Skip to main content

تحليل ها و پيام ها

Go Search
صفحه نخست
خبرونه
تحليل ها و پيام ها
آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
مرکز دیجیتال سازی کتب
مدیریت تحلیل ها و اخبار
قاموس کبیر افغانستان
  
افغان جرمن آنلاین > تحليل ها و پيام ها  

نظریات شما درمورد مطلب آتی:
  به جواب سخافت صبورالله سیاه سنگ    نویسنده:  مسعود فارانی

 
اسم: مسعود فارانی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 18.01.2017

اظهار امتنان :

ازدانشمندان فرهیخته وبزرگان گرامی سپاسگزارم که درین بخش سهم فعال گرفتند وبا نظرات ومقالات روشنگر ایشان توانستند شخص مغرض را که شهامت معذرت خواهی را نداشت وادار به سکوت سازند.


اسم: قیس کبیر   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 16.01.2017

جنگ های امروز اکثراً جنگ های نیابتی می باشند که در آن استخبارات و میدیا رول به سزای را بازی می کنند. خصوصاً در مملکت ما این جنگ های نیابتی بین پاکستان و هندوستان، ایران و عربستان سعودی، روسیه و امریکا صورت می گیرد که شاید هم تعداد از ممالک دیگر در آن دخیل باشند. افغان ها توسط همین استخبارات خرید و فروش میشوند به ذریعۀ پول به امید مقام و قدرت. ازینرو جای تعجب نیست اگر کسی از جهت ملی خویش منحرف می گردد. علاوه بر تأئید گفتۀ خانم وهاب که اشاره نموده اند که ناقد محترم نظر به دلیلی که خود شان دارند، اشتباهی را مرتکب شده اند، میخواهم بگویم که دلیل این انحراف فکری و اشتباه میتواند چیز های مانند عقده های شخصی مبنی بر یک کرکتر ضعیف (سست عنصری)، پرداخت پول برای نوشتن همچو چیزی، تأثیر ممالک همجوار به خاطر نفاق اندازی بین اقوام افغانستان و بالاخره یک اشتباه ناآگاهانه و یا هم اثر گذاری آدم های قومگرا و راسیست باشد. به نظر من هم طوری که خانم وهاب پیشنهاد نموده اند، اگر ناقد گرامی از مردم افغانستان معذرت بخواهد ثابت می کند که اشتباهی بوده و موضوع برای همه کسانی که قلب شان از دیدن و خواندن این تهمت آزده شده است، برای شان حل می شود در غیر آن این گمان برای همیشه در اذهان مردم ما خواهد ماند که حتماً مسئلۀ استخباراتی در میان بوده است و این کار اشتباهاً نه بلکه عمداً صورت گرفته است.
با احترام


اسم: صالحه واهب واصل   محل سکونت: هالند    تاریخ: 16.01.2017

بعد از عرض سلام و حرمت خدمت همه دانشمندان گرانقدر!
به نظر من جناب محترم سیاه سنگ با بیرون دادن این "نقد" خویش جز اینکه سویۀ درک و سواد تحققی خویش را زیر سؤال برده باشند کاری دیگری نکرده اند. من شخصاً از جناب شان همچو توقع را نمی بردم. زیرا با نوشته های شان آشنائی کامل داشتم. اما بعد ازین نوشتۀ شان با تأسف در حق تمام نوشته های شان افکارم متردد شده است که آیا منابع نوشته های قبلی شان تا کدام حد مؤثق و قابل اعتبار می تواند باشد. بدون شک و تردید جناب ناقد گرامی اشتباهی را به هر دلیلی که بوده، مرتکب شده اند و اینرا باید بپذیرند که این عمل شان یک نوع دست درازی به حیثیت و بدنام کردن یکی از شخصیت های محترم و قابل افتخار ملت افغانستان بوده است. از جانب دیگر درین مقطع زمان که دشمنان افغانستان سخت در سعی و تلاشند که دلائل مختلفی را پیش آورند برای افتراق ملت افغان، بیرون دادن چنین نقدی مستقیماً پطرولی تلقی میگردد که کسی روی آتش بریزد و آتش نسبتاً خاموش شده را دوباره به طغیان آورده شعله ور سازد. به نظر شخصی بنده ناقد محترم باید از ملت افغانستان رسماً به سویۀ رسانه های معتبر اطلاعاتی معذرت بخواهند. ما انسان ها هستیم و هیچ انسان از سهو و خطا خالی نیست و جناب محترم ناقد هم انسان است و میتواند اشتباه کند. بزرگواری شخص در آن است که اگر خطایی یا اشتباهی می کند بپذیرد، نه آنکه در قبولاندن آن بالای دیگران به دفاع برآید. امید است جناب ایشان به نظرات هموطنان شان توجه مبذول داشته روی این مسئله تعمق کنند و برای ترمیم اشتباه شان کاری بکنند.

با حرمت


اسم: صالحه واهب واصل   محل سکونت: هالند    تاریخ: 15.01.2017

آیا اقتباس سرقت ادبیست؟

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: دکتور زمان ستانیزی   محل سکونت: کلفورنیا     تاریخ: 08.01.2017

«دزدیهای» رحمان بابا از حافظ شیراز
بر حضیض طالع اهل سخن باید گریست
خامه ها را یک قلم سر در سیاهی داده اند
حضرت ابوالمعانی بیدل
نقد بر نقد:
مقدمه:
در فضای مکدر تعصبات نژادی/زبانی کشور ذهنیت های ایجاد شده که پشتون بودن را جرم می پندارند، به پشتو سخن گفتن را گناه می نامند، و حالا سنگ سیاه دیگری بر فرق این تعصب زدایی میکوبند که شعر به پشتو سرودن را دزدی قلمداد می کنند.
شماری از نژادپرستان افراطی ملبس با تعصبات فاشیستئ سرسام آور عمر گرانبهای خود را عطف بی اعتبار ساختن آثار ادبی نظم و نثر زبان پشتو کرده بر شعرا، ادبا، دانشمندان، و مورخین پشتو زبان می تازند تا زبان و فرهنگ و ادب پشتو و پشتونها را توهین کرده باشند. بدون آنکه متوجه شوند که همین شیوهٔ کار آنها نشانهٔ بی فرهنگ بودن ایشان است زیرا بهره و ثمرهٔ و حاصل مثبتی از آن نصیب هیچ کس نمی شود. هیچ قومی بی فرهنگ نیست و بی فرهنگ جلوه دادن یک گروه، به فرهنگ گروه دیگر نمی افزاید.

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: افغان جرمن آنلاین   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 07.01.2017


اظهار امتنان ازنظرات نیک

خوانندگان با عزت پنجرۀ نظر سنجی افغان جرمن آنلاین سلام !
مطالب راکه افغان جرمن آنلاین در پنجرۀ نظر سنجی خدمت صائب نظران قرار میدهد بخاطر است که صحت وسُقم موضوع را از دید خوانندگان گرامی گذشتانده و ناگفته تقاضای میکند تا نظرات سالم گرامی شانرا مرتبط به موضوع درین پنجره ابراز نمایند. به این معنی که اگردرین بحث بر اساس اعتدال ، تکیه بر فهم وشناخت دقیق از موضوع سهیم شوند مزایا ومعایب آن موضوع را دور از غرض ومرض آشکار وروشن سازند، قابل تحسین و تمجید است. بدون شک این چنین بحث های تحریری اگر برویت اسناد یا تمسکی ارزیابی گردد دو مفاد دارد :

1: متکی بر آن خواننده ممنون میشود که در زمینه اندوختۀ را سالم دریافت کرده برایش امکات دست میدهد تا موضوع مورد علاقه اش را دنبال کند و از فحوای آن نیک باخبر گردد.

2: اسناد که دارای محاسن باشند بدون شک سطح فکری جامعه را ارتقاء می بخشد.

پس نظرات گرامی این دریچه به رویت نظرات نیک وبد اشخاص، سبک وسنگین میشود. اگر شخص نظر ده بتواند در فضای تحقیقی فاقد از عقده گشایی سند را باطل ویا سند را اعتبار بخشد، کمال لطف را در حق خوانندگان متجسس وتشنه حقایق انجام داده است. به یقین اجر بزرگ را پروردگار برایش عنایت خواهد فرمود . در غیر آن هم خود به کجراهه رفته وهم دیگران را از راه راست بدر خواهد کرد، که این نکته مستلزم مسئولیت پذیری اشناص نظر ده در موضوع می باشد.
ناگفته نماند که هیچ سندی نمیتواند وحی منزل باشد ویا کاملا ً باطل شناخته شود. هر سند از خود مزایایی و معایبی دارد ازهمین لحاظ بود که پنجرۀ نظر سنجی احداث گردید. تا اسناد را اعتبار یابی نموده و نیزخواست ما این بود که نسبت به نظرفردی ، نظر جمعی را اهمیت بسیار داده باشیم.

گرچه این دریچه گاه گاهی مورد سؤ استفاده کسانی نا مطلوب قرار می گرفت ولی ما به امید نظرات سالم بزرگان صائب نظر، خواسته ایم از نظرات ناقص تا جایی چشم پوشی نماییم و یا کلا ً سانسور نمائیم.

جای بسی خوشی است که از چند ماه به اینطرف دریچه نظر سنجی توانسته است در دل صاحب نظران گرامی راه باز کند وبه مراحل تکامی گام گذارد.
بدین وسیله خواستیم از صائب نظرانیکه با متانت اسناد را برسی کرده اند و روشنی لازم را به موضوع بخشیده اند وبه نکته های مفادی موضوع بخاطر جامعه از هرگونه تند گویی ها وحاشیه روی ها پرهیز کرده اند سپاسگزاری نمائیم .
افغان جرمن آنلاین وظیفه و مکلفیت خود می داند که به نکات ارزشمند توجه کرده، ازنظرات نیک خوانندگان اظهار امتنان نمائید.
افغان جرمن آنلاین آیندۀ را آرزو دارد، نظرات گرامی بدون پرخاش در فضای تحقیقی پیش روی داشته باشد. زیرا هر انتقاد سالم میتواند مُمد تکامل تفکر خوانندگان پنجره نظر سنجی شود .
بقول سعدی :
از صحبت دوستی به رنجم ــــ کاخلاق بدم حسن نماید
کو دشمن شوخ چشم چالاک ــــ تا عیب مرا به من نماید ( پوزش از تصرف کوچک در مصرع سوم )


اسم: نجیب    محل سکونت: هالند    تاریخ: 04.01.2017


نجیب الله پایدار

چشم پوشی سیاه سنگ از سرقات ادبی شاعران همزبان!
نجیب الله پایدار

صبور الله سیاهسنگ، از شهرت طلبان بیباک معاصر، که از شدت « کلان کاری» بر سر میز سیمینارها و احتفال های ادبی چارگوشهء جهان، گاه از راه دور، به سبک و سیاق روسای دول ، وزیران و اشراف،« پیام » می فرستد، اخیرا سبکسرانه، بر رحمن بابا، شاعر معروف زبان پشتو، میتازد که گویا رحمن بابا، در بسیاری اشعار صوفیانه اش از حافظ شیراز، شاعر سرشناس فارسی،تاثیر پذیرفته و اندیشه ، صور خیال و مفاهیم شعری حافظ را به سرقت برده است.
توارد، انتحال و اقتباس اندیشه و کلام، حتا بدون اندک تغییر( دانسته یا ندانسته)، در شعر شاعران متقدم و معاصر، همواره شیوع داشته و تا پایان دنیا، متوقف نخواهد شد؛حافظ و رحمن بابا ، هرد و شاعران، یک دورهء تاریخی اند و غیر طبیعی نیست اگر از طرز فکر و بدایع هنری یکدیگر ،متاثر شده باشند!

.................

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: کاکر   محل سکونت: هالند    تاریخ: 02.01.2017

دوستان گرامی سلام
علت آنکه آقای سیاه سنگ قلم بدست میگیرد بیکاری او است ، بگفته عوام " آدم بیکار یا غ ..... شود یا بیمار "
روی تصادف در فیسبوک به خواهش و پرسش جناب بر خوردم . او می نویسد:
"خواهش و پرسش
دوستان و خوانندگان گرانمایه!
در زمان و مکانی که منم، پنجاه ساعت به فرارسیدن سال نو مانده‌است. سرنوشت برگه کنونی اگر نیمی دست من باشد، نیمه دیگرش همواره دست شماست. امیدوارم با نوشتن پاسخ در پیامخانه یا انباکس رهنمایی فرمایید: در 2017 از چـه بنویسـم و از چه ننویسم؟
با مهر و سپاس"

لذا معلوم میشود که بیچاره نمی داند که چه بی نویسد.


اسم: عادل روشنگر   محل سکونت: مینه سوتا مینیاپولیس    تاریخ: 31.12.2016


نامه سرگشاده
پیرامون سخافت دکتور صبورالله سیاه سنگ

برادر عزیز جناب انجنیر صاحب قیس کبیرعرض ادب و سلام توآم با تبریکی سال نو میلادی ۲۰۱۷ که در آستانه دخول به سال نو استیم خدمت شما وکافه هموطنان تقدیم میدارم. پورتال بارور شما همیشه بارور باد.

مقارن با نشر نامه جناب فارانی صاحب بزرگوار در افغان جرمن آنلاین یعنی در همان روز نشر مقاله شان پیرامون سخافت دکتور صبورالله سیاه سنگ فرصت یافتم تا آن مقال استادانه را نه یک بار بل دو بار با دقت بخوانم. همینکه می گویم استادانه فکر می کنم درک کامل نمایید که با خواندن آن چقدر مسرور و خوشحال شده ام. جناب استاد فارانی صاحب بدون شک یک سنگر مستحکم و شکست ناپذیر چون دژ تسخیر ناپذیر و کوه اندیشه و تفکر همواره پیش کسوت رزمنده و راستین در راه دفاع از منافع ملی کشور بوده و نه این مقال بل ده ها تا مقال و شعر جناب شان سنگ محک ادعای فوق است و بخود می بالم که چنین شخصیت متفکر و مبارز را منحیث دوست و برادر خود دارم و خداوند برایشان عمر طولانی با عافیت ارزانی و عنایت فرمایند. فکر می کنم تنها همین مقاله کفاف و جواب دندان شکن تمام مدعیات، خزعبلات ولاطائلات جناب دکتور سیاه سنگ را بنماید و چنان ضربتی به او وارد کرده که نه تنها پیمانه بل سبوی نشه ی چند سال اخیر شانرا چنان شکستاند که اگر شرم داشته باشد دیگر چنین جرءتی را در خود نباید سراغ نماید تا دست به چنین اقدامی بزند. بعد از مقاله جناب استاد فارانی صاحب متوجه شدم که مقاله نهایت ارزشمند و در خور ستایش جناب دکتور زمان ستانیزی تحت عنوان « دزدی » ...... را نشر کرده اید و با تمجید فراوان از چنین مقاله ارزشمند دیدم که مشت گران سنگ دیگری بر پیکره شکننده مدعیات و شطحیات جناب سیاه سنگ وارد شده و این مقال به نوبه خود چنان اکادیمیک و زیرکانه و موشگافانه نوشته شده که صرف با گفتن احسنت و مرحبا به قلم استادانه جناب دکتور ستانیزی چیزی دیگری ندارم برایشان بنویسم.........

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: درخــــانی   محل سکونت: هندوستان    تاریخ: 30.12.2016

درودها
سقوط سیاه سنگ در باتلاق و منجلاب و به شدت افتادن سیاه سنگ در حیوانیت قومی ، سقوط مذبوهانه و وحشتناکیست در جایگاه خودش .
سیاه سنگ معانی بزرگ را نباید از مغز کوچک خود بیرون می کرد که متاسفانه کرده است .
ما را از ابراز حقایق هراسی نیست ، حتی اگر به قیمت کم درآمدن ما هم تمام شود .
مردم و نسل کنونی امکان دارد با خفت وضع کنونی را تحمل کنند اما زمانی که دادگاه وجدان و شعور نسل نو در آینده نسل کنونی را محکوم کنند ، هیچ دلیل و برهانی سکوت ما را نخواهد بخشید.
ما چگونه می توانیم نسل آینده را قناعت دهیم در حالیکه بزرگترین ستم را بر شانه های خود می پذیرفتیم، مقاومت را از یاد برده بودیم.
نسل آینده ما را بخاطر میراث شومی که برای آنها می گذاریم، محکوم خواهد کرد.
وقتی از نسل گذشته که در راه آزادی و استقلال سر دادند و شکنجه گاه ها را پذیرفتند ، شرم نمی کنیم، حداقل از آیندگان باید شرمسار باشیم.
برای اینکه نسلی نباشیم که هم از گذشتگان و هم از آیندگان شرمساری دارد، باید امروز ما را تغییر دهیم. صبر خوب است اما اگر صبر قرار شود که دست و حرکت ما را فلج کند، و پایه های ستم را محکم گرداند، این صبر نیست بلکه زبونی است که زیر نام صبر پنهان می شود.
سیاه سنگ نسل بیگناه فردا گریبان تو و مماثل ات را خواهد درید و خواهند پرسید که با این روزمره گی امروزی تان و بااین گرد باد راه انداختن های تان چرا مردم را به جان هم می انداختید ؟
پاسخ تان چه خواهد بود ؟


اسم: فدامحمد نومير   محل سکونت: جنوبي کلفورنيا    تاریخ: 30.12.2016

بسم الله الرحمن الرحيم ط
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ډيرعزيز دوست ، منلئ او د قدر لايق دکتور زمان ستانيزی صاحب . سلامونه او نيکي هيلي درته وړاندي کوم. امابعد: په پوهه او قلم دي نور هم برکت سه ، چي د يوه ملنګ او صوفي شاعرحق دي ، په خدای درکړي قلم سره ادا کړ. او هغوي چي په يوه داسي صوفي او ملنګ شاعر چي درهم او دينار او د اورنګ زيب شاهانه تخت يي خيل عشق او ميني ته يو خس نه ګاڼه په غلا سره تورن کوي خدايږوچي سبا به په نورو باندي څه تورونه پوري ( لګوي ) کړي . دوستانو ته سپارښتنه کوم چي ستاسو ليکنه څوڅو ځله ولولي او د ځان سره يي د عبدالرحمان ببا د مزار د خوردې په څير وساتي . او يا د غاړي تعويذ او توبند ترينه جوړ کړي . چي د بابا دښمنان يي په ليدلو سره محل ترک کړي.
دلته ضرورګڼم چي دپيرمحمد کاکړ د شعر هغه برخه وليکم چي د بابا د شعر په اړه دی :
که هر څو وايي نازک شاعران شعر----- ولي دوی ګڼي معجز د حمان شعر
جوړپه شعرکي رحمان غيب اللسان دی -- په داڅيرنسته هر ګز دانسان شعر
زه فدامحمد نوميروايم :
هغه مخ چي څښتن سپين وي پيدا کړی --- تور به نسي د اغيار په تور سکور
ملنګان له تور تپلو بې پروا دي --- عاقبت به د اغيارو سي مخ تور


اسم: سیدخلیل الله هاشمیان   محل سکونت: CA    تاریخ: 28.12.2016

این آقای (سیاه سنگ) را میتوان (سیاه دل) خواند، چونکه با انکار از همه مجوزات علم بدیع رحمان بابا را متهم به "دزدی" کرده است. اگزشاعران از یکدیگر استقبال نمیکردند، جذابیت، ظرافت و مقبولیت شعردوام نمیتوانست. استقبال شاعران پشتون از شاعران کشورفارس بزبان فارسی غنا بخشیده است. مساعی استادسیستانی بمنظور روشن ساختن چرخ تفکر (سیاه سنگ) به (سیاه دل) قابل تقدیر است.
"نقد برنقد" بقلم آقای داکترزمان ستانیزی یک تحقیق ادبی وتاریخی برسیروانکشاف علم بدیع درمنطقۀ ما وخصوصا اثرات آن برشاعران پشتوزبان وفارسی-دری زبان، یک تحقیق علمی وغنی و آموزنده است که نشان میدهد قدرت تفکر دربین شاعران همیشه در نوسان وتحرک بوده، اگررحمن بابا از حافظ اقتباس یا استقبال کرده، چیزهایی هم ازخود برآن افزوده است. تحقیق استادمسعود فارانی نشان داد که حافظ خودش ارمتقدمین تقلید کرده است.
تحقیق استاد زمان ستانیزی "نقد برمقد" را که در9 صفحه چاپ شده بعجله وسطحی مرورکردم، ولی آنرا بسیارغنی وآموزنده یافتم وانشاء الله باردیگرمیخوانم. آقای داکتر (سیاه سنگ)که نویسنده وشاعر خوب است، اگر روحیۀ طالب العلمی داشته باشد، توقع میرود که بعدازخواندن تحقیق استاد ستانیزی ازتهمت وحقارتی که بر رحمن بابا حواله کرده، معذرت بخواهد. باعرض احترام - سیدخلیل الله هاشمیان - 28 دسامبر 2016


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 27.12.2016

مننه!‏

ګرانو عزیزانو او پر وطن او خپل فرهنګ مینو دوستانو هریو: محترم کلیوال صاحب، محترم عبدالصبور صافی،محترم ‏صالح محمدصالح، محترم محمد انور آڅړ، محترم محمدآصف خواتی، محترم غلام حضرت، اومحترم عبدالله.غ؛ پدی ‏وسیله له تاسو ټولو نه چی زما مقاله(پرونی دوست ولی نن دښمن سو؟) لوستی دی او سر بیره پر لوستولو خپل مفید او وطن دوستانه وړاندیزونه او پیشنهادونه ماته او هم ‏لوستونکو ته لیکلی دی، مننه کوم او تاسو ټولو ته ښه صحت اوموفقیت هیله لرم.‏
په درنشت


اسم: قاسم باز   محل سکونت: ویرجینیا امریکا    تاریخ: 27.12.2016

د یوی افغانی خور اغلی بهارت. شعر له تا سو سره شریک کوم.

( پښتو ده که فارسی ده.)


دوه سترګې مې لیمې مې دي پښتو ده که فارسي ده
فارسی نه زه ځاریږم او پښتو نه قربانیږم

پلرونه مې راغلي څوک له چین څوک له ماچین نه
خو زه شومه افغانه دې رغو نه قربانیږم

غلیم راته ویلي (حرامي يي نه دی غواړم )
خو زه یمه (پاړسنه ) چې پښتو نه قربانیږم

غلیمه راته مه وایه (ماجر يي نه دې غواړم)
په خټّه یمه ترکه خو پښتو نه قربانیږم

(فارسي) مې دي دوه سترګې او( پښتو ) مې تن او سا ده
دی سترګو نه ځاریږم له دې تن نه قربانیږم

پښتو ده که فارسي ده دا خو ژبه ستا زما ده
ترکمن که هزاره دي هم هغو نه قربانیږم

(خوشحال بابا) مې سترګې دي ( حافظ) می تن او سا دی
پګړۍ نه یی ځاریږم تر (قبا ) یی قربانیږم


(کړور) که دې شمله دی( فردوسی ) زما باور دی
(له پټې خزانې ) او ( شاهنامي) نه قربانیږم

باور زموږ د دواړو یو افغان او یو ایمان دی
باور نه مې ځاریږه ستا ایمان نه قربانیږم

انسانه یم په زړه کې د انسان مینه زه پالم
او تل یمه افغانه دې رغو نه قربانیږم

په خاوره چې مین وی د هغه باتور یاري کړم
چې نه وي تعصب پکې هغو نه قربانیږم

بهارت ۱۶/۹/۱۳۹۲


اسم: محمدآصف خواتی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 27.12.2016

د ښاغلي سیستاني دوروستۍ لیکنې په هکله څو کرښې

‏ دمحترم محمداعظم سیستاني لیکنې په لیوالتیا سره لولم . دښاغلي صبورالله سیاه سنګ په اړه ‏مې دسیستاني صاحب په زړه پورې مقاله په غورسره ولوستله اوحیران شوم چې په کوم منطق سره ‏ښاغلی سیاه سنګ لدې امله دپښتواوپښتنوپه وړاندې داخوانیانوپه خبره جهاد اودسامایانو له انده انقلابي ‏مبارزه پیل کړي چې پښتنولیکوالو نوموړی نه دۍ ستایلی او کورودانی يې نه ده ورته ویلی چې هغه ‏دپښتو ددفاع په سنګرکې د تاجک توکمه پښتون دښمنه لیکوالوپه وړاندې دریدلی دۍ.
د دی مقالی پاتی برخه په دی لینک وکوری:

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: صالح محمد   محل سکونت: کابل    تاریخ: 26.12.2016


د ستر استاد سیستاني نه ډېره زیاته مننه، که څه هم د ستر استاد څیړنې او تاریخ لیکنه دومره زیات ارزښت لري چې ما غوندې یو عاجز انسان نسي کولای چې د هغو سترو کارونو په خاطر مننه وکړي، خو بیا هم الله دې ستر استاد او د استاد په شان نورو استادانو لکه فاراني صاحب، کوچی صاحب، آغا صاحب کاظم ته د برکاتو نه ډک عمر په نصیب کړي.
زه که څه هم د علومو په سمندر کې داسی تږی پاته شوی یم چې څاڅکی هم راته ندی رسیدلی، خو زما په نظر ځیني کسان دي چې د ده ټول اعمال ریایي وي او همدغه علت دی چې د خلکو نه د بدل غوښتنه کوي.
د مجاهدینو مشران (که څه هم دوی هیڅکله د جهاد په نیت ندي راولاړ سوي) وایي موږ جهاد کړی او اوس نو افغان ملت دوی ته د جهاد تاوان ورکړي، دې ته ریا وایي.
بل یو بیا چې وګورې، که یې جومات ته فرش واخیست او د جومات د بریښنا د مصرف پیسې ورکړي، بیا هڅه کوي چې جوماتوال او کلیوال ټوله د ده په خدمت کې وي او د ده هرې خبرې ته سر وښوروي.
بل یو چې بیا وګورې لیکوالي کوي خو بیا په بدل کې د خلکو نه دا غوښتنه کوي چې د ده نه د ښو لیکونو په بدل کې مننه وکړي.
داسې انسانان په روحي او معنوي ناروغۍ اخته دي، د دوی یو کار هم د لوی رب د رضا په خاطر نوي ولې چې دوی یې د خلکو نه بدل غواړي.
زه په پوره باور وایم چې استاد سیاه سنګ، کومې لیکنې او څیړنې یې چې پخوا کړي او نن بیرته د خپلو خبرو نه په شا کیږي او د ۱۸۰درجو په اندازه مخالفت او ضدیت کوي، دا ټول پدې خاطر چې د ده ټول کارونه ریایي ول او داسې نه وه چې معنویتا او روحا، ده د افغانانو د ذهنیت د رڼولو په خاطر کار کړی وي.
صادق انسانان هیڅکله د خلکو نه د بدل د اخسیتلو په خاطر کار نکوي، ستر انسانان لکه خپله استاد سیستاني، آغا صاحب کاظم، باري جهاني، فاراني صاحب، استاد ترکی، روستایي صاحب، آغا صاحب هاشمیان (چې حتی زما شخصي پوښتنو ته یې ځوابونه ویلي)، نوزادي صاحب او نور استادان چې اوس زما زړه حافظه کې نسته، دوی تل هڅه کوي چې د زړه له اخلاصه د خلکو خدمت وکړي، دوی چې کله لیکنه کوي نو یواځې او یواځې د پاک الله رضا ویني او بس. دوی د لمر په شان دي چې که څوک خوشحالیږي او که خپه کیږي خو خپله تودوخه او رڼا بې له ریا او بې له تعصبه و ټول عالم ته رسوي او همدا علت دی چې خلک له دوی سره مینه لري.
استاد سیاه سنګ ته زما پیغام دا دی چې:
۱-هر کار چې کوې د پاک الله په رضا یې وکړه، او د خلکو نه تمه مه کوه چې د تا نه مننه وکړي.
۲-که هرڅومره هڅه وکړې چې لمر په دوه ګوتو پټ کړې، دا امکان نلري، ته خپله بدنامه کیږې.
۳-هڅه مه کوه چې د پردو تر سیورې ژوند وکړې، هڅه مه کوه چې د پردو په دستور د خپل هیواد پر ضد او د خپل هیواد د ویاړونو پر ضد کار وکړې. هغه کسان چې دا هڅه یې کړې ده هغوی بدنام سوي دي، هغوی رټـل سوي دي.
ابدي ژوند د اخلاص په صورت کې تر لاسه کیږي، ټول شخصیتونه چې نن ټول دنیاوال هغو ته احترام قایل دي او د احترام په سترګه ورته ګوري، د هغوی اخلاص دا ټول ویاړونه هغوی ته او افغان ملت ته ګټلي نه ریا.


اسم: غلام محمد انصاری   محل سکونت: germany    تاریخ: 26.12.2016

عرض سلام مجدد به همه قلم بدستان وروشنگران !
یکی از مش‍‍‍‍‍‍‍گلات ما افغانها این است که زود دل شان بحال نفاق افگنان ، وطن فروشان ومداحان که دیروز انسانهای خوب بودند ، میسوزد وتلاش در تبرئه ای شان مینمایند . البته من مخالف بخشش وعفو یک انسان که دچار اشتباه میشود نیستم . ولی نباید وقتی قلم بدست خوب دیروز را که امروز در صف مقاوت ووحدت مردم که یگانه راه نجات کشور است به تفرقه افگنی ولجن پاشی دست میزند ، به ساده گی تلاش در تخفیف گناهش داد ،گوئی که احساس خود خواهی ومورد توجه قرار گرفتن ونام کشیدن وی را در اجرای عمل ناشایسش سبب شده است . گیریم که چنین باشد ! اما تأثیرات منفی این عمل ضد منافع ملی از یکطرف و در خط سیاست د شمنان داخلی وخارجی قرار گرفتن وی (صور سیاه سنگ )از جانب دگر، ما را وا میدارد تا صفوف مقاومت را هر چه پاکتر سازیم به سود مردم وملت خواهد بود . جنبش مقاومت جبرأ دیر یا زود از قوه بفعل تبدیل خواهد شد واگر سکانداران این مقاومت امروز مرز دوست ودشمن را روشن نکنند ،فردا ضربات دشمنان دوستنمای درون جنبش خیلی سنگین خواهد بود. روشنفکران کشور ما در گذشتها در اثر این نوع اشتباهات سخترین ضربات را خوردند وتا سرحد نابودی خود را رساندند .توقع من از قلم بدستان راه آزادی این است تا اف‍‍‍گارو انرژی خود را برای در عمل پیاده ‍‍ګردن وحدت سرتا سری ‍ګشور متمرګز ساخته ودر این رابطه اف‍گار خود را ارائه دهند . متأسفانه ‍
ګه ګمپیوتر ام در نوشتن بعضی حروف مشګل پیدا ‍گرد ‍گه معذورم .


اسم: محمدانور آڅړ   محل سکونت: افغانستان     تاریخ: 26.12.2016

د افغان جرمن انلاین وېب پاڼې مسؤلینوته سلامونه!
د صبورالله سیاه سنګ، د لا ښې پېژندنې پخاطر، وړاندیز کوو، چې، د سیستاني صاحب لیکنه(د پښتنو پرونی دوست ولې... ) دویمه برخه، په برګریده های هفته کې خپره شي ښه به وي.


اسم: انجنیرعبدالصبور صافی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 26.12.2016

ازجنابان سیستانی ، فارانی، ویاد؛ جهان سپاس خداوند متعال برای هریک عمرِبا صحت وسعادت نصیب گرداند که با مقالات پرمحتوا و ارزشمندشان در پی روشنگری روشنفکری وتنویر نسل جوان در آئینهٔ واقعیت های تاریخی، ادبی و فرهنگی اند.
چند سال قبل من یک مصاحبهٔ آقای سیاسنگ را در خصوص [لنډۍ] یا [تک بیت] های پشتو از رادیوبی بی سی شنیدم واقعیت این است که این مصاحبه آنقدرجالب وپرمحتوا ومعلومات جالب و دلچسپ اززبان آقای صبورالله سیاسنگ بود که بسیاری از نویسنده گان پشتون درمورد [لنډۍ] تاکنون ارایه نکرده وشاید هم نداشته باشند، ولی چرا یکباره این نویسنده توانا با همه گذشته وکارنامهٔ خوب وخدمات درساحه ادب و فرهنگ که بدون تعصب انجام داده است به یکبارگی تغییرموقف میدهد اگرچه دراین خصوص محترم سیستانی توضیحات ارزنده ی ارایه نموده اند، سؤال این است با وجود این همه آقای سیاسنگ چطور میتواند همه افتخارات گذشته و خدمات اش را بخاطرپیدا کردن یک شهرت کاذب آنهم درسالهای واپسین زندگی زیرپاکرده از دایرهٔ احترام وقدرشناسی یک اکثریت مطلق واقعیتگرا با چکچک یک گروه مزدور وطنفروش فروخته شده پناه ببرد؟ برای من غیرقابل قبول است جزآنکه به حال آقای سیاسنگ تأسف کرد.


اسم: محمدانور آڅړ   محل سکونت: افغانستان کابل    تاریخ: 26.12.2016

محترم سیستاني صاحب سلامونه!
د ښاغلي سیاه سنګ په تړاؤ مې ستاسو دواړه لیکنې ولوستلې، په زړه پورې معلومات دي، ښه شوه چې موږ صبور سیاه سنګ ښه وپېژند، زما په نظر سیاه سنګ له دې کبله له پښتنو سره بې ځایه کینه اخیستي ده، چې ولې یې د ده د ستاینغونډه په (۶۰- ۷۰) پیغامونو کې یوازې درو یا څلورو پښتنو فرهنګیانو لخوا مبارکي ویل شوي ده، دا خو د ده یوه پلمه وه چې پښتنو په پښتو باندې مبارکي نه ده ویلي، خو بیا هم دا دومره لویه خبره نه وه چې نوموړی دې یو دم د پښتنو پر وړاندې ایستلي توره ودریږي، د ده دا عمل پخپله ده ته زیان رسوي او رسولی یې دی، اوس ده پخپله سوال رامنځ کړی دی: داسې چې: تا چې پخوا پښتو ژبه او پښتانه لیکوالان او شاعران ستایل او په دفاع کې یې ولاړ وې، ته هوښیار وې که احمق؟ او چې اوس په همغو کسانو پسې بدرد وایې او غندنې یې کوې، اوس احمق یې که هوښیار؟. په دې باندې هر څوک پوهیږي چې خامخا به په دې دواړو حالاتو کې په یوه کې ناپوهه دی.
بله خبره دا ده چې د سیاه سنګ د پوهاوي لپاره مې د دوه شاعرانو لخوا د یو شعر ویلو په اړه، چې د هیواد د ملي سرود شعر دی، مستند معلومات لیکلي وو، خو له بده مرغه چې د افغان جرمن انلاین مسؤلینو نوموړي لیکنه خپره نه کړه، او کوښښ مې وکړ چې تاسو ښاغلي ته یې ایمل کړم خو ستاسو ایمل ادرس مې ترلاسه نکر، په دې هیله چې خپل ایمل ادرس راولېږئ. په درناوي


اسم: عبدالله غ   محل سکونت: هالند     تاریخ: 26.12.2016

نوشتۀ استاد فارانی را تحت عنوان « به جواب سخافت صبورالله سیاسنگ » مطالعه کردم ، این مضمون در سطح عالی وجامع تحریر شده است و جنبۀ روشنگری آن قابل تحسین میباشد. گرچه جناب استاد سیستانی مسیر حرکت صبورالله را به نوع دیگر می بینند خدمت جناب ایشان عرض شود که صبورالله متاسفانه از آغاز نویسندگی چیزی جالبی در هیچ بخشی ارائه نکرده است تا بدرد جامعه بخورد برعکس وی دایم در تلاش است تا خود را به نحوی مطرح سازد. قسمیکه من اورا می شناسم آثار او در انشاء وهم در محتوا یک نوع خودسازی و خودمطرح کردن را بخورد خواننده میدهد. این موضوع را کسیکه با قلم آشنایی داشته باشد میداند. اینکه چرا کسی این وضعیت او را تا کنون مطرح نکرده است شاید دلیل آن این بوده باشد که صبورالله عاجز بقول فارانی صاحب "تازه به قلم رسیده" کسی توجه به او نمی کرد اما اکنون که غرض مطرح کردن خودش باز در محراب مسجد غرض شهرت بی احترامی کرده است ، همگان اورا زیر سوال برده اند. این موضوع به قول ع حضرت صاحب ارتباطی به کم مهری پشتونها ندارد . گفته اند ناکس با احترامات کس نمی شود.


اسم: غلام محمد انصاری   محل سکونت: جرمنی    تاریخ: 26.12.2016

درود وسلام های گرم به تمام قلم به دستان سنگر دفاع از وحدت ویکپارچگی کشور.
بگفته ای حضرت بیدل که چه زیبا سرود :
اوج دولت سفله طبعان را دو روز بیش نیست
خاک اگر امروز بر چرخ است فردا زیر پاست
تاریخ جهان وکشور ما شاهد این حقیقت بوده که زورمندان وامپراطوران همه در مسیر نابودی ونیستی شان ، تلاش در حفظ سلطه ای ابدی دارند وبرای حفظ آن نوکران ، مداحان و تفرقه افگنان نوع صبور سیا ه سنگ ها را که وجدانان شانرا بفروش میرساند ،به خدمت میگمارند تا در لحظات حساس که خود در حال نابودی اند از طریق این نوکران خود در صفوف مردم تفرقه ایجاد نموده ونیروی مقاومت را ضعیف سازند ، تا زنده گی ننگین خود را چند صبای تمدید نمایند . ولی این وطن فروشان نوع صبور سیاه سنگ ها بدانند که با این خیانت تاریخی شان ،صفوف مقاومت پاکتر ومقامت پر توانتر خواهد شد . قانون تکامل بیانگر این حقیقت است .
ننگ ونفرین به صبور سیاه سنگ ها وهمراهانشان . پیروز ومستحکم باد سنگر مقاومت روشنگران راه علم وحقیقت برای آزادی ، استقلال وعدالت .


اسم: سلطان جان کلیوال   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 26.12.2016

قدرمن استاد محترم اکاد میسن سیستانی صاحب! د سلامونو تر رسولو وروسته، تاسو قدرمن استاد ته له دی کبله چی د وطن د فرهنګیانو تر منځ د پوهاوی له لاری د فاصلو د کموالی او په دی حساسو شیبو کی د یوالی او نژدیوالی د پاره د حقایقو په رڼا کی زیار کاږی، کورودانی وایم او هیله لرم چی دا هلی ځلی نوری هم زیاتی کړی، تر څو ټول افغانی فرهنګیان له یوی مورچی او شریک سنګر څخه د افغان ولس د لرغونی فرهنک دساتنی او ژغورنی دپاره د هر زبون دښمن په وړاندی د حقانیت د ګولیو ورولو ته تیاری ونیسی. محترم استاد! د ښاغلی ډاکټر صبورالله سیاسنګ د پوره پیژندنی په هکله ستاسو وروستی لیکنه د محترم غ حصرت صاحب په وینا ډیره په زړه پوری ده . ځکه چی ممکن زما په څیر ډیر داسی کسان وجود ولری چی ښاغلی سیاسنګ پوره نه پیژنی. ما په تیت او پرک ډول د ښاغلی سیاسنک لیکنی او شعرونه لوستی دی او دومره پوهیدلی یم چی هغه د ښه سبک ، لوړی سلیقی خاوند دی او په ادبی او فرهنګی برخه کی د ښی پوهی لرونکی دی. اوس چی تاسو په دی ګومان یاست چی هغه د پښتو ژبی د فرهنګ د پاره ډیر کارکړی او د رحمان بابا په ادبی عظمت باندی لیکنی کړی او د تنګ نظرو او ناپوهان په لاس یی د رحمان بابا د مزار په تخریب هم ستره خواشنی ښکاره کړیده خو د پښتنو فرهنګیانو له خوا ورته کورودانی نه دی ویل شوی په یقین سره په دی خبره نور هم خواشنی او متاثر شوم، ځکه ما د لومړی وار د پاره داخبره واو ریده چی یو فاضل فر هنګی د دی د پاره لیکنی کوی او د دی دپاره څیړنی سرته رسوی چی نور باید دهغه د څیړنو ستاینه وکړی او ځان په دی مکلف وګڼی چی ښاغلی فلانی فرهنګی د خپل ولس د فرهنګ د پاره دا کار کړی باید احسان یی په ځان ومنو او که دا کار ونه کړو نو هغه به سبا ته د همدی فرهنګ د تخریب د پاره مټی را بډ وهی او د نورو ټولنو د تخریب کارانو سره به لاس یو کوی او د خپل فرهنګ په وړاندی به دښمنانه دریځ غوره کوی. په یقین سره دلته دامتل تحقق پیدا کوی چی (عذر بدتر ازګناه) . قدر من استاد تاسو په خپله لیکنه کی دی ټکی ته هم اشاره کړی چی رابطه مو ورسره قطعه شوی ده، که تاسو یی لازمه ګڼی زما وړاندیز تاسو ته دادی چی یوځل بیا هم تکلیف و کاږی او د ښاغلی سیاسنګ سره پری شوی اړیکه بیا را ټینګه کړی او دیوه باصلاحیته فرهنګی شخصیت په توګه ورسره د پښتو او پښتنو سره ددی خصمانه دریځ دنیولو په هکله خبری وکړی تر څو د ښاغلی حضرت صاحب په وینا د ښاغلی سیاسنګ د فکری موضع د تغیر په ریښتونی علت باندی ټول فرهنګیان و پوهیږی.که رښتیا هم خبره همدا وی چی د هغه د هلو ځلو درناوی پښتنو فرهنګیانو نه دی کړی نو ځکه اوس د پښتنو په فرهنګ باندی ګزارونه کوی، نو بیا دا موضوع د اوسنی بڼی نه خارجیږی او بله بڼه ځانته غوره کوی چی تاسو قدر من استاد تر هر چا نه ښه پری بوهیږی. ستاسو د ټولو رغنده هلو ځلو د نور او نور دوام په هیله. په ډیر درناوی. انجنیر کلیوال


اسم: غ.حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 26.12.2016

با عرض سلام.
نوشتۀ جناب اقای سیستانی که در مورد شناساندنِ اقای صبور سیاه سنګ در دو قسمت ارائه شده، بسیار جالب و قابل بحث میباشد.اهمیت نظرزائی آن کمتر از نظردهی اخیر که از طرف چندین هموطن عزیز ما صورت ګرفته، نیست.بناً از اهل تحقیق توقع میرود که در بارۀ یافتن انګیزه و علتِ تغیر موضِع فکری اقای صبور تلاش کنند.
من فکر نه میکنم که علت تغیر موضِع اقای صبور فقط و فقط عدم استقبال فعالیت های وی در حوزۀ فرهنګ پشتو ، توسط نخبه ګان پشتو زبان باشد.چه بسا یک شخصیت فرهنګی در برابر هستی، تعهد سپرده که کار هایش فقط برای خدا و مردم باشد نه برای کسبِ امیتاز و تجلیل و تکریم و تحسین. نمیدانم اقای صبور چرا به این نکتۀ مهم توجه مبذول نه فرموده که مثلاً بسیاری از فرهنګیان پښتون در معرفی و شناساندن شخصیت های غیر پشتون، زحمات زیاد متقبل ګردیده ولی هرګز اُمید و انتظار پاداش و مکافات نداشته اند.
البته نام پشتون را فقط و فقط از باب مثال ذکر نمودم، ورنه منظورم اطلاق عمومی میباشد.
بنا بر این پیشنهاد بنده این است که ساجِق جویدنِ صبور خان را فعلاً ایله و به علت تغیر موضعش پرداخته شود که به نظرم مهم است.


اسم: سیستانی   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 25.12.2016

دربخش اول این مقاله
از دوستی وعلاقمندی سیاه سنگ به زبان و فرهنگ و فرهنگیان پشتون و از جمله ‏‏«رحمان بابا» مثال آوردم که سیاه سنگ نخستین نویسنده تاجیک تبار است که از تخریب زیارت رحمن بابا متاثر ‏گردیده و در دفاع ازمقام معنوی و روحانی رحمان بابا قلم رانده است و حتی از نویسندگان پشتون پرسیده که چرا ‏دراین سیصد سال پس از مرگ رحمان بابا، کسی از میان شما پیدا نشد که مثل آن دو نویسنده غربی، اگر300 صفحه ‏نمیتوانست در باره رحمامان بابا بنویسد، لا اقل 30 سطرنوشته میتوانست ولی ننوشت چرا؟

سخنان سیاه سنگ چنین است:«کـمـابیش سـه صـد سـال از نمـردن عبدالرحـمـان میگــذرد. ایکاش در این ‏درازنا، ‏یکــی پیدا میشــد و پیشـتر از ‏Robert Sampson‏ و ‏Henry Raverty، اگــر نه در ‏سـه صـد برگ، در سـی ‏ســطر،‎ ‎نشـان میداد کـه او کیسـت، چـه میگـوید و چـرا ‏میگـوید. ‏»[بخش اول را در لینک ذیل بخوانید:‏

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: مسعود فارانی   محل سکونت: آلمان    تاریخ: 23.12.2016

خدمت فرهیختگان گرامی که در ذیل این نامه یادی ازبزرگی ایشان صورت گرفته است.

نخست عرض شود که در محدودۀ شرایط مختنق وشکنندۀ حاضر که دشمن پُشت هرسطر و هرکلمه علیه اتحاد و صلح افغانها از منشاء دشمنی سنگر گرفته است.
دشمن فرصت را مناسب دیده میخواهد دار و ندار کشورتضعیف شده را که در آرزویش بود زیر سوال ببرد وغنی تاریخی اش را کم رنگ جلوه دهد. دشمن وضعیت را که همچون انگشت افگار مساعد دیده است، تلاش دارد تا آتش نفاق سر تاسری را در افغانستان دامن بزند به امید اینکه تر وخشک این سرزمین پـُر از افتخار کهن را در آتش نفاق جنگ بین الاقوامی بسوزاند.
دشمن آرزو دارد ازین طریق به خواسته های شوم دیرینه اش قرین شود. ( در کنار تجاوز غربیان ، منظورهمسایگانی است که در طول تاریخ متظاهر به دوستی ولی در اصل آتش بیار معرکه بودند وهستند )
از بخت بعد دشمن تشخیص داده است که روباه (روبه) مزاجهای افغانهای را ( آنکه شیران را کند روبه مزاج ، احتیاج است احتیاج احتیاج ) شناخته و آنها را وادار ساخته است تا در بدل مزد گزاف، پشت به منافع ملی میکنند، این فرو مایه گان،عاقبت ناگوار عمل زشت شانرا با اغماز اغماض می نمایند.
کشور افغانستان که زیر سُم بنام جهادی های مزدورِ ودزد در حال خورد و خمیر شدن آنهم به نفع بیگانگان است اکنون کشورتنها شده است ، یگانه تکیه گاه وطن به خدا (ج) ، مردم فقیر ملیونی و به قلمبدستانی است که میتوانند در آیینه صاف قلم، حقایق را با اعتبار اصلی اش انعکاس دهند وبه این شیوه وحدت جامعه را پشتیبان باشند.
بنده به همان پیمانه که ازقلمبدستان به صف دشمن پیوسته نفرت دارم به همان پیمانه عظیم سر احترام به بزرگانی دارم که در چنین شرایط، ناگوار بازهم با وجدان عالی وظرفیت معنوی متمایز در کنار وطن زخمی ثابت قدم ایستاده اند.
هم اکنون ذواتی که در برابر سخافت سیاه سنگی ها بی تفاوت نبودند ودر محدوۀ امکانات دست داشته شان خاموش نمانده اند، نوید بزرگ است که این سرزمین با چنین بزرگان به امید خداوند از طوفان بدر خواهد شد و دوباره به جهانیان اهلیت وصداقت خود را با شهامت تاریخی نیاکان در عمل زنده خواهند کرد. بدین وسیله دشمنان سیاه روی را در جای اصلی شان خواهند نشاند.
ازینرو خواستم از شخصیت های که مقالات ایشان زینت بخش این پورتال در زمینه بوده مانند فرهیختگان مثل جناب داکتر صاحب یاد، جناب ع حضرت صاحب ، و شاعر فرزانه کشورجناب سلطان جان کلیوال صاحب از ته دل اظهار امتنان نمایم. تداوم برهان قلم ایشانرا در راه مسایل ملی بیشترشگوفان می خواهم .
همچنان از ذواتی گرامی ، هریک جناب فرهیخته کاکر صاحب ، جناب عارف امید صاحب ، زمری کاسی صاحب، ممنون بوده سپاسگزاری خود را بیان داشته از قدر دانی ایشان شکرگزارم . در پناه حق باشند.


اسم: مسعود فارانی    محل سکونت: آلمان    تاریخ: 23.12.2016

قابل توجه دانشمند فرهیخته جناب احسان لمر صاحب!


در تحقیقات معتبر شما که همیشه با دید ملی تان توأم است، دیده میشود که در برجسته ساختن اشخاصی از بخش های تاریخ می پردازید که در شرایط و اوضاع کنونی با ارزش بوده وبرای جامعه ما اهمیت خاص ِ را حائز می باشد.
بزرگی شما درین است که با دید فراخ و همه جانبه ملی تان، اشخاص ارزشمند ملی را که در آرزوی اعتلا وترقی کشور از جان خود مضایقه نکرده اند، شما آنها را در ترازوی طلایی تحقیقات تان اهمیت خاص میدهید و هیچ نوع تبعیض و کوته نظری وقوم بازی را قلم مبارک شما نمی شناسد. هزار احسنت برشما وقلم توانای تان باد
سند اخیر تان در بخش نظر سنجی : اسم: احسان لمر محل سکونت: فرانسه تاریخ: 21.12.2016 که برای بیداری سیاه سنگ ها گذاشته بودید بسیار با ارزش است تشکر از شما.
بقول فقیر شیرازی خطاب به سیاهه های سنگ شده :
دل گفت مرا علم لدنی هــــوس است
تعلیمم کن! ار تـو را دسترس است
گفتم کـه الـف، گفت دگر هیچ مـگو
در خانه اگر کس است یک حرف بس است



اسم: زمری کاسی   محل سکونت: سویس    تاریخ: 22.12.2016

به فارانی صاحب سلام ها، واقعا که افتخار نمودم به چنین یک جوابیه ای شما سر خوردم که در مورد نوشتهء آقای سیااه سنگ از قلم مقبول تان روی کاغذ ریختید که مملو از اسناد موثق است و ژرف بینی و تحقیقات مستند شما بزرگوار را که بدون کدورت و عقده و خود پسندی میباشد، ثابت مینماید. از لطف تان ممنون و قلم تان رساباد. سخت و عمیق در دلم نشست. احسنت


اسم: احسان لمر   محل سکونت: فرانسه    تاریخ: 21.12.2016

جناب فارانی صاحب گرامی با عرض ادب، به آقای سیاه سنگ می نویسم که در شماره 15، سال دوازدهم، 6 سرطان 1387 جریده وزین پیام مجاهد نبشته ای از جناب دکتورشمس الحق آریانفر به نشر رسیده تحت عنوان " شخصيت هاي كلان أفغانستان حق شناس؛ قلمزن جهاد و آزادگي" که نویسنده بیوگرافی، آثار و تالیفات آقای دکتورنصری را معرفی مینماید . در پایان این مقاله تحت عنوان " نمونه اي از شعر حق شناس" چنین نوشته شده :

چيست تاريخ وي زخود بيگانه يي ***** داستاني، قصه يي، افسانه يي
اين ترا از خويشتن اگه كند ***** آشناي كار و مرد ره كند
روح را سرمايه ناب است اين
جسم ملت را چو اعصاب است اين
***************
فرد چون پيوند ايامش گيسخت ***** شانه ادراك او دندانه ريخت
قوم روشن از سواد سرگذشت ***** خود شناس آمد ز ياد سرگذشت
سرگذشت او گر از يادش رود ***** باز اندر نيستي گم مي شود
سر زند از ماضي تو حال ما ***** خيزد از حال تو استقبال ما
مشكن ار خواهي حيات لازوال
رشته ماضي ز استقبال و حال

مقاله با این ابیات که گویا از دکتور صاحب شیر احمد نصری حقشناس است پایان یافت.

اما علامه محمد اقبال لاهوری چند دهه قبل از ایشان تحت عنوان :" رموزبیخودی ــ درمعنی اینکه کمال حیات ملیه این است که ملت مثل فرد احساس خودی پیدا کند و تولید و تکمیل این احساس از ظبط روایات ملیه ممکن. " ابیاتی دارند که در صفحه 98 کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری چاپ پنجم تابستان 1370 ایران که در قسمتی از آن می سرایند :

قوم روشـن از سواد سرگذشت ***** خود شناس آمد ز یاد سرگذشت
سرگذشت او گر از یادش رود ***** باز اندر نیستی گم میشـود
نسخـه ی بود ترا ای هـوشمند ***** ربط ایام آمده شیرازه بند
ربط ایام است ما را پیرهن ***** سوزنش حفـظ روایات کهن
چیست تاریخ ای زخود بیگانه ئی ***** داستانی قصه ئی افـسانه ئی؟
این ترا از خویش آگه کند ***** آشنای کار و مرد ره کند
روح را سرمایه تاب است این ***** جسم ملت را چو اعصاب است این
هـمچـو خنجر بر فـسانت میزند ***** باز بر روی جهانت میـزند
وه چه ساز جان نـگار و دلپذیر ***** نغمه های رفته در تارش اسیر
شعله ای افسرده در سوزش نگـر **** دوش در آغوش امروزش نگر
شمع او بخت امم را کوکب اسـت ***** روشن از وی امشب وهم دیشب است
چشم پرکاری که بیند رفـته را ***** پیـش تـو باز آفریند رفـته را
باده صـد سـاله در مـینای او ***** مستی پارینه در صهـبای او
صید گیری کو بدام اندر کشید ***** طایری کـز بـوستان ما پرید
ضبط کن تاریخ را پاینده شـو ***** از نفسهای رمیده زنده شــو
دوش را پیوند با امروز کن ***** زندگی را مرغ دست آموز کن
رشته ایام را آور بدست ***** ورنه گردی روز کور وشب پرست
سر زند از ماضی تو حال تو ***** خیـزد از حال تو استقبال تو
مشکن ار خواهی حیات لازوال ***** رشتـه ماضی ز استقبال و حال
مـوج ادراک تـسلسل زندگی است
می کشان را شورغلغل زندگی است
قضاوت بعدی بدست خواننده عزیز است.


اسم: سلطان جان کلیوال   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 21.12.2016

محترم فارانی صاحب! زه بیا هم تاسو ته د ښی روغتیا سره یوځای د اوږده عمر دعا کوم. هیله من یم چی د افغانستان په روان فرهنګی بهیر کی ستاسو په څیر د استدلال، پوهی ، حقیقت مننی او اخلاقی جرئت لرونکو اشخاصو کمیت او کیفیت دومره لوړ او زیات شی چی د ایران د متعصبو فرهنګیانو او په هیواد کی دننه د هغوی د مزدورانو او جیره خوارانو په مخ د حقیقت داسی څپیړی ورحواله کاندی چی د بل وار د پاره د افغانی فرهنګ سپکاوی او دی دروند فرهنګ ته په کمه سترګه د کتلو جرئت ونه کړلی شی.ټل مو بری په برخه. کلیوال


اسم: غ.حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 21.12.2016

با عرض سلام.
من کر و کور و لنګ و فلج شوم اګر با مشاهدۀ برګزیده شدنِ نوشته ام، احساس خوشحالی و رضایت کرده باشم، حتی با دیدن آن مزۀ دهانم بد شد.
کاش اقای عارف امید اینقدر شهامت میداشت که بنام اصلی خویش مینوشت نه زیر مستعار.
و امّا در مورد ابیات منسوب به سعدی که افغان را ....خطاب نموده عرض شود:
شخصیت سعدی سنګین تر از آن بود که اینګونه ابیات سخیف را از دهان پاک و انګشتان چالاک خویش تولید نمایند.از اشخاص بشر دوست و فرهنګ دوست توقعِ پذیرفتنِ این بهتان نمیرود.یک کسی که از صمیم قلب اقرار میکند که بنی آدم در آفرینش یک ګوهر اند.....
، چسپاندنِ این اتهام بر وی خلاف عقل میباشد.بناً انتسابِ این امر به ایشان یک دروغ محض و توطئه ګرایانه میباشد و احیاناً اګر راست هم باشد منظورش از این خطاب همانا فاجعه آفرینان هفت و هشت ثور میباشد.
نکتۀ دیګری که عارف امید! باید بداند اینست که:
فرق بین شاعر و سایر هنرمندان منجمله مثلاً نقاش و معمار و خواننده و نوازنده و که که درین است که چګونګی شخصیت در خلقِ اثار سایر هنرمندان، کدام رول مثبت و منفی ندارد ولی خلق اثار یک شاعر با شخصیت شاعر رابطۀ مستقیم دارد.
نمیشود یک شاعرِ مثل سلیمان لایق یا اجمل ختک از یک سو شعر های مردمی و انسانی! بسرایند و از سوی دیګر سالهای سال در زیر بال و پرِ اُردوی سُرخ و ایدیالوژی سُرخِ مسکو بسر ببرند و با اینکه شاهد وحشت اُردوی سُرخ و مزدوران سُرخش میبوده، یک بیت شعر در نکوهش این مظالم نه سروده بناً بناً شعر سرودن با شاعر بودن فرقِ فاحش دارد.
سرلوڅ مراد زی در نوشتۀ اخیر خود اظهار داشته که داشتنِ شمشیر برای خلق حماسه ها یا اصلاح یا دفاع از خود یک امر ضروری است، باید به این آدم و همفکرانش ګُفت که در هفت ثور یک شمشیر بُرنده نصیب شان شد که راستی هم میتوانست سر دشمنان حقیقی این وطن را اصلاح کند ولی چکار کرد با این شمشیر؟


اسم: عارف امید    محل سکونت: : بلجیم     تاریخ: 21.12.2016

به متصدیان محترم پورتال افغان - جرمن ! شما نوشته آقای غلام حضرت را دربخش برګزیده های این هفته جاداده اید ومتوجه نشده اید که حتی عنوان آن با محتوای مقاله وزین محترم لطیف یاد همنوایي ندارد. من با نوشته آقایان فاراني ومرادزی کاملا توافق دارم که همین نویسندګان بیګانه پرور بودندوهستند که به تفرقه ودشمني بین مردم مبادرت میورزند. برخې ازایشان ګستاخانه واردمیدان تفرقه افګني میشوندوهوشیاران شان غیرمستقیم وبګونه زیرکانه وظریفانه زهرخویش را میپاشند که حتی برخې ازقلم بدستان هم توانایی آنرا ندارند به هدف چنین نویسندګان مخرب پی ببرند. ازینرو میبایست تا متصدیان رسانه ها با دقت تمام باین مسئله توجه نمایند.


اسم: کاکر   محل سکونت: هالند    تاریخ: 21.12.2016

فارانی صاحب گرامی قلم شما رسا باد که جواب دندان شکن خدمت آقای سیاه بخت (سیاه سنگ) به رشته تحریر درآوردید.
ما افغانها بدبختانه از خود کش بیگانه پرست هستیم.
با معذرت ،از اینکه حافظ شعار توانا بوده جای شک نیست ، ولی اگر از اشعار وی شما، ساقی، می، مینا و مطرب را حذف کنید دیگر چیزی باقی نه خواهد ماند.
با عرض حرمت


اسم: مومند   محل سکونت: متحده ایالات     تاریخ: 21.12.2016

پیاوړی او منلی داکتر صاحب لطیف یاد
زما ژور احترامات ومنۍ
ستاسی لیکنه د مغلی سقاوی سیاه سنګ چی په حقیقت کی « سیاه دل » دی،
د لسان الغیب مومند عبدالرحمن بابا، په ارتباط داسی د منطق او علمی قوت نه برخورداره وه چی د سیاه سنګ ایرانی مزدور پلار یی هم جواب نلری. تاسی ته ستاسی په ملی شعور، ملی وجدان او ملی بوهی او فضیلت مبارکی وایم.
څو ونخلی له غلیمه انتقام
مرد نه خوب کا نه راحت کا نه آرام
هر پشتون ته خدای ستاسی غوندی، علم او همت په نصیب کاندی
تل بریالی اوسی
ستاسی ورور مومند


اسم: سرلوڅ مرادزی   محل سکونت: دنمارک    تاریخ: 21.12.2016

مطالب نشر شده از این نویسنده در پورتال افغان جرمن آنلاین
ادبي نیوکه که د کوڅې ښکنځلې!

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: سلطان جان کلیوال   محل سکونت: کانادا    تاریخ: 21.12.2016

د محترم ډاکتر لطیف یاد، محترم غلام حضرت خان او محترم فارانی سره یوځای!

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: غلام حضرت   محل سکونت: سویدن    تاریخ: 21.12.2016

د ښاغلی داکتر لطیف یاد سره ګډه اوښکه تویونه

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...

اسم: ډاکټر لطیف یاد   محل سکونت: آسترالیا    تاریخ: 21.12.2016

دښاغلي صبورسیا ه سنګ په ځواب کې چې وایی رحمان بابا خپل شعرونه دپارسي ژبې دغزلبول شاعر حافظ شیرازي نه غلا کړي دي...

متن مکمل این مضمون را اینجا کلیک کنید و بخوانید...


Copyright by AFGHAN GERMAN ONLINE all rights reserved