواب افسانه پردازی های داؤد ملکیار)، در حقیقت اخ دل تمام ارادتمندان وهواداران شخصیت ملی وخدمتگار صادق وطن شهید داودخان را کشید.زیرا این مقاله بحد کافی براتهامات ودروغ پردازی های ملکیارعلیه شخصیت سیاسی نیکنام کشور یعنی داودخان شهید، مکث نموده وبا منطق تردید ناپذیر واستدلال عالمانه همه رشته های دروغ وافتراء داودملکیار را پنبه ساخته وضرب صفرنموده اید.احسنت به این دفاع عادلانه ومنصفانه تان!

این مقاله شما چنان بردلم چنگ زده است تا آنرا بحیث بهترین مقاله درکتاب خود زیرعنوان «داودخان، دولتمردی قاطع وبا وقار افغانستان» برگزینم وبدست نشر بسپارم تا فیض آن عام ترگردد و سایر علاقمندان آن شهید وطن نیز از فیض آن بهره مند گردند.

نکته دومی که میخواهم به عرض برسانم اینست که من خودم هستم نه شخصی متخلص به وطندوست ونه هم آقای وطن دوست را از نزدیک می شناسم.فقط موضع گیری های ملی ووطندوستانه وحق جویانه ما را باهم نزدیک ودوست ساخته است، نه چیز دیگری.اینکه شما مرا هم بحیث سیستانی وهم بحیث وطندوست تصورکرده اید، ناشی از شتابزدگی وفقدان جوهر صداقت در ذات متن ومضمون تان است.

سومین نکته توضیح مختصر به جواب یک دروغ از میان هزاران دروغ داود ملکیاراست که یک سال عضویتم در شورای انقلابی را( از قوس 1985 تا ماه قوس 1986 )را 14 سال برشمرده است؟؟؟ من این موضوع را در دو کتاب چاپی خودیکی (کودتای ثور وپیامدهای آن درافغانستان)چاپ 1996 سویدن، وکتاب (برخی شخصیت های فرهنگی واجتماعی افغانستان) چاپ 2009پشاورتذکر داده ام.
علاوه میکنم که هروقت توانستید محکمه ای دایر وانهای را که مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند، از اعضای ارشد رژیم حزب دموکراتیکخلق تا رهبران جهادی وقوماندانان ارشد تنظیمهای هفتگانه وهشت گانه وطالبان که شهرکابل را به خاکدان تبدیل نمودند وهمه دار وندار کشور را به پاکستان برده به نرخ کاه ماش فروختند واردوی توانای کشور را به دستور پاکستان منحل نمودند ووسایل وتجهیزات نظامی اردوی افغانستان را بدستور ای اس ای نابودکردند ، محاکمه نمودید، بنده حاضرم جزائی را که یک محکمه ملی یا بین المللی برایم تعیین نماید با سروچشم قبول کنم، آیا شما هم حاضر هستید تا در عوض آن همه دروغ پراگنی های خود علیه داودخان شهید وفرزندان شهید آن خانواده نجیب به گناه خود معترف شده ازبازماندگان و ارادتمندان وهواداران آن شهید پاک وطن معذرت بخواهید؟


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 15.06.2018

سلام مجدد به همه دوستان برسد!

آقای ملکیار، طوری وانمود میشود، که بلاخره عنکبوت در جال خود ش گیر مانده است و به هرطرف دست و پا میزند. اگر یک لحظه تصور کنم که با یک انسانِ که دارای عقل سالم است، حرف میزنم، باید از شما بپرسم:

جناب ملکیار، چطور امکان دارد، کسی را که تا دیروز مورد اعتبار شما بود و به حیث قضاوتگر (ژوری) دعوت کرده بودید، یکشبه با این الفاظ " یک کرکتر منحرف و سخیف" یاد کنید؟
با کدام منطق، همینکه آقای سیسانی شما را با پیام خود شرمنده ساختند، فردای آن مرا با ایشان اشتباه میگیرید؟
آیا قبلاّ با آقای سیستانی و نوشته های شان آشنائی نداشتید؟ و با " طرز خرام من" ؟
آیا ازین طریق می خواهید از آقای سیستانی انتقام بگیرید؟

برای آرامش خاطر تان اطمینان میدهم، که آقای سیستانی و من دو انسان مختلف با هویت مختلف استیم و جرء از روی نوشته های ما در همین وبسایت کمترین آشنائی با همدیگر نداریم. اگر به سخنان من اعتماد ندارید، چنانچه هیئت اداری این وبسایت تذکر دادند، تمام مشخصات من نزد ایشان ثبت است، و در صورتیکه جرمِ را مرتکب شوم، هیئت اداری اجازه دارد، به مقامات قانونی در رابطه با هویت من معلومات لازم را ارائه نمایند. طبعاّ به وکیل مدافع آقای ملکیار نیز، بشرطیکه درخواست کتبی سارنوال و قاضی را نیز با خود داشته باشد.
در ضمن برای تان توصیه می کنم، که شهامت به کار دهید و جواب آقای سیستانی را مستقیم به نام خود شان بنویسید، نه از راه کمین گرفتن عقب نام مستعار من. این شیوه ای افغانی نیست.

اینکه مرا متهم به پرچمی بودن می کنید، باید بگویم که درینجا نتنها پای منطق تان می لنگد، بلکه منطق تان به کلی از شما خداحافطی کرده است. کدام انسانِ دارای عقل و منطق سالم میتواند، بپذیرد یا اصلاّ تصور کند، که منِ وطندوست یک پرچمی یا خلقی باشم، در حالیکه دلیل طرف شدنم با شما، نفرت عمیقم ازین باند تبهکار است، و از نظر من ادعای شما باعث برائت دادن این باند تبهکار میشود، که قاتلین اصلی سردار محمد داؤد خان و اعضای فامیل ایشان و بلاخره عاملین بدبختی تمام مردم افغانستان درین چهل سال گذشته میباشند.

اگر من به سویۀ شما نزول میکردم / که نمی کنم، باید برعکس، شما را متهم می ساختم که با این باند تبهکار زد و بند هائی دارید و با ادعای تان میخواهید، رهبران این باند تبهکار را برائت بدهید، و صد اتهام دیگر که شاخص افراد مانند شماست، به شما می زدم.
اما پایۀ استدلال من فقط و فقط بالای نوشته های پُر از تضاد و تناقض شما استوار است؛ نه خود تانرا شخصاّ می شناسم ، نه کینه یا خصومتی با شما دارم، نه کدام وابستگیی با داؤد خان و فامیل محترمش دارم. انگیزۀ اصلیی طرف شدنم با شما جلوگیری از برائت دادن یک باند تبهکار است و جلوگیری ازجعل واقیعت های تاریخ غم انگیز وطنم، آنهم در چوکات کوچک همین وبسایت. در آینده نیز به همین پرنسیپ خود وفادار خواهم ماند. زیرا از انسان های شایعه گر، اتهامگر و دروغگو تا ابد بیزارم.

توصیۀ دومم به شما، لطفاّ از جالِ که برای دیگران تنیده اید، خود تانرا رها کنید؛ سوالات آقای سید عبدالله کاظم و دیگران را یک به یک و بدون حاشیه روی جواب بدهید؛ اسنادی را که به همه وعده نمود اید، درین وبسایت نشر نمائید، بعد خوانندگان و مردم افغانستان که یکی شان من استم، قضاوت خواهند کرد، که در کی غش است.


اسم: داکترعزیز شمس   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 15.06.2018

به جواب افسانه پردازی های داؤد ملکیار

به تأئید سخنان هر یک جناب حسیب الله صاحب ، وطندوست صاحب ، داکتر صاحب سید عبدالله کاظم، جناب قیس کبیر صاحب ،جناب عبدالستار صاحب ،جناب جمیلی صاحب ، جناب ع حیدری صاحب ، جناب انجنیر نجیب الله داوری صاحب ، جناب اعظم سیستانی صاحب (چون نظر جناب ـــ ع حضرت صاحب برایم متأسفانه مفهوم نشد که چه میخواهند) نظرات دقیق بزرگان یاد شده رامدنظر داشته ادامه می دهم که : نکات را که جناب داود ملکیار آنها را محک قرار داده (مثل نوشته های قبلی با سرتمبگی طفره و گریز مشکوکانه وزیرکانه) می خواهد چیزی را القاء کند و میخواهد چیزی دیگر را پنهان کند. موصوف آشکارا نشان میدهد که بجای روشنگری در مسئله بیشترآب را گل می کند تا ماهی خواسته خودش را صید نماید. ............

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا     تاریخ: 15.06.2018

به ادارهٔ محترم افغان جرمن آنلاین!
از توضیحات شما برای رفع سؤ تفاهم من، درست درک نتوانستم که آیا از آقای وطندوست میخواهید که هویت خود را به ادارهٔ این سایت معرفی کند، و یا اینکه نزد شما معرفی شده و میخواهید به خوانندگان نیز معرفی گردد؟
لطفا” درین مورد کمی روشنی بیندازید.
ممنون از توجهٔ تان.
داؤد ملکیار


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 15.06.2018

هیئت اداری جرمن افغان آنلاین جهت رفع سؤتفاهم آقای داؤد ملکیار در رابطه به هویت واقعی محترم وطندوست
به اطلاع همه خوانندگان این وبسایت میرساند، که طبق پرنسیپ های شناخته شدۀ مطبوعات هر نویسنده ای که متواتر و به مدت طولانی درین وبسایت می نویسد، مجبور است که هویت واقعی، آدرس، ایمیل و شمارۀ تیلیفون خود را در اختیار هیئت اداری قرار دهد. هیئت اداری نیز مؤظف است، در صورت خلاف ورزی از پرنسیپ های ویبسایت هویت واقعی شخص مستعار را در اختیار مقامات قانونی قرار دهد. این امر در رابطه با آقای وطندوست نیز مؤثر خواهد بود.


اسم: داكتر ع واحد حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 15.06.2018

خوانندگان پورتال ،
در روز هفت ثور اعضاي حزب ديموكراتيك خلق در راديو كابل فيصله نمود كه بايد محمدداود اولين ريس جمهور به قتل برسد. اين تصميم اساس تقاضاى حفيظ امين، سليمان لائق ،و دستگير پنچشيرى صورت گرفت و لى ببرك كارمل مخالفت نمود.تره كى و امين امر قتل ريس جمهور را صادر كرد(اعتراف اين تصميم از زبان اعضاي اين حزب در كست ها و وديو ها موجود است). اين امكان وجود دارد كه تره كى و امين اين امر را مستقيما" به پسر شهيد محمد داود، ويس داود مخابره كرده باشد كه پدر و همه فاميل خود را به قتل برساند. مگر سؤال در اين است كه ويس داود را كى به قتل رسانيد.
كسى كه عملا" با نيت پاك و با در نظر داشتن تمام احترام به حقوق انسانى ، احترام به كرامت انسانى و حساسيت موضوع در تلاش رسيدن به حقيقت است بايد كوشش كند كه قاتل ويس داود را پيدا كند شايد.


اسم: حسیب الله    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 15.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

با عرض معذرت، چونکه یاد داشت اخیرم را در راه، با عجله و از طریق یک تلفون موبایل نوشته بودم، فعلاً بعد از افطار متوجه شدم که حروف اضافی زیادی یاد داشت و یا تبصرهٔ اخیرم را لطمه زده بودند، با عرض پوزش از همه، پس از عرض سلام واحترام خدمت جناب محترم داؤد ملکیاردر قدم نخست توجۀ جناب ایشان را مجدداً به بعضی خصوصیات عفت کلام، نزاکت های اداب معاشرت و ادعا های متعدد جناب ایشان و همچنان به ادعای جناب محترم قاسم باز معطوف می گردانم:

صفر. جدید ترین ادعا و اتهام جناب داؤد ملکیار این میباشد که این بنده را حقوق دان تشخیص داده اند. در حالی که این بنده هیچگاه و در هیچ زمانی خود را حقوق دان نخوانده ام، این ادعای ایشان اساساً غلط میباشد!

۱. ادعای شما در این صفحه ادعای مورخۀ دوم ماۀ می امسال شماست که به تعققیب سؤال این ببنده از جناب شما راجع به "فکاهی مزخرف آقای حسن شرق" درج این صفحه گردید. این بنده بتاریخ اول ماۀ می امسال در قبال صحت و سقم "فکاهی مزخرف حسن شرق" که آن هم یکی از ادعای شما بود، سؤالی از شما نموده بودم، جناب شما، درست یکروز بعد همان سؤال من بدون دادن جواب و دفعتاً با یک ادعای دیگری وارد صفحه شدید. حالا هم ادعا دارید که من فتنه گی دارم. آیا زمانی که شما در عین موضوع دو نوع ادعای مختلف تانرا، بدون دادن سند و مدرک دقیق، در عین صفحه به نمایش می گذارید، در اینجا فتنه گی من نهفته و یا فتنه گی جناب شما؟ جناب شما تا چندی قبل خود را ژورنالست و رپورتر می خواندید، زمانی از تحصیلات تان در رابطه پرسیدم، دفعتاً ادعای ژورنالست بودن و رپورتر بودن تانرا کنار کذاشته خود تانرا فقط و صرف "ناقل یک خبر" خواندید، آیا در این ارتباط فتنه گی از من به وقع پیوسته و یا از جناب شما؟

۲. چرا زمانی که جناب شما داؤد ملکیار را متوجۀ ادعا های متعدد، مختلف و بدون سند و مدرک شما در همین صفحه می نمائیم، احساساتی شده این موضوع را تکراری و خارج بحث تلقی میدارید؟ شما در یک بحث اجتماعی با هموطنان تان قرار دارید، و در این بحث اجتماعی یکی از هموطنان ادعا نموده اند که در قضیۀ "فروش جایداد شهید میوندوال" جناب شما دخیل میباشید! آیا این ادعای من است؟ نخیر این ادعای هموطن شما جناب محترم قاسم باز است! آیا این موضوع خارج از محور بحث جمله ادعا های مطرح شده در این صفحه است؟ نخیر نه! پس چرا جناب شما داؤد ملکیار در این رابطه احساساتی شده به من به ناسزا گویی آغاز نموده اید؟ من که اصلاً این ادعا را نکرده ام، فقط یاد آور شده ام که در بین ادعا های موجوده یکی هم ادعای جناب محترم قاسم باز است. آیا جناب داؤد ملکیار فکر می کنند، این صفحه و تمامی ملت فقط و فقط برای نشر و بازتاب دادن ادعا های جناب ایشان تخصیص داده شده است؟ جواب واضیحست به هیچ صورت نه.

۳. در عین حالی که جناب محترم داؤد ملکیار به گفتهٔ خودشان از "قول شاهد عینی" سخن می زنند و هموطنی از داده شده گی های علم روانشناسی- فورنزیک، مثلاً راجه به محصولات علم روانشناسی- فورنزیک در رابطه با روایت های به اصطلاح "شاهدان عینی" و یا در رابطه به "اعتبار واعتماد به گفته های شاهدان عینی"، یاد آورئی میدارد، به هیچ وجه "معلومات فروشی" بوده نمی تواند!

زیرا در قدم نخست از نگاۀ منطق کلام این معلومات، یعنی اطلاع رسانی از موجودیت "علم روانشناسی- فورنزیک" و استفاده از آن، مثلاً در بخش کریمینولوژی، قسمی که جناب محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم بدان اشاره فرموده اند، به جناب داؤد ملکیار در بدل کدام مبلغ پولی نه بلکه مفت و رایگان صورت گرفته است.
پس در این صورت "معلومات فروشی" خواندن این "اطلاع رسانی" از جانب آقای داؤد ملکیار، به گمان اغلب حرف زائد و یا هم فضولئی بیش محسوب نمی گرد.
زیرا در اصل باید آقای داؤد ملکیار از هموطنان شان مشکور و ممنون میبودند که ایشان را با نام "علم روانشناسی-فورنزیک"، و نیز "استفادهٔ این علم در ساحات کریمنولوژی و حقوق" آگاه ساخته اند، قبل از آنکه خدای نا خواسته آقای داؤد ملکیار به حیث یک "ناقل خبر" در این موضوع با کدام مشکل جدی حقوقی-قانونئی سر دچار شوند.
اما متأسفانه آقای داؤد ملکیار باز هم خارج از آداب معاشرت، نه تنها این نوع اطلاع رسانی مفت و رایگان هموطنان شانرا بی باکانه "معلومات فروشی" می خوانند، بلکه از جملات سخیف و به اصطلاح مذخرفی همچو، "تیز نمودن کارد استدلال با کلوخ سماجت" و یا هم از اصطلاح "لجبازی" و همچو حرف های بی مورد استفاده نموده، به هموطنان محترم و دانشمند شان، بی باکانه امر دنبال نمودن یکی از ادعا های خود را ارائه می دارند.
در عین حالی که جناب ایشان خود حاضر نیستند، مثلاً در ارتباط ادعای از یکی از هموطنان دیگر ما، که موضوع و یا قضیۀ "فروش جایداد شهید میوند وال" را در بر دارد، یک جمله ای و یا حتی یک حرفی هم از لب بیرون دارند،
آیا این این خود یک نوع پٌرروئی و یا به اصطلاح یک نوع چشم سفیدی نیست، که در مقابل ادعای که فروش "جایداد شهید میوندوال" را در بر می گیرد، آقای داؤد ملکیار حاضر به گفتن یک و یا دوجمله ای هم نباشند، چونکه این ادعا از شخص دیگریست، اما در عین حال موصوف بی باکانه امر دنبال نمودن یکی از ادعا های خود ایشان را، آنهم به هموطنان دانشمند و محقق شان، امر نمایند؟
۴. بدون شک در طول زندگی قصه ها، داستان ها و حتی ادعا های تراژیدی و هم نیز خنده آوری زیادی شنیده ام، اما داستان تراژیدی-کومیکی که فعلاً از طریق ادعا های موجوده و نیز ادعای شخص محترم داؤد ملکیار بر آن بر خورده ام، کمنظیر می باشد:
تراژیدی مسله در این است که یک فامیل، آنهم فامیل شخصی فقیدی که تا دم مرگ برای افغانستاان ومردمش از دل و جان صادقانه خدمت نموده است، شهید میشود، به فجیع ترین حالت کشته میشوند، حتی به اطفال معصوم آن خانوادهٔ شریف هم رحمی و ترحمی صورت نمی گیرد، اکثر اعضای آن فامیل محترم قتل عام میشوند،
این بود اندکی از بخش تراژیدی داستان که هر انسان شریف و نیک سیر را متأثر و غمگین میسازد،
بخش کمیدی داستان به نظر من از جائی شروع میشود که شخصی تایپریکاردر در بغلی، شخصی که بالای خود وی ادعای فروش غیر مجاز؟ "ملکیت شخصیی شهیدی محترم و خوشنام دیگری" صورت گرفته است ( در این رابطه باید آقای داؤد ملکیار فرق میان ادعا و اتهام را بدانند، در اینجا اتهامی از جانب این بنده صورت نگرفته، بلکه ادعای از جانب محترم قاسم باز صورت گرفته است) در کنار دیگر ادعا ها، ادعا دارد که:
باید جهت شنیدن جملات ثبت شده ای تایپریکاردری و یا کمپیوتری، در قرن بیست و یک میلادی، اقلاً ده، بیست شخصیت شخیص و قابل احترام افغانستان، در خانۀ صالون شخص ادعا کنده گِرد هم جمع شوند، آواز یک شخصی محترمی دیگری را بشنوند، که شاید در طول عمر شان تمامی و یا اکثریت مطلق همان ده، بیست دانشمند محترم‌ آواز همان شخص محترم را حتی یکبار هم نشنیده باشند. در عین حال شخص ادعا کننده به اصطلاح دو پا را در یک موزه داخل نموده ادعا دارد که بدینوسیله، و فقط بدین وسیله میخواهد سر کدام نخی را به محققین واقعی و صادق افغانستان پیشکش نماید.
گرچه تا به حال این بنده اوقات گرانبهائی را فقط و فقط به خواندن ادعا های متعدد و بی پایان سپری نموده ام، متاسفانه در این ره دشنام ها و سخنان سخیفی را از لابلائ سطح نگری های جناب داؤد ملکیار شنیده ام، اما سوالاتی بی پاسخی ام دارم که از این قرار اند:

هر گاه فرضاً، همه بیست شخص شخیص و محترم جامعۀ افغانی ما، همه به یک صدا به جناب محترم "ناقل اخبار" بگویند، ما به گوش نمودن خبر تایپریکاردری جناب "ناقل خبر" در منزل شریف موصوف، گرد هم آوری به عمل می آوریم، اما به یک شرط !

و هر گاه شرط نیز در قدم اول، حاصل نمودن وضاحت و حل و فصل قضیۀ "فروش جایدات شهید میوندوال " باشد، یعنی جناب قاسم باز و جناب داؤد ملکیار، در قدم نخست قبل از حل وفصل هر ادعای دیگری، در قدم اول و قبل از پیچیدن به هر ادعای دیگری، برای ما وضاحت در بخش حل و فصل قضیۀ "فروش جایدات شهید میوندوال " تهیه دارند!
آیا این شرط از جانب محترم قاسم باز و جناب محترم داؤد ملکیار بجا آورده خواهد شد؟
گرچه خلاف برداشت سطحی جناب محترم داؤد ملکیار، این بنده تا فلحال فقط و فقط ادعا های هموطنانم را خوانده و گاهی هم بر بعضی آنها به حیث ادعای یک هموطن ما تاکیدی داشته ام، یعنی خودم شخصاً بی طرفانه انتظار اسناد و مدارک این همه ادعا را کشیده ام، اما اگر شرط بالائی به جا آورده نشود، با این همه توهین و اتهاماتی که از جانب آقای داؤد ملکیار صورت می گیرد، اصلاً حاظر نیستم وقتم را صرف ادعا های بدون سند و بدون مدرک نمایم.
سوال اخیر که موضوع ادعا بر مرحوم میرویس پسر مرحوم داؤد خان را در بر میگیرد و در بخش احتمالات می گنجد میتواند این باشد، که:
آیا خارج از دائرۀ امکان به نظر میرسد که بطور مثال شوری سابق و یا هم روسیۀ امروزی با آن همه امکانات دیروزی و یا امروزی اش، برای بدنام ساختن داؤد خانی که از وی دوری می جست و خوشنام ساختن همکاران دیروزی و امروزی اش، دست به چنین تبلیغاتی بزند و یا دست به اقداماتی زده باشد، که با طرح یک طوطیۀ نسبتاً دقیق، برای بدنام ساختن داؤد خانی که از وی دوری می جست و خوشنام ساختن همکاران دیروزی و امروزی اش، دست به چنین تبلیغاتی بزند و یا دست به اقداماتی زده باشد؟

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 15.06.2018

شبح اقای سیستانی، آقای پشت پرده (وطندوست)!
این دو نام که ممکن است هر دو یک نفر باشد، مکرراً میخواهد نشان دهد که اشخاص مختلف با نظریات مختلف، اظهارات شاهدین عینی را در نوشتۀ من قبول نداشته و آنرا "شایعه پراگنی" می نامد.
در حالیکه مردم از طرز خرامت می شناسند که کی استی و از چه صحبت میکنی. کسی که با قلم خودش اعتراف کرده است که از زمان حفیظ الله امین تا آخر دوران ببرک کارمل، عضو شورای انقلابی دولت کمونیستی بوده است، نمیدانم به کدام روی، نوشتۀ مرا "کمک به تبهکاران" می خواند، در حالیکه خودش در (شورای انقلابی تبهکاران) عضویت داشته است؟ واقعاً بی حیایی هم حدی دارد.
یکی از دوستان (محمد اکبر شالیزی) همیشه میگوید که نام "پرچمی" معرف یک ایدیالوژ ی نیست، بلکه معرف یک کرکتر منحرف و سخیف است.
بلی او درست میگوید، درین جا می بینیم که (وطندوست سیستانی)دقیقاً با کرکتر پرچمی ها داخل عمل شده است. ولی اگر از ده نام هم کار بگیرند، باز هم قابل شناخت استند، چون کرکتر خراب زیاد پوشیده نمی ماند.
اما جای افسوس است که اخلاص مندان داؤد خان، با این کرکتر های مرموز، که عامل اصلی تباهی مملکت بوده اند، درین سایت همصدا شده اند.
داؤد ملکیار


اسم: و ع حيدرى    محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 15.06.2018

اقاى داود ملكيار،
هر عمل انسان مربوط است به نيت ان. نظرشما راجع به شهيد محمد داود معلوم است. شما كوشش نكنيد بعد ازاين گل افشانى تان به كسى درس اخلاق و يا احترام به حقوق انسانى و كرامت انسانى بدهيد، انچه را خود زير پا كرديد.
درك اينكه شما چه را مى خواهيد ثابت بسازد مشكل است. جز مردم ازاري مظلوم ترين بازمانده گان واقعه ثور
من با محترم وطندوست هم نظر هستم. كه اگر شما اين استعداد خود را در راه خير مصرف كنيد بهتر خواهد بود.
در استراليا پوليس بعد از تحقيقات زياد در گرفتارى سارقين بانك هاى الگترونيك ATM به اين نتجه رسيدن كه سارقين چنان استعدادى دارند كه اگر ان را در راه قانوني مصرف مى كردند به اكتشافات زيادى نائل مى شدند.


اسم: سید عـبدالله کاظم   محل سکونت: کلفورنیا     تاریخ: 15.06.2018

محترم آقای داؤد ملکیار! قبل از طرح سؤالها پیرامون نوشته اخیر شما تحت عنوان "چگونگی قسمتی از وقایع ارگ" منتشره این پورتال )مورخ 12 جون 2018( لازم میدانم بعضی از نکاتی را که شما ضمن نوشته های چند هفته قبل خود در موضوع واقعات ارگ حین کودتای ثور بیان کرده بودید، به مقصد تداعی خاطر عینا اقتباس نمایم و طرح سؤالها را از آنجا آغاز کنم، از اینقرار:

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 15.06.2018

سلام و احترام به همه دوستان تقدیم می کنم!

آقای ملکیار، بازهم از همان خاصیت های عنکبوتی کار گرفته اید. من فقط به آن بخش پیام تان جواب میدهم، که مربوط به من میشود.

نخست، برعکس مستعار نویسیی من که تا حال جرمی را مرتکب نشده ام، شایعه پراگنی و اتهامات شما جهت برائت دادن یک باند تبهکار، از نگاه حقوقی به حیث یک جرم تعبیر شده میتواند، زیرا با ادعای دروغین تان می خواهید که قاتلین اصلی را برائت دهید. فلهذا شما نیز شریک جرم آنها شمرده میشوید.

همچنان اگر بازماندگان سردار محمد داؤد خان توان و حوصله ای آنرا داشته باشند، حق دارند که شما را به میز محاکمه بکشانند، زیرا با ادعای تان به فرزند این فامیل اتهام بسته اید و به حیثیت شهدای شان توهین کرده اید.
فلهذا بین مستعار نویسی من و شایعات پراگنی شما از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد.

دوم، هنوز یک نفر از شخصیت های محترمی را که جهت اثبات شایعات تان دعوت کرده اید، نتنها که به دعوت تان جواب مثبت نداده اند ( چه رسد که درست بودن ادعای شما را ثابت کرده باشند) بلکه دو شخصیت محترم - آقایان سیستانی و عبدالجلیل جمیلی - جواب ِ برای تان نوشته اند، که هر انسان با حیأ، از خجالت آرزو میکرد که زمین چاک شود و خودش در آن ناپدید گردد. اما شما با کمال پُرروئی نتنها که خجالت نمی کشید، بلکه از من توقع هم دارید، که از شما معذرت بخواهم. زهی بی حیائی! زهی بی منطقی!

متأسفم که خلاف مَیلم، با انسان های مانند شما آقای ملکیار درین افسانۀ سرمنگسک گیر افتاده ام.


اسم: عبدالجلیل جمیلی   محل سکونت: کلیفورنیا    تاریخ: 14.06.2018

سوال مهمی ازهمه دانشمندان و محققین گرامی وذوات علاقه مند به این معما!
به یقین همه اطلاع دارند که نه تنها محترمه گلالی عمر داود و هما خالد داود زنده از آن شب جهنم نشان بر آمدند و بلکه محترمه زهره نعیم خانم شهید محمد نعیم خان / خواهر اعلیحضرت ظاهر شاه / نیز با سلامت کامل بر آمده و با رسیدن به لندن چند سالی هم با پسر خود / مرحوم محمد عزیسز نعیم / زندگی کردند و ایشان هم سخنانی و یادگارهای از آن شب داشتد ولی امروز اصلاً اسم آن مرحومه را از لست زنده مانده ها و شهود آن شب کشیده اند و چرا ؟ خودم مطالب شفاهیی شنیده بودم که آنرا بخاطر ندارم ولی شخصاً ایشان را در لندن ندیده بودم ولی مطلبیست قویاً در خور دقت !


اسم: داؤد ملکیار   محل سکونت: کلیفرنیا    تاریخ: 14.06.2018



قابل توجۀ آقایان وطندوست، حسیب الله، حیدری و سیستانی!
گرچه قبلاً در مورد خود داری از افشای نام شاهدان عینی برای آقای وطندوست توضیحات داده شده بود، ولی نمیدانم چرا آقای وطندوست همان دلایلی را که برای عدم افشای هویت خود، مانند (اهانت به خانواده وغیره) بکار بردند، در مورد شاهدان وقایع ارگ بکار برده نمی تواند؟ اقلاً من حاضر شده ام، تا تمام شواهد را به یک تعداد نویسنده های شناخته شده که دارای نظرات و موقف های متفاوت می باشند، عرضه نمایم. ولی بازهم آقای وطندوست با بهانه تراشی ها از فاصله ها و مصارف سفر یاد آور شده است، در حالیکه از جملۀ این محترمان، پنج نفر مقیم کلیفرنیا می باشند و ازین جمله، دو نفر شان در فاصلۀ یک یا دوساعت سفر موتر از من موقعیت دارند. یک محترم دیگر را در شرق امریکا و سه محترم دیگر را ممکن است تا آخر امسال در اروپا ملاقات نمایم. یگانه کسیکه از خط سیر من دور افتاده است، آقای سیستانی می باشد.
به این ترتیب وقت آن رسیده که آقای وطندوست، مطابق وعدۀ قبلی شان که نوشته بودند: بعد از انتشار گفتار شاهدان، و درک واقعیت، شجاعت آنرا دارند که معذرت بخواهند، اینک باید به وعدۀ خود وفا نموده و اظهار معذرت نمایند.
و به جواب آقای حسیب الله که با نوشته های تکراری و خارج بحث این نظر سنجی، باز هم به دارایی میوندوال تماس گرفته و از من جویای جواب شده است، برای بار آخر می نویسم که:
جواب واضح و غیر قابل تردید در مورد دارایی های میوندوال که مانند "جوز با شمار" مطابق وصیت رسمی مرحوم میوندوال، در تصرف وزارت معارف قرار دارد، در قسمت اول این نوشته، از طرف من داده شده است. حال اگر آقای حسیب الله به اساس ادعای "سارنوال هیچستان" معلومات بیشتر و دقیق تر دارد، بهتر است آنرا ارائه نماید، در غیر آن بهتر است با تکرار این سوال های بی اساس خود را مسخره نساخته و اعتبار این سایت را صدمه نزند.
درین جا برای امتحان میخواهم آقای حسیب الله مزۀ اتهام خود را بچشد، لذا میز را دور داده و خود شان را به اساس ادعای "سارنوال هیچستان" متهم می سازیم که دارایی های میوندوال و داؤد خان را فروخته و پولش را به جیب خود زده است. و نیز اضافه میکنیم که آقای حسیب الله با اجنه و ارواح خبیثه در تماس است. بعد ازین اتهام، از آقای حسیب الله می خواهیم تا ثابت بسازد که این کار را نکرده است و اتهام دروغ است.
اگر واقعاً آقای حسیب الله یک صنف حقوق را خوانده باشد، جواب این اتهامات را در یک سطر داده می تواند، در غیر آن چنین حدس زده خواهد شد که بویی از حقوق نمی برند، و سوال ها و اتهامات بی اساس شان، انگیزۀ جز فتنه گری ندارد. درینصورت از مسؤلین این سایت محترم تقاضا میگردد تا به اشخاص مستعار نویس که از تاریکی و از پشت پرده تهمت پراگنی میکنند، نباید دست باز داده شود.
برای آقای حیدری که با ذهن مغشوش، گاهی مرحوم میوندوال را با حفیظ الله امین گره میزند و گاهی با پاکستان، و با کلمات توهین آمیز در مورد من، می خواهد جلو نشر واقعیت ها گرفته شود، می خواهم خاطر نشان سازم که من هرگز نمی خواهم خود را در سطح آقای حیدری تنزل دهم و به اساس آوازه های مردم، در مورد فامیل حیدری چیزی بنویسم. چون همه میدانیم که نوشتن و اتهام بستن کار دشواری نیست. لذا به آقای حیدری توصیه می نمایم که کمی تمکین و مراعات ادب را از خواهر شان (خانم نصیبه حیدری) بیاموزد.
و برای کسانی که با سماجت و لجاجت از قبول واقعیت ها فرار میکنند، و مانند آقای سیستانی و امثالهم، این واقعیت ها را دروغ و تهمت می پندارند، باید روزی را به یاد شان بدهم که حقایق در مورد وقایع ارگ، توسط متخصصین و شهود دیگر به اثبات میرسد، آنوقت این نوشته های متعصبانه، یقیناً باعث رنگ زردی نویسندگان آن خواهد شد. و این چند بیتی از حضرت مولانا که در مورد خود خواهی گفته شده، در عین زمان میتواند اخطاری باشد برای کسانی که سرسختانه از واقعیت ها و قبول حقیقت چشم پوشی میکنند:
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
در پایان این یاد داشت، یک بار دیگر از آقایان وطندوست، حسیب الله و حیدری و سیستانی، تقاضا می نمایم که لطفاً روز ثبوت این حقایق را توسط محققین، به حیث لحظۀ افتادن از بالای نردبان تعصب و سماجت، در ذهن تان مجسم سازید.
داؤد ملکیار


اسم: قاسم باز   محل سکونت: ویرجینیا امریکا    تاریخ: 14.06.2018

ګرفته شده از صفحه فیسبوک یک دوست فیسبوکی ام.
بیاید محمد هاشم میوندوال پردیس سمرقندی را باید از سر بشناسیم.
کابل قدیم
زنده گینامه مرحوم محمدهاشم میوندوال
در مراحل اول ماموریت خویش «پردیس» تخلص می‌کرد. او پسر حاجی عبدالحلیم در قوم دینار خیل و از باشندگان مقرغزنی بود. اما مردم غزنی می گویند که: "میوندوال اصلن از سمرقند بود. پدرش را بگفتهٔ بزرگان منطقه، ملای ازبک میگفتند. همه مردم شمال را در اکثراً در جنوب کشور ازبک می گفتند- صرفنظر از اصلیت قومی شان. او توان خرید خانه در شهر غزنی را نداشت. مجبور شد به ملایی در مقر رو آورد. پدر میوندوال زن غزنیچی داشت که او هم تاجیک بود."

در لیسه‌های غازی و حبیبیه آموزش دیده‌است پس از فراغت از صنف دوازدهم در سال ۱۳۲۱ در ریاست مستقل مطبوعات مقرر و بزودی به حیث مدیر جریده انیس مقرر گردید. بعداً به حیث مدیر مسئول جریده اتفاق اسلام هرات توظیف گردید؛ و در سال ۱۹۴۵ به حیث مدیر عمومی اداره دائرةالمعارف در مرکز ریاست مستقل مطبوعات تقرر یافت. در همان سال بحیث معاون ریاست مستقل مطبوعات تقرر یافت. پس از کوتاه مدتی بحیث مشاور مطبوعاتی اعلیحضرت محمد ظاهر شاه ارتقا یافت و یکسال بعد مجددآ بحیث رئیس مستقل مطبوعات توظیف شد.
سپس بحیث معین سیاسی در وزارت خارجه و بعدآ بحیث سفیر کبیر و نماینده فوق‌العاده دولت افغانستان در دولت اسلامی پاکستان تعین گردید؛ و بعد از مدتی بحیث سفیر کبیر و نماینده فوق‌العاده افغانستان در لندن و از آنجا بحیث سفیر کبیر و نماینده فوق‌العاده دولت افغانستان در ایالات متحده امریکا مقرر شد. پس از مدتی مجددآ بحیث سفیر و نماینده فوق‌العاده افغانستان در جمهوری اسلامی پاکستان مقرر گردید.

در سال ۱۹۶۴ در حکومت دوره انتقالی دکتور محمد یوسف بحیث وزیر مطبوعات مقرر گردید. در سال ۱۹۶۵ وقتیکه داکتر محمد یوسف از کرسی صدارت استعفا داد، جناب میوندوال در هفتم عقرب۱۳۴۴ موظف به تشکیل کابینه گردید.
در ماه اکتوبر ۱۹۶۷ از عهده صدارت توسط شاه افغانستان برطرف شده وی بعد از ان جهت درمان به خارج رفت. در سال ۱۹۶۹ در انتخابات دوره سیزدهم شورای ملی خود را کاندید نمود ولی موفق نگردید.
جنبش جمعیت دموکرات مترقی در افغانستان
او بنیان‌گذار جنبش جمعیت دموکرات مترقی در افغانستان است. مرامنامهٔ این حزب در ماه اگست ۱۹۶۶ در رادیو افغانستان اعلان گردید. این مرامنامه براساس سوسیال دموکراسی تیپ غربی بنا نهاده شده‌بود.
جریده را که این حزب جریده را که این حزب منتشر می‌نمود بنام مساوات یاد می‌شد.
وی خواهان پادشاهی مشروطه. او خواسته‌های خود را در تحت اداره حکومت شاهی مشروطه می‌خواست پیاده نماید.


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 14.06.2018

سلام مجدد به همه دوستان!

در رابطه با پیام آقای آرمان امانی فقط همنقدر می نویسم، که در تمام قتل های افرادی که شما یاد کرده اید، مهم نیست که چی کسی ماشۀ تفنگچه یا ماشیندار را فشار میدهد، بلکه در قدم اول مهم است، که این فرد به امر و فرمان کی آدم می کشد.
همه میدانند که هیتلر به دست خودش حتی یک انسان را نکشته است، اما به امر او میلیون ها انسان نابود گردیده است. چنانچه رهبران باند تبهکار خلق و پرچم نیز به دست خود شان شاید کسی را نکشته باشند، اما این ناانسانها فرمان قتل عام ملت اقغان را صادر کردند و در قدم اول قاتلین واقعی میلیون ها انسان بیگناه میباشند.

تذکر: تأکید بالای کلمۀ (قدم اول) است.


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 14.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

پس از عرض سلام و احترام خدمت جناب محترم داؤد ملکیاردر قدم نخست خواهان آنم که توجۀ جناب ایشان را به بعضی خصوصیات عفت کلاام و نزاکت های اداب معاشرت معطوف گردانم:

۱. باید گفته شود که اقدام جدید جناب شما که تا چندی قبل خودتان را ژورنالست و رپورتر می خواندید، اینبار از القابی که تا چندی قبل به گمان اغلب خودتان برای جناب تان اهدا فرموده بودید، عقب نشینی فرموده، به روایت یاد داشت اخیر تان، خود تان را صرف "ناقل اخبار" خوانده و یاد آور شده اید که "صلاحیتی بیشر از دیگران ندارید" ، پسندیده و قابل تحسین به نظر می رسد. زیرا قسمیکه فعلاً شاید متوجه موضوع شده باشید، " دادن القاب ژورنالیست و راپورتر از صلاحیت مراجع ذیصلاح میباشد"، آگاهیئی جدید شما در این رابطه قابل تحسین میباشد.

۲. زمانی که جناب شما در یک بحث اجتماعی با هموطنان محترم تان به کدام نوعی به اصطلاح گرفتار بودید، شایسته به نظر نمی رسد که اششخاص دانشمندی را که با شما وقت شانرا در قبال "برخی ااز ادعا های موجوده" سپری می نمایند، "چند تن" بخوانید، زیرا کلمۀ "تن" بار معنائی مختلفی داشته و اقللاً لطفاً دو بعدی بودن لفظ "تن" را ااز هموطنان تان در همین صفحه فرا گرفته، بلخصوص ملال آور خاطر محقیقن واقعی و صادقی که اعلام خدمتگزاری به آنها را در یادداشت اخیر تان ذذکر نموده اید، نگردید!

۳. اینکه جناب محترم داؤد ملکیار به گفتهٔ خودشان از "قول شاهد عینی" سخن می زنند و هموطنی از داده شدگی های علم روانشنای- فورنزیک مثلاً در ارتباط روایت های به اصطلاح "شاهدان عینی" در ارتباط " اعتبار و اعتماد به گفته های به اصطلح شاهدان عینی" چه ارزیابی های دارد، به هیچ وجه "معلومات فروشی" بوده نمی تواند! زیرا در قدم نخست از نگاۀ منطق کلام این معلومات، یعنی اطلاع رسانی از موجودیت علم روانشناسی- فورنزیک و استفاده از آن مثلاً در بخش کریمینولوژی، قسمی جناب محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم بدان اشاره فرموده اند به جناب داؤد ملکیار در بدل کدام مبلغ پولی نه، بلکه مفت و رایگان صورت گرفته است. پس در این صورت "معلومات فروشی" خواندن این" اطلاع رسانی " از جانب آقای داؤد ملکیار به گمان اغلب در نزد اهل ادب و اهل خِرَد حرف زائد و یا هم فضولئی بیش محسوب نخواهد گردید!
زیرا در اصل باید آقای داؤد ملکیار از هموطنان شان مشکور و مننون میبودند که ایشان را به با نام علم روانشناسی-فورنزیک، استفادهٔ این علم در ساحات کریمینولوژی و حقوق آگاه ساخته اند، قبل از آنکه خدای نا خواسته با این نوع به اصطلاح "تابو شکنی" های آقای داؤد ملکیار به حیث یک، به گفتۀ خود شان، "ناقل خبر" کدام بلائی حقوقی-قانونئی ملال خاطر جناب ایشان گردد. اما متأسفانه آقای داؤد ملکیار باز هم خارج از آداب معاشرت، نتنها این نوع اطلاع رسانی مفت و رایگان هموطنان شانرا بی باکانه "معلومات فروشی" می خوانند، بلکه از جملات سخیف و به اصطلاح مذخرفی همچو "تیز نمودن کارد استدلال با کلوخ سماجت" و یا هم از اصطلاح "لجبازی" استفاده نموده، به هموطنان محترم و دانشمند شان، بی باکانه امر دنبال نمودن یکی از ادعا های خود را ارائه می دارد، در حاللیکه جناب ایشان خود حاضر نیستند، مثلاًض در ارتباط یک ادعای دیگری یکی از هموطنان ما که موضضوع و یا قضیۀ "فروش جایداد شهید میوند وال" را در بر داارند، یک جمله ای و یا حتی یک حرفی هم از لب بیرون دارند. آیا این این خود یک نوع پٌرروئی و یا به اصطلاح یک نوع چشم سفیدی نیست، که در مقابل ادعای که فروش "جایداد شهید میوندوال" را در بر می گیرد، آقای دداؤد ملکیار حاضر به گفتتن یک و یا دوجمله ای هم نباشند، چونکه این ادعا از شخص دیگریست، ااما در عین حاال آقای داؤد ملکیااربی باکانه امر دنبال نمودن یکی از ادعا های خود ایشان را، آنهم به ههموطنان دانشمند و محقق شان، امر نمایند؟ می نمایند؟

۴. بدون شک در طول زندگی قصه ها، داستان ها وو حتی ادعا های تراژیدی و هم نیز خنده آوری زیادی شنیده ام، اما داستان تراژیدی-کومیکی که فعلاً از طریق ادعا های موجوده و نیز ادعای شخص محترم داؤد ملکیار بر آن بر خورده ام، کمنظیر می باشد: تراژیدی مسله در این ااست که یک فامیل، آنهم فامییل شخصی فقیدی که تا دم مرگ برای افغانستاان و ممردمش از دل و جان صادقانه خدممت نموده است، شهید میشود، به فجیع ترین حالت کشتته میشوند، حتی به اطفال معصوم آن خانوادهٔ شریف هم ررحمی و ترحمی صورت نمی گیرد، اکثر اعضای آن فامیل محترم قتل عام میشوند، این بود اندکی از بخش تراژیدی داستان که هر انسان شریف و نیک سیر را متأثر و غمگین میسازد، بخش کمیدی داستان به نظر من از جائی شروع میشود که شخصی که بالای خود وی ادعای فروش غییر مجاز؟ "ملکیت شخصیی شهیدی محترم و خوشنام دیگری"، صورت گرفته است، در کنار دیگر ادعا ها، ادعا دارد که به گمان اغلب با یک تایپرکوردر، در قرن بیست یک میلادی، با دعوت نمودن بیست شخصیت شخیص و قابل احترام افغانستان، در خانۀ صالون شخص ادعا کننده، سر نخ جولائی را به محقیقین واقعی و صادق افغانستان پیششکش می نماید. سوال نخست در این قضیه این است: بطور مثال، البته با در نظر داشت شرایط وپیشنهاداتی که جناب وطندوست در ضمینه داشتته اند، هر گاه، همه بیست شخص شخیص و محترم جامعۀ افغانی ما، همه به یک صدا به جناب محترم "ناقل اخبار" بگویند، ما به گوش نمودن خبر تایپریکااردری جناب "ناقل خبر" در منزل شریف موصوف گرد هم آوری به عمل می آوریم، اما به یک شرط! و هر گاه شرط نیز در قدم اول، حاصل نمودن وضاحت و حل و فصل قضیۀ "فروش جایدات شهید میوندوال " باشد، آیا این شرط اولی بجا آورده خواهد شد؟

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: محمد یونس   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 14.06.2018

خدمت هموطنان باید عرض شود که مرحوم میوندوال تا زمان برکناری از پست صدارت، یکی از مخبران نظام سلطنتی بود. کی میتواند به مقام صدارت و سفارت و وزارت برسد بدون اینکه به نظام وقت ارتباط مخفی نداشته باشد. اینکه بعداً مخالف نظام قرار گرفت، دلیل ملی بودنش نیست. افراد زیادی اند که نظر به عقده های شخصی تغیر شخصیت میدهند و علیه مولای خود بر می خیزند. در حال کنونی مشاهده کنید که کی می تواند در مقام های بلند تعیین شود؟ صرف کسانی که در حلقۀ نظام اند. این روش در تمام نظام ها قابل تطبیق است. خدا مغفرتش کند و از گناه هایش درگذر شود. میوندوال روش دکتاتورانه داشت. زمانیکه صدراعظم بود، کارکنان جراید خصوصی را تهدید می کرد که علیه او چیزی نوشته نکنند و الا به شدت ترین وجه با ایشان معامله خواهد شد. چنانچه مدیر مسوول جریدۀ افغان ملت را چندین بار تهدید نمود. در مورد اینکه آیا کودتا میکرد یا خیر در آینده می نویسم.


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 14.06.2018

خوانندگان گرامی این پورتال معظم سلام!

شاعری گوید:
عهد کردم که دگرمی نخورم در همه عمر
بجز از امشب وفردا شب وشب های دگر

معلوم میشود که آقای داودملکیار نیز باخود عهد بسته است که درعمرش "دروغ " نگوید ولی اگرمیگوید«دروغهای شاخدار»بگوید.آنهم در حق شجاع ترین شخصیت سیاسی وملی کشور یعنی داودخان وخانواده فداکارش،خانواده ایکه در هنگام بمباردمان ارگ از طرف کودتا چیان، همه گی با قبول مرگ درکنار رهبر بزرگ ودلیر خانواده خود ایستادند ومرگ مردانه وشرافتمندانه را برفرار ترجیح دادند وسرانجام همگی جام شهادت نوشیدند وتنی چند با آنکه هدف مرمی کودتا چیان قرارگرفتند ولی زخمی وخون چکان برزمین افتادند وزنده ماندند.داودملکیار که بجزدروغ گویی راه دیگری برای کسب شهرت بلد نیست، حال در حق آن شهید قهرمان درهشتم ثور57 بحواله عروس آن خانواده ، حرف های هذیان گونه به خوانندگان تحویل میدهد تا دروغ های خود را راست جلوه داده باشد و اینکار او درواقع برات دادن جنایتکاران خلقی - پرچمی درشب 7 ثور است.
داودملکیارنه ژورنالست است ونه با اصول ومعیارهای ژورنالیزم بلدیت دارد.ژورنالست دروغ نمی نویسد ووجدان خود را در بیان یک حادثه تاریخی مد نظرمیگیرد،تا قلمش راه دروغ وافتراء نپیماید.داودملکیار نه توان پاسخ به سوالات آقای انجنیرنجیب داوری را دارد ونه ازآقای داکتر سیدعبدالله کاظم را ونه از آقای جمیلی را ونه ازآقای حسیب الله را ونه از آقای وطندوست را ونه از داکتر حیدری را. من میخواهم نوشته موجز ومختصر آقای عبدالستار را باردیگر تکرارکنم که میفرماید:« جناب داود ملکیارإ لطفآ نه خود راریشخند کنید و نه به هوش و فراست خوانندگان این ویب سایت وزین توهین کنید. اگر اسناد و دلایل محکمه پسند ندارید - که ندارید - لطفآ این داستان یک زاغ و چهل زاغ را ختم کنید و اعتراف کنید که خام پورته کرده اید.»


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 14.06.2018

سلام به همه تقدیم می کنم!

من یقین دارم، اگر بعضی انسان ها عوض اینکه اینهمه نیرو، مهارت و زیرکی شانرا که در کج بحثی، شایعه پراگنی، اتهام بستن، دروغگوئی و خرابکاری بکار میبرند، ازین مهارت ها در جهت یک کار نیک و مفید به مردم و وطن خویش استفاده کنند، یقیناّ که وطن ما آباد و مردم آن ازین بدبختی نجات میابند. متأسفانه تعداد این نوع انسانها در وطن ما خیلی خیلی زیاد شده است.

آقای ملکیار، شما کوشش می کنید، با کج بحتی ها و تناقض گوئی های تان مانند عنکبوت دَور مخاطب تان تار بدوانید تا خوانندگان و مخاطب تانرااز موضوع اصلی دور ساخته و مصروف چیز هائی نمائید که به موضوع اصلی شاید رابطۀ غیر مستقیم داشته باشد. این خواص عنکبوتی نیز یکی از مهارت های افرادیست که در مقدمه ذکر کردم.

به خاطریکه در جال عنکبوتی تان گرفتار نشوم، فقط به دو سطر اول پیام تان جواب میدهم.
شما می نویسید:
" اولاً: باید گفته شود که انتشار نوشتۀ من از قول شاهدان عینی در مورد قسمتی از وقایع ارگ، به حیث یک تابو شکنی و سر نخی می باشد که از طرف من به محققین واقعی و صادق پیشکش شده است، نه به معنی حرف آخر و یا نعوذ بالله (گپ آسمانی)."

در جواب تان باید گفت:
نه خیر! آقای ملکیار، شما هفته هاست که یک شایعه ای را به سطح ملی در ملای عام پخش کرده اید و بالای درست بودن آن پافشاری کرده اید. حالا دیر شده است که گپ تانرا پس بگیرید. حالا نمیتوانید از مسؤلیت تان شانه خالی نمائید و مسؤلیت فردی تانرا "به محققین واقعی و صادق" حواله کنید. هیچ یک محقق واقعی و صادق اینقدر ذلیل نخواهد شد که بار کج شما را به منزل برساند.

جناب ملکیار، شما درین مرحله فقط دو چانس دارید.
یا این شایعه ای تانرا خود تان با نشر اسناد در همین سایت به اثبات میرسانید، یا در عدم اثبات آن،
باید بپذیرید، که نزد مردم به حیث فردی معرفی خواهید شد، که در
پراگراف اول پیامم ترسیم کرده ام؛
باید بپذیرید، که در کوشش تان جهت برائت دادن یک باند تبهکار ناکام ماندید؛
باید بپذیرید، که با این شایعۀ تان به روح قربانیان این باند تبهکار توهین نمودید؛
باید بپذیرید، که بالای زخم بازماندگان شهدا بار دیگر نمک پاشیدید؛
باید بپذیرید، که خود تانرا در جرم این تبهکاران شریک ساختید.


اسم: ارمان امانی    محل سکونت: کابل     تاریخ: 14.06.2018

این تنها مرگ شهید داود خان و فامیل او نیست که با گذشت سالها هنوز هم در مورد چگونگی آن بحث ها صورت میگیرد.

قتل جان اف کنیدی و برادرش رابرت کنیدی، مرگ لنین، مرگ استالین، چگونگی مرگ هاشم میوندوال، نور محمد تره کی و حفیظ الله امین، چگونگی کشته شدن میر اکبر خیبر ، دکتور نجیب الله، غلام فاروق یعقوبی،...... با اشکال مختلف بیان شده و بخصوص کسانیکه به تئوری توطئه یا Conspiracy Theory مانند "افسانه نویس" معروف رزاق مامون باور دارند به آن ها برگ و شاخه های زیادی افزوده اند بدون اینکه عامل یا عاملین اصلی در نظر گرفته شود


شهادت سردار شهیدان داود خان و شخصیت های بزرگ دیگر اینکه به دست کی ، با گلوله کی و پلان کی عملی شد بحث دیگر ولی به نظر من چگونگی قتل های رهبران چی وطنپرست چی خائین، چی جنایتکار چی خیرخواه در اکثر کشور ها بخصوص کشور های که آماج توطئه ها و پلان های قدرت های بزرگ در جهان موسوم به سوم اند باید در همان چوکات سیاست های بزرگ جهانی بررسی شود

زمانیکه بابای ملت مرحوم ظاهر شاه شهید هاشم میوندوال و بعد شهید موسی شفیق را به ولسی جرگه برای اخذ رای اعتماد معرفی کرد قهر و در ضمن ترس روسها بر انگیخته شد. آنها هر دو شخصیت را نهایت نزدیک به امریکا دانسته نتیجتا منافع شانرا در خطر میدیدند.

کودتای 26 سرطان هر چند تحت رهبری شهید داود خان با استفاده از اردو صورت گرفت ولی به نظر میرسد که در عقب آن دست شوروی ها پنهان بود بدون اینکه رهبر اولین جمهوریت بداند

ولی آن کودتا تحت رهبری "شهزاده سرخ" را امریکا افتادن کامل افغانستان به دامن روسها قلمداد میکرد و از همان روز اول از طریق مرکز ثقل تروریزم و افراطیزم اسلامی یعنی پاکستان رهبران گروه های مذهبی از جمله ربانی، انجنیر عبدالرحمن، حکمتبار و مسعود را برای تضعیف اولین رژیم جمهوری حمایت کرد.

حملات گروه های اسلامی باعث گردید داود خان مجبورا در سیاست های خود تغییر وارد کند که نزدیگی با پاکستان، دولت شاهنشاهی در تهران و امریکا باز هم روسها را با وارخطایی و ترس از دست رفتن تمام نفوذ شان در افغانستان مواجه کرده که متحد ساختن دو جناح خلق و پرچم ، کشتن میر اکبر خیبر و بلاخره تحریک نظامیان چپی بر ضد دولت محمد داود خان اقدامات بود که توسط آنها عملی گردید.

حالا نه تنها شهادت سردار محمد داود خان بلکه کودتای سرطان و بعد کودتای هفت ثور و بحران و بدبختی های دیروز و امروز کشور را طی 4 دهه گذشته در چوکات همین مداخلات، استراِتیژی ها و پلان های بزرگ جهانی باید بررسی کرد


اسم: عبدالواحد حیدری   محل سکونت: آسترالیا    تاریخ: 14.06.2018

روس ها و نوكران ان در اين چهل سال مسؤول اصلى تمام قتل ها و بدبختى هاى ملت افغان است. كمونستان خلق و پرچم در اين چهل سال با چهره هاى مختلف و نقاب به جنايت خود ادامه داده اند....

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: داؤد ملکیار    محل سکونت: کلفورنیا     تاریخ: 14.06.2018

توضیحاتی در مورد ناباوری ها و تبصره های چند تن، در مورد وقایع ارگ!

اولاً: باید گفته شود که انتشار نوشتۀ من از قول شاهدان عینی در مورد قسمتی از وقایع ارگ، ، به حیث یک تابو شکنی و سر نخی می باشد که از طرف من به محققین واقعی و صادق پیشکش شده است، نه به معنی حرف آخر و یا نعوذ بالله (گپ آسمانی).
ثانیاً: آنانیکه ادعای علمیت میکنند و از علم "فورنزیک" و روانشناسی و غیره صحبت میکنند، به عوض آنکه کمی عقب بنشینند و توصیه به تحقیقات بیشتر و مقایسه وی، با مراجعه به دیگر شهود بنمایند، کارد استدلال شانرا با کلوخ سماجت و لجبازی تیز میکنند و با معلومات فروشی غیر ضروری میخواهند ذهن خواننده را مغشوش نمایند. خصوصاً کسانی که ادعای تحصیلات در رشتۀ حقوق را دارند، فراموش کرده اند که این مصاحبه در دادگاه و محکمه قانونی مطرح نشده است و درین جا کسی تحت محاکمه قرار ندارد، و من سارنوال نیستم که جرم کسی را به اثبات برسانم، بلکه اظهارات یک یا دو شاهد عینی را که برای بار اول، پرده از راز هایی برداشته اند که روی ملحوظات و مصلحت های خانوادگی، برای مدت چهل سال، در پردۀ ابهام بود، اینک برای مطالعۀ بیشتر، به اطلاع عموم رسانیده ام.
ثالثاً: اگر به مصاحبۀ محترم داؤد غازی که با تلویزیون بهار انجام داده بود و متن تحریری آن توسط آقای کاظم درین سایت منتشر گردید، دقت نمائیم، می بینیم که در جواب سوال تلویزیون بهار که می پرسد: (آیا درست است که بعضی از اعضای خانواده، توسط خالد داؤد پسر داؤد خان کشته شده است؟). محترم داؤد غازی جواب میدهد که (هیچ امکان ندارد). من محترم داؤد غازی را به حیث یک انسان بسیار شریف می شناسم و جوابش هم درین جا درست و صادقانه می باشد، زیرا سوال کننده، نام نادرست را بر زبان آورده است، یعنی به عوض ویس داؤد، از خالد داؤد نام برده است، و خالد داؤد تا صبح زنده نبود که کسی را کشته بتواند.
دلیلی که به این قسمت مصاحبه اشاره شد، آنست که اشخاص دیگر مانند خبر نگار تلویزیون بهار که هیچگونه شناخت و ارتباطی با من نداشته است، چگونه از کشته شدن اعضای خانوادۀ داؤد خان توسط یکی از پسران او، خبر دارد؟
نکتۀ فوق به ارتباط سوال های آقای نجیب الله داوری که چرا این موضوع قبلاً افشا نشده است؟ درین جا ذکر گردید، و نیز باید علاوه گردد که در طول چهل سال گذشته، در حلقه های خصوصی و نزدیکان خانوادۀ داؤد خان، صحبت هایی درین موارد صورت گرفته است و هم نوشته هایی از طرف اراکین دولت کمونیستی به این ارتباط منتشر گردیده است. به جواب سوال دیگر آقای داوری باید گفته شود که: چون شاهدان عینی در مورد اینکه آیا ویس داؤد به خواهش برادر زخمی اش، جواب مثبت داد یا خیر، چیزی نگفته بودند، این موضوع نزد من نیز گنگ مانده است. و جواب این سوال آقای داوری را که چرا ویس در نیم شب جرأت فیر نداشت و در صبح این جرأت را پیدا کرد؟ بازهم جواب این سوال را نمی دانم.
لذا هرکدام از خوانندگان محترم میتوانند درین موارد، حدس و گمانه زنی نمایند و من به حیث ناقل این اخبار، صلاحیتی بیشر از دیگران ندارم.
داؤد ملکیار


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 13.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

فرمودۀ جناب محترم داکتر صاحب سید عبدالله کاظم به نظر من بلکل درست است، بلخصوص زمانی که جناب ایشان می فرمایند، که: "... قابل ذکر میدانم که دادن القاب علمی از صلاحیت مراجع علمی ذیصلاح میباشد، ...".

در این رابطه اشارتی دارم به یکی از ادعا های دیگر جناب محترم داؤد ملکیار:

آقای داؤد ملکیار در جا های خود شانرا "راپورتر" قلمداد فرموده اند، مثلاً در لابلای آرشیف همین صفحه نیز گفتی های ایشان در این رابطه درج میباشد. به عبارت دیگر یکی از ادعا های دیگر آقای داؤد ملکیار این است که جناب ایشان به حیث ژورنالیست تشریف دارند: در رابطۀ این ادعای جناب ایشان دو سؤالی را مطرح می پندارم، که جمع یک سؤال سومی آنرا درج این صفحه میدارم:

۱. آقای داؤد ملکیار نیز حتتماً میدانند که دادن لقب ژورنالست از صلاحیت مراجع ذیصلاح میباشد. سؤال در ااینجا نخست این است که زمانی که ایشان ادعای "رااپورتر بودن" را دارند، کدام پوهنتون و در کدام زمان این لقب را برای جناب ایشان اهدا نموده است؟ اگر کدام پوهنتونی چنین لقبی را به جناب داؤد ملکیار اهدا ننموده است، پس از روی چه ایشان، خود را "راپورتر" قلمداد نموده اند؟
۲. یکی از موضوعاتی که در پوهنتون ها، در رشتهٔ ژورنالیسم تدریس میشود، موضوع " مراعت نمودن استندرد های اخلاقی" و یا مراعت نمودن معیار ها و یا نورم های اخلاقی در ژورنالیسم میباشد. امتحان این موضوع و یا این مضمون را جناب محترم داؤد ملکیار در کدام پوهنتون، در کدام تاریخ، سپری فرموده اند؟

۳. در قسمت موضوع " ادعای فروش جایداد میوندوال شهید" آقای محترم داؤد ملکیار چه گفتنی دارند؟
امید وارم سؤالات بالائی مدت زمان طویل لاجوابی را با خود نداشته باشند!

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 13.06.2018

جناب محترم جلال از استرالیا،
ادارهٔ افغان جرمن آنلاین یک بار نوشتهٔ شما را به اسم مستعار تان نشر نمود. طبق تصمیم این اداره، اگر شما در آینده به اسم اصلی تان نوشته نه کنید، نظر تان از نشر باز خواهد ماند و در صورت عدم آشکار نمودن هویت خویش برای ما، نظر ارائه شدۀ شما را از این دریچه دور خواهد شد...
باحُرمت


اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 13.06.2018

یک خواهش دوستانه:
از محترمانیکه در این روزها نام مرا با حذف پیشوند آن می نویسند، صمیمانه خواهش میکنم که لطف فرموده آنچه را به حیث نام مکمل خود در طول زندگی نوشته و به آن نام خطاب شده ام، آنرا اختصار نکنند. البته بعضی ها خوش دارند تا با حذف پسوند یا پیشوند نام اصلی خود آنرا مختصر سازند، این حق خود شان است و دیگران میتوانندایشان را با همان نام یاد کنند، ولی کسانیکه همیشه نام مکمل خود را در نوشته ها بکار گرفته اند، باید دیگران آنرا رعایت نمایند. این کمترین همیشه نام خود را "سیدعبدالله کاظم" نوشته ام، اکنون بعضی ها به هردلیلی که است، پیشوند نام مرا حذف و "عبدالله کاظم" می نویسند. چون کلمه "سید" به هر دلیلی که است، جزء نام مکمل من میباشد، امیدوارم این خواهشم پذیرفته شود. (البته محیط شخصی و فامیلی دراینکار مستثنی است). علاوتاً قابل ذکر میدانم که دادن القاب علمی از صلاحیت مراجع علمی ذیصلاح میباشد، نباید بدون دقت ضم نام هرشخص گردد، طور مثال اینجانب از 44 سال قبل رتبه علمی "پوهندوی" را در پوهنتون کابل کسب کردم، اکنون اگر کسی مرا "پوهاند" خطاب کند و آنرا در رسمیات متواتر بکار برد و من خود را خاموش بگیرم، کار درست نیست و یا اینکه اگر بعضی ها روی حسن نظر به چنین کار مبادرت می ورزند، باید متوجه چنین "حاتم بخشی" باشند و این یک خواهش دوستانه است. با ارادت


اسم: انجنیر نجیب الله داوری    محل سکونت: تورنتو - کانادا    تاریخ: 13.06.2018

سلام بر همه!

جناب م. داؤد ملکیار با چنین نوشته کذایی و ذهنیت سازی فقط میتواند جنایتکاران سحرگاه خونین هشت ثور چون امام الدین و معاون اش شهنواز تنی وبقیه اعضای جنایت کار باند خلق و نوکران سوسیال امپریالیزم روس را برائت ضمنی ومجازی دهد و بس.
این اولین بار است که چنین نوشته را با تناقضات آشکار در ارتباط با مرگ فامیل شهید سردار محمد داوود خان مطالعه میکنم.
اگر این اتهام واقیعت میداشت، در همان لحظات، یعنی چهل سال قبل از سوی کودتا چیان اعلان میشد « که اعضای فامیل محمد داوود از سوی اعضای بشر دوست حزب دموکراتیک خلق به قتل نرسیده اند، و میرویس پسر داوود خان مرتکب چنین جنایت شده است.»
جناب ملکیار از یکسو مینویسند که خالد داوود از در حالیکه شدیداٌ از اثر اصابت مرمی درد میکشید، از برادرش میرویس تقاضا میکرد که به زنده گی اش پایان دهد اما میرویس نمیتوانست، و جرئت نمیکرد تا برادرش را هدف مرمی قرار دهد. از سوی دیگر ادعا میکند که میرویس تعداد بسیار از اعضای فامیل خود، برادر وخواهرانش را به قتل رسانید. سؤال در این است در صورتیکه میرویس جرئت قتل برادر زخمی اش را بنا به تقاضا های مکرر شخص مجروح نداشت، چطور موصوف جرئت کرد که بقیه اعضای خانواده را به قتل برساند؟
باید متذکر شد که تعدادی از اعضای خانواده شهید داوود خان چون میرمن زهره نعیم خانم شهید محمد نعیم خان و میرمن گلالی عمر خانم محمد عمر داوود، یا عروس کلان شهید داوود خان که هر دو در صحنه حاضر و در جریان قتل عام داخل ارگ در سحرگاه خونین هشت ثور 1357 زخمی شده و بعداً صحت یاب شدند، هیچ کدام به این ارتباط حرفی نزده، زیرا که موضوع واقعیت ندارد؛ اگر واقیعت میداشت بدون شک که به آن اشاره مینمودند.
از سوی هم نویسنده و پژوهشگر معروف افغان محترم صبورالله سیاه سنگ که ده سال قبل تحقیقات دامنه داری به این ارتباط به سر رسانیده وکتابی هم منتشر ساخت، هر گز به چنین یک احتمال در کتاب و نوشته هایش اشاره نه نموده است.

به ارتباط قتل عمر داوود، خالد داوود و تعدادی از اعضای خانواده شان، تعدادی بر این باور اند که این فیر ها از سوی یکی از یاوران تره کی بنام ببرک و یا قاسم صورت پذیرفت که هر دو در داخل ارگ صاحب منصب بودند. ولی تعدادی دیگر از جمله درایور شهید صاحب جان خان اڅکزی (هموطن بدخشی ساکن تورنتو که چندی قبل فوت کرد و شاهد زنده در داخل ارگ در آن شب خونین بود) به این باور بود که تعداد دیگر از جنگل مقابل تعمیر ارگ مستقمیاً بسوی پسران داوود خان درحالی فیرکردند که صاحب جان خان یک موتر مینی بس را برای انتقال خانواده داوود خان بسوی کندهار آماده کرده بود.


اسم: قیس کبیر   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 13.06.2018

به نظر من درین نظر سنجی نظری قاتلین یعنی اعضای خلق و پرچم محک قضاوت گرفته نشود، چون شاهد روباه دنبش می شود. من درینجا تا حال نظریات محترمین داکتر صاحب سید عبدالله کاظم، وطندوست صاحب و حسیب الله را صائب می پندارم...


اسم: عبدالستار   محل سکونت: لندن     تاریخ: 13.06.2018

جناب داود ملکیارإ لطفآ نه خود راریشخند کنید و نه به هوش و فراست خوانندگان این ویب سایت وزین توهین کنید. اگر اسناد و دلایل محکمه پسند ندارید - که ندارید - لطفآ این داستان یک زاغ و چهل زاغ را ختم کنید و اعتراف کنید که خام پورته کرده اید.


اسم: عبدالجلیل جمیلی   محل سکونت: امریکا    تاریخ: 13.06.2018

جناب داود ملکیار محترم ! چون از یک طرف گرفتاریهای خسته کن مریض داری همسر مو سفید م و شفاخانه به شفاخانه دویدن ها شدیداً مرا مصروف نگهداشته که این معذرتم را چند روز قبل هم بجواب تماس ایمیلی شخصی شما برای برقراری تماس تلفونی و سیاه و سفید کردن این داستانی که اول تخم پیدا شده یا مرغ ! نوشتم و فکر کردم که شما هم همدردانه مرا ازین معرکه خارج ساخته اید– مگرنه ! حال دانستم که میگویند جان از جان جداست و مرغ شما براستی یک لنگ دارد که اگر هم افغانیت بیچاره و هزار پارچه ازین بیشتر هم افتضاح و رسوای مردمی و جهانی شود اما باید حرف شما و توبیخ و ثبوت اتهمات میت های بخون خفته های بی زبان و غیر حاضر میدان مبارزهٔ تان و اگرچه غیاباً ولی عملی شوند و چون میگویند که / بی مدعی به محکمه رفتن– و بخصوص که آنها هم درین جهان ماتمسرای ما حضور نداشته باشند ! – سرخ روئی بیدریغ بار می آورد / قابل دقت است .
در عین حال مرور بیشتر از ۴۰ سال نشان داد که اگر یک دوست نداریم اما دشمنهای مار آستین و یا بیرون از سرحدات بی شمار ! پس شما مرد مبارزیکه باید حرف خودرا بکرسی بنشانید - شهود توبیخ مرده های بی زبان را برقطار و جهانی وار پیدا کرده میتوانید فلهذا بازهم خواهش میکنم اجازه دهید که خودم - بیرون کشم ازین ورطه رخت خویش !
جناب ملکیار! یک مثال خوبی بیادم آمد : در دوَر ریاست جمهوری اول میت مرحوم عبدالعظیم غازی اتشهٔ نظامی افغانستان در مسکو را بکابل انتقال دادند که برای اشتراک در مراسم تدفین و فاتحّٔهٔ آن مرحوم - در جملهٔ ذوات بزرگوار جناب عبدالله خان ملکیار سفیر کبیر افغانستان در تهران هم بکابل تشریف آوردند و گرچه امور تشریفاتی استقبال شانرا اعضای ریاست تشریفات وزارت امور خارجه عهده دار بودند و لی خودم به پاس احترام شخصیی که به ایشان داشتم بمیدان هوائی کابل رفتم و وقتی که از طیاره خارج شده و به ترمینل میدان هوائی کابل برآمدند یکی از اعضای مهماندار ریاست تشریفات نزد شان آمده و بعد از سلام گفت سفیر صاحب تگ بگاژ تانرا بدهید که بگاژ تانرا برای تان بیاوریم – سفیر صاحب زرنگ بدیهه گوی با تبسمی رو به آن جوان کرده و گفت : جانم – به یک تگ کاغذی جیب مه چه ضرورت داری - برو به شهر کابل که از تگ پرُ است و هر کدامیشه که میخواهی بگیر.
پس هموطن گرامی ام ! مشکل شما در شاهد یابی این ایام بدتر و بدتر از دیروزها چیست ؟- منتظر باشید و تا میتوانید شهود حق و نا حق و با خبر و بی خبر جمع کنید . مگر امید است از هجوم کفن درنده ها و مرده آزار دهنده های بی شمار- بی حوصله و از کِرده پشیمان نشوید . و بسلامت باشید. وطندار دوستدار تان عبدالجلیل جمیلی ۱۲جون ۲۰۱۸


اسم: وطندوست   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 13.06.2018

سلام به همه برسد!

آقای محترم ملکیار، گرچه بحث یکجانبۀ خود را با شما قطع کرده بودم، متأسفانه شما باز گل دیگری را به آب دادید، که نمی توان مقابل آن خاموشی اختیار کرد. در غیر آن طوری وانمود خواهد شد، که خدای ناخواسته خوانندگان این سایت ملی را احمق فکر کرده اید.

چنانچه آقای ع و حیدری نوشتند، چیزی تازه ای درین پیام تان وجود ندارد. باز هم از اشخاص ناشناس نقل قول می کنید و حاضر نیستید که اسناد را (نام، صدا یا ویدیو های شانرا) درین سایت نشر کنید.
گرچه قبلاّ نیز نوشتم، که اثبات ادعای تان وظیفۀ خود شماست، نه از کسی دیگری، با آنهم این مرتبه گویا یک اختراع جدید را عرضۀ خوانندگان نموده اید. در ذیل کوشش میکنم، پروسۀ احتمالی این اختراع جدید تانرا فقط از نگاه تخنیکی (نه از نگاه حقوقی) ترسیم نمایم. از نگاه حقوقی اگر لزوم بود در آینده خواهم نوشت:

شما ده تن از شخصیت های محترم افغان را از چهارگوشۀ دنیا بحیث قضاوتگر دعوت می کنید، که درست بودن ادعای تانرا ثابت نمایند.
حتماّ تکت رفت و آمد طیاره و مصرف هوتل ایشانرا نیز می پردازید. آنهای که کار رسمی دارند، حتماّ به خاطر گل روی شما رخصتی سالانۀ شانرا همه در یک مدت معین به کارفرمأ های شان پیشنهاد می نمایند و کار فرمأ ها نیز به خواستۀ ایشان عمل نموده، برای شان رخصتی میدهند. این ده تن محترمان درین مدت تمام پروگرام های شخصی یا فامیلی شانرا که قبلاّ پلان نموده بودند، طبعاّ که لغؤ می نمایند، زیرا مجبور اند که در جلسۀ اثبات ادعای عالی جناب سهم بگیرند.

بعد صدای ثبت شده را روی نوار تیپریکاردر از نگاه صوتی تشخیص نموده تصدیق می نمایند، که این صدا صد در صد مربوط به فلانی جان است، همچنان اصالت عکس فلانی جان را در ویدیو نیز تشخیص و تصدیق می نمایند، گرچه فلانی جان را فقط در دوران جوانی چهل سال قبل یکبار دیده بودند و شاید فقط یکبار با فلانی جان در تیلفون صحبت نموده بودند. شاید هم از ده تن محترمان چند تن ایشان نه با صدا و نه با تصویر فلانی جان قبلاّ آشنائی داشته باشند. همچنان باید از نگاه تخنیکی تصدیق نمایند، که اظهارات ثبت شده در نوار ها و ویدیو ها باهم ربط دارند، جملات و تصاویر از صحبت های مختلف در رابطه های مختلف قیچی نشده و با هم پیوند زده نشده اند. در ضمن باید تائید نمایند که فلانی جان از نگاه سن، عقل و صحت فرد حقوقی می باشند وغیره و غیره....(آقای حسیب الله علم فورنزیک را برایتان تشریح دادند).

طبعاّ که محترمان دعوت شده تمام این زحمات را با کمال خوشی و به خاطر گل روی جناب عالی به عهده میگیرند، زیرا جناب عالیقدر حاضر نیستند، همان ویدیو و صدای ثبت شده را درین سایت نشر نمایند، اما هیچ مشکلی درین نمی بینند، که در همین سایت نزد یک میلیون خواننده شایعه ای را کِشت نمایند که حالا دَرَو کرده نمی توانند.

تذکر: درین همه گیر ودار قصۀ یک میلیون خوانندۀ این سایت و بقیه ملت افغان نزد جناب عالی مُفت است، که اسناد را ببینند یا خیر!


اسم: غ.حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 13.06.2018

سلام تقدیم میدارم.
در این شکی نیست که داوو خان و خانواده اش بطور بسیار ظالمانه و بیرحمانه کشته شد.
اګر تلاش ما بر این باشد که برای نسل آینده ثابت کنیم که نحوۀ کشته شدن آنها چګونه انجام ګرفت باید این دو نکتۀ اساسی را نیز از نظر دور نکنیم:
اول: قبل از همه باید برای خود یک ثبوت و سند مبنی بر نحوۀ این کشتار بدست بیاوریم که فعلاً از دست رسی به این امر بی بهره ایم و در بینِ پذیرش یکهزار و یک روایتِ نقل شده از یکهزار و یک منبع مختلف و بعضاً متضاد باهم، سرګردان میباشیم.
دووم: اګر قرار باشد که نسل آینده را از چګونګی این ماجرا باخبر بسازیم پس باید در کنار چرائی و چګونګی کشته شدن آنها، چګونګی و چرائي تحول بیست و شش سرطان و به قدرت رسیدنِ آن سردار نیز، هم خویشتن و هم نسل آینده را روشن بسازیم.


اسم: ع و حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 12.06.2018

اقاى جلال مثل كه شما در اين نزديكى ها با داود ملكيار در يك كأسه شريك بوده باشيد. أين ادعا ملكيار مانند و پلان شده شما چه أساس دارد؟ ايا محبى در ان شب با فاميل شهيد محمد داود خان يكجا بود؟ كه شاهد ان حادثه بوده باشد . جاى بسيار تاسف است كه افغان جرمن دريچه براى ادعا پوچ يك تعداد أشخاص مريض باز كرده. معلوم مى شود كه دست هاى ديگر در اين دسيسه شريك است.

اگر خوانندگان متوجه شده باشند كه مقصد اين ادعا معلوم است. مسوليت قتل ان فاميل محترم را مى خواهند از سر كمونستان كم كنند. ريس جمهور اشرف غنى بعد از بيانيه اخير خود راجع به خدمات شهيد محمد داود در سللگرد هفت ثور در صدد محكمه كردن قاتلين هفت ثور است. ادعا داود ملكيار و دوستان شان از همين نقط سر چشمه مى گيرد. اين كه كمونستان تا چه اندازه و يا از كدام إمكانات مالى و سياسى در نشر اين ادعا استفاده كرده هنوز معلوم نيست.


اسم: سیدعبدالله کاظم   محل سکونت: کالیفورنیا    تاریخ: 12.06.2018

هنگامیکه پوهاند محبی رئیس پوهنتون کابل بود، اینجانب به حیث رئیس پوهنزی اقتصاد مقرر شدم و هر دو تا چند روز بعد کودتا برحال در وظایف خود بودیم. در سال 1355 بعد از لویه جرگه وقتی وزارت تحصیلات عالی ایجاد گردید و پوهنتون کابل از منسوبیت به وزارت معارف خلاص شد و مربوط وزارت تحصیلات عالی شد، پوهاند محبی از ریاست پوهنتون کابل به وزارت تحصیلات عالی به حیث وزیرارتقا کرد و پوهاند عظمیی که معاون علمی پوهنتون بود به حیث رئیس پوهنتون کابل مقرر شد. درباره رسیدن محبی به وزارت تعلیمات عالی بین کسانیکه محبی را به حیث یک خلقی سابقه دار می شناختند ، بحث های در آنوقت صورت گرفت. اینکه چگونه او با وجود خلقی بودن به آن مقام مقرر شد، گفته می شد که پوهاند قیوم وردک که از مخلصان خاص رئیس جمهور بود، در اینکار نقش داشت و تضمین محبی را نزد رئیس جمهور محمد داؤد کرده بود. بهرحال این حقیقت که محبی مرحوم خلقی بود، بیشتر وقتی ثابت شد که موصوف بعد از کودتای ثور مثل دیگر وزراء زندانی نشد و کوچکترین آسیبی برای او از طرف رژیم خلقی و پرچمی نرسید و مثل محمدخان جلالر در کمال خاطر جمعی بسر برد. با انهم گمان نمیکنم که محبی همچو حرفی را که «داؤد خان فامیل خود را خودش کشته است» گفته باشد، زیرا او با آنکه در آن روز در جمع وزراء در ارگ بود، اما پس از آنکه بعد از ظهر شدت حملات هوائی زیاد شد، همه وزراء به اطاق دیگر رفتند و به استثنای انجیر عطائی که گاهی بالا می آمد، دیگر وزراء هرگز حاضر و شاهد صحنه جنایتبار و خونین آنروز و شب نبودند.( البته سدعبدالاله و قدیر نورستانی تا دم مرگ در جوار داؤد خان شهید قرار داشتند). به این اساس آنچه برادر زاده محبی به آقای جلال گفته است، یک ادعای بی اساس شمرده میشود که شاید برادر زاده محبی آنرا از خود تراشیده باشد.
درباره محتوای قسمت دوم نوشته آقای داؤد ملکیار بحث زیاد است که در یک تبصرۀ مختصر نمی گنجد که انشاءالله بعداً در زمینه به تفصیل خواهم نوشت. از جناب محترم حسیب الله صاحب ممنونم که به روش های علمی که معمولاً برای ثبوت همچو ادعاها بکار گرفته میشوند، طی تبصرۀ کوتاه خود معلومات ارائه کردند که امروز همچو موضوع از جانب متخصصین علم جنائی "کریمینولوژی" بطور همه جانبه انکشاف کرده است و نیز در ساحه علم حدیث جهت ارزیابی و درجه بندی اعتبار احادیث از قرنها بدینسو معیار های دقیق وضع گردیده تا با استفاده از آن در بارۀ صحت و سقم احادیث پیغمبر (ص) و جعلی بودن بعضی احادیث تفکیک بعمل آید. دراین مورد نیز میتوان از همچو روش ها استفاده کرد.


اسم: قیس کبیر   محل سکونت: المان    تاریخ: 12.06.2018

جناب محترم ع و حیدری صاحب سلام !
بنده از خواهش بخش نظر سنجی افغان جرمن آنلاین چنین برداشت کردم که این پورتال در تمام امور میخواهد از بین جرو بحث ها حقایق را بدست بیاورد و ارثی را که منحیث تاریخ برای آینده گان آرشیف می کند تصحیح شده و مستند باشد. تا حق کسی تلف نشده حق به حقدار برسد. این خواهش پورتال تأئید همه نظرات نشر شده نیست بلکه برجسته کردن نظراتیست که در محک قضاوت آزاد مردم قرار گرفته و صحیح وغلط اش دقیق نمایان گردد.
پورتال درین میانه نظرات بسیاری از مخالفین و مؤافقین را نشر کرده بود ودر میان آنها نکات وجود داشت که بدون شک مغرضانه وغیر مستند داده شده بود تا جایی آشکار گردید. اینک درین دور آن نکات ادعا شده باید وباید سند داشته باشد وتصحیح و تشریح شوند. تا در جمع بندی اخیر حرفهای بی اساس برملاء گردند. این بود برداشت من ازین بخش


اسم: ع و حيدرى   محل سکونت: سدني استراليا    تاریخ: 12.06.2018

به اداره محترم افغان جرمن،
تصميم شما اين بود كه داود ملكيار بايد اول اسناد خود را اراىه مى كرد و بعدا" ادعا اين شخص را نشر مى كرديد در نوشته اين شخص مغرض چيزى اضافى ديده نمى شود، ده نفر همان ده نفر است . اين را گويند chasing your tail.


اسم: حسیب الله   محل سکونت: ﺁلمان    تاریخ: 12.06.2018

سلام خدمت همه تقدیم است،

به حیث یکی از اشخاصی که به حقایق و واقعیت ها علاقه مند میباشم، در قسمت ارائهٔ توضیحاتی چندی در ارتباط یکی از ادعا های جناب محترم داؤد ملکیار میخواهم چنین اظهار نظر نمائم:

جناب محترم داؤد ملکیار به حیث یک راپورتر ( راپورتر اماتور ؟ ) با اندکی توضیحات قلمی ادعای یکی دو هموطن محترم دیگر ما را در قبال کشته شدن بعضی از اعضای فامیل مرحوم داؤد خان شهید درج سطور جناب شان فرموده اند، که در قدم اول، هر گاه غرضی در این عمل شان نبوده باشد،بدون شک که باید در راهٔ واقعیت یابی وحقیقت یابی از این زحمات ایشان در این راه قدر دانی نمود، اما اینکه جناب داؤد ملکیار که هنوز درستی و یا نا درستی این ادعای جناب ایشان و همچنان درستی و یا نا درستی گفته های به اصطلاح شاهد جناب ایشان، تا کنون هیچ نوع ثبوت و اسناد کافئی را در چنین یک موضوع پیچیده در بر ندارد، نباید با الفاظ سطحی و به اصطلاح رکیک بعضی از هموطنان ما را، بلخصوص کسانی را که در قسمت فروش جایداد مرحوم میوندوال از ایشان سؤالی نموده اند، خارج از آداب معاشرت بطور مثال " نویسندگان بی باک" ، " نویسندگان بد زبان" و یا نویسندگانن "کوچه بازاری" خطاب فرمایند. زیرا بطور مثال زمانی که سؤالی مؤدبانۀ در قبال فروش جایداد شهید میوندوال صورت می گیرد، به گمان اغلب در همچو سؤالی موضوعات "بی باکی" و "بدزبانی" مطرح بوده نمی تواند، اما موضوعات "بازار" و یا هم موضوع "بازاری بودن" در آن قضیه بدون شک که دخیل بوده می تواند.

هر گاه از نگاۀ علمی به موضوع اصلی نوشتۀ اخیر جناب داؤد ملکیار نظری بیندازیم، ثبوت و یا عدم ثبوت همچو موضوعات مغلق از نگاۀ علمی به آن سادگی هم نیست که جناب محترم داؤد ملکیار به حیث یک یک راپورتر ( راپورتر اماتور ؟ ) با ددعوت نمودن پنج ده نفر هموطنان خوش نام و با درک ما، بطور مثال اادعا های محترمه "شا پیری جان ؟ " و یا با ادعای محترمه "گل پری جان؟" جهت به کرسی نشاندن ادعای خویش به اصطلاح ثبوت رانی فرمایند!

از نگاۀ علمی جهت "حل" و یا به اصطلاح "ثبوت" همچو قضایای مغلق و پیجیده، در قدم اول به اساس میتود های داده شدۀ علمی از یک دسیپلین مخصوص استفاده صورت می گیرد که آن میتود ها در دسپلینی به نام " روانشناسی قانونی" یاد میشود که به زبان آلمان به آن " فورنزیشی پسیشولوگی"

Forensische Psychologie

و به زبان انگیسی به آن

Forensic psychology

می گویند. " فورنزیشی پسیشولوگی" یک رشتۀ مخصوص میباشد که از اخطلات از دو علم که علم حقوق و علم روانشناسی باشند، به میان آمده است. بطور مثال ارزیابی اعتماد و اعتبار یک شهادت، ارزیابی آگاه بودن و بلوغ مسئولیت از نظر جنایی ، موضوعات بررسی مسئولیت کیفری متخلفان و یا نیز بررسی قابلیت گناهگاری و یا بی گناهی یگ" مجرم" و بقیه موضوعات مغلق و پیچیدۀ که علم حقوق برای حل آن نوع قضایا اش از اخطلات علوم حقوق و روانشناسی مدد طلبیده است!
یعنی بطور مثال راه یابی به واقعیت و یا حقیقت یک قضیه و یا موضوع بسا مغلق تر و پیچیده تر هست از آنکه فقط با موجوودیت یک تایپریکاردر کنار کدام راپورتر (آماتور؟) و "شهادت گیری" های صوتی و غیر صوتی از محترمه گلغتی جان، محترمه شاپیری جان و یا محترم ذولفقار خان، بدانند رهیابی پیدا کنیم.

با مدد از بیت زیبای ابولمعانی بیدل میتوان در این ررابطه چنین اظهاری داشت:

ز سعی اگر [باتایپریکاردر] همه ناخٌن شوی چه خواهی کرد
گره بر رشتۀ تدبیر محکم افتاده ست

با عرض احترامات فائقه

حسیب الله


اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 12.06.2018

افغان جرمن آنلاین به علاقمندان این دریچه محترمانه عرض می کند که:

دریچه های موضوعات مختلفه بخاطر ایجاد شدند تا مطالب از دید گاه نویسندگان وصائب نظران ، جدی حلاجی شده مورد تعمق و برسی دقیق قرار گیرند. وما بر اساس نظرات بزرگان به تشخیص صحت وسقم موضوع نائل آئیم.
مسئولیت ما در قبال آن چنین است که بعدا ً مطالب تشخیص شده در آرشیف قرار می گیرند، پس در برابر جوانان ونسل آینده بعد از ما اسنادی ارائه شوند که مورد اعتبار بوده برویت اسناد باشند. از جانب دیگرمسئولیت ایمانی و وجدانی خود را در تقدیم صحت موضوع بیطرفانه اداء کرده باشیم.

به این منظور از تمام علاقمندان صمیمانه تقاضا می شود تا در نظر دهی بیشترمتکی بر اسناد بوده بیطرفانه مستدل و مستند فارغ از حـُب وبغض موضوعات تاریخی را شناسایی و تشریح نمایند و بر ما منت گذارند. از اشخاصیکه برای تسکین عقده ها و خواست های شخصی سبب اذیت وآزار می شوند ونظرات شانرا بدون سند سلیقوی می نگارند مدیریت این بخش بعد از برسی به نشر و سانسور، آنها اقدام خواهند کرد. ما را معذور دارید. به امید دریافت حقایق از منظر بزرگان.



Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved